رویکرد های عاشقانگی در شعر"نزار قبانی"
با آنکه عشق به گونه ی مجموعی حس مشترک و تجربه ی جمعی میان انسان ها است و همسانی مشخصی در این تجربه و حس مشترک بین آدم ها وجود دارد؛ اما طرز تلقی ، تجربه و حس هر فردی به لحاظ نوع نگاه از این مقوله، متفاوت است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
رویکردهای عاشقانگی(عاشقانه ها) با توجه به نوع فرهنگ ونوع تلقی شاعران از مفهوم عشق و عاشقانه ها درادبیات جهان، گونه های متفاوت دارد.عاشقانه سُرایان جهان بربنیاد تصورات متفاوت وگونه ی تلقی ویژه ی شان ازاین رویکردهای عاشقانگی، فراوان سخن گفته اند. باتوجه به آنچه گفته شد،از میان چهره های برترومتفاوت در میان عاشقانه سُرایان جهان ، یکی هم "نزار قبانی" (1) شاعرحوزه ی عرب است.
ویژه گی قبانی در بیان عاشقانه ها مبتنی بر نوع نگاه خودش وتلقی منحصر به فردش از مقوله ی "عشق" است. برای نشان دادن این ویژه گی ها (رویکرد های عاشقانگی درشعرقبانی) من بحثم را در سه بخش تقسیم بندی می کنم:
1- تعمیم تجربه ی عاشقانه:
گسترش و تعمیم تجربه ی عاشقانه در ذهن مخاطب که از تجربه ی فردی شاعر سر چشمه می گیرد، از مهم ترین ویژه گی شعر قبانی دربیان مفاهیم عاشقانه است، به گونه ی مثال:
"شعر های عاشقانه ام
بافته ی انگشتان توست
و ملیله دوزی
زیبایی ات" ( از شعر هر وقت شعر عاشقانه بسُرایم تو را سپاس می گویند)
ویا:
" تو برکاغذِ سپید
دراز می کشی
برکتاب هایم
می خوابی
یاد داشت هایم را
مرتب می کنی
حروفم را
درست می چینی
و اشتباهم را
تصحیح می کنی " ( از شعر هر وقت شعر عاشقانه بسُرایم تو را سپاس می گویند)
بی تردید وقتی مخاطب با این متن رو به رو می شود، تجربه های فردی شاعررا به حیث تجربه ی خودش در شعر می یابد: "دراز کشیدن معشوق برکاغذ سپید" ،" خوابیدن کتاب ها"، "مرتب کردن یاد داشت ها"،" چیدن حروف و تصحیح اشتباهات" افزون برنشان دادن تلقی امروزی شاعر از مفهوم عشق، تجربه ی فردی شاعر را به تجربه ی عمومی نزد مخاطبان بدل می سازد، و از همین رو شعر با مخاطبان در فرایند ذهنی، رسانگی ایجاد می کند.
2- نگاه ویژه به عشق:
با آنکه عشق به گونه ی مجموعی حس مشترک و تجربه ی جمعی میان انسان ها است و همسانی مشخصی در این تجربه و حس مشترک بین آدم ها وجود دارد؛ اما طرز تلقی ، تجربه و حس هر فردی به لحاظ نوع نگاه از این مقوله، متفاوت است.
"نزار" نیز شاعری ست که با توجه به نوع نگاه وتلقی خودش از مسأله عشق و عاشقانگی ها، دید و بیان ویژه ی خودش را از مفاهیم عشق و عاشقانگی دارد. او با نگاه متفاوت از مقوله ی عشق ، "بانویش" را مهمترین نکته ی فرهنگی می داند که شکوه زبانش از زبان گنجشک ( که اشاره به معصومیت وی است) مشتق شده است، و او والا و با فرهنگ است:
" بانوی من !
مهمترین نکته ی فرهنگ تو این است
که از حزبِ شعری
وشکوهِ زبانِ تو آنجاست
که از زبانِ گنجشک مشتق شده است" ( ازشعر پیوند زن و شعر)
ونیز:
"بانوی من !
چقدر والایی
و بافرهنگ
تو از آغاز دانستنی
که عشق فرهنگ است
و شعر خلاصه ی فرهنگ." ( از شعر پیوند زن و شعر)
همین نگاه ویژه برمسأله ی عشق و عاشقانگی ها است که در حوزه ی شعر از قبانی چهره ی مشخص و منحصر به فرد می سازد.
"نزارقبانی" با توجه به همین نگاه حتا مفهوم عشق را با یک "وارونگیِ قشنگ" عاشقانه تفسیرمی کند و تلقی متفاوتش را از این مقوله (عشق)، این گونه بیان می نماید:
"عشق
این است که جغرافیایی نداشته باشد.
و توتأریخی نداشته باشی
عشق این است که تو
با صدایِ من سخن بگویی
و با چشمان من ببینی
و هستی را
با انگشتانِ من
کشف کنی." (از شعر هر وقت شعر عاشقانه بسُرایم تو را سپاس می گویند)
همان گونه که گفته شد، قبانی شاعری است که در بیان عاشقانه هایش، همه چیز را از پرویزن خیال شاعرانه اش می گذراندوبه آن ها مُهر ویژه ی تلقی خودش را می زند؛اما با تفاوت این نکته که متفاوت از دیگران به مقوله ی عشق وعاشقانگی ها می پردازد و تصورش را زمینی تر و محسوس از این مفهوم (عشق) ارائه می دهد.
3-کاربرد مفاهیم متعدد درپیوند بامسأله ی عشق:
از ویژه گی های مهم دیگر در عاشقانه های قبانی، یکی هم کاربرد مفاهیم متعدد در پیوند بامسأله عشق است. قبانی با پی گیری این رویکرد درشعر، در واقع مفاهیم متعدد را در خدمت عشق می گذارد تا از کلیشه زده گی در بیان عاشقانه ها اجتناب ورزد. مانند:
- استفاده از مفهوم آزادی:
" ای که قامتت
از باد بان بالاتر
وفضایِ چشمانت
گسترده تر از آزادی ست" ( از شعر هر وقت شعر عاشقانه بسُرایم تو را سپاس می گویند)
- استفاده ازواژه ی انقلاب: (2)
" به شگفت آمده ام
از این انقلابِ سپید
که زمستان
برارتجاعِ تابستان
و یکنواختی رنگِ سبز
برپا کرده است" (برای گرم شدن خبر عشق وسایه ای نیست) - بازتاب مفهوم مرگ:
"بلقیس!
زیباترین وطن!
از روزی که گلویت را بریدند
انسان نمی داند
اینجا
چگونه باید زیست؟
چگونه باید مرد؟" (ازمنظومۀ بلقیس) (3)
افزون بر جلو گیری از رویکرد کلیشه زده گی ( که در بالا به آن اشاره شد) کاربرد این مفاهیم گوناگون در پیوند باعشق ، تعبیر های چندگانه و متفاوت را نیز از مقوله ی عشق افاده می نماید که به نوعی می توان آن را "آشنایی زدایی" در کاربرد مفاهیم دانست.
تأمل در این رویکرد های سه گانه عاشقانگی در شعر "نزارقبانی" ،بی گمان هویت مشخصی به این شاعر می دهد. این هویت مشخص باز گو کننده ی ماهیت تلقی امروز از مسأله عشق و عاشقانه ها در شعر قبانی است.
"قبانی" با همین رویکرد های منحصر به خودش، برداشت متفاوت و تجربه ی حسی فردی اش را به گونه ی قشنگ به مخاطب ارائه می کند و تصورات تازه ی شاعرانه از مفهوم عشق را در شعر شکل می دهد.
پانوشت :
1- "نزارقبانی" سخنسرای مشهور عرب د رسال 1923 زاده شد. قبانی از بزرگترین عاشقانه سرایان جهان عرب است. او در رشته ی حقوق در دانشگاه دمشق درس خوانده است. وی بانشر نخستین مجموعه ی شعرش به نام "زن سبزه رو به من گفت" هیاهوی فراوانی در سوریه برانگیخت و مخاطبان زیادی از شعرهایش دراین مجموعه استقبال کردند.
افزون بر کتاب نخست که ذکرش در بالا آمد، او مجموعه های شعری دیگرش را به نام های "کودکی سینه" ، "سامبا"، "تو از آن منی" ، شعر ها"، محبوب من" و " نقاشی باکلمات" منتشر کرد.
"نزار" با تلاش های پی گیرش د رحوزه ی سُرایش شعر، نگرش تازه یی ایجاد کرد، و از این رو افزون بر موافقان، مخالفان بسیاری که دید سنتی و محدود در برابر شعر داشتند، به انتقاد از او پرداختند.
با توجه به نوع نگرش زمینی قبانی به مسأله ی عشق و عاشقانگی ها، منتقدان ادبی جامعه ی عرب القاب گوناگونی مانند:" شاعرِ عشق، شاعرِزن، شاعرِرسوایی، شاعرِ طبقه ی مخمل پوش، شاعرِ تاجر،شاعرِملعون، شاعرِ شکست و نا امیدی، شاعرِ هجو سیاسی، شاعرِغزل های حسی و غیره" به او دادند.
همزمان با شکست حکومت های عربی از رژیم قدس (درسال 1967) روح انقلابی در قبانی دمیده شد و او شعری را زیر نام " حاشیه یی بر دفتر شکست" سرود. این شعر تکانه ی نیرومندی در جوامع عرب ایجاد کرد.
سرانجام "نزار قبانی"در سال 1377، از اثر بیماری در شفاخانه یی د رلندن، به ابدیت پیوست.
2- استفاده ی دیگر از مفهوم انقلاب:
"بانوی من !
از من انقلاب چشم مدار
که حس می کنم
آخرین انقلابِ من
تو بوده یی." ( از شعر استادِ عشق استعفا می کند)
3- نزار قبانی ، بلقیس و عاشقانه های دیگر، ترجمه ی موسی بیدج، چاپ دوم، نشر ثالث، 1380، ایران.