صفحه نخست > دیدگاه > انتخابات > صدای دهل از دور خوش است؛ کدام دموکراسی در کابل؟

صدای دهل از دور خوش است؛ کدام دموکراسی در کابل؟

به بهانه ی نوشته ای از حسن زرهی در روزنامه شهروند/ مردم و يا رسانه ها بدون واهمه گفته نمی توانند که کرزی حکومت را به کلکسیونی از جنايتکاران افغانستان از دوره ی پادشاه ديکتاتور و خاين تا طالبان نکتایی (کراوات) پوشِ صادر شده از بانک جهانی تبديل کرده است. بله، مردم و يا رسانه های افغانستان گفته می تواند که افغانستان بزرگترين توليد کننده مواد مخدر جهان است اما گفته نمی توانند که مافيای مواد مخدر در اطراف حامد کرزی حلقه زده اند و در حالی که در قاچاق مواد مخدر دست دارند و در رده های بالای دولتی، مشغول وظيفه ی مهم چپاول و اختلاس می باشند، از عنایات سازمانی های معتبر (؟) مانند بانک جهانی و یو. ان. دی پی بهره مند
کامران میرهزار
چهار شنبه 2 سپتامبر 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اشاره: این نوشته به روزنامه شهروند چاپ کانادا فرستاده شد اما آن را نشر نکردند.

این نخستین بار نیست که می بینم، برخی روشنفکران یا به اصطلاح روشنفکران و قلمبدستانِ جایی که ايران می نامندنش، وقتی می خواهند وضعیت سیاسی در ایران را بررسی کنند، گاهی نيم نگاهی به افغانستان می اندازند و بدون شناخت از واقعیت های اين کشور، تصويری کاملا وارونه و خلاف واقعيت ارایه داده و گاه در همراهی با عاملان کشتار و چپاول در افغانستان قلم فرسایی می کنند. اين دست نويسندگان گاهی دانسته يا نادانسته دقيقا همان هایی را به عنوان چهره های ممتاز و مثبت می شناسانند که نهادهایی مانند ديده بان حقوق بشر يا عفو بين الملل و يا نهادهای حقوق بشری خود افغانستان آنان را به عنوان عوامل اصلی جنایات حاد مانند جنایات جنگی و تجاوز جنسی معرفی می کنند. روزی کسی بنام علی صالحی برای جنایتکار افغانستان مديحه می سراید و او را با چه گوارا می سنجد و روزی محمد علی سپانلو. روزی کسی بنام چنگيز پهلوان جنايتکار افغانستانی را به قصد، به مرتبه ی بالا می برد و چار بنجل نويس را نويسنده و روشنفکر می نامد و روزی کسی بنام علیرضا نوری زاده از يک دزد سر گردنه و يکی از عوامل کشتار در افغانستان می خواهد روزنامه نگار جوان و دربند افغانستان پرويز کامبخش را از زندان آزاد کند.

در کنار اين، گاهی نيز ديده می شود که نويسندگان جایی که ايران می نامندش، با بررسی وضعيت اسف بار و سرشار از نقض حقوق بشر در ايران، آن را با افغانستان مقایسه می کنند و آه می کشند و افسوس می خورند که آنجا چنان است و اينجا چنين نيست.

برای من بسیار تاسف آور است وقتی می بينم، نويسندگانی از اين دست، در بررسی دو وجب آن طرف تر، جایی که افغانستان می نامندنش، بدون شناخت و بدون پژوهش و بررسی، نه تنها به مردم رنجديده و روشنفکر و نويسنده اين طرف کمکی نمی کنند بل، همان رسانه و پایگاه سخن که در اختيار دارند را به نفع همان چار جنايتکاری قرار می دهند که عاملان کشتار و چپاول در افغانستان اند و هنوز تا هنوز بر گرده ی مردم سوار.

نوشته ی جناب حسن زرهی از روزنامه ی شهروند چاپ کانادا، تازه ترين مورد از اين دست نوشته هاست. ايشان در نوشته ای با عنوان " انتخابات افغانستان: دمکراسی در کابل ـ استبداد در تهران " چنین آورده اند:

"در کابل دهها تن نامزد دست یابی به این مقام هستند، از جمله چند زن. در کابل ناظران بین المللی بر چگونگی انتخابات نظارت می کنند. در کابل اگر رئیس جمهور کرزای و یا هر نامزد دیگری بخواهند از امکانات دولتی استفاده کنند به سود مبارزات انتخاباتی خویش، مورد مواخذه قرار میگیرند، و به همین دلیل هم کرزای و هم ستاد عبدالله عبدالله وزیر خارجه ی پیشین او جریمه شدند. از همه مهمتر در کابل مردم و رسانه ها آزادانه از دولت کرزای انتقاد می کنند و حتی در گفت وگو با رسانه های ملی و یا خارجی و روزنامه های سراسری یا محلی نظرشان را بدون هیچ واهمه ای بیان می کنند. مردم، هم حمایت و هم مخالفت شان را با نامزدها به صدای بلند در انواع رسانه ها به گوش و دید دیگران می رسانند و هم آنان که قصد دارند در این انتخابات بنابر عقیده و یا سلیقه شان شرکت نکنند، به آزادی، عدم مشارکت و یا تحریم انتخابات را تبلیغ و یا تشویق می کنند.
این همه وقتی مقایسه می شود با شرایط انتخابات در ایران آه از نهاد ایرانیان بر می آید. "

من نمی دانم جناب زرهی اين تصوير غلط از افغانستان را که به دموکراسی شباهت داده اند، از کجا آورده اند. آيا تاکنون از کدام رسانه ی داخلی گزارشی خوانده و يا ديده اند که جسارت کرده و مو به مو به خيانت های حامد کرزی و مافیای جنايت و مواد مخدر اطراف وی پرداخته باشد؟ يا کدام رسانه ی داخلی افغانستان را ايشان ديده باشند که به نقش عبدالله عبدالله در جنگ های داخلی بويژه سال 1371 پرداخته باشد؛ زمانی که در کابل به روايت ديده بان حقوق بشر، جنایت جنگی صورت می گرفت و همين عبدالله عبدالله مقام دولتی وقت، در حالی که جنایات حاد عليه بشریت صورت می گرفت و صد ها تن از شهروندان غير نظامی کشته می شدند و به ده ها تن تجاوز جنسی می شد، در رسانه های داخلی و بين المللی اطمينان خاطر می دادند که کابل در کنترول دولت است و امنيت برقرار؟ يا جناب نويسنده که به افغانستان در مقایسه به ايران سیمای دموکراسی داده اند، گفته می توانند که در کدام رسانه داخلی خوانده، ديده و يا شنیده اند که جنگ سالاران و آنانی که در چپاول و کشتار دست داشته اند، حاميان کرزی و عبدالله می باشند و يا دزدانی که ميليون ها دالر را به جيب زده اند و مانند گل آغا شیرزی والی ولايت شرقی ننگرهار که در سرکوب روشنفکران و قاچاق مواد مخدر دست دارد، به نفع کرزی در انتخابات تقلب می کنند؟

جناب زرهی و یا احیانا آنانی که تصوری مانند جناب ايشان از افغانستان دارند، در شرایطی که صد ها تن توسط نيروهای بين المللی و آدمکشان طالب کشته می شوند، اين وضعيت را دموکراسی می نامند؟ اين چه رقم دموکراسی ست که باید شهروند افغانستان کشته شود و بعد معيار دموکراسی فقط جريمه شدن يک ستاد تبليغاتی باشد؟ يا اين چه رقم دموکراسی ست که عاملان تجاوز به کودکان با فرمان کرزی آزاد می شوند؟ در کدام کتاب به شما گفته اند که نام اين دموکراسی ست؟

متاسفم جناب زرهی!

مردم و يا رسانه ها بدون واهمه گفته نمی توانند که کرزی حکومت را به کلکسیونی از جنايتکاران افغانستان از دوره ی پادشاه ديکتاتور و خاين تا طالبان نکتایی (کراوات) پوشِ صادر شده از بانک جهانی تبديل کرده است. بله، مردم و يا رسانه های افغانستان گفته می تواند که افغانستان بزرگترين توليد کننده مواد مخدر جهان است اما گفته نمی توانند که مافيای مواد مخدر در اطراف حامد کرزی حلقه زده اند و در حالی که در قاچاق مواد مخدر دست دارند و در رده های بالای دولتی، مشغول وظيفه ی مهم چپاول و اختلاس می باشند، از عنایات سازمانی های معتبر (؟) مانند بانک جهانی و یو. ان. دی پی بهره مند .

در کدام دموکراسی اين اندازه تبعيض وجود دارد که بودجه ی بخش کشاورزی ولايتی مانند دايکندی در قلب افغانستان، دو هزار و چهار صد دالر در سال باشد و همين حکومت برای اين ولايت زندانی با هزينه ی حدود يک ميليون دالر بسازد؟ آيا دو هزار و چهارصد دالر پول يک ماه سگرت و احتمالا الکل قلم بدستانی که در افغانستان دموکراسی را ديده اند می شود؟

در کدام دموکراسی خاين ترين افراد يک قوم و تبار را جمع می کنند که نمایشی از وحدت ملی راه بياندازند و بگويند با این پشتون و هزاره و تاجيک و ازبک جمع شده در کابينه و پارلمان، اين حکومت و دولت به لطف و مرحمت خداوند و مشارکت ملی در حال شکوفایی ست؟

باز هم متاسفم جناب زرهی،

مگر نمی دانید که درست روز انتخابات چند خبرنگار بازداشت و لت و کوب شدند؟ مگر نمی دانید هنوز چند روزنامه نگار در زندان بسر می برند، چند روزنامه نگار ديگر در دموکراسی مضحک کرزی و اربابانش کشته شده اند؟ مگر نمی دانید که کرزی و اربابانش از انجام برنامه ی " عدالت انتقالی" عقب کشیدند تا ظلم بیشتری بر قربانی افغانستان شود و ظالم همچنان بر گرده ی اين مردم سوار؟

فهرست خيانت، تبعيض، کشتار و چپاول و تاراج، در دموکراسی مضحک کرزی و همدستانشان مانند عبدالله و اربابانشان چنان بلند و بالاست که در اين نوشته نمی گنجد. با اين حال اگر نام اين چيزها را جناب زرهی و احتمالا نویسندگانی مانند چنگيز پهلوان و سید علی صالحی و محمد علی سپانلو و ژيلا بنی يعقوب (متاسفم که به جرم ابراز عقیده اش دربند است و خواهان رهایی بی قید و شرط وی می باشم) دموکراسی می نامند، من از دموکراسی بیزارم.

شاعر و متخصص سیستم های معلوماتی
سردبیر و ناشر کابل پرس?
هزاره از هزارستان

آنلاین :

Work and Poetry

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس