چهار فرزانه مرد جهان علم و دانش در اروپا!

چهار فرزانه مرد جهان علم و دانش در اروپا!

به راستی که جهان و جهانیان توان فراموش کردن یا فرو گذاشتن انسان های شایسته را ندارند. دیروز طی مراسم با شکوه و پر طنطنه از پیکره های چهار فرزانه مرد اقلیم دانش و علم تفکر ، حکیم ابوالقاسم فردوسی،ذکریا رازی، عمر خیام و پور سینا در مقر اروپایی ملل متحد، شهر بروکسل پرده گشایی شد ..

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت

اندر دل من هزار خو رشید بتافت

یک موی ندانست ولی موی شکافت

آخر به کمال ذره ‌ای راه نیافت

حجة‌الحق شرف‌الملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری

وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق و قانون در پزشکی. زاده بلخ آنگاه که بلخ ام البلاد بود و خراسان خاستگاه خورشید این فرزند فرزانه اش را به سال 370 هجری قمری به دامان پذیرفت تا با چنگ زدن به خرد ، منشا خدمات ارزنده برای بنی نوع انسان شود و تا انسان هست نام بزرگش را ماندگار سازد.

ابوبکر محمد پسر ذکریا رازی

رازی یکی از دانشمندان بزرگ ایرانی سده سوم هجری است. نیمه دوم سده سوم (ه- ق) را جورج سارتون در تاریخ علم، هم بدین عنوان "عصر" محمدبن زکریای رازی (251- 313 ه ق) (865-925) نامیده است. عصر رازی دوره اولین جنبش نوزایی فرهنگی اسلامی به شمار می‌رود که در وسیع‌ترین محدوده زمانی خود فاصله میان سده‌های سوم و چهارم را در بر می‌گیرد. این دوره را که اوج " تمدن اسلام" دانسته‌اند، شاهد ظهور یک طبقه متوسط دولت مند و متنفذی بود که با برخورداری از اشتیاق و امکانات کسب دانش و موقع اجتماعی به پرورش و پراکنش فرهنگ کهن مدد رساند حکیم عمر خیام .

خيام نـيـشابوري

تولد 29 ارديـبهشت 427 هجري شمسي (18 مي 1048 ميلادي) در نـيـشابور، ايران؛ وفات 13 آذرماه 510 هجري شمسي (4 دسامبر 1131). خيام را به عـنوان يک شاعـر، ستاره شناس، و رياضيـدان مشهور مي شناسند؛ ولي او بـيـشتر براي رباعـيات خود معـروفيت پـيـدا کرد. در سال 1859 رباعـيات خيام بوسيله " ادوارد فـيتـز جرالد " به انگلـيسي ترجمه شد.

نـيـکي و بـدي که در نهاد بشر است

شادي و غـمي که در قـضا وقـدر است

با چرخ مکن حواله کاندر ره عـقـل

چرخ از تـو هـزار بار بـيـچاره تر است

حکیم ابوالقاسم فردوسی

توانا بود هر که دانا بود حکیم فردوسی در " طبران طوس" در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی در دست نیست ولی مشخص است که در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش داشته به کسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است. فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید. همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت

آری؛ امروز بشریت که با چنگ انداختن به وچمبره زدن به دور خرمن دانش ، به اوج قله ترقی و تعالی گام نهاده اند، میزبان این چهارتن فرزانه گان اند که خدمات و اندیشه هایشان در معماری جهان امروز و رسیدن انسان تا به این مرحله از تکامل علقی و علمی بسا اثر مند و ارزشمند بوده است

بی هیچ تردیدی که چنین شخصیت ها متعلق به همه انسان ها در همه ادوار بوده اند و پیشگامان جهان وطنی،اما از دید دیگر و در گام نخست اگر ایشان را درهمان سالهای تولد شان و بعد با توجه به آن سالها در محدوده ی جفرافیای سرزمین های زادگاه شان مطالعه کنیم، آنها آبا و اجداد مایند وهموطن وهمولایتی ما ، همانگونه که بوعلی از بلخ است ، بلخ جزء از خراسان بود و خراسان بخش بزرگی از امپراطوری آریانا ی کبیر؛که ماندگارترین یادگار از آن دوره و آن عظمت همانا منشور کوروش کبیر است.

منشوری که برای اولین در طول تاریخ بشریت از حق شهروندان منحیث انسان ها دفاع میکند و آنرا مشخص میسازد!

پس از فروپاشی حاکمیت نادرافشار،و در اثر سیاست های توسعه طلبانه و شیطانی ابر قدرت های انگلیس و روس ،اما ازپیکر آریانا پاره پاره با تبر تقسیم کردند و هر پاره را یکی میدان جولان خویش قرار داد. امروز یک پاره که دیروز خراسان بود؛ افغانستان شده وخاک آن زایندگی سابق اشرا ندارد.امروز بلخ بامی دیگر بوعلی در دامان نمی پرورد و حتی فرزندان آنرا از بکار گیری زبان نیا های شان برحذر میدارند و از بخاطر آری آن بزرگان منع می نمایند امروز چشم ها را باید شست و جور دیگر دیدن باید آموخت ؛ دیدی از نوع سیاه و سفید آن که در آن تحریک طالبان میشوند جنبش مقاومت ملی و ملا عمر و راکتیار میشوند بچه های قهرمان آن سامان دیدی که کتاب شویی و کتاب سوزی در آن میشود روشی جایز برای بقای یک اندیشه ی افراطی و خود محورانه و خود نگرانه زیر نام وحدت ملی

چندی قبل نام کشور ما از فهرست کشور های حوزه نوروز به برکت سیاست های وزیر اطلاعات و کلتور ضد فرهنگ، کریم دبنگ بیرون شد و اگر بدین منوال ادامه یابد یقینا که از فهرست سرزمینی که در آن تفکر رایج و روا است نیز بیرون خواهد شد.

روزی و روزگاری سرزمین زادگاه ما ، مهد دانش و معرفت و مرکز خردورزی و خردجویی بود،امروز شعار مرگ بردانشگاه و مرگ بردانشجو را نشانهء خود شناسی و اقتدار ملی می حساباند. روزگاری بوعلی در آن سرزمین از رستنی ها ،داروی درد بیماران را تهیه میکرد؛امروز به جای هر رستنی دیگری کوکنار را ذرع میکنند.

سهم ما در تمدن جهان امروز ، به عنوان ملت افغان،تولید تریاک است و دست تکدی به سوی هزار و یک در سهم ما در تمدن جهان امروز، ترویج انتحاری و سربریدن گوسفند وار انسانیست به دست نوجوان 15 ساله زیرنام غیرت افغانی و جنبش مقاومت ملی.

سهم ما در تمدن جهان امروز، هجرت و کوچ نوجوانان مثل فرار کبوتران تشنه از چشمه ساران تلخ اندیشه های قبیلویست و توسری خوردن در هرگامی.

سهم ما در تمدن جهان امروز، به عنوان ملت افغان، فرمانبری از جنرالان ستاره دار امریکایی و اروپاییست سهم ما در تمدن جهان امروز ،سرنوشت ماست که در استراتیزی های تازه و کهنه ی امریکا برایمان رقم میخورد سهم مان در تمدن امروز جهان، شهرتاریخی کابلست که از کران تا کرانش به اسم بابا ها و نیکه ها و انا ها نام گذاری شده ولی هنوز به بیغوله های شبیه است که حتی در عصر نیاندارتال ها هم سراغش را نمیتوان گرفت سهم ما در تمدن امروز جهان، افغانیزه کردن دموکراسیست که میشود شمشیر دو دم که با هر دو دم مردم را قربانی میگیرد.

سهم ما در تمدن جهان امروز، بی هویتی است و خود گم کرده گی.

و سهم ما در تمدن امروز جهان،انگشت حسرت گزیدن و محروم بودن حتی از ابتدایی ترین امکانات زندگی.

سهم ما در تمدن امروز جهان، زن ستیزی و با گردن افراخته شعار مرگ بربانو سردادن .

سهم ما در تمدن امروزجهان، ملاعمر، حکمتیار،کرزی و طالب و وحشت طالبی .

و سهم ما از تمدن جهان امروز، زندگی افغانی نه زندگی انسانی!!!

راستی چقدر بیچاره شدیم تا ملت افغان شدیم!