فاضل سنگچارکی وارث کاظمی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
سید مصطفی کاظمی در حادثه ی نامعلوم و مبهمی در بغلان ترور شد. این حادثه غیر از کاظمی قربانیان دیگری نیز داشت. 5 تن عضو پارلمان به شهادت رسیدند. طرف دیگر قربانیان تعداد بیشماری از فرزندان و شاید سیاست مداران آینده کشور بودند. طبق آخرین آمار تعداد 60 تن از کودکان بیگناه مکتب قربانی استقبال از مصطفی کاظمی وهیات همراه شدند. بهر صورت حادثه بسیار درد ناکی بود که در نوع خود تاکنون بی نظیر محسوب می شد. از این جهت که 60 تن مرد آینده ساز کشور قربانی یک سفر تبلیغاتی و سیاسی شد و خانواده های بی شماری داغدار این حادثه هستند.
مصطفی کاظمی به شهادت رسید و این بار سید فاضل سنگچارکی معروف به "سید فاضل دری" به جانشینی وی منصوب شد. فاضل دری سخنگوی جبهه ائتلاف شد. با این وجود معلوم نیست که آیا رهبری حزب اقتدار ملی به او واگذار خواهد شد یانه؟ هرچند جانشینی کس دیگری( اینبار یک هزاره) بر سر زبان ها افتاده است اما به نظر می رسد ارث اصلی او به فاضل دری برسد زیرا جانشین موقعیت های اصلی هرکس وارث طبیعی او به حساب می آید و نه یک کس دیگر!؟ یک شایعه دیگر این است که بقایای حزب اقتدار ملی به حزب وحدت شیخ محمد اکبری دوباره پیوند خواهد خورد و در نتیجه رهبری اصلی پس از کاظمی دوباره به شیخ محمد اکبری خواهد رسید.(؟؟؟)
اما شهید مصطفی کاظمی
سیدمصطفی کاظمی رهبر حزب اقتدار ملی بود. وی نظامی جوان و فعالی بود که در ابتدا عضویت حزب وحدت را کسب کرده بود. پس از انشعاب حزب وحدت شهید مزاری٬ جانب شیخ محمد اکبری را گرفت. بعد از شهادت مزاری فعالیت های او گستردگی بی سابقه یافت. استعداد نظامی کاظمی تعریف چندانی نداشت. در عین حال هوش سیاسی و جسارت شخصی او قابل توجه بود.
کاظمی در جریان جنگ های کابل با احمدشاه مسعود آشنا شد. از همین طریق جذب مسعود شده و دوستی نزدیکی با احمدشاه مسعود برقرار کرد.
تمام اختلاف ها و انشعاب حزب وحدت به نام شیخ محمد اکبری تمام شد. اما دوستی مصطفی کاظمی با احمدشاه مسعود باعث شد که بجای شیخ محمد اکبری او مورد توجه شورای نظار ودولت ربانی – مسعود قرار گیرد. بر این اساس بسیار طبیعی بود که روند آینده سیاسی و دوستی جناح اکبری و شورای نظار مسعود به سود مصطفی کاظمی باشد و نه شیخ محمد اکبری.
بسیاری عقیده دارند که در انشعاب حزب وحدت دوستی مصطفی کاظمی و احمدشاه مسعود بسیار موثر بود. مصطفی کاظمی در ابتدا صرفا یک فرمانده نظامی بود که با شخصیت نظامی احمدشاه مسعود دوست شده بود. این دوستی ها برای اولین بار در تدارک حمله همه جانبه وزارت دفاع شورای نظار بر مردم بیگناه افشار در کابل و موفقیت های نظامی احمدشاه مسعود برعلیه حزب وحدت شهید مزاری نقطه عطف به حساب می آمد.
تجربه دوم دوستی مصطفی کاظمی و احمدشاه مسعود در تعقیب بقایای حزب وحدت شهید مزاری و حمله وسیع احمدشاه مسعود بر علیه مردم هزاره در بامیان بود. در این جنگ ها نیز سید مصطفی کاظمی پیش راه و همراه فعال و همسنگر اصلی احمدشاه مسعود بود. البته در نتیجه این جنگ ها برای احمدشاه مسعود و مصطفی کاظمی موفقیتی در پی نداشت و مهاجمین شکست خوردند. زیرا جنگ در خانه حزب وحدت و مناطق بومی آنها تدارک دیده شده بود و از این جهت دفاع آنها سرسختانه و بی باکانه تداوم می یافت.
سابقه دوستی و همسنگری احمدشاه مسعود با مصطفی کاظمی که در حمله وسیع و همه جانبه وزارت دفاع شورای نظار بر مردم بیگناه افشار شروع شده بود٬سالهای بعد نیز تداوم یافت. بگونه ای که ایندو٬ یار همسنگر و جنگاور دایمی صحنه های نبرد بر علیه حزب و حدت خلیلی بودند. کاظمی از نظر سیاسی هم موافق همیشگی و تابع دایمی سیاست های جنگی احمدشاه مسعود بود. در دوران قوت وقدرت نیروهای حزب و حدت کریم خلیلی در بامیان٬ پنجشیر احمدشاه مسعود برای مصطفی کاظمی پناهگاه مطمئن به حساب می آمد.
با این که رقیب سیاسی اصلی و رسمی حزب و حدت کریم خلیلی محمد اکبری بود. اما مصطفی کاظمی بعد از انشعاب حزب و حدت و علی الخصوص بعد از شهادت مزاری رقیب سیاسی جوان و جسوری برای کریم خلیلی و محمد محقق به حساب می آمد.
دوران طالبان و نزدیکی های کاظمی با مسعود تجربیات خوبی را برای او فراهم کرده بود. در گذر زمان تجربه های سیاسی مصطفی کاظمی افزایش می یافت. در حالی که محبوبیت اکبری روز به روز کاهش یافته و روزگار سختی بر او روی می آورد.
در ایام تسلط نظامی طالبان مسعود در پنجشیر و طالقان نقل مکان می کرد. اما کاظمی گاهی در پنجشیر و گاهی در ایران قدم می زد و از دور نظاره گر بازی های سیاسی افغانستان بود. اقامت کوتاه مدت- یکساله – کاظمی در ایران به رشد فکری و سیاسی او کمک شایان کرد. با این و جود بر فشار های سیاسی و نظامی بر اکبری افزوده می گشت. در نتیجه شیخ محمد اکبری بی پناه مانده و به طالبان پیوست در حالی که مصطفی کاظمی در ایران دوران آموزش فرهنگی و سیاسی خود را سپری می کرد.
بعد از مدت اندک که بازی های سیاسی شروع شد٬ شیخ محمد اکبری همچنان در افغانستان محصور شده بود. ولی کاظمی در بازی های سیاسی داخل و خارج شریک داده می شد. از این پس رقابت سیاسی مصطفی کاظمی و چالش های احتمالی او برای محمد محقق و کریم خلیلی ملموس تر می شد. و می رفت که به یک رقیب قوی در سیاست هزاره ها – البته از طرف سادات هزاره- تبدیل شود.
سید مصطفی کاظمی با این که جبهه نظامی خاصی برعلیه طالبان نداشت٬ اما در روند مزاکرات اروپا و علی الخصوص مزاکرات "بن" حضور فعال داده شد. در نتیجه معاهده" بن" او به وزارت دولت انتقالی و دولت موقت دست یافت. از این زمان بود که شیخ محمد اکبری به کلی فراموش شده و مصطفی کاظمی در مسایل سیاسی وسرنوشت هزاره ها و شیعیان رقیب سیاسی و جدی جناح کریم خلیلی و محمد محقق شمرده می شد.
دوران وزارت مصطفی کاظمی در وزارت تجارت با موفقیت های خوبی همراه بود. پس از این دوران او شهرت ملی یافته و حزب اقتدار ملی یا راجستر کرد. در پست رهبری حزب اقتدار ملی امکانات مالی و پولی بسیار زیادی بدست مصطفی کاظمی رسید. کاظمی در جناح بندی سیاسی افغانستان اول طرفدار حکومت و تیم سیاسی کرزی بود. در همین دوران بود وی در صحنه سیاسی افغانستان عملا توسط کریم خلیلی و محمد محقق به عنوان رقیب اصلی پدیرفته شد.
پس از برکناری از وزارت به جانب مخالفین کرزی و دوستان دیرین خود شورای نظار و تیم یونس قانونی روی آورد. از این پس او بسیار فعال شد. یکی از مهارت ها و جسارت های کاظمی این بود که جبهه سیاسی خود را بسیار زود و صریح تبدیل می کرد و در هر جناح که قرار می گرفت بسیار فعال ظاهر می شد.
در انتخابات پارلمانی دوسال قبل بیشترین میزان خرج امکانات و پخش پول درکابل از مصطفی کاظمی دیده شد. عکس های بی نظیر و پوستر های بسیار خیره کننده و بزرگ او ناشی از تدارک بسیار حساب شده و بی باک او برای پیروزی در مبارزه قدرت سیاسی در پارلمان بود. کاظمی در نتیجه با فعالیت شبانه روزی و مصارف های هنگفت امکانات پیروز صحنه انتخابات پارلمانی در کابل شده و از این راه وارد مرحله جدیدی از بازی های سیاسی در پارلمان شد.
در پارلمان به جناح سیاسی و فعال شورای نظار یونس قانونی پیوست و از این راه هرچند به مقام معاونت پارلمان نرسید٬ اما پس از تصدی ریاست کمسیون اقتصادی وارد جبهه ائتلاف قانونی- ربانی شد. در زود ترین زمان سخنگوی این جبهه شد و از این راه به مخالفت های صریح وآشکار با دولت و تیم قدرتمند کرزی روی آورد.
فعالیت های روز افزون مصطفی کاظمی و شهرت و قوت سیاسی او بسیاری از دوستان و همسنگران سیاسی در جبهه ائتلاف را نیز بیم ناک ساخته بود. در این اواخر فعالیت های کاظمی به حدی گسترش یافته بود که شنیده می شد؛ او قصد کاندید در ریاست جمهوری آینده را دارد. سفرهای خارجی و فعالیت های سیاسی و داخلی او نیز موید این برداشت بود.
هم مواضع تند او برعلیه تیم قدرت مند دولت کرزی و هم فعالیت های بلند پروازانه و چالش برانگیز او در جبهه ائتلاف سرنوشت سخت و آینده دشواری را برای مصطفی کاظمی رقم زده بود. بعید نیست که کاظمی قربانی این گونه برداشت ها و علی الخصوص مواضع تند سیاسی خویش در جبهه ائتلاف شده باشد.
بهر صورت کاظمی از دنیای سیاست برچیده شد. البته حقیقت حادثه بغلان همچنان در هاله ای از ابهام فرو رفته است. بیچاره مصطفی کاظمی٬ ترور او اول از نظر سیاسی و علی الخصوص در رسانه های ملی افغانستان خوب تجلیل و شهرت یافت٬ اما پس از اندک زمانی بکلی فراموش شد. البته این هم از مظلومیت امثال مصطفی کاظمی است زیرا که افراد شبیه کاظمی ریشه بومی و حامی مردمی زیادی نداشت و به همین دلیل همانند کف آبی ظاهر و به زودی در گرد و غبارسیاست گم شد.
جانشینی سید فاضل سنگچارکی
سید فاضل سنگچارکی- "معروف به فاضل دری"- اکنون به جانشین زندگی و وارث سیاسی مصطفی کاظمی انتخاب شده است. این انتخاب هرچه باشد٬ خوبی و بدی آن در آینده ها تعیین مشخص خواهد شد.
سید فاضل از سادات سنگچارک و از ولایات شمال افغانستان است که قبلا معروف به فاضل دری بود. او درس خوانده ایران است.فاضل تحصیلات دینی خود را در ایران شروع و نیمه تمام گذاشت. وی در ایام تحصیل دینی جذب "رادیو دری بخش برون مرزی" کشور ایران شد. سید فاضل ابتدا در "رادیو دری مشهد" یک گوینده ساده بود تا این که بعدها بر اثر لیاقت خودش به مدیریت این رادیو در مشهد ارتقا یافت. به همین دلیل به "فاضل رادیو دری" شهرت یافت.
او استعداد سرشار٬ روحیه بالا و قدرت نطاقی خوبی دارد. تا مدت ها و نزدیک به 15 سال در رادیو دری مشهد فعالیت می کرد. در دوران تسلط نظامی طالبان بر افغانستان از مشهد نقل مکان داده و طی سفری به خارج از ایران در کشورهای غربی ساکن شد. وی تا سقوط طالبان در غرب به سر می برد. در جریان معاهده بن و سرکار آمدن دولت کرزی به افغانستان ومستقیم به کابل بازگشت. از این پس در دولت افغانستان و در معینیت وزارت فرهنگ و کلتور مشغول بکار شد. این دوره از فعالیت های موفق سید فاضل وی را در محافل فرهنگی و مطبوعاتی افغانستان و علی الخصوص شهر کابل مشهور کرد.
بیرون آمدن سید فاضل از معینیت وزارت فرهنگ و کلتور با خاطره بدی همراه بود زیرا که وی در واقع برکنار و معامله شد. از این پس در محافل فرهنگی و مطبوعاتی کمتر ظاهر می شد. صرفا بعضی اوقات در تلویزیون به عنوان کارشناس فرهنگی وسیاسی مصاحبه می کرد. در عین حال در برخی از مطبوعات قلمی مقاله داشت.
دوران فعالیت های فرهنگی او در رادیو دری برون مرزی ایران درمشهد و همچنان دورن معینیت او در وزارت فرهنگ و کلتور تجربه خوبی را برای او فراهم کرده است. سید فاضل چهره جوان٬ فعال و پر استعداد است که آینده خوبی را می تواند در پیش رو داشته باشد. به نظر برخی از دوستان٬ او در آینده نزدیک قوی تر و فعال تر از شهید کاظمی ظاهر خواهد شد. انتخاب او از طرف حامیان سیاسی و اعضای جبهه ائتلاف به عنوان جانشین شهید کاظمی در پست سخنگویی یک فرصت خوب و البته خطیر برای فاضل سنگچارکی است. به دنبال این امر رهبری حزب اقتدار ملی هم هنوز نامعلوم است. آیا این پست نیز به او خواهد رسید یانه؟ تاکنون به روشنی و به شکل رسمی اعلام نشده باقی مانده است.
این بود شمه ای کوتاهی از زندگی سیاسی و معرفی شخصیت این دو نفر که یکی وارث دیگری شده است. بر این اساس فاضل سنگچارکی وارث رقابت های سیاسی٬ موقعیت های ملی و همچنان چالش های فراروی فعالیت سیاسی مصطفی کاظمی شمرده می شود.
به نظر می رسد؛ تا مدت زمان زیادی فاضل سنگچارکی چالشی برای همسنگران خود در جبهه ائتلاف نباشد. به همین میزان موقعیت سیاسی او در برابر رقبای سیاسی بیرون از ائتلاف و علی الخصوص شیخ محمد اکبری نیز متزلزل باشد. مگر آنکه در زودترین زمان ممکن به موقعیت دشوار مصطفی کاظمی صعود نماید و این امر برای سیاست باز جوان و نو رسیده ای چون فاضل دری زود است. در عین حال به نظر می رسد انتخاب او٬ زمینه سرمایه گذاری و کار روی شخصیت فاضل سنگچارکی هم روند خوبی را جهت جبران خسارت حاصله از فقدان مصطفی کاظمی به وجود آورده باشد.ضمن آن که فرصت حساسی برای بروز استعداد ها و توانایی های شخصی سید فاضل هم بوجود آمده است.
در اخیر مناسب دیده شد پرسشی طرح شود: آیا سید فاضل سنگچارکی( "فاضل دری") وارث و جانشین سیاسی جسارت های شخصی و امکانات وسیع مالی و حمایت های سیاسی دوستان و حامیان مصطفی کاظمی خواهد بود و یا مراقب جدی و هوشیار موقعیت های خطیر و چالش های سخت فراروی پست سخنگویی بعد از مصطفی کاظمی در جبهه ائتلاف ؟؟؟
کابل پرس? سانسور نمی کند. کابل پرس يک رسانه ی آزاد است و وابستگی به هيچ سازمان و يا حکومتی ندارد. بازتاب آرای گوناگون به معنای تاييد آن ها از سوی کابل پرس نمی باشد. هر کس مسووليت ديدگاه و نظر خود را دارد.
پيامها
24 دسامبر 2007, 07:53, توسط B.popal
ای کشته کی را کشتی تا کشته شدی زار ....بلی کاظمی چيزی راکه کشت کرده بوددرو کردکشتارمردم بيگناه درجنگهای داخلی کابل آه وناله يتمان چنان توفانی کرد که قاتل بدست قاتلين بقتل رسيد اينست استجاب دعای مادری که فرزندش درپيش چمشانش به شهادت رساندند . هرلحظه انتظارآن ميرود که تمام مسبين بدبختيها مردم بسر نوشت کاظمی دچارشوند.
24 دسامبر 2007, 16:32
Fazil sang charaqi is the spy of iran there is no doubt about it all so this man must be hunged in public becuase he is wataan froosh
24 دسامبر 2007, 13:25, توسط مرید
مردار شدن کاظمی این جاسوس درجه اول رژیم ملاهای خونخور ایرانی بهترین پیامد سال جاری بود که متاسفانه بعلت ریخته شدن خون دهها کودک و هموطن معصوم ما تلخ و تراژیک شد اما مطبوعات افغانستان و مخصوصا آنهایی که متمایل به رژیم ایران هستند کوشیدند که درین میان فقط به مردار شدن کاظمی تمرکز دهند و طوری اکت کنند که گویی خون دهها هموطن دیگر ما ارزشی نداشت.
حال که بجای کاظمی جاسوس دیگر رژیم ایران یعنی سانچارکی نصب شد، اولا ماهیت وی را به حیث مهره رژیم ایران برملا ساخت و ثانیا روشن ساخت که پشت این جبهه این رژیم خاین و ضد مردمی ایران قرار دارد و میخواهد که دست بالا بر آن داشته باشد که زبدترین جاسوسان و دست پرورده هایش را در راس آن میخواهد داشته باشد.
خوشا روزی که سایر مولادات استخبارات خارجی مربوط ایران و پاکستان و روسیه و امریکا و .... همه و همه به سرنوشت رقتبار کاظمی این ننگ تاریخ افغانستان مواجه شوند.
اینان باید از سرنوشت "بابه" مزاری و بابه ببرک کارمل شان درسی میگرفتند که حتی در دل خاک کسی آنان را نگذاشت و قبر های شان منفجر شد.
اینان روز و حالی بر این ملت نشان داده اند که خاموشی هرکدامشان جشن مردم است. مرگ کاظمی بدون تردید جشن مردم افشار کابل است که یکی از آدمکشان قتل عام افشار خود به جزایش رسید.