اهانت های همیشگی و خویشتن داری های بی فایده
نويسنده: رها. جاغوری
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
سالهای مهاجرت و آوارگی سالهای نهایت سخت و رنج آوری برای مهاجران افغانستانی بوده است ، علاوه بررنج دوری از وطن، و درد غربت که هر غریبی در هرجای جهان می کشد ، زخم زبانها ، تحقیر ها، توهین ها ، وضرب وشتم های ( بقول ایرانی ها کتک کاری های مفصل) میزبانان ایرانی بر آلام و مصیبت های این آوارگان افزوده است.
وقتی پای صحبت های این پناه جویان می نشینی به طنز تلخی بر می خوری، آنگاه که از زبان یک مهاجر مسلمان مخلص که به اعتقاد خودش در راه خداوند جهاد و مهاجرت کرده است ، و باید شایسته ی پاداش های دنیوی واخروی باشد، ، اینک بجای پاداش های و عده داده شده در اسلام در خانه ی مسلمان همسایه که ادعای ام القرای اسلام را دارد و رهبری این کشور خود را ولی امر مسلمین می داند - ولی امر مسلمینی که از احوال مسلمین خود را بی خبر سر داده است - از سوی میز بانانی که دیروز مرز های شان را باز گذاشتند و شعار اسلام مرز ندارد و انقلاب ما انقلاب مصتضعفان جهان است و... سر می دادند از بام تا شام توهین وتحقیر و کتک و ... تحمل می کنند.
تو نا خود آگاه بیاد روزگار پیامبر اسلام می افتی که به شهروندان مدینه دستور داده بود که مهاجران را بخانه های تان ببرید وپذیرایی کنید ، عقد اخوت به آنان ببندید و آنان ازشما ارث می برند. و همچنین یادت می آید که سرزمین های مفتوحه العنوه ( سرزمین های که با جنگ توسط لشکر اسلام فتح شده است ) بر اساس احکام اسلامی متعلق به همه مسلمانان است و معادن و سرمایه های آن باید به همه مسلمانان تعلق بگیرد و گرنه قوانین و احکام سلامی زیر پا شده است .
اما زهی خیال باطل ، نهایتا به این جا می رسی که عملا دین در جوامع امروزی کنار گذاشته شده است و جز پاره ی از آموزه های دینی که منافعی برخی ها را تامین می کند الباقی همه تعطیل است و این بیچارگان اند که گول دینداران و دین مداران را می خوررند، بی آنکه بدانند این جماعت از دین و احساسات دینی ومذهبی شان سو استفاده می کنند و ازین رهگذر هرروز بر ثروت وقدرت ومکنت خویش می افزایند وشاید این بخت برگشتگان هنوز نمی دانند که این منافع ملت ها و مردمان اند که در دنیای پراگماتیستی امروزی اصل تعیین کننده است ، نه چیزی دیگر.
مقدمه ام طولانی شد بگذریم،
آنچه که مرا وادار به نوشتن این مطلب کرد توهین های مکرر رسانه های ایرانی به مردم کشورم وهموطنانم بود که هر از چندی بصورت سیستماتیک و برنامه ریزی شده انجام می گیرد ، و همچنین سکوت و شکیبایی بیش از حد رسانه های افغانستان و خود مهاجران افغانستانی عامل مضاعف شد این سطور را بنویسم تا علاوه بر آنکه مهاجران هموطن بویژه تحصیل کردگان واهل قلم مهاجر در ایران به این مسئله توجه نمایند، رسانه های افغانستان هم این توهین ها ی مکرر را بی پاسخ نگذارد و اگر نه ، نوشته ام از باب هرکه را دردی رسد نا چار گوید وای وای خواهد بود.
یکی از پر مخاطب ترین رسانه ها درایران رادیو تلویزیون این کشور است که روزانه ملیون ها ایرانی را پای گیرنده های شان میخکوب می کند. در چند سال اخیر هر از چند گاهی شبکه های مختلف تلویزیونی ایران، افغانها را دربرنامه های مختلف ، سریال های تلویزیونی و فیلم های سینمایی به استهزا و تمسخر گرفته و اهانت های جور واجور را در حق این مردم روا می دارند، یکی از نمونه های اینگونه سریال ها، سریالی بی محتوا و ضعیفی است که بنام چهار خانه هرشب از شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی پخش می گردد.
در این سریال دو شخصیت افغانی با نام های شنبه و چهار شنبه( اسامی که در هیچ جای کشورما بر کسی گذاشته نمی شود و سرفا به دلیل تمسخر و استهزازروی این دو شخصیت گذاشته شده است) نقش ایفا می کند که در قالب این دو شخصیت علاوه بر آنکه زبان و فرهنگ ما مورد توهین قرار گرفته است ، افغانها به عنوان انسانهای فریبکار ، دروغگو ، اهل خدعه ونیرنگ معرفی می گردد که با چاپلوسی ، دغل بازی و نیرنگ خود را بر ایرانی ها تحمیل می نمایند.
و در این سریال آشکارا فرهنگ، زبان ، صداقت ، شهامت و عزت افغانها به سخره گرفته شده است و کاملا یک تصویر منفی و کاذب از افغانها ارائه می گردد.
البته اعتراض رایزن فرهنگی سفارت افغانستان هم ره بجای نبرده است و این سریال باو قاحت تمام همچنا ن هر شب پخش می گردد.
ازین نمونه برنامه ها از صدا وسیمای ایران زیاد پخش گردیده است و این سناریوی است که همه ساله ادامه دارد و علاوه بر سریال ها، برنامه های دیگری در قالب تحلیل ، خبر و ... در اهانت به افغانها از این شبکه ها پخش می گردد.
یکی دیگر از رسانه های پر مخاطب دیگر در ایران روزنامه ، هفته نامه ها، سایت های انترنتی و رسانه های نوشتاری است، این رسانه ها هم در تحقیر و توهین افغانها از صدا وسیما جمهوری اسلامی عقب نمانده و در بسی موارد جلو تر از صدا وسیما است.
این رسانه ها معمولا بیش از نصف قتل ها و جنایت ها در ایران را به افغانها نسبت میدهند و به مخاطبان خود افغانها را به عنوان انسانهای شرور ، خشن ، قاچاقچی ، دزد ، چاقو کش و وحشی معرفی می کنند که بتوانند از این رهگذر مردم را بر علیه افغانها بشوراند تا در پروسه اخراج افغانها تسریع صورت گیرد .
اما همانطوریکه سایر تبلیغاتهای پر طمطراق آنان در مورد فلسطین و لبنان و .... تاثیری چندانی بر افکار عمومی ندارد، این مورد نیز تاثیری بر باورهای مردم در مورد افغانها نداشته است .
چون آنان روزانه از نزدیک صداقت ، ایمان ، مردانگی و عزت نفس افغانها را می بینند و اهمیتی هم به این فرافکنی های دولت و حکومت شان که بخاطر ضعف مدیریت انجام می دهند نمی دهند.
علاوه بر توهین ها به مهاجران افغانی توهین به مقامات عالی رتبه کشور و پارلمان و نهادهای سیاسی اجتماعی کشور نیز در دستور کار این رسانه ها قرار دارد . که لا اقل اگر مسولین و رسانه های افغانستان برای مهاجران بخت برگشته کاری نمی کنند برای حفظ آبرو وحیثیت کشور و ملت خود کاری کنند.
به عنوان مثال سخنان خانمی کم تجربه ی که پارلمان کشور را طویله خوانده بود چندی پیش در ایران بسیار روی آن مانور داده می شد و تیتر های بزرگی در صفحه نخست روزنامه ها به چشم می خورد وتصاویر عجیب و غریب از پارلمان افغانستان و اعضای آن راکنار هم می چیدند تا به مخاطبان خود چنین القاکند که حرف این خانم حرف ما هم هست و درست گفته و درسفته.
در مورد سفر آقای کرزی به آمریکا که چندی پیش صورت گرفت علاوه بر گذارش های مغرضانه که معمولا در مورد حوادث مربوط بهافغانستان منتشر می شود برخی از روزنامه های ایرانی عکس ایشان را
در کنار رئیس جمهور بوش چاپ کرده بود که در این عکس آقای کرزی کلاه اش را با دست نگه داشته بود وزیر این عکس نوشته بودند : مواظب است کلا ه اش را برندارند در حالیکه نمی داند خیلی وقته سرش کلاه رفته است.
در سفر اخیر ا حمدی نژاد به کابل علاه بر آنکه سفر ایشان به کابل را در حد سفری چند ساعته و نیم روزه، وافغنستان را کشور کم اهمیت جلوه می دادند برخی از روزنامه های این کشور عکسی مونتاژ شده ی را از دو رئیس جمهور به چاپ رسانده که در این عکس گیلاس آب کرزی نعلبکی ندارد ، و روی میز خالی گذاشته شده و گیلاس آب احمدی نژاد دو تا نعلبکی دارد، یکی زیر، و دومی که در وا قع نعلبکی گیلاس کرزی است روی گیلاس آب احمدی نژاد بصورت سرچپه و معکوس قرار دارد . و آقای کرزی در حال تعارف کردن چیزی به احمدی نژاد است شایدهم تعارف می کند آب نوش جان فر مایید! در حالیکه رئیس جمهور ایران نعلبکی لیوان ریس جمهور را روی لیوان خود گذاشته است و آب را قابل استفاده نمی داند این درحالی است که لیوان رییس جمهور افغانستان بدون نعلبکی و رو باز جلوی اش قرار دارد، در زیر این عکس نوشته شده است استقبال از احمدی نژاد در کاخ گلخانه کلمه کاخ دقیقا زیر لیوان احمدی نزاد قرار گرفته است.
نمونه های زیادی از این گونه عملکرد های رسانه های ایرانی می توان شمرد که تفصیل بیشترلازم نیست و خود افغانهای مهاجر بیش تر از من بر مطلب واقف اند .
در اخیر باید متذکرشد که دو ملت افغان و ایران دو ملتی بزگوار ، دوست وبرادر هم اند و به معنای دقیق کلمه اصلا دو ملت نیستند یک ملت اند که در غم وشادی هم همواره شریک بوده اند مردمان دوسوی مرزی که با یک زبان صحبت می کنند به یک دین معتقد اند یک نزاد و یک درد و یک شادی دارند را چگونه می توان دو ملت خطاب کرد اما به هر حال در هر مردمی می توان نقاط ضعف های یافت و هم نقات مثبت و قوت و زیبایی های یافت .
آیا درست است که رسانه های افغانستان هم هر آنچه در ترمینال جنوب تهران ، ورامین ، پاکدشت و شوش ومولوی روزانه اتفاق می افتد را بنام کل ایران برای مخاطبان شان پخش نموده و با سیاهکاری تصویری زشتی از ایرانی ها - که به اندازه کافی در برخی کشور های دور ونزدیک چهره ی زشتی از ایرانی به تصویرکشیده می شود - ارائه دهد تا بذرکینه نفاق را میان دوملت بکارد و آتش نفاق را شعله ورتر نماید؟ .
نه سیاهکاری کاری درستی نیست نه شرعا ، نه اخلاقا ونه منطقا.
بیاییم ملت ها را به هم نزدیک سازیم ، دل شکستن هنر نیست تا توانی دلی بدست آور، یا بقول شاعر خود شکن آینه شکستن خطاست.
اما اگر خویشتن داری ها همچنان سودی نداشت باید فکری به حال خویش کرد تا همانگونه که خیلی از مفاخر علمی کشور ما را این وآن به نفع خویش مسترد می نماید نکند فردا ما بمانیم و سرزمینی با مردمان آنگونه که دیگران می خواهند.
پيامها
16 آگوست 2007, 03:49
دوست گرامي افغان جناب رها جاغوري
بياحترامي، اهانت و حقناشناسي برخي از هموطنان و بيشتر دولتمردان كشور من قابل انكار نيست اما بايد در مورد سريال چهارخانه به شما يادآوري كنم كه در اين سريال شخصيت خبيث به نام شنبه يا نظير شنبه يك ايراني است كه تظاهر به افغاني بودن ميكند و يكي از شخصيتهاي مثبت فيلم، يعني حامد يا همان چهارشنبه افغاني است. در واقع گرچه من با پخش چنين سريالهاي مخالفم آن هم به دلايل زير: 1)پايين آوردن سليقه هنري مردم2)ساده بودن و زودباوري شخصيت افغاني در اين سريال 3)گذاشتن برخي از نامهاي عجيب و غريب بر روي برادران گرامي افغان كه البته در همه جاي دنيا مرسوم است و اختصاص به كشور خاصي ندارد از جمله اسامي نامانوسي كه در ايران هم ديده ميشود مانند شنبه، جمعه، سوخته و نظاير آن. 4) ضعف فيلمنامه، پرداخت، ساخت و تدوين. و غيره
اما به ياد داشته باشيم كه اين سريال برعكس ساير سريالها چهرهاي منفي از برادران افغاني تصوير نميكند بلكه همانطور كه بيان كردم شخصيتي كه به نام شنبه در سريال وجود دارد و با لهجهاي نامشخص كه معلوم نيست متعلق به كجاست حرف ميزند يك ايراني است كه صرفا ادعاي افغاني بودن دارد و صرف ادعا مليت كسي را اثبات نمي كند.
با اين وجود من به عنوان يك برادر ايراني از تمامي رفتارهاي ناپسند برخي از هموطنانم و بيشتر دولتمردان كشورم از شما دوستان گرامي پوزش خواهي ميكنم.
و البته اين نكته هم انكار پذير نيست كه انقلاب ما، انقلاب خدعه و فريب بود. به قول حسنين هيكل:«انقلاب ايران، توپي بود كه در آستانه قرن بيستم به قرن چهاردهم شليك شد.» مقامات ما به بيشتر وعدهها و شعارهايي كه دادند يا ميدهند بيتفاوتند. و نمونه آن قدر زياد است كه ذكر آن اين پاسخ را طويل خود كرد.
به هر صورت از ديدگاه من و دوستان ا
16 آگوست 2007, 12:59, توسط آشنا
16 آگوست 2007, 16:25, توسط اشنا
متاسفانه اهانت های بی شمار مقامات و رسانه های دولتی به مردم افغانستان و به ویژه مهاجران افغانی موضوعی است که خواسته ویا ناخواسته با شدت تمام از سوی رسانه ها و مقامات دولت ایران دنبال می شود وعلاوه بر اینکه از ارکان سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی به شمار می اید تلاش حکومت بر این است تا تحقیر وتوهین به افغانها در بین مردم ایران تبدیل به یک ارزش شود شاهد این مدعا عملکرد دولت ایران است که به اندکی از انان در نوشته ی رها جاغوری اشاره شده است البته این مدعا حداقل برای افغانهایی که یکبار به کشور همسایه شان سفر کرده اندنیازی به ذکر شاهد ندارد
این مسایل برای کشوری که داعیه دار اسلام ناب محمدی است موضوع جدیدی نیست وشاید مردم رنج دیده ی افغانستان معنای اسلام ناب محمدی را هنوز خوب درک نکرده اند وشاید هم این برخوردها با مردم افغانستان از لوازم صدور انقلاب
اسلامی به خارج از مرزهای جمهوری اسلامی است
16 آگوست 2007, 14:04
خلیل
٢٥ / ٥ / ١٣٨٦ هـ ل | 2007-08-16 م
بقـرار گزارش امروز 15 آگست روزنامۀ "تاگس شپیگل برلین" Berliner Tagesspiegel داکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کشور ایران، قـبل از سفـرش به افغانستان چنین گفـت :
« ایران و افغانستان نه تنها هـمسایه، بلکه برادر نیز هـستند». ببینیم که این جملۀ آقای احمدی نژاد تا کدام حد صادق است ؛ در نظر و نیز در عمل.
عـلایق مشترک تاریخی و فـرهـنگی افغانستان و کشور ایران ــ "فارس" 72 سال پیش ــ بسیار فـراوان است و مشترکاتشان چنان بهم پیوند خورده ، که اگر این دو کشور را "برادران تاریخی" بخـوانیم، بر حقایق جفائی نکرده ایم. استاد سخن مرحوم خلیل الله خلیلی، که بحق "بزرگترین شاعـر دری گوی زمان ما" لقـب گرفـته، در رثای مرحوم ملک الشعراء محمد تقی بهار چنین سراید :
نه در ماتمش مویه ایـــران کند سرـــــ که افغان هـم از غـم به افغان نشسته
ز آغــــــــاز تاریخ ، ایران و افغان ــــ سر خـــوان دانش چو اِخوان نشسته
ز باغی دو سرو روان قــــد کشیده ــــ بشاخـی دو مرغ خوش الحان نشسته
دو شاگرد فــطرت دو استاد مشرق ــــ دو هـمـدرس در یک دبستان نشسته
در حد نظر و در حد دو ملت بی شک که چنین است، مگر آیا در میدان چرکین سیاست و در مقام دولتها هم چنین برادری ها صدق میکند، یا اینکه فاصلۀ نظر و عمل جدائیی تا بحر و بر را در بر میگیرد؟؟؟
من چند نکتۀ دیگر از نوشتۀ "تاگس شپیگل" را نیز ترجمه میکنم و سپس تبصرۀ خود را در عـقـبش گره میزنم.
مینویسد : « یک افغانستان بی ثبات بر اوضاع کشور همسایه اش ایران نیز اثر میگذارد. بهترین دوست ایران مملکتی است که قـوی ، انکشاف یافـته و باثبات باشد.» من می گویم که صرف نظر از اینکه خود چنین ادعائی هـیچ اساس واقعی و منطقی ندارد، چون "اتازونی" و "اسرائیل" دو کشور قـوی، منکشف و باثبات اند، مگر ایران دشمن خونین آنهاست. در حد وطن ما هـم در عمل دقـیقاً معکوس قـضیه صدق میکند. چون اگر افغانستان پیشرفـته باشد، دیگر کسی جرنگانه و غـرغـرانک و پوقانه و ساجق پاکستان و ایران را نمیخرد. اگر افغانستان قـوی و باقـدرت و باثبات باشد، بال ایران و پاکستان می سوزد، که بطرف کشور ما چپ چپ سیل (سیر) کند و مرام های شوم خود را در آن پیاده کنند.
"تاگس شپیگل" باز مینویسد : « تهران بصورت عـنعنوی ائتلاف شمال را ، که نخبگانش اینک در جبهۀ متحد ملی مخالف کرزی جا گرفـته اند، بر ضد طالبان تقـویت میکرد.»
حمایت ایران از "ائتلاف شمال" که به ابتکار فـدراسیون روسیه ــ شریک ستراتژیک ایران ــ بوجود آمد، آنقـدر آشکارا و اظهر من الشمس است، که هـیچ انسان حـقـبین و حـقگوی منکرش شده نمیتواند. از زمانی که طالبان در صحنۀ سیاسی ــ نظامی افغانستان ظهور کردند ، ایران و روسیه طرف ائتلاف شمال را گرفـتند و آن را با تمام امکانات دستداشته تقـویت نمودند. قـوماندان مسعـود هـم از روسیه و نیز از ایران اسلحۀ مورد ضرورت خود را از طریق تاجیکستان دریافـت میکرد. مشاوران روسی و ایرانی پیهم او را در امور نظامی یاری میرساندند. مسعـود خود بار بار سوار بر هـلیکوپتر، رهـسپار مشهد میگشت و اوامر لازم را دریافـت مینمود. یکی از خویشاوندانم ، که با مقامات ایرانی ارتباطاتی داشت ، و در ایران تا سطح دوکتورا تحصیل کرد و اکنون در دستگاه دولت افغانستان دست بکار است ، باری در ماه اکتوبر 1997 در تهران برایم گفـت : « مسعـود دیشب سوار هـلیکوپتر به مشهد آمد و با مقامات ایرانی مذاکراتی انجام داد. او هـر یکی دو هـفـته یکبار از همین وسیله استفاده کرده ، وارد مشهد میگردد و مشورتهای لازم را دریافـت مینماید.»
همین اکنون گماشتگان ایران در کرسی های بالای دستگاه دولت نشسته و اجراآت حکومت حامد کرزی را با موانع آشکارا مواجه میسازند و باصطلاح غـربیان با تورپیدو میبندند و سبوتاژ مینمایند. دور و نواح رئیس دولت افغانستان حامد کرزی را باری مشاهـده کنید و بعـد نظری به ولسی جرگۀ افغانستان بیندازید و بنگرید، که از صدر تا به ذیل به چه تعداد نوکران و اجیران ایران "ماروار" حلقه زده اند.
اما مداخلات مستقـیم ایران تنها در سطح سیاسی باقی نمانده بلکه سطوح فـرهـنگی را بصورت گسترده درنوردیده است. بروید و جرائد افغانی را مطالعه کنید که تا چه حد متأثر از فارسی ایران گردیده اند. بروید و تلویزیون "طلوع"
را در کابل و تلویزیون "خراسان" را در کلیفـورنیای امریکا زیر نظر بگیرید و بعد بچشم سر بنگرید، که این دو در عمل فارسی ایران را پیاده میکنند. از لغات و اصطلاحات عـلمی و اداری و دیوانی گرفـته تا اصطلاحات عـسکری مروج دری افغانستان را پشت پا زده و در عـوض آنها اصطلاحات خاص و مخصوص فارسی ایران استعمال میکنند. من در زمینه دهها مقالۀ خرد و بزرگ نوشته ام ، که مانند تمام مقالات دیگرم و مقالات نویسندگان دیگر همه بردوام در آرشیفهای هـر کدام در پورتال بی مثال "افغان جرمن آنلاین" قابل دریافـت میباشند. این سلسله ادامه دارد و تا نفـس باقـیست در زمینه قـلم خواهـم زد و اسرار دشمنان اصالت فـرهـنگ و زبان ما را فاش خـواهم ساخت. بسا جرائد و تلویزون های افغانی عملاً حکم تربیون تبلیغات سیاست و سیاست فـرهـنگی ایران را گرفـته و بسا نخبگان دانش و نویسندگان ما "نوکروار" در خدمت صادقانۀ این تبلیغات جا خوش کرده اند.
"تاگس شپیگل" نوشت : « محمود احمدی نژاد اتهامات اتازونی را مبنی بر اینکه ایران طالبان را تقـویت نظامی میکند، جداً رد نمود.» و آژانس خبر رسانی "صبح بخیر افغانستان" در صدر اخبار امروزی خود نوشت : « ... آقای احمدی نژاد طی این کنفـرانس هـمچنان این اتهامات را نیز رد نمود، که گویا سلاح های ایرانی در افغانستان مشاهـده شده است. این درحالیست که ماموران ریاست امنیت ملی مدعی کشف و ضبط بیش از صد حلقه ماین ساخت ایران، دوشنبه شب در شمال کشور شدند.» آژانس خبری "صبح بخیر افغانستان" ضمن خبر امروزی دیگر خـود میگوید : « کشف بیش از صد حلقه ماین ایرانی در ولایت بلخ:
مقامات ریاست امنیت ملی در ولایت بلخ می گویند که دوشنبه شب بیش از صد حلقه ماین ساخت کشور ایران را از شهرک بندری حیرتان کشف و ضبط نموده اند. یک مقام ریاست امنیت ملی بلخ به خبرنگار ما گفـته است که این ماین ها تولید سال 1997 کشور ایران می باشد و به منظور انفجار تاسیسات نفـت و گاز بندر حیرتان به تازگی در این منطقه جابجا شده بود.
به گفـتۀ منبع: مطابق تحقـیقات تروریستان تلاش داشتند قـسمتی از این ماین ها را وارد کشور ازبکستان نموده و آن را تسلیم هـواداران "طاهـر یولداش" یکی از مخالفـین آن کشور نمایند.
این مقام ریاست امنیت ملی گفـته است که عاملان انتقال این ماین به کشور در مناطق مشخص تحت تعقـیب اند، اما وی در مورد هـویت آنها سخنی نگفـته است.16:40/14:08:2007 »
تقـویت و تجـهـیز طالبان از طرف روسیه و ایران آنقـدر هـویدا گردیده ، که با سخنان "پتره ئی" رئیس جمهور ایران و مقامات رسمی کشورش هـرگز کتمان شده نمیتواند.
در باب "برادری" کشور ایران با افغانستان، کافـیست "اخراج اجباری مهاجران و پناهـندگان بی پناه و به اصطلاح کابلی "بی کس و کوی" افغان را مثال آریم. ایران نه تنها پناهـندگان مظلوم ما را از کشور اسلامی خود اخراج کرد، بلکه توهـین کرده و لت و کوب داده اخراج کرد ؛ و چه معـیار برادری بالاتر ازین؟؟؟؟
"تاگس شپیگل" نوشت : « کرزی پیشنهاد میانجیگری بین ایران و واشنگتن را نمود. به گفـتۀ او بعد از سقـوط طالبان در سال 2001، هـردو کشور "شرکای خوب" افغانستان اند. کرزی گفـت : "خیلی باعـث خشنودی ما خـواهـد گردید، اگر افغانستان این دو کشور را بهم نزدیک ساخته بتواند. البته در صورتی که تهران و واشنگتن چنین رول میانجیگرانۀ کابل را آرزو نمایند. »
به یاد دارم، که داکتر رنگین سپنتا در عـنفـوان احراز کرسی وزارت خارجۀ افغانستان، چنین پیشنهادی را نموده بود. در آن زمان کسانی و جرائدی بشمول جریدۀ "امید" بر ضد چنین پیشنهاد خیرخواهانۀ سپنتا مقاله های تمسخرآمیز نوشتند. از جمله کسی زیر نام "رحیل دولتشاهی" یا خدا گردنم را نگیرد "عـصر دولتشاهی" که هـردو ــ اگر هـر دو یک نفـر نباشند ــ از عـناصر مربوط "شورای زمردفـروشان پنجشیر" اند، در یکی از سایتهای "زمردفـروشان پنجشیر" بنام "خاوران"، برضد پیشنهاد سپنتا نوشت و داکتر سپنتا را به باد سخریه گرفـت. دیده شود، که این "آغایان عالی جناب" در برابر این پیشنهاد حامد کرزی باز به چه تکتیکها روی خـواهـند آورد و چه گل هائی را به آب خواهـند داد. والسلام
خوانندۀ ارجمند را به خـواندن دو مضمون ذیل در آرشیف همين سايت دعـوت میکنم :
ــ "دکتاتوری فـرهـنگی ایران بر قـلمرو زبان فارسی"
ــ "چرا ایران به طالبان کمک میکند؟؟؟ ــ دشمن دشمن یعنی که دوست "
17 آگوست 2007, 06:20, توسط رضا از تهران
با تشكر از كساني كه نظرات خود را بيان كرده اند توجه شما را به پاسخ هاي زير جلب مينمايم:
1- گويا در يك سريال ايراني به گويش اصيل دري افغانستان توهين شده است كه اگر چنين باشد بنده هيچ توجيهي ندارم و فقط از اين كار زشت تهيه كنندگان اين سريال تلويزيوني پوزش ميخواهم. اما در واقع اين زبان "فارسي دري" بعد از اسلام در خراسان قديم و افغانستان كنوني كه قبلا شرق امپراتوري ساساني بودن پرورش يافته است و سپس به جاهاي مختلف ايران رفته است. زبان قسمت هاي غربي امپراتوري ساساني قبل از اسلام زبان "پهلوي" بوده و اگر بخواهيم از نظر زبانشناسي به نزديكترين زبان زنده كنوني كه بيشترين شباهت را به پهلوي دارد اشاره كنيم آن زبان شيرين "كردي" است كه در كردستان رايج است. به عبارت ديگر اگر ميشد يك "ماشين زمان" اختراع كرد و بزرگاني چون مولوي بلخي يا فردوسي طوسي را به قرن كنوني آورد آنگاه آنها با لهجه اي صحبت ميكردند كه به لهجه كنوني فارسي دري مردم افغانستان و نيشابور و طوس بيشتر شبيه بود تا به لهجه من تهراني. حال اگر احمقي پيدا شود كه بخواهد لهجه شما را مسخره كند در واقع لهجه استاد سخن فردوسي را دارد مسخره ميكند!
من با اين نظر كه استفاده از لغاتي كه از ايران مي آيند و در افغانستان استفاده ميشود انتقاد كرده اند موافق نيستم همانطور كه بسياري از اصطلاحاتي كه در زبان كنوني فارسي دري اولين بار توسط اديباني چون مولوي بلخي رودكي ناصر خسرو . ... ابداع شده است و ما در ايران از آنها استفاده ميكنيم . يا مثلا در كشورهاي انگليسي زبان وقتي اصطلاحي در يكي از اين كشورها ابداع ميشود ممكن است در بقيه اين كشورها مانند انگليس امريكا استراليا و كانادا بكار ميرود.
2-براي نوشتن اين پاسخ بعضي از مقاله ها و نظرات خوانندكان اين وب سايت را مطالعه كردم تا نقطه نظرات كلي مخاطبان را بدانم.تعداد قابل ملاحظه اي از نظر دهندگان محترم را ميتوان به چند گروه تقسيم كرد: بعضي ايران را دشمن ميدانند و بعضي پاكستان را و يا هر دو را (احتمالا بسته به اينكه نظر دهنده زبان مادري اش چه باشد). من از جانب خودم سوال ميكنم: اي برادر پشتو زبان چرا فكر ميكني ما بايد دشمن هم باشيم؟ ببينيد در ايران از نظر تحصيلات و اطلاعات عمومي مردم ايران دو دسته اند يك دسته مردم عادي كوچه و بازار كه اصلا هيچ ايده اي در باره زبان هاي رايج در كشور افغانستان و تفاوت آنها با يكديگر ندارند (درست مثل مردم عوام اروپا و آمريكا كه بسياري از آنها فكر ميكنند زبان مردم ايران يك زبان عربي است) اما اگر از يك نفر كه مطالعاتي داشته سوال كنيد مي بينيد كه نه تنها با زبان شيرين پشتو دشمني ندارد بلكه آنرا يك يك ميراث با ارزش ميداند.مي دانم احتمالا بعضي برادران پشتو زبان از اين تعبير من "پشتو ميراث با ارزش ما هم هست " خوششان نمي آيد و بيشتر به فرهنگ مستقل باستان خود تكيه مي كنند و اگر قرار باشد ارتباط فرهنگي با دنياي قديم داشته باشند ترجيح ميدهند مثلا با هند باستان باشد نه ايران باستان. نظر شما محترم اما من دارم ديدگاه يك ايراني را مي گويم كه ما پشتو را زبان غريبه و قوم پشتون را دشمن نميدانيم و آنچه آموخته ايم اين است كه زبان پشتو يك زبان كهن و يك يادگاري از كشوري باستاني است كه ما به آن مي گوييم ايران باستان و شما به آن مي گوييد آرياناي باستان و اگر از نظر تاريخي باز هم به عقب تر برويم لزوما مردم اين حوزه جغرافيايي لزوما در يك كشور واحد نبوده اند اما از نظر زبانشناسي محض دو شاخه شرقي و غربي در اين حوزه قابل رديابي است. قديمي ترين نسخه نوشتاري بدست آمده دسته شرقي با زبان "اوستايي" شروع شده و به زبان هاي زنده مثل "پشتو " ," اوستي (رايج در منطقه خودمختار اوستيا بين روسيه و گرجستان)" و ... ختم ميشود و قديمي ترين نسخه نوشتاري بدست آمده دسته غربي با زبان "پارسي باستان" شروع شده و به زبانهاي زنده مثل "فارسي دري" و " گيلكي" و ... ختم ميشود.
3- براي آنكه اين نوشته طولاني باعث خستگي خوانندگان نشود به نكته آخر اشاره مي كنم و آن سلاح هاي ساخت ايران در كشور شما و هم كاري با طالبان. ببينيد در ايران انواع سلاح هاي ساخت كشور هاي مختلف از روسيه و چين گرفته تا برزيل و آمريكا و غيره وجود دارد. سوال من اين است كه اگر ايران دو نقش بازي ميكند و بخواهد سلاح بفرستد آيا خيلي راحت نمي تواند شماره سريالهاي سلاح هاي ساخت ديگر كشور ها را پاك كند و آنها بفرستد؟ در جنگ اخير اسراييل با حزب الله لبنان كشور اسراييل تانك هايي را به ميدان آورد به نام "مركاوا" كه قبل از جنگ خيلي روي آنها تبليغ شده بود. اين تانك كه حاصل 15 سال تحقيقات دانشمندان آمريكايي و اسراييلي بود ادعا مي شد هيچ سلاحي بر آن كارگر نيست و هيچ گلوله اي توان عبور از زره آنرا ندارد. اما بعد از شروع جنگ لبنانيها يك نوع موشك ضد زره عليه آنها استفاده كردند و تعداد زيادي از اين تانكها را از بين بردند. اوايل اسراييل و آمريكا ادعا مي كردند كه ايران سلاح فرستاده اما بعدها كه خودشان بررسي كردند ديدند موشكها ي ضد زره روسي هستند و حتي كشور اسراييل رسما به روسيه اعتراض كرد. دوستان عزيز اگر گروهي پول كافي داشته باشند سلاح هاي قاچاق از هر كشوري در همه جا ميتوان پيدا كرد.
1 سپتامبر 2007, 23:51, توسط FUCK IRANIAN MATHERFUCKER
TAFRA RAFTI AGHAI IRANI ENJA GAP AZ TAWHIN BOD NA TARIKH
19 آگوست 2007, 13:30, توسط رازی
من از وقتی به ایران رفتم و رفتار و برخورد ایرانی های را با افغانها دیدم از تمام چیزهای مشترک میان این دو کشور نفرت پیدا کردم. از تاریخ مشترک، از زبان مشترک و حتی از مذهب مشترک. من به یک پشتون و ترک افغان افتخار می کنم اما با یک ایرانی هیچ رابطه ای ندارم و دوست هم ندارم که آنها در کشور من دخالت کند. آنها مهاجر و کارگر بی دفاع را می کشند. آیا این اسلامی است، برگرفته از فرهنگ فارسی است؟ چه است؟ ایران از همه چیز برای فتنه انگیزی سود می برد. امیدوارم کابل پرس? کمتر سانسور کند.
31 آگوست 2007, 22:18, توسط حسنا
اول ابراز قدر دانی دارم از شما دوست عزیز و وطن دوست .
چنانکه شما فرمودید وضعیت مهاجرین و بود باش اجباری افغان ها در ایران نه تنها باعث برخورد های مردم آن که به بسیار جهات به ملاحظه رسیده بلکه فعلاً از طرف دولت آن کشور هم دیده می شود و این را در واقع نمی توان موجودیت ضعفی در دولت یا مردم مجبور افغانستان دانست چرا که وضعیت کنونی افغانستان خود گواه موضوع است که هیچ افغانی واقعاً زنده گی درایران را دوست ندارد بلکه این را باید در ضعف دولت و مردم ایران دانست چرا که بیکاری و فقر هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی که توهین به دیگر انسان ها تنیجه آن است در این کشور بیداد می کند و شاید دولت و رسانه به خصوص می خواهند با استفاده از این گونه سوژه های (میان تهی و پوچ) هم ذهن مردم خویش را به بازی گرفته باشند و هم کسب در آمد کنند.
31 اكتبر 2007, 23:02, توسط حسینی
سلام خدمت تمام هموطنانم
من به عنوان یک افغانی که به عنوان یک مهاجر در ایران زندگی می کنم،در اینجا به دنیا آمده ام وتحصیلات دانشگاهی خود را گزرانده ام،وهم اکنون به عنوان یک معلم در کنار هموطنان خود عمر خود را با تمام محدودیتهایی که برایمان وجود دارد سپری می کنم.متاسفانه مردم ایران دیدگاه بدی نسبت به ما مهاجرین افغانی دارند.وفکر می کنند که ما جزء بدبختترین افراد جامعه ویا تبهکارترین آنها هستیم والبته با به نمایش گذاشتن این فیلم مزخرف که هیچ نشانی از فرهنگ افغانی ندارد وفقط افرادی را به نمایش گذاشته است که یا به دغل بازی ویا کلاهبرداری مشغولند،درست است در یک صحنه ذکر شده است که اینها دارن نقش یک افغان را بازی می کنند ولی آنها با اینکار خود فرهنگ تدین وتمام ارزشهای ما را به مسخره گرفته اند واین دیدی که ملت ایران نسبت به مادارند را بهتر نه بلکه بدتر خواهند کرد زیرا با یک بار ذکر شدن که این فرد افغانی نبوده نمی توان به خود اجازه داد دیگران را به مسخره گرفت ،به عنوان مثال دوستان ایرانی من چنین دیدی نسبت به یک مهاجر بدبخت افغانی پیدا کرده اندکه در این فیلم به نمایش گذاشته اند چون رسانه ها تاثیر زیادی بر روی ملت ایرات می گذارد.وچه تشویق هایی شدند این بازیگران در صدا وسیمای ایران.شاگردان من که همه در ایران متولد شدند فکر می کنند افغانی یعنی شنبه یکشنبه دوشنبه ....وتمام دغلگریهای آنها را به ذهن خویش سپرده اند،اینها دارن از لحاظ روانی ملت افغانستان را نابود می کنند.ونسل آینده افغانستان راازلحاظ فرهنگی به آنجا که خود میخواهند می کشند.من فارغ التحصیل روانشناسی هستم و می دانم تبلیغات روانی یعنی چه؟شستشوی روانی یعنی چه؟متاسفانه کشور ما که هیچکس را ندارد که به داد اینهمه ظلمی که به آن می شود برسد.دوستان من حتی به کنسولگری مشهد رفته اند واعتراض کرده اند ولی باز هرشب شنبه با ...می آیند وخنده بر لبان ملت ایران می اورند.وما نظاره گر تمام توحینات به خود هستیم.
7 نوامبر 2007, 07:05, توسط فرهادی
دوست گرامی افغان
بعنوان یک ایرانی از شما می پرسم که اگر جنایاتی که هموطنان شما در کشور من مرتکب میشوند با آنها چه برخوردی میکردید.
هگر صفحات روزنامه های ما را بخوانید که علیرغم سانسور شدید همه آنچه را که هست نمینویسند باید عرق شرم بر پیشانیتان بنشیند!
از چه ناراحتید؟ از اینکه همولایتی های شما در ایران جنایت میکنند ويا، آدم ربائی میکنند، به نوامیس ما تجاوز میکنند و از صحنه های شرم آور تجاوز خود و سر بریدن دختران معصوم ایرانی فیلم تهیه میکنند ، در نقل انتقال مواد مخدر و فروش آن دست دارند ، دزدی های مسلحانه میکنند و....
و آنوقت از اینکه در یک سریال تلوزیونی طنز از زبان لحجه مزخرف شما استفاده میشود فریاد وا اسلاما سر میدهید.
اگر دولت جمهوری اسلامی و سران مملکت من غیرت داشتند باید هم ولایتی های شما را در اختیار ما قرار میدادند تا آنوقت نشان میدادیم که توهین یعنی چه.
فعلا به همولایتی بگوئید بتازند چون دور نیست زمانی که سزای اعمال جنایتکارانه اشان را ملت غیور و اصیل ایران بدهد.
لطف بفرمائید و از این افاضات را برای بربرهای افغان سر بدهید.