صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > تولد ِاثرعزیزی بنام " جنایات حزبی"

تولد ِاثرعزیزی بنام " جنایات حزبی"

پیکار پامیر
دوشنبه 1 مارچ 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

"جنایات حزبی" از زمره ی نادر ترین و وزین ترین اثری است که در جامعه ی مجازات شده و بهت زده ی ما تا کنون رقم زده میشود. نادرترین و وزین ترین از این نگاه که ازفاجعه ی کودتای ثورتا حال صد ها و یا شاید هزارها مطلب و مقاله و ده ها کتاب پیرامون جنایت ها و خیانت های آشکار و پنهان رهبران و منسوبین حزب دموکراتیک خلق افغانستان توسط هم میهنان زنده مانده ی ما از نوک خامه به روی صحیفه آمده باشد. اما اینبار، محمد شاه (فرهود)، یکی ازمغضوبین شکنجه شده و زندان دیده دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق در سرزمین خون گرفته ی ما، با نگارش اثرجدید خویش بنام " جنایات حزبی" کارستان کرده است
.

قبل ازهمه بایستی علاوه نمایم که محمد شاه (فرهود) درنوجوانی به جُرم عشق ورزی به میهن،دلدادگی به آزادی و آزاده گی و مبارزه علیه اشغالگران روسی و " مشوره گیرنده گان " آنها ( خلقی/پرچمی)، دستگیر، شکنجه و زندانی میشود. وی مدت دوازده سال تمام همآغوش فرش نمناک وفضای هولناک سلول های زندان حزب حاکم می مانَد.

نه تنها کتاب " جنایات حزبی" برخاسته ازانبوه چشمدید ها، ژرفای احساسات، بستر غمها و تجربه های تلخ ومستقیم نویسنده است، بل، مَمَرپُرارزش آن را در عین حال، تحلیل فلسفی، عالمانه، دقیق ، عاطفی، توأم با شیوه ی نگارش شاعرانه ی آن تشکیل میدهد. (شعری- حقوقی- فلسفی- عاطفی- )
نگارنده ی کتابِ " جنایات حزبی " با گُزینش رویکرد کاملاً جدید تحلیلی و با بینشی تازه و درون فهم، ازسرِفرد ِحزبی و جنایت هایش بمثابه ی جزیی از یک کُل عبور نموده خودش ونگاه جُست وجوگرش را به اصل و جمع ِجنایتکار که همان " حزب دموکراتیک خلق" است معطوف و متمرکز نموده مجموع جنایاتی را که ( ازهفتم ثور1357 تا هشتم ثور سال 1371 خورشیدی) و مجموعاً چهارده سال تمام علیه آزادی، اصالت ، معنویت، افکار، خود ارادیت ، اندیشه، انسانیت ، نشاط ، اراده، استعداد و . . . و . . . افراد جامعه ی افغانستان انجام داده شد، برخاسته از " منع " نا شناخته ی در" من" افراد و رهبران حزب قبل از کودتا و " منع جمعی" درحال حاکمیت حزب دانسته که " به صورت فوران ِمرمی در شقیقۀ غیر، تخلیه میشود".

نگارنده ی این اثر، در بخش نخست، برای خواننده ی اثرش میگوید: " ... در بارۀ جنایات حزبی بخاطری پرسش بعمل میاوریم تا لوح خاطرات را از داغ های عمیق وحک مانده پاک ساخته باشیم، سوأل مطرح میکنیم نه برای آنکه با عاملین جنایات تسویۀ حساب فزیکی و عمل بالمثل انجام داده باشیم بل برای برون آمدن از کلافه ها و مغاک های گذشته و یافتن پاسخ های زنده و روشن است که می پرسیم، پرسیده شده ها را برای بررسی ها و تأ ویل های عمیقتر دو باره جویی میکنیم. جنایت را بخاطر خود جنایت تا آنجا ها میکاویم تا بحث جنایات حزبی را مبتنی بر معرفت و دریافت های تازه به یک گفتمان شبکه یی و چاره ساز اجتماعی تبدیل نماییم "

وقتی اوراق مزین با واژه های زرین و متین این اثر را می کاویم، درمی یابیم که نگارنده ی آن، قدم به قدم و حتا وجب به وجب سعی فراوان بعمل آورده است تا با درج نقل قول هایی ازفلاسفه، شعرا،نویسنده گان ِسترگ ِجهان و روان شناسان متبّحر، هم ذات جنایت را بشناسد و بشناساند و هم ثابت نماید که آنهمه جنایات " درحوزۀ کنکاش اندیشه در وجود نیندیشندگی و ناسنجیدگی حزب دموکراتیک خلق افغانستان اتفاق افتیده است . . . دستبرد به اندیشه و نگرش انسانها، تجاوز به روان و احساسات جامعه، مداخله در عاطفه و ذوق آدمها، یورش بر میراث های پویا و ارزشهای زندۀ فرهنگی، هجوم برعشق و خرد و خلاصه که گرایش به سرکوب هر نوع متفاوت اندیشی و متفاوت زیستن بود که مستبدین قرمز و تازه بدوران رسیده را در سراشیب بد ترین نوع هتلریسم و برژنیفزم وطنی سرازیر کرد."

وی همچنان می افزاید : " بحث اصلی من باز کردن اندیشۀ جنایات " حزب دموکراتیک خلق افغانستان" است که طی چهارده سال حاکمیت دست نشانده با استفاده از سازمانهای مخوف استخباراتی( اگسا + کام+ خاد + واد) وقوای زمینی و هوایی وسایر میکانیزم های سرکوب، از کشته های میلیونی پشته های پولیگونی ساخته اند...حزب مشوره گیرگمان میکرد که با برپایی کوره های شکنجه و کوره های آدم سوزی میتواند با انهدام فزیکی مخالفین، به نابودی مطلق دگراندیشی برسد..."
(فرهود) در بخش دیگرقضیه، یعنی در بخش اپوزیسیون مغضوب نیز نظراصلاحی و انتقادی بمورد ی دارد، مادامکه می افزاید : " ... این عیب ما بوده و همچنان پا برجاست که ما به حیث جمع روشنفکری نتوانستیم بیانگر"روح زمانه" و روان جمعی شویم، عقلانیت روشنفکرانۀ ما به جریان و جنبش تبدیل شود. قبول داریم که در تاریخ روشنفکری افغانستان تک تک افراد فرزانه ای بوده اند که به دلیل زبدگی وقریحۀ منحصر به فرد، در آگاهی درونی خویش این تناقضات را در قلم و قدم حل کرده بودند، اما این شکوفه ها هیچگاهی به شاخه های باغ گستر فروردین تبد یل نشدند. . . "

"سالهاست که گروه های سیاسی کشورما از اندیشیدن و باز اندیشی بازمانده اند، با گامها و حنجره های دیرمانده به جاده های بسته و بی آواز سر گردانند. پوتنسیل زبانی و به نوشتارکشیدن تجربه های خودی را در عطالت عمومی گُم کرده اند. تکرار برخی از حرفها برای تکان خوردن مان ضرورت ذهنی و تاریخی است . "

" شاید تحقیرهمدگر یگانه امکانی است که در شبکۀنوشتن و مباره ی کاغذی و الکترونیک ، درجلسات رویاروی، برای روشنفکر باقی مانده است... هرکس هرکسی را که دلش خواست با قلم مستعار و ازطریق ادای تلویزیونی و رادیویی سیلی میزند. داخل شدن درین فضا هیچ دردی را دوا نمیکند. وقتی یک انسان سرفراز توسط یک انسان مجهول مورد حمله قرار میگیرد، معنایش این است که در فضای بیر و بار روشنفکری تفاوت بین جلاد و قربانی، تفاوت بین حقیقت و دروغ از بین رفته است . یک دلقک مستعار نویس که در تمام زند گی روی خود را از ترس و بی شیمگی ذاتی لچ نکرده است، از تاکوی های وجدان به سوی کسی که با او به لحاظ نظری و روشی موافق نیست به تعرضی از نوع " بوف کوری" دست میبرد."

وبالاخره، " روشنفکر امروز ضربت خورده وپریشان است ، از فکر مولد و از توده و عمل بُریده شده است و در بهترین حالت در خود و برای خود زندگی میکند. "

به منظور آنکه طرز نگرش و شیوه ی تحلیل نگارنده را بهتر دریابیم، فقط پاراگراف اول صفحۀ 67 " جنایات حزبی " را در اینجا درج میکنیم: " توانایی و انرژی حزب دخا حزب دموکراتیک خلق درست در همان جا هایی است که در اصل نا توانی و بی ظرفیتی به حساب می آید. توانایی در انقیاد ِخود و به زیر سلطه در آوردن ِمردم، توانایی درجنگ و تسویۀ درونی و انهدام بیرون و دیگران. اینها در اصل منتهای ناتوانی یک حزب یا یک انسان سالم، آزاده و عقلانی است . این حزب ناتوان- توانا با نمایش توانایی در باتلاق ناتوانی غرق میگردد. "
آقای ( فرهود ) درجایی از کتابش، داستان واقعی و اما بسیار دردناک و ننگینی را از کتاب الکساندر مایوروف بنام درپُشت ِپرده های جنگ افغانستان- صفحۀ 182 نقل میکند تا برای خواننده بنمایاند که حزب و منسوبین خرد باخته ی آن تا کدام حد و اندازه درتعریف و تمجید " رفقا" ی روسی شان گلو پاره کرده و هزاران تن از هم میهنان ما را فدای خاک پای این خرسان قطبی نمودند و هرگز عرق شرم هم در جبین شان ننشست :

" چهاردهم فوریۀ 1981 نزدیکی های ساعت 11 روز، گروهی از سپاهیان گشتی گرُدان اکتشافی لشکر متشکل از 11 نفر به فرماندهی ستوان یکم ک . . . در یکی از دهکده های حومۀ جلال آباد سرگرم گشتزنی بودند. فرمانده گروه تصمیم گرفت گوسفندی را بعنوان هدیه برای گرُدان برای کباب برباید، هنگامی که " ک" و گروهش وارد باغچۀ یکی از روستاییان شدند و امیدوار بودند گوسفندی را به چنگ آورند، درخانه سه بانوی جوان را دیدند، دو مرد ریش سفید و شش هفت کودک نزدیک شش- هفت ساله همراه آنان بودند. یکی از درجه داران نتوانست جلو احساسا ت خود را بگیرد و متوجه شد که زنان جوان بسیار خوشرو اند و بی اختیار فریاد زد: اوه! چه زنهای زیبایی ! سخنان درجه دار به سان آذرخش در خرمن دیگران آتش افگند و آنگاه خود روی یکی از بانوان پرید و رو به دیگران گفت: بچه ها به پیش ! دربرابرچشمان پیرمردان و کودکان، سربازان انترناسیونالیست ما تا توانستند بر زنان تاختند و " کامرانی" کردند. تجاوز دو ساعت را در بر گرفت، کودکان خود را به گوشه یی کشیده و داد و فریاد و گریه میکردند و به این سان میکوشیدند به گونه یی به مادران خود یاری برسانند. پیرمردان با ترس و لرزدعا میکردند و از خدا میخواستند بر آنان رحم کند وآنان را نجات بخشد. پس از پایان " کار" درجه دارفرمان داد: آتش ! و خود پیش از همه بر زنی آتش گشود که از او کام گرفته بود، به سرعت همه را تیر باران کردند، سپس به دستورک . . . روی کشته شدگان بنزین پاشیدند و هرچه از جامه و پارچه و چوب دستشان رسید، ریختند و همه را آتش زدند"

نویسنده ی " جنایات حزبی " به سلسلۀ کنکاش وشناساندن جنایات حزبی در افغانستان، درعین زمان، از انواع شکنجه ها یی نام می برد که "مسطنطقین " حزبی با نزدیکی و مشورۀ مشاوران روسی وفیصله ی بالایی های حزب درحق ِهزاران هزارمتهم به " ضد انقلاب " انجام داده اند.

درج کا پی یک سلسله اسناد مربوط به سوال و جواب میان متهم و مستطنطق در" اتاق تحقیق صدارت " که به نحوی ازانحا ازکام آتش سوزی عمدی آرشیف های " خاد" جان به سلامت برده و بعضاً در اختیارمحققان قرارگرفته است نیزبه ارزش و اهمیت این اثر می افزاید.

کتاب " جنایات حزبی " در چهارصد و بیست و چهار صفحه با قطع ستندرد، صحافت عالی، کاغذ اصل و پشتی مناسب تحت نُه عنوان عمده و حدود سی عنوان فرعی، به تیراژ یکهزارجلد درسالجاری(1388خورشید) در مطبعۀ عمران / کابل – افغانستان به زیور طبع آراسته شده است.
به عقیده ی من، مطالعۀ این اثرمنحصربه فرد، برای هر فرد جامعه ی افغانی، بخصوص برای هر روشنفکر، اهل سیاست و مبارزه و برای محققین داخلی و خارجی و حتا برای منسوبین " حزب دموکراتیک خلق افغانستان" درمخفیگاه ها و شبهای تنهایی شان و آنانیکه هنوز هم در پی حقیقت ها اند، از زمره ی اشد نیازخواهد بود.

هرچند جا دارد روی هر واژه ، هرجمله و هر پاراگراف پُرطنین این اثرعزیز قلم روی صفحه ی کاغذ بلغزد و بنویسد، اما چه چاره که خواننده ی گرامی درعصرپُردغدغه ی مان، مجال زیاد خواندن را ندارد و هرعزیزعلاقه مند ی که مجال و حوصله ی خواندن مفصل و عمیق را دارد، توصیه ی صمیمانه ی ما اینست که اصل کتاب را هرچه زود تر بدست آرد و مورد مطالعه قرار دهد تا به اصل ارزش کار نگارنده ی آن پی بَرَد.

چند تذکر و پیشنهاد :

1-اگرعنوان کتاب بگونه ی مکمل تر آن، یعنی " جنایات حزبی در افغانستان" بچاپ میرسید، درنگاه اول برای بیننده و خواننده مشخص تر و دانستنی ترشده و نیزدر ترجمۀ آن به زبان های دیگرمفید تمام میشد.

2-اگرمختصری از زند گینامه ی نگارنده ی اثردرصفحه ی آخر یا یک گوشه ازپُشتی کتاب درج میشد بهترمی بود.

3- اگر سعی بعمل می آمد تا اسناد بدست آمده از آرشیف " خاد " خوانا تربچاپ میرسید، اشکالی برای خواننده باقی نمی ماند.

4- اگرتوجه بیشتر در دو باره خوانی و تصحیح متن کتاب مبذول میشد، دربهبودی اثر کُمک بیشتری صورت میگرفت که امید واریم در چاپ دوم مدنظر گرفته شود.

5-اگرآدرس پُستی یا شمارۀ تلفون و ایمیل آدرس نویسنده دریکی از گوشه های صفحات نخستین کتاب درج میشد، سهولتی می بود برای تماسگیری علاقه مندان کتاب، جلب نظرات خواننده ها و دسترسی به پرسشها و پاسخ ها و . . .

6-درج قیمت روی پشتی کتاب نیزیکی از نیاز ها میباشد. (پایان)

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • اشتباه حزب دموکراتیک خلق افغانستان این است که یاید فقط افغان را زنده میماند ,.

  • محترم اپریل! نقد و نظر شما اشاره به قوم خاص نمیکند بلکه به یک ملت میکند. افغانیت مربوط به تما اقوام در افغانستان است. فکر کنم منظور شما از پختون یا پشتون است.
    نقد و نظرشما کاملا به جا است. ولی این نکته را متوجه باشید! برادر شما ظاهر

    • شاه صاحب !

      منظور من از کشتن یک ملت نیست , بلکه از میان بردن کسانی است که به جز( افغان - باشنده افغانستان ) همه کاره هستند . مثلاء کسانی هستند که اول خود را مسلمان میدانند بعداء افغان . این دسته باید زنده به گور شود . بعد انهای که مثل مرغ واری وقت و نا وقت قط قط به افغانستان میکنند و تخم به پاکستان و ایران و عربستان میدهند . اینکه بعضی ارازل از افغانستان میخواهند برای پشتون ها پشتونستان بسازند و یا از هرات قشلاق ایرانی و یا بلخ را پایتخت تاجیکان و ازبکان ان طرف سرحد ؟ خیال بافی است و هیچ وقت اتفاق نخواهد افتاد .

  • من نمیدانم که این آقای نویسنده در مورد شکنجه و اعدام اعضای حزب بوسیله رفقای خودشان چیزی گفته است یا خیر ؟

    زیرا این به نام کمونیست های حزب دموکرات خلق نه تنها که مخالفانشانرا شکنجه و اعدام کردند بلکه هزار ها رفیق خودشانرا هم روانه زندان و شکنجه گاه ها کردند.

    امین کارملی ها را و کارمل با به قدرت رسیدن بوسیله روسها امینی ها را شکنجه، زندانی و اعدام کردند.

    • بابر خان !

      تو چه کاره بودی و یا هستی ؟ کارملی ؟ یا امینی و یا مسلمان و یا پشتون , هزاره , یا تاجیک ؟ میفهمی چیست اکثر مردم ما مثل دمب سگ واری اگر صد سال به نوله مانده شوند که راست شوند . باز که بیرون بیاری شان , میبینی که کج است . کسانی که کارملی ها و یا امینی نام گرفته توهین میکنند اکثر دهاتی های تازه بدوران رسیده ء هستند .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس