شعر،تجربه نویسی ذهن است
تجربه نویسی شاملو تنها درحوزه ی ذهن باقی نمی ماند ،بل اودراین شعر به گونه ای به تجربه نویسی زبان نیز می پردازد ، واین تجربه نویسی درزبان ، مشمول چید مان واژه ها ، موسیقی کلمات ، به کارگیری روش ایجاز در کاربرد کلمه ها وتنوع درترکیب های زبانی است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
رابطه ی شعر باذهن ، رابطه ی اند اموار ( ارگانیک ) است . ذهن ، بستریست برا ی نطفه بندی تصورات شاعرانه ودرواقع شکل گیری اندیشه هایی که به کمک تخییل صورت می گیرد .
این رابطه ازتأثیر پذیری های ذهنی ازحادثه ها وپدیدها آغاز وسپس درکارگاه ذهن – با توجه به تجربه ی فردی شاعر ازجریان آفرینش – شکل پذیرفته وبا ابزار زبان ارائه می شود .
شعر ، تجربه نویسی ذهن است :
آن چه به عنوان تصورات شاعرانه در بستر ذهن شکل می گیرد ، درجریان آفرینش به تجربه ی ذهنی شاعر بدل می شود که پس از تصرف قوه ی تخییل ، به مجموع این داده های ذهنی درزمینه ی تولید ، تجربه نویسی ذهن ( شعر ) می گویند .
تجربه نویسی ذهن به گونه ای فعالیت شاعرانه ی ذهن است و به نحوی شعر – خود – تجربه نویسی ذهن به کمک ابزار زبان است .
به همان اندازه که شعر به حیث مقوله ی تجربه نویسی ذهن ، وابسته به تجربه ی فردی ومیزان تبحر گسترد ه ی شاعر بر کاربرد تخیل خلاق است، احاطه بر کاربرد ظرفیت ها وظرافت های زبانی مانند: نحوه ی به کار گیری واژه ها ، چید مان کلمات ، توجه به آهنگ وموسیقی واژه ها، تنوع وخلاقیت درترکیب های زبانی و... نیز منوط به تجربه واستعداد فردی شاعر است که به هرحال، ظرف بیانی این تجربه نویسی ، زبان است .
تجربه نویسی ذهن ، چیزی فراترازآن چه درذهن به مدد " تخیل " صورت می گیرد ، نیست . هرتصوری درشعر پیش ازمرحله ی تولید ، درکارگاه تجربه ی ذهنی صورت می بندد وشاعرپس از مرحله ی تآثیر پذیری ذهن ازپدیده ها، تآثیرش ازحوادث وپدیدها را ازپرویزن ذهن بیرون کشیده وسپس با ابزارزبان، آن را برای مخاطب ارائه می کند .
درشکل زیر به فرایند این رابطه وپیوند انداموار توجه کنید :
تآثیرپذیری ذهن + پدیده ها وحوادث= تجربه نویسی ذهن به مدد زبان ( مرحله تولیدشعر )
برای درک روشنتر ازمسآله، ایجاد این رابطه ی انداموررادر شعری ازبیدل بزرگ ، نشان می دهم :
زندگانی درجگرخاراست ودرپاسوزن است
تانفس باقی است ،درپیراهن ما سوزن است
ماجرای اشک ومژگان ، تا کجا گیرد قرار
ماسراسر آبله ، عالم سرا پاسوزن است
تآثیرپذیری ذهن ازپدیدهای نا هنجار که به گونه ای به فرورفتن خاروسوزن دربدنه ی زندگی تشبیه شده واین تصور ناملایم از پدیده ها درکارگاه ذهن تجربه نویسی شده وسپس به کمک زبان به مرحله ی تولید برای مخاطب رسیده است ، همه فرایند ی است که به نوعی شاعر به تجربه نویسی آن چه تآثیرازپدیده ها گرفته است ، پرداخته ، واین شعر، به گونه ای همان تجربه نویسی ذهن است که درپیوند اندامواربا ذهن شاعر شکل یافته است.
به نمونه ی دیگر این رابطه دربخشی ازشعر " شبانه "ی" شاملو" نگاه کنید :
درنیست
راه نیست.
شب نیست
ماه نیست .
نه روزو
نه آفتاب،
ما
بیرون زمان
ایستاده ایم
بادشنه ی تلخی
درگرده های مان
( ازدفترابرهیم درآتش)
تآثیرپذیری ذهن شاعر ازحادثه ی بی سویی وبی زمانی ( بیرون ماندن اززمان ) ویکنواختی همه چیز ، نقطه ی آ غاز شعراست وتجربه نویسی این حادثه ( بی سویی وبی زمانی ) باقدرت تخییل و مفهوم بیرون ایستادن اززمان به کمک زبان ، نشان دادن رابطه ی انداموار شعروذهن درفرایند آفرینش است ، وبه گونه ای، تجربه نویسی ذهن است که درفرم شعر ومحتوای شاعرانه ارائه شده است .
افزون براین، تجربه نویسی شاملو تنها درحوزه ی ذهن باقی نمی ماند ،بل اودراین شعر به گونه ای به تجربه نویسی زبان نیز می پردازد ، واین تجربه نویسی درزبان ، مشمول چید مان واژه ها ، موسیقی کلمات ، به کارگیری روش ایجاز در کاربرد کلمه ها وتنوع درترکیب های زبانی است.
رابطه ی تجربه نویسی ذهن بازبان ، رابطه مهمی است . بسیاری ازشاعران که درپیوند دهی این را بطه ی دوجانبه ( تجربه نویسی ذهن بازبان ) ناموفق بوده اند ،فرآورده های آفرینشی شان نیز ناموفق بوده است ، زیرا جدی نگرفتن هریکی از این را بطه ها – چه درعرصه ی ذهنی وچه درزمینه ی زبانی –سبب نشان دادن ضعف شاعر "وناقص الخلقت " بودن شعر می شود .
بنابرآ نچه دراین جستار مطرح شد ، شعر درتوجیهی ، به گونه ای تجربه نویسی ذهن است که با ابزار زبان ارائه می گردد ودرسوی دیگر این تجربه نویسی ، تجربه نویسی زبان قراردارد.