صفحه نخست > دیدگاه > دستگیر پنجشیری، کودک هشت و نیم ساله

دستگیر پنجشیری، کودک هشت و نیم ساله

در آن لحظۀ ننگینی که « مجید کلکانی » ، آن بچۀ نازنین مادر آزادی را تیر باران می کردند ، شما چه استخاره ها می کردید ؟ در آن ساعتی که « نادر علی پویا » ، آن فرزند زیبای دموکراسی را اعدام می کردند ، شما چه تناول می فرمودید ؟
شکرالله شیون
چهار شنبه 8 جولای 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

پس از انتشار اعتذارنامۀ جعلی سه تن از اعضای رهبری ح.د.خ.ا. ، جناب والاحضرت پیر صاحب پنجشیر ، حضرت بزرگوار دستگیر پنجشیری ، در رد اصلیت آن منتشره ، استخاره ها کردند و بر ایشان اشاره ها شد که باید این ملت بد بخت و قدر ناشناس از هشت و نیم سالیکه جناب عالی شان در زندان های مختلف سپری نموده اند ، قدردانی نماید.

پیر صاحب بزرگمنش با صراحت و شهامت و کرامت و فصاحت و بلاغت و وقاحت و بدون ندامت می نگارند که دوسال و دو ماهی از عمر عزیز خویش را در زمان دولت نجیب و چهار ماهی از آن را در دورۀ حکومت کارمل و شش سال پربار آنرا در وقت زمامداری ظاهر ، زندانی بودند و جناب ایشان از نه ماهیکه در دورۀ سلطنت تاجدار ، در شکم مبارک بوبو جان شان رنج و مشقت زندان را متحمل بودند ، نظر به ملحوظاتی یاد آوری نمی کنند اگر چند این ملت بد بخت فریاد بکشد که ایکاش از همان زندان اول سالم بدر نمی شدند.

پیر صاحب بزرگوار هرگز فراموش نکرده اند که این ملت بدبخت باید برای رسیدن به آزادی و دموکراسی شهید بدهد و هرگز انتظار تقدیر نامه ای را نداشته باشد و نیز جناب ایشان خوب میدانند که آن اعتذار نامه از بنیاد سخت جعل و این دفاعنامۀ بی بنیاد سخت قبیح است که ایکاش لب از لب نگشوده و چون آن دو دیگر سکوت میکردند .

جناب بزرگوار ، دستگیر پنجشیری با وقاحت تمام از دوره های پنهانی زندان خویش نام میبرند و باز نظر به ملحوظاتی از زمانه های که با تیغ استعمار و ستم بیگانه بر این ملت بد بخت آشکارا فرمانروایی میکردند ، یاد نمی کنند.

بزرگوار گرانقدر در قسمتی از دفاعنامۀ قبیح خویش می آورند که :

« دودیگر اینکه: من نه تنها هیچگاه عضو دفتر سیاسی "حزب وطن" دکتر نجیب الله نبوده ام، بل به علت مخالفت علنی با دستبرد نام "حزب وطن" غبار فقید وبه اتهام پشتیبانی از رویارویی نظامی شهنواز تنی، زندانی محا کمه محکوم شکنجهء روانی، اعدام وپس از دوسال واند ماه حبس دوام در سلولهای مجرد زندا ن پلچرخی، اتفاقا به فرمان جناب عبدالرحیم هاتف معاون اول رییس جمهوراز زندان آزاد شدم.»

به پیر پیران قسم که پیر بزرگترین خود شما هستید که هم دو سال و اند ماه حبس شدید و هم حبس دوام شدید و باز محاکمۀ محکوم شدید و همچنین اعدام شدید و خدا رحمت کند صد پدر جناب هاتف را که به امر ایشان ، پس از اعدام آزاد گردید و فرمانروایی کردید.

در جای دیگری چه بزرگ منشانه می نویسید که :

« دردوران رهبری 101 روزه حکومت حفیظ الله امین نیز درست 99 روز آنرا دربیمارستان سپری کردم وبه دلیل مخالفت خود با حضور ونفوذ قشون شوروی نزدیک به چها رماه زندانی ودر نتیجه پافشاری دادخواهانه زنده یاد استاد خلیل کهستانی ودیگر فعالان حزب دموکراتیک خلق افغانستان به فرمان ببرک کارمل از زندان آزاد شدم.»

و اینبار خدا رحمت کند صد پدر حفیظ الله امین را که به هر مخالف علنی خویش سخت ترحم می کرد اگر آن شخص بیمار می بود و خداوند به حضرت شما شفای عاجل نصیب گرداند . آمین .

اما پیر صاحب بزرگ !

من از شش سال زندان شما در دوره ظاهر خبر دارم و از دو سال و دو ماۀ آن در زمان نجیب و چار ماۀ آن در زمان کارمل اینک خبر میشوم و این است که حاجت به درگاۀ مبارک شما آورده و سوال ها دارم .

والاحضرتا :

در آن لحظۀ ننگینی که « مجید کلکانی » ، آن بچۀ نازنین مادر آزادی را تیر باران می کردند ، شما چه استخاره ها می کردید ؟

در آن ساعتی که « نادر علی پویا » ، آن فرزند زیبای دموکراسی را اعدام می کردند ، شما چه تناول می فرمودید ؟

در آن هنگامی که « انجنیر علی » و « میرویس » را در زیر شکنجه می کشتند ، شما در کدام بستر ناز رفع خستگی می کردید؟

و در آن روزگاری که هزاران هزار جوان این سرزمین را در پولیگون زیر خاک می کردند ، شما بر اریکۀ کدام کرسی آرام تکیه زده بودید؟

جناب بزرگوار :

من نا سپاس نبوده و سخت آرزو دارم که به پاس سال های زندان ، دعوت مجللی بمنظور قدردانی از شما ترتیب بدهم ، اما چه کنم که سخت میترسم و بسیار هراس دارم که مبادا در لحظۀ دست شستن ، آب بر دامن مبارک بریزد و شما استخاره ها کنید و عالم در خونابه غرق گردد .


جناب محترم دستگیر پنجشیری !

حقا که برای سال های زندان ، از این ملت بد بخت طلبکار یک قدردانی هستید .

آن هشت ونیم سال شما ، چون شیر مادر حلال شما .

اما برای باقی همۀ عمر خویش به این ملت سر افراز ، بدهکار هزاران پوزش هستید و سزاوار صد هزاران نفرین .


از شهیدان، قربانیان و مردم افغانستان عذر میخواهیم

اکادمیسین دستگیر پنجشیری، سلطان علی کشتمند و سلیمان لایق: میدانیم که زمان برای اعتراف و معذرت خواهی ما دیر شده است

جمعه 3 ژوئيه 2009

اشاره کابل پرس: اين اعلاميه از آدرس ايميل keshtmand7 hotmail.com به کابل پرس ارسال شده است. اگر اين سه تن يا هر کدام از آن ها وجود چنين اعلاميه ای را انکار می کنند، انکار و پاسخ رد آنان بی کم و کاست در کابل پرس نشر می شود.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • شیون عزیز مرحبا به قلم ات!

    خیال میکند این مردک که همه از زیر بوته اند و خبر ندارند که علی آباد فریه است نه شهر! بابا تو وقتی فرمان قتل داوود خان و خانواده اش راامضا کردی و بعدقتل قهرمان بزرگ وطن مجید کلکانی را تائید نمودی و بعد از آن پنجشیری های قهرمان را واجب الاقتل و مباح الدم گفتی همه خبر دارند و ثبت تاریخ است. اگر زندان رفتن مخک بیگناهی باشد بعد صد ها رهزن، قاتل فاحشه و مفسد عمر خود را در زندان میگذرانند. حالا بعد از این همه رسوایی افتادی به دنبال احمد شاه مسعود تا از آنطریق خود را چیزی جای بزنی.

    • به همه سلام!
      شیون گران قدر! درود بشما و دوستان تان!
      شهید عبدالجید کلکانی در جوزای سال 1359 خورشیدی به دستور مستقیم سردمداران امپریالیسم روس و باند جنایت پیشه یی که به انگشت شیادانه ی روس می رقصیدند که در راس آن وطنفروش معروف (ببرک شیاد) قرار داشت ، به شهادت رسید. روحش شاد و راهش پر رهرو باد!
      شهید عبدالمجید کلکانی مردی بود که با از خودگذری، صداقت ، فروتنی ، پشت کار و دانش عمیق علمی و تجربی ، ویژه گی بخصوص آن ، آشتی نا پذیری اش با دشمنان رنگارنگ مردم بود ، قلب ملتش را تسخیر نموده بود، که حرف مجید انعکاس مردم در زنجیر کشیده و در بندش و ایمان مجید ، ایمان مقاومت مردمی که تا پای جان بخاطر آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی
      در مقابل بزرگترین ابر قدرت جهانی ( امپریالسم روس ) و باند جنایتکار آن جنگیدند تا امپریالسم روس را با شکست مفتضحانه از وطن آبایی خود بیرون کردند و باند جنایت پیشه ی آنرا نا بود نمودند ، اما صد افسوس که آزادی مردم از طرف دزدان سر گردنه یعنی ارتجاع سیاه و حامیان بین المللی آنها به یغما برده شد.
      اگرچه تجاوز بیشرمانه ی روسها با مقاومت مردم با شکست مواجه شد و اما نیرو های تاریک اندیش تنظیمی، دست آورد های انقلابی مردم را دزدیدند و بالاخره با پشتیبانی قدرت های خارجی ، به دم و دستگاه قدرت دولتی تبدیل شدند
      نخست از همه اجازه دهید نقل قولی از " ندای آزادی " شماره ی اول ، سال اول مورخ عقرب سال 1359 هجری شمسی بیاورم :
      " مجید ، مردی که از قلب جامعه برخاست، مردی که با رزمنده گیها، شجاعت ها و دانش ژرفش قلب ملتی را تسخیر نمود، ملتی که اراده، دلاوری و ایمانش را در وجود شایسته ترین فرزند انقلابی اش دمید تا او را قهرمان افسانه یی رزم کنونی خویش سازد. مجید با رنج زیست و با ستم جنگید تا آنجا که بی رقیب ترین و محبوب ترین مرد ملت خود گردید. او سازمان آزادیبخش مردم افغانستان ( ساما) را بنیاد گذاشت ، سازمانی که در پیشاپیش نبرد ملت با دشمن ایستاده است، ساما با نام مجید جاودانه پیوند خورده است و تا کنون همه ثمرات مبارزه اش را مرهون مجید است و شهادت افتخار آمیز او هنوز هم ( ساما) را با مردمش بیشتر با خون پیوند داد. یادش گرامیست و سیمایش جاودانی!"

      و اما دستگیر پیر در دامن روس بزرگ نشده است؟
      همان دستگیر که قبل از امدن روسها در مسکو توطیه قتل امین و امدن روسها را به افغامستان در مسکو موافقه ننموده بود؟
      در جلسه بیرو سیاسی از طعام زهرالودی که غرض مسموم شدن امین توطیه شده بود این ّیر مرد چون از قبل خبر داشت از ان استفاده نکرده بود و اکنون با بی شرمی می گوید که در زمان امین وی در دفتر سیاسبی نبود.بالاخره این شطیان زهرالود در اخر عمر کمر به نفاق ملی بسته است
      جلال ابادی

    • سلام عرض حرمت به همه
      اگر آقای جلال آبادی از آنچه كه راه مجید كلكانی سامایی یاد كرده، چیزی در چانته دارد كه خدمت هموطنان قرار دهد

      اگر آقای جلال آبادی از اندیشه های مشخص آن بزرگ مرد كه راه های حل اساسی عقب ماندگی تاریخی كشور را دران برههء تاریخی، ارائه داشته بودند چیزی ویا مواد در چانته و یا اندیشه و حافظهء خود دارد با درك مسئولیت تاریخی دراختیار ما، علاقه مندان آن جان باخته و جمله هموطنان عزیز قرار دهد، خیلی نیكو خواهد بود و نیكو خواهد شد ( البته مقصد درین جا ازطرح های مشخص برناموی شان در عرصه های اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی می باشد)

      زیرا ، تنها دعا خوانی كافی نیست كه جلال آبادی صاحب گفته اند « راهش پر رهرو » باد و ما هــم فقط آمین كوییم و دیگر هیچ!

      آقای جلال آبادی عزیز!

      ما بی صبرانه انتظار دریافت جوب داریم تا از طرح های فكری ، راد مرد كلكانی، برای ایجاد نوع نظام مورد نظر شان و هم چنان نوع جامعهء مورد نظر شان، كه دران دموكرسی و انسان سالاری اساس قبول شده بوده یا دین ( اسلام ) سالاری یا كدام نوع سیستم سیاسی ـ اقتصادی دیگری. چون هر وقت از ان مرد بزرگ مداحانش با بزرگی یاد می كنند، متاسفانه در مورد اندیشه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وی و در مورد اینكه چه نوع سیستم دولتی را در افعانستان خواستار بودند در كدام نشریه و در كدام سال به مردم پیشكش شده است ، طور مستند چیزی نمی گویند

      ما كه از نسل های بعد تر هستیم از جزییات چنین طرح كه توسط اوشان پخش شده باشد،چیزی نمی دانیم. همین قدر خوانده ایم ودانسته ایم، كه داكتر نجیب بنا بر خصومت های شخصی كه در گذشته ها با او داشته است ، كلكانی زنده یاد را به قتل رسانده است. البته بعد از بگو مگو های رو در روی و شكنجه های انتقام جویانه توسط داكتر نجیب، تحت نظر مشاورین روس

      بهتر است آقای جلال آبادی اگر واقعا در راه كلكانی جانباز، وفادار هستی بیا اقدام تاریخی و ماندگار نما. شما با دیگر رهروان آن مرد بزرگ ، از پخش وسیع و مستند اندیشه های مشخص خود آن راد مرد كه در امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مطرح كرده و برای ساختن افغانستانی كه ایشان آرزو داشتند، آغاز كنید و اگر آغاز كرده باشید، ما وجمله دوستان و علاقه مندان او را نیز بطور مشخص مطلع سازید

      آقای جلال آبادی

      لطفا بگویید كه آیا مدافعین و دوستان ورهروان واقعی راه مجید كلكانی ، فعلا « ساما » را به مثابه شاید یگانه و یا یكی از نیرو های وطن خواه و بی بدیل كشور، فعال نگه داشته اند، اگر جواب بلی است، چند و چون آنرا یكجا با طرح های برناموی كه شامل دریافت راه حل های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی كشور را باشد، بیان دارید و یا ما ازكدام نشریه و یا سایت می توانیم بدست آریم ؛ اگر جناب شما و سایر افراد چون شما سكوت را اختیار كنید كه حاشیه روی می نمایید، پس ما شما را در جملهء یاران نیمه راه موصوف حساب و در قطارآنان قرار می دهیم كه برای شان گفته می شود « پهلوان زنده خوش است » كه یا همین حرف های عاطفی بی ثمر چون « راهش پر رهرو باد ... » اكتفا می كنید و بس. و امید كه چنین نباشد

      انتظار جواب را داریم

      با احترام مجدد

      آرش

    • شکرالله شیون سلام
      بگذارید که دیکران در باره نبشته شما نظر بدهد شما هم می برید هم می دوزید یک نکته در نظر داشته باشید. که آفتاب هیچ وقت به دو انگشت پد نمی شود. برای یک دقیقه هم که شده به وجدان تان مراجعه نماید

  • آقای پنچشیری شما عالی جناب عضو بروی سیاسی حزب مزدور، با تمام کشتار ها وهمه شعار های ضد امپریالیسم امریکا که امروز بی شرمانه از زیر چتر همان امپریالسم امریکا با چشم سفیدی مظلوم نمایی می کنید، جای شما همان زندان گوانتانامو است، زیرا هنوز هم ازمردم فریبی و دیده درایی دست بردار نیستید٠
    شما بعد از هفت ثور وزیر معارف بودید و هنگام حکومی ١٠١ روز امین در شوروی ، یکماه آنرا در بحیره سیاه لب بحر سپری کردید و ٦١ روزدیگر آنرا با ببرک کارمل برای براندازی حکومت امین با کا٠ جی٠ بی همکار بودید ویک روز قبل از ششم جدی امین برای شما دعوتی در تبه تاج بیک ترتیب داد که آشپز های روسی در غذا زهر انداخته بود وشما قبلاً می دانستید و لب هم به غذا نزدید، بعداز آن وزیر فواعد عامه شدید، مضاعف برآن با تمام بی سوادی وبی دانشی مفتخر به لقب اکادمیسین چون سیستانی شدیدو رئیس اتحادیه نویسندگان هم شدید، حالا هم زنده و سالم از امریکا برنامه های کا٠جی ٠بی را پیش می برید ومی نویسید که ٩٩ روز در بیمارستان بودید، بگویید درکدام بیمارستان ؟ چنانچه نبی عظیمی هم در تاریخ خود ازین شعبده بازی های شما یاد کرده است

  • شیون ملت شنیده خواهد شد!
    َشیون گرانمایه، شما بدور از مصلحت اندیشی شخصی، چه خوب راه سالوس و ریا را بستید. میلیون ها انسان درنتیجه تصمیم گیری های جاه طلبانه این پیر گرگ ها زجر کشیدند، آبروی شان به باد رفت و صدهاهزار جان شان را ازدست دادند.
    هموطنان ! بیایید ،آغازی را که شیون کردند ، د ادامه دهیم و با جدا کردن مسؤولین این بربادی ازکتله عظیم پیروان احساسات زده شان ، غدار های بی شرم را به دادگاه بکشانیم و دل پیرمرد ها و پیرزنان و هزاران جوان ییتم را شاد بگردانیم. به محکمه کشاندن قاتلین هفت و هشت ثوری درنگ نکیم!

  • Nawesunday muhtaram.
    Man az tu karda bashtar zid hizb democratic wa amal khainanay way hastum, wali kunun may binam ki amal kard in jehady ha wa karzay rui anha ra safeed sakhta ast.
    Falan ki tamam kumak ha ba mardum afghanistan tawasut band mafiyaye karzay gharat may shawad az an bugui, az rehaye jenayat karan tawasut karzay rui muamila ash dar intekhabat bugui, rui band mafiyaye mawad mukhadar, eqtesady Karzay wa shurakay bandash (beradaranash bigui), az azad sazy rui muamila karzay , anhy ra ki ba namus mardum ba atfal mardum tajawuz jinsy may kunand wa masuniyat dada may shawand bugui ,Bayad dard fali in mardum ra dawa kard ta mardum hakim bar sarnawisht khud gardand an waqt ast ki in harf ha muasir khahad uftad wa mardum qudrat tasmim giry muhakimay mujrimin sabiq ra paida khahan kard,

    Naweesunday muhtaram, Tadawee mariz muzmin hazir paishat uftada ra rui dast bigir wa badan dunbal murda ha, may dani karzay Khahar zada wa aqarib din muh. wali sabiq kabul wa rais tim entekhabaty maujud khub ra ki jaman 5 nafar and wa 130 Kg heruin ra qachaq namuda wa dastgir shuda budand ki har kudam az 16 - 18 sal habs shuda budand ra may bakhshad, wa anha azad may shawand zera ba naf Karzay fualiyat may kunad, Rahbaran Taliban falan dar Kabul maujud buda wa ba karzay mashwara may dehand, rahbaran anha azad wa ba jabhay talibi frestada may shawand ki 10 ha police ra shahid kunand, bahtar ast ki az in ha bugui, na anki ba kasy uqday shakhsy at khali kuni

    Khudawand nawesunda hay ma ra hedayat kunad ta arjiat umur ra bidanand, wa uqda kushaye shakhsy ra ba door bigzarand

    Wahid

  • یکی از عادت های بمرگ قلم شکرالله"شیون" اینست که دیر می جنبد و محکم میزند.همیشه چنین بوده و خواهد بود. گپ بر سر نوشتن چند جمله یا یکدهن گپ نیست ، گپ بر سر این است که جنایتکاران را نگذاریم که نفس به راحت بکشند.اگر قهرمانانی در میدان خونین نبردِ رویاروی برضد اینهاجنگیدند ، جان دادند و یا زیر شکنجه مردند ، نسل امروز رسالت دارد که روح خبیث اینها را به محاکمه بکشاند. شما ببنید که جنایتکاران خلقی - پرچمی تا این حد شیرک شده اند که امروز به گفته شاعر تیغ مکرر بر کشته های شان جاری می کنند. اگر ما از جا نجنبیم و یا دیر بجنبیم ، از کجا معلوم که وطنفروشان معلوم الحال خلقی و پرچمی ، همه شهیدان راه آزادی را و هم زنده های نیمه جان را وطنفروش و جنایتکار قلمداد کرده به محاکمه بکشانند!به بیان مردمی: هم غری ، هم نری!
    هفده سال از فروریزی تخت و بخت حزب دموکراتیک خلق می گذرد ، ولی اینها ذره ای بخود نیامده اند و هنوز هم که هنوز است بر سر همان شتر مست سوار می باشند.راه دیگری نیست مگر اینکه همه یکی شویم و نگذاریم که خون یک و نیم ملیون انسان را چون باده گوارا در جام رزالت و چالاکی شان مفت و جفت بنوشند و آروغ هم نزنند. خاموشی و بی تفاوتی در برابر هزاران لیتر خون پدر و برادر و خواهر و هموطن تنها از عهدۀ بی ننگ ها پوره است و بس. قلم ش. شیون را می بوسم.

    • Shaiwan jan kandol,
      panjsheri yak adamaeke past ast. va ama in akt ha ba kudat jandan jor nameaiad. too baied dar kadame nugust ba dost parjami at Sbur siasang ke dar zendan murdam ra dame top barabar kard va bad as rehai dar kahd va nasde zaher tanin ejrae wasifa mekard, mukatea kuni. kud rah ba Majed kalakani qaraman najaspan ke ba ahlijenab namehiad. berau jelam rah daq kun wa aqebee internet benshin ta rozat beksarat.

    • دوستان گرامی قبل ازینکه بالای کسی اتهام وارد نمائید،دقیق باندیشیدکه مبادااشتباه نموده وقضاوت غیرعادلانه نموده باشید.آقای پبجشیری نه دراکساکارمیکرد،نه درکام ونه درخاد،لزااورامسئول قتل هموطنان مانامیدن اشتباه وحتی گناه است.دیگر اینکه دروقت حکومت حفیظ الله امین واقعآمریض و دریکی ازبیمارستان هادرشهر مسکو بستری بودند، اینکه درزمان حکومت نجیب الله به اتهام کودتاکه صحت وثقم آن معلوم نیست،زندانی،ابتدامحکوم به اعدام، بعدآحکم اعدام تعدیل به حبس ابدوبالاخره پس ازدوسال به فرمان عبدالرحیم عاطف اززندان آزاد شدند هم صحت دارد.اینکه شما میپزیرید یا خیر مربوط خود شما است.دیگر اینکه یکی ازشما هانوشته است که «ماجنایت کاران راآرام نخواهیم گزاشت».باید خاطرنشان نمودکه آنهائی را که شما جنایتکارخطاب مینمائیدومورددودشنام قرار میدهید،اصلآسرشما خبر هم نیستندواین کاغزک هاراکه سیاه میکنید صرف به خاطر دلخوشی خودشما است وبس. اگرواقعآ شما مبارزین ضد جنایت وخیانت هستید،چرا درباره ی جنایاتیکه هم اکنون درپیش چشمان تان دروطن جریان دارد خاموش ودست زیر الاشه نشسته وصرف به گزشته های بیش ازسی سال قبل چسپیده اید؟ازین چسپیدنهای بی حاصل به گزشته چیزی حاصل نخواهد شد.بیائیدبه خاطر پایان بخشیدن به جنایت کاری که هم اکنون سراسر کشور را گرفته، برزمید تانام تان منحیث خدمت گزاران کشور ومردم درج صفحات تاریخ گردد. .زمان قضاوت درباره ی کارنامه های رژیم ها،افراد وگروهای مربوط به گزشته هنوزدرپیش است...خوش باشید

  • شیون جان قندول!

    خدا کند صحت و سرحال باشید و لیرگیرک تان را چتل نکرده باشید، اگر چه فکر نمیکنم سن و سال تان با استعمال لیرگیرک همخوانی داشته باشد زیرا بر اساس معیار عمری که خود تثبیت کرده اید حالا باید در حیات جنینی تشریف داشته باشید. هرچند با درنظر داشت سن و سال جنینی تان ( که نه تنها عاقل و بالغ نیستید ، بلکه حتی تولد نیز نشده اید-) نباید شطحیات شما را جدی گرفت اما میخواهم نکاتی را به شما تفهیم کنم تا در آینده ها یعنی طی مراحل پاپا چینی استدلال و بالاخره راه رفتن منطقی تان که خدا کند با چهاردست و پا نباشد، چیز هایی را متکای دست خویش نسازید که تا هوا کمی گرم شود، عرق بکند، دست تان بلغزد و خدا نخواسته برزمین بخورید و شیون تان خلاف عرف معمول سرچپه آواز دهد.

    شیون جان ! حساب سیستم ها جداست. آن شهیدان بزرگواری را که نام گرفته اید سیستمی از بین برد که بسا افراد در میان همان سیستم با عملکرد های آن مخالف بود. یکی ذهنیت موضوعی است و نصیب عوام! دیگری ذهنیت عینی است و گنج خواص! این یک واقعیت عینی است که هر نظام مخالفانی در درون خود دارد. هر قدر این نظام مستبدتر، فعالیت مخالفان در آن منفعل تر! من از شما یک سوال دارم: چه فکر میکنید زمانیکه این شهیدان به کام مرگ فرستاده میشدند مخالفان چی میکردند؟ در برابر رژیم قدعلم میکردند و با این شهیدان یکجا شهید میشدند؟ و اگر فرار میکردند کجا میرفتند؟ هزاران نفر در آن نظام کار میکرد بدون اینکه از آن نظام راضی بوده باشد. راهی دیگری نبود. مجاهدین افغانستان پس گردن را میبوییدند و اگر شامپو بوی میداد در همان دم آن شخص را میکشتند! این بود طرف دیگر! هزاران نفر با دل ناخواسته در سیستم ها گیر مانده بودند که راه فرار نبود حتی بعضی از آنها سابقه دارترین افراد درحزب بودند! جایگاه افراد در سیستم ها خود بیانگر آنست که چه نقشی در سیستم داشته اند. بسا افرادی که بنیان گذاران حزب بودند ولی پس از آنکه حزب به قدرت رسید به حاشیه رانده شدند و چرا؟ شیون جان عزیز که بسیار شیون های سرچپه سرداده اید کوشش کنید یکبار از نو تولد شوید و عمیق فکر کنید، نه اینکه ذهنیت کودکانهء غیر عینی را تکرار و چرا چرای ایدیالیست مابانهء شعارزده ها را نشخوار! من به عنوان دفاع از پدیده ها و نه افراد و ذهنیت عینی ایکه از نظام های افغانستان دارم این ها را به شما نوشتم تا اگر شود منبعد از قضاوت های مبتنی بر ذهنیت کودکانه احتراز ورزید و از سردادن شیون های سر چپه ا جتناب!

  • درود به شیون عزیز ، شیونی که به حق صدای ملت هردم شهیدی است که در روزهای حادثه بیدار میگردد، شیون عزیز بسیار زیبا جناب اکادمسین را زیر سؤال برده است و من به حیث کسی که 12 سال در پلچرخی بوده ام ، شاهد هزاران هزار اعدامی هستم که بوسیلۀ حزب دموکراتیک خلق ( باند )انجام یافته است ، اکادمیسن دستگیر پنجشیری یکی از موسسین و ایدولوگ های کمیته مرکزی این حزب بدنام و آدم کش است که حالا با معصوم نمایی ها می خواهد گردن خمیده خودرا از ریسمان خلق الله نجات بدهد . باید گفت که اعضای کمیته مرکزی حزب دیمو ، با هر معصوم نمایی که خودرا در پیشگاه عدالت مسخره کنند ، مردم هرگز این آدم کشان را نمی بخشد . شیون در واقع صدای هزاران زندانی و هزاران شهید را به حیث پرسش مطرح کرده است ، باید به صدا و سوال شیون لبیک گفت و این صدا ها را باهم گره زد و بسوی محکمه اکادمسین ها پیش رفت تا پنجشیری و همه جنایت کاران خلق و پرچم بدانند که یک نان چند فتیر است .درود شیون عزیز

  • شیون گرامی سلامهای گرم به ایمان بزرگ شما که اجساد گندیده موش های صحرایی را از سوراخ ها کشده زیر لابراتوار انتقاد قرار میدهید. ایکاش همه ما مثل شیون می بودیم که بجای خودخوری و خرده کاری به کارهای اساسی می پرداختیم . میدانیم که دشمنان واقعی مردم جنایت کاران حرفوی خلقی و پرچمی هستند که همیشه از خون مردم تغذیه کرده اند و فعلاً با منتهای بی غیرتی و بی ننگی که خصلت ذاتی آنها میباشد ، در غرب لمیده اند و تقاضا دارند که مردم آنها را ببخشند ، به هیچ صورت کسی حق ندارد که این فرومایگان تاریخ را از محکمه عدل مردمی معاف سازد . پنجشیری و کشتمند و لایق و سایر نالایق های شان مستلزم این هستند که با ایشان به زبان عدالت انتقالی صحبت گردد. افسوس که روشنفکران چیز فهم ما که باید در زمینه افشای چنایات خلقی و پرچمی کار قلمی نمایند ، دست زیر الاشه نشسته اند و در بهترین حالت به حیث ناظر حاشیه نشین عمل میکنند . در حالیکه وظیفه همه ما آنست که مثل شیون ، شجاع و نترس باشیم و حقایق را بیهراس به بیان بیاوریم. من حاضر هستم که با شیون یکچا از داعیه عدالت خواهی و دادخواهی بدفاع برخیزم آرزو دارم که همه به گرد شیون جمع شویم تا کتله شویم و جنایتکاران را به محکمه هاگ بسپاریم .

  • اتفاقا مردم شمالی بسیار وطن پرست و دلیر هستند ولی از فقدان یک رهبر ویا کسی که از تهه دل قهرمان مردم شمالی باشد رنج میبرند . بسیار کوشش کردند که از یچه سقو ( خادم دین اسلام ) درست کنند . ولی ممکن نشد . حبیب الله از پیداوار نادر خان نوکر انگلیس بود و از جایی که در افغانستان هر دزدی اول از دین برای خوب بودن ویا مردمی بودن خود استفاده میکند و یا برای خاک بر چشم مردم زدن از دین استفاتده میکند , بچه سقو همچنان از فیشن وقت استفاده نمود . ولی به مصداق ( گندم از گندم بروید جو زجو ) ایشان نه تنها مکاتب را بستند بله کشور را به عصر حجر برده تاریک نمودند . در ساختن قهرمانان مردمی دانش و تحصیل رول بارزی دارد که اتفاقاء دولت های پادشاهی افغانستان همیشه مردم را در جهل و فقر نگه میداشتند تا به اسانی حکومت کنند , در شمالی بعدا از حبیب الله کلکانی دزد معرف که حتی زمام امور مردم نیز از دسترس دزدی او دور نمانده بود اشخاص دیگری نیز به مقام قهرمانی و سرداری این قوم شجاع رسیده اند , از جمله مجید کلکانی را باید نام گرفت , ایشان در ابتدا به خاطر دعوای چند قطعه زمین که پدرش با نادرخان داشت یتیم میشوند و بعد از مشکلات زیاد در صنوف اخر مکتب بودند که به ( جرم قتلی که میگویند ایشان نکرده بودند ) به زندان برای مدت طولانی انداخته میشوند و از جایی که همه شما خبر دارید حتی امروز که تمام زندان های دنیا تقریباء مهد نو ساختن شخصیت مجرمان گشته است , زندان های افغانستان تغیری ننموده از ادم درست در زندان یک مجرم میسازند و به جامعه تقدیم مینمایند . در ین حال جناب مجید خان بعد از رهایی از زندان راهی دهات ابایی خود میگردد و از ترس تعقیب ماموران دولت به جنگل میروند . در سالهای هزارو سیصدو چهل جوانان شمالی به جای دست در دانش و قلم , زیاد تر به فعالیت های ( داره یی ) اعتقاد داشتند . مجید خان چند نفر دوستان پیدا میکنند و شروع به فعالیت مینامید , بعد از قتل و اختطاف چند بدبخت نام پیدا میکنند و از جایی که جریان ( شعله جاوید ) معتقد بود که انقلاب را از طرف دهات به شهر باید اورد مانند سلف خود ( ماو تسه تنگ ) , اعضای شعله جاوید به مجید خان که بعد از ان همه اتش دیدن پخته شده بودند , تماس میگیرند و ایشان را دعوت به همکاری مینمایند . خلاصه تحلیل زیر بنایی زنده گی مجید خان نشان میدهد که ایشان هیچ رابطه اساسی و یا دانش سیاسی با کدام حزب معتبر مردم افغانستان نداشتند و صرف محض انتقام گرفتن از خانواده نادری دست به جنگلات رفتن زده بودند و این یک مسله شخصی ایشان بود نه به خاطر مردم شجاع شمالی . در طول جریانات سیاسی که در افغانستان خاصتاء در کابل در دهه چهل اتفاق افتاده بود نامی از مجید خان برده نشده است . ایشان تصمیم داشتند که فاکولته شرعیات را بخوانند که موفق نشدند و اگر موفق میشدند حتماء مانند حکمت یار سر از استین آی اس آی پاکستان بیرون میکردند , ورنه حد اقل به مخالفت احمد شا مسعود که حتماء ایستاده میشدند , بهر حال از نظر من حاجی صاحب صیف الدین که سالها خدمت به موسیقی فولکلوریک مردم شمالی و مردم افغانستنان نموده اند و بودند , احترام بیشتری در اواخر حکومت های مردمی افغانستان در بین مردم کسب نموده بودند , تا مجید خان . صنوبر .

    http://www.youtube.com/watch?v...

  • آقای شیون
    کلمه پیر پنجشیر نوعی اهانت به مردم یک محل است. آقای شیون باید بداند که نزدیک ترین یاران مجید از دره پنجشیر بوده اند که تا پای دار و مرگ در همان راه رفته اند. یکی از کسانی که نبوغ مسلم داشت و حتا همین دستگیر پنجشیری در اعدامش نقش داشت حفیط آهنگرپور است از یاران و دوستان مجید بزرگ که امیدوارم ازآن شهیدِ قهرمان هم روزی یادی شود. همو بود که با یک عیار قندهاری که هردو محکوم به اعدام بودند رئیس زندان پلچرخی را با کارد به دیار عدم فرستادند.

  • Oqai Sayah salam!
    inke Majid Kalakani yake az mubarizin banam keshwar bood wa salha barai Ozadi mardumash mubariza namood, jai tardid nest. Amma Hafiz Ahangarpoor karnamai rushantar az Majid darad. Hafiz yake az Oghazgaran jang ozadibakhsh mardum Afghanistan bood wa baad az 45 ruz muqawemat mardumi dar Badakhshan, ba asar jasusi wa khianat yake az rohanion murtaji wabasta ba akhwanulmuslimin, ba sardaran digare chun Mawlana Bais, Nimat Orakhsh wa digaran ba bajai guzashtan yak qurbani chun Jalaluddin khahani, dastgir wa rawanai zindan dehmazang wa baad Pulicharkhi shud. karnama wa huiat siasi wa sazmani Hafiz rushan ast, Hafiz yak unsur milli bod wa ba sazmanhai Mauisti hech paiwand tashkilati nadasht. Hafiz az Pamer Badakhshan ta kohai sar bafalak hendukush wa Herat bastan, paigah ijtimaie dasht wa hechgah dar zer chatri Sama wa Mjid Kalakani namegunjid. Hafiz yak mard danesh wa amal bood. rabitai dostanai Hafiz ba har ozadikhah ra nameshawad tawjih tashkilati namood. hamsui Hafiz ba Kalakani, hamsui dar sathi keshwar bood wa Hafiz ba masabai puli siasi talash mekard ke shakhsiathai nukhbai siasi dasti awal ra ba ham nazdik kunad ke in mauzoo dar maqalat Sayed Isman hasti roshan ast. ba wujood iradat wa ihtiram be shaibae ke ba Hafiz ba hais yak Rahbar wa Daneshmand wa mubariz oshtinapazir ba istibdad wa sitam Milli wa tabaqati daram wa jaiash ba maratib amiqtar dar qalb man nisbat ba Saia ast, bayad guft ke kase ke ba Sayed Abdullah Qumandan umomi mahbas ba Chaqoo hamla namood, Hafiz ohangarpoor buzurg nabood, balki Oqai sayed Akabar baradar Sayed Umar Imamsahibi wa az azai nakhustin nahzat Islami bood. drust ast ke Hafiz Ohangarpoor dar haman rooz saat 4 aser ba hasht tan az yaran dawran muqawematash dar sal panjau chahar, az zindan Pulicharkhi beroon wa ba idam mahkoom shudand. amma zarib Sayed akbar bood wa insaf nest ke qahramani in jawan ke dar tarikh zindan namoona bood ba nam qahraman khud ghasb kunem. Sayed Akbar qahraman baad az hamla ba Sayed Abduullah Dezhkhim wa majrooh kardan un, nim saat digar dar sahn mahbas shear marg bar Brizhnef, marg bar Taraki wa Hafizullah Amin sardad wa baad az quwai Chahar zrihdar ba farmandihi Rasol be khuda ke baad amil janjal dar shamal dar dawran Najib gardid ,ba yakdastai musallah omada wa Sayed Akbar ra ba shahadat rasanidand, ke az fardai baad azin majara fazai zindan kullan taghir khurd wa ma zindanian ta shash jadi nafas rahat kashidem. yad Sayed Akbar qahraman girami bad!.

    • آقای مير هزار . از ديروز تا اکنون حداقل پنج کامنت که مخالف نظر جناب شيون بوده حذف شده است . اين کامنت ها از سوی من و هم کلاس من از يک کتابخانه ارسال شده بود. نويسنده يکی اختر جان بود . چرا صفحه کابل پرس? دربست در اختيار يک شخص ماجرا جو باشد که وابسته به يک محفل خاص است و از همزبانان و هم پيکان « دريادلی » کثيف است ! شيون اگر شهامت داشت در باره جنيتکاران عليه بشريت که در انتخابات رياست جمهوری افغانستان خود را کانديد کرده اند افشاگری ميکرد نه در باره يک جنازه متعفن که غروب زندگی او نزديک است و در بستر بيماری ، پرت و پلا ميگويد ! شايد شيون از دست اندر کاران کابل پرس است که خنجر او تيز است و زبان ديگران را در حلقوم قطع ميکند . با احترام . کاوه

    • hqai ssssssssssshiun salam,man mtmin astam k agar tu ROOZI BA QDRAT BRASI AZ AFIZLLA AMIN KAM NA KUAD KUSHTI ta jai k man tu ra mishnasam. MAJID KALAKANI 1 DOOZD WA ADAM KUSH BOOD ba jnait wa joorm namitawan mbarz... bood } AGAR BKOAI MAN WAQIAT HAI MAJID KALAKANI RA BRAIT BNAWISM K... ba jai kamonist ha ar kasi dega am da dulat mibood ba grftari majid hhhhhhhhhhga BA DOOSIA HAI DOOZDI WA QATEL K OU DASHT HIDAM ASH MIKARD.

    • کاوه خان:دریادلی مرد اگاه ومبارز است. کسیکه از یک گوشه نا پیدا با تمام بی شرافتی واژه های نفرین شده را بر دریا دلی بیافشاند دیگر برای خود او نا کثیف جلوه دادن دشوار است!انسان بودن ایجاب میکند تا مخالف خودرا دیو .شیطان .کثیف و... نخوانیم.باز گاوه خان اگر معیاری !!برای خواندن انسانها به این القاب نزد خودت باشد دیگر از دست کسی چیزی بر نمی اید.

  • سلام عرض حرمت به همه

    اگر آقای شکرالله شیون و آقای جلال آبادی از آنچه كه راه مجید كلكانی سامایی یاد كرده، چیزی در چانته دارید كه خدمت هموطنان قرار دهید

    اگر آقای شکرالله شیون و آقای جلال آبادی از اندیشه های مشخص آن بزرگ مرد كه راه های حل اساسی عقب ماندگی تاریخی كشور را دران برههء تاریخی، ارائه داشته بودند چیزی ویا مواد در چانته و یا اندیشه و حافظهء خود دارد با درك مسئولیت تاریخی دراختیار ما، علاقه مندان آن جان باخته و جمله هموطنان عزیز قرار دهید، خیلی نیكو خواهد بود و نیكو خواهد شد ( البته مقصد درین جا ازطرح های مشخص برناموی شان در عرصه های اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی می باشد)

    در غیر ، تنها ثنا گفتن دعا خواندن كافی نیست. و نیز بنام و از نام او چیز های خوب و بدرا، روی مسایل اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی كشور است، گفتن و یا بر او بر چسپ زدن، نیز شایسته نمیدانیم

    آقای شکرالله شیون و آقای جلال آبادی

    ما بی صبرانه انتظار دریافت جوب داریم تا از طرح های فكری ، كه گفته می شو د سبب راد مرد ی مجیدكلكانی شده است بدانیم و همچنان طرح نظری و عملی خود او را برای ایجاد نوع نظام مورد نظر شان و هم چنان نوع جامعهء مورد نظر شان، كه دران دموكرسی و انسان سالاری اساس قبول شده بوده یا دین ( اسلام ) سالاری یا كدام نوع سیستم سیاسی ـ اقتصادی دیگری آگاه گردیم. چون هر وقت از ان مرد بزرگ مداحانش با بزرگی یاد می كنند، متاسفانه در مورد اندیشه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وی و در مورد اینكه چه نوع سیستم دولتی را در افعانستان خواستار بودند و در كدام نشریه و در كدام سال به مردم پیشكش شده است ، طور مستند چیزی نمی گویند

    آقای شکرالله شیون و آقای جلال آبادی
    ما كه از نسل های بعد تر هستیم از جزییات چنین طرح كه توسط اوشان پخش شده باشد،چیزی نمی دانیم. همین قدر خوانده ایم ودانسته ایم، كه داكتر نجیب بنا بر خصومت های شخصی كه در گذشته ها با او داشته است ، كلكانی زنده یاد را به قتل رسانده است. البته بعد از بگو مگو های رو در روی و شكنجه های انتقام جویانه توسط داكتر نجیب، تحت نظر مشاورین روس

    آقای جلال آبادی و آقای شکرالله شیون ، اگر شما ها واقعا در راه كلكانی جانباز، وفادار هستی بیایید اقدام تاریخی و ماندگار نمایید. شما با دیگر رهروان آن مرد بزرگ ، از پخش وسیع و مستند اندیشه های مشخص خود آن راد مرد كه در امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مطرح كرده و برای ساختن افغانستانی كه ایشان آرزو داشتند، آغاز كنید و اگر آغاز كرده باشید، ما وجمله دوستان و علاقه مندان او را نیز بطور مشخص مطلع سازید. چون دشمنان او، وی را ناجوان مردانه ( بشمول همین مجاهدین خود مان و تكنوكرات های و طرفداران حضور دوام دار ناتو در كشور ) از جملهء راه گیران، چاقو كشان، رهزنان وحتا شخص ماجرا جو، گماشتهء چین و بعضی ها او را مائوویست و بعضیها او را كمونیست بی سواد( البته بی سواد سیاسی) و امثال آن تبلیغ می كنند. شما باا رایهء نظریات او كه مستند و انكار ناپذیر باشد، و سبب تبرئهء نام و اعمال ناروای كه بر او بر چسپ می زنند، می گردید

    آقای شکرالله شیون و آقای جلال آبادی

    لطفا بگویید كه آیا مدافعین و دوستان ورهروان واقعی راه مجید كلكانی ، فعلا « ساما » را به مثابه شاید یگانه و یا یكی از نیرو های وطن خواه و بی بدیل كشور، فعال نگه داشته اند، اگر جواب بلی است، چند و چون آنرا یكجا با طرح های برناموی كه شامل دریافت راه حل های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی كشور را باشد، بیان دارید و یا ما ازكدام نشریه و یا سایت می توانیم بدست آریم ؛

    اگر جناب شما و سایر افراد چون شما سكوت را اختیار كنید یا حاشیه روی نمایید، پس ما شما را در جملهء یاران نیمه راه موصوف حساب و در قطارآنان قرار می دهیم كه برای شان گفته می شود « پهلوان زنده خوش است » كه یا همین حرف های عاطفی و بی ثمر چون « راهش پر رهرو باد ... » اكتفا می كنید و بس. و امید كه چنین نباشد

    انتظار جواب را داریم

    با احترام مجدد

    آرش

    • بعد از عرض سلام
      گفتن،
      در یکی از جنگ های افغان و انگلیس یک عسکر افغانی یک انگلیسی را بزمین انداخته و شمشیر را به گردنش نهاده و باربار تکرار می کند که کلیمه بخوان وگرنه سرت را از تنت جدامینمایم عسکر انگلیسی حیران می ماند که کلیمه چی است از عسکر افغانی خواهش می کند که تو کلیمه را بخوان من از پشت تو تکرار مینمایم ! جناب ! عسکر افغانی که خود کلیمه را یاد ندارد حیران می ماند و به انگلیسی میگوید که برو دیگه پیش روی من نبیایی که می کشمت ، اینست داستان و سرنوشت یک ملت که خود از اصل یک مکتب حقیدوی و یا از یک ادیالوژی وارد شده به طور کورکورانه و غیر فندهمنتالی پیروی می کند من یقین کامل دارم که اگر جناب مجید کلکانی حیات می بودن به این اندازه که امروز استقبال می شوند نمی شدن، چونکه به تقدیر این ملت از روز اول نوشته شده که زنده خوب و مرده بد ندارد بهرحال من با وجودیکه از خلقی ها و پرچمی ها سخت نفرت دارم و میدانم که سخت بی پروا عقده وی و جنایت کار بودن که حتی برادر خود منرا در سال 1358 از دانشگاه پلتخنیک بردن که تا امروز گم است مگر با أنهم وقتکه قلم برمیدارم باید است که انصاف و عدالت را مراحت نمایم
      من فکر می کنم که ما و شما ملت داغ دیده حق دارم که جناب دستگیر را محکوم و حتی به محاکمه بین المللی بکشانم مگر باید که در پهلویش این حق را برای یک جنایت کار دیگر مانند جناب أقای تنی نه بدهم که خودرا حتی ریس جهمور انتخاب نماید که در این صورت ما نتوانستهم قظاوت عادلانه کنم بلکه خیالات شیطانی را پرداس دادهم
      برادر محترم جناب جلال أبادی شما بسیار ساما ساما گفتید ببین جان برادر گفته بزرگان زبان یار من هندی و من هندی نمیدانم محیط ما اجتماع ما سازگار به این سیستم های چون خلق پرچم ساما اخوانی وغیره ،، ، نیست چونکه درجامعه ما هفتادوپنج فیصد دوست نادان یعنی بیسواد دارم که هر نوع سیستم و مکتب نظر به این کمبودی که دارم به قهقرا کشانده شده ومی شود اگر محیط ما رسیده می بود با بی عزتی که داود خان بمقابل شاه نموده بود به ناکامی می انجامید اما برعکس دیده شد که پنج سال غیر قانونی و به کله شخی حکمت نمود ودیدهم که تصویرش با دست اجتماع نارس و بیسواد برای مدت کم بلند شد و دوباره به زمین زده شد و به این ترتیب از أقای ترکی، امین، ببرک ، و نجیب را همه دیدن ، به این احساس من فکر می کنم که اول باید ما در باره سواد علم و دانش مردم خود کوشش نمایم بعدأ برای خود ومحیط خود راه را مکتب را یا ایدیالوژی را و بلاخره سیستم را انتخاب نمایم که با همه خواستهای جامعه مان سازگار باشد چون این بلاخره ما هستم که در این جغرافیا زندگی میکنم
      چیزکه مرا رنج مدهد عدم سواد در کشور است خبر نگار بی بی سی خبر بخش می کند که 75 % مردم این کشور خواندن و نوشتن را یاد ندارند اما جناب جلال أبادی صاحب ساما و جناب پنجشیری صاحب انوز هم خلق و پرچم گفته افتخار مینمایند أفرین برای شما و به این ضرب زدن و + نمودن شمایان تشکر،

    • به همه سلام !
      قابل توجه دوست عزیز و گران قدر ارش، خوش شدم که احساس ترقی خواهانه تان را ابراز نموده اید و راجع به اینده کشور تان خوش بین هستید، شرایط کنونی که اخونیها وحشت و بربریت را براه انداخته اند از مسایلی که شما خواستار ان هستید به نظر من یک کمی مشکل بوده است و اگر شمایان خواستار نشریات ترقی خواهانه و انقلابی هستید حتماً و ممکن این نشریات بدست شما خواهد رسید.
      دوست عزیز شما باید بدانید که دشمنانان ترقی و دموکراسی در کشور حاکم بوده اند و تنظیم های اسلامی از جمله باند گلبدین،باند ریانی،باند سیاف، باند شورانظار مسعود،و غیره جنایتکاران داخلی در کشتار و ترور این روشنفکران ملی و ترقی خوا دریغ ننموده اند و برای فعلاً هم به شکل از اشکال اینها در وضع کنونی حاکم بوده اند ، این جریان مردمی و ترقی خوا از طرف باندهای خلق و پرچم نهایت تحت ضربه شدید قرار گرفته بود و در یک طرف اینها و در طرف دیگر کشورهای ایران،پاکستان ،عربستان و روسیه شوروی در نابودی و ترور این مردان ازادی خوا و وطن پرست الی اکنون دریغ ننموده اند.
      حال شما خود قضاوت نماید که ما در این شرایط ناگورار از اثار مردان بزرگ هر یک اکرام یاری،هادی محمودی،داکتر فیض،عثمان لنډی، قهرمان مجید، رستاخیز، مینا، ودهها و صدها دیگر چطور می توانیم به شما برسانیم در حالیکه باهم معرفت نداریم،
      دوست عزیز جوینده یابنده است، شاد و کامگار باشید
      جلال ابادی

    • عزیز من عاشور!

      شاید گزارشگر بی بی سی از موجودیت شما در افغانستان خبر نداشته باشد ورنه فیصدی بیسوادان را با ذکر 76 فیصد تصحیح میکرد.

    • آرش

      جناب جلا آبادی

      جوابت اصلا قنع كننده نبوده و خود را فكر می كنم نسبت خاالی بودم ذهنی، به كوچهء حسن چب زدید

      تا جاییكه شنیده ومی دانم اشخاص نامبردهء شما ، چون اكرم یاری،هادی محمودی،داکتر فیض،عثمان لنډی، هیچ كدام سامایی نبودند

      اگر زنده یاد مجید آغا طرح مشخص و مستند فكری می داشت آنرا بدون كدام مشكلی ، از نام خود تان كه هنوز به هیچ كس معلوم نیست كه شما، كی بودید؟ چه كرده اید؟ كی هستید؟ و چه فعالیت سیاسی یا غیر سیاسی دارید؟ و یا هم از نام مستعار دیگری در سایت ها از جمله در سایت راوا یا شعلهء جاوید و یا هم در همین سایت وزین ((كابل پرس )) نشر كنید، در سایت كه همه روزه چیز زیادی بر ضد اخوان، خلق، پرچم، كرزی، كورزی، لال زی و ... همچنان بر ضد « باند گلبدین،باند ریانی،باند سیاف، باند شورانظار مسعود،و غیره جنایتکاران داخلی » نیزنوشته ها شده ومی شود،. در غیر از برای آفتاب روز محشرداس در كلوخ تیز نكنید و از نام مرده ها ، تجارت نكنید.

      تا كی شما اینگونه در تاریكی مشت میزنید و یا حلوا حلوا باید بگویید ولی نه دهن شما شیرین شود و دهن علاقمندان « راه مجید آغا » ما طور باز هم خواهان طرح فكری و اهداف كوتاه مدت ودرازمدت مجید آغا را ( كه مستند و انكار نا پذیر باشد )، جویا هستیـم نه نظریات بافته شده به آن مرد نام دار را. چون بر چسپ های راسر و دروغ توسط مخالفین در كمین نشسته به رخ كشیده می شود ، آنگه عذر، بد تر از گناه خواهد بود

      راه جدید و طرح عملی جدیدی را به ما و به آگاهان و فعالین سیاسی وطن ارائه دارید كه چگونه ازی وضع خونین و جاجعه آفرین خود و مردم را نجات داد؟

      انتظار جواب تان هستیم، زیرا: ولیكن چو گفتی دلیلش بیار

      با احترام

    • سلام به همه ،
      ارش عزیز امید است از احساسات شخصی تان زیاد استفاده نکنید مسایل سیا سی برباری می خواهد، راه مجید شهید راه شهید یاری است و اینها با هم در اهداف دور کدام اختلافات نداشتند و ندارند،اکنون جنبش در فکر ایجاد یک تشکل سراسری است و شما اینها را که من نام برده ام جدا ندانید که این اشتباه و جرم است.
      شما ببنید اخون با خلق و پرچم در اتحاد قرار دارند ایا شما باساس کدام وظفیه کار نمی کنید شاد باشید
      جلال ابادی

    • دوست عزیز جلال آبادی

      ما افسانه سازی را نمی پذیریم . ما از شما و دیگر دوستان تان، قبل از ایجاد « سازمان » كه شما اشاره كرده اید،« راه مجید آغا » را طور مستند كه از تراوش فكری خود ایشان باشد، خواستاریم. ما بزك ها را به انتظار جو لغمان نسازید{{}}. اخوانی ها ، پرچمی های ملحد، خلقی های بی دین طرح های در مراحل معین فعالیت شان را ، ارایه می دارند. شما نیز چنین كنید و ما از چنین میخواهیم.

      ما درانتظار جواب مشخص تان هستیم. ما شما را اینطور به آسانی رها نمی نماییم. چون منبعی را كه در جستجویش بوده ایم، یافته ایم. به فرموده خود شما ، جویندگان، اینك شما را یافته اند.ولیكن چو گفتی دلیلش بیار
      با احترام

      آرش

    • ارش عزیز سلام، امید است صحت داشته باشید،شما در کدام ولایت زندگی می کنید؟

  • قبل از هر سخنی می خواهم نفرین خود را نسبت به دموکراتیک خلق که مردم تا امروز رنج جنایات شان را می کشند ابراز دارم . آغار کلام با نفرت برای این است که از اتهام خلقی -پرچمی بودن مبرا گردم .دربعد :دوستی دارم از لغمان او می گوید : هر کس در افغانستان قومش معلوم نباشد ؛ "صافی " است .( قوم صافی ) حال من می گویم هر کس در افغانستان حزب سیاسی اش معلوم نباشد یا هیج سیاسی نبوده باشد حال برای اینکه از کاروان پس نمانده باشد می گوید "سامایی "بوده است . ومی گوید که رهبرش مجید اغای کلکانی است . علت اش این است که ساما آنقدر تکه تکه بود ومیده میده شد که هیجکسی نمی تواند بداند که کی دروغ می گوید وکی راست . امروز بعد از نوشتۀ مامون که ایکاش نمی نوشت عدۀ با نام علی پویا نیز اشنا شده اند.در حالی که در سال شصت ویک شش تن از رهبران شاخۀ جدا شد از ساما دریک شب اعدام شدند دیده شود این سامایی های "آماتور " بی خبر چون من (غیر سامایی ) چه وقت با نام آن ها نیز آشنا شوند که بعد از مجید وپویا نام آن ها را نیز قطار کنند . برای من مایۀ تعجب است که مجید آغا بعد از مرگش این همه هواداران را از کجا پیدا کرد ؟ هواداران بی خبر ار تفکرات ؟ او . کسی را می شناسم در همین اوتاوا .روزی در مجلسی نشسته بودم صحبت از مجید به میان آمد او می گفت که با مجید حشر ونشر داشته وچندین نوبت با او درپغمان وشمل کابل دیده است . سن این مرد در حدود چهل وپنج سال است . وقتی زمان سپری شده از شهادت مجید را از سن این آقا منفی کردم چیزی کمتر از بیست سال برایش ماند .به دل گفتم پناه به رحمان ؛ این جوان در سن کمتر از بیست سالگی در شمالی شب ها در جلسات مجید اشتراک کرده است چطور از دست بچه های واسوخت شمالی کون به سلامت برده است؟ یا اینکه مجید آغا که از این "شوق " واقعا مبرا بود خود "امنیت " اورا به عهده گرفته باشد .یا اینکه این مرد امروز در آن زمان جوان "راجا "بوده.... معلوم بود که او دروغ می گفت .در آن سن وسال جوان غیر شما لی وال "لخ روی "جرات رفتن به پغمان وشمالی را نداشت .مجید نیز برای دور نگه داشتن نزدیکانش از این انحرافات ومتهم نشدن به این انحراف از پذیرش چنین سن .سال ها در جلسات خویش خوداری می کرد وه ممکن نبودم جوان "شیروپراته "که به یک تپ تپ پای "تخلیه " کند در جلسات مخفی مجید اشتراک گند . بعدا دانستم که جوان عضوسازمان جوانان خلقی بوده امروز با گروپ! اوتاوا یک جا شده است و مجید ، اغایش شده است .این ها هم به خود تهمت می بندند وهم به ه آن مرد . اوسیاست وکاکه گی را با هم پیوند زد .اگر با حکومت مخالف بود در کلکان بیشتر وقتش در دشمنی با صوفی غلام حضرت می گذشت . انها تاب دیدن هم را نداشتند (صوفی را داود به اتهامات جنایی اعدام کرد ) برای حالا بس است .

  • بعضی از دوستان ازمظلومیت ساما وگروه های دیگر جدا شده از آن صحبت می کنند .این درست است .اما اینکه ساما همواره در کنار مردمش بوده است یک کمی قابل بحث است . البته این موضوع که آیا مردم هم در کنار ساما بوده است یا اینکه از کنار ساما با احتیاط رد می شده اند . بعد از حاکمیت حزب دموکراتیک در شمال کابل تا کوهستان وکاپیسا در آغاز زیادتر از افراد ضد دولت از ساما بود.که در آن وقت با نام مختصر " آزادی بخش ها " شهرت داشتند . این مردم با پاچه های بالا کرده و کلاه هایی بلند از پوست قره قل که از کلاه های مروج قره قل کمی فرق داشت یعنی ساختمان بلند تر داشت شناخته می شدند .. مردم شمالی از مواجه شدن با این ها بسیار هراس داشتند چون مردمان سختگیر وبی گذ شت بودند. داشتن کارت عضویت اتحادیۀ دهقانی کافی بود تا حکم فتل کنار جادۀ صادر گردد. ومصیبت از این جا شروع می شد که برای گرفتن کود کیمیاوی از دولت باید دهقان کارت اتحادلۀ می داشت . یعنی اسمان دور وزمین سخت . این وضعیت همراه با وضع بی اعتنایی این ها در برابر اعتفدات مردم موجب آن شد که ار حمایت مردمی محروم گردند .آرام آرام مواضع این ها به دست گروپ های جهادی افتاد . همین علت عدم حمایت مردمی بود که این ها را وادار به مبارزات درون شهری داشت ونسبت بر هر گروپ دیگر کرده کشته دادند و یا در زندان ها از بین رفتند . .عدۀ به احزاب جهادی به خصوص جزب اسلامی پیوستند .عدۀ به دولت یکجا شدند وچون ملیشه در تامین امنیت مناطق شان در خدمت دولت قرار گرفتند .البته این ها از هر گروپ دیگر کرده مصروف جنگ و جدال بوده اند . چون گروپ صمد سنگی که در موجودیت انها هیچ روز وشبی سرای خواجه بدون جنگ نبوده است . تا آن که توسط گروپ های رقیب از خود شمالی نامبرده در یک کمین کشته شد . مردمداری زمانی به اثبات می رسد که شخص یا گروپ سیاسی درقدرت باشد .تا زمانی که دمو کراتیک خلق به قدرت نرسیده بود کسی از ضد مردمی بودن وتشنه به خون بودن اینها نمی دانست .اما عملکرد "آزادی بخش ها " در شمالی به نمایندگی از ساما خاطرۀ خوشی در اذهان باقی نمانده است . حتا دستگیری خود مجید باتمام روایاتی که در بارۀ آن موجود است اما حقیقت این است که او از مکروریان کابل گرفته شد قابل بحث است .او به فاتحۀ یکی از قریب ترین اقربای نجیب به مکرویان آمد ودر آنجا دستگیر شد . چگونه آمد ؟ چه قراری از قبل وجود داشت که جانب دولت "خیانت "کرد ؟ آیا این خیانت محصول اختلافات درونی حزب دموکراتیک بود ؟ آیا روسها فقط مرگ او را می خواستند وصد ها چرای دیگر . مشهور بود در شمالی که مجید از جملۀ تحت پیگرد ترین افراد ضد دولت است اما او تا مکروریان امده بود ....

    • با دیدن اعترافنامه سه خلقی / پرچمی با خود گفتم ایله به ایله که بالاخره سه وجدان خو بیدار شد. ولی تا ئیید نکردن دستگیرها و پاچه گیر ها برایم جالب بود و ان حا لت تعجب گونه سر امد و دانستم که اینها به پنج میخ مسا وی به اگاهی نرسیده اند و جدا" به میخ پنجم فوق العاده بزرگ انتظار و اعتقاد دارند. من این" بشارت" را به شما نسل شادی و گاو میدهم که بی حیا یی شما ان موج و ان میخ را اوردنی است. انقدر خون و انقدر رنج یک ملت برای شما با زیچه معلوم میشود. شما با بی حیایی خود هزاران شیون را جبرا" برای کار اجباری - ساختن ان میخ بیگار مینمائید. قوله ها یتان تاوان شما ! شیون به چکش ات برکت.

  • روزی بهلول دانا از بازار غزنی ميگذشت چشمش به قصابی افتاد ديد در چنگک قصاب گوسفند وبز اويزان است بهلول با خود همی ميگفت [ بز از پای خود گوسفند از پای خود ] !!
    مردم از بهلول پرسيد که هدف شما از اين سخن چيست ؟
    بهلول بگفت ترس داشتم در گناه محمود من نيز بسوزم ولی ديدم که بز از پای خود وگوسفند از پای خود مجازات ميگردد !
    بنأ اقای « ژيگيلو » « شـــــــيون !!» بی خود « باد شکم» خالی نه کنيد !
    از اين کلکان ؟ روز گاران قديم دزد بنام « خادم دين رسول الله » به دستور وهدايت انگليس بلند گرديد و طبق رهنما انها از قبر های کهنه سلاح و مهمات به دست أورد و حلقه « عياری و پای لچی !!!» او با اوباشان جنايتکار سيد حسين .ملک محسن . ووو بزرگ و بزرگتر گرديد و برای سرنگونی شاه ترقی پسند و محصل استقلال دست به قيام زد و با تفنگ انگليس طياره دولتی را سقوط داد که حواريونش بی شرمانه انرا [ معجزه] گويند و امروز خراسانيان بيگانه پرور از يک « ياغی » « باغی » « دزد» « رهگير »« مزدور انگليس « امير» « خادم » « اعلحضرت » تراشيده و ننگ تاريخ وطن را جز تاريخ ميدانند بارک الله !
    و جهار دهه بعد کلکان بار ديگر بار دار گرديد و اينبار نيز < دزد > زائد که اسم او را « مجيد اغا ؟؟!!» گذاشته در جوانی و نو جوانی با صوفی غلام حضرت کلکانی .الماس قره باغی . عنايت بايان پايانی . محفوظ بايانی يکجاه از هر پروانی باغ دار و زمين دار بار نمايش بدماشی . ياغيگری . رهزنی . گروهی خواهان پول ميگرديدند که دو مرتبه از پدر اينجانب مبلغ « ۵۰۰۰۰ » افغانی از بابت فروش کشمش نمودند که ما نسبت ضعف دولت و تهديد انها پول را پرداختيم و حال که از طرف شما اقای رهرو و چند قلدر ديگر بسوند نام « مجيد » اغا ـ مبارز ـ رهبر ـ صاحب انديشه ـ صاحب رزم ـ صاحب تفکر را ميبينم به ياد روز های مه افتادم که مجيد وگروپش شب ها در بايان عليا مخفی ميبود و با جبر از مردم غريب بايان جزيه وعشر ميگرفت ولی با خان های بايان رفيق وهم دست يار بود .
    و حال در پيونذ دستگير پنجشيری ـ کشتمند ـ لايق عليه صفوف جانباز .قهرمان . پاک . باشرف .باعزت .ح .د.خ .ا قرار گرفته جنايات رهبران انرا بالای صفوف نيز تقسيم ميکنيد دور از انصاف و عدالت است هم اکنون [ نهضت فراگير دموکراسی ترقی افغانستان ] که پيگير ح .د .خ .ا ميباشد با خود صدها رفيق « سامايی»« سازايی» « رهايی » را در مبارزه عليه امپرياليزم دارند .
    بنأ اغا شيون بچه فلم « مارش طويل » در مورد جنايات پنجشيری ـ کشتمند بايد گفت
    [ بز از پای خود گوسفند از پای خود آويزان است !!] ( عارف صخره )

    • جناب صخره و همفکرانش: اگر جبهه ائتلافی خلقی پرچمی به مشوره برژنف گوش نمی کرد و کودتا نمی کرد و رژیم ملی و مستقل دادود خان پا بر جا میماند ایا فکر کرده اید که این کار ها نمیشد:
      یکنیم ملیون افغان شهید نمی شد.
      پنج ملیون اواره نمیشد
      شهر ها و دهات خراب نمی شد.
      پاکستان . ایران و جامعه جهانی مداخله نمی توانست
      15 تنظیم به وجود نمی امد.
      ایا پس از گذشت سی سال به را ستی هنوز شما نمی دانید که حزب شما در مجموعه این حوادث هولناک بعنوان عامل اصلی بربادی وطن بوده است؟ ایا به راستی نمی دانید که تفکر ایدولوژیک و غیر ملی ووابستگی به سیستم روسیه موجب این همه درد سر و تباهی مردم افغانستان شد؟ منتظر جواب شما هستم.

    • جناب صخره از سلطان محمود یاد فرمودند بنده ناچیز به یاد یکی از ابتکارات یکی از وزرای دربار سلطان افتادم ,

      دالر : اگر اجازت باشد که عرض فرمایم

      صخره : ارشاد , , , , , ارشاد

      دالر : داستان از این قرار بود که :

      نظام الملک یکی از وزرای سلطان محمود غزنوی بود که نقشه ساختمان ( لت خانه و اجاقء کاه دود ) را طراحی نموده بود وبدان وسیله سلطان دانست که کی اهل کار است و کی ( تگ ) . حالا اگر اجازه باشد اقای ( شکرالله شیون ) را در اطاقی یند نمایم و در داخل اطاق کاه دود نموده ببینیم که ایشان به داخل اطاق میمانند و یا فرار را بر قرار ترجیح میدهند . اگر دا خل اطاق ماندن ما از همه خواهش میکنیم که به پخته گی شخصیت ایشان از تهه دل احترام نمایند .

      حقیر فقیر پر تقصیر , دالر .,.

    • جناب خالق !

      خالق یکی از بهترین کلمات زبان دری است که ادم را ناگهانی از داخل دل برای ابتکارات و نو اوری ها و تازه سازی ها و حتی قهرمان سازی و ایستاده شدند برای هر چه حق و حقیقت گویی است تحریک میکند , ولی وقتی نوشته شما را خواندم من خودم و هر چه افغانی که برای یک افغانستان ازاد و سر بلند خون ریخته اند خود را بی خانمان ساخته اند , با دست خالی و پای برهنه برای حفظ نوامیس ملی و تاریخ هزاران ساله خود در مقابل بزرگترین قدرت ها دنیا ایستاده شده اند , جنگیده اند , قربانی داده یتیم شده اند . . . , بیهوده , بی فایده , بی معنی شروع به جلوه نمود . شما که از سالهای دراز زبر یوغ خاندان دست نشانده انگلیس نادری و غلام یچه های ایشان بودید , شما زیر سم اسپان سقوی که شدید . شما که به نام های اسلام سر اولادهای خود را بریدید , شما که از بدبختی مانند مرغ ها و مرغابی های کابل گیرک ها زنده گی کردید . هنوز شوق تان پوره نشده . هنوز میخواهید که خاک پای ضل الله ها باشید . هنوز میخواهید که از اولاد های غیور این سرزمین غلام بچه های اعیحضرات دست کنید . بس است ... ما بدین عقیده ایم که کشور باید از این جریان تاریخ میگذشت و هنوذ در حال گزار به مرحله ساختن یک افغانستان از افغان های واقعی است . وطن فروشان , خاینین ملی , ملا های جاهل , تنگ بینان مثل شما تا به کی میتوانند زنده بمانند که مانع ساختن یک افغانستان مرفع و غیور باشند . به هر حال از پنج میلیون افغان که شما با حرف های تان اوره ساخته اید , امروز ما به دورء دنیا سی میلیون جوانان مجهز به بهترین دانش روز را داریم که اگر شما با ما کمک نموده این دزدان و قطالطریقان را که بزور تکیه بر مسند مردم زده اند , به کیفر کردارشان برسانید , انها افغانستان را به زودی دو و یا سه بهار زنده گی نو سازی خواهند . ژاور .

  • بدبختانه و شور بختانه از ۵۵ سال با اوباشان . هرزه صفتان . بد صفتان . بدزادان . غلام صفتان . طفيلی های پروان باستان بنام . عارف صخره مشهور عارف غول . عبدالجلال رزمنده . حليم اتش کپه مرموز . خان اقا xxx پروژه پروان پسر باشی . اصف نبرد جيزگر زاده . طوفنده کودن تا خ.... صبور رزمنده yyy خليل لب دزد سر گردننه . سکندر غلام زاده . بوبانی مزدور . شناخت نزديک وتنگاه تنگ دارم اين چند پديده که در گذشته وحال ننگ وشرم پروان ومربوطات ان بودند يک باره توسط فرد مشکوک بنام کريم بها به گروپ ببرک کارمل جزب واز اين شرف باخته گان .عزت فروشان
    اين قماش بدنام وبدصفت چاريکا ريس .جنرال . دگروال تراشيد و با سپردن قدرت انها هريک به نوبه خود سوار در هليکوپتر ـ تانگ روسی قريه جات . ده ملايوسف . بايان عليا .تتمدره بالا وپائين . سنجدره . دشت هوفيان . سعدالله . دادو . ابدی بای .تيلانجی . دولانه . قلعچه سوخته .متک . ووو را بار ها به مراتب به خاک وخون يکسان و باعث شهادت هزاران پروانی گرديده و اينک بعد از استان و پاه بوسی دوستم و برهان الدين ربانی بارديگر در اغوش کثيف باند بنام نهضت فراگير کثافات افتاده و عليه انسان های عيار کاکه مرد و محترم پروان .بايان جفنگ سروده و اگر بايانی های اگاه و قلم به دست به شور افتن سوانح « ۷» پشت عارف. جلال رزمنده . اتش کپه اخگرنوش را با کارروای < آ پــــه > ها خواهد نوشت بهتر ان باشد مثل پدر در پدر رعيت تابع باشيد زمان خروانی .خردوانی وخرخری گذشت . سنگ شکن

    • سنگ شکن !

      شما از درد خود زخم ناسور درست کرده اید . الیته یعضی مریضی ها را ادم برای خود خلق میکند , مثلاء مرض حسادت , یا مرض بی اعتمادی , یا مرض کم ظرفی , خلاصه دوری از این امراض دانش و تحصیل مندی میخواهد و علاج این امراض را طبیب حاذق . حالا شما 55 سال دوستی تنگا تنگی با اوباشان داشته اید , کسی که سابقه 55 سال ایلا بیتلی گشتن با اوباشان را داشته باشد , کی میتواند به او اعتماد کند , ولی از نظر کسی که برای مملکت و یا کشور و یا در مجمع مردم میخواهد خدمت کند , براو همه یکسان هستند الی کسانی که با منافع ملی تجارت میکنند . در زمان حکومت مردمی تقریباء 75 در صد عساکر قوای افغانستان با تبلیغات ضد افغانی و یا تبلیغات طالبی و یا عربی از اردوی افغانستان فرار داده شده بودند . و یا زیاد تر عوام الناس منتظر بودند که از افغانستان به هر نوع که باشد بیرون بروند . بازار قاچاقچیان بلوچ و پاکستانی چنان گرم بود که هر قاچاقچی مالک چندین موتر و خانه در شهر های مهم پاکستان و جنوب افغانستان شده بودند . در ان لحظات حساس که افغانستان احتیاج به شما جوانان داشت , شما دسته جمعی فرار میکردید و به پاکستان و یا به ایران رسیده یادتان میرفت که مادر وطن خودرا تنها گذاشته در حال فرار هستند . دولت ان زمان نه تنها برای کوچه و پس کوچه های که زادگاه شما ها جوانان بود میجنگید بلکه در مقابل طالبان و وطن فروشان داخلی نیز در جنگ بود . در عین زما با یک ملک خوار دیگر نیز مخفیانه دست به گریبان بود که همه او را دوست خیال میکردند . اگر چند نفر جوانان زنده گی بی عیار و بی بند باری خود را خاتمه داده برای خدمت به مردم جنگ زده خود کمر بسته بودند . جای خوشی است , این جوانان جای بخصوصی دارند در دولت مردمی . این ها قهرمانان مردم افغانستان بودند و هستند . البته در قسمت شکایت شما باید محترمانه عرض شود که شما تا جایی درست میفرمایید . تا زمانی که انها دسیپلین مردمی نداشتند و از سیستم منظمی استفاده نمینمودند برای اجراات در ساحه , شکایاتی به گوش میرسید , از شروع حکومت مردم تا اخر دولت مردمی مرحوم داکتر صاحب نجیب جلب و جذب از میان مردم ادامه داشت و میتوان گفت که پروژه بسیار عالی بود برای بکار گماشتن همه برای یک افغانستان مترقی . ولی وظیفه بالا تر از محبت است , اکثر این جوانان انچنان که شما تعریف میکند , معلو میشود که تحریف از حقیقت نموده اید . در دوران حکومت مردمی ستاره جراات و یا درجه جنرالی مفت به کسی داده نمیشد . حتما ان هموطنان شما کار های خارقالعادهء نموده بودند که بدان درجه رسیده بودند . جوانانی که در خوست جنکیدند و جوانانی که در مقابل عساکر پاکستانی و ملیشه عربها تا اخرین قطره خون خود جنگیده بودند , بسیار کم به درجه جنرالی رسیده بودند , اکثر مدال های افتخار خود را بعد از شهادت دریافت نموده بودند .

      عزت زیاد صنوبر .

    • سنگ شکن مامو !

      خو باز خوب شد که بعد از 55 سال توبه نمودید . به کابل پرس? خوش امدید . اینجا را خانه خود بدانید , اگر کدام مشکلی داشتید با ما درمیان بگذارید , ما حتماء کمک مبکنیم . ولی برای بود باش در کابل پرس اگر امکان داشته باشد برای شما نام ( نرمء) را انتخاب کنید به جای ( سنگ شکن ) , بسیار تشکرء قبلی . گرچه سنگ شکنی پیشهء بدی نیست ولی از جای که این شغل مدتها میشود که توسط ماشین الات ساختمانی و یا راه سازی و یا حفاری معدن انجام میپذیرد , این اسم یک کمی قدیمی شده است از نگاه فیشن وقت , هوش کنی که نامته یک دفعه ( بولدوزر ) نمانی . همچنان ابنجا نه میدان جنگ است و نه همقطاران قبلی شما با شما روبرو هستند , باز اگر انهارا دیدی , میتانی نامته اژدهار بانی . یک پیاله چای ما از شما قرضدار . میگن قرض سری ذاغ , ذاغ زنده باشه . همرایت دست داده بعد از بغل کشی خداحافظی میکنم . باز میبینیمت کتی خیرش . غلام .

  • احترام و ارض ادب دارم خدمت همهء کسانی که بدون حراس از حریم کشور خود دفاع کردند و از شهیدان سرفراز راه آزادی وطن یاد نمودند.......
    میخواهم به عرض برسانم که با چند سطری نمیتوان تاریخ پر اغتشاش وطن ما را که با خون شریف مردم ما نبشته شده تغییر داد و با چند حرف بی بنیاد و دور از منطق هرگز امکان ندارد که قهرمانان ما دزد و راه زن گردد.....
    مجید کلکانی، مرد اسطورهءیی،تحلیل گر بزرگ و سازماندهٔ نظامی پرتوان کشور ما بوده که حماسهٔ زندگیش جان اشغالگران و امپریالیستان را به لرزه در میآورد. مجید همه عمرش را با خواری گذشتاند ولی هیچ گاه از درد مردم خود نا آگاه نبود، سازمان آزادیبخش مردم افغانستان(ساما ) را بنیانگذاری کرد و در پرتو مبارزاتش با هزاران هموطن دلیر و پاکباز این وطن بر ضد ظلم ، ستم و اشغال جنگید...اینکه دو سه لت و لوت ،جلاد پرست و بیسواد بیاید و شخصیت والای او را هدف گیری کند و با زبان کثیفش به او دشنام دهد، نه تاریخ تغییر میکند،نه مجید قهرمان خائن میشود و نه راه آزادیخواهانهٔ وی خاتمه می یابد.بهتر این خواهد بود که احمقان این چنینی را به حال خودشان بگذاریم تا خیال راحت چرتو پرتشان را بنویسند..
    در ارتباط به آرش جان : دوست عزیز .اینکه مجید کی بود ویا چی کرد اینرا ما از خود نمیگوییم .. مردم شاهد اند که مجید چگونه تئوری انقلابی را با پراتیک اجتماعی گره زد و آنرا در راه مردم سالاری تحقق داد..آری، بسی نبشته ها و مطالب هست که از مجید قهرمان باقی مانده اما نا گفته نماند که بسیاری از آثار مجید در اثر جنگ های شدید منحل نیز گردیده. ندای آزادی (ارگان تئوریک-سیاسی سازمان ساما) خود بزرگترین اثریست که از شهید مجید باقی مانده...دوست عزیز، با مجادلات و برخورد های اینچنانی هرگز نمیشود راه حل را سنجید. اگر واقعاً خواستار این هستی که از راه و خط مش مجید آگاه شوی و با ابهامات ذهنت مبارزه کنی، لطفا ایمل آدرست را بنویس تا مفصلاً صحبتی داشته باشیم .و به سایت های www.rahrawan.com و www.goftaman.com مراجعه کن ...بقیه قضایا بعد از ارتباط....

  • پنجشیری که من میشناسم!
    شخصیت احتماعی-سیاسی ایکه خیلی شباهت دارد به تار یخ غم انگیز کشورما.ارمانگر ای عیارسرشت ایکه مانند دریا های پرخروش پامیروهندوسار (نه هندوکش!) باهیچ نابرابری ایی کنارنیامده واگر لازم شده سربه سنگ کوبیده ولی سربه زورخم نکرده .
    پنجشیری که بااستبداد سلاله یحی هم ظاهرووهم داود قیام نمود وهم باامین راه اش راجدا نمود وهم به اصطلاح باهمرهان کجروی ایدیالوژیکی اش (تره کی ,کارمل ,نجیب )سرسازگاری نداشت.اویک عیار-عصیانگر همیش وسازش ناپذیربود .
    پنجشیری درتمام دوران حیات سیاسی -ادبی اش یار پاینی ها,ناتوانان ,محرومان وشکست خوردگان بود,اودر حالیکه روابط عالی بابرادران پشتون کشورماداشت ,مدافع کوه لنگر ملیت های دیگر به خصوص هزاره ها بود وبرای رشد فرهنگی -معنوی هزاره خدمات عظیم نموده که بسی بیشترازبسا هزاره های مشهوردیروز وامروز موثربوده است.
    هیچ تبلیغ ناجوانمردانه ای صفحات افتخارآفرین این فر زند اصیل کوهپیایه های وطن راخدشه ای وخللی نتواند رساند.
    افتخاربه بزرگمردان کشور!

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس