آزموده را آزمودن خطاست
شهنواز تني : اول من كودتاه نكرده ام بلكه شوروي ها هميش بالاي من كودتاه كردند. و حادثه آن وقت كودتاي داكتر نجيب بالاي من بود. / از سال ۱۳۴۴ تا ثور ۱۳۷۱ در کادر- رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( حزب وطن ) به خاطر تحقق آرمانهای حزب رزمید.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
شهنواز تني : اول من كودتاه نكرده ام بلكه شوروي ها هميش بالاي من كودتاه كردند. و حادثه آن وقت كودتاي داكتر نجيب بالاي من بود. شوروي ها از ترمز و اتحاد شوروي توسط هواپيماهاي نظامي خود فرودگاه بگرام را بمباردمان كردند. و مقاومت مرا توسط راكت هاي 300R از دارلمان و مزارشريف به شكست مواجه ساختند... حالا مردم افغانستان خود ميدانند كه به كي راي بدهند. فقط گفته مي توانم كه من در بين مردم هستم و به من حتمي راي مي دهند.
...در گذشته من به همه مردم افغانستان خدمت كرده ام و همه اي آنها مرا ميشناسند. امروز هم به اين نظر هستم كه نه تنها اعضاي حزب امروزي ما بلكه مردم افغانستان در تمام ولايات كشور به من راي مي دهند.... علت اختلاف ميان داكتر نجيب، اتحاد شوروي و من اين بود كه شوروي ها حق خلقي ها را نمي دادند. در حالي كه قيام 7 ثور را خلقي ها انجام داده بودند نه پرچمي ها. از طرف ديگر شوروي ها و نجيب الله ميخواستند كه ارتش و حزب را چند پارچه سازند.
من ميخواستم كه دولت افغانستان به شكل درست رهبري شود اين مسايل باعث شد كه ميان من، داكتر نجيب الله و شوروي ها اختلاف ايجاد شد كه شوروي ها از داكتر نجيب الله حمايت كردند.
شهنواز تني :
در 7 ثور 1357 قوماندان قطعه كوماندويي بالاحصار بودم و در انقلاب ثور سهم فعال داشتم، بعداً رئيس دفاع زون شمال و قوماندان قواي مسلح واقع دهدادي مزار شريف بودم، متعاقباً در سال 1358 به حيث رئيس دفاع زون و قوماندان عسكري هرات مقرر شدم.
در منازعه في مابين روساي جمهور وقت نورمحمد ترهكي و حفيظ الله امين از هرات تبديل و به حيث رئيس كشف وزارت دفاع تعيين شدم.
در سال 1359 در زمان قدرت ببرك كارمل قوماندان قواي قرغه بودم و بعد از آن در سال 1360 قوماندان تولي اردو نمبر يك واقع دارالامان و هم وظيفه قوماندان عمومي گارنيزيون كابل و در عين زمان عضو كميته مركزي حزب دموكراتيك خلق افغانستان بودم.
بعد از مدت چندي لوي درستيز قواي مسلح افغانستان مقرر و در عين وقت منشي شوراي عالي دفاع وطن بودم و در پهلوي آن به عضويت بيروي سياسي حزب دموكراتيك خلق افغانستان ارتقا نمودم. همچنان به حيث وزير دفاع جمهوري دموكراتيك افغانستان اجراي وظيفه نموده ام و از سال 1372 بدين طرف موسس ورئيس حزب د افغانستان سولي غورحنگ هستم.
در سال 1368 به اثر توطيئه، دسايس و حملات رئيس جمهور وقت داكتر نجيب الله و طرفداران خارجي آن (شوروي ها) در جريان قيام 16 حوت به ترك وطن مجبور و به پاكستان مهاجر شدم.
س: شما حضور شوروي ها را تجاوز ميدانيد يا خير؟
ج: بلي بلكل تجاوز هست. من در آن زمان مخالف آمدن شوروي ها بودم. اما (بعضي از پرچمي ها و بعضي كس ها از خلقي ها در آمدن شوروي ها كمك كردند.)
س:اين را ميپذيريد كه حزب دموكراتيك خلق عامل اصلي آمدن شوروي ها به افغانستان بود؟
ج: نخير من اين را نمي پذيريم. شوروي ها به افغانستان تجاوز كردند، كه تجاوز شان خلاف منشور سازمان ملل متحد بود.
س: يعني مي گوييد كه پرچمي ها اين زمينه را مساعد ساختند؟
ج: من تنها پرچمي را گفته نميتوانم بلكه بعضي از خلقي ها هم در اين مورد نقشي داشتند.
س: يكي از خاطرات وزارت دفاع تان را بگوييد.
ج: من در زندگي خوب و بد را زياد ديده ام و چندين بار از مرگ نجات پيدا كرده ام. هيچ گاه زندگي راحت را نديده ام هميشه زندگي من مملو از مشكلات بوده است.
س: بيشتر به چه علاقه مند هستيد. مطالعه، موسيقي؟
ج: من بيشتر به مطالعه علاقمند هستم و گاهي به موسيقي هم گوش ميدهم.
س: روزانه چند ساعت و چگونه كتاب را مطالعه مي كنيد؟
من روزانه 2 ساعت مطالعه مي كنم و بيشتر علاقمند كتاب هاي سياسي هستم.
س: در بعضي از نشريات شما را متهم به قتل داكتر نجيب مي كنند آيا واقعيت دارد.
ج: نخير اين واقعيت ندارد. زمانيكه داكتر نجيب به قتل رسيد من در پاكستان بودم كه طالبان خود شان اين مسأله را نيز تاييد كرده اند.
جبیب منگل در۱۸ سالگی عضویت سابق ،حزب دموکراتیک خلق افغانستان را کسب نموده و به فعالیت سیاسی اغاز و
از سال ۱۳۴۴ تا ثور ۱۳۷۱ در کادر- رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( حزب وطن ) به خاطر تحقق آرمانهای حزب رزمید.
در جدی سال ۱۳۵۸ عضویت کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق را کسب کرد ودر سال ۱۳۵۸ برای مدتی مسولیت سازمانهای اجتماعی درشعبه تشکیلات حزب وبعدا عضویت شورای مرکزی حزب وطن و سال های۱۳۷۰-۱۳۷۱مسولیت شعبه تبلیغ وفرهنگ حزب وطن را به عهده داشت.
دربین سال ۱۳۶۰-۱۳۶۶ سفیرکبیر ونماینده ءفوق العاده جمهوری دموکراتیک افغانستان در مسکو وهمزمان سفیر کبیرغیر مقیم درکشورهای فنلند، رومانیا وقبرس بود.
در سال ۱۳۶۶به حیث ریس سازمان صلح ، همبستګی ودوستی جمهوری افغانستان ودرلویه جرگه قانون اساسی دولت جمهوری افغانستان به نمایندگی از مردم ولایت پکتیا اشتراک ورزیده است ودر سال ۱۳۶۷معاون اول جبهه ملی دولت جمهوری افغانستان اجرای وظیفه نموده است ودربین سالهای ۱۳۶۷-۱۳۷۱نماینده منتخب از شهر ګردیز مرکز ولایت پکتیا درولسی جرگه ء وبرای یک سال ریس کمیسیون روابط بین المللی ولسی جرګه دولت جمهوری افغانستان بود ودرعین حال به حیث معاون اتحادیه بین الپارلمانی ازپارلمان دولت جمهوری افغانستان نمایندگی میکرد.
پيامها
27 جون 2009, 20:45, توسط حكیم بغلانی
جناب ذ . شمس
شما و شما های دیگر كه بار بار از حضور یا اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ قلم فرسایی می كنید، كجاست شهامت شما و شما های دیگر، تا بی پرده حضوراشغال گرانهء ناتو در افغانستان را محكوم كنید، كجاست شهامت شما و شما های دیگر تا بیداد و دوام چور و غارت و چپاول دارایی های مردم توسط مشتی از طفیلی های جوك صفت ، اعم از دین سالاران ، تریاك و تفنگ سالاران و مافیای وابسته به نیرو های اشغالگر را به چالش بكشید و بدون ترس و هراس و با عشق به مردم، وطن و آیندهء فرزندان آن چون بشر دوست با براه انداختن تظاهرات و مارش های اعتراض آمیز خیابانی ندای عدالت خواهانهء مردم مظلوم و بی نوای كشور را بلند و بدین ترتیب بر ضد دوام تسلط همه جنایتكاران و چپاولگران هستی مردم، آشكارا
حضور فزیكی خود را نشان دهید و عرصه را برای همه سوداگران دین و وطن و گروه های مافیایی كه اقلیت ناچیز اند تنگ سازید؟
اینكه مرده هارا لگد می زنید، شاید اثر خیلی كمتر در برامدن از وضع نكتبار، خونین و فوق العاده استخوانسوزو تراژیك كنونی وطن داشته باشد نسبت به مبارزهء بی هراس، متشكلانه، روشنگرانه و استوار بر ضد زندگان بیرحم كه همه روزه خون مردم را بیرحمانه می ریزندو شیره و شربت آنها را می مكند و یا هـم هر روزبه شیوه های مختلف سبب مرگ صد ها تن از هموطنان بی نوا و بی دفاع ما ، اعم از اطفال، پیران، زنان و مردان می گردند.
فكر می شود كه شما جناب ذ . شمس و امثال تان، از روی آن بزدلانه می جهیدو با اكتفا با چنین نوشته های مولود جنگ سرد كه آب در هاونگ كوبیدن است، خواسته و می خواهید تا در همسویی با دین فروشان و قومندان ها و سرداران « جهاد » چون مجدیدی و سیاف و هم ریشان وهم كیشان دیگر شان، كه كنون هركدام با استفاده از استخاره ها و فتوا ها و در یافت اشاره ها از غیب، از خون مردم صاحب ثروت های افسانوی شده اند، و در همسویی با « تكنوكرات های » چپاولگر و فاسد، چون كرزی، غ احمد زی و ... آب را همین طور گل آلود نكه میدارید
در آخر:
درین نوشته من ا صلاً قصد نداشته وندارم ازچند وچون تنی دفا ع كنم ولی باید گفت كه، حبیب منگل هـم با بیرق « خلق » كه شما هدفمندانه در كنار فوتوی او قرار داده اید موافق نبوده است
27 جون 2009, 21:05, توسط كمال الدین
قای ذ . شمس اخوان همهء مسلمین و مسلمات
دو چهره و دو شخصیت متفاوت را در كنار هم و در كنا ر هم برابر وزن نمودن اید فوق العاده نا انصافی است مثل آن است كه جناب بشر دوست را با جناب محقق برابر ومساوی دانید
خیراست ! این مربوط به سلیقه و ذوق و یا شاید هم به مقصد سیاسی تان شود، ولی باور كنید، در زمان كه نشا ن (( خلق )) یكجا با بیرق سرخ رنگ آن با ساز وزش باد می رقصید، همان خاكسار حبیب منگل
در زندان پلچرخی در كنار هزاران تن دیگر، انتظارزنده بگور شدن در پلیگون های حفیظ الله امین را می كشید
با احترام
كمال الدین وردك
27 جون 2009, 23:16
شهنواز تنی میگوید که من کودتا نکرده ام بالای من شوروی ها همیش کودتا کرده اند .
میپرسم دیگه کی ها چه کردند بالای تو ؟ کودتای بر علیه نجیب را که بالای تو کرده بود ؟ و حکمتیار چه کار ها کرد بالای تو ؟ بعداء در پاکستان کی ها چه ها مبکردند بالای تو ؟ حالا که دوباره به افغانستان امده ایی , میخواهی که مردم بالای تو چه کنند ؟ ایا رای داده ترابه بالای چوکی ریاست جمهوری افغانستان بنشانند ؟ بعداء تو بالای افغانستان چه خواهی کرد ؟ بهر صورت فقط جنرال بودن مثا " اسپ گادی " کاری را به پیش نمیبرد . مثل خری میماند که بر پشتش باری از کتاب را حمل نمایند . ورنه جنرال باید حافظ منافع مردم باشد نه کسی که باید هر کس ( بالایش ) "چیزی" کند . چمکنی .
28 جون 2009, 03:01, توسط غمخور
کسی که به حزب و همسنگران خود را به آی ایس آی فروخته باشد، به مردم و ملت چه وفا خواهد کرد. دیروز این ملت را به خاک و خون کشاندند، روز کمونیست و شبها طالب بودند، و امروز تنی ها برگشتند که باقیات این ویرانه را هم بفروشند. اینها اهداف خاص فاشیتی را در سر دارند، و هر چه زود تر باید محاکمه شوند.
خلاصه کلام،
شهنواز تني = آی ایس آی
28 جون 2009, 04:14, توسط صادقی
بلی کاملا دقیق است آزموده راآزمودن خطا است.
برادران عزیز و دوستداران سایت وزین کابل پرس? سلام.
بهتر است نام افغانستان را عجیبستان نامگذاری نمود. در این کشور چه عجایب و غرائب حوادث اتفاق افتاده است و اتفاق خواهد داد.
لیبرالیزم امان اللهی در این کشور کشست خورد، کمونیزم در این کشور از هم پاشید و اسلامیزم در این کشور بدنام شد و بالاخره دموکراسی نیز در این کشور به مسخرگی گرفته شده است.
من فکر میکنم مشکل بیشتر در ضعف این نظامها نبوده است تا به ضعف پیروان این نظامها در افغانستان.
اکنون در ا فغانستان دموکراسی به باد تمسخر گرفته شده است. این هم یکی از عجائب و غرائب دیگر افغانستان است که فردی به اندازه شهنوازتنی و حبیب منگل که سابقه جرمی آنها در انظار جهانیان اظهر من الشمس است امروز به جای این که ملت افغانستان شاهد به محاکمه کشانیدن آنها در پرده های تلویزیون بوده باشند شاهد کمپاین تبلیغاتی ریاست جمهوری آنها اند.!!!!!!!!
من کاملا اظهار تأسف میکنم که شاهد این روز هستم، این واقعاً توهین به ملت افغانستان است که قاتلین آنها به عنوان کاندید ریاست جمهوری به ملت پیشکش میشوند، یعنی آنها از طرف کمیسیون نامستقل انتخابات افغانستان به عنوان انسانهای شایسته ریاست جمهوری پاس گردیدند. نفرین به همجو کمیسیون که همچون انسانها را به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری معرفی میکند.
وای به این ملت مظلوم افغانستان که همیشه به باد مسخرگی گرفته میشوند. وای به اوقات گرانبهای آنها که در مشاهده صحبتهای تلویزیونی شهنوازتنی، حبیب منگل، بازمحمد کوفی و امثالهم شان ضایع می گردد.
ای کاش این ملت یک ارگان مستقل و دلسوز میداشت که انسانهای شایسته با سابقه درخشان و تحصیلات عالی را به مردم منحیث نامزد انتخابات معرفی می نمود. نه امثال این پلیدهای بی سواد و آدم کش .
واقعا دلم از همه چیز در ا فغانستان سرده شده است. نمیدانم تا به کی این وضعیت ادامه می یابد؟ تا به کی به این جفا می شود؟!!!!
29 جون 2009, 17:56, توسط جلال ابادی
به همه سلام !
صادقی صاحب راست گفتید و من به شما هم عقیده هستم لیکن باید گفت که برای اینده کشور باید کار کرد، این جنایتکاران و نوکران بی خرد روس باید محاکمه شوند،نالعت به اخونیها که ...
جلال ابادی
28 جون 2009, 05:13
khob ast ke een ha ham bakhte khod ra beyazmayand, faqat mohem ast ke mellat bedar bashad wa hoshyarana tasmeem begerad, ok
28 جون 2009, 05:43, توسط وزین
تنی یک جاهل ، یک خائین ، یک قاتل ، یک وطنفروش و یک سگ واقعی پنجابی های بویناک و چتل پاکستانی ها است.
او باید در یک قفس انداخته شود تا مردم به روس کثیف او تف کنند. در قتل داکتر شهید نجیب الله او و بادران پنجابی او دست داشتند.
حبیب منگل هر چند از دانش مناسب برخوردار است ولی من فکر نمیکنم اهلیت چوکی ریاست جمهوری را داشته باشد. او یک شخص بدنام ( مفعول) و بی تجربه ای را به نام داود مشهور به غلام بچه وستوک پسر کارمل ، به عنوان معاون اول خویش معرفی کرده که خود نشاندهنده ضعف و بی کفایتی او است.
من حیفم میاید که خانم جهید که خانمی با نام و شریف است خود را فدای این انتخاب نادرست کرده است.
به عقیده من پیش کردن منگل برای انتخابات ریاست جمهوری خود نشاندهنده این امر است که دربین حزب دموکرات خلق سابق تضاد ها و اختلافات خیلی شدید گردیده و آنها نتوانستند بر سر یک انتخاب واحد، سراسری و مناسب به توافق برسند. و الی من مطمئن هستم که در بین حزبی های سابق افرادی دیگری هستند که نسبت به منگل چندین بار بهتر تر و مناسب تر اند.
حبیب منگل پیشنهاد آن بخش از حزب دموکراتیک خلق سابق است که به نام حزب نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان یاد میشود و مربوط به جناح به اصطلاح کارملی های حزب دموکرات سابق است. این شاخه بوسیله محمود بریالی برادر کارمل معروف به کارملوف در جرمنی تاسیس گردید. بخش های دیگر حزب از جمله مربوط به شهید نجیب الله و علومی از این پیشنهاد طرفداری نکرده اند. بر اساس اطلاعات که هنوز تایید نشده اند علومی به علت عضویت در جبهه ملی به عوض از کاندیدای جنایتکار جنگی عبدالله پشتیبانی خویش را اعلام کرده است.
28 جون 2009, 06:47, توسط صمدی
شهنواز تنی که رهبری شاخه زرغونی های جناح خلق حزب کمونیست رادارد و به دروغ دسولی پیوستون گوند نام شاخه خویشرا گذاشته یکی ازافراطی ترین کمونیست های افغانستان بوده که به افتخار خود رااستالنست معرفی می نماید . وی به آقای سلیمی که رئیس یکی ازشرکت های ساختمانی فوشنج میباشد درحقیقت تمویل کننده این حزب بوده که ازپول زرغونی ها شرکت خویشرا ساخته است یکجا دست به کمپاین زده است.
از هموطنان مسلمان خویش خواهش میشود که به کمونیست ها مانند تنی وسلیمی ، حبیب منگل پرچمی وگل احمدیما مائویست ،فروزان مائویست رای ندهند.
28 جون 2009, 08:19, توسط سر پلی
امی کم بختک خو راست میگه . کی ای بیچاره گک کودتا کده بود . سری ای شخصیتی که کل مردوم افغانستان ده او افتخار میکونه تومت نکونین دیگه . انوز شوروی ها سری تنی قریب کودتا کده بودن . با ای که او گک چقه به غلامیش ده روسا ماکم بود بازم روسا ده باداری کدن ام خیانت کدن . اینالی شوما بگوین که گونای که بود . اگه مشاور و نویشته میکدگی تنی جان یک کمترک روشنی پرتن خو بسیار خوب میشه اگه نی ازی راز ها مزاری جان ام خوب خبر است خو خوده خپ زده .
28 جون 2009, 08:30, توسط farhad faroqi
مردم مسلمان افغانستان که درزمان خلقی ها و پرچم ها فامیل های خود را از دست دادند کی از یاد میرود همین خلقی ها و پرچم ها بودند که افغانستان را تباه نمودن در زمان همین عناصر مزدور وطن فروش همجو شهنواز تنی مردم بیگناه افغانستان زنده بگور شدن امروز جای بسیار افسوز است که ما افغانها یک دولت بسیار ناتوان داریم که همجو قاتلان مردم مسلمان افغانستان برای ریاست جمهوری کاندید.میکند یکی از قاتلین مردم که تابه حالا در زندان بسرمیبرد اسداله سروری میباشد که چهارهزار مردم مسلمان افغانستان را زنده به گور کرده که ایشان هم از دوستان نزدیک شهنوازتنی میباشدشمامردم مسلمان فکر کنید که شهنواز تنی که خود میگوید که من درزمان خلق وظیفه های زیاد را اجرانمودیم حلا فکر کنید که این قاتل ملت به چی اندازه مردم مسلمان را شهید نموده است من از تمام مردم مسلمان افغانستان خواهش میکنم که شکایات خود را بر کمیسون شکایات انتخابات بدهند تا این قاتل ملت نامش حزف و به محکمه کشانده شود زنده باد مردم مسلمان افغانستان نکذارید همجو قاتلان فرار کنند
28 جون 2009, 09:59, توسط ساعی از دایکندی.
سلام بر همه دوستان وخوانندگان عزیز. آزموده را آزمودن خطاست؟؟؟ خوب عنوان را انتخاب کرده است مگر این عنوان را باید برای اکثر کسانیکه خود را کاندید کرده اند بنویسیم انتخاب نماییم. چون اکثر کاندیدای ریاست جمهوری سال 1388 ادمهای اند که یک مرتبه نی بلکه چندین بار امتحان داده که متاسفانه در هر بار ناکام مطلق شده اند.از جمله اغای کرزی-داکتر عبدالله -اشرف غنی احمد زی -تنی- حبیب منگل ویک تعداد دیگر به شمول معاونین شان ناکامهای تاریخ اند که بد بختانه ایشان تا زنده هستند دست از قتل وکشتار ومزدوری بیگانه ها وچپاوول وغدرتگری دست نمیکشند.یگانه چهره که در طی همین شش -هفت سال گاه گاهی از درد ورنج این ملت سخن گفته و کوشیده تا بدون درنظر داشت کدام تعلق وتعصب کار بکند داکتر رمضان بشر دوست اند ولی کی بداند که ایشان اگر در قدرت برسد چیگونه خواهد شد؟؟؟ خدا بهتر میداند.
28 جون 2009, 14:17
از دوستان عزیز در سایت کابل پرس? صمیمانه تقاضا می نمایم تا مطلب زیر را نشر نماییند
دوکتور حقگو
بر رسی مشروعیت صدور اوامر از جانب اقای چکری
با اندوه فراوان باید خاطر نشان ساخت که جناب کرزی در زمان تصدی ریاست جمهو ری خود با بی اعتنایی به تصامیم مجلس نمایندگان ، عدم مراعات و تطبیق قانون اساسی افغانستان ، صدمه بزرگی به حاکمیت قانون و نهادینه شدن اصل قانونیت وارد نموده اند . موارد متعدد این میراث شوم بالوسیله مطبوعات و اهل سیاست کشور ذکر شده است . اوج این بی اعتنایی در اواخر دوران ریاست جمهوری اقای کرزی در مورد تاخیر انتخابات و تمدید دوره ریاست جمهوری از طریق کودتای ضد قانون اساسی بالوسیه مثلث کرزی+ کای ایده + لودین صورت پذیرفت . این خیانت ملی ، سوء استفاده از صلاحیت ریاست جمهوری ، بی اعتنایی به وثیقه ملی و عدم رعایت و مواظبت از قانون اساسی باید بالوسیله رئیس جمهور اینده کشور از طریق یک کمیسیون بر رسی شده و با همکاری ارگان تقنینی کشور مورد باز پرس قرار گیرد. هدف از به راه انداختن هم چون یک عملیه انتقا م سیاسی نبوده بلکه تاکید و پافشاری بر احترام به قانون اساسی و پایدار سا ختن نظم سیاسی متکی بر قانون اساسی میباشد.
یکی ا ز موارد بی اعتنایی ارادی و اگاهانه جناب کرزی تعیین اقای چکری و اقای اسدالله خالد بالترتیب به حیث وزیر سر پرست ، وزارت حج و اوقاف و وزارت سرحدات و قبایل میباشد ، که بعد از عدم کسب اعتماد، این دو شخص ، از جانب مجلس نمایندگان صورت گرفت . تداوم کار وزیر برطرف شده وزارت خارجه مورد دیگری است که هنوز بنام افغانستان تعهد های سیاسی میدهد و بصورت غیر قانونی اعلامیه های سیاسی را با کشور های خارجی امضا ء مینماید و خمی به آبرو نمیاورد .
اقای چکری باغصب صلاحیت وزارت به صدور اوامر پرداخته و از جمله اخیرا تبلیغات انتخاباتی را در مساجد منع نموده اند ، اما از انجایی که موصوف صلاحیت صدور اوامر را به حیث وزیر دا را نمیباشد این اوامر قابل مراعات نیستند . به همین منوال اقای اسدالله خالد، بر طبق گزارش روزنامه ماندگار، به اجرای غیر قانونی صلاحیت در وزارت سرحدات و قبایل ادامه داده و اخیرا با باز کردن مهمان خانه یی در این وزارت مصروف خدمت و پذیرایی مهمانان اقای کرزی برای کمپاین انتخاباتی است .
شیوه اجرای وظایف و تعمیل صلاحیت ها ، بنام وزیر سر پرست ، به نحوی که با شیوه مستبدانه در مخالفت با احکام قانون اساسی ، با خود کامگی و لجاجت بچگانه در حال عملی شدن در افغانستان است ،اساس حقوقی ندارد. با وضاحت و قاطعیت کامل گفته میتوانیم که رئیس جمهور صرف در صورت ضرورت عاجل طبق ماده هفتاد و نهم قانون اساسی در صورت تعطیل مجلس نمایندگان میتواند شخصی را به حیث وزیر سر پرست تعیین نماید که در سی روز اول اغار مجدد اجلاس شورای ملی موضوع باید به شورای ملی راجع گردد . افرادی که از لحاظ سیاسی سلب اعتماد شده باشند و یا رای اعتماد را بدست نیاورند نسبت از دست دادن اعتبار سیاسی ودر مخالفت کامل با قانون اساسی به هیچ صورت نمیتوانند به حیث وزیر سر پرست تعیین و اجرای وظیفه نمایند در حالیکه اجلاس شورای ملی هم در جریان باشد . تعیین افراد سلب صلاحیت شده با بی احترامی و بی اعتنایی به نماینگان مردم که حاکمیت ملی را تمثیل مینمایند ، در هیچ نوع نظام سیاسی جهان سابقه ندارد . عملکرد دمکراتیک نهاد های سیاسی و همکاری و احترام به تصمیم نمایدگان مردم ، اعتبار و و جهه نظام را تقویت میبخشد . لجاجت و سوء استفاده از قدرت مظهر پریشانی روانی و بی احترامی به قانون است . اعمال صلاحیت بالوسیله افرادی که غصب صلاحیت نموده اند غصب قدرت و جنایت بر علیه امنیت داخلی و انتحال وظایف و القاب طبق ماده دو صد و نود هفتم قانون جزا میباشد .
بعضا شنیده میشود که عده یی با تفسیر نا درست از قانون اساسی افغانستان میگویند که در قانون اساسی افغانستان ابهامی وجود داشته و موضوع وزیر سر پرست ذکر نه شده ازینرو رئیس جمهور با استفاده ازین خلا ، افرادی را به حیث وزیر سر پرست تعیین نموده است . این نوع استدلال کاملا نا درست است . قانون اساسی افغانستان بصورت مطلق ، واضح و روشن مفهوم وزیر مسئول را در قانون ذکر نموده است که وظایف خود را مطابق قانون در راس واحد های اداری انجام میدهد . وزیر صلاحیت اجرای وظایف وزارت خانه مربوطه را بعد از بدست اوردن رای اعتماد (ماده 64 )کسب مینماید و از اجرای وظایف خود نزد نمایندگان مردم مسولیت دارد .(ماده 77 قانون اساسی ) . بر وفق ماده 74 قانون اساسی وزیر بعد از کسب اعتماد سوگند اجرای صادقانه وظایف را انجام میدهد. بر اساس ماده 103 قانون اساسی هر مجلس شورای ملی میتواند حضور وزرا را درجلسه خود تقاضا نماید.
با در نظر داشت مواد قانون اساسی افغانستان ، و اینکه این قانون اساسی شیوه دولتداری و اجرای مسولانه قدرت را در چار چوب ارزش های مبتنی بر دموکراسی تنظیم مینماید ، حکومت متشکل است از وزرا و وزیر کسی است که با رای اعتماد مجلس نمایندگان کسب صلاحیت اجرای قدرت را مینماید و نزد مجلس نمایندگان مسئول میباشد . وزیر غیر مسول در نظام مبتنی بر قانون اظهار موجودیت کرده نمیتواند .
یکی از تحولات عمده قبل از تعطیل تابستانی مجلس نمایندگان ،که در چهار چوب تحولات مربوط به قانون اساسی افغانستان مهم تلقی شده میتواند، رد موافقتنامه هایی است که وزیر خارجه سلب صلاحیت شده امضا نموده بود. واضح است که سازمان ها و کشور هایی که در کابل نمایندگی دارند این موضوع را به کشور های مربوطه خود اطلاع میدهند. این رویداد اعتبار و حیثیت سیاسی افغانستان و اقای کرزی را که با شیوه لجو جانه حکومتداری مینماید صدمه میزند . با کمال تاسف اقای کرزی هیچگونه عبرتی ازین واقعه نگرفته و هنوز هم شخصی را که فاقد اعتبارملی و سیاسی بوده غرض تمثیل افغانستان به حیث وزیر خارجه میفرستد در حالیکه نهاد سیاسی که موافقتنامه های امضا شده وی را از جانب افغانستان تصویب می نماید وی را فاقد مشروعیت و صلاحیت میداند .
در باره وزرایی که بصورت غیر قانونی لقب وزیر را بخود نسبت میدهند افزون برانکه به حیث غاصب قدرت قابل محاکمه اند مسولیت مالی شان نیز مطرح میباشد . این وزرا حق ندارند به حیث مسول مالی وزارت اسنادی را امضا نمایند و بانک های مربوطه نباید امضا ان ها را قبول نمایند . همه اجراات مالی و اداری به امضای این اشخاص فاقد اعتبار بوده و هیئت اداری شورای ملی باید طی نامه سر گشاده یی عنوانی تمام ادارات و موسسات خارجی و داخلی موضوع را بصورت متواتر خاطر نشان سا زندو وزارت مالیه در اجرای احکام مالی وزیران نام نهاد محتاط باشند.
در اخیر یک بار دیگر تاکید میدارم که بر طبق احکام قانون اساسی اقای چکری و سایر افراد سلب صلاحیت شده که القاب وزارت های مر بوطه را بخود نسبت میدهند اوامر و اجراات شان فاقد اعتبار قانونی بوده و قابل رعایت نمیباشند.
30 جون 2009, 10:47, توسط اکبر
جناب محترم با نظرشما موافق هستم ولی درمرحله نخست این مشروعیت ها را بررسی کنیم. شرایط تشکیل یک دولت موجود بودن ساحه معین جغرافیایی نفوس وازادی سیاسی است.در طول دوصدوشصت سال سیاه گذشته در اثر موجود بودن حکومت های نوکرومزدورودست نشانده(اخری ان حکومت جناب کرزی)موضوع ازادی سیاسی منتفی میشود.ساحه خاکی که اسم افغانستان بالایش گذاشته اند,هیچ زمانی ساحه معینی نداشته است وتاهنوزهم همینطوراست(خط دیورند).این هم مشروعیت دولت افغانستان.کرزی نه خود مشروعیت دارد ونه به اصطلاح حکومتش.خصوصا بعد ازختم دوره حکومتش.همه نا مشروع اند.با تقدیم حرمت.
30 جون 2009, 14:23, توسط نظرمحمدازبك
به نظرمن نه خلقهاونه برجميهاونه مجاهدين خدافروشان به ملت مسكين خدمت نكردن درمجموع همه ايناخائين ملي هستندتجربه نشان ميدهدرشوت فساداداري غارت بيت المال ساختمانهايي بلندمنزل جبيها از دين فروشان بهتربوده درغير اينصورت همه اينهاوطن فروشات بيرحم هستندخداوندبه افغانستان يك حكومت اسلامي وقعي را بياورد تمام ملت افغانستان ازاو مستفيدشودآمين
30 جون 2009, 20:56, توسط خواجه ذبيع الله صديقی ]
بيايد حقيقت را نوشت !
به صفت يک افغان يک انسان و يک شهروند حق دارم نظر خود را . درد خود وملت خودرا بنويسم وتا جايکه حقيقت دارد چهره پليد دشمنان وطن .قاتلين مردم را . مزدوران بيگانه را و فروخته شده گان را برای نسل فعلی معرفی وشايد در ارشيف سايت تابناک کابل پرس باقی مانده نسل های بعدی نفرين نه نمايند !
هر جريان سياسی از خود نواقص و کمبوديهای سياسی .ريفورمی . اجتماعی دارد و طبعی است اگر جريان از توده های اگاه و روشنفکر تشکيل گرديده باشد ميتواند مصدر خدمت نيز شوند!
و اما کوده تای ۷ ثور که توسط جريان سياسی صورت گرفت از روز نخست در کج راه پيش رفت و عناصر فاقد تجربه .درک . اگاهی . وجدان .عزت . حرمت و دانش را در نقاط کليدی نظامی .ملکی .سياسی .اجتماعی .فرهنگی . اقتصادی نصب وبالا کشيد که از ارمان حزب خود مردم خود اندک اگاهی نداشته سرمست از باده قدرت دست به هر جنايت زده وباعث فاصله حاکميت ومردم شدند که هويداست در چنين شرايط دست دشمن .ارتجاع .وکشور های متخاصم ديگر بالا بوده نقش خود را دارند .
در فرقه ۱۷ هرات در سال ۱۳۵۷ و۱۳۵۸ دولت مرکزی دو جلاد .دو خون اشام .دو هتلر . دو چنگيز . دو قاتل را فرستاد اولی شــــــــهنـــواز تـــنــی خلقی دوم گل اقا خان پرچمی که بعد ها معاون شــورای انقلابی گرديد .
اين دو جلاد هر روز وظيفه داشتن بيش از يک صد نفر بی گناه وبا گناه را بکشــند که خوشـــــبختانه گل اقا ديگر در روی زمين نيست روح کثيف او با روح چنگيز . هتلر. و استالين يکجا است ولی دوم که بر علاؤ هرات مردم کنر . کابل را نيز به خاک وخون کشانيده است با سرقت ۱۸ مليون افغانی پول بيت المال . دو فروند طياره (M---27 ) و دوفروند هليکوپتر قوای مسلح خود را به پاکستان تسليم نموده و حال با مصلحت استخبارات پاکستان حزب اسلامی حکمتيار خود را کانديد نموده نه ميدانم ای اقايان وجدان ندارند ويا حافظه !!
دوم حبيب منگل ادم بدون هويت مشخص و طرف مشخص که خصوصيات <اگنت ها > ميباشد از جوانی دست بوس ببرک کارمل بوده وظيفه پوسته رسانی ميان ببرک کارمل و سردار محمد داوود را داشت !!
او در سال ۱۳۵۱ توسط ببرک کارمل به روس ها معرفی و ديگر حبيب منگل نه تنها در خدمت محمد داوود .کارمل بود يکی از مهره های اعتمادی .نزديک برای استخبارات روسيه فدراتيف ميباشد و در اروپا سرگروپ ۳۲۰ تن افغانهای که هنوز مربوط به تشکيلات مخفی استخبارات روسيه (K.G.B ) ميباشند واکثرآ در هاليند . جرمنی . دنمارک .ناروی . سويدن . فنليند اقامت دارند وبرای استخبارت روس و سفارت های روسيه همکاری و جاسوسی دارندرا دارد . و سايت های روسی تحت نام سايت افغانی در هاليند .المان .سويدن با اين شبکه همکاری داشته که ميتوان از [ پندار ] و [ ميهن] نام برد . اخيرأ افغانهای ســــويدن از همکاری [ امين ا لله حبيب ] برادر اسد ا لله حبيب که جز تيم حبيب منگل ميباشد با ســــــفارت روســـــــــيه فدراتيف مقيم ســـويدن برای ساير افغانها اگاهی داده که از نزديکی و همکاری با امين حبيب احطياط نموده که او جاسوس روس ها ميباشد . بنأ بايد از هر اقدام بيگانه ها اگاه بود ونه بايد به افراد رای داد که قبلأ فروخته شده اند [ خواجه ذبيع الله صديقی ]
1 جولای 2009, 02:04
خواجه !
برادرا و خواهران . از فحاشی دست بردارید - شما را جاهل و لات و بی سلیقه معرفی مینماید . وقت خود و وقت مردم را ضایع نسازید . اقای که در اول نام خود ( خواجه ) را حمل میکند معلوم است که مثل اسلاف خود باید خدمتگار حرم ( ظل الله ها ) باشد . غلا بچه ها , خواجه گان , درد ازدست دادن ولی نعمت های خود را به اسانی فراموش نخواهند کرد . این نسل " کابل گیرکان " و این " مداحان بدن خرچ " از میان رفته اند حوصله داشته باشید به اخر این درامه هولناک نزدیک هستید . امین .
1 جولای 2009, 01:10
شما همه تان اشتباه میکنید . شهنواز تنی کسی است که در جلال اباد در مقابل 10000 عسکر حکمتیار و حمید گل ای اس ای جنگید . مطلب تجربه جنگی دارد . پشتون است و با غیرت است , از جان خود بر افغانستان میگزرد . اگر ریس جمهور شود اولین کاری که میکند ( شکر رنجی ) را میان افغانستان و پاکستان تمام میکند و برای پشتون های سوبه سرحد پاکستان ( پشتونستان ) جور میکند . حتما از پشتون ها عسکر میگیرد و دیگه نمیماند که عسکر مزار و قطغن از پکتیا و قندهار و جلال اباد دفاع کند در مقابل پختونها . به هر صورت ادمی است با تجربه و اگر شما مردم بسیار ناراحت هستند برای دو تا سه تا طیاره لقه که همرای خود به پاکستان برده بود .. باز برتان طیارای نو میخره . طیاره چیست که سرش قار میشین . دشمن مردم افغانستان دشمن شهنواز تنی هم است .
1 جولای 2012, 11:48
زنده باد افغانستان زنده باد خلق دیموکرات افغانستان
مرگ بر خاینان افغانستان مرگ بر کسانیکه افغانستان را تبا کرد