احمد ضيا مسعود و قسیم فهیم
کاری از عتیق شاهد
يكشنبه
10 می 2009
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
پيام‌ها
10 می 2009, 08:27, توسط پو
اولا سلام دوست عزیز
واقعاکارتون واقعی را که واقعیت را برملاساخته است طراحی کرده اید
چون درین زمان اکثرمردم مثل ایشان گرسنه چوکی وقدرت هستندوهمه مسایل را به عقب گذاشته صرف چوکی مطلب ایشان است اینکه احترام آمرخودراتاهروقت بایدکردولی برعکس نمک حرامی کرده ودرمقام امر خود مبارزه میکنندوحتی .................
11 می 2009, 03:15, توسط زبیح
ببینید دوست عزیز درشرایط کنونی سیاسی بزرگترین بزرگترین نقص سیاسی برای ما این است که دوهم ملیت وهم زبان دربرابر هم قرار
میگیرندواین کارتون برایی من غم انگیزترین تصویراست.
11 می 2009, 03:36, توسط B.Alham-minck
اعلان فوتی:
پروفیسر برهان الدین ربانی پدر،قسیم فهیم،ضیا مسعودوصدیق چکری برادران سکه.نورالحق علومی ، سید محمد گلاب زوی،مصطفی ظاهر وعبدالرشید دوستم برادران ناسکه. یونس قانونی ومرحوم سیدمصطفی کاظمی کاکا ها.قومندانان جهادی،تفنگ سالاران،قاچاقبران،قاتلین وغاسیبین ،دوستان نزدیک.نسبت وفات جبهه ملی که جنازه قبلاء بطور مخفیانه در کابل بخاک سپرده شده، به اطلاع دوستان میرسانندکه فاتحه مرحومی فعلاء در هیچ مسجد، ولایت وهیچ کشور رسما بر گزار نگردیده و الی انتخابات پارلمانی بتعویق انداخته میشود.انا لله وان الیه راجیعون.
فاضل سانچارکی یک تن از اوسقالان این فامیل محترم که در کنفرانس مطبوعاتی در کابل سخن میگفت علت عدم برگزاری فاتحه را ، مشکلات فامیلی قلمداد نموده افزودند: جناب قسیم فهیم پسر بزرگ استاد نسبت ملاقات های دوامدار که درین اواخیر با جناب کرزی صاحب دارند،نمیتوانند درمراسم فاتحه شرکت نمایند.دو فرزند دیگر شان آقای ضیا مسعودو مصطفی ظاهر دیر زمانیست با پدر شکررنجی داشته و از شرکت در فاتحه امتناع ورزیدند.اگر چی علت شرکت نکردن عبدالر شید دوستم فرزند دیگر استاد را،فاضل سانچارکی سفرطولانی شان به ترکیه دانیست،اماناظیرین میگویند دوستم سالهاست با پدر مناسبات تشریفاتی داشته و بارهاگفته که ربانی آدم دروغگو وفریبگر است، واین مطلب را بار دیگرازطریق تماس تلفونی که با دوستش محمد محقیق داشته با صراحت ابراز کرد.
سید محمد گلاب زوی ونورالحق علومی در نامه ی منتشر شده خویش از تشریف آوری دوست ورفیق دیرینه شان جناب حبیب منگل که بعد از سال ها دوباره به وطن تشریف آورده خبر داده ونخواستند درین لحظات حساس مهمان ورفیق عزیز خودرا تنها بگزارند.
در کنفراس خبری درباره صدیق چکری سوال نشد زیرا همه میدانند که چکری با وجود انتقاد های متواتر که از کرزی وحکومت وی داشت ،بمجرد پیشنهاد پست وزارت حج واوقاف چنان چهار گام بطرف قصر ریاست جمهوری دوید که کفش هایش رامانند استاد ربانی در زمان گریز ازطالبان ، درخانه فراموش کرد.این عمل صدیق پدر پیررا سخت آزرده ساخت.
اوسقال سانچارکی که خیلی متا ثر بنظر میرسیدعلت وفات جبهه ملی را چنین بیان کرد:
از همان روز تولد، مریض به دنیا آمد،که به تدریج مریضی اش مزمن شد. دکتوران همیشه تلاش میکردند کمکش کنند،بخصوص متخصصین کشورهای دوست ایرا ن وروسیه.
درزمان حیات کاکایش، مصطفی کا ظمی،چون مناسبات خیلی دوستانه با دکتوران ایرانی داشت آنها همیشه بکابل تشریف آورده ودر قسمت تداوی شان همکاری میکردند.اما به تاسف بعد از مرگ سید کاظمی علاقمندی ایرانی ها کم شد. اما دوستان روسی ما همیشه همکاری داشتند تا از مرگ جبهه جلوگیری کنند.
سانچارکی افزود، علت اساسی وفات شان بگفته دکتوران خارجی وداخلی ،ویروسی خیلی خطر ناکی بود که شاید در نتیجه تماس های متواتری اعضای خانواده مرحومی با اداره ریاست جمهوری کرزی ویا اعضای سازمان استتخباراتی امریکا انتقال شده باشد که مریضی مزمن جبهه را تشدید کرد، روز به روز وضعیت شان تا حدی خراب شد که دیگر حتا پروفیسران روسی از تداوی آن عاجز ماندندو وجود مبارکشان خیلی مظلومانه دعوت حق را لبیک گفت.
استاد برهاالدین ربانی که نیز درین نشست خبری شرکت داشت باچشمان اشکبار فرمودند: من خیلی فراز ونشیب های زنده گی را دیده ام،خوشی هاوتلخی ها را، جبهه ملی آخرین فرزند ،فرزند پس کورکی، آرزو هاوآرمانهای پیری من بود.اما پسران من چنان ضربه ی بمن وارد کردند که دیگر توان وطاقت زنده گی سیاسی را نداشته ومغاره نشین خواهم شد. هنگا میکه از چوکی اش در حال بر خاستن بود ، اضافه کرد، پس ازین همه این فرزندان ونواده های ناخلف را به عبدالله عبدالله میسپارم.بهادر الهام
11 می 2009, 05:39, توسط گلابزوی
بسیار یک اعلان فاتحه دلچسپ و نا به هنگام : نوسیده محترم فکر میکنم که باز فرصت نداری نظافت خود را درست کنی، طالبان بعد از تسحیر پاکستان می آیند باز هم ریشت و سنت های را توسط شیشه الکین اندازه میکنند بسیار خوشحالی نکن بسیار دلت کوفته شده فکر میکنم از چور ها برایت جیزی نرسیده.
20 می 2009, 05:59, توسط غمخور
اعلان فوتی را خواندیم.
واقعاً طنز جالبی نوشته اید.از ما هم جز یک عرض تسلیت کاری ساخته نیست. خدا بیامرزد آن بزرگوار را...انالله واناالیه راجعون
18 جون 2009, 03:26, توسط بنده
واقعا اعلان خوبی بود تشکر
11 می 2009, 05:34, توسط محمد
خداآن ملتی راسروری داد،که تقدیرش بدست خویش بنوشت.من به حیث یک افغان وانسان که سنگ افتضاح هیچ قومی رابه سینه نمیزنم.وفقط میگویم که یک انسان هستم وافغان.اماحرفم متوجه آن عزیزانیست که همیش ازآدرس قومی صحبت میکند.عزیزانم چرافهیم وضیامسعودراملامت میکنید.چراهرروزیخن ربانی وکرزی وحکمتیاررامیگیرید.چرابه سیاف ومحقق ودوستم دشنام میدهید.چرامیگوییدازانوری شیرزی وملاعمرننگ دارید.وهزاران چرای دیگر....؟آیاتاحال هیچکدام اینهارانشناخته اید؟دربین شمااگرآدم20ساله پیدانمیشودکه ازسالها1371تا1376رابه یادبیاورد بایدبه تاریخ مراجعه کند.اگرتاریخ خوانده نمیتواند پس گوش کنید تامن چشم دیدم رادرآن سالها برای شمابیان کنم:معامله1371جبل السراج(ربانی،مسعود،دوستم ومحقق)به کجامنتهی شد؟(فکرکنیدوجواب دریافت نمائید).بازهم درسال1371معامله حکمتیار،تنی و...؟ ودرسال1372معامله مجددی،حکمتیار،دوستم ومحقق(شورای عالی همامنگی)؟.درسال1375معامله دشمنان خونی یکدیگر(ربانی،حکمتیار،دوستم،مسعود،خلیلی،سیاف)؟؟؟وبازدرپائیز1375زمانیکه طالبان همه راازکابل کشیدند،همین آقایان نبودکه درآطاق کانتینری دهانه ای جنوبی تونل سالنگ جمع شدند آقای دوستم ومحقق وخلیلی ازآقایان ربانی،مسعود،جاویدو...باخربوزه پذیرائی کردند.منکه شخصآ آن لحظات رافراموش نکردم.درآنجاکه سرمابرمن نیزفشارآورده بود ناگهان چیزهای به یادم افتاد.باخودم گفتم آیااین به اصطلاح رهبران ازمثلث شوم ربانی وسیاف ومسعود،اخته کردن سربازان دردشتهای دوشی وکیله گی،بی عزت کردن هزاران دختردرافشارکابل،میخکوب کردن سرافراد،به کوره آتش انداختن،تمرین مرگ هوائی(افرادرابه موشک بستن)و.........چیزی به یاددارند.بازباخودم گفتم بله حتمابه یاددارد.چون 4چیزازیادآدم نمیرود(قرضداری،....،گپ بدوکاربد)امابعدهادیدیم که همه چیزرافراموش کردند.پس کارآقایان جبهه ملی هم یکی ازآن کارهااست.ولی سوال من متوجه توهموطن گرامی است که همیش سنگ این یاآن قوم رابه سینه میزنی.آیاخودت قدرت فکرکردن وانتخاب رانداری؟که دایم منتظرباشی تاسرنوشتت راکه دیگران ازآدرس قومی به معامله بیگیرند؟
11 می 2009, 12:00, توسط Mr Hashoor
سلام فراوان خدمت شمایان !!!
محمد جان محترم من با خودت %50 فصد موافق هستم
جونکه تمام ظلم ووحشت را خودما انجام دادهم،و کسانکه در چونین شرایط آتش نژادپرستی را پطرول می ریزند باور داشته باشد که خود واولاد خود را در آن می افگند، تاریخ شهاهد است و ما می بینم کسانکه همه قدرت را مانند سابق به خود و صرف به قوم خود می خواستند وگفته مردم پنج پنجه را به دهن خود نموده بودن امروز به پیش نظر همه ما دهن ایشان دریده شده، بهرصورت من به ضد اشخاصکه قوم خودرا دوست دارد نیستم منعیث یک دری ربان و یا مربوط به یکی از نژادهای افغانستان خوب قوم خود را دوست دارم اما اگر بد اولاد هم باشد که بد باشد خوب دیگر اقوامرا نسبت به آن ترجی مدهم، پیروز باشد
13 می 2009, 02:40, توسط نوید
ولا بیشک ات برادر
21 می 2009, 00:28, توسط خالد از افغانستان کابل
برادر محترم آقای B.Alham-minck میشود از طنز هایت در مواردی دیگری استفاده کنی.یک سوال از خودت دارم که شما در هرکجایت که هستید منتظر کدام اجنبی نشسته ای که وطنت را درست کند اینقدر طنز دور ودراز را که نوشته کرده میتوانی مگر نمیدانی که وقتی یک انقلاب صورت میگیرد وانقلابیون میخواهند رژیم که علیه آن مبارزه میکنند از پا برافگنند که این مبارزه و پیکار از خود قربانیان ، خرابی ها و دیگر بدبختی های خود را دارد. باید بدانی که هیچ کسی دوست نداری که وطنش ویران وشود مگر وقتی جنگ میشود در جنگ حوا بخش نمیشود. وقتی فاتحه جبه ای ملی را با طنز یا موضوع دیگری میخوانید پس منتظر آی اس ای هستی که کشورت را جور کند بسیار شرم هست نمیدانم که آیا از افغانستان هستی یا اینکه تمام عمرت را در پارک های خارج به سر بردی. وقتی یک کشور از جنگ گذار میکند آن کشور در یک روز یک ماه یک سال آباد نمیشود چرا مدت 20 سال ویران شده است که ایجاب تلافی را میکند. بناً تقاضای بنده منحیث یک شهروند افغانستان برایت اینست که باید در موارد قضایای افغانستان بی تفاوت نباشی نام خدا که اینقدر استعداد داری آنرا در یک جا کردن ملت از هم دور شده ما مصرف که به این معنی که یگان مطالب و مقالاتی نوشته کن که مردم ما را به هم متحد بسازد نه این موضوعاتی که مردم را بیشتر ازین مایوس و دور نماید. مه کدام نسبت با این اقایان که نامشان را گرفته ای ندارم. صرف میگویم که ضرورت نیست درین باره طنز نوشته کنی. این به آن میماند که خودت اهل کشور دیگری باشی که بسیار مخالفت با افغانستان دارد مانند پاکستان که تمام مردمان این سرزمین را تحقیر و توهین میکند.کمی متوجه باش و فکر کن که در موارد دیگری اینچنین طنز هایت را نوشته کنی. خدا نگهدارد موفق باشی
21 می 2009, 06:08, توسط جادوگر
کرزی خان بسیار چوتار برامدی, میگوم چوچای سقوه در به در ساختی سیاستت خوشم امد...
Jadogar - Germany
26 می 2009, 00:51, توسط كريم
برادر محترم
معلوم ميشود كه از مزدوران اي اس اي استي مگر قبول كن كه امير حبيب الله كلكاني يكي از باغرورترين اشخاص جامعه ما بود كه با مهر كردن در قرآن توسط مزدوران انگليس از بين رفت خير .
ولي در باره سياست كرزي كه خوشت آمده است بايد بگويم كه بلي من را نيز خوشم آمده كه خارجي ها بادار هاي كرزي چطور زنان پشتون را امريكائي ها ميبرند . چطور جوانان پشتون را از تيغ ميكشند . چطور خانه هاي پشتون ها را خراب ميكنند .چطور مراكز تعليم و تربيه را خود پشتون هاي بي سواد از بين ميبرند بسيار خوشم آمده است به به ............................. چه فرهنگي . چه ملتي . چه زباني واه واه ................. اميدوارم كه همچون خوشي هايت ديگر نيز زياد گردد
با احترام كريم
27 می 2009, 07:28, توسط B.Alham Minsk
محترم خالد از کابل افغانستان اسلام وعلیکم.
نمیدانم نبشته ی طنز گونه بنده «اعلان فوتی» چرا باعث آزرده گی خاطرجناب عالی شده؟خودت مرا به وحدت ملی دعوت منمایی،من ازشما یک سوال دارم:
اگر یک دزد شب بخانه من ویا شما آمده همه اموال منزل را سرقت وچند عضوی فامیل را خدا نخواسته بشهادت برساند و فردای آنروز حتا حاضر نباشد مال دزدی شده را بر گرداند،خودت حاضر هستی دزد را بخاطر وحدت ملی ببخشی؟آیا اعضای متوفای جبهه ملی هزاران هموطن من وترا نکشتند؟ شهر ها را به آتش نکشیدند ؟ سرمایه ملت را غارت نکردند؟ وتوسط همین پول های دزدیشده بلند منزل ها نمیسازند؟ در دوبی وکشورهای اروپایی سرما یه گزاری نمیکنند؟ پس وحدت ملی باکی؟بادزد، قاتل،قاچاقبر ووطنفروش؟ آیا همین اعضای جبهه نبودند که سالها تحت سایه وحمایه ای اس ای وپنجابی های لنگ پوش پاکستان، ایرانی ها وروس ها میهن من وترا ویران کردند؟ دیروز من و ترا بنامهای مختلف بجنگ انداختند و امروز در پهلوی هم نشسته دم از وحدت ملی میزنندإ
عجیب است که اکنون هم جوانان کم سواد مانند خودت پیدا میشوند وازین اشخاص مزدور دفاع میکنند. من منتظر هیچ اجنبی نیستم تا وطنم را بسازد،اما از خودت سوال دارم:اجنبی ها را کی به وطن دعوت کرد؟آ یا اعضای جبهه ملی بالای تانک های روس ها داخل افغانستان نشدند؟ خودت بیاد نداری واز انقلاب ،درسهای انقلاب وتلفات انقلاب هم چیزی نمیدانستی.زیرااز املا وانشا جناب عالی معلوم میشود که در آنزمان بدنیا نیامده بودی.
آیا همین اعضای جبهه ملی نبودند که یکجا با امریکایی ها داخل کشور شدند؟ خالد جان امیدوارم ازنبشته های من آزرده نشده وکوشش کنیم ازین بعد گوسفند نباشیم وبدنبال هر کس وناکس ندویم.
موفق وسر فراز باشید.