صفحه نخست > دیدگاه > ویس ناصری چهره ای مکار وستون پنجم شورای نظار

ویس ناصری چهره ای مکار وستون پنجم شورای نظار

شبیر « کاکر»
سه شنبه 12 اكتبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

ازدیرزمانی به اینطرف میخواستم دربارهء عملکردهای خائینانه باند جمعیت ربانی ومسعود دراروپا وامریکا چیزهای بنویسم ولی هرباری که قلم را میگرفتم نمیدانستم که ازکجا شروع کنم وبه کجا ختم کنم. زیرا خیانتهای جمعیت ربانی ومسعود چه در دوران جهاد وچه هم درجنگهای تنظیمی وچه هم بعدازاستقرار نظام طالبان وچه حالا درافغانستان ،اروپا وامریکا بحدی زیاد است که مورخان ودانشمندانی چون ابوالفضل بیهقی ویا فیض محمد کاتب را میطلبد تا از درون ، اسرارکشف ناشدهء جنایات این گروه را به مردم افشا سازند. کسیکه درعمق قضایا داخل بوده و میخواهد ازدرون، رازهای قبلا کشف ناشده را درکتابهای قطوری بگنجاند طبعا باید وقت کافی برای چنین کاری داشته باشد که متاسفانه به افراد مشغول وسرگردانی چون این قلم شکسته که ازبام تا شام درغم نفقه اهل وعیال باشد وبه شکل آماتور گاه گاهی چیزهایرا بنگارد هرگزمقدورنیست که این جنایات جسیم ونفاق افگنانه جمعیت های شورای نظاری وربانی را برملاسازد.

درین روزها شخصیت نهایت ارجمند فرهنگی وشناخته شدهء کشورما محترمحبیب الرحمن الفت که ازاخلاف اصداق مرحوم گلپاچا الفت یکی ازچند ستاره درخشان فرهنگ وادب زبان پشتو درافغانستان واز اساسگذران جنبش ملی گرایی وخودشناسی هویتی درافغانستان میباشند یک نامهء کوتاه به گوربز عطاخیل درسایت کابل پرس ارسال نمود که اصولا نباید می نمود زیرا درسایت آزاد کابل پرس? کسانی هم هستند که از آدرس های معلوم ومشخص خیلی شدیدتر ازگوربز وامثال او به مسایل قومی دامن زده وبعضی های دیگر حتی به عقاید مردم بصورت علنی تاخت وتاز مینمایند. برای جناب الفت لازم نبود که بی مهابا افراد خیالی دیگری را هدف قرار داده وبه لاطائلات گوربز جواب بگوید. طبعا ازاینکه ویس ناصری سردبیرشورای نظاری سایت به اصطلاح آزمون ملی پایش درین قضیه دخیل است معلوم است که وی کسان دیگری را به جناب محترم الفت آدرس داده وبنام حافظ قرآن ومحدث وپناهنده رنگ وروغن نموده است که هیچکدام این نشانی ها دربارهء گوربز صدق نمیکند. گوربزهم که شرایط را برای خویش مساعد یافته قبل ازاینکه هفته اولتیماتوم جناب الفت تمام شود چون ازطرف ویس ناصری قبلا درجریان قرار داشته با اطمئنان خاطر اولین پیامگذار در پایان مقاله قرار گرفته و از جناب الفت خواسته است که اگر او کاسهء خشمش را بالای هرکی میخواهد بشکند خالی ازخیر نخواهد بود واو تماشاگر صحنه خواهد بود. این موضوع مرا بیاد همان منافقت ها وجنگ اندازیها وشرافگنی های جمعیتی ها درولایات پروان وکاپیسا وسایر ولایات شمال انداخت که چگونه این گروه بخاطر بسط وتوسعه حاکمیت تنظیمی خویش به جنگاندن وفتنه انگیزی بین گروپهای مختلف مجاهدین شب وروز نقشه کشی میکردند.

با خواندن نامه ای جناب الفت و واکنش خونسردانه ومسخره آمیز گوربز دانستم که جمعیتی ها بار دیگر خواهان راه اندازی کدام درامه شده اند. آنها میخواستند که جناب الفت را که ازشخصیت های معروف علمی کشورما درآلمان است به آلهء بازی خویش تبدیل نموده وباکسانیکه هرگز درین ماجرا داخل نیستند به جنگ بیندازند ویا اینکه با این الهء جدید کسانیکه قبلا ازباند جمعیت بریده اند آنها بدون موجب مورد مجازات قرارگیرند. زیرا طوریکه عرض شد جمعیتی ها تفرقه اندازی ونفاق افگنی را ازبزرگان خویش به ارث برده اند. رهبران جمعیت منجمله مسعود وربانی درطول حیات خویش ازین حربه استفاده نموده ودرجبهات مجاهدین از مقوله ای " تفرقه بینداز وحکومت کن" بهره ها برده اند. چه سرهای که درین درگیریهای تنظیمی ازبین نرفت وچه انسانهای ساده دلیکه بخاطر دفاع ازمسعود وربانی جانهای شیرین خویش را درمقابل برادران همدین وهم مذهب خویش قربان نکردند.

مقاله جناب الفت را درهردوسایت مرور کردم. یک مضمون در دوسایت با ایزاد ودستکاری که عمق جنایتکاری ودغل بازی یک سردبیرسایت بی مسوولیت وفروخته شده را هویدا میسازد. ویس جان ناصری مقاله ای جناب الفت را که بتاریخ 29/9/2010 درپورتال افغان جرمن انلاین نشرشده است وبه او نیز درعین تاریخ ارسال شده است بعد از دوهفته تاخیر به نشرسپرده وپیشاپیش مقاله ازجناب حبیب الرحمن الفت ازبابت تاخیردرنشرمقاله معذرت خواهی نموده است. درحالیکه درطول اینقدر مدت ویس ناصری مقاله را به گوربز ایمیل کرده ومنتظر نوشتن یک واکنش دیوانه وار درسطح کابل پرس بوده است بعدازاینکه گوربز به لاطائلات خویش درکابل پرس شروع کرده اکنون ویس ناصری با اطمئنان کامل مقاله را درسایت خویش به نشرمی سپارد.
البته طوریکه قبلا عرض کردم جمعیتی ها بخاطررسیدن به هدف به هرخباثت ودنائت وپستی دست میزنند. این گروه به هیچ معیار شرعی وانسانی اخلاقی و طنی پایبندی ندارد. چنان دیده شده است که یک جمعیتی بخاطربدست آوردن پول وثروت وجاه حتی برادر خویش را بدنام ساخته است ویا دربسا موارد بخون برادرتنی اش نیزتشنه بوده است. این گروه با افکار ظاهرا اسلامی ودینی وارد صحنهء سیاست افغانستان شده است اما در واقع عملکرد این گروه با پیروان ماکیاول هیچ فرق وتفاوتی ندارد. برهان الدین ربانی ازقرآن وحدیث ساعت ها میتواند صحبت کند اما بخاطرپول ودارائی کسب زعامت وقدرت حتی از ناموس خویش هم تیراست. رسوائی های فامیلی درخاندان برهان الدین ربانی بحدی ننگین است که قلم ازبیان آن عاجز است. او که حالا عهده دار ریاست شورای صلح شده است بدون شرم ازخد وآزرمی ازمخلوق او زماینکه پشت میزخطابه قرار میگیرد فکر میکند که دیگران نه اسلام را می فهمنند ونه ازقران چیزی میدانند ونه هم ازتاریخ اسلام آگاهی دارند. او خیلی بر خویشتن خویش می بالد که بحیث یک پیرفلک زده فرتوت درنقش شیطان هنوزهم تارهای عنکبوتی ومافیائی تنظیم مردهء خویش را در دست دارد. اگر سخن را کوتاه کرده واز استادان به شاگران وآنهم درسطح اروپا بپردازیم دراولین نگاه ویس ناصری بحیث یک چهرهء نفاق افگن وشرارت پیشه وشهرت طلب درنظرما خودنمائی میکند که باهمان اوصاف واخلاق استادان خویش عیارشده است وهیچ قرقی با بزرگان خویش ندارد. او درنقش پای مسعود وربانی چنان متین واستوار کام نهاده است که حتی ازخود واصل ونسب خویش نیز فرارکرده است. او که خود پشتون است اما به ریش خاندان خویش شاشیده است وکوشش دارد که همچو مار داخل آستین درمیان پشتونها انها را به باد مسخره گرفته وهرپشتون باعزت را فدای شهرت وقدرت طلبی تنظیمی وجمعیتی خود سازد.

این چهره های ظاهرا فیشنی وقشنگ زمانی حقیقت باطنی شان آشکار میشود که برسرمنافع مادی مانند حیوانات وحشی بجان هم می افتند ویکدیگررا لعنت ونفرین میکنند. خوجه بشیر انصاری که خودرا نابغهء دهر میداند بارها با ویس ناصر کلاویز شده است اما خیلی زود یکدیگررا برادر خوانده وازهمدیگرمعذرت خواهی کرده اند. شاید این کاردرمکتب جمعیت به اصطلاح اسلامی عیب شمرده نشود اما اگراینها ادعای اسلامیت دارند هرمسلمانی از داشتن چنین اخلاق بیزار است ، مسلمان برحسب حکم خدا هیچ وقتی برآبرو وعزت مسلمان دیگر بدون موجب شرعی وعقلی تعرض نمیکند.ریختن آبروی یک مسلمان ازنظرپیامبر به مثابه قتل او است. ولی این گروه هروقتی که بخواهند بالای یکدیگر تعرض میکنند وهرزمانیکه بخواهند صلح وآشتی راه می اندازند

چنانچه تذکر رفت اینها بخاطر تقسیم پولهای باد آورده وسهمیه های که برهان الدین ربانی به سایت های مختلف اختصاص میدهد گاه گاهی باهم گلاویز میشوند. درآغازین روزهای بازگشائی سایت بد فوکس(آزمون ملی) نامه ای ازقوی کوشان سردبیر هفته نامه( امید) که ویس را برادر خوانده بود وازمهمان نوازیهایش درآلمان قدر دانی کرده بود زینت بخش صحفه ای اول سایت اش بود. اما دیری نپائید که قوی کوشان به عوض نامهء اولی یک نامهء دیگررا به ویس ناصری فرستاد و از اوخواست که آن نامه را ازصفحهء اول بردارد برای اینکه او اصلا هیچ سنخیتی با ویس ناصری ندارد.
روزدیگر درسایت سرنوشت قوی کوشان مضمون دیگری اندرباب ویس ناصری نوشت واظهارنمود که ویس سه عقده حقارت در دل دارد:عقده ای یتیمی، عقده ای بیسوادی، وعقده نرسیدن به قدرت.

ازآن زمان ببعد ویس ناصری که میخواست خارج ازدایرهء شیطانی جمعیتی ها بچرد بخود آمد وباردیگر به پای بوسی نماینده ربانی درسفارت افغانستان دربرلین شتافت. فضل رحمان فاضل که پسرخالهء برهان الدین ربانی است به ویس ناصری این دلقک همیشگی اش وظایف سنگینتری بدوشش گذاشت که باید آنهارا اجرا کند.
اولین کار ایجاد نفاق وبی اعتمادی ودرهم شکستن اتحاد تیم نوسینده گان پورتال افغان جرمن انلاین که اکثریت آنها مخالف برهان الدین ربانی وسیاسیت های او بودند بشمارمیرفت.

ویس ناصری توانست که ازعهدهء این کاربخوبی برآید. با پیدا کردن نمرات تیلفون شبانه با هرعضو این تیم صحبت های غمازانه را راه اندازی نمود که فلانی برضد فلانی است فلان زیرنام مستعار برضد فلانی چنان نوشته است. آن مستعار دیگر مربوط فلانی است تا اینکه او توانست فضای بی اعتمادی را هرچه بیشترچاق وچاقترسازد ویک بخشی ازنویسنده گان روی ملحوظات سیاسی ازبخش دیگر فاصله گرفته وهر بد وبیراه که بود برضد یکدیگر نوشتند.
درقدم بعدی ویس ناصری توانست که درپوست نبیل مسکینیار خودرا داخل کند. اورا زیر تاثیر کلام ملیح خویش قرار داده وزیر نام جهاد ومجاهد وغیره افکار مسکینیار را به اطراف دیگری منحرف سازد. تا اینکه حرکت اصلاح که نبیل مسکینیار آنرا سر وسامان داد با نفاق افگنی میان آصف وردک وهاشمیان ومسکینیار توسط ویس ناصری خبیث ازمیان رفت.

حالا این بیسواد که قدرت نوشتن یک خط عادی را ندارد ادعای ژورنالیستی دارد وسایت مزخرف اش را محل جمع آوری اطلاعات برای جمعیت ساخته وقبل ازآنکه مضامین به بیننده ها تقدیم گردد به برهان الدین رباننی وگوربز وفاضل میرسد وآنها اند که برایش زمان ووقت نشریک مقاله را تعین میکنند

فارغ ليسه مجاهد در پشاور واسلاميك ينورستي در اسلام آباد

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • محترم کاکر !
    مقاله تان زير بنايی از واقعيت ملموس دارد! ويس ناصری ، نه فرهنگی است نه رسانه دار، بلکه يک طرار است. او هر گز به اسلام عقيده ندارد اما خود را گاه جمعيتی ميخواند و اگر اخبار ، طلوع دوباره حکمتيار« پررنگ » شود ، خود را از هواداران ديرينه« حزب اسلامی» ميداند.
    برای پيشبرد منافع اش به اين ضرب المثل قديمی ، عمل ميکند:
    ( از برای منفعت ، کون خران ، بايد ليسيد !)
    يک نمونه کوچک از هزاران منافقت ويس ناصری ، معامله ايست مضحک که با خانم لينا روبه حيدری ( نطاق بخش دری صدای امريکا )انجام داده است.لينا روزبه دختری هراتی است که از استعدادی خوب در گويندگی اما از ضريب هوشی متوسط و استعداد پايين تر از متوسط در شاعری و و نوشتار برخوردار است !
    اما اين دختر خانم به شدت ، شهرت طلب است ، بيشتر از همگنان اش مثل خانم زينت نور يا فريبا آتش!
    آقای ناصری ، ماه هاست به اين خانم گوينده القابی مانند شاعره شهير و توانا و پر احساس و گوينده بی بديل ... داده ، و عکس و شعر اورا از بالای صفحه وبسايت اش بر نميدارد !
    با همين ترفند ها، خانم روزبه نيز مسوولين صدای امريکارا قناعت داده تا گاه و گداری ، با ويس ناصری به عنوان کارشناس سياسی ( !؟) مصاحبه شود .
    حد سواد و دانش و منطق خانم روزبه را از همان واپسين شعر نو شان در « آزمون ملی»(!) ميتوان حدس زد :
    از فرط بی پناهی/
    به کشورت پناه آوردم/
    کودکی بودم که پایم با خاکت آشنا گشت/
    جوانیم را در کشورت گم کردم/
    زبانم را بفراموشی سپردم/
    "تشکر"هایم به "مرسی" /
    و "نان چاشت" ام به "نهار" مبدل گشت/
    شاعرم حافظ گردید و /
    از قابلی وچتنی و چای سبز/
    به زرشک پلو/
    و طعم شور خیار /
    و چای معطر سیاه/
    در پیاله های کمر باریک/
    با قند خشتی در کنار /
    عادت نمودم/
    در کشورت/
    بهترین و بدترین لحظه های زندگی را/
    به تجربه نشستم/
    پسرم در خاک تو چشم گشود و رضا نامیدمش /

    خانم کمسواد را به بين که از خمينی آدمکش و شکنجه و خلخالی و
    ناراحت نيست ، اما از اينکه [ اجبارا!] حافظ را به شاعری قبول کرده ناراحت است!

    • اقای کاکر. من مطلب تان را خواندم وباید گفت که باید به حالتان گریست. من قسمکه گفتم عضویت جمعیت اسلامی ویا شورای نظار را ندارم و هدفم دفاع از انها نیست زیرا قسمکه گفتم انها هواخواه ها ونویسنده های دارند که به جواب شما بپردازند ولی میخواهم که بعضی نکات را به شما گوشزد کنم زیرا دیده میشود که شما تازه مقاله نویسی را اغاز کرده اید:

      اول: از نوشته شما بر می اید که شما کدام خصومت فامیلی ویا شاید ناموسی با شخصی بنام ناصری داشته باشید. اگر چنین است عوض این همه چتیات نویسی کدام ملا امام را خواسته ناصری را داماد خود بسازید تا هم لکه ننگ از فامیل شما دور گشته باشد وهم شما دوستی که به گفته شما انقدر به شورای نظار نزدیک است را منحیث داماد داشته باشید تا یک لنگ تان در اوغان ملت ولنگ دیگرتان در شورای نظار باز گردد نان تان در روغن واب تان در فریزر باشد

      دوم: علت دشمنی شما را با استاد ربانی ندانستم. از تهمت های که به ایشان بسته اید (البته بدون سند ودلیل- اگر قرار باشد که گفته های شما معیار قرار بگیرد شاید صد ها نفر پیدا شود که شمارا متهم به دلال جنسی بودن کنند البته بدون ارایه اسناد. ایا شما از ما انتظار دارید که گفته های انها را بپذیریم؟) نشان میدهد که شاید شما عین مشکل را که با اقای ویس ناصری دارید شاید با استاد ربانی ویا کدام سلاح بدوش جمعیت اسلامی داشته باشید. از ریش سفید استاد معلوم میشود که شایدایشان این توانایی را نداشته باشند که باردیگر به سفره عقد بشینند بنا بهتر است که فرزندان ایشان را که نام خدا خوب بند وبازو دارند را به محکمه بکشانید تا دامادی شما را قبول کنند.

      دراینصورت باور کنید که نان تان بازهم چربتر خواهد گردید انشاالله

      بااحترام

    • افاق جان: صرف نظر از گفته های تان که با ان موافق نیستم باور کنید که این شعر را که خواندم گریانم گرفت!

      به نظرم یک چند صبای شعرای این کشور نزد حضرت عالی شعر سرودن را بخوانند. شما بفرمایید یک پارچه شعر تان را بگزارید تا ما هم بخوانیم ونقد کنیم. اگر شعر سرودن را بلدنیستی پس بکدام شهامت بالای شعر دیگران انتقاد میکنی؟ عاجل کدام شعرت را اینجا بگزار!

    • اگر یک کار خوب ویس ناصری کرده همان واقعیت در مورد خانم روزبه است که واقعا ً دخت افغان و انسان خیلی شریف و وطنپرست است که شما با بیشرمی نسبت کدام دلیل و عقده شخصی هیچ چیز دیگر جمعیتی ها را نه بلکه این خانم والا گهر را هدف شوم تان قرار داده اید که نه با جمعیتی ها ارتباط دارد و نه با کدام گروه جنگ طلب و جنایتکار .

      شرم بر شما

    • آقای آفاق! کاملا واقعی نوشته ايد. آقای ويس ناصری، بايد يک « بنگاه معاملات املاک يا = ری يل استت ميداشت زيرا در کلاهبرداری و حرامزادگی کمتر از عمر خطاب آمر تلويزيون افغان نيست!
      من يک نويسنده را می شناسم که معمولا مطالب دينی می نويسد و آدمی است معتدل و ميانه رو؛ ايشان تلفنی بمن گفت در رابطه به شعر توهين آميز« بينی بريده » شريف سعيدی ، هرچه مطلب به دست ويس ناصری ميرسد ، به سطل باطله می اندازد و از اشاعه آن ابا ميورزد، زيرا شنيده است که شريف سعيدی دوست نزديک سياهسنگ و اکرم عثمان است! برای ويس ناصری، اسلام و دفاع از اسلام « پشم» است!
      وی منتظر است که فردا داکتر اکرم عثمان سفير يا وزير شود «حق» ناصری نيز محفوظ باشد!
      نامه تهديد آميز ناصری به نبيل غمين مسکين يار و انتقاد از تلويزيون مسکين يار، در دوسال پيش و طلب باج خواهی ، نمونه اعلای سفاهت ناصری است بخصوص وقتی خلق الله ديدند که مسکين يار و ناصری چند هفته پس ازين رويداد، در يک محفل فرهنگی ، روی همديگر را ميبوسند و به ريش ديگران ميخندند !
      خلاصه ويس ناصری، بدتر ازان است که شما نوشته ايد .

    • پیامگذار نهایت ارجمند وگرانقدر عزیز جناب روشن صاحب!

      ازاینکه چند دقیقه وقت تانرا صرف سیاه مشقی های نمودید وارزش آنرا به آن بخشیدید که چند کلمه ای را خواه برخاسته ازهرنیتی که باشد برایم اهدا کردید نهایت ممنون وسپاسگزار.

      خدمت جنابعالی تان عرض کنم که من اگرنویسنده تازه کارمی بودم باید ازآزادی سایت کابل پرس? استفاده سوء نموده وقلم را به عقده گشائی ودشنام زنی علیه شما ویا هرومخالف دیگر بکارمی بردم که حاشا وکلا.
      من بدون عکس العمل بالمثل ازشما فقط یک پرسش را میکنم که اگرشما خودرا درجای من قرار دهید وکس دیگری این کلمات را درمقابل شما استعمال کند چه احساسی برای تان دست میدهد؟

      ثانیا اینکه شما علت نوشتهء بنده را حمل برکدام دشمنی شخصی با ناصری نموده اید که درین باره نیز راه خطا را پیش گرفته اید. اگرمن دشمن شخصی داشته باشم پس این دو پیامگذاردیگر که با اسناد معتبرترازمن وارد سخنگاه شده اند چی؟ آیا آنها هم دشمنی شخصی دارند؟

    • شبیر کاکر محترم!

      سلام بر شما. نوشتهء تان را با اذعان به این امر شروع نموده اید که شما نویسندهء آماتور هستید، و برای افشا سازی اسرار کشف ناشدهء جنایات این گروه (جمعیت و شورای نظار) مورخان و دانمشندانی چون بیهقی و کاتب، و کسی که در عمق قضایا داخل بوده و از درون رازهای قبلاً کشف ناشده آنها را بر ملا سازد لازم است.

      شما که نه نویسندهء واقعی هستید، و نه وقت و حوصلهء کار تحقیقی و پژوهشی را دارید، و نه از اسرار درون این سازمانها آگاهی دارید، ادعاهایی را مطرح نموده اید که می طلبد شخصی مطلع دست به چنین اظهار نظرهایی بزند، نه یک نویسندهء آماتور که صبح برای کسب روزی به وظیفه می رود، و شب هنگام و آخر هفته وقت خویش را یا با فامیل یا به خواندن چند مقالهء غیر علمی و غیر تحقیقی در این سایت و آن سایت می گذراند.

      حتما با من موافق هستید که نوشته های دست اول، که حاصل کار فکری نویسنده است، در صورتی اعتبار دارد که متکی به منابعی معتبر باشد. در غیر آن هر اظهار نظری، در حکم سخن ثقه نیست. البته اظهار نظر در مورد ویس ناصری نیز، و این ماجرای اخیری که شما به آن پرداخته اید نیز همین گونه است. یا شما از اسرار پشت پرده آگاهی دارید، و به آن اخبار دسترسی دارید و با اشراف به این مسایل کسی را متهم می کنید، یا اینکه تحلیل و نظر شخصی خود شما است و بیشتر از اینکه بر آمده از وثوقیت موضوع باشد، ناشی از تصورات شما است که در قالب این مقاله مسایلی را به کسی یا کسانی وصله می کنید که صادق بودن آنها هنوز حتی با معیار های نویسندهء آماتور هم قابل اطمینان نیست.

      بنا بر آنچه که گفتم، نظر من این است که شما اول برای اینکه هم به شعور خواننده گان و هم به شخصیت افراد حقیقی و حقوقی که اتهاماتی را به آنها متوجه نموده اید توهین نکرده باشید، صادق یا کاذب بودن نظریات خود را ثابت بسازید و بعد می شود پذیرفت که شما واقعاً این مسایل را برای عقده گشایی و دشنام زنی به هر مخالفی مطرح نمی فرمایید.
      با خواندن جواب شما به آقای روشن سوالی در ذهن من پیدا شد، وقتی شما وارد مسایل خانوادگی کسی می شوید و به خود این اجازه را می دهید که در آن مورد اظهار نظر نمایید، لابد کاری غیر اخلاقی نموده اید، و همچنان من نمی دانم شما با چه ابزار و کار تحقیقی که بشود آن را ثابت نمود پی برده اید که مثلاً فلانی "خود فروخته " است؟ شما به حساب بانکی آن افراد دسترسی دارید که دیده اید آنها از ربانی پول گرفته اند؟

      یا وقتی پولهای آقای ربانی با بوجی نزد آنها می رسید و سر آن جنگ می کردند شما در آن صحنه حاضر بودید؟ یا این اتهام را هم همانند هر اتهام دیگری از روی غیظ بیان فرموده اید؟

      از آنجایی که فرموده اید "جمعیتی ها بخاطررسیدن به هدف به هرخباثت ودنائت وپستی دست میزنند. این گروه به هیچ معیار شرعی وانسانی اخلاقی و طنی پایبندی ندارد." و در ادامه گفته اید" مسلمان برحسب حکم خدا هیچ وقتی برآبرو وعزت مسلمان دیگر بدون موجب شرعی وعقلی تعرض نمیکند.ریختن آبروی یک مسلمان ازنظرپیامبر به مثابه قتل او است."

      بسیار عالی، می شود بفرمایید این نوشتهء شما از نظر دست زدن به آنچه جمعیتی ها را به آن متصف نموده اید، و از نظر موجب عقلی و شرعی در کجا قرار دارد؟ شاید این نوشته را به قول بیهقی هنگام "جنبیدن صفرا" نوشته اید، بهتر است نوشتهء خود را مخصوصاً از نظر اتهامی که به عملکرد مخالفین خود و رویهء آنها می زنید بسنجید، و اگر در آن چیزی از عدم عقده گشایی، دشنام، اتهام زدن به دیگر مسلمانان، و ... یافتید ما را هم خبر کنید تا برای شما دعای خیر کنیم و برای جمعیتی ها و شورای نظاری های دروغگو صدها نفرین بفرستیم.

      و من الله توفیق

    • سلیمان عزیز!

      آفتاب را بدو انگشت پنهان کردن کاریست محال . وبهمین ترتیب کج بحثی نمودنها بخاطر بر دفاع از دوستان هم تنظیم کاریست خطا. هرچند که حق جناب عالی بحیث وکیل مدافع این گروه هزارچهره درسطح کابل پرس? محفوظ است. اما این بندهء بیچاره طوریکه درابتدار عرض نمودم وقت کافی بخاطر ادامه مناظره را ندارم هرچند ازکلمه کلمه مقاله ای خویش درمقابل هرکسی که معترض باشد دفاع میکنم.

      محترم!

      طوریکه آگاه هستید نویسندهء اماتور ومسلکی فرقش این است که نویسندهء مسلکی درمقابل کار خویش مزد میگیرد وازهمان مسلکش امرار معاش میکند. اما نویسندهء آماتور چنین نیست. شاید بعداز ماه ها تاکسی رانی ویا هوتل چلانی ودکانداری سری به سایتها بزند وبالاخره مجبور شود بخاطر ادای دین واحساس موسوولیت وجدانی که دارد چیزهایرا بطور درهم وبرهم اما واقعی به خواننده ارائه کند.

      آری عزیزم!

      من به رموز داخلی واسرار نا مکشوف عملکرد جمعیت وشورایی نظار درحد خودم آگاهی دارم درغیرآن این ادعای توخالی را نمیکردم اما طوریکه عرض کردم من وقت کافی برای نوشتن خاطرات خویش ندارم هرچند تصمیم این موضوع هیچگاهی از ذهنم بیرون نشده است که چشمدید های خویم را با اطلاعات موثق که دارم روزی به بیرون بکشم.

      شما این نوشتهء مختصربنده را ازنظر وثوقیت دست کم گرفته اید بخاطریکه من حساب بانکی ناصری را ندارم ویا شاهد عینی برسرتقسیم غنایم نبوده ام لذا ازنظر شما این مقاله دشمنانه است و درحالت جنیدن صفرا نگاشته شده است . این برداشت شما است. اما طوریکه من عرض کردم درلحظهء کنونی آنچنان سند معتبریکه شما خواهان استید باید منتظر بمانید تا اطمنان تان حاصل شود. اما همین رژووس مطالب که من جسته وگریخته به خواننده گان عرض کرده ام با تاکید گفته میتوانم که دلالت به خود فروخته گی ویس ناصری دارد.

      چه حق دارد یک سردبیر سایت دراصل مضمون یک نویسنده کلمه دلخواه خودرا اضافه کند؟ چرا تا وقتیکه مضمون دیوانه وار گوربز درکابل پرس نشر نشد وی آنرا در طاقچه خانه ای خویش نگاه داشته بود؟ چرا ویس ناصری بمضامین ومقالات خلاف شورای نظار اجازهء نشرنمی دهد؟

      باقی موضوعات را به فرصت دیر موکول میکنیم اما. بطور خلاصه عرض میکنیم که داخل شدن به حریم خانواده گی کسیکه خودرا رهبر می تراشد وبرای دیگران خودرا اسوة ونمونه ساخته است تا مردم عادی فرق دارد. کسیکه فلان دخترخویش را که قبلا مخطوبه کس دیگری باشد وحتی نکاحش نیز عقد گردیده باشد به کس دیگری نمیدهد واگر درین مورد نیز خواهان سند هستید از آقای احمد ضیا مسعود بپرسید که خانم تان قبلا مخطوبه کی بود؟ یک رهبریکه خودرا یک سر و گردن ازدیگران بالا میگیرد در عمل وعملکرد خود چگونه باید باشد تا مقلدانش نیز همان شکل رفتار کنند. باقی مسایل را به فرصت دیگر یاهو اگر جای غلطی املائی باشد شما عفو کنید که بیشترازین حوصله دوباره خواندن نیست

    • کاکر محترم!

      قیاس پنهان کردن آفتاب با دو انگشت، و اتهام زدن به افرادی که مدرکی بر علیه آنها هنوز ارائه نکرده اید، قیاس مع الفارق است. بنا بر این هنوز پرسهای من بی پاسخ هستند، اما در مورد دختر برهان الدین ربانی و مسایلی که مطرح کرده اید، از نظر شرع، متهم کردن هر کسی به امری-بدون موقعیت توجه به موقعیت اجتماعی وی، در صورتی که متکی به اسناد ثقه نباشد، نا روا و حرام است.حتی در شرع حکمش حد زدن است. اگر به خاطر موقعیت ربانی، می گویید که هر سخنی در مورد وی روا است، باید توجیه شرعی یا قانونی برای آن داشته باشید. اما در مورد مخبوطه بودن دختر ربانی، و اتهام هایی از این قبیل، لابد نکاح خط وی نیز نزد شما موجود است و یا شما جز شاهدین نکاح دختر وی بوده اید و یا ملایی که عقد را خوانده است که چنین با ضرس قاطع سخن می گویید، در غیر آن شرعاً ابراز این سخنان در مورد هر فردی، حتی اگر دختر ربانی باشد، برای یک مومنی که از وثوق چنین خبری اطمینان ندارد جایز نیست. موضوع شرع به کنار، اتهام زدن به افراد، حتی در دنیای مدرن، تابع اخلاقیات است. بیشتر کوشش می شود در اختلافات سیاسی، یا فکری، حوزهء خصوصی افراد محترم شمرده شود، و از پرداختن به مسایل خانواده گی، حذر می شود، با آن هم، به قول شما ماکیاول مشرب ها، که هدف برایشان وسیله را توجیه می کند، تا زمانی که پرداختن به این مسایل به نفع آنها باشد، از هیچ افترا و دروغی در حق حریف خود دریغ نمی کنند.

      در مورد عدم وثوق روایت های شما، تا زمانی که مدرکی ارائه نکنید نظر شخصی در خواستن مدرک، بر عدم ارائه مدرک و انتظار داشتن از خواننده که آن را باور کند می چربد. لذا نظر شخصی، تا زمانی که مدرک ارائه نشود، عملاً بطلان نظریهء شما را تقویت می کند. لاید انتظار ندارید که به این دلیل:" اما همین رژووس مطالب که من جسته وگریخته به خواننده گان عرض کرده ام با تاکید گفته میتوانم که دلالت به خود فروخته گی ویس ناصری دارد." سخن شما را عین حقیقت بدانیم؟ اگر چنین است، من هم می توانم مقالهء همانند مقالهء شما بنویسم و شما را متهم به مسایلی کنم و دلیل ام هم همان باشد که شما آورده اید. آیا سخن من باطل است، یا مدرکی هم برای آن سخنان لازم است؟ ممکن نظر شخصی من و اعتقاد شخصی من همان باشد، اما اینکه من انتظار داشته باشم دیگران، بی دلیل و برهان و مدرک، به گل روی من سخنان مرا باور کنند، و آن را عین مدرک و سند بپندارند، باید خللی در دماغ من یا خواننده گان باشد که حرف مرا دربست بپذیرند. از همین روی، برای هر نویسنده ای لازم است، سخن از روی مسولیت بگوید، و به خاطر دشمنی اش با فلان حزب و فلان قوم، به افترا و توهین روی نیاورد، و حق دیگران را محترم بشمارد، و آبروی انسانها را مهم بداند. شما در نوشتهء تان ظرفداران جمعیت و شورای نظار را متهم به مسایلی کردید، البته بدون مدرک و بیان قرینهء آن اتهامات، اما در همان مقاله خودتان به بد ترین شکل به موضوعی پرداخته اید که نقد ساده است به آقای ناصری. البته یادم رفت که بگویم شما علم غیب هم دارید، چون رفتار ناصری و حتی زوایای پنهان افکار وی را نیز گزارش داده اید.

    • سلام K KKکر. خوشحال هستم که این را درک کردی که تهمت ناروا بستن چقدر دردناک است به کسی که یک مطلب را درمورد خود میخواند. قسمکه گفتم من شخصی بنام ناصری را نمیشناسم ولی حدس میزنم که وی کسی باشد مانند یک خر دیگر قبیله بنام عصمت قانع که دست هایش به راش بیل های بیت الخلا کشی میماند ووی کسی بود که چهارده سال تمام تف دانی استاد ربانی را شپ میکرد ولی بعد از اینکه نتوانست به نان ونوایی برسد امروز وی مخالف ربانی است ودر صف افغان ملت مصروف دایره زنی وگدر غاره اجاره خوانی است. ایا شما فکر نمیکند که عصمت قانع هم در زمره ستون پنجم شورای نظار وجمعیت باشد؟ لطفا معلومات ارایه کنید؟ ولی لطفا عقاید شخصی وکینه های خصوصی خود را با کسی دیگر رنگ وبوی یک مقاله پژوهشی ندهید. ببینید اکثریت پیام گذاران در اینجا نوشته شما را فاقد ارزش های اکادمیک دانسته وشما را متهم به چتیات نویسی میکنند یا شما مانند غول تنویره چنین فکر میکنید که تمام پیام گذارها یکی هستند؟

      قسمکه گفتم شما کاکر و ویس نام ناصری هستند و قبیله کاکر و ناصری یک زمانی خر وگاو وشتر های خود را یکجای در کوه های سلیمان میچراندند و در تقسیم پشم و پشقل وسرگین چهار پایان خود کدام مشکلی نداشتند نمیدانم چرا شما امروز باهم مصروف شاخ جنگی هستید. لطفا مشران قومی را قسمکه کرزی جمع کرد در یک لویه جرگه جمع کنید تا بین شما صلح کنند. ولی باور کنید که سخت مشتاق هستم تا درمورد عصمت قانع (= اجنت جمعیت) که در هنگام نشه پارلمان را به طبیله تشبیه کرده بود ولی خودش هم در پوست ادم بودن گذاره نکرد وخود را کاندید پارلمان کرد که 39 رای از تمام کابل برد از شما چیزی بخوانم

    • آقای سلیمان !

      من تاکید دارم که نوشته ام درحدیکه لازم است مستند است وصحسح. ولی بالای شما بحیث وکیل مدافع جانیان وجنایت کاران شورای نظاری قسمیکه دراول خودرا معرفی کردید واجب نیست که نظرات مرا قبول کنید .

      جانیان شورای نظاری که حالا مانند سگ به پیکر نیم جان ملت افغانستان چسپیده اند وهیچ شرمی ازخدا ورسول او ندارند همین ادعای شمارا برزبان میرانند قدرت دولتی هم در دست دارند و احدی را مجال آن نیست که بگوید بالای چشم شما ابرو است درچنین فضای مختنق آنها میگوید که ما فرشته های نجات هستیم که مردم را ازشر طا لبان رهانیدیم آنها میگویند که ما جنایتکاران جنگی نیستیم ما مردم افشاررا قتل عام نکرده ایم جنگهای تنظیمی ما همه بخاطر خدا بوده ما بخاطر قدرت باهم نجنگیده ایم و افراد ما مانند محراب مستان پولهای شرکت آریانا را چور نکرد وخودرا مخفی نساخت. صدیق چکری هم پولهای حاجیان وزارت اوقاف را هم دزدی نکرده است وحالا ازگیر پولیس بین المللی هم پنهان نیست. فرشتهء حضرتی که تا دیروز نان خوردن خودرا نداشت وازسبب تنگدستی باشوهر قبلی اش وداع گفت بحیث گلوی جنایتکاران ازبرکت مارشال بینی که حالا با پول بازی میکند وحتی نزدیکترین یاران شورای نظاری اش هم ازش فاصله گرفته ادعای حقانیت دارد ومانند شما میگوید که سند ومدرک را باید ارائه کنید تا مرا محکمه کنید. او ادعا دارد حالا سفرهای لنبان ومصر وهند نه ازمارشال بلکه ازپول بابه کلانهایش میباشد که انجام میدهد . این افراد همه مانند شما ادعای مماثل وشبیه دارند. پایه منطقی اعمال شان همین استدلالهایشما است که چون سند نیست ما هرچه دل مان میخواهد میکنیم وهیچکس حق افشای جنایات مارا بدون سند ندارد. خیلی عالی ومعقول میفرمائید. این جانیان اصرار دارند که در قاچاق انسانها ازافغانستان به اروپا سر وکار ندارن. وهیچ آبی از آب تکان نخورده است.

      واقعا شما راست میگوید من وامثال من که اسناد درین زمینه ها نداریم نباید این موضوعات را بنویسم. ما باید تاحد قذف شلاق های شرعی برهان الدین ربانی را بربدن خویش بخوریم . چون اتهام بسته ایم چون سند موجود نیست. حالا قناعت دادن این نوع مجرمان که هم در داخل وهم درخارج تارهای عنکبوتی شانرا باهم تنیده باشند برای افراد بیچاره ای مثل من که بجز کابل رس دیگر مرجع ندارد وآنهم حتی فونکشن های لینک آن ازطرف اقای میرهزار قطع شده باشد محال است که برایت اسناد تهیه کنم. پس من ازنظربرداشت شرعی که خودت ازاسلام وحقوق غرب داری باید نگویم که تو هستید منافق هستید زیر نام اسلام خدا وجهاد وقرآن تجارت میکنید هرگاه رسوائی های فامیلی تان به معرض دید همگان قرار گیرد واویلا راه می اندازید که مدرک نیست ومتهم ساختن کسی بدون مدرک دراسلام جرم است.

      اما من میدانم که آیا این حدیث پیامبر که فرموده است " اذکرو ا الفاجر لکی یجذرالناس من شره" درست است و بدون شک شما آقای سلیمان اعتراف دارید که شما محدث نیستید ودرحد شیخ البانی وحتی شیخ قرضاوی هم علم ندارید پس این حدیث پیامبرگرانقدر درست است ومن به آن عمل مینکنم که فاجررا به اجتماع معرفی کنید تا مردم ازشر او درامان باشند. رسوا ساختن ربانی ومسعود نه تنها اینکه شامل مسایل حقوقی که شما ازنظر اسلام وحقوق غرب مطرح کرده اید نمیشود بلکه یک وجیبه شرعی ومسوولیت وجدانی هرافغان است که این گروه هزار چهره را تا جای که میتواند بمردم معرفی کند.. زیرا اینها تجار دین وجهاد وقرآن واسلام اند. اینها حتی بدون مدرک وسند باید به مردم معرفی شوند. زر اندوزی ها خانه خریدنهای دبی وکانادا زنده گی شاهانهء پسران ربانی درقاهره وکانادا وتمام این رذالتهای اخلاقی به سند ومدرک ضرورت ندارد. اینها ازجنیس مردم عادی مسلمان نیستند تا حریم شخصی آنها مورد کنجکاوی قرار نگیرد ومطبوعات درمورد جنایتها ورسوائی های فامیلی شان سکوت اختیار کند.

      سلیمان جان!

      اگر بالیم قهرنشوی اجازه بده که کمی باهم خودمانی صحبت کنیم :خودت نزدم چنان معلوم میشوی که همان پولهای که باید درتاکسی رانی بدست بیاوری حالا فاضل ویا ناصری برایت معادل آنرا وعده داده اند که اینچنین وقت اضافه را برای چرند نویسی اختصاص داده ای وهرجا که نام ازحفیظ منصور مریض روانی وغیره خائینان بمیان می آید سرو کله خودت بنام( سلیمان) پیدا میشود وخواهان مناظرهئ میشوی.

      اگر خیلی مشتاق دیدن سند ومدرک درمورد باند جنایتکار وهزارچهره ای شورای نظارهستی برو یک سفر به کشورآبائی ات بکن وسند بدست بیاور من جوابهای مستند را درمقالات آینده بصورت مستند ومستقل ارائه میکنم

      واسلام

    • کاکر محترم!

      پیام چدید شما، لون اصیلی داشت. یعنی به جهان فکری شما بسیار نزدیک بود. هم در به کار بردن کلمات رکیک، و هم در منطق گریزی. برای همین شما خود تعیین کنید در چه سویهء با شما بحث باید نمود؟

      چنین به نظر می آید که شما به بحث و تبادل نظر آشنایی ندارید. "تاکید" شما بر درست و صحیح بودن نوشتهء تان، در حالیکه فقط بر فرضیه های ذهنی خود شما استوار است، اعتبار ندارد. و در خانه نشستن و آثار میر عبدالرحیم ... را خواندن، به معنای کشف رموز تاریخی و زوایای پنهان جریانات در کشور نیست.

      شما بر اساس مخالفت هایی که با افراد یا گروه ها دارید، نظریهء را در ذهن خود خلق نموده اید، بعد برای ثبوت آن نظریه، در نوشتهء تان مقدار متنابعی کلمات رکیک، نا سزا و دشنام به کار برده و تصور می کنید هر مقدار دوز این کلمات زیاد باشد، میزان اعتبار نظریهء شما بیشتر می شود! باور بفرمایید این از اعتبار خود شما می کاهد.

      ببینید دوست عزیز، ما باید یاد بگیریم به حقوق مخالفین خود احترام بگذاریم. مخالفت شما با کسانی، مساوی است با مخالت کسانی دیگر با شما. وقتی در یک جامعه، هر کسی به طور مطلق فکر کند که حق فقط با وی است، و دیگران "سگ" و "جنایت کار" و "خود فروخته" و ... هستند، شما خود سیمای آن جامعه را می توانید تصور کنید که چگونه خواهد بود.

      برای همین خداوند می فرماید:

      "يا أيّها الّذين ءامنوا اجتنبوا كثيراً من الظنّ إنّ بعض الظنّ إثم و لا تجسّسوا و لا يغتب بعضكم بعضاً" و "و من يكسب خطيئة أو إثماً ثمّ يرم به بريئاً فقد احتمل بهتاناً و إثماً مبيناً"

      خلیفهء دوم، عمر بن خطاب (رض) برای کسانی که در منابر به دیگران تهمت می زدند حد تعیین کرد. این ها از حهت یاد آوری است، چون شما زیاد ادعای شریعت و مومن بودن دارید، خوب است که متوجه باشید اعمالتان چقدر دیندارانه است.

      اما شورای نظار و جمعیت را باید از روی دشمنانش نقد نمود. رویارویی با ارتش شوروی و حزب دموکراتیک خلق، رویارویی با حزب اسلامی، رویا رویی با پاکستان، رویارویی با حزب وحدت و ایران و جنبش ملی اسلامی شمال، و رویارویی با طالبان و القاعده. شورای نظار و جمعیت هیچگاه با مردم در گیر نبوده است. در جنگهای کابل هم یک طرف جمعیت و شورای نظار با تعداددی از احزاب خرد و ریزه دیگر بوده است و در طرف دیگر، تمام آنهایی که در بالا نام گرفته شد، و مخالفین اش هم از همین دسته ها و یا چند گروه دیگر هستند. شما هم به یکی از این دسته ها تعلق دارید، وضع خود را مشخص کنید تا با هم کمی بحث نماییم. در عین اینکه افراد همهء این احزاب متعلق به افغانستان که نام گرفته شد محترمند، اما همه به شمول جمعیت و شورای نظار قابل نقد می باشند.

    • هر که ادعا دارد که عالم بی تعصب و خالی از سو وخطاست اما در عمل !!!!

      • ((جانیان شورای نظاری که حالا مانند سگ به پیکر نیم جان ملت افغانستان چسپیده اند وهیچ شرمی ازخدا ورسول او ندارند..)) حرف دفاع فلان شورا مطرح نیست وجدانا باید از خود پرسید که تنها شورای نظار و شمال .... که نسبت غیر اوغانی دارند اینگونه بوده اند و هستند یا گروه ها و شورا های دیگری هم وجود داشتو دارد ..
      • ((انها میگویند که ما جنایتکاران جنگی نیستیم ما مردم افشاررا قتل عام نکرده ایم جنگهای تنظیمی ما همه بخاطر خدا بوده ما بخاطر قدرت باهم نجنگیده ایم و افراد ما مانند محراب مستان پولهای شرکت آریانا را چور نکرد وخودرا مخفی نساخت. صدیق چکری هم پولهای حاجیان وزارت اوقاف را هم دزدی نکرده است وحالا ازگیر پولیس بین المللی هم پنهان نیست)).

      اگر بدون تعصب دنبال محکه جنایتکاران قضیه افشار و کابل هستیم پس چرا کشتار محکوم ترین ملیت تاریخ کشور مانرا (هزاره ها) را در زمان طالبان در بامیان مزار یگاولنگ غزنه ارزگان که از فاجعه افشار کمتر نبوده است را گشتار انان را بوسیله کوچی ....و کشتار زنان ومردان دند شمالی و شمال را فراموش میکنیم ..

      اگر محراب مستان دزدی کرد فرار کرد .. همه ووهمه در حاکمیت شر و فساد قبیله وی کرزی بوده و از هوایی دگر زینت کرزی پرواز وپرار نموده اند چرا انزمان که در پست ریاست وزارت لمیده و مصروف دزدی و غارت بودند گرفتار ومحکه نشد ند چیزی که در یک جامعه و نظام عام شده باشد به قانون و عرف و عادت مبدل میشود توجه به برادران خواهر زاده کاکاها و تربران کرزی خان بکنید امریکا خود بخاطر مالیه ندان چند سال برادر کرزی دوسیه جنایی تشکیل داده وپول نقد او را که در بانک های امریکایی ذخیره شده است را ده ملیون دالر در ظرف پنج سال اعلام کرده اند بگذریم از قصر های شان در کابل قندهار و دوبی و شرکت ها در کابل شمال و قندهار ...اما اوغان ساکن اطراف کابل چکری که جرم اصلی اش قرار گرفتن در پهلوی غیر اوغان (ربانی ) است شاید یک لک یا یکمیلون دالر را غارت نموده باشد بدبختانه ما همین یک یک را می بینیم ولی ان ده ملیون را نه..

      کسانی کور خود بینامردم اند !!!اگر دزد یست فرقی ندارد کم یا زیاد اوغان و غیر اوغان همه باید محکمه روس سیاه و پول اختلاس و غارت شده با جریمه از انان گرفته وبه کیسه ملت دوباره واریز شود نه اینکه اوغان معافیت داشته باشند و غیر اوغان به سوراخ ها پنهان .... اگر دولت دولت باشد کسی فرار کرده نمی تواند نه لندن پاکستان و نه محراب ,سهراب و چکری ...... ملاعمر و لادن اند که به سوراخ ها داخل شده باشند وجهان انان را پیدا نتواند !!!!! هر زمانیکه اداره فاسد کرزی اگر که بخواهند !!! پولیس انتر پل از گوش دزدان فراری گرفته و تسلیم "ملا تره خیل دزد و راهیگر و ریس دزد اش کرزی " خواهند نمود ولی از بخت بد که اداره کرزی چنین تقاضا را نکرده و شعار داده و ازاینگونه قضایا استفاده و بد نام سازی سیاسی کرده اند تا تطبیق قانون و عدالت .

      وزیر ها و مقامات جهادی و غیر جهادی دوملیته و یک ملیته همه وهمه قصر های در دشت طیاره سابقه جوار شهر نو درست کرده اند و ملیون ها دالر تنها کار ساختمانی انها هزینه داشته است ...حتا رفیق اتمر لنگ ما نیز قصری وگلخانه کبابخانه ی برایش درست نموده است .

      محمد زایی ها از اروپا و امریکا دریک سفر های کوتا مدت بکابل خانه و زمین خود وملت را در کابل پغمان جلال اباد هرات قندهار .... همه و همه امر کرزی و دستخط بابای ملت و دامااش فروخته حتا مالیه فروش انرا نیز تحویل نکرده ودوباره فرار کردند ... کار انان بجای رسیده بود که جا ها مکان و زمین بی صاحب ملت را از نام فلان فرد فوت شده شان که نه وکیل و نه وصی شان بودند لیلام نمودند که فغان دختر امان اله خان در پاریس نیز بلند شد حتا قصر های در داخل بگفته تره کی بابا خانه خلق را نیز فروختند .......اسناد این ها در بلدیه های ومحاکم نواحی کابل و ولایات موجود است ..

      • انوارالحق احدی کوچی بی همه چیز که زن دومش دختر گیلانی صاحب نیز به جیب های خالی اش اعتراف کرده است نیز صاحب قصر ها و ملیون ها دالر فامیل مجددی خیل و گیلانی خیل , سیاف خیل و احمد شاه احمدزی شهید راه امریکا "عبدالحق با برادرانش" والی صاحب جلال اباد ..... از سرمایه داران مشهور اوغانستان قرار گرفته اند .
      • ایات قران کریم واحادیث پیامبر بزرگ ما دورویه گی , دورغ به دیگران را دیدن خود را ندیدن طرف مقابل را نیز برای ما گوشزد نموده است ...کار بجایی رسیده است که ایات و حدیث را نیز به نفع تبلیغات خود و قبیله ما استفاده سیاسی مینامیم .
      • نظر این حقیر !!! دزد اختلاس گر بیت المال هر که باشد از گروه هر حزب هر ملیت در حال و دوره شاهی دوره تر ه کی تا نجیب دوره مجاهدین در کابل و پاکستان و ایران همه باید پای میز قاضی با وجدان حاضر شوند بیت المال حق یتیم وگدا های شهر کابل و ولایات از انان اخذ و به خزانه ملت تادیه فرق نمی کند یک لک اوغانی یا یک ملیون دالر باشد یا زمین و خانه غصب شده ..

      شیخ اصف محسنی شعری گفته بود .

      کسانی هستند که خود شان دزد و کسانی هم پدرشان دزد بوده اند..

      ...یا خودش دزد بود یا پدراش ......

    • سلیمان آغا!

      والله آفرینت بخدا بلا میکنی با آیات قرآن اینگونه بازی کردن واقعا کمال میخواهد.. اجتناب ازظن وبدگمانی وآنهم درحق ربانی ومسعود که جنانات شان اظهرمن الشمس است واقعا کارهمان انسانهایست که دین را خیلی ارزان درمقابل دنیا فروخته اند. منع تجسس آنهم درقسمت ربانی مسعود واه واه بیخی استدلال محکم کردی . برأئت دادن ربانی ومسعود ومقصرخواندن معترضین ومظلومین که ازمنافقت این گروه بیداد میکنند واقعا جرئت وشهامت میخواهد که انسان تمام ایمان و وجدان خودرا زیر پا کند وخیلی آرام وخونسرد درمقابل دیگران مردم را به خاموشی وسکوت دعوت کند واقعا نمیدانم چه بگویم.

      همین قدر دانستم که واقعا ویس جان پولی را که باید درتاکسی رانی کمائی میکردید دو چند آنرا برایتان وعده داده است که اینگونه خونسرد وآرام مردم را به سکوت دعوت نموده وآننانرا متهم به مطلق گرائی وعصاب خرابی میکنید واقعا من به این کمال شما آفرین میگویم.

      اما بدان ای انسان خیلی خوب!

      اگرحضرت عمر مردم را به بهتان زنی درمنبر هوشدارداده بود و حد فذف را بالایش جاری میکرد آیا این قیاس شما که قبلا قیاس مع الفارق را استعمال کرده بودید قیاس معر الفارق را خودتان استعمال نکرده اید. حضرت عمر کجا واستاد ربانی کجا. من وتو کجا وتقوای سلف صالح درکجا. آیا تو با این مثال آوردن ها خجالت نمیکشی که ربانی را با عمر مقایسه میکنید

      آیا حضرت عمبر مطلبش همین بود که کسی بنام اسلام بالایتان حاکم شد وخیانت کرد وپول بیت المال را به بانکهای خارج انتقال داد شما نباید او را درمنبر بدون سند افشا کنید؟ آیا مقصد تو ملا سلیمان همین است؟

      والله اگر نزدیک من می بودی بخدا قسم است که با استفاده ازین کلام ملیح واستفاده ازین آیات مبارک قرآن درغیر موضع آن والله چنان شلاق کاری ات میکردم که از آلله گفتن میماندی.

      زیرا عامل تمام بدبختی های این ملت همین شما نیمچه ملاهای فریب کار استید که بدون هیچ گونه شرم وحیا ازخدا ورسول او آیات قرآن را درغیرموضع آن به نفع حکام و امرای خویش مورد استفاده قرارمیدهید..

      تو که ازحضرت عمر یاد میکنی چرا این قولش را نیز یاد نمیکنی که بعداز انتخاب شدنش بحیث خلیفه مسلمین او از رعایا پرسد که این مردم اگر از خط خدا ورسول او عدول کنم عکس العمل شما شما دربرابر من چه خواهد بود؟

      مردی ازبین مجلس با شمشیر بران خویش برخاست و گفت ای پسر خطاب تورا با این شمشیر درراخ خدا راست میسازیم.

      عمرشکر خدارا بجا آورد وگفت تا وقتیکه مانند شما اشخاص دربین امت باشد پسرخطاب هلاک نمیشود..

      آری!

      من این توقع را ازهیچ کسی ندارم که دوران عمررا درعصرکنونی بتواند احیا کند. زنده گی امروزی با تمام مشکلاتش بازنده گی دوران حضرت عمر فرق دارد ولی اسناس واصولیکه آنها برای امت گذاشته اند همانا عدل وداد وقسط است نه چیز دیگر.

      آیا ربانی حد اقل برای یک روز هم اعضای منحوس جمعیت خودرا گفته است که شما حق پرسان وتفتیش اعمال من را دارید اگر ازراه خدا بیراه شدم شما مرا به راه راست دوباره بازگردانید.

      خودت که اینقدر خونسرد و آرام ازبرائت ربانی ومسعود صحبت میکنی وقول حضرت عمررا مبنی برشلاق زدن کسیکه درمنبر به کسی تهمت میزند می نویسنی جز اینکه احساسات مردم بیشتر جریحه داربسازی دیگر هیچ کاری از دستت پوره نیست.

      تو قبلا درباره یک دیوانه به نام حفیظ منصور با جناب تنویر چندین پیام را رد وبدل کردی وحالا دربارهء ربانی ومسعود و ویس ناصری آیا ذره خوف خدا درضمیرت موجود است؟

    • او خادیستک!

      تو دیگر کسی نیستی که مردم ترا وپیامهای بی سر وته تورا ندانند. تو همان خادیست شوروی پرست قاتل هزاران انسان بیگناه این سرزمین هستی که حالا درغارهای نا کجا آباد پنهان شده ای. تو آنقدر جنایتکار معلوم الحال هستی که حتی جردت گرفتن پیشوند و پسوند نام خودرا هم نداری. اما این را بدان که هرچه کنی ازمحاسبه پروردگار فرارکرده نمیتوانی.

      گیرم که چند روزی خودرا زیر نام "خان" درکابل پرس پنهان کردی اما درروز بازخواست درحضور هژده هزاز جنس مخلوق پروردگار ازآدم گرفته تا حشرات ونبات چه جوابی درباره جنایاتت خواهی داشت؟

      چه جوابی خواهی داشت که بکدامین گناه وطن را به روس فروختی وحالا با افتخار از استادان روسی ات یاد میکنی.

      او خادیستک!

      شرم باد ازهمتم که من با تو پیذام رد وبدل کنم. والله می شرممم که باتو حد اقل مخاطب باشم. تو به آن اندازه ننگین هستی که خودت به حجم کثافتت تا کنون پی نبرده ای.

    • آقای کاکر ! وقتی نمی توانید استدلال منطقی و انسانی در مقابل بگفتۀ خود تان خاديستك ها و پرچمی گک ها نمائید چرا به توهین و تحقیر رو میآورید ؟ سگ همان خاديستك ها و پرچمی گک ها بهتر از آنهایی است که بدروغ و اتهام میخواهند خاک به چشم مردم زنند و ماکیان خود را کلنگی جلوه دهند !

    • کاکر محترم!

      باز هم می بینم صفرای شما جنبیده است، و به قول عین القضات"سخنها می گویید بیخود" که آدمی را حیران می کند. این نوشته های شما را که می بینم باز به یاد سخنی پخته از وی می افتم که در جواب دوستی می گوید"با تو چه توان گفت، تو را هنوز بوی شیر از دهان آید"!

      شما از خواندن و درک یک متن چند خطی عاجز هستید. یکبار دیگر پیامهای مرا بخوانید. من قصد ندارم شما را عصبانی بسازم، و حتی در نوشته های قبلی ام اشاره به اعصاب خرابی شما هم نکرده ام، و فقط با توجه به لحن نوشتهء شما، گمانم این بود که آن را در حالت قهر نوشته اید، و اگر خدای نا کرده اعصاب خراب هستید، که از این جمله شما چنین امری استنباط می شود"والله اگر نزدیک من می بودی بخدا قسم است که با استفاده ازین کلام ملیح واستفاده ازین آیات مبارک قرآن درغیر موضع آن والله چنان شلاق کاری ات میکردم که از آلله گفتن میماندی." به شما توصیه می کنم خونسردی خود را حفظ کنید، به سلامتی شما ضرر دارد.

      شما نه تنها به ضد مواضع اصیل دین روانه هستید، بلکه تصورتان این است که همهء این کارهای "خیر" را به خاطر خداوند انجام می دهید. در اینکه شما غیرت دینی دارید، و دغدغهء حقیقت و بیان حقایق، من شکی ندارم. اما متاسفانه مثل شما، به خوارج می ماند، و تصور می کنید که ساحت سیاست هم، همچون اعتقاد به خداوند توحیدی است. یک طرف حق است، که نماینده اش شما هستید، و یک طرف باطل است، که ما هستیم. دوست عزیز، دعوای ما، دعوای دین نیست، هر کدام از ما دیندار هستیم، بهتر است از دین برای دعوای سیاسی خود هزینه نکنیم، و اگر هم می کنیم، به طور احسن نماییم.

      شما به کسانی چیزهایی را منتسب می کنید. از نظر همان دینی که من و تو پیرو آن هستیم، اتهام زدن به افراد، بدون مدرک مسجل، نا روا و حرام است. آن آیات هم در مذمت تهمت زدن و تجسس بی مورد در امور شخصی مردم، برای سلامتی اجتماع و حفظ حقوق فردی نازل شده است. در غیر آن هر کسی مثل شما، می توانست کسی را که با وی مخالف است، "سگ" و " خود فروخته" و .... خطاب کند، و اگر قدرت هم می داشت، به جای استفاده از مغز، به قول حفیظ منصور از "جمجمه"اش استفاده می کرد و جای مخالفینش هم یا زیر خاک بود، و یا زندان.

      نوع اندیشهء که شما دارید، منحط و غیر انسانی و متعلق به جوامع جاهلی و بدوی است. 1400 سال پیش، اسلام برای از بین بردن رسم ورسوم جاهلی آمد. اما گویا بعضی از مومنان، هنوز عصر جاهلیه نبریده اند!

      دل پری شما از شورای نظار هم از عدم آگاهی است. و اگر فروپاشی ساختار قدرت، موجب انباشت این همه کینه از شورای نظار و جمعیت در وجود شما شده است، باید به اطلاع شما برسانم، فروپاشی روابط نا برابر و ستمگرانهء قدرت اگر کار شورای نظار باشد، و شورای نظار بنیاد های نظم قدیم را از هم پاشانده باشد، باید آن را جز کارنامه های نیک در تاریخ کشور بدانیم. از برکات آن نسلهای آتی بهره خواهند برد، و مناسبات انسانی تری را پی خواهند ریخت.

    • ملا کاکر اوش وان قبیله یا خیمه دار نامی انان !!

      من مسایل را در باره کاکر خروتی تره خیل ... مطرح کردم باید قبل از همه بجواب ان میپرداختی !!!

      امدیم به وطن فروشی ما به روس ها !!قبل از ما تر ه کی امین خلقی های سور و زرغون به تابوت ها به جوار مقبره لینن و استالین انتقال ورهبران ما از کشتارگاه جلاد زمانه خروتی امین قهرمان سپیده دم انقلاب به چک سلواکیا پناهنده و تبعید شده بودند مسکو در مشوره به خلقی های مهمان ودوست شان از روی ناگذیری چونکه رهبر و شخصیت چون کارمل در بین انان پیدا نتوانستند(گذشته امین وترهکی وپشتونجار ...برای شان ثابت بود) مجبورا به کارمل رجوع نمودند هیچ فردی در جهان سویالیزم از هیچ کشور ادعا خرید و فروش اوغانستان را نکرده اند جز پاکستان و غلامان انان موضوع پکت سویالیزم و هم پیمان شدن مطرح بود نه خرید و فروش اگر ما وطن فروش به روس ها بودیم و هستیم !!بگفته بادیگارد رهبر ما اقا نجیب اله خان کسانی وطن را به شصت هفتاد کشور کافر ازجمله اسراییل فروخته بودند نمونه ان همین غژدی لویه جرگه کرزی خان و دارو دسته اوغانملتی امریکایی ....شان همچنان خروتی های شما خیل های شما اوغانستان را به فرزند نامشروع انگریز ها فروختند و تا حال از شر شان خلاصی نداریم ( ملا عمر و گلبیدین ..)حال خودت قضاوت کن که کی ها وطن فروش هستند ما یا شما دیگران یا قبیله هنوز دیورند و گندمگ شاه شجاع عبدالرحمان ... را یاد نکرده ام .

      من الی ششماه حکومت طالبان بکابل بودم حال هم همیشه سفر های بدانجا دارم اسناد وسوانح هر یکی ما بدفاتر خاد موجود است مدال و نشان وترفیع که گرفته ایم به سوانح ما ذکر شده است ....

      ما در هر زمانی حاضر هستیم از اعمال و کردار گذشته خود دفاع کنم!! مگر حریق کننده مکتب انفجار دهند پل وپلچک قطع کننده لین های برق دستبرد کنندگان به قافله مواد اولیه ضرورت ملت استفاده کننده گان استنگر بلوپایب سکر بیست چهل .... گرفتار کردن و به میز محاکمه کشانیدن انان جرم است !!! مگر انان را به مثل عبدالحق قهرمانی دادند انصاف است... اگر هزار بار زنده شویم باز هم از طبیق قانون در زمان ما دفاع خواهم کرد زندگی یکبار است اگر سر را در راه هدف ولا خود نثار بکنیم چه بهتر !!! ما عدالت اجتماعی مشارکت اقوام رسیدگی به مردم مظلوم و غریب کارکنان دولت را .... از همه خوبتر پیش بردیم درست است که از خلاع و نواقص خالی نبودیم ادعا هم نداریم نواقص خود را می پذیریم حاضر هستم تا به پای به محکمه کشانیدن خود پیش برویم ....

      حتا بزرگانی از صف مخالیفندیروزی ما قسمت زیادی از کار کرد های ما را تائید کردند چون موسی توانا حضرت مجددی مزاری احمد شاه مسعود کرزی ..... زمانیکه کابل چور چپاول شده بود هم خونی هایت ....اخترعبدالرحمن به وزارت امنیت دستور انحلال خاد و اردو را صادر میکردند مجددی و ربانی خلاء نبود ما را حس کردند به خواست ما ریس استخبارات پاکستان را از وزارت امنیت بیرون دوباره کار مندان باقی مانده از گذشته را بوظایف شان گماریدن .....درجای مسعود اعتراف کرد که ما در یک چوکات تربیه شده ایم دستور پذیر هستیم به قانون ومقرارات گردن می نیهم ....

      گفتن اینها به بت پرست چون تو که عاشق بت تان کاکر هستید به ان میماند که پیش کله ...... چونکه تو شب روز بت ات را در مقابلت گذاشته و به تماشا ان مشغول هستی وقت کافی برای درک و مرور و قضاوت درست نداری ...شرم باد به وطن فروشان قبیله و بت پرستان انان ................

  • سلام
    به گفته شاعر خود تان [مونژ پختانه یو پختو زموژ نشان دی]
    فقط نزد شما پختونوالی اهمیت دارد، همه مسایل را با این اندیشه
    طرح میکنید.
    سعدی چه میگوید
    بنی ادم اعضای یک دیگر اند که درافرینش زیک جوهرند
    ما دم از انسان میزنیم شما از پختونوالی

  • آقایان محترم زلمی و کاکر

    لطفا ً این آقا زیر نام آفاق را برای توهین به دختر با غرور افغان لینا روزبه نکوهش کنید.

    صحبت او مشابه به نوشته های پنجابی بچه گوربز و نامهای دیگر او است که هر شخصیت وطن را که برای منافع افغانستان حتی حرفی میزنند مورد هدف شوم شان قرار میدهد . این اگر بشر دوست باشد ، اسپنتا ، ملالی جویا یا پشتون باشد یا غیر پشتون.

    این شخصیت کشی جز از مسلک کثیف زاده های است که آنچه را که دشمنان افغانستان بخصوص پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان به حلقوم کثیف شان داده است نشخوار میکنند.

    • خانم روزبه يک شاعر نمای شهرت طلب کمسواد است و شهرت طلبی ، به حدی ديوانه اش را کرده که خيال ميکند ، وقتی به ايران رفته ، لسان دری (!) او که به فارسی تبديل شده، قيامت کبرا شده !
      او از اينکه متوجه شده ، در ايران به کچالو ، ميگويند سيب زمينی، پس لاجرم دری افغانی و فارسی ايرانی، دو زبان متفاوت است؛ چشم بد دور، چه کشفيات مشعشعی خانم روزبه انجام دادند!
      از همين بيسوادی ها و هرزه گويی های ايشان ، هم ويس ناصری استفاده سوء ميکند هم چرند نامه ی افغان جرمن آنلاين و هم سايت خاديست های مجاهد نما يعنی خاوران و جاودان واين وآن!
      خانم روزبه خود را ، زبان و مليت خود را توهين ميکند تا فاشيست ها و ماکياوليست ها از او خوش شوند و برای او القابی ميان تهی همچون « دخت افغان» « دخت احمد شاه بابا» و « دخت با غرور» و دخت ميوند اهداء کنند !
      و پاچه گيرانی مثل تنوير و مرده شويان ديگر از پشت ديوار انترنت به هواداری اين دخت افغان !!! ناگهان پاچه مردم را به دندان گيرند.
      از نوشته شخصی به نام سليمان متعجب شدم. آيا برای غارتگری ها و حيف و ميل های زمان ربانی و شورای نظار بايد سند ارائه کرد ! آيا برای کشته شدن ۶۵ هزار جمعيت کابل در جنگهای تنظيمی هم سند ميخواهيد ، آخر بيادر، مردم افغانستان، بيست و چندمليون نفر هم غارتگری های تنظيم هارا بياد دارند هم آدمکشی اينان را!

    • دیده بان محترم

      اینکه گفته شود 65 هزار نفر در جنگ بین شورای نظار و گروه های مخالف کشته شدند سخنی است درست، اما اینکه شورای نظار 65 هزار نفر را در کابل کشته باشد، کمی تامل لازم دارد. من قصد تطهیر شورای نظار و جمعیت را ندارم، گرچه اولی در اوایل حکومت مجاهدین منحل شد، و دومی هنوز فعالیت رسمی دارد، اما لازم دیدم از آنجایی که آقای کاکر، برای دفاع از مسایلی دست به قلم برده است، وی را متوجه خطای نهفته در نوشته اش نمایم، و خوب است که ما مسول سخنان خود باشیم و برای اتهامات خود دلیل و برهان هم اقامه کنیم. اما اینکه من بیایم و شما را متهم کنم که از فلانی پول می گیرید و یا"خود فروخته هستید" یا مسایل خانواده گی شما را به میان بکشم، و مدرکی هم برای این اتهام خود نداشته باشم، و دم از شرع و مسلمانی هم بزنم به گمانم چیزی باید در این بین بلنگد. سوال من از آقای کاکر بیشتر در مورد اتهاماتی است که به افراد می زنند، و اتهام به احزاب و گروه ها، مقولهء دیگر است.

    • یگانه تقصیر خانم روزبه این است که از کشور خود و از مردم رنجدیده خود در کشور ملا های نابکار یاد کرده است.

      این دیده بان و آفاق که همان یک شخص اند بدون شک از اینکه این زن میهن پرست در قلب های میلیونها هموطن من جاه دارد حسادت میورزند یا در خدمت همان ملا های نابکار میباشد.

      چشم حسود کور

    • تنویر:

      درررررررررت!

  • فراموش کردم که بگویم این آقای سلیمان هم دل و گرده دارد که با چنین افتخار از شورای نظاری بودن و جمعیتی بودن خویش چنین با افتخار یاد میکند.

    مگر شما کدام شورای نظاری را دیده اید که چشم سفید نباشد ؟

    بلی من اشتباه کردم. او باید با افتخار سنگ شورای نظار را به سینه بزند.

    • صالح محترم

      راستگویی صفتی نکوست. بر خلاف مصلحت هایی که بسیاری ترجیح می دهند تعلق خاطر سیاسی خود را نگویند، من دلیلی برای پنهان کردن آن ندارم. با این اضافه که هردو جریان مذکور، با وجود نبود یکی از آنها، همچنان پر قدرت در عرصهء عمومی حضور دارند، و اگر نگویم میلیونها نفر لا اقل صدها هزار نفر، با اطمینان و افتخار خود را متعلق به آن می دانند، و از من اگر تعلقی است، از گذشته است، و اگر اعتقادی است، به افراد نیست، بلکه به آرمانها است. مهمتر از تعلق سیاسی افراد، اهمیت مواضع آنها به عنوان یک فرد است. تعلق خاطر به حزب یا گروه سیاسی یا قومی نباید ما را از پذیرفتن سخن حق باز دارد. یک طالب، ممکن مواضع سیاسی اش برای ما پسندیده نباشد، اما اگر طالبی بیاید اعلام کند که طالب است و از همان منظر وارد گفتگویی عقلانی شود، یا افغان ملتی و ...باید آن را به فال نیک گرفت و استقبال نمود.

    • آغا جان

      اگر طالبی بیاید و اعلام کند که طالب است ما به او هم میگویم که بد کردی.

      نه کل مانه نه کدو خاک در سر هر دو

      طالب هم خیانت ، جنایت کرد ، کشت و ویران کرد، جمعیتی و شورای نظاری به عین شکل.

      اینکه به چه تعداد افراد از آنها دفاع میکند نباید محک خوبی آنها باشد. از نازی های المان هم هزاران نفر دفاع میکردند و تا حالا هم میکنند ولی بشریت آنها را به حیث سیاه ترین جانی های جهان میشناسند.

      شما اگر واقعاً میخواهید دارای صفت نیک شوید پس از به حیث یک انسان از جنایات شورای نظار و جمعیت از مردم افغانستان معذرت بخواهید.

      و سلام

    • خوب وقتی طالبی افکاری مثل شما داشته باشد عین سخنان شما را به شما می گوید. و این تسلسل ادامه پیدا می کند، و از این نوع افکار حاصلی بدست آمدنی نیست.

    • شورای نظاری محابانه نوشته اید

    • صالح جان!

      همانطوریکه که گفتید در جمع شورای نظار کسی پیدا نمیشود که چشم سفید نباشد، میخواهم بگویم که در پادهء شما نیز کسی پیدا نمیشود که "صالح" باشد ؟ چون از گلهء شما و اهل صالح بودن از محالات است!

      دیگر اینکه شما نیز خیلی غول مآبانه مینویسید و الحق که شورای نظاری نوشتن بهتر از غول مآبانه نوشتن است!

  • بلی همینکه یک افغان از منافع افغانستان دفاع کرد یا ثریا بها این مبتلا به تکلیف روانی و یا ثریا بها در زیر چادریبا نام نام گوربز ، خان، دریادلی ، مزاری .... پیدا شده او را مانند ملالی جویا و بشردوست دیوانه خطاب میکنند و با مانند اسپنتا برایش قواله پشتون بودن جور میکنند. این غده های سرطانی که از سنگ و چوب افغانستان و افغان نفرت دارند و انشاالله این نفرت آنها را به دوزخ ابدی خواهد رساند از هیچ عمل حیوانی برای شخصیت کشی در افغانستان رو گردان نیستند.

    از همه اولتر در این شخصیت کشی دشمن درجه یک مردم ما یعنی پنجابی های کثیف و بوینا چتلستان ذیدخل اند هرچند نباید آخوند های حیوان صفت ایران را هم نباید از یاد برد.

    • lina rozbih yak MOTA Shaher e ast ke ba naam e sher ko* sher mega. wali har kas ke goft ke to da Sher e Dari chatali khod ra kardi baz megoyad ke to ba ma hasadat mekuni. kho mesazad ke ba rai lina jan laqab e Malika e Chatyat ra dad

    • تنویر جان

      این دیده درا در آفاق شاید کدام عقده شخصی با خانم گرانقدر روزبه داشته باشند، یا هم به علت اینکه به او در صدای امریکا وقت صحبت نداده و یا شاید هم از دوران مکتب با او رقابت داشته و یا از اینکه خانم روزبه هم زیبا است، هم زیبا مینویسد و هم زیبا میسراید و زیبا صحبت میکند این حسود لعنت شده را آزرده باشد ....

      میبینید که از آزادی بیان هم میشود خوب استفاده کرد و هم مانند این دیده درا مانند یک بزدل سیده دل.

      من اصلا ندانستم که همین آقای کاکر چرا همه را گذاشته بر ضد یک روشنفکر بی آزار که مورچه را هم نکشته قلم بدست گرفته و اینقدر وقت ضایع کرده است؟ مگر این خود نشانه دشمنی ها و خصومت های شخصی نیست که با استفاده از آزادی که کابل پرس? داده در انترنیت بیان میشود ؟

      مگر در بین این همه گرگان شورای نظاری و جمعیت آدمکش کم بود که دنبال این بیچاره روشنفکر ناصری را گرفته اند و او را با کلمات رکیک خطاب کرده اند ؟

      من فکر میکنم زیر کاسه نیم کاسه ای است و این داد و بیدا در مورد ناصری نه برای شورای نظار بودن او است بلکه به خاطر دلایل دیگر است که به گمان این حقیر سر پاه تقصیر خصومت های شخصی بیشتر از آن به مشام میرسد

      و در رابط با شعر خانم روزبه باید گفت که او از تشکر به مرسی که اصلا کلمه دری - پارسی نیست و کچالو به سیب زمینی و غیره منظور شاعرانه داشته و فقط خواسته بگوید که هر چند افغانی در ملک آخوند های نابکار هر چیز آن جامعه را قبول کرده و به هر چه گردن نهاده و بدترین و شاقه ترین کار ها را برای میزبان ایرانی خود انجام داده ولی باز هم از گزند ایرانی سست مشرب در امان نبوده است.

    • آقای محترم صالح

      من آنچه را که شما نوشته اید و آنچه را که آقای محترم کاکر نوشته اند یکبار دیگر خواندم و به صورت مختصر سایت آزمون ملی آقای ناصری را هم مرور کردم. هر چند من اعتراف میکنم که این مرور مختصر شاید کافی نباشد ولی حد اقل یک تصویر عمومی از وضعیت برایم فراهم کرد که نتیجتا به اجازه شما نکات ذیل را میخواهم عرض کنم:

      • من با شما موافق هستم که ویس ناصری اگر شورای نظاری هم است در سایت خود نه چیزی بر ضد افغانستان مینویسد و اجازه میدهد و نه در مورد کدام افغان وطنپرست.

      این خود نشاندهنده این است که ادعای آقای کاکر مبنی بر روابط پشت پرده او با فرد مجهول الهویه چون گوربز عطا خیل از واقعیت دور است.

      گوربز عطا خیل و زیر چندین نام دیگر در همین کابل پرس? بر ضد افغانستان و هر چه مربوط به افغانستان و افغان است مینویسد و تضاد های قومی و ملی را دامن میزند که فقط و فقط یک جاسوس و چوچه سگ پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان این کار را بر اساس پالیسی پنجابی ها میتواند انجام دهد.

      چیزی که من تا حالا از آقای ناصری نشنیده ام.

      • گوربز عطا خیل و اشخاصی چون ثریا بها که از سالیان متمادی مبتلا به مرض مزمن روانی است تمام تلاش و قوت شانرا برای دامن زدن به دشمنی بین اقوام غیر پشتون با پشتون انجام داده و با این کار میخواهند نفرت در مقابل پشتونها را چنان زیاد کنند که پشتونها هم بالمقابل بر علیه غیر پشتونها بنویسند.

      این باز هم پالیسی پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان است که فکر میکنند اگر پشتونها خود را در مقابل غیر پشتونها در یابند راه دیگری به جز به توسل به کمک چتلستان نخواهند داشت( امید این آرزو را با نابودی دولت مصنوعی چتلستان به گور ببرند)

      باز هم این مسله را نه من از ویس ناصری شنیده ام و نه در سایت او حتی یک مقاله ی را در این راستا در یافتم.

      نظر من باز هم همان است که پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان با استخدام چند قوم پرست مریض میخواهد در سایت های افغانی مسایل قومی و لسانی را دامن زده و بخصوص اقوام غیر پشتون افغان را بر ضد پشتونهای افغانستان بر انگیزند. این چند فروخته شده ی مریض بعداً زیر چندین نام از عطا خیل تا دریادلی ، خان، سهراب، مزاری ، روشن، گردیزی ، خان اصلی و غیره و غیره در سایت های افغانی بوی کثیف شانرا پخش میکنند.

    • محترم صالح سلام!

      اجازه دهید قبل ازآنکه شما مرا متهم به دشمنی شخصی با ویس ناصری کنید من شما را به دوستی با ویس ناصری متهم کنم.

      شما ازیکطرف داد و وایلا براه انداخته اید که شورای نظار وجمعیت جز مشتی از دزدان و اوباشان وقطاع الطریقان وخانئنان و وطنفروشان چیز دیگری نیست. اما ازطرف دیگر یک عضو برجستهء این گروه منفور وخاین را که درمکتب شیطانی برهان الدین تربیه شده اورا یک موسیچهء بی آزار خوانده اید. من ازین تناقض سر درنیاوردم.

      شاید درینجا طرفداران شورای دزدان حق داشته باشند که بالای شما انتقاد کنند. جنایت تنها این نیست که درجنگهای کابل کسی اشتراک کرده باشد وبعد به اروپا وامریکا مهاجر شده باشد. ویس ناصری ازجمله افراد در رده های بالائی باند جمعیت قرار دارد وزمانیکه فاضل پسر خاله ربانی درسفارت کارمیکرد طوریکه درمقاله ام تاکید کرده ام ناصری ازپای بوسان وی روزانه آنجا حاضری میداد ودستورمیگرفت. من نمیدانم که شما دربین این دزدان ورهزنان چرا فرق قایل میشوید وآنهم بدون یک پشتوانهء منطقی.

      اگر ویس کدام مرد عادی بیسواد ازکدام ده وقریه افغانستان بوده که باند جمعیت را نمی شناخته ونا آگاهانه سر به آخور جمعیت فرو برده شاید که شما برحق باشیید. اما این آقا درمکتب ربانی رشد وتربیه یافته است. چگونه شما حاضید که بدلایل که من نمیدانم از وی دفاع نموده وبقیه مردم شورای نظاری را محکوم می کنید؟

      همین اکنون یک مقاله دیگرم دربارهء دزد دیگر جمعیتی درراه است آیا آنجاهم شما عین قضاوت را میکنید که من با آن دزد دشمنی شخصی دارم؟ بدا بحال تان اگز اینچنین باشید!

  • کمیته دفاع از ملالی جویا |

    شایعه در مورد پناهندگی جویا به کانادا دروغ محض است

    جویا هیچگاهی در هیچ کشوری تقاضای پناهندگی ننموده و نخواهد نمود

    کمیته دفاع از ملالی جویا، ٢١ میزان ١٣٨٩ – ١٣ اکتوبر ٢٠١٠

    خبرگزاری پژواک و تعدادی از مطبوعات افغانستان به نقل از امان الله پیمان نایب دوم ولسی جرگه گزارش دادند که چهار زن عضو پارلمان افغانستان به کشورهای غربی پناهنده شده اند. وی از ملالی جویا نیز از جمله غیرحاضران دایمی پارلمان که در کانادا پناهندگی گرفته نام برده است.

    "کمیته دفاع از ملالی جویا" این اظهارات پارلمان افغانستان در مورد جویا را که از زبان آقای پیمان بیان شده اند دروغ محض و توطئه خوانده شدیدا تقبیح میکند.

    ادامه مطلب
    http://www.malalaijoya.com/dcmj/

  • صالح صاحب !
    ملالی به کانادا ( بای فریند ) دارد .

    شبیر جانه !

    دا ( کا کا کر ) سه بلا دی .

  • لینا روز به به یک خانواده مهاجر افغان که در مشهد بسیار سالهای درازی زنده گی کرده بودند چشم به دنیا گشود . او یک افغان بود و است و همیشه خواهد بود . زوق ادبی دارد و هیچگاه پای خوده به بوت سعدی و حافظ هم نکرده و مثل سیاه سنگ و یا مامون نیست که دنباله رو باشد . هرچه که ده توبره داره همرای افغانها به دسترخوان میمانه . از ملالی جویا و ثریا بها بسیار فرق داره . یک زنده گی بسیار بی الایش و صمیمی و افغانی را همیشه گذشتانده است . بعدا مجبوراء از پاکستان به غرب مهاجر شده است . شما تشویق کنید لینا را . ما مانند لینا هزاران دختر و پسر با بهترین استعداد ها در خاک ایران داریم که توهین ملاه ها و اخوند ها میشوند . لینا با همان جسه کم زور و نحیف خود در مقابل بزرگترین دشمنان افغانستان مانند احمدی نژاد و اخوند های امریکایی و اروپایی ایستاده است و علماء و عملاء از مردم خود دفاع نموده است . به رادیوی امریکا برای شنواندن صدای افغانها به دنیا کار میکند .

    • کسانی که به افراد با ایمان نسبت زنا داده‌اند در دنیا و آخرت ملعون خواهند بود و به عذاب سخت معذب خواهند شد» (سوره نور - ۲۳)

      تریدر تو پستی را به جای کشانیده یی که یک خانم متاهل را متهم به بای فرند داشتن میکنی. اگر مسلمان هستی (که امیدوار هستم از زمره انهای که مصروف دشنام دادن به مقدسات اسلامی هستند نباشی) به تاسی از ترجمه فوق همین حالا توبه کن. من نمیدانم چتور وجدانت این اجازه را میدهد که همزمان از دفاع کردن یک خانم یک تهمت ناروا را به یک خانم پاکدامن دیگر بزنی. ملالی جویا اگر دیوانه باشد شکی نیست ولی در پاک دامنی اش هیچ شک وشبه یی وجود ندارد. امیدوار هستم که خرفهم شده باشی

    • روشن خان سوره 23 را بان به جایش . دنبال او سوره ها برو که از نه نه تو کشت زار های اسلامی درست نموده اند . . و یا از سوره های بخوان برای مردم که نه نه تو را یک خایه شتر هم اهمیت نداده اند . از شاشه شتر یاد کو که پیغمبر اگر گرده درد میشد انرا مینوشید و سر میکشید . من حد اقل احترام به مقدسات دیگر هموطن دارم ولی تو ولد ذنا از جایکه میدانی که خدا یکی از چهره های خدا معاف کننده است از نگاه اسلامی میخواهی با مادر خودت زنا کنی و بعداء از خدا معافی بگیری شما اولاد های مادر زنای اسلام هستید . که نه از دنیا شده اید و نه از اخرت . در دنیا مرده گاوی محمد و عمر و عثمان و بالخره عثامه ین لادین و ملاعمر را میکنید و در اخرت گوه فرشته و ملایک و اعضای دفتر خدای موهوم را میخورید . شبیر کاکر زورش به اسپ نمیرسه به پالان اسپ میزنه .

    • تریدر بچو. ناحق نگفته اند که پختانه نسل گم شده یهود هستند. من از نوشته های فاشیستی ات که گوساله پرستی پختانه را صبغه تاریخی داده بودی اصلیت تورا درک کرده بودم. حتی اگر بی دین هم باشی بازهم در قانون بیدینی ها هم اگر بالای کسی اتهام بسته کنی وانرا به ثبوت نرسانی باز هم در مقعدت چوب خشک را میزنند. از نوشته هایت درک کردم که تو از تهمت زدن بالای مادرت هم روادار نیستی. معلوم میشود که ملالی جویا را مانند خواهر ومادرت که بای فرند دارند فکر کرده یی. بچیم هرکسی مانند خواهر ومادرت نمیشوند که بای فرند داشته باشند.

      من با مفکوره سیاسی خانم ملالی جویا مخالف ولی در پاک دامن بودنش ایمان کامل دارم. اگر معیار برای قهرمان بودن برای تو فاحشه بودن است پس باید اعضای فامیلت قهرمانان باشند.

  • Lina Rozbih’s main problem is the fact that before she knows on something - she endlessly talk on it and quickly take a pen and writes bullshit or a so called poetry. She is maried to an UGLY and ignorant man named Haidary who came to Afghanistan Embassy in Washington through personal connection with Syed Tayeb Jawad. They DEFAMED Afghan Embassy in the world. I hope President Karzai and Dr Zalmay Rasool try this stupid man for his role in defaming Afghan Embassy in America

  • سلام وطندارا كابل برس را واز كدم أمي مطلبه يافتوم ويس جان ناصري يك شخصيتي فرهنكي و زحمت كش و وطندوست است و تا حالي خيانتيشه ما نديديم بيجا بيجا سر مردوم غيبت نكنين كنا داره / اكر خدمت كرده نميتانين لا اقل برو باكند هم نكنين / سايتيش شايدي خدمت هايش است / شايد جوابيمه خانده نتانوم بخشيش باشه يك خوده نشان دادم كه زنده استوم / تشكرات/

    • سر پلی .. بایانی صاحب تنها هستند و مزاری شروع به دعا خواندن بر سر قبر اق مراد و مقیم بای رفته است . میگن که بچه مقیم بای شاروالی مزار است . حق دارند . . بر مزار بسیار خدمت کردند . در سالهای گذشته یر مسله مالیات یک دفعه مردم مزار همرای نایب الحکومه پرماج جنگ کرده بودند . شاید تو بتوانی بگی که در او جنگ رهبر اینها کی بود ؟ همین حاجی مقیم بای نبود ؟ بهر حال دختر پرماچ گریخت همرای یک بچه قضل باش به نام ازمر و حالی به امریکا هستند و باید پیر شده باشند و مزار مانده و مزاری .

    • آقای trader ! حاجی صاحب آصف خان سرپلی دوست این حقیر فقیر اند . گرچی با ایشان روی بعضی فروعات می پیچیم ولی روی همرفته ایشان انسان با دل و قلم بدستی اند که برایشان احترام قایلم . کوشش کنید از نوشتن دشنام و تحقیر در پیام های خود جلوگیری کنید . دوست ارجمندم آقای بابک فرموده بودند که ناسزا و توهین نوشتن ماهیت ، مقدار و وقار پیام را میکاهد ، الحق که ایشان راست و حقیقت فرموده بودند .

      آقای trader ! بایانی صاحب تنها نیستند با ایشان تمام دوستانی اند که میخواهند با سلاح قلم ، دانش ، تجربه و ابتکار عمل جلو هرگونه امتیاز طلبی خودکامه گی و افسار گریختگی فاشیستانی را که مربوط به هر قوم و قبیلۀ که باشند بگیرند . بایانی صاحب وطن و سرزمین خویش را واقعأ دوست دارند که مانند شمع و چراغی ، میخواهند بدیگران روشنایی ببخشند ولی بیخبرند خود در تاریکی ایستاده اند . اگر یکی دوباری با امثال خان شبیرخان کاکر پیام رد و بدل نمایند متیقین هستم به اشتباه خود پی خواهند برد .

      اما درقسمت بزرگان آزادۀ سرزمینم که پوز پره ماچ ، گل مامد مومند و جمعه اسک را بخاک مالیده اند احتیاط داشته باشید که پایتان از محوطۀ مربوطه درازتر نکنید ، ورنه آنگاه حق شکایت ندارید . فقط یک پیشنهاد است .

      بلی مزار است و مزاریان ، بلخ است و بلخیان که منم ورنه هیچ در هیچم دراین خم و پیچ !

      مشورۀ دوستانه ام را بیاد داشته باشید !!!!!

  • watan . . wal .

    نام بسیار درستی است .. شما ها همیشه مانند ( وال - یعنی ؛؛ دیوار ) واری ده چار طرف افغانستان بوند و هستند و افغانستان بندی خانه جور کدین . حالا دلت شکسته که چرا لینا همرای تو عروسی نکرده رفته همرای حیدری یک ادم بد شکل ازدواج کرده ؟... همینجه ست که یک کپه نصوار انداختی ده دانت . . چشمایت دورک زده میره و چورت میزنی که چه جواب بتمیش . . نصواره قورت بته . . جواب خودش میایه بیرون . .

    سر پلی :

    زورت نمیرسه ؛؛؛ بابک روشن ضمیره به جان مه روان میکنی . .

  • شبیر "کاکر"

    agar tu 1 awghan (pashtun) namebodi tamam gap haiyat rast bod ama afsos ke awghan hasti .. tu na tanha rast wa bedon tasob wa naweshta namekoni balke leyaqat insan goftan ra ham nadari .. bakhatere ma shahid astom ke ma ta 1800 raket ra dar yak shab hesab kardim ke az taraf Golo kharoti ba taraf kabul wa kabuli ha rawan meshod .. wa in ke Golo ba khod khowahi khod jang ra dar kabul shoro kard wa mardom begonah ra mekosht emroz ham haman kar ra mekonanad , man namegam ke rabani begonah ast dar jang hai kabul magar agar bain bad wa bad tar farq shawad .. awghan ha (pashtun ha ) Golo , taliban , Haqani pakistani wa Omar panjabi , Najib rosi .. tu wa padar kalan hai pashtunet az badtarin mardom hai dunya hastand .. tu khod yak kasif hasti .. ke hama chez ra az zawya tasob mebini .. aya shuma khabar darid ke Golo az ros karda Mojahid ziad koshta .. wa shuma Jamyati ha ra malamat nefaq andazi mekonid . afsos ke awghan hasti .. agar in bar paighambar khoda nakhasta az qawm pashtun beyayad dar dahanish man nafar awal meshasham ..

  • روشن خان !
    من ملالی را زمانی که دختر بود میشناسم . راجع به اولین سفر ملالی به کانادا معلومات حاصل کن ( رسمی نبود ) معلوم میشود .. اصلاء ما چرا دنبال زنده گی شخصی کسی برویم . . فقط برای توجه گفتم که ایشان زیاد عار صالح نیستند . حالا شما که علم پای بوسی هر فارسی وان و یا دشمن پشتون را برداشته اید شما همیشه به درد سر هستید . بهر حال من ترا شناختم و از لگد زدن به کون تو خسته شده ام ولی تو انسان نمیشود . . خر هستی ماند همیشه اصلاء خریت به خون تو است شاید از طرف مادر داشته باشی . اصلاء گناه در اسلام است که اولاد های ناخلف مانند تو درست نموده است . و یا به عباره دیگر اسلام نتوانسته است از شما انسان درست کگند و به جای ان از شما خر درست نموده است . یادت باشد که من ترا شناخته ام .

    • تریدر. من در تخلص خود پسوند زی ندارم که خر باشم ! اما من به سنگ زدن به تو سگ زی اصلا خسته نمیشوم. قسمکه برایت گفتم تهمت زدن بالای کسی دیگر خوب نیست. شاید تو هرکسی را مطابق به معیارات اخلاقی خواهر ومادرت که بای فرند دارند محاسبه میکنی. ملالی جویا یک دختر پشتون واز ولایت فراه است. گناه ات نیست زیرا فرهنگ قبیله به شما اینرا اموختانده است تا برای به کرسی نشاندن گفته هایتان حتی از ناموس خود بگزرید از ملالی جویا را بگذار زیرا با تو قرابت خونی ندارد. امیدوار هستم که قبل از انکه توسط شهرداری به تو کچله (مرگ سگ) داده شود از کرده ات ندامت بکشی

  • شــــــــــــبير کاکر و ويس ناصری !
    نخست خود را معرفی ميکنم : بنده جلال الدين بايانی تحصيل يافته يونيورستی
    دولتی انقره ترکيه که از سال ۱۳۶۹ عضو حزب دموکراتيک خلق افغانستان که بعد از
    پلينوم ۱۸ به حزب وطن ناميده شد ، و کارمند ارشد خدمات اطلاعات دولتی « وزارت امنيت دولتی » .
    خطاب به کاکر و ناصری ؟!
    نخست اختلاف مرد وزن در اين است که مردان هميشه آينده را مينگرد و زن گذشته را بخاطر می آورد .
    تاريخ مبارزات ح.د.خ.ا در دوران سلطنت بابای چرسی شما محمد ظاهر به هر خرمند
    مشخص و هويداست ، اگرشما اندک خرد ميداشتيد يک حزب « نيم مليون » عضو داشت با ســخنان سبک ياد نه ميکرديد ، خرد بايد نخستين خواست آدميان باشد ، چراکه بی خرد چيزی برای خود ندارد .
    تو و ساير جنايتکاران ( جهادی ) و ( طالبی ) که دو روی يک ســـــکه ميباشيد ، در نخستين جفنگ خود عليه ســــربرکفان « خاد » تازيده و هر يک از وابستگی همکاری خود هراس داشته و اگر نه تمام قوای مسلح اردو ، پوليس ، خاد ، رزمنده گان حزب يکجا عليه ترويستهای عربی نخست به رهبری عبدالله عزام مصری برادر قرانی برهان الدين ربانی ، بعدأ اسامه بن لادن ، الظواهری استادان ، ولی نعمتان گل بدن شيطان يار ، ربانی ، سياف وهابی ، نبی ، خالص ترياکی ، مجددی وسيد احمد عرب تبار جنگيده از وطن ، تماميت ، اراديت ومردم پاسداری نموده . و اين بزرگترين افتخار ما است که قبل از ارباب تان ما چهره های مسخ شده ، ضد مردمی ، ددمنشانه شما را شناخته بوديم که غلام غلامان بوديد و ميباشيد . با يورش وحشيانه جهادی به کابل هرگز تصميم نداشتم وطن را ترک نمايم . اما در ايام ماموريت سياسی خود منحيث جنرال قونسل افغانی در کراچی پاکستان چند تن از رهبران [ جهاد] بنام قاضی امين وقاد ، انجنير ايوب معاون نظامی ربانی ، کرياب و کريم مهاجرزاد معاونين گليدين را که کريم مهاجر زاد تا هنوز که در المان اقامت دارد بار بار تقاضا نموده که دوسيه نسبتی موصوف را برايش بفرستم تماس اپراتيفی داشتم که با مزد گزاف همکار بودند و رده های دوم وسوم شما [ غارتگران افغانستان بخصوص پايتخت ] به صد ها [ اگنت وهمکار ] داشتم که در آينده نزديک سوابق [ ويس ناصری ] را برملأ ميگردد ، هر روز من را مورد تهديد قرار داده تا هر چه عاجل وطن را ترک نمايم . يک روز مولوی حمزه ملعون معاون ربانی که مدت هشت سال همکار نزديک و خوبی بود با يورش به کابل به آدرس منزل شهيد پدرم رفته تقاضای نشانی ، آدرس بنده را نموده و پدرم برايش گفته موصوف به مزار شريف رفته اين نامرد به لسان پشتو گفته [ پلاری مرکری ] که پدرم را شهيد ساختند . به اين گونه جنايات نه در دوران چنگيز ، انگليس ، روس مردم کابل نه ديده بود ، که جنايات ، غارت ، چپاول و در اخير فروش وطن به ناتورا تاريخ با خط درشت نوشته است .
    بنأ هريک شما وطن فروشان غلام های پنجابی ها در نخستين حمله جانب سرداران وطن ، پاسداران وطن ، قهرمانان وطن که کاخ های اسلام آباد، تهران ، پيکنگ ، لندن ، واشنتن ، پاريس و برلن را که شما نوکران مزدبگيرش ميباشيد وطن را که حيثت ناموس را دارد به انها فروختيد به لرزه انداخته بودن . و هم اکنون باداران شما در غرب با دشکست های که از دست [ خاديست های قهرمان ] ديده بودند به چشم دشمنی نگريسته ونسبت نداشتن اسناد، مدارک همه خاديست ها در حالت بی سرنوشتی بسر برده که برای
    هريک افتخار است .
    برگ درخت در انتهای ذوال می افتــد ، ومـيـوه در انتهای کمال ، بنگر که تو چگونه افتادی !!!
    بنأ چون زنان به گذشته نگاه نه کنيد ، از خود بنويسيد ، از مردم گوش کنيد واينکه تک تک شما در لست سياه تروريست جاه داريد ذهی خجالت ، ذهی شرم .
    انچه آدمی را والا ميکند مدت احساس مترقی ، ديگر انديشی والای در اوست ، نه شدت وحشت ، عقب گرايی ، تاريک انديشی . اين ويس ناصری چون « دست مال کثيف کافی للی » گاه طرفدار ربانی ، گاه سياف وهابی و حال با هم ذوق و هم شوق خود که صفت جوانی مشترک دارند گلبدن هم طبق گرديده است . فعلأ کافی است اگر حرفی به آدرس حزبی ها و خاديســــتها سر داديد انگاه دوسيه های تک تک وزير جهادی ، سفير جهادی طالبی ، وکيل جهادی وطالبی با [ خاد ] همه وظيفه دارند ديگر افشا سازند.

    • آقای بایانی !

      ازین تناقض گوئی خجالت نمیکشی؟

      ازیک طرف دعوای مردانگی داری وازطرف دیگر چرندیات دوران قدرت ومکنت که به برکت هم پیک شدن زن ودختر جوانت با مشاور روس بدست آورده بودی آنرا به رخ مردم میکشی که فلان وفلان بامن درارتباط بود.

      آیا این تاکتیک شما تازه گی دارد؟

      شما خادیست ها درمقابل کی نبوده که دعوای داشتن ارتباط با وی را نکرده باشید زندانی های بیچاره ایکه بالتمام والکمال دراختیار تان بود حالا دعوای ارتباط دشان واگنتوری وغیره را با وی دارید آیا تو شهامت داری؟ مگر درین همین سایت کابل پرس? شما خادیستها حتی ازنسیم رهرو هم یاد نکردید که باشما اجنت بود؟ یک زندانی اسیر ازخود چه اختیاردارد که دربرابر مستنطقین وحشی خاد مقاومت کند چرا نمی شمرمید عزیزم ؟ تو وقتیکه یک زندانی بی همه چیز را حالا متهم به ارتباط میکنی ازکسانیکه درکراچی واسلام آباد بودند چه ننگ وشرم داری که آنهارا هم متهم به ارتباط داشتن باخود نکنی؟ تو وقتیکه خودت ازقنوسلگری کراچی وسفارت اسلام در دوران نجیب یادکری این را ثابت کردی که تو با آی اس آی هم ارتباط داشتی ورنه چگونه درکشوریکه 99% فیصد ان مجاهد ومهاجر باشد تو درآنجا آزاد فعالیت کنی؟ معلوم است که یا استخبارات پاکستان هم تحفه های اجسام لطیفه را هم اهدا میکردی چیزیکه درقاموس یک خادیست بوده وهست. که بخاطرجلب منفعت حتی اززن ودخترخویش هم درگذر بودند. چنان معلوم میشود که جنابعالی بخاطر ترس از جنگ رویا روی با مجاهدین به واسطه تحفه های نقدی به اعضای بلند پایه خاد توانسته بودی که آنها را فریب داده وزیرا نام فعالیت اوپراتیفی نامهای سران مجاهدین را هفته وار به نجیب گاو میفرستادی که امروز با فلانی ارتباط برقرار کردم وروزدیگر با مهاجرزاد ارتباط دارم فردا با مولوی حمزه . آخر این چی را ثابت میکند؟ اینکه با طمطراق ازعضویت خویش درآن سازمان جهنمی انکار نمیکنید مسلما از فعالیتهای استختاراتی هم باید یاد کنید. این یک موضوع طبیعی درتمام ادوار تاریخ بوده است درجنگ نان وحلوا تقسیم نمیشود خصوصا جنگ استخباراتی. اما مهم این است که تو علیه مجاهدین درین جنگ استخباراتی چه دست آورد داشتی؟ وآنها چه دست آورد داشتند؟

      آخر تا چه وقت به همین ترفندهای کهنه خواهان درز اندازی ونفاق میان مردم هستید؟ این چه فایده دارد که تو اسناد ارتباط کریم مهاجرزاد را بمن حالا نشان بدهی ؟ او نیز عضو یک سازمان سیاسی بود وحق داشت که فعالیت های استخباراتی را درمیان صفوف مخالفش انجام دهد این چه فایده ونفع برایت عاید میسازد؟ مگر فکر کرده ای که هنوز هم قدرت داری ومجاهدین را یکی بالای دیگرش بی اعتماد میسازی؟ بمن چی که مولوی حمزه که حالا در دنیا نیست با تو درارتباط بوده ویانه؟ بمن چی ؟ چه چیزی را میخواهی ازین ثابت کنی که آیا میخواهی بگوئی که مولوی حمزه یا مهاجرزاد پرچمی بودند؟ اگر چنین فکر کرده ای سخت درحماقت بسر می بری عزیزم لطفا بخود آی! واین رابدان که سخن های کهنه وفرسوده ونیزنگ های شیطانی آزموده شده دیگر دربین این ملت کارائی ندارد همه میدانند که شما اولادهای غیرشرعی روسها بودید! شما هیچ تعهدی به این ملت ومردم نداشتید شما حرامزاده های تاریخ بودید که سبب فروختن این خاک اول به روس و حالا به آمریکا وقوای غرب شده اید. آری یاین خودت هستی باید اعتراف کنی که آن لشکر بی سر وپای عرب وعجم بخاطری درافغانستان تجمع کرده بود که تو قبلا قبالهء شرعی خاک را به روس امضا کرده بودی اگرتو اولاد حلال زاده می بودی درهمان وقت قدرت ازاعمال کفرآمیز وخلاف موازین وطنی ات برمیگشتی وزمینه ایجاد یک حکومت سالم ودرست را درکشور مساعد مساختی وخودرا بحیث یک مجرم جنگی به دادگاه های بین المللی می سپردی اگر وجدان داشتی واضح است که تو از آن وجدان هیچ نصیبی نداشتی وحالا هم با افتخار ازهمان خاک فروشی وزن فروشی ودخترفروشی ات به روسها یاد میکنی شرم باد بمن که بعدازین بتاتو پیام رد وبدل کنم انسان ملعون بی همه چیز وآنهم بعدازین شکست خفت باریکه خودت واولادت به سوسیال اروپا

    • بایانی صاحب.

      ما خو نفامیدیم که افتخار به خادیست بودن چه کمال دارد که جناب عالی بالای ان میکنید. به نظر این حقیر جاسوس بودن (چه برای خاد وکاجی بی ویا ای اس ای و سی ای ای) درست مانند مورده گاوی کردن است حتی بدتر از ان.

      در ثانی حالا برایم علت غرق شدن وتباه شدن خاد معلوم شد. زیرا خاد بالای کسانی مانند شما حساب میکرد که دامن تان را بالا گرفته اید وما از اینجا حتی شاه روده های مبارک تان را میبینیم واین افشاگری های شما باعث سقوط خاد شد در حالکه یک جاسوس ویا اجنت باید راز های کاری اش را با خود در گور ببرد ولی شما کاسه کردن وافشاگری های وطنفروشی خود را در کابل پرس? کرده اید ومعلوم میشود که دشمنان خاد از دهن پاره شما که مستقیما مشابه به دهن پایینی تان است استفاده کرده و رازهای خاد را از شما کشف میکردند. بنا به نظر من جهادی ها نه بلکه کمونستها باید شمارا به قتل برسانند (البته خدای ناخواسته)

    • روشن !

      ما خو نفهمیدیم که افتخار به طالب بودن چه کمل دارد . که جناب عالی بالای ان میکنید به نظر این حقیر طالب بودن ( چه طالب افغانی و یا پاکستانی و یا سوادنی و یمینی ) درست مانند مرده گاوی کردن است حتی بد تر از ان . در ثانی حالا برایم علت غرق نشدن و تباه نشدن طالب ها معلوم شد . زیرا طالب ها بالای کسانی مانند شما حساب میکرد که دامن تان را بالا گرفته اید و حتی از مکه و مدینه و اسلام اباد و دفتر مرکزی سی آی ای شاه روده های مبارک تان را میبینند . و دله گی و مرده گاوی شما طالبان باعث بالا رفتن و بقای تمام طالبان گردیده است . در حالیکه یک طالب و یا ملاه و یا اخوند باید در خدمت مردم باشد ولی از جایکه مرده گاوی و وطن فروشی و زن و فرزند فروشی و گوه عربها را خوردن و مفعول بودن کار شما وطن فروشان مرده گاو ولد ذنای مادر حرام و بچه مفعول است . میخواهید که اعلانات بی غیرتی خود را در کابل پرس? منتشر نموده خود را با امیرالمونین مردگاوی عثامه بن لادین که خواهرش در نیویارک فاحشه به نامی است . . توچه همه را به خود جلب نماید و از دهن پاره تان که مانند کون تان است استفاده نموده به مرده گاوی تان ادامه داده در اخیر نام اسلام و طالبان را روشن نماید . شما همه بچه بی ریش نصیر بابر و حمید گل هستید و ضیا الحق هستید . .

    • تریدر. چتیات ات را خواندم و از ته دل خندیدم. از این خندیدم که جناب عالی همتباران تان یعنی کسانی که 99.99% انها از طالبان بی ناموس واز رهبر انها که نواده همان رهزن مفعول ابدالی یعنی احمدشاه ملتانی است را حمایت میکند بسیار جالب خطاب کرده اید. تریدر (یعنی تاجر که البته شما باید یک تاجر جنسی باشید) ما کسی هستیم که سایه طالب را با ارپی جی میزنیم وقسمکه گفتم برای من فرق میان یک خادیست که برای کاجی بی فلان پیش میکرد بایک طالب که مفعول یک ظابط ای اس ای است هیچ وجود ندارد.

      از گفته های تو من قبلا درک کرده بودم که تو یک خادیستک بودی که سیاه سر های خانه ات در ساز شاه دلاور خانه سرین وسینه میجنباندند وقند دردل مشاورین روسی اب میکردند وتا رسیدن انها به وصال تو چندین امضا از انها میگرفتی ولی خوب شد که با دلایل برایم به ثبوت رسانیدی

    • jalaludinbaiany جناب بایانی اصیل و خانزاده!!!

      من از قبل فکر میکردیم جناب تان از کارمندان پسیف و سیاهی لشکر در ارگان خاد ووزارت خارجه تشریف داشتید حتا چگونگی اموزش درس و تعلیم جناب تانرادر ترکیه نیز زیر سوال میبرد !!

      از قضاوت های یکجانبه عدم توازن قبان یا شاهین ترازو تان همه دانستند که درس های حقوق بین الدول ,حقوق سیاسی ودیپلوماتیک .... را درست فرا نگرفته اید .خوب هر چه نباشد داکتر اوغان دیپلومات اوغان انجنیر اوغان نظامی اوغان با دیگران کمی فرق دارد !!! ما عادت کردیم خر لنگ خود را با طیاره جیت دیگران برابر بکنیم.

      همچنان سال شمولیت تان در ح دخ ا هم یکسال قبل سقوط اداره نجیب و حزب را نشان میدهد شاید داستان کاسه و نیم کاسه در ان نهفته باشد !! حال سوال های در ذهنم خطور میکند که چه وقت بوزارت امنیت شامل و چه زمانی شخیصت دیپلوماتیک داشتید !! همچنان باری متوجه شدم که استقامت کاری فلان اداره خاد را برعکس طبق خیالات خودت تشریح فرموده بودید !!

      این همه از بی خبری, عدم علاقه تان به درس های مسلکی و بد بختانه از لاف وپتاق تان سرچشمه گرفته است .

      لاف ها ....شما باعث شد که "کوچنی غازی" که تا دیروز مرمی های راکت سر شانه یی بدست دنبال فلان قوماندان سرچرب و چشم سرمه روان و شب ها بخاطر گرم شدن بدنش خود را به "تلتک و اغوش فلان قوماندان" میچسپاند .... خواهر و مادر ناموس هر چه خادیست بود را به باد ناسزا ء بگیرند
      چه ضرور بود که لاف بزنی .....گویا صد ها اجنت داشتم برای من که کارمند خاد بودم داشتن صد ها همکار یا بگفته خودتان اگنت قابل قبول نیست چه رسد به دیگران و فلان "مومنک و ضربه یی"....

      در اوغانستان تهمت ,ناروا , ناسزا در حق مخالف خود گپ تازه نبوده نسبت دادن گپ های نادرست به زنان مظلوم هم در ساحه مجاهدین سربکف هم در ساحه حاکمیت دولت سال هاست جریان دارد .
      انانیکه عقیده دارند گویا خاد یستان خواهر و مادر... شانرا در مجالس روس ها ومشاورین میبردند غلامان حلقه بگوش ای اس ای ....اند که از هیچ اتهام و پروپاگند بر علیه مخالف خود دریغ نکرده اند .

      گذشته دوره جنگ وجهاد و کشمکش....با ما و روس ها نشان داده است که هیچ موردی از جانب قوای مسلح ما و روسها در ساحه مخالفین در رابطه به مسایل ... زنان و دختران مربوط مخالفین وجود نداشته و از جانب رهبران مجاهدین وقوماندان مشهور هم عنوان نشده است اما بار ها از جانب نظامیان و افراد ای اس ای که با یک تعداد گروپ های مجاهدین حضور میدانشتند این گونه مسایل بخاطر ایجاد اخلافات بیشتر عنوان شده است بگونه مثال در فلان کتاب فلان جنرال اس اس ای ادعا شده است که سربازان شوروی در خوست یا پکتیا به یک زن یا دختر اوغان تجاوز کرد.... که انهم از جانب مجاهدین و دیگران تائید و تصدیق نشد بل به سر زنش خودشان یایان یافت !!!این ها تبلغاتی بیش نبود چونکه قوای روس هیچ گاهی در خوست وپکتیا وپکتیکا حضور نداشت تا روز های فرار داکتر نجیب قوای اوغانی از ان جا دفاع میکردند !

      میشود این را استفاده بی شرمانه سیاسی بر خلاف عرف و عادت وطن ما از پاک دامن زجیر کشیده جنگ سی ساله که در هر دو طرف بار گران انرا زنان زجر کشیده ما بدوش کشیده اند این زنان بودند که فرزندان و شوهران برادران کودکان ... شانرا از دست میدانند و به سوگواری همیشگی انان می نشستند این زنان بودند که خانه و کاشانه شان حریق انرا از دست میدانند ..

      اما در ساحه ما !! سربازان روس بمدت یک و یکنیم سال برای سپری کردن خدمت اجباری سربازی بوطن ما اعزام میشدند قوای روسی از نظم دسپلین انظباط نظامی درستی بر خوردار بودند به مانند ملیشا تسلمی مجاهدین بدولت نبودند از ترس قوماندانان و جنرالهای ... شان قالب تهی میکردند این بدان معنی نیست که از سبب ترس به کار های که ذکرش برایم شرم اور است مبادرت نمی ورزیدن در لشکر روس ها هزاران زنان و دختران خوش چهره که شکل و شمایل نظافت .... شان به همه معلوم است حضور میداشتند .

      بلند رتبه ها سیاسی ونظامی و محصلین نظامی و غیر نظامی ما بر علاوه دروس و تعلیم اتحاد شوروی را استراحتگاه شان فکر میکردند !!!! نه بر عکس...

      هیچ گاهی سربازان روسی مثل امریکایی ها که عکس های شان در انترنت فراوان پیدا میشود زنان اوغان را تلاشی بدنی نکرده اند همیشه در عملیات هابا قوای روس زنان موطف خودشان , قوای اوغانی و کوچی ها حضور میداشت ...همچنان دفاتر خاد نایت کلپ های محمد زایی ها در شهر نو کابل و امریکا .... نبودتا رقص و پایکوبی دران جریان میداشت و خادیستان هم کسانی نبودند که نوامیس خود را با انان برقصانند بل ما بفکر دفاع از نوامیس هموطنان ما بودیم که دیگر زنان در کنر خود را از دست عرب ها و پنجابی ها بدریا ها غرق نکنند ملیشا تسلمی هرات و قندهار و جوزجان که تا دیروز مجاهد بودن ساحه ما را با ساحه مجاهدین اشتباه نگیرند ....

      نمونه خواب دیدن های حکومت اسلامی مجاهدین را در کابل و تمام اوغانستان بعد بقدرت رسیدن شان همه دیدن انان ادعا میکرند که زن در جامعه اسلامی بدون محارم باید از کابل تا هرات تنها به امن و امان در سیر و حرکت باشند اما برعکس تا سروبی زرداد هم کسی تنها رفته نمی توانست در نواحی شهر کابل در روز روشن زنان با وجود که با محارم شان میبودند دها بار الحمد و قل واله را میخوانند تا از ساحه فالن پوسته یال کشال بگذرند !! تمام گروه ها مجاهدین در کابل بزنان بی حرمتی نموده اند انرا مورد تجاوز قرار داده اند حتا در بادی موتر در مسیر زایشگاه و راه جلال اباد کودک شان تولد یافت در شمال و جنوب شرق و غرب وطن ما در حاکمیت مجاهدین به زنان تجاوز شد بزور به شوهر داده شد سنگسار شد گوش بینی بریده شد اعدام شد .... فروش انان وتبادله انان با قاطر و از مدت ها قبل در بین قبیله کاکر خان رایج بود....

      زمانیکه عملیات های نظامی ما بر ساحه مخالیفن یا بر عکس جنگ تعرض انان بر ما شروع میشد اکثرا زنان دختران فرزندان شانرا در شهر های بزرگ به ساحه دولت میفرستادند بلخصوص در شمال کابل جلال اباد هرات قندهار مزار حتا قوماندان مشهور انان خود بمردمش دستور میداند تا فامیل ها و زنان .. را به ساحه ما بفرستند این ثابت کننده ان است که قوماندان ها میدانستن که ما به زنان و دختران کسی تجاوز نمیکنیم حرمت انسانی اسلامی و زنان ....را داریم ورنه چرا مسعود و قوماندانان شمالی به کرار چنین میکردند "اگر که بدش بگفتی خوبش نیز بگو" ..

      "اگر کمی وجدان داشته باشند نباید چنین حرف های کودکانه وافتراء را عنوان بکنند

      اکثر مجاهدین خود در کوه ها و دشت ها با ما در جنگ بودند و خانه و خانواده شان در ساحه دولت بلخصوص در ولایات و گاهی هم شبانه دزدانه به خانه های شان می امدند ...

      شما ها که از خدمت سربازی یا پیوستن به مجاهدین یا بخاطر کار وبار به پاکستان و ایران... میرفتید مگر دختران خواهران زنان ومادران تان نزد ما در ساحه ما رها نمی کردید ؟؟؟

      شما که با خانواده های تان از مسیر مجاهدین بخارج فرار میکردید مگر "سیاه سر" های تان بدون مرد از مسیر ما از ساحه دولت عبور و مرور نمی کرد اینها همه ثبوت با ناموس بودن ما را دارد حال شما نشان دهید که کسی حاضر بود زن دختر پسر جوان خود را تنها بدون مرد بدون تشویش از ساحه شما مجاهدین و" قاچاقبران انسان" اوغان و غیر اوغان حتا بلوچ ....عبور دهند ..

      بایانی اگر فردا بمیری من شاید گور کفن ات بکنم نه دیگران پس هنوز که دیر نشده از خر شیطان کوز شو و کاروان قبیله را به حال خودش در همان کویر خودشان رها کن ...

  • آقای trader ! حاجی صاحب آصف خان سرپلی دوست این حقیر فقیر اند . گرچی با ایشان روی بعضی فروعات می پیچیم ولی روی همرفته ایشان انسان با دل و قلم بدستی اند که برایشان احترام قایلم . کوشش کنید از نوشتن دشنام و تحقیر در پیام های خود جلوگیری کنید . دوست ارجمندم آقای بابک فرموده بودند که ناسزا و توهین نوشتن ماهیت ، مقدار و وقار پیام را میکاهد ، الحق که ایشان راست و حقیقت فرموده بودند .

    مزاری :

    تو از کجا خبر داری که سرپلی ( اصف ) نام داره و ( حاجی ) نیز میباشد . تو که میگی که حاجی صاحب سرپلی دوست تو است . ایا تو خودت او را به چشم دیده ایی ؟ و یا من برای او نوشته بودم . . تو چرا به جواب من نوشتی . . ؟ بابک روشن ضمیر را من نمیشناسم . . ولی یک بابک را میشناسم که قومای ریس جمهور سابق افغانستان مرحوم ببرک کارمل بود ؟ راجع به ( زلمی دامون ) چه میفهمی مگر این شخص برادر مرحوم ببرک کارمل نیست ؟ که عظیم بابک برای او ( حزب جدید ) درست نموده است .

  • اقای شـــــــــــــــــــبير کاکر !
    در نظـر داشتم با نخســـتين نگرش از قضاوت برحق عليه سمبول تزوير ، جذامی شناخته شده ، آشـــــوبگر ماهر ، اپتدا جوخدار « باند جمعيت » و هم اکنون « فعال سياسی يا دلال
    باند حکمتيار » ويس ناصری ، نظر تاييدی واقعيت مطلب را اذعان نموده .
    ولی شــــوربختانه « تو شبير خان کاکر » يک باره چهره زشت ، نشخوار که از زراد خانه
    [I. S .I] آموخته بوديد ، و خود روزگار زياد يکی از ( دلالان بيـــوه کمپ ) پشاور بوديد
    با زهر پاشی عليه افسران با شهامت ، مبارز ، وطن پرست ، ارتداد ناپذير ، با ناموس و حافظ ناموس شــما فراريان [ خاد ] بر ملاه و آفتابی گرديد ، که در يک طرف ســــکه « تو » و طرف ديگرش ويس ناصری قرار داريد .
    امروز برای شناخت افغان باشرف ، با ناموس ، آزاده ، ترقی پسند ، ديگر انديش [ خاد ]
    و [ خاديست ] سنگ « محک » « سنجش » « مقياس » گرديده است . ارتجاع منطقه
    عرب ، پنجابی ، سندی ، ايرانی و ارتجاع بين المللی انگليس ، امريکا ، روس ، فرانسه، المان ، هاليند و ديگر زنجيريهای امپرياليزم ، در داخل کشور ارتجاع داخلی « مجاهد انگليسی طالب » « مجاهد امريکای ، ربانی، سياف ، گلو ، مجددی ، گيلانی ، نبی ، خالص، مزاری ، محقق ، اکبری ، خليلی ، محسنی ، دوستمی » « تفنگ سالار » « ترياک سالار » « چپاولگر » « غارتگر » « دلالان کمپ بيوه که هر روز با فشار وتهديد صد ها زن جوان بيوه مجاهد واقعی را توسط طياره برای عياشی شيخ های سعودی ، عمارات ، قطر ، کويت » فرستاده طبق نشرات « لوموند فرانسه ، گاردين انگليس، نيويارک تايمز » بيشتر « زن » ( در زمان جهاد بنا به تقاضا شيخ مليارد عرب سران جهادی ، دلالان چون شبير کاکر ، ويس ناصری ووو صدها زن در مقابل پول به عرب ها به فروش رسيده است ) و تو شبير کاکر شهرت بسازی داری که خواهر ، دختر ، اقارب خود را نيز در جمع زنان مظلوم بيوه برای عرب ها به فروش رسانيده و در مورد اسناد ، فوتو انکارناپذير وجود دارد .
    برای تو کاکر ، خان ، روشن شفاف نگاشت : ديگر خاموشی ، رازنگهداری ، مصلحت در مقابل « ناموس فروش چون کاکر ، روشن ، ووو گناه و اشتبأ است . گذاشت اين عناصر
    با ابتهال ، سردادن ابطال ، تروريست ، ا ، ناموس فروش ، مزدور پاکستان وايران و فعلأ مرده گاو های [ ناتو ] خاموش گرفت ، و تحمل نمود در حاليکه ناموسداری ، صداقت ،
    رسپردگی هر « خاديست » به همه معلوم و هويداست . اگر ناموس فروش ميبودن در
    دعوت قوای [ ناتو] [ اشغال افغانستان توسط ناتو ] [ و درآغوش قوای متحد ميبودند ]!
    مخالفين تلاش نمودن تا تمسک بر جنايات « خاديستهای قهرمان » در يافت و تک تک انها را مجازات نمايند ، نه تنها نه يافته بلکه جنايات ( مجاهد ) و( طالب ) ديگر معضله برای کشور وجهان گرديده است .
    اگر وجدان ميداشتيد ؛ ديگر برای هر افغان شفاف است که قوای مسلح افغانستان ، اردو ، پوليس و خاد مردمان باشرف ، با وجدان ، با ناموسودند ، که با تجويد ، تقوأ دايمأ در فکر اعتلأ وطن بودند . از اين رو و سبب با فروکش جنگ سرد اين ها بخصوص « خاد» خار چشم دشمن و ارتجاع ميباشند . از جنرال حميد گل سوال گرديد : از طرف کی ، چه ، چگونه طی حاکميت حزب دموکراتيک خلق افغانستان [ حزب وطن ] ضربه وخساره ديديد ؟
    جواب داد [ خاد ].
    سوال گرديد از کی نفرت داريد ؟
    جواب داد [ خاديست ].
    بلی !
    اين خاد بود که شب و روز با تلاش پلان های بزرگ از انطرف اوقيانوس ها عليه کشور ما ومردم طرح ميگرديد خنثا و افشا جلوگيری ميکرد .
    اين خاديست ها بود که « تهران » و « اسلام آباد » را دايمأ به لرزه انداخته بود .
    اين خاديستها بود تا رده های اول و دوم باند های جهادی نفوذ نموده بود . اگر خيانت از داخل « حزب وطن » صورت نه ميگرفت تو شبير خان کاکر تا حال دلال « کمپ بيوه » بودی و شايد تا حال شهرت جهانی را تو « روشن » « شهرت جهانی مرده گاوی » را حاصل ميداشتيد .
    لوده جان !
    ما با زندانی ها کار نداشتيم ، بلکه انها از آسايش خوب برخوردار بودند .
    و شما نوکران ارتجاع به اين تصور ميباشيد :
    هر کسی چند تروريست را بنام « مجاهد » « القايده » « طالب » کمک نموده بوده همه انها « مجاهد » بودند . نخير " جنگ سر لحاف ملا بود وقتی لحاف برای غرب رسيد . جنگ سرد با خيانت گرباچف خاتمه يافت ديگر « مجاهد » « طالب » « القايده » به گورستان سپرده شد . اين هايکه اکنون فعاليت دارند مانند شما اجيران [C.IA][musad][m-14 and16 انگليس ] ميباشند و تو بی مغز فکر ميکنی تمام نفوس پاکستان « مجاهد » بودند و هستند . انطور نيست « ح.د.خ.ا ــ حزب وطن و رهبرانش مرحوم فقيد ببرک کارمل ، شهيد دوکتور نجيب الله تا هنوز طرفداران ، دوستان در ايران وپاکستان داشتند . مردم پاکستان انتظار تابيدن تابش آفتاب « ثور » را در خاک خود داشتند .
    اگر بيشتر ناکجای « تو » و « روشن شناخته شده » درد دارد باز بنگاريد اينبار مستند با شما برخورد ميکنم . نرم جای خود را با شاخ گاو جنگ نه دهيد که آدرس تک تک شما را با بيوگرافی معرفی داشت . بخصوص از کثيف ، بدذات ، بدکنش ، مفعول [ روشن] معلومات کافی دارم .

    • جلالک پالانی. تعریف هایت از خادیست ها بسیار جالب است. ببین من چه تصور از خادیزم دارم:

      • خادیست ها ناکام های کانکور که به دانشگاه ها راه نیافتند و شکار کاجی بی شدند.
      • خادیست ها یعنی انانی که مردم را باالعفعل در وقت نماز دستگیر وبه دنیا دیگر میفرستادند.
      • خادیست ها کسانی که مکروف در بغل چب و بوتل ودکا در بغل راست داشتند وفرق میان خواهر ومادر خود را نمیکردند.
      • خادیست ها بی سوادان احمقی که باعث فروپاشی شوروی با دادن معلومات های غلط گردیدند.
      • خادیست ها سادیست ها شکنجه گرانی که ناخن را از دست وپا میکشیدند واز زنده به گور کردن مردم عام لذت میبردند که کشف گور های دسته جمعی در اکثر نقاط کشور ثبوت این مدعا است.
      • خادیست ها بی ناموسان حرفوی که زنهای شان در ساز خان دلاور خانه سرین وسینه میجنباندند وقند در دل مشاورین کاجی بی اب میکردند وتا صبع بلوجاب میکردند.
      • خادیست ها همان وطن فروشان که سالها به ضد غرب شعار دادند ولی امروز خودشان مصروف سگ شویی در جرمنی ولندن وهالند هستند
      • یک خادیست مانند جلالک پالانی که میگوید که من از روشن خبر دارم ولی از خواهر ودختر خود خبر ندارد که مشغول بای فرند بازی هستند وقریب است که بایانی صاحب یک نواسه موی زرد چشم سبز گردد.
      • خادیست ها بی ناموسان حرفوی که بعد از وقایع سال 71 نیم ان خود را بالای ......گلبدین انداختند ونیم دیگر ان خود را بالای ........ربانی!
      • خادیست ها سگان بی شرفی که باید به جرم کشتار دسته جمعی مردم افغانستان محاکمه گردند.
      • خادیست ها قاتلین که باید به جزای اعمال شان برسند
    • بایانی صاحب. من زیاد فکر کردم که شما ادرس مرا با بیوگرافی من از کجا دارید باز یادم امد که یک زمانی یک نفری (گیرل فرند) داشتم که بسیار خوب سکنگ میکرد ونام برادرش جلال بود ووی در ریاست شش کار میکرد. حالا دانستم که وی مرا به شما معرفی کرده است. خواهر تان میگفت که سکنگ را از محرومه مفغوره مادر خدا بیامرز شما یاد گرفته است.

      راست است شما مرا میشناسید اگر میخواهید شما مرا معرفی کنید تامن هم در مورد تجارت خانواده گی شما معلومات بدهم

    • Roshan!!!

      تربیه , اخلاق وادب خانواده گی , محیط اموزش و پرورش , اجتماع .... بالای انسان تاثیر بزرگ خود را تا دم مرگ دارد ..

      همچنان میحظ ناسالم خانه ,درس ... در جهت عکس ان .....

      اگر طرف مخالف تان هست اعمال و کردار انان را قبول ندارید نباید به افترا و تهمت متوسل شوید از تبلغات خصمانه خارجی ها مغرض استفاده نکنید اسناد و شواهد و دلایل تانرا با مدرک و برهان قوی به مراجع مربوط یا طی مضمونی ... ارائه بفرماید ........... و از جانب مخالف نیز منتظر جواب و دلایل انا ...

      درست است که ما اشتباهاتی داشتیم ما هم دعوا فرشته بودن نکرده ایم اما این اتهامات بی اساس با دشنام ..... بیشتر از زبان کوچه گرد ها و معتادین... شنیده میشود ..

      • خادیست های ناکام کانکور ......!!!کارمندان خاد از رده های پاین تا بالا هر قسم تحصیل داشتند عالی بکوریا متوسط .... عمل و شیوه کار و نتایج ان باید دیده شود !!! مخالفین ما بیشتر شان تحصیل نا تمام داشتند افراد شان اکثرا از سواد خواندن و نوشتن بی بهره بودن اسناد تحصلی ما تا هنوز قابل اعتبار است همیشه اسناد تحصیلی مخالفین در پاکستان و بعضی جا ها در ساحه مجاهدین در داخل سوال برانگیز بوده است حین حاکمیت اول ربانی بعضی دعوا و دنگله بین افراد شورا نظار در باره تحصیل فلان دوست شان گرم میشد گویا سند تحصیلی فلان ادم نادرست است و هیچگاه در مکتب .....(داخل اوغانستان ) شاگرد نبوده است ..
      • این کاملا طفلانه است و از جانب کسی که خود را مسلمان و مسلح با احکام قرانی میدانند ادعا کاذب چون "خادیستان بخاطر نماز خواندان مردم را گرفتار میکردند ...!! من قبول میکنم بعضی اوقات در زمان تره کی و امین چنین کاری صورت گرفته است نه در زمان خاد مساجد زیادی در زمان حاکمیت کارمل اباد شده است شاید بگوید بخاطر تبلیغات .. بوده است !!از قبل باید بجواب ان پرداخت محترم حال شما اعمار کدام مسجد را در زمان حاکمیت تان در کابل و کل اوغانستان نشان دهید حتا در ساحه حاکمیت مجاهدین در زمان جهاد را نیز ... ما که از شهادت دها و صد ها مساجد و اماکن مقدسه در تمام اوغانستان بوسیله مجاهدین و طالب ... اگاهی داریم ...

      - خادیست ها بی سوادان احمقی که باعث فروپاشی شوروی.....به این ادعا تان تاریخ جواب داده است ضرور نیست تا بدان بپردازیم نه مجاهدین نه پاکستان نه قضیه اوغانستان هیچکدام انگیزه اصلی فروپاشی شوروی نشده است چه رسد به زوال شوروی از جانب خادیستان ...

      • خادیست ها سادیست ها شکنجه گرانی که ناخن را از دست وپا میکشیدند ..... کشف گور های دسته جمعی .... ثبوت این مدعا است. .........روشن خان یکنفر را بیاورید که ناخن پا یا دست اش را خاد کشیده باشد این تبلیغات اجانب برعلیه خاد بوده و است شاید در زمان امین و تره کی چنین کاری صورت گرفته باشد من هم شنیده ام اما هرگز کسانی را که ناخن های شان کشیده باشد را ندیده ام را ندیده ام چیزی که حقیقیت بوده است برق دادن ها و شکنجه های حیوانی باند امین و تره کی بوده وان هم ثابت است شما خاد را با کشتارگاه های انان اشتباه گرفته و تحت تاثیر پروپاگند دشمنان شعوری ما قرار گرفته اید ..همچنان زندان های مسلمانان سربکف را در تمام نقاط وطن ما با برخورد و شیوه عمل شان در باره زندانی ها اسیران....به ما و پشتیبانان خارجی خودش شان معلوم است باید انسان در قضاوت ها ضمیر خود را شاهد بگیرد ...
      • خادیست ها بی ناموسان حرفوی که زنهای شان در ساز خان دلاور خانه سرین وسینه میجنباندند وقند در دل مشاورین کاجی بی اب ... من قبلا بجواب این ادعا بعضی ها پرداخته ام ...تمام خادستان نسبت قبیله نداشتن تا همه اتن کنند شرایط انقدر سخت اومده بود که از رخصتی های قانونی خود استفاده نمی توانستیم از جبهه ی به جبهه دیگر میشتافتیم چون امروز نبود که با استفاده از مو قف و وسایط دولتی گل شیرین بوبو شیرین خودرا به قرغه و باغ بابر ووو میبردیم بخاطر سواد خریدن برای خانه وقت نداشتیم .. چه رسد به باغ بالا و پاین ..
      • امدن به غرب و ضدیت قبلی ما با انان .......روشن خان ما هیچ گاه مخالف مردم غرب نبوده ایم مخالف سیاست ها غربی ها بر ستمدیدگان جهان و زحمتکشان خودشان بودیم وهستیم لینن نیز مقیم لندن سویس .. خمینی به فرانسه مقیم بودند , مجاهدین ایتلاف شمال که امروز دشمن سر شخت پاکستان اند نیز به پاکستان تشریف داشتند و با رده های بزرگ نظامیان واستخبارات دشمن همکار بودن .. در مساکو نیز مجاهدین فراوان پیدا میشوند ..... از جمله انجیر عارف داکتر عبدالرحمن .....انجا پناه برده بودند.. ما در اینجا کار میکنیم مالیه میدهیم فرق نمی کند قاب شویی یا فیل شویی یا پنچر مینی کار کار است کار عبادت است از سوی هم پدران ما در رژیم های قبیلوی منصب و مقام دزدی نداشتن تا صاحب پول و قصر ها و زمین ها ... میبودیم ...یا در گروه های ساخت ایران وپاکستان ...و چور و چپاول پاتک انان هم خسربره و یازنه نداشتیم تا از شستن قاب شرمان می امد. چه بهتر از این ثبوت که مردم ما را ما فوق قدرت در حاکمیت ح دخ ا میدانند اما اینک کراچی بانان کشور های سوسیالستی و قاب شویان غرب (در رستوان برادران کرزی و زردادخان گلبدینی )...
      • خادیستان خود را به وطن و مردمش فروخته اند نه به رهبران رهزن غلام وهابت و پاکستان و ایران ......

      ما اکثر خادیستان حاضر هستیم تا پای میز محمکه برویم از گذشته خوب و بد خود از اعمال خود جواب بگویم اما مخالفین نیز باید به خاطر چور چپاول ادم کشی مسلمان کشی تجاوز خاک فروشی اختلاس بیت المال در زمان جهاد در زمان تسلط شان بر اوغانستان و در حال باید جواب بگویند منظور من همه افراد انان نیست تنها ربانی گلبدین سیاف مجددی خلیلی محقق ....و چند تا مشهور شان کفایت میکند اما مااز خورد وبزرگ حاضر هستیم جواب گو باشیم ...

      هر که حرمت ناموس خانه وخانواده خود را داشته باشد پا را از حریم تعین شده فراء نمی گذارد همچنان فلان ... .... .... مقام های مشهور مجاهدین با دختران خادیست بد نام !!! نه خوشنام عروسی کرده اند ....اگر در خانه کس است یک ....

    • اغای خان. ندانستم که شما واقای بایانی یکی هستید ولی به جواب تان باید گفت:

      • جنایات خاد اظهر من الشمس است و منکر شدن از ان مانند پنهان کردن افتاب با دوانگشتان دست است. شواهد انقدر زیاد وجوددارد که شما مردم بیگناه را به معض مظنون شدن کشته اید که مثنوی هفت من کاغذ میگردد. قبر های دسته جمعی پولیگون پلچرخی وصد ها گور دسته جمعی که در این چند سال اخر در بدخشان وبلخ وجلال اباد وپکتیا وهرات وکابل کشف شد وواضعا نشان میداد که این واقعات در دهه هشتاد میلادی صورت گرفته ثبوت این مدعا است. ایا شما حاضر هستید که در یک محکمه حاضر شوید وصدها هزار شاهد بازمندگان شهدا شواهد را ارایه کنند؟
      • خادیست ها مردم کانکور زده وناکام بودند که بعد از قدرت رسیدند اولین کار ایشان قتل عام استادان دانشگاه کابل بود. بازهم ایا شما حاضر هستید که نام واقعی تان را بنویسید ودر یک محکمه به حیث وکیل خاد حاضر شوید تا استادان دانشگاه برعله شما شهادت بدهند. ایا پست ترین مردم در خاد نبودند؟ ایا خادیزم درمقابل روشنفکران عصبانیت نداشت؟
      • شما میگوید که ناخن کشی نکرده اید ولی نه تنها ناخن کشی بلکه هزارها جنایات دیگر هم میکردید. مثلا اقای سروری بوتل فانتا را درمقعد سلطان علی کشتمند درون نکرده بود؟ شما که با یک اندیوال خود یک چنین کاری را کردید پس با کسی که مخالف شما ودر دستان شما بود یک چنین کاری را نمیکردید؟
      • شما میگوید که در موسیقی رقص نمیکردید ایا سال شش بار رفیق کارمل از جمهوری های اسیا میانه شوروی وبرعکس از افغانستان رقاصه ارسال نمیکرد؟ ایا شما سازهای خان دلاور خانه و بسته به پیمان هم هستیم وصدها اهنک دیگر را که دران دختر های حزبی ها وخادیست ها کون وکمر وسینه میجنباندیند را ندیده اید ویا دیده اید وحالا میخواهید بگوید که انها دختران مجاهدین بودند؟
      • شما گفته اید که شما ادعا این را که گویا شما فرشته نیستید را نمیکنید ولی اجازه بدهید که برای تان بگویم که شما فرشته هستید ولی فرشته مرگ زیرا نام خاد مساوی بود به قتل مرموز وبدون محاکمه. ایا شما منکر به قتل رسیدن تنها صدهزار نفر در زمان تصدی ریاست خاد توسط نجیب گاومیش نیستید؟ تنها کاکای خودم که تازه فارغ التحصیل صنف دوزاده بود ودرسال شصت وسه از منطقه قلعه فتح الله کابل تا امروز لادرک است یک نمونه ان است. شما میتوانید سراغی از قبر کاکایم که بدون شک در میان هزار ها جوان دیگر یکجا در گور دسته جمعی خوابیده است را سراغ دارید که زره از خاک انرا گرفته بالای قبر مادرکلانم که بیاد کاکایم کور شد ویگانه وصیت اش ان بود که اگر فرزندش زنده پیداشد بالای قبرش بیاید ببرم؟ من سخت مشتاق دیدار شما هستم لطفا ادرس خود را برایم بدهید زیرا به هرشکلی که باشد یا ادرس ویا انتقام خون کاکایم را اگر از شما نگرفتم شیر مادر حرامم باد!
      • شما گفته اید که عفت کلام را مراعت کنم ولی معلوم میشود که خونریزی های وافر در زمان خادیست بودن شما چشم های تانرا کور ساخته است زیرا اگر کور نبودید میدیدید که جلال پالانی مرا مفعول خطاب کرده بود ومن به جواب وی نوشتم واین حقم است که به دهن یک خادیست بیناموس که گفته خودت سنگر به سنگر میرفت واز خواهر ومادر خود خبر نداشت که در حوزه های حزبی در ساز خان دلاور خانه سینه میجنباند برایم دشنام بدهد ومن خاموش بنشینم.
      • خادیستک کور ذهن: در این شکی نیست که خادیست ها بیغرت ترین وچشم سفیدترین مردم جهان بودند و در وجودت ضمیر ووجدان وجود ندارد تا از نوشته من خجالت بکشی ولی حاضر هستم که بادلایل به دهنت بکوبم.

      این گز واین میدان!

    • بوله روشن خان !!!

      فرق بایانی خان با من حقیر از زمین تا اسمان است او دنبال قبیله ومن دنبال عدالت وحقوق همه از سیاه وسفید از سنی و شیعه از غرب تا شرق به شمول دوستان هندو و سک هستم !!

      او ثابت قدم نیست دلایل منطقی ارائه کرده نمی تواند حین پیری چون هجده ساله به استدلال کرده چون همه قبیله گرایان اوغانی و مغل های اصیل به چوب و چماق , دشنام و ناسزا متوسل و از لاف وپتاق , بلند و بالا جلوه دان خود نیز لذت میبرند !!!!

      • خوب بود جنایات خاد به باور و برداشت خودتان را ذکر میکردید ... ایا فعالیت مسلحانه ترور انفجار خساره مند ساختن موسسات عامه پلها و بند های برق شفاخانه ها مراکز تحصیلی .... اوردن هزاران خارجی مسلح عرب پاکستانی .... و جنگانیدن با یک نظام عمل غیر قانونی نیست ؟؟ گرفتاری و محکمه انان اجراء عدالت نیست ؟؟؟ قانون هر قدری هم که ظالمانه باشد تطبیق کننده ان عادل است ...
      • قبر های دسته جمعی باید از جانب اهل امور همانا طب عدلی پولیس مسلکی نبش گردد اجساد شناسایی ... زمان عمل یا کشتار ... تثبیت گردد نه مطابق به اوازه ها و قضاوت های سرچوک گور های پیدا شده در بدخشان کابل ....از همان گور های بی گناهان دوره تره کی و امین است نه دوره ما من که گفتم نمیشود بخاطر احمد محمود را و بخاطر اعمال محمود احمد را تیر باران کرد !!!خوب بود در رابطه گور های دسته جمعی دشت برچی پغمان و شمالی جوار تپه بی بی مهرو چاراسیاب بامیان مزار ... که قاتلان انان از جمع مجاهد ین و طالب ها اند تذکر نیز میدادید ... کشتار گاه های مزاری مربوط بخودش از سیاف وهابی مربوط بخودش از مسعود, گلبدین, حکمتیار و طالب مربوط به خودشان پرچم حاضر است تا همه عرصه های دوره حاکمیت ما زیر ذربین قرار گرید اگر که ما در رابطه به زندانی کردن و گرفتاری ..... غیر قانونی بدون مدرک مسوول شناخته شدیم حاضر هستیم جواب گو باشیم دوسیه ها با شهرت تحقیق کننده شهرت متهمین و مجرمین !!! قا ضی و باز رس و مستنظق .... همه موجود ..

      تا جایکه من استباط کردم جناب تان دروس مکتب و اسلامی را درست فراء نگرفته اید .....ناخن کشیدن ها و ....اذیت ازار کشتمند از جانب اسد اله سروری را بخاد و ما ارتباط داده اید در حالیکه باند امین و تره کی همه را حتا هزارن پرچمی را سر به نیست کردند ...

      در ابطه به استادان خوب بود اسما انان را ذکر میکردید و دوسیه های انان را به مطبوعات نشر مینمودید چونکه سالهاست قدرت بدست شما ها قرار دارد ... همچنان هر که استاد بود فرشته نیست استاد سیاف استاد ربانی استاد محقق استاد عطا استاد فرید ....ده ها استاد مردم دیدن و تجربه نیز ...... !!

      هر کی هر چی که جامعه را اخلال بکند و در تناقص با قانون حاکمه قرار داشته باشد جلو ان از طریق عمل قانونی باید گرفته شود . کسی در همان زمان ها بمن گفت شما خادیست ها به هر چه کار دارید حتا به ...دادن یک پسر که از خودش و مال خودش است .. من گفتم دوست محترم هر چه جامعه انسانیوزندگی اجتماعی مردم را اخلال و قانون را نقص بکند باید جلو اش گرفته شود قانون زمینی و اسمانی برای همین است ....

      • ....کانکور زده ها !!!بنابر قضاوت اکثر مردم , تعداد از مخالفین و پشتبانان خارجی شان اعتراف بدان دارند که اداره ما کم سوادان خوبتر از اداره نکتایی پوشان غربی و لنگوته داران پروفیسور اسلامی بوده است ...یکبار تعصب را کنار گذاشته به چار اطراف تان نگاه و از مردم پرس و پال کنید .... بینید که همه چون شما فکر میکنند یا خیر ...
      • داستان هنر پیشه های تاجکی و اوغانی ... بسیار پیش پا افتاده و در حد منطق کودکانه ست اواز خوانان هنر مندانه در هر جامعه حضور داشته و دارند حتا در ایران کنونی و عربستان سعودی .....
      • همچنان قضیه کاکایتان روشن نیست ابتدا باید ثابت شود که جناب شان از جنانب خاد گرفتار شده است یا خیر چونکه خاد به ورقه پرس وپال فامیل گرفتار شونده از گرفتاری فرد و نگهداری متهم روز پایوازی و محل توقیف متهم معلومات کتبی میداد بعد فیصله محکمه به متهم و محبوس پارچه ابلاغ داده میشد به عریضه فامیل اعدام شونده گان از اجرا اعدام و ذکر موادات قانون مینگاشتند ...باید میگفتید کاکایتان عضویت کدام گروه را داشت کدام عمل ضد دولتی را انجام داده بود ....

      همچنان کاکایتان در بخش گویا سیاسی زندانی بود یا جرایم جنایی .. چونکه اکثر زندانی های جنایی که در زندان پل چرخی چند وقتی زندانی بوده اند امروزه همه دعوا سیاسی بودن را دارند ..

      اگر کاکایتان لادرک است و شما فکر میکنید که خاد او را گرفتار کرده است !!! از کجا معلوم که دشمنان شخصی اش بخاطر موضوع زن , خانه, زمین ,بگو مگو ها ی خانوادگی ومحله بود وباش تان ... او را سر به نیست ننموده باشند .....

      مشتاق دیدار من و دیگران نباش چونکه تفنگی ها راکت پراگنان تا دندان مسلح تان ..................ما را ملاقات نمودند و هیچ کاری از دستشان بر نیامد بل روی باند امین و تره کی را با اعمال ضد بشری شان سیاه کردند میشود ادعا نمود که انان با افراد بیگناه زن و مرد و کودک جنگیدن ... مثلا سیاف گلبدین ملاعمر بیگناهان هزاره را از راه ها از کوچه ...بجرم هزاره بودن گرفتار ,تجاوز, و کشت مزاری ودوستم مسعود نیز بلمقابل عمل بلمثل را درحق رهگذران اوغان هزاره ازبک باشندگان شمالی .... روا داشتند اینان بیگناهان بودند نه انانکه ما با تنفگ باروت ....گرفتار میکردیم .....

      اگر هر که مشتاق دیدار!!!!!دیگران باشند کسی در ملک ما زنده نخواهد ماند چونکه دوملیون از دوطرف کشته و زخمی و لادرک ...ارمغان جنگ و برادر کشی که همه به تحریک و تشویق خارجی ها انجام شده است وجود دارد .

      فکر کنم در همسایه گی اوغان ها قرار دارید و عادت کشتن و اخطار دادن انان به شما سرایت نموده است از این رو اخطار شما را جدی نمیگریم .

      جناب تان بمانند گروه های مجاهدین بخاطر گرفتن انتقام از جانب مقابل !!! که از همتباران وهم قریه یی های طرف که روح شان از کشت و کشتار بیگناهان خبر نداشت انتقام میگرفتن ... استین را برای کشتن منی حقیر نیز بالا زده اید من باری به بایانی بخارایی گفتم که با من چون بد ماشان و معتادین و کوچه گرد های دهن سینما ها صحبت نکن دلیل بگو دلیل بشنو انرا برای شما هم گوش زد میکنم ..
      با سوگند یاد کردن شیر مادر و این گونه احساسات !! فکری در ذهنم خطور کرد اینکه اگر خدا نکرده در کدام پوسته تفنگی های جنگ های کابل حضور داشتنید چه اعمالی در حق مخالفین تان از شما سر زده باشد خدا حق میداند ......

      • اگر کسی ناموس ومقامش را میدانست چون زنان بد کاره در حق ناموس دیگران یاوه گویی نمیکرد اگر مجاهدین مخالف ما بود ما بخود حق نمی دهیم که در رابلطه به خواهران و زنان شان تهمت نا روا را نسبت دهیم مگر هم همجنس گرایی ها و رقصانیدن پسران ...و استعمال چرس و تریاک دربین تعداد زیادی از انان ان هم با دلایل و شاهد ان مسلمان بی غرض از ساحه نفوذ خودشان !!! مگر بخاطر زمین , خواهر , زن ..یک همسنگر یکدوست مجاهد خودشانرا یک تعداد قوماندانان نکشتند ؟؟؟؟

      ساحه ما ساحه استاد سیاف و گلبدین دبیر کل نبود تا خواهر و مادر مردم در امن و امان نباشد این گونه استدلات منطق سیاف گونه هاست که میگفت کابل باید خراب شود بسوزد و باز اباد شود چونکه مرکز فحشا بوده است همه کابلی ها و باشندگان شهر های بزرگ تحت حاکمیت ما را کمپ به بو فکر میکرد جناب هر که در کابل و ساحه حاکمیت ما زندگی و کار میکردند خادیست و حزبی نبودند افراد بی طرف فراوان وجود داشت تعصب جناب شما نیز به استاد سیاف میماند چونکه از زخم زبان تان هنرمندان شوقی و مسلکی نیز در امان نماند ه است ...

    • روشــن [ROSHAN؟ ! ]
      دلی کيهان را که بگشــــايم اين ســــخن را خواهم شـــــنيد « هر کنشــــی واکنشــــی را
      در پی دارد » پس بر اين باور باشــــــــيد !
      همه کردار ما چه خوب وچه زشــــــــت بی باز گشــــت نخواهد بود .
      متن کوچک را بخاطر نوشــــــتم بنده با رعايت تربيه ، روش ، تعليم ، آموزش که خود داشتيم ، و حزب محبوب خود آموختـــيم ، با اقايان محترم خان ، محترم مزاری روی واقعأ معضله اجتماعی کشور خود با در نظر داشت حرمت مقابل به تبادل نظر پرداختيم.
      ولی شــــما : انسان چون دريا ست ، هرچه عميق تر باشد آرام تر ومتواضع تر است. بدون در نظر داشت حرمت ، روش مطبوعاتی ، يک باره بر بنده تاخته که در همين صفحه موجود است . ناگزير نوشت [ ســـنگ ها را بســـــــته اند ســـــگ ها را رها کرده اند ]!
      اقای روشــــن هر کشمش در پی خود چوبک دارد !!
      اينکه شما به گونه سردمداران حادثه و فتنه پاکســـــتانی و ارتجاع ويرانگر داخلی چون گلبدين ها ، سياف ها ، ربانی ها همه را کنار گذاشــــــته عليه افســــــران با ناموس ، وطن پرست ، مردم دوست [ خاد ] بد ورد مينوســـــيد ، دل و روان خصم خارجی و داخلی مانند اين « هيرو » ويس ناصری را شاد ميسازيد .
      کدام سيستم ، کشور ، رژيم تشــــکيلات امنيتی ، استخباراتی ندارد . شما تصور ميکنيد امريکا با دشمن مردم خود ، منافع خود ، سيستم خود ، سعادت و آرامش مردم خود با تقديم گل دسته پيش رفته و يا زندان بنام [ گونتانامو ] با بدترين روش انسانی تا سرحد تجاوز جنسی بر زندانيان برخورد ميکنند ، از حوادث دلخراش زندان ( ابو غريب عراق ) اگاهی داريد ؟
      افسران تحصيل يافته ، شجاع تنها وظيفه داشتند که پلان های تخريب گرانه ارتجاع داخلی را که توسط پاکستان ، ايران ، عرب ها و اين غربی های حضور يافته در افغانستان و گروپ های تروريستی « القايده » « حزب الله » حزب اسلامی گلبدين ، سياف وهابی ووو را در موقع خنثا نموده جلو کشتار ، تخريب ، غارت ، چپاول را بگيرد . و بعد از تاريخ ۸ ثور ۱۳۷۱ که [ خاد ] منحل و صدها افسر انها در چها آسياب ، پغمان ، پنچشير ، اندراب توسط مشاورين پاکستانی و ايرانی که يکجا با مجاهدين به کابل يورش آورده بودند ، زنده به آتش انداخته شد ، و هم اکنون که ۱۹ سال از انحلال [ خاد ] سپری گرديده
      امريکا وکشور های اروپا توسط « زره سکوب » تمام افغانستان ، دفاتر ، تشکيلات را جســـتجو نموده تا مدارک ، شواهد ، اسناد مبنی به مجرم بودن [ خاديست ها ] که طی
      ۱۶ سال جانبازانه مانع دسايس گوناگون دشمن گرديده بودند در يافت نمايند ولی خوش بختانه و يا به تصور شما بدبختانه چيزی پيدا نگرديد . و اگر دندان های انها بخاطر پاره ، پاره کردن اين راد مردان نسبت به شما تيزتر است . بخصوص پاکستانی ها مانند شما
      عليه افسران [ خاد ] چشم درد ميگردد . آدرس طلب ميکنند ، به وزارت های خارجه اروپا نامه ارسال ميدارند . چون دشمن اساسی دشمنان افغانستان بخصوص ايران وپاکستان افسران [ خاد ] بود. و هم اکنون 70% تشکيلات رياست امنيت ملی کرزی را همان سربرکفان ديروز [ خاد ] تشکيل ميدهند و هنوز با اعلان دوستی کرزی با پاکستان اين وطن پرستان جلو نفوذ پاکستان و ايران را در تشکيلات خو د گرفته بودند . که بنا بر خواست پاکستان افغان وطن پرست امر الله صالح ريس امنيت و حنيف اتمر وزير داخله که صد در صد برضد جنايات ، مداخلات پاکستان بودند برکنار گرديده .
      اقای روشن !
      خرد بايد خواست آدميان باشد چرا که بی خرد چيزی برای خود ندارد . اگر بنا بر زشت بودن نوشته شما عليه شخص خود شما « توهين » نمودم که فعلأ نه بخاطر ترس چون شما ميدانيد من فرزند پروان باستان گهواره شيرمردان هستم معذرت طلب نموده ولی شما
      بنا بر اساسات وطنی به ناموس کتله بزرگ واقعأ راد مردان ، وطن پرستان که دايمأ شکم خودشان و فرزندان شان خالی بوده ولی دستان تک تک هر [ خاديست ] و يا [ واديست ] پاک بوده، هر افسر وزارت امنيت دولتی حاضر است که در محاکم بين المللی « هاگ » « لاهه » با قامت بلند ، وجدان بيدار و با افتخار از هم کارکرد های خود دفاع نمايند . شما به ناموس انها ، مادران متوفا انها هتک حرمت نموده نهايت بی انصافی است . طی ۱۷ سال مبارزه با دشمن که امروز وطن را به حمام خون تبديل نموده اند . دشنام ناموس داده نشده ونيز دشمن که از [I .S.I] تغذيه و قيمت سر هر خاديست ۵۰۰۰۰ دالر بود اقدام به دشنام ناموسی نکردند .
      به اقای محترم خان احترامانه نوشت :
      به عقيده بنده خوار نمودن هر آئين ، انديشه ، تفکر ، نژاد ، مليت ، زبانو رنگ به کوچک شــــدن خود ما خواهد انجاميد . راه حل مسله « ملی » با تبديل کردن نام ، توهين يک مليت حل نه ميگردد ، بايد عملأ و علمأ جستجو نمود و راه حل منطقی که وجود دارد بايد يافت . واگر نه نتيجه چه شد ؟
      يازده تن وکيل از ولايت غزنی مليت محروم هزاره تعين گرديده باعث عصبانيت کرزی گرديده . خواهان لغو نتايج انتخابات غزنی گرديده است . دشمن ما مشترک است ، مگر تو از ريشه نه شناختته بنده از عمق با اين ريشه آشنا ومخالف ميباشم . دو اينکه عادت نداشتيم مانند مردم دم سينما ، کافی للی ، وو حرف و کلام را تباز بدهم بلکه اکثر ياداشت های وزارت خارجه ، گزارش تفصيلی را اين بنده حقير تحرير ، ترتيب نموده . اندک از سواد نســبی برخوردار هســـــــــــــــــــــــــتم .
      در اخير به اقای روشن يک مطلب ديگر را باز نويس نموده تا خاطره تلخ شان شرين گردد
      همه دوست دارند به بهشت بروند ، اماکســـــی دوست ندارد بميرد ، بهشت رفتن جرأت شهيد شدن ميخواهد بيشترين رقم شهادت را افســران [ خاد ] تقديم داشته.
      و نفس خود را بالاتر وبرتر از آنچه که هست نگيريد ، هرگز به سرحد کمال نه ميرسيد!
      پيدا کردن آدرس بسيار ساده است . اين دفتر سايت وزين [ کابل پرس? ] جای مشخص است . و آدرس های و ماضی کارکرد گذشــــته هر افسر خاد را استخبارات کشور های اروپا و امريکا مطالعه ، تحليل تجزيه ، زيزبر نموده جز افتخار جنگيدن با [ اسامه ] [ الظواهری ] [ گلبدين ] [ سياف ] [ ربانی ] را در سوابق و سوانح ما نه يافته و اگرنه هريک ما قبل از حمله شما با اين دنيا پدرود گفته بوديم . آرزو مندم به ناموس هتک نه ناميد . جلال بايانی

    • اقای بیانی. تشکر من هم از پروان باستان هستم وکاکایم اسمش غلام رسول بود وتازه قرار بود که از لیسه عمرشهید انزمان فارغ گردد ودر ماه میزان از منطقه قلعه فتح الله در سال 1363 ناپدید شد وبعدا ما دریافتیم که توسط خاد گرفتار شده بود ووی با کدام سازمان سیاسی ارتباط نداشت ولی به اصطلاح دهن ایلا داشت ورژیم انزمان را یک رژیم دست نشانده میخواند که و رهبر انها یعنی ببرک کارمل را یک فروخته شده خوانده بود که یکبار گوز خود را هژده ساعت در روده های خود نگهه کرده بود تا از مشاور روسی خود اجازه بگیرد که انرا بزند ویا نه.

      لطفا اگر شما ویا کدام اندیوال خادیست تان احوال داشته باشد برایم بگویید که وی را بعد از شهادت در کجا زیر بلدوزر کرده اید؟ ما حساب شما را به خدا حواله میکنیم تا در روز حشر از شما حساب بگیرد زیرا شما به همان غربی که یک زمان انرا امپریالیست حطاب میکردید مسکن گزیده اید ودست ما به شما فعلا نمیرسد

      تشکر

    • اقای خان

      خوشحالم از اینکه شما گفتید که فرق میان شما واقای بایانی وجود دارد زیرا وی به یک راه میرود وشما به رای دیگر. این در حقیقت واقعیت خادیست ها است. خادیست ها هرکدام به راهی میرفتند وباعث سقوط نظام کمونیستی وشوروی شدند درست مانند شما که به ترکستان میروید واقای بایانی به ایران!!!!!

      جهت معلومات شما خوشبختانه من تا هنوز مانند شما زیر پرچم داس وچکش سرخ شوروی اتن نکرده ام وبه یاد لینن واستالین ودکا بالا نه انداخته ام ونه زیر بیرق پاکستان مانند گلبیدین وسیاف ویا بیرق ایران مانند مزاری ومحقق نعره تکبیر سر نداده ام.

      من یک شخص ازاد اندیش هستم که به هیچ سازمان سیاسی ارتباط نداشته ام ونه مانند شما در زندان های خاد ناخن کشیده وبرق داده وزیر بلدوزر کرده ام ونه مانند جهادی ها میخ به سر کوبیده وسینه بریده ورقص مرده نشان داده وراکت پراگنی کرده ام. به نظر این حقیر خاد برادر جهادی است چنانچه سگ برادر شغال است. امیدوار هستم که غیرت خادیستی ات که بعداز خوردن یک بوتل ودکای روسی تور میخورد شور نخورده باشد

      درمورد جنایات خاد یک نمونه کوچک ان به شهادت رسیدن کاکایم در سن نوزده سالگی است که در منطقه قلعه فتح الله بدست دژخمیان خاد دستگیر ولادرک شد. این را مشت نمونه خروار قبول کنید همچنان چه مثالی بهتر از اینکه خادیست ها هنگامی که حتی بالای همدیگر مظنون میشدند بوتل های فانتا را مقعدهای همیدیگر فرو میکردند. ایا دریافت قبر های دسته جمعی در سراسر افغانستان نمونه از جنایات شما وطنپرستان پل پت صفت نیست؟

    • Roshan!!!
      اقای ازاد اندیش حتمی نیست هر که در دوره حاکمیت ح دخ ا کارکن دولت بود باید کمونست میبود و ودکا سر میکشد فراوان حزبی ها به سگرت و نصوار شراب عادت نداشتند همچنان افراد زیادی غیر حزبی وکا وسکی و چرس و تریاک استفاده میکردند....

      از ضمیر روشن تان فیض فراوان بردیم چونکه مانند دشمنان ملت چیزی های که واقعیت نداشته به تبلیغ ان مبادرت ورزیده اید مثل سینه بریدن و میخ زدن ... من که نقطه مخالف تنظیم ها بوده ام هرگز در همان زمان و حال داستان میخ زدن و سینه بریدن و رقص مرده و تماشا ولادت کردن زن حامله را از جانب مجاهدین قبول ندارم چون به عقل انسان جور نمی اید همچنان هیچ منبع اسناد و شواهد مستند در زمینه ارئه نکرده اند بلی درست است که احزاب مجاهدین همه چور چپاول تجاوز سرقت اختطاف کشتار... کرده اند از این داستان سرای های تان حدیث برق دادن و ناخن کشیدن ... خاد را خود استخراج بفرمایید....

      منکه گفتم یکنفر را نشان بدهید تا خاد ناخن اش را کشیده یا برق داده باشد این کار کار امین و امینی و باند تره کی خان بود نه کار ما این شیوه اعتراف گیری انان بود ما که کسی را با کلاشینکوف یا مواد منفجره گرفتار میگریم بخاطر چه چرا او را باید ناخن میکشیدیم یا برق میداد یم همان فعالیت مسلحانه فرد برای اعدامش کافی بود او دشمن قانون بود نه دشمن مامور دولت که وظیفه تطبیق قانون را داشت از زندانیان که وجدان وضمیر انسانی اش نمرده باشد پرس وپال نماید تا حقیقت خاد را برایتان بگویند درست است من قبول دارم که اجازه ملاقات با اقاربشان الی ختم پروسه تحقیق داده نمیشد وکیل مدافعه معمول نبود اما حکم قطعی نمیبود میتوانستد فیصله محکمه را رد و خواستار باز نگری دوباره قضیه خود بشوند ما برای باز رسان خارجی حقوق بشر در زندان ها را در کابل و ولایات باز گردیم انان بدون حضور ما با زندان دیدوادید داشتن ...این را قبول دارم که بعضی اوقات گرفتار کننده ها اردو پولیس وغیره افراد مسلح دولت یگان متهم را حین گرفتاری چونگه در همان جنگ دوستان و همرزمان شان کشته میشد به لت وکوب گرفتار شونده اقدام میکردند که این اقدام شان غیر قانونی بوده اما حین باز رسی و تحقیق کسی در زمان ما حق لت و کوب وشکنجه را نداشت .

      این را هم قبول داریم که یک تعداد افراد کم تجربه بیسواد نادان بنابر ضروت در اوخر دوره های حاکمیت ما به خاد جذب شده بودن که مردم را با نشان دادن تفنگچه کارت هویت اذیت و ازار میکردند تعداد از انان گرفتار و محکمه و منفک شدند این سیاهی لشکر در هر رژیم وجود میداشته باشد من اعتراف میکنم که دوره ما از بهترین بهترین ها نبود ما سوه وخطا و اشتباهات خود را داشتیم بخاطر همان اشتباهات کوتاه یی ها... از ملت معذرت میخوایم ادعا نداریم که دیگران دوره ما را دوره های بهشتی اوغانستان قبول بفرمایند ولی با در نظرداشت هزاران مشکلات که گریبان گیر ما بود یک تفاوت بین رژِیم های قبیلوی گذشته , دوره مجاهدین و طالب ودوره کنونی در همه عرصه ها وجود داشت .....

      روشن خان باید کمی روشن بود صف مقابل ما هفده گروه مسلج مقیم ایران و پاکستان و هزارن دسته های مسلح در داخل بااضافه هزاران استخبارت چی غربی پاکستانی عرب و گروه های ماوویست گروه های فرکسیونی مخالف داخلی خود ما مانند خلقی های امینی و تره کی با امکانات عظیم تبلغاتی بر علیه ما قرار داشتند ازما هیولا تبلغاتی ساخته بودند ..نمونه ان همین حالا خودت به افترا عیله ما متوسل شده اید ...

      کسی از دوستان فلان شاه در فلان جا ....به ملاقات پادشاه نمی رفت روزی از قضا در جای با شاه مقابل شد شاه زبان به شکوه و شکایت گشود که چرا یادی از ما نکرده و به بارگاه ... ما تشریف نیاورده اید فرد ساده خان مثل خود گفت مرا با ظالمی چون تو سر کار نبـوُد گفت چرا گفت در شهر اوازه است که روزانه یک چارک چشم میکشی شاه گفت بیا بنشینم تا علمی و عقلی محاسبه بکنیم کفت هر انسان دوچشم دارد دوچشم میشود حدوداین .. اندازه وزن حال این را ضرب این قدر انسان بکن که روزانه من انان را کور کرده باشم حال ضرب هفته و ماه کن در اخیر ضرب اینقدر سال حاکمیت من باید هر سال هزاران فرد را کور کرده باشم حال خودت که دوست من هستی و برمن اتهام وارده کرده یی ومنم از مجازات ات گذشته ام برو صد نفر کور شده گیها را برایم حاضر کن .... شخص رفت دنبال نخود سیاه ... روشن خان ناخن اگر که کشیده شود تا سالهای سال استخوان ها به حالت اولی خود رشد و نمو نمیکند شما کسانی را ببنید که در حادثه ی انگشتان پا ها و دستان شان معیوب شده است با گذشت ده بیست سال هنوز به حالت اولی اش تغیر نه یافته است ..

      روشن خان همین حالا کسانیکه راکت پراگنی میکنند مکاتب را حریق و پلها و راه ها را تخریب مردم را گردن میبرند به موسسات عامه خسارات وارد میکنند یا در ترکیب دولت فعلی که مورد تائید من نمی باشد به اختلاس فساد مالی و اداری و مظاهر قومیت سمت .... متوسل میشوند اگر که گرفتار شوند تعقیب عدلی انان اجراء عدالت است یا خیر در زمان ما انفجارات در داخل شهر کابل صورت میگرفت اقدام به اختطاف طیارات راکت های کور خوشه یی پرتاب میشد راه مسدود برق قطع میشد در داخل هم با احتکار سبوتاژ کم وتم با فساد و رشوت مواجه بودیم ایا حق داشتیم انان را گرفتار و به پای میز قاضی استاد بکنیم یا نه ...

      رسم دولت بود که به سربارانش میگفت هرگز فیر نکنید تا بر شما فیر نشده است چونکه قیمت یک مرمی صد افغانیست و هم چنان مقابل ما اگر ارام است ما هم باید ارام در صلح و مذاکره با انان باشیم ما بفکر حکومت کردن بودیم نه بدست اوردن پول و دارایی و حاکمیت یک قوم مشخص هر که حکومت میکند همیش بمردم متوجه استند نه به خود وقبیله شان !!!!

      من در باره کاکایتان سه چار سطر نوشتم خوبست به جواب ان بپردازی ..
      از سوی هم مرغ تان بی وقت اذان داده است بعد گذشت سال ها دنبال سوانح ما افتاده اید هر سخن جای و هر نقطه مکانی دارد باید کمی سیاست یاد بگیرید ما هستیم جنبده ها را باید اول چاره کرد نباید در این زمانیکه قبیله ,اوغان ملت , فاشیستان... گریبان زن و مرد پیر جوان را گرفته اند حاضر اند چون امین هتلر و استالین بخاطر مقاصد شان همه را بکشند داستان های این چنینی را اغز کرد چون وقت کم و کاروان در گذر است داستان های دنباله دار زمستان ها و پته صندلی ........ میخواهد .همین حالا تنویر و اصیل کابلی جلال قبیلوی شاید از این گیر و دار من و شما سر مست و به اتن و کاکل انداختن مصروف باشند ....

      روشن خان دشمنی خودت شاید غیر اگاهانه با اعتقادات ماتریالیستان است چونکه عنوان کرده اید زیر پرچم داس و چکش اتن کرده ایم ... عقیده هر که در جهان امروز برای خودش محترم است داستان تاریخ و قضاوت به عمل انان خلاصه میشود اگر مسلمانی عمل حیوانی را انجام دهد نواقص در اسلام نه بل در مسلمان است همچنان اگر فلان کمونست فلان کارش غیر قانونی و غیر انسانی باشد چه ارتباطی با داس و چکش کارگر ودهقان دارد ؟؟؟

      همچنان اعضا حزب ما کمونست نبودن شاید چند تا در همان بالا ها بوده باشند انهم شک و تردید در باره شان موجود است کارمل همه ساله دستور مشخص برای خادیستان صادر میکرد تا عتقادات مردم را احترام حتا ما باید به روزه و نماز پابند میبودیم زمان امین نبود که ملا وروزه و نماز را مسخره کنند در ماه های رمضان اشپزخانه ... مسدود میبود کسانیکه روزه نمیگرفتند در محاضر عمومی اگر اقدام به سگرت کشیدن و خوردن ..میکردند جزا ء حسابی منتظر شان میبود فراوان کسانی در بین ما اردو وپولیس و حزبی ها وجود داشت که پابند اعتقادات دینی و مذهبی بودند ..

    • اینکه شما میگویید که این جنایات کار ما نبود بلکه کار تره کی وامین بود درحقیقت قبول کردن مسولیت این جنایات توسط شما است. تره کی خیل ها وامینی ها شما هارا متهم به وطن فروشی وشاهد بیناموس شدن مردم توسط شما در حضور مشاورین روسی هستند. یک نفر نه بلکه صد ها هزار نفر را شما شکنجه داده اید مثلا:

      1. خلیفه مقیم نصوار فروش پل گذرگاه
      2. جان محمد مشهور به جانو قصاب: گناه اش این بود که طرف لنگ های لچ زن یک خادیست دیده واخ گفته بود
      3. نصرالله مشهوربه نصرو گدی پران باز: گناه اش این بود که گدی پران بچه یک خادیست را بریده بود!!!!
      4. فتح مشهور به فتو گادیوان: گناه اش این بود که در جوانی داکتر نجیب را سوار گادی خود نکرده بود

      5. رسول مشهور به بابه رسول چرس فروش: گناه اش این بود که چرس ساخت کابل را شیرک مزار گفته بالای یک خادیست فروخته بود

      وصدها مثال مانند این. شما اینتور کنید که به کابل تشریف بیاورید واز طریق رسانه اعلان کنید که از خاد دفاع میکنید تا من یا این ها ویا بازمانده های ایشانرا به شما روان کنم که چوب را در ......تان بزنند!

      اینکه شما سینه بریدن ومیخ کوبیدن را رد میکنید برای من جای تعجب نیست زیرا شما جنایات خاد را هم رد میکنید (بنابر تعلقات حزبی شما) پس شما باید بنابر تعلقات کورکورانه قومی تان هم میخ کوبی ها وسینه بریدن هارا باید رد کنید ولی شما شاهد بیناموسی های سیاف وربانی به گفته خود تان هستید.

      شرم باد برشما که مذبوحانه کوشش دارید جنایات پرچمی ها ووحدتی هارا پنهان کرده انهارا به دوش خلقی ها و اتحادی های سیاف بیندازید. به این میگویند پنهان کردن حقایق. روی تان سیاه باد!

    • RoshaN!!!

      گفته بودید راه من ترکستان... خوب برادشت شما چنین است مسیر من عدالت و رسیدگی به همه از هر رنگ هر مذهب از شمال تا جنوب از ازبک تا هزاره و هنود .... است اگر این راه ترکستان است این راه من است ..

      من ندانستم که چرا استین رادر دفاع از ناحق معلوم الحال خلقی سیاف و امینی ها بر زده اید مردم در زمینه قضاوت خواهد نمود نه شما در قضاوت های تان از نظریات مخالفین ما استفاده میکنید همان های که دوشا دوش ما در حاکمیت شریک بودند در همه امور حتا امتیازات بیشتر را از هان خود ساخته بودند من گفتم افتخار و جنایت وخدمت هر گروه هر فرد به خودش مربوط است نه به دیگران بز از پای خود گوسفند از پای خود ...اما کجاست گوش شنوا و قضاوت انسانی و اسلامی ..

      ((((بنابر تعلقات حزبی شما) پس شما باید بنابر تعلقات کورکورانه قومی تان هم میخ کوبی ها وسینه بریدن هارا باید رد کنید ولی شما شاهد بیناموسی های سیاف وربانی به گفته خود تان هستید.)))

      روشن خان من هزاره نیستم وحدتی نیستم این سینه بریدن ها و میخ زدن ها بر وحدت و هزاره هانسبت داده شده است ..

      من از شمالی و جمعیت نیستم تماشا ولادت زن حامله به انان نسبت داده شدهاست .

      من نگفته ام که سیاف مقصر وحدت و جمعیت فرشته گان اند درست متوجه نوشته این حقیر نشده اید چیزی که حقیت است و عقل انرا قبول میتواند و کسانیکه در کابل بودند و دیدن همه شاهد اند در رابطه به چورچپاول و تجاوز و سوختن کشتن انان .... اگر من خانم روشن گفتم دلیل اش این است که در ویرانه ما ها اسم روشن مخصوص زنان است ...

      بیشتر حرف های تان احساسات است تا واقعیت این قطار کردن افراد شناساء تان ابل کوفته گر, رستم قصاب بابه قوی مستان و بگفته دوست محترم ما مزاری صاحب (بی ادبی معاف ) چُکه یی های زن آزار .....بسیار جالب است و ادعا شان همه مربوط به جرایم جنایی و وزارت داخله میشود نه استخبارات باز هم مصاحبه تصویری با انان انجام دهید به مراجع قضایی وحقوقی اوغانستان و نهاد های خارجی حقوقی مراجعه تا انان ایشانرا مورد استجواب قرار داده بعد ان دوسیه ها و اتهامات وارده و محل گرفتاری شان را از مراجع مربوط بخاطر ثابت شدن ادعا شان دریافت اگر که در حق چرس فروش و ان زنکه باز مردم ازار حق تلفی شده باشد !!! اگر که طرف ادعا از جنگ های داخلی و انفجارات گرسنه گی جان بدر برده باشند به پای میز ملا شنواری بکشانید و خودت نیز در نقش مدافع زن ازارها و چرس فروشان عمل بفرماید ...

      روشن خان در ساحه گذرگاه تخریب گرمائویست و حزب اسلامی فعالیت مسلحانه داشتند که به ترور ... مبادرت میورزیدن نکند خود واقارب تان به انان وابسته اید .....

      امید وارم این اخرین جر وبحث من با شما باشد چونکه از ادب تهی میباشید و منم علاقه بداستان سرایی تان در باره چرسی ها .... ندارم

    • ادعا پوچ بی اساس بی جا بی مورد کسی بیگناه گرفتار و اعدام نمیشود انهم بخاطر تبلیغات ضد دولتی روز روشن در سرویس ها به کارمل و نجیب دشنام میدانند کسی مانع نمیشد حال اقا زاده ادعا دارد کاکایش را خاد برد و کشت ..

      هنوز ایشان نمیداد کاکایش را کی چطور و درکجا گرفتار کرده است افراد دولتی بوده اند یا دزدان و دشمنانش

      تنها اسناد مدارک ثابت کننده ادعا طرف است شما عریضه های که خاد به ان نوشته باشد او را گرفتار نموده است اتهامش چه بوده چطور در کجا گرفتار شده است ..... را ارئه بدارید ....

      اعدام شوندگان خاد اندک است هر که با کلاشینکوف گرفتار شده است اعدام نگردیده اند تنها تخریب گران و یک تعداد قوماندان های شعوری نه هر چه قوماندان بوده است اسما و شمار اعدام شوندگان سال وار طبقه بندی شده است به دفاتر محاکم , سارنوالی امنیت ملی و دفاتر مربوط وزارت امنیت تا حال موجود است اگر کسانی ادعا میکنند این اسناد حریق شده است دورغ بیش نیست چونکه سه اداره مستقل جدا از هم اسامی گرفتار شوندگان رهاشوندگان و محکومین را دارند ...

    • خاطرهء از خاد دارم، بد نیست بیان کنم. یکی از قومای ما آدم عاجزی بود، در ضمن این که یک پایش کمی می لنگید، از نظر روانی هم مشکلاتی داشت، و کوشش می کرد در انزوا باشد. تا اینکه چند نفر از فامیل های ما به فاصله چند هفته دستگیر شدند، و روانهء پلچرخی. آهسته آهسته اینکه کی آنها را به خاد معرفی کرده است در میان فامیل پیچید، و بلاخره معلوم شد که همان فامیل محترم ما مدتی می شود که به خدمت خاد در آمده است و به امر مقدس جاسوسی برای منافع ملی و ضربه زدن به اشرار و اسامه بن لادن مشغول است! یکی از دستگیر شده گان چپلی کباب فروش بود، و چند تای دیگر کارگران عادی، که گاهی حتی برای بدست آوردن قوتی برای فامیل در جلوی مسجد پل خشتی نان سیلو می فروختند، یا سبزیجات و ....، آدمهایی در سنین 40 الی 50 بودند، و بی غرض، حتی کسی از اعضای فامیل درجه اولشان هم مجاهد نبود. به هر حال یکیش پنج سال در زندان ماند وقتی هم که از زندان بیرون آمد، ریشهایش سفید شده بود و رفت سر چپلی کباب فروشیش.

      اما کاکایم را یک گروپ از برادران محترم خاد هر روز برای مدتی الی دستگیریش تعقیب می کردند! صبح ها با با دو موتر که یکی اش سفید رنگ بود می آمدند در سر کوچه در خرابهء که جای یک خانه بود موتر سفید را پارک کرده، و موتر دیگر را در آخر کوچه و پیاده در نوبت های مختلف گزمه می کردند. ما با پارک موتر بی سر، فهمیده بودیم که از خاد هستند، و متوجه آنها بودیم و کاکایم هم آماده گی فرار را می گرفت. به هر حال غیر از آنها یک روز یک گروپ سه نفره که در میانشان یک دختر هم بود در کوچه ظاهر شدند، و از سه خانه مانده به خانهء کاکایم، شروع به نفوس شماری نمودند! کودکانی که در کوچه مشغول تشله بازی بودند نیز متوجه عمل آنها شدند، و خبر به خانه رسید، از قضا نفوس شماری در خانهء کاکایم تمام شد! و آنها ماموریت دفاع از وطن را انجام داده رفتند و کاکایم در عین فرار دستگیر شد. وی را متهم به ارتباط و کمک به مجاهدین نمودند، در حالیکه وی یک روز هم اسلحه بدست نگرفته بود، و اصلاً عضویت هیچ گروه سیاسی و نظامی را هم نداشت، یک آدم عادی بود، دکانکی داشت، و از آن طریق برای اهل و عیالش روزی بدست می آورد. فامیل های آنها که به زندان رفته بودند در مشقت و سختی طاقت فرسا زندگی می کردند، و کاکای من، به خاطر مجاهد بودن برادرانش، که اصلاَ رنگ و روی شهر را ندیده بودند، فامیلش بی سرپرست مانده بود، نمی خواهم خاد را کم بزنم، اما این گوشهء از پشم دیدهایم قبل از خروج از کابل بود، نا گفته نماند که خاد در اواخر حکومت وقت کمی متحول شده بود، شاید آنها هم فروپاشی را نزدیک می دیدند، یا در اثر مصالحهء ملی آقای نجیب الله بود، هرچه بود، رفتارشان نسبت به سالهای 58 الی 68 کمی تغییر نموده بود.

    • دوست عزیزم روشن ! میدانم پذیرش گذشتۀ تاریخ تلخ به همۀ ما ناگوار است ، ولی اگر به حقیقت ها بنگریم تمام ما سرنشینان کشتی که فریادستانش میخوانند در تلاطم سیلاب جنایات و کوره های آتشین ستم و ظلم گروه های رنگارنگ دوصد و پنجاه سال است دست و گریبانیم . مردم و ملتی پیروزمندانه از شر و شور حوادث بیرون میشوند که آبدیده باشند . ولی ما مردم نسبت نداشتن شعور سیاسی و درک حقایق پیچیده در لفافه های ابریشمین جعل و دروغ ، که علل و منشأ آن جای دیگر نهفته است خوابیم ونمیتوانیم ژرف نگرباشیم ، تا بتوانیم خوب و بد خویشرا تمیز دهیم ، به هررویداد خلق شده سطحی برخورد میکنیم و به این اندیشه ایم که راهیابیم .

      کودتای ثور پیامد یک روند متشنج تاریخیی است که نمیشود به یک پیام کوچک آنرا تحلیل و ارزیابی کرد ، فقط همیقدر خدمت تان بعرض می رسانم که اوغانستان نمدی را مانند بود که از داخل میسوخت ولی آتش نگرفته بود ، همینکه کمی فضا مساعد شد شعله های این آتش چنان شعله ور شد که هم تر سوخت و هم خشک . قدرت به چوپانان و خرچرانان دهاتی بیسواد افتید که نه گذشتۀ فرهنگی داشتند و نه استعداد رهبری مدیریت دولت . دوران حکومات تره کی و امین معراج جنایات نوبدوران رسیده ها بود زیرا که فرهنگ بدوی قبیله در پوست خشکیده انترناسیونالزم کارگری مانند شبوشکی در پوستین بود که بود و نبود این سیتم را دانسته یا نا دانسته مردار کرد . با لشکر کشی روس ها به خاک ما تمام جنایات و مظالم سور خلقی ها در پردۀ ابهام باقی ماند و آتش جنگ سرد دیگر فراگیر شده بود . شکایات شما هم ناشی از همان سردرگمی مردم ماست که نمیدانند از کجا و از کی قصور بگیرند . شاید شما حق بجانب باشید و یا هم دوستم خان . اما آنچی بوقوع افتاده نه شما مقصرید و نه خان . مجاهد دریک طرف جبهه و دولت در دیگر طرف جبهه گرم جنگ دم از وطنپرسی و انساندوستی میزدند ، حال آنکه هر دو به ساز دیگران می رقصیدند و جبر زمان چنین حکم نموده بود و هیچ نیرویی را توان نگهداشت این سیل خانمان در آن زمان نبود .

      اگر ما عدال باشیم باید باساس قانون نسبیت انشتین دو جناح را بررسی کنیم نه اینکه ترازوی ما نسبت گرایش های فکری ، قومی و مذهبی پانگ داشته باشد . همۀ ما ستم دیدیم و حق انسان این سرزمین تلف شده ، پس چی باید کرد ؟ شما خلقی ها و پرچمی ها را بخاطر کاکای تان تیر باران کنید و ایشان شما را بخاطر رهگری و آدمکشی مجاهدین حلق آویز کنند ، شما ایشانرا نوکر روس بخوانید و ایشان شما را نوکر پاکستانی و تازی ها بخوانند ، عاقبت چی خواهد شد ؟ باید مبارزه ما بخاطر تکرار نکردن دوباره جنایت باشد نه بخاطر گرفتن قصد و قصور . باید عبدالرحمان خان ، نادر خان ، مامد گل ، ربانی ، خلیلی ، سیاف ، عطا ، حکمتیار و ملاعمر کور دیگری از مادر پشتون و تاجک و هزاره زاده نشود . باید کوشش کنیم از تاریخ بیاموزیم نه آنکه آنرا تکرار کنیم .

      دوست عزیزم روشن ! گرفتن قصور آفاقی و نداشتن اثبات معین ، تکرار جنایت است . خون را باخون شستن نتیجه ندارد جز پشیمانی . تکرار جنایت مامدگل مومند جنایت است ، تکرار آدمربایی کامیستها جنایت است . ما در مدت سی سال جنگ به اصطلاح مزاری ها سرک و پچک باید نموده باشیم ، باید بدانیم که نسبت به کی ها ، کی ها خوبتر یا بد تر بودند . همه رابه یکسر بد گفتن یا خوب گفتن عدالت ما را خدشه دار میسازد . اگر در بین نویسنده گان پشتون استادی مانند زیار قد علم کند یا خبرنگاری مانند مسعود قیام ، ایشانرا دیگران شان طرد نموده و نوشته های شانرا خلاف تمام موازین پختونوالی به خورد دیگران میدهند و اینجاست که تکرار جنایت میکنند .

      امید وارم از یپامم نرنجیده باشید ، هدف این حقیر فقط اینست که جوانان ما پی در سیستم کلیشه های بایانی صاحب ببرند و با چشمان باز زشتی ها و تلخی های تاریخ سرزمین خویشرا ببینند و بچشند تا در آینده ها با زیور دانش و علم بشری خود را بیآرایند وبدانند که که غیر از خود شان دیگر هیچکسی بداد شان نخواهد رسید . فقط همین دوست عزیزم . یاهو

  • اقای روشــــن !
    بنده هتک شـــــده يک مطلب کوچک را برای شما خاطرنشان ميسازم : بعضی مطالب و مسائل توسط بعضی افراد در سايت ها نوشته ميگردد يا مطرحه ميشود که نه ميتوان سکوت کلی اختيار نمود ، ضرورت است با منطق ، برهان ، دليل حرف دل را بگفت و يا نوشت ، من شايد هم عقيده فکری ، ذهنی شما نه باشم . حق ندارم که عليه شما از کلام زشت ، مطالب خلاف ادب دری ، و خلاف عنعنات وطنی ادأ کنم .
    از محبت تلخ ها شــــــــرين شــــــود ـــ از محبت مس ها زرين شـــــــــود
    از محبت درد ها صافی شــــــــــــــــود ـــ وز محبت درد ها شــــــافی شـــود
    از محبت خار ها گل ميشـــــــــــــــــود ـــ و از محبت ســـــــــــــرکه ها مل ميشود .
    کســــــــی که گذشــــــــت و بخشـــش در درونش نيســــــت تنها نام آدم را بر خود دارد.
    و سايت جای هتک ، دشنام ، بد ورد به ناموس نيست . ســردبير گرامی سايت وزين [ کابل پرس?] جوان اگاه ، پويا ، باخرد است شايد روزانه صد بار تقدير و ده بار دشنام نيز د اده شود. ولی بخاطر قدسيت کلام و آن هم کلام شــــــــرين دری خاموش نشسته واگر از من تو بيشتر توانمندی قلمی ، علمی دارد
    حکيم ابوريحان فرموده است : آدمکش ، جنايتکارتنهاخودش ومعدودی لطمه ميزند ، اما يک نويسـندو شاعر فروخته شده کشوری را به آتش ميکشد .و در جای ديگر فرموده:
    بســـــــتر جامعه هم چون بحر اســــت هيچ بنايی بر آن پايدار نخواهد بود ، مگرخود را با بســــــــــــامد های امواج آن بحر همرا سازد . بزرگان فرموده : وقـتی عصبانی شديد خاموش باشـــــيد . بنده که نزديک به شصت و شکست هســــــتم توسط جوان
    که اسم مستعار [ روشن ] يعنی [ آفتاب ] برخود گذاشته هتک حرمت خانواده ، ناموس ، مادر متوفا گرديده . اقای سردبير خود قضاوت نمايند . با انهم پوزش را من طلبيده اگر اقای
    [ روش ] از گفتار يک ريش سفيد پند گرفته باشند ، هرگز وهرگز به ناموس فرد و يا گروپ تجاوز و بی حرمتی نه نمايند . خداوند ناموس شما را در حفظ خود داشته باشد . آن بيچاره چه گناه دارند اين من وتو ميباشيم که ( قلم ) نه بلکه ( شــــمشير ) مقابل هم کشيديم . حرمت ( جلال بايانی )

    • آقای بایانی !

      ازاینکه خیلی علاقه مند استی تا دربارهء دیگران اسناد جمع کنی وآنرا به مردم پیشکش کنی پس اجازه بده که دیگران هم درباره رفقای خاین همسنگر خودت اسناد جمع کنند وبه خواننده گان تقدیم نمایند. این اسناد میرساند که شما تا وقتی که باداران تان مشاورروسی موجود بود حتی جرأت خوردن آب را هم نداشتید واما بعداز اینکه مشاورین شوروی رخت بربستند یکی با دیگری چنان در افتیید که قانون جنگل هم از آن ننگ دارد به اسناد توجه کن ودقیق بخوان.

      بيوگرافی باقر فرين
      پرسوناژ های اصلی کودتا چیان
      در اثر فشار افکار حزبی ها مجبور به اعتراف میګردند
      باقر فرین در روم کنګره تلویحآ به شرکت در کودتای ضد حاکمیت جمهوری افغانستان اعتراف کرد
      چندی قبل تعدادی از سایت ها انتر نتی با شجاعت به نشر اسناد مبادرت ورزیدند که در ان عد ه یی از مسوولین دست اول دولتی ، جمهوری افغانستان در یک ایتلاف نا مقدس و خفت بار با سیاه ترین و خونخوار ترین نیرو های جهادی اسلامی ، حاکمیت جمهوری افغانستان را سقوط دادند و زمینه های انرا مساعد ساختند تا ملت افغانستان به خاک و خون کشیده شوند۰ انها به بهانه مخالفت با داکتر نجیب الله در اصل از یک ملت انتقام ګرفتند۰
      از نظر اکثریت قاطع اعضای حزب وطن ، سابق حزب دموکراتیک خلق افغانستان، مسولین اصلی این فاجعه جنرالان ستاره دار دولت جمهوری افغا نستان( عظیمی، دلاور، فتاح، دوستم، یار محمد، باقِـرفــرین محسنیان مشهور به باقِر فرین، بابه جان ، سید اعظم سید. جنرال رزاق، برادران علومی۰۰۰) و رهبران سیاسی انها( .... ، فرید مزدک، نجم الدین کاویانی، وکیل، سید اکرام پیګیر۰۰۰۰) هستند۰ این مسله ای نیست که صرف در حد یک ادعا مطرح شود حتی جنګسا لار معروف و قاتل هزاران حزبی « احمد شاه مسعود» خود در چندین مصاحبه خویش با مطبوعات بین المللی و افغانی از حمایت قاطع و نقش تعین کننده ی این جنرالان در سقوط رژ یم داکتر نجیب الله و ناکام ساختن کودتای ګلبدین حکمتیار اظهار شکران کرده است که قسمت های زیادی ازین مصاحبه ها در ویدیو های نشر شده وجود دارد۰
      بمجرد پخش این ویدیو ها در رابطه با افشای جنایات بخشی از به اصطلاح چپی ها متشکل افغانی ، این مامورین معاش خوار بیګانه و موظفین فروخته شده را که در نقش ستون پنجم در داخل حزب وطن عمل میکردند ، از ترس محاکمه و قضاوت بیر حمانه ی حزبی ها به نشر چند اکاذیب نامه مجبور ساخت ، اما انچه که این بار بسیار جالب و قابل توجه بود پرسوناژ های اصلی کو دتای ضد حا کمیت جمهوری افغانستان مانند ګذشته ها از شرکت در توطیه سقوط حاکمیت انکار نکردند بلکه سعی نمودند تا این عمل شنیع و جنایتکارانه خود را توجیه نماییند۰
      از جمله اقای عظیمی شرکت در رهبری کود تا را ناشی از نا ګزیری ها خویش و مقابله با ګلبدین عنوان کرد ، اقای علومی با وجود که در مصاحبه نشر شده خویش سعی کرد تا حساب خود را با عظیمی و شرکا جدا نماید و مدعی شد که در هنګام سقوط دادن دولت جمهوری افغاستنان در کابل نبودند و ګویا بعد ازینکه همکارانشان کار داکتر نجیب الله و رژیم را یکطرفه ساختند با عجله وبا پراوز مخصوص به صوب کابل حرکت کردند، اما ایشان نیز از همکاری با کو دتا چیان انکار نکرده و اقدام خود را تحت عنوان دفاع از مردم کابل ( امید وارم که منظور دفاع از شهریان کابل، به شهادت رسانیدن بیش از ۶۰۰۰۰ هم وطن کابل ما نباشد) و نا ګزیری های از همین قبیل توجیح کرده است، اقای وکیل که اینبار نیز مانند دفعات قبلی ساده لوحانه از جانب یاران خویش بمثابه ګوشت دم توپ سا خته شد به جای توضیح مساله و ارایه دلایل برائت، با نشر جعلنامه یی بنام جریان ملاقات بیین سیوان با محترم عبدالرحیم هاتف تلاش نمود تا شرکت خویش در کودتا را تعریف نمایید۰
      ا ما اینبار یکی از پرو سو ناژ های دیګر کودتاچیان افشا شده در ویدیو ها، که در میدان هوایی کابل در حال جابجایی نیرو های شورای نظار در پوسته هایی امنیتی نشان داد میشود به تاریخ ۱۳ اګست ۲۰۱۰ در اطاق پالتاکی کنګره با ایراد بیانه( دقیق تر این است که ایشان بیانيه ندادند بلکه به قرأت مقاله یی از قبل تهیه شده و چند سند کهنه و تاریخ تیر شده و فاقد اعتبار، نهضت فرا ګیر ۰۰۰ پرداختند ) تحت عنوان « کنګره حزب واحد، امر مشترک نیرو های داد خواه و وطندوست» مبادرت ورزیدند۰
      قبل ازینکه در مورد محتوای مقاله ی آقای باقِر فرین مکث نمایم لازم است تا خوانند ګان محترم یکی کمی هم اقای فرین را بشناسند۰
      باقِر فرین در شهر مزارشریف متولد و بزر ګ شده است، در لیسه باختر مزارشریف تا صنف ۱۲ درس خواند و بعدآ غرض تحصیلات عالی به باکو اعزام ګردید، بعدآ در فابریکه سمنت غوری در شهر پلخمری ، و از آن پس در فابربکه کود و برق مزار شریف، بعد مدیر ترانسپورت تفحصات نفت و ګاز در مزارشریف، پس از آن کارمند خاد در مزارشریف، بعدآ رییس اداره ۴ خاد در کابل و در اخیر معاون وزارت امنیت دولتی بود ه است۰

    • از لحاظ سیاسی در زمان متعلمی عضو شعله جاوید ، در جریان تحصیل، پرچمی شد در جریان کار در پلخمری خلقی( اقای فرین که از طریق محترم تاج بنابر روبط خانوادګی بحیث معاون فابریکه سمنت پلخمری مقرر شده بود در همه مظاهرات و مارش های خلقی ها در پلخمری اشتراک فعال نموده و از جمله دشنام های رکیک و شعار های دور از عفت کلام بر علیه شاد روان ببرک کارمل و داکتر صا حب اناهیتا سر میداد۰ به رفقای سابقه دار پرچمی که از بغلان هستند مراجعه شود)، بعد از ۶ جدی بنابر تسلط اش به زبان روسی و به هدایت رفقای شوروی دوباره پرچمی و شامل ګروپ محترم سلطان علی کشتمند ګردید۰ در مورد سوابق سیاسی فرین میتوان به اقای کاویانی، جلیل پرشور، شفیق الله توده ای، سلیم کارګر، سید طاهر شاه پیکار ګر، یاسین صادقی ، سید اکرام پیګیر و سایر رفقای پرچمی از ولایت بغلان مراجعه نموده و معلومات بیشتر بدست اورد ۰
      در جریان تدویر بلینوم هژ دهم یکی از مخالفین سر سخت شاد روان ببرک کارمل ګردید و بعد ها میګویند که جریان دستګیری تعداد از اعضای حزب بشمول شاد روان محمود بریالی در امنیت دولتی از جانب فرین و یار محمد رهبری میګردید۰
      فرین همچنان از جانب تعداد زیادی از اعضای حزب یکجا با تعداد دیګر مثل یار محمد به بشهادت رسانیدن ، شهید یعقوبی و شهید باقی نیز متهم است۰ نقش اخیر ایشان در کودتا دیګر ضرورت به تو ضیح ندارد۰ باقر که در زمان متعلمی ، محسنیان تخلص میکرد، در زمان حاکمیت حزب فرین شد و پس از سقوط حاکمیت دو باره به اصل خود یعنی محسنیان پیوست ۰ میګویند که آقای باقِر در زمانی که فرین بود بعد از توطیه قتل شهید یعقوبی با مقادیر هنګفت پول مستقیمآ از میدان هوای کابل به تاشکند عزیمت کرد ( در حالیکه سایر از رهبران حزبی ( حتی کو دتادچیان) نتوانستند از میدان کابل بلکه ازطریق مزار شریف فرار کردند)
      درینجا صرف یک جمله اضافه میکنم که:
      ایا بازماندګان شهدای جنګ های میان ګروهی کابل( در زمان حاکمیت جهادیان ) که بدون شک تعداد شان توسط ملیشای پوسته های امنیتی شورای نظار که به امر فرین جابجا شده بودند به شهادت رسید اند و تعداد دیګر شان توسط سلاح های حزب وحدت اسلامی که از پول اهدائی باقر فرین خریدار ګردیده به شهادت رسیده اند ، باز ماندګان خا نواده های شهید یعقوبی و شهید باقی و سایر اعضای حزب حق ندارند که در یک شرایط مساعد چنین افراد را به محاکمه بکشانندـ ؟ تا جاییکه به بنده معلوم است، عده ای از رفقای حزبی و تعداد از شهریان کابل مصرف جمع اوری، اسناد ، مدارک و شواهد هستند که بتوانند در موقع لازم ان را به محکمه ارایه نمایند البته این یک امر حقوقی است که شامل حال دیګر کودتاچیان نیز میګردد، این افراد که تقریبآ یک سال است مصرف جمع اوری اسناد هستند کار خود را منظم و دقیق انجام میدهند. در بین ایشان تعدادی از فعالین دیروز حزب و عد ه ای از باز ماند ګان شهدا عضویت دارند۰ انها کمیته یی را تشکیل داده اند که اسناد جمع اوری شده را ارزشیابی حقوقی مینمایید. چون اجا زه ندارم و شاید هم از لحاظ امنیتی مفید نباشد ، در غیر ان میتوانستم نام اعضای کمیته جمع اوری اسناد بر علیه قاتلین را بنویسم۰
      در هر صورت اقای فربن که باز محسنیان شده اند بتاریخ ۱۳ اګست ۲۰۱۰ با خواندن مقا له یی که برایش( لازم است تا بنویسم که ایشان حتی در سطح بسیار پایین هم که شده توان و استعداد نوشتن و صحبت کردن را ندارد) تهیه کرده بودند تلاش نمود تا کنګره ی به اصطلاح حزب واحد را ( که سنګک شده است) و مطابق به امضای اولین سند ادغام باید در شش ماه دایر میګردید( از ان شش ماه تا حا بیشتر از یک سال ګذشته است) بمثابه مسوولیت تاریخی تمام نیروهای ملی جا بزند۰
      بد رجه اول به اشترک کنند ګان روم بالتاکی کنګره معلوم نشد که جریان و تشکلی که از نزدیک شدن و تفاهم کردن با رفقای دیروز خود فرسنګ ها فرار میکنند ، به کدام امید واهی انتظار همراهی سایر نیرو های ملی را میکشد؟
      ثانیآ آ نهائیکه تا هنوز نتـــوانسته اند با اخــــراج چند کو دتــــا چی سازمان خویش را ( بعقیده من اکثریت قاطع صفوف نهضت فرا ګیر و متحد ملی از بهترین، صادق ترین و و طنپرست ترین اعضای حزب دیروز ما هستند) از هر ګونه اتهام خیانت به منافع ملی و کودتا علیه مردم افغانستان پاک سازند ، با کدام جرأت وارد میدان سیاست شده اند؟

    • ثالثآ انهاییکه در درون خود هنوز به امراض قوم ګرایی، توطیه علیه یک دیګر، ضدیت با ادغام تشکیلاتی و تدوید کنګره حزب واحد ، فر کسیون بازی( تعدا فرکسیون های فعال در درون نهضت فرا ګیر ۰۰۰ بمراتب بالا تر است از تعداد احزاب ایجاد شده از بدنه حزب دیروز ما است) های علنی ګرفتار اند چګونه میتوانند ادعای واهی همسویی با نیرو های ملی را مطرح کنند؟ و همینطور دها و صد ها سوال دیګر۰
      اقای فرین درمقام محسنیان درمقاله خویش( جریان خواندن مقاله توسط اقای فرین نشان میداد که مقاله خوان به زبان شیرین دری اشنایی کمتر دارد) با وجود که مشخص بودن عنوان و هدف ان ، کمتر به مساله تدویر کنګره حزب واحد پرداختند ، بلکه برعکس تلاش نمود تا توجه را به این جلب نماید که این دیګران اند که پروسه ی وحدت نیروهای ملی را اخلال میکنند درغیر ان نهضتی ها فراګیر و دلیر شهامت انرا دارند تا در هر پوسته داخل شوند تا بتوانند تحت پوشش دیګران و مخصوصا پوشش نیرو های ملی، خود را پنهان نماییند۰
      یکی از مهمترین مسایل مطرح شده در مقاله فرین متهم ساختن دیګران از جمله احزاب و سازمانهای ایجاد شده از بدنه ی حزب وطن ، سابق حزب دموکراتیک خلق افغانستان که اخیرآ در شهر هامبورګ نشست ۲ روزه ای داشتند به اخلا ل پروسه وحدت بود۰
      اقای فرین تلاش میکرد تا موضع نهضت را در رابطه با جلسه هامبورګ با باز خوانی اسناد تاریخ تیر شده و فاقد اعتبار توضیح دهد چندین بار به نشر ویدو های نشر شده اشاره کرد و از جمله در رابطه با نقش خویش در کودتای ۱۳۷۱ ګفت:
      فرین:
      درویدیو ها قسمت های از وقایع انزمان نشر شده است ما اسناد دیګری هم داریم که اګر نشر کنیم چهره های دیګری نیز افشا خواهد شد۰
      من در روم ان شب دیدم که اکثریت قاطع اشتراک کنندګان بشمول اعضای صادق و وطنپرست نهضت فرا ګیر(که من نیز از ان جمله هستم) با نوشتن یادداشت ها به این اعتراف صریح یک کودتا چی ویاغی اعترض کردند و ضمن ارایه سوالات در رابطه با داشتن روابط مشکوک خارجی فرین و ارتباط ان با صعود برق اسای ایشان در صدر ارګانهای امنیتی خشم خود را متبارز ساختند
      ګر چه ادمین های کنګره با بر خورد نظامی تلاش نمودند تا هر معترض را از اتاق اخراج کنند اما خوشبختانه تعداد معترضین به اندازه ای بود که اګر اقای پامیری همه ای مخالفین را اخراج میکرد به یقین که غیر از خودش و یکی ۲ یا ۳ نفر دیګر کسی در اتاق باقی نیماند۰ بنآ پامیری به شکل دیګری وارد میدان شد۰ بعد ازین اعتراف صریح و روشن فرین در مورد کودتای ضد ملی سال ۱۳۷۱ اقای پامیری دو امکان در اختیار داشت :
      ۱- از اعترافات فرین مبنی بر شرکت در کودتای ۱۳۷۱ فاصله بګیرد
      ۲- خود را شریک جرم که انجام نداده است ساخته و از رفیق سازمانی خود حمایت کنند
      متاسفانه اقای پامیری روش دوم را انتخاب کرد۰ به حمایت کامل از فرین بر خواست و شاید هم یک ګام جلوتر از فرین
      پامیری:
      رژیم جمهوری افغانستان ، یک حاکمیت غیر مشروع بود باید سقوط داد میشد
      اقای پامیری که با احساسات زیاد و وارد کردن فشار بیش از حد بر حنجره خود( اقای پامیری صدای بسیار رسا و جذاب در دیکلمه کردن شعر دارند و من بیشتر از هر چیز دیګر نګران بودم که حنجره زیبای بامیری خدای نخواسته صدمه نبیند که ما از شنیدن دیکلمه های زیبای ایشان محروم نشویم) سخنرانی میکرد، یکی از دلیر مردان نهضت فراګیر که همیشه در اتاق ها بالتکی بنام نجیب افغان اشتراک فعال دارد با طرح سوال:
      ایا بهتر نیست که نهضت با دور ساختن چند چهره جنجالی و متهم زمینه های و حدت مجدد با اعضای حزب را مساعد سازد؟
      تحسین همه اشترک کنندګان روم پالتاکی کنګره را بر انګیخت۰
      پامیری مجبورآ بدون تبصره اضافی به اقـــــای یعقوب هادی که بعضا در سایت های انترنیتی در باره وحدت خانواده ی مشترک دیروز مقالات طولانی مینویسد، ز مینه سخنرانی را مساعد ساخت، اقای هادی اینبار برخلاف چهره انترنیتی خویش در قالب سخنران فصیح ا لهجه ای پالتاکی نهضت فرا ګیر ۰۰۰ فر مودند:
      یعقوب هادی:
      سقوط دادن حاکمیت جمهوری افغانستان یک نا ګزیری بود و باید سقوط میکرد۰ رفقا فرین و سایر رفقای که درین پروسه سهم ګرفتند . بهترین ګزینه را انتخاب کردند و ما ازین عمل انجام داده شده با قا طیعت دفاع میکنیم۰
      اما انچه که برای من درین شب جمعه ( ۱۳ اګست) بسیار دلچسب بود مخالفت اکثریت قاطع رفقا از جمله رفقای نهضت فرا ګیر ۰۰۰۰ در برابر کودتا ګری های فرین و سایرین بود ۰ این نوع بر خورد بیانګر آنست که ما هر قدر که بتوانیم چهره ها و مهره های اصلی کودتا را افشا نماییم بهمان اندزه پروسه ی وحدت مجدد خانواده مشترک دیروز ما سریع تر میشود۰
      فشار اعضای صادق و وطنپرست حزب ما نیرومند تر از ان است که چند کودتاچی خاین و افشا شده، توان مقابله با ان را داشته باشد۰
      بیاید خود و سازمانهای خود را از ګروګان کودتاچیان نجات دهیم و با دور انداختن و اخراج انها از صفوف حزبی ها نقش و رسالت تاریخی و مسولیت ملی خود را در برابر مادر وطن انجام دهیم
      یادداشت:

      • تلاش کردم تا در باز نویسی حرف های سخنرانان، اصل امانت داری را رعایت کنم۰ به همین منظور در رابطه با اعترافات غیر قابل انکار کودتا چی ها و همراهان از تبصره ی اضافی خود داری شده است( قضاوت را به خوانندګان وا گذار میکنم) در موارد ی که این امر ممکن نبود سعی کرده ام تا مفهوم دقیق سخنرانی ها را بنویسم
        ارسال شده توسط ارسال کننده در ۲۱:۵۹ 0 نظرات یکشنبه, آگوست ۸, ۲۰۱۰
        باقِـــــر چگونه غيرت مل شد
        دوست نهایت عزیز عبدالقادر جان سلام و احترامات خدمت تان تقدیم است . امید وارم با خانوادهء محترم صحت وسلامت باشید .
        قادر جان عزیز امیدوارم معذرت مرا قبول فرمایید ، سفری داشتم به کشور عزیزبه آن دلیل نتوانستم پاسخ سوال شمارا به موقع بدهم . مرا به بزرگواری خود ببخشید . شما ضمن تعارفات پرسیده بودید ، برای جنرال باقر فرین سابق معاون وزارت امنیت دولتی چرا و کیها لقب [ غیرتمل ] را داده بودند ؟
        قادرعزیز ، اگربخاطر داشته باشید در قضیه قتل [ گوهری ] یکی از فعالان کمیته ولایتی مزارشریف ، در زمان حا کمیت جمهوری دموکرتیک افغانستان ، [ رهنورد ] منشی کمیته ولایتی با چند تن از اعضا و چند تن از حلقه رهبری خدمات اطلاعات دولتی آن زمان مزارشریف ، به اتهام قتل ویا شریک قتل دستگیر شدند . در جمع متهمین باقر مشور به فرین نيزدستگیر و به پنجهء قانون سپرده شد . گروپ مشترک تحقیقاتی از کابل غرض بررسی قضیه مذکور به دستور مرکزعازم آن ولایت شده بودند . گروپ به کار خود آغاذ کرد ، بعد از چند روز تحقیقات دو ویا سه تن ازافرادیکه بیگناه در جمع جنایتکران گرفتار گردیده بودند ، رها شدند و تحقیقات زمان بیشتر را گرفت . از باقر فرین هر بار که تحقیق صورت میگرفت ، مثل طفل گریه سرمیداد ، از چشمانش دریای اشک جاری میشد و زارنالگی میکرد که من زن و اولاد دارم و بیگناه هستم . تا اینکه مشاورین روسی بنابر زدو بند يکه درجریان تحصیل با باقر فرین و روابط اجنتوری که با استخبارات اتحاد شوروی سابق داشت ، از نظارت خانه خلاص نموده ودوسیه موصوف را حفظ کردند . کسانیکه واسطه نداشتند بنابر همکاری با قاتل مدتی را درزندان سپری وقاتل به اسم رهنورد محکوم به اعدام شد و بالای موصوف حکم محکمه تطبیق گردید . بعد از آن باقر مشهور به فرین به خاطر گریه ، ناله و دست بوسی اش تخلص غیرتمل را کمایی کرد.
        سوال دوم شما اينکه چرا سایر جنرالان کودتاچی را که در کودتای تسلیمی قدرت دولتی به مجاهدین شرکت داشتند ، قابل محکمه نمیدانید ؟
        در پاسخ لازم میدانم تحریر دارم که جنرالان مید ان گریز و یا میدان باخته پیشین ، به متحدوهمپیمان دشمنان قبلی خود بدل شده اند . امروز با همان اشرار ، که خودش در جنگ با آنها بود وارد بندوبست و مصالحه هستند . من جانبدار برگذاری محکمه منصفانه وعادلانه هستم . همچنان مردم شریف افغانستان ، اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، متحدین آن و روشنفکران وطنپرست ، دیدند و مطالعه کردند که کودتا چیان به نفع ارتجاع از حاکمیت کنار رفته قدرت را دو دسته به ارتجاع تسلیم دادند . مبارزه در برابر جنایتکاران [ کودتا چیان] و بد اندیشان سیاه دل نباید متوقف گردد ، زیرا خاموشی در برابر آنها درحقیقت کم بها دادن به خون پاک شهدای گلگون کفن جنبش مترقی کشورعزیز ما افغانستان است . مبارزه در برابر این سیاه دلان الا محکمه آنها ادامه باید یابد .
        درمورد ناقصین حقوق بشر من دیدگاه خود را تحریرداشته ام . مرجع تصمیم گیرنده مردم شریف و درد دیده افغانستان است ، نه من ویا شما . همچنان در مورد باقر فرین مشهور به غیرتمل باید گفت که رابطه نزدیک با استخبارات روسیه داشته ودارد. اگر در ویدیو کلپ ها توجه کرده باشید ،بافر فرین مشهور به غیرتمل نقش عمده را در تسلمی حاکمیت به دستور [ کی جی بی ] اسنخبارات روسیه و وزارت امنیت دولتی وقت داشت . طبق قوانین جرایم ضد دولتی در اکثر کشور های جهان ، اگر باشنده یا تبعه آن روابط با استخبارات کشور بیگانه داشته باشد ، به نام خاین ملی حبس ابد و یا حکم اعدام برایش از جانب مراجع عدلی صادر میشود . به عقیده من ، هر شخص ويا گروپ اگرخیانت وجنایتی انجام داده باشد ، خود از اعمال که انجام داده است به پیشگاه ملت و تامین حاکمیت ملی و قانونیت سرتاسری ناگزیر به جوابدهی خواهد بود .
  • ( اقای علامه شــــــــــــــــــــــــــــــبير خان کاکر ؟!)
    اينکه بنده حقير را بيســــواد خطاب ، و خود تبصره ها ، نظريات ديگران را که قبلأ در
    سايت ها انتشار يافته، بنام تحليل ، برهان ، نظر خود هذيان و اباطيل گونه پيرايه خود وانمود پنداشـــــته، اما حيف وحيف که دنيا هميشه به کام نيست . وشــــــــــــما ماهرانه
    مطالب را عليه باقر فرين محســــــنيان را با جنايات مشــــــــهودش زايش و پالش قلم کج
    خود وانمود ساخته ذهی شـــــــــرم و ســـــــــــر افگندگی شما [ بوره اره را دوباره
    اره نموده ايد ] !!!!
    تو بايد چنان باشی که بتوانی به هرکس بگويی مثل من رفتار کن ، و آن تحليل را که کاپی
    نموده ايد ، خود ازفطرتش چيزی درک نه نموده بنأ لازم ديدم قبل از سقوط مرگبار به چاله اين بيســـــواد به علامه شـــــــــــــبير کاکر که در تبارش نخســـــــتين ( قلم ) بدست است چيزی نوشت .
    دايمأ بخاطر داشــــــته باشـــيد « علت اينکه زنبور ها اين قدر وز وز ميکنند اين است که بلد نيســـــــــتند حرف بزنند » اين که بر ديگران وز وز ميکنيد آدمگری را بياموزيد ، جعل نه کنيد ، سرقت مطبوعاتی جرم است ووو .
    ديگر ذهن ها روشن گرديده ، خرد ، دانش ، سواد مرد دانا در گفتار ، نوشتارش هويدا ميگردد . و حقيقت سرچشمه ايست که علی الدوام جاريست و سر زمين انديشه ، افکاررا
    ســـــيراب ميکند و هيچ وقت برنه ميگردد ، زيرا اگر آب چشمه به عقب برگردد مردابی کثيف ميشود .
    اقای کاکر !
    بسيار دشوار است با شـخصی مباحثه ، مکاتبه کنی و تمام قدرت استدلال وبيان خود را به کار انداخته و چقدر تلخ و خشـــــمگين کننده است وقتی که درک گردد که طرف مقابل
    نه هنوز در خواب خرگوش است . و از سياست ، موقعيت ، شرايط ، ضوابط و درک سليم که در بدن سالم است فرســنگ ها فاصله دارد و مرغش يک پاه دارد .
    تو ، رنجور مرد بنام « خان ؟!» ، برقه پوش هفت رنگ « مزاری » از جمله اين گونه
    قماش ها بوده . نه ميتوان به ساختن دنيای بهتر اميد داشت باشيم ، مکر آنکه تک تک
    افراد اجتماع منجمد ، تنگ نظر ، عقب گرا پيشرفت کنند ، حقيقت را جستجو و دريابند ،
    به اين منظور عناصر کينه توز ، مليت ستيز ، بايد علاوه بر اين که به منافع فردی ، گروهی ، تباری ، نژادی و مليتی خود می انديشند ، در برابر عموم افراد جامعه ، منافع
    کشور ، تماميت ارضی وطن نيز احساس مسؤوليت نمايند ، با چند دهن کج کردن ، توهين کردن ، تحقير ساختن افراد « باد شکم » خود را کم ساخته ، به اين گونه انسانها
    « هزل » گويند چنانچه خداوند گار بلخ حضرت مولانا فرموده:
    [ هزل تعلميست آنرا جد شنو ــ تومشو برظاهر هزلش گرو]
    [ هر جدی هزل است پيش هازلان ــ هزل ها جد ست پيش عاقلان]
    حکيم ســـــــــــنايی فرموده :
    [ هزل من هزل نيست تعلميست ــ بيت من بيت نيست اقليمست]
    و مولانای بزرگ به انهای که « نی » نا به هنگام ميزنند فرموده « خان » « مزاری « کاکر» متوجه باشند که « نی » نواختن انها زياد شده است .
    [ آن يکی نای خوش نای ميزدست ــ ناگهان از معقدش بادی بجست ]
    [ نای را در کون نهاد او که زمن ــ گرتوبهتر ميزنی بستان بزن ]
    با پيام عنوانی اقای کاکر حرف خود را برای هميشه با کلام سعدی شيررازی خاتمه بخشيده اميد خودش با روشنی وجدان اگر زره وجود داشته باشد از جنايات [ اکســــا ] و
    [ کام ] بنويسد تا سرنوشت کاکای اقای [ روشن ] نيز معلوم گردد .
    [ سر وقد تو خميده گی خواهم ديد ــ لعل لب تو مکيده گی خواهم ديد ]
    پيراهن تو به تن خيالی ديدم ـــــ شــــلوار تورا کشــــيده گی خواهم ديد ] با حرمت
    < جـلال بـايـانی >

    • بایانی صیب ! ولا که اوغانستان با شما و امثال شما کلیشه سازان و کلیشه کاران ، با وحدت ملی خواهی کاکر خان و امثالهم ، با پاکستان ستیزی تنویر خان و لپ و جپ کرزی خان در طیاره ها به بسیار زودی ، چنان به مدارج عالی ترقی و پیشرفت برسد که میمون های جنگل انگشت حسد وحسرت را دندان گیرند !!

      باز هم بایانی صیب برایتان یک مشوره کاملأ دوستانه دارم : کمی سواد نوشتن بیآموزید !

    • ( مزاری برقـــه پوش !!!)
      مصيبت برتر از معصيت اســــــــــت !!
      پارسای را ديدن برکنار در يا که زخم دندان پلنگ بر تن داشت و به هيچ دارو به نه ميشـــــــــــد
      مدت ها در آن رنجوری بود و شــــــکر خدای عزؤحل علی الدوام گفتی.
      پرســـــيدندش که شــــکر چه ميگوی پارسا گفت : شـــــکر آنکه به مـصـيـبـتی گرفتارم نـــه بـــه
      مـعـصـيـــتــــی !!!
      از شـــــــــما رجامندم که دست از معصيت بزرگ برداريد ، بيگانه دوست نگردد سگ پــشــــتون
      بــه ز ايرانی ، پاکســـــــتانی !!
      تو مزاری !
      آنچه هستی ، مينويسی ، نشـــخوار در کاه دان بيگانه ميکنی و حرفهای متعفن ، آلوده را از عقب پرده انترنيت ســــــرداده ، توان ، جرأت ، قدرت ، شهامت برملاه سازی علنی را در ده کده خود داريد . مليت های داخل افغانستان با خود جوش خورده بنأ انچه در ميان مردم هستيم باشيم .
      ثريا جان ، فرشته جان هر روز از عقب اين پرده بر پيرو برنا دشنام ميدهند . و قرار است بنا بر تقای دولت ســـــودن فرشـــــــته حضرتی ياوه سرای مليتگرای ناسوناليست برای آستان بوسی اقای حامد کرزی از سويدن رهسپار کابل گردد .
      زبان و ادبيات جلوه گاه انديشه ، آرمان، فرهنگ و تجارب و روحيات يک جامعه است ، انکه
      باقلم آشناست در گذر زمان و مکان با ديد و ســــــنجش وزنه دانش متقابل تنها از زبان به قدر درک مقابل برای انتقال پيام ، عواطف و انديشه خويش بهره جسته. مجبوريت ندارد نزد « کله » مزاری ، کاکر ، خان ، جلال آبادی « ياســــــــــــــــــــين » خواند .
      دذ کلام عبيد ذاکانی ادب ، فرهنگ ، منطق ، تسلسل وجود ندارد ولی عظمت کلامش بزرگ به فراخی بحر اســــــــــــت . تشکر . جلال بايانی

    • به دوستان سلام ! میگویند شخصی شبی با شخصی قصه های لیلی مجلون (مجنون) کرد و تا آخر شب شنونده بلی میگفت . وقتی سحر شد و داستان پایان یافت ، سامح از داستان پرداز پرسید : میبخشی همی لیلی مرد یا زن ؟
      بایانی صیب ! کمی یاسین به کلۀ خود بخوانید که فرق دوستان و دشمنان ایران و پاکستان را کرده بتوانید ! افکار شما چنان به پروگرام کلیشه سازان عیار گردیده که مانند گدی بربی سربخود و با فشار دادن دکمۀ ، لالایی دااوغانستان زمونژ ، داپختونستان زمونژ را زمزمه میکند .

      بیدار شوید ورنه با این واهی اندیشی و نظریات کلیشه یی ، فاشیستان قبیله شما راچنان معالجه نمایند که آرامگاه تانرا نسل های آینده تان هر صبح و شام به باد ناسزا گیرند . بار نخست مردم شمالی را کشتند و بستند و فروختند ، بار دوم جنگیدند و تا توانستند تاکستانها را سوختاندند و اگربار سوم پای کاکران و طالبان پشتون در قشلاق بای ها برسد باور داشته باشید که استخوانهای اجداد سمرقندی شما را از گور ها برآورده و در بازار های کویته و پیشور بالایش تجارت میکنند .

    • مزاری !
      در ختم اين درامه مضحک يک گفتنی با تو دارم ، اميد پذيرا خاطر تو و خان گردد!!
      استراتيژی ملی از ديدگاه زنده ياد شــــــهيد ملت طاهر بدخشــــــــــــــــــــــــــــی!
      زنده ياد بدخشی انسان مسؤل ، وطندوست ، راستين ، سيا ســــتگر مولد ، منادی حق
      و عدالت در قبال سرنوشـــــت همه شــــــهروندان و مليتهای کشـــــــــــــــــورش بود.
      زنده ياد فقيد بدخشی افغانســــــــــــــــــــــــــــــــــــــتان را با تمام اقوام آن به پــــهنای
      صميميت دوست ميداشت، وهرگز اين وطن را و شهروندش را تحقير ، توهين نکرد.و بخاطر تامين حقوق دموکراتيک ، آزاديها ی فردی وجمعی و همبســــــــــــــــــــتگی ملی
      انها تلاش ميکرد .
      او بر مبنای باور ارائه شده بالا وعالی اگاهانه ، علمی به طرح تفکر خود گردانی سياسی
      و خود آگاهی ملی پرداخت . زنده ياد شهيد بدخشـــــــــــــــــــــــــــی چون مار های رنگين امروزی با نيش زهر آگين مدافع قوم خاص ، مشخص و معينی نبود روحش شادباد
      او عاشــــــــق انسان بخصوص انسان وطن خوددشــــمن ســتمگری ، بيعدالتی و بيدادگری از هر نوع و قماش پشتون، تاجک ، هزاره ، ازبک بود .
      او هرگز و هرگز ضد پشتون که با درد های جانگاه آنان در جنوب ، شرق ، غرب وشمال
      آشنا بود و هيچ قوم ومليت ديگر نبود . ابرمرد خرد ، مبارز نستو فقيد زنده ياد بدخشی
      بصورت واصح ، شفاف دشمن هرنوع شـــــونيزم قومی ، تباری ، زبانی بود . او دشمن فاشيزم بود بنأ توسط فاشيست شناخته شده حفظ الله امين و دستور کرملين به ۳۱ سال
      قبل به شهادت رسيد ولی راه ، انديشه ، آرمان آن مرد پيکار زنده است.
      اگر بيان حقيقت از ديدگاه انديشه او را پذيرفت ديگر از ســردادن ســــــــــــفســـــــــــــطه
      و بيان کوچه و بازار خوداری نمود . تشکر [ جلال بايانی ]

    • خانزده بایانی خان !!!

      نور پرداز درامه مضحک تو وهم خونی هایت تنویر یا ولی ,کاکر ... هستید نه ما !!

      فکر کرده اید من و مزاریصاحب از حلقه ستمی هستیم !!! ریس جرگه نصوار خان بایانی خان بخارایی من گفتم که این حقیر راه خیر و فلاح ملت و مظلومین زجیر و زنجیر کشیده وطن ما ن رااز پامیر تا دهات هرات از شورابک تا ینگی قعله و انبار از هنود تا مسلمان از بلوچ تا ترکمن .. میخواهم .

      اما جناب تان به ناحق ما را مدافع یک قوم ویک سمت معرفی مینماید !! این برداشت شماست من خط ومشی نوشتاری تعداد ی از ستمی ها را قبول دارم بلخصوص باعث شیهد , بدخشی و شهپر اما دنبال گروه کنونی ستم ملی نخواهم رفت تا اینکه حزب شان فعالیت شان از دایره بدخشان و چند ولایت شمال و در نهایت از ملیت تاجک به همه ولایات و ملیت های مظلوم وزیر ستم اوغان گسترش پیدا نکند در ان صورت سرباز خط اول انان خواهم بود و سینه ام سپر تیر و چماق ناقلین کوه های سلمیان ..

      پاورقی هایم همیشه در دفاع از همه بوده است نه یک قوم یک قبیله و یک سمت همچنان من هرگز وکیل مدافع رهزن دزد ادمکش از هر طایفه و قومی که باشند چون شما ها نشده ام و از اینگونه مسایل بهره برداری و بدنام سازی سیاسی نیز نکرده ام مگر در رد مسایلی این چنینی از جانب قبیله گرایان !!!اعمال همگون وهمسان خودتان را ذکر نموده ام .

      همچنان نوشته های جناب تان همان سقاویی دوم واندرز ,وپندار , گفتار یون , سیستانی , لایق , باری جهانی تول اوغان بینوا جرمن ان لاین را انعکاس میدهد مثل قوم باوقار 65%, وارثین اریایی از بلخ امده مطابق اوستا ونمیدانم ریگویداو پنته خزانه مدافع ونگهبانان سرحد وکل وطن زیر خاک کردن مرداری قبیله.....

      نمی شود همه حرف های گذشته خود را برای هر اوغان تکرار کنیم چونکه همه به یک راه روان ا و سوال های تکراری در دماغ شان پیکاری شده را تکرار میکنند .....

      تو ,بابر یا تنویر ولی که پای تان به لبگور رسیده بجای توبه کردن مغدرت خواستن از مظلومین وستمدیگان وطن زجر کشیده ما به خاطر اعمال و کردار همتباری های تان در حق انان به دفاع از ناحق میپردازید و از دشنام و ناسزا وتهمت بر علیه مخالفتان رو گردان نیستید ..

      ما که از شکم خود چیزی نگفتیم هر چه گفتیم از تاریخ از اعمال و کردار خودتان بیان داشتیم شما ها بجایاینکه جواب منطقی رائه بکنید طرف تان را غلام ایران وروسیه و تاجکستان اعلام ووابسته به ائتلاف شمال و شاه مسعود دوستم و مزاری .....

      اگر که شما ها ملی فکر وعمل میکنید بیاید سقاوی دوم را تقبع ومحکوم کنید به دریا ماهپیر انرا غرق کنید زیرابه غرق کردن مهارت بی نذیر دارید دورغ ها و جهل بزرگ نما های تان را مثل علامه حبیی نفع.... کنید
      جلادان تاریخ تان عبدالرحمان خان ,نادر خان , محمدگل مومند امین تر ه کی نادر غدار... را در کنار بعضی جلاد و ادم کشان سایرین یکجا نقد ومحکوم بفرماید .. تا ما هم نگویم بیسواد و باسواد تان یک قسم فکر میکنند .

      روز گذشته به ادرس من ومزاری صاحب فراون تهمت بسته اید گویا من برقه عوض میکنم یا چهره بدل میکنم بایانی خان من از اول تا اخر به نام خان پیام گذاشته ام و راه من چون روز روشن است راه من نجات وطن و مردم ما بلخصوص ستم دیده ها را خواهانم من بودم که گفتم خادیست هستم و دنباله رو کارمل بزرگ چهره تبدل کرن کار عاجره و عجوزه هاست !! که روزی پرچمی روزی گلبدینی و اخوانی و طالب و اوغانملتی میشوند مثل .... خودت, رحمت اله خان روان , سیستانی و خر خلقی های غاصب کابل نشین شده چون بابر یا تنویر اصیل نا اصیل ولی .........

      گفته بودید که مزاری صاحب گویا در غرب امده و از آخور ... نشخوار میکند همان تکرار حرف های اوغانی سمت مخالف!!! بایانی خان من و مرازی جوان و مصروف کار شاقه برای خود و خانواده های مان هستیم در حال که هر دو تحصیلات در حدود لسانس فاکولته اقتصاد کابل و او از اتحادشوروی را داریم اما چون کار گر ساده و زحمت کش غربی جان فشانی میکنیم مالیه هم میدهم من مصروف کار شبانه تاکسی رانی در لندن هستم او در جرمنی ..ما از این حالت خوش نیستیم غرب بهشت نیست ما از نا برابری ها ومظالم شما حاکان خود فروخته شده که وطن را هر کدام تان به عقب برده به کمون اولیه تقرب داده اید اینجا دور از قوم خویش اقارب دوستان ومطالعه وزندگی مصروف جان کندن هستیم ...

      عنوان کردن چنین حرف ها از جانب موی سفیدی که خود سوسیال میخورد توان کار ندارد در بستر مرگ به ریگشا (تلشکه) یا کجاوره برقی غربی ها از پول مالیه ما وانها !! با شاکو جانشان این طرف وانطرف در پارک ها کفتر و مرغابی تماشا میکنند حماقت بیش نیست !!!! ما نمیگویم که شما به تویله غرب قرار دارید و دیگران برای تان کنجاره .....

      همین کافیست که ناموس هر چه حزبی و خادیست بود بخاطر یاوه سرایی ها, لاف ها.... تو از جانب همخونی خر خلقی ات به باد ناسزاء گرفته شد.... باید لگام ات را شاکوکوجانم محکم تر ببندد تا مردم , همسایه و نواسه و عروس وداماد تان از گزند خان فلانی خان در امان باشد .

    • بایانی صاحب و خان صاحب. اجازه بدهید که من منحیث یک جوان این کشور که الله والحمد نه خادیست بوده ام ونه جهادی ونه فعلا در غرب سوسیال خوری ویا دریوری میکنم بلکه ازاده در کشورم زنده میکنم وفضل خدا (توبه از گپ کلان) مادر کسی را تاحال نزاده است که برایم بگوید که بالای چشمم ابروست, بین هردوی تان صلح وصفا کنم.

      اگرچه ملت ما از دست شماخادیست ها (چه مربوط به جناح خلق ویا پرچم) به اندازه کافی رنج برده است اما بازهم بهتر است که هردوی تان صلح کنید واز جناب محترم بایانی صاحب محترم تقاضا میکنم که از لاف زدن وپتاقی زدن (به گفته خان صاحب) کم کنند وحداقل خان صاحب را هم منحیث یک خادیست قبول کنند وهم از خانصاحب تقاضا میکنم که حرمت بروت های سفید (زیرا به گفته خانصاحب, بایانی صاحب خلقی هستند پس حتما همان بروت های دبل خود را حفظ وهنوز ریش خود را میتراشند) بایانی صاحب را کرده واگر کدام پتاقی بایانی صاحب زده شد خان صاحب تحمل کنند زیرا ازادی بیان به معنی تحمل پذیری است واینتور معلوم میشود که دوستان هنوز هم با همان مفکوره های چپی تحمل شنیدن انتقاد را ندارند

      بااحترام برادر کوچک شما
      روشن ازاد اندیش

    • د افغانستان په معاصر تاريخ کې که يوازې دوه _ درې څېرې هم داسې وي چې زموږ د وياړلي وطن د تاريخ پاڼې پرې شرمېدلی شي، بې له شکه چې يوه دغسې څېره د احمد شاه مسعود ده.
      نن چې د سيپټمبر نهمه نېټه او د دغې څېرې د مرګ له کاليزې سره برابره ده، زموږ نږدې ټول هېوادوال د هغه په مرګ اوښکې نه تويوي، دا ځکه چې هغه د خپل واک د ټينګښت لپاره د ډېرو بېګناه افغانانو و ينې او اوښکې بهولې دي.
      هغه د شوروي په وړاندې د افغانانو د سپېڅلي مقاومت په جګړو کې ستر خيانت وکړ او د جهاد او مقاومت په هماغو ګرمو او اورنيو شېبو کې يې له روسانو سره نه يوازې دا چې د ورورۍ تړون ﻻسليک کړ، د افغان مقاومت د نورو ټولو ډلو په ځپلو او له منځه وړلو کې يې هم ورسره د بې درېغه ملاتړ رسمي ژمنه وکړه چې له نېکه مرغه ټول هغه اسناد ان چې خپله روسانو هم خوندي کړي او بيا بيا خپاره کړي دي.
      په راوروسته کې د ملګرو ملتونو د سوله ييز پلان د شنډولو لپاره د هغه او يو شمېر کمونيستي او ستمي کړيو توطيئه د افغانستان د داسې بربادۍ سبب شوه چې ټول افغانان يې له نږدې ځخه شاهدان وو او ﻻ دي. د هغه او ملګرو له برکته يې ټول افغانستان په کنډواله بدل شو او يوازې په کابل کې پنځوس زره بې ګناه افغانان ووژل شول . نوموړی په افغانستان کې د قومي او ژبنۍ تفرقې او کرکې مؤسس او قهرمان دی او له همدې امله يې ټول افغانان د افغانستان د ملي خائن په توګه پېژني .
      دا چې سږ کال هم په کابل کې ځينو ځانګړيو ډلو او حلقو د بېلابېلو موخو او يا د مصلحتونو له مخې د هغه درواغجنې لمانځنې وکړې، زموږ د خلکو کرکه يې د هغه په وړاندې نوره هم زياته کړه . کاشکې د مسعود پېژندنې په داسې غونډو او سيمينارونو کې د وطن ريښتينو بچو او د تاريخ څېړونکو ته هم د څه ويلو موقع ورکړل شوې او د سر د امن تضمين يې شوی وای، بيا به نو زموږ خلکو ته داسې څېرې او کړه وړه يې په ښه توګه بربنډ شوي وای .
      زموږ اولس د دومره کمزورې تاريخي حافظې لرونکی نه دی چې خپل ريښتيني اتلان او درواغجن اتلان سره جلا نه کړای شي.
      که خدای (( ج )) کول ډېر ژر به د داسې ملي خاينانو يادنښې ړنګې او تصويرونه به يې د وطن د اصيلو بچو په ﻻسونو د اور د لمبو خوراک شي ، او دا به د مصلحتونو خبره نه وي ، دا د افغانستان د تاريخ حکم دی .
      دغسې يو حکم نن په کابل کې د افغانستان د يو ګڼ شمېر تاريخ پوهانو په يوه پټه غونډه کې د احمدشاه مسعود په هکله صادر شو او غواړو چې د هېواد په دننه او بهر کې ترې ټول هېوادوال خبر کړو. د تاريخ دغه حکم وايي :
      مسعود د افغانستان د تاريخ يو ملي خاين دی، هغه د پرديو يو غلام و او غلامان هيڅکله هم نه دي اتلان شوي. هغه په افغانستان کې د ملي تفرقې اتل او د افغانستان د ملي وحدت غليم

    • شبیر خانه. وروره دغسی معلومیژی چه تاسی لیونی شوی یاست بخاطری که امروز دو نومبر است واز نهم سپتمبر که سالگرد شهادت قهرمان ملی است ماه ها گذشته است واین نوشته شما که انرا کاپی و پیست کرده اید مانند خینه بعد از عید است و شما میدانید که خینه بعداز عید را چه میکنند؟ شما بهتر است که خینه بعد از عید را در فلان تان بزنید درست مانند سران قبیله که ..ون وریش خود را همزمان خینه میزنند!

  • حکومت ملی وقتی بوجود آمده می تواند که قبلأ مردم ملی کشور بتوانند احزاب ملی را بسازند ــ آن احزاب ملی اتحاد کنند در انتخابات اشتراک نمایند، پارلمان ملی را بوجود بیآورند حکومت مؤظف از آن پارلمان رای اعتماد بگیرد ــ آن وقت آن حکومت را ما (دموکرات ملی) می خوانیم.

    برای خارج: ملی هستیم یعنی چه؟ استعماریون دشمن مردم ماست....

    بایانی صیب ! نوشته های بالا از زنده یاد بدخشی است ! ایشان هم روی کلیشۀ ملی علامه پرسشی گذاشته اند ! درامۀ قبیله پرستیی را که زیر نام وحدت ملی براه انداخته بودید و بسیار کوشیدید در برقه های زیرنافی دیپلوماتیک قلم تان که گاهی می افتید و گاهی بالا میکشیدید آنرا با پرده های رنگ و رخ ملی اندیشی رنگمالی نموده بودید ، باتوصیف بدخشی پایان دادید . زنده یاد بدخشی شاید نخستین مبارزی بود که فریاد حق طلبی و ستم ملی را در جامعه اوغانی آشکارا بلند نمود وارمغان خونش هزاران درهزار مبارز دیگریست که کاخ پوسیده فاشیزم قومی اوغانی را به لرزه آورده .

    فریاد و مبارزۀ ما با الهام از درد و داد و محنت تمام اقوام نجیب ساکن در اوغانستان همچنان بدون خدشه و استوار ادامه خواهد داشت تا زمانیکه چهرۀ حقیقی زورگویان ، فیصدی سازان ، سقاوی نویسان و برتری جویان قومی به همه به ویژه جوانان ما آشکارا شود .

    نهال عدالت طلبی و برابری خواهی را بدخشی کاشت و ما آب آبش میدهیم تا فرزندان ما حاصلش خورند . اینست سیلاب مبارزه ، آرزو و تمنای تمام دوستان من که با منطق قلم پیش خواهد رفت و خس و خاشاکی چون ملی سازی روستاریان آنرا سد نخواهد شد . بگذارید این شاخۀ گل کوکنار که زنگ و بوی وحدت دروغین ملی را امروز بخود گرفته ، زینت بخش شمله کرزی پیسه خورک و همکاران فاشیستش شود ، نه از مردم و سرزمین ما !

    خان ولی خانها باید بدانند که فقط و فقط وقتی میتوانند با دیگر اقوام و ملیت های با هم برادر و برابر اوغانستان زیر یک نام اوغانستانی نه اوغانی زنده گی کنند که دیگر مانند اجداد خود وطن همه را به معامله نگیرند ، ماشین فیصدی سازی را به شینوار و باجور بفرستند و دیگر هرگز لالایی دااوغانستان زمونژ و داپختونستان زمونژ را هر صبح و شام با دهل دوسره نخوانند . آنگاست که شاید با اتفاق و تفاهم همۀ باشنده گان این سرزمین به وحدتی و تفاهمی و بلاخره به ساختمان ملتی دست یابیم . تا آنروز اوغانستان با واژه های ملت و ملی مانند تایر پیشرو و عقبی یک موتراست که هرگز یک دیگر گیر نخواهند کرد .

    دوست عزیزم خان ! تشکر از پیام تان . میدانم مبارزه تا آخرین کارتوس کار دشوار است ولی وقتی هدف بخاطر روشن سازی حقایق و واقعیت ها باشد هرگونه فراز و نشیب را با شما پیمودن افتخار است . برایم فرق ندارد شما چی گذشتۀ داشتید ولی وقتی امروز با احساس وعشق وطنی و مردمی با عزم سرشار ازمحبت و دوستی به پیشواز زجر دیده های کوخ نشین شتابانید ، شایستۀ مباهات و افتخار دوستان و همرزمان تان است . حقا که راه تان در گذشته هم راست بوده وحقیقت که ما نمی دانستیم . به پیش دوست ارجمند ! یاهو

    • [ خان در لندن؟ مزاری در المان مطالعه نمايند ]
      مگسی برپر کاهی نشست که آن پرکاه بر ادرار خری روان بود ، مگس مغرورانه بر
      ادرار خر کشــتی ميراند وميگفت : من علم دريا نوردی وکشتی رانی را خواندم و ميدانم،
      و برای آموزش اين مسلک در شوروی بسيارتفکر و کوش کردم ، ببينيد اين دريا و اين کشتی را چگونه در دريای کابل ميرانم ، و در ذهن کوچک ، چشمان تنگ بر سر دريا کشتی ميراند.
      آن ادار ، دريای بی ساحل به نظرش می آمد و آن برگ کاه کشتی بزرگ ، زيرا اگاهی و بينش او اندک بود . جهان برای هرکس به اندازه ذهن و بينش درک اوست ، آدم کج انديش ، تنگ نظر مانند اين مگس است ، و ذهنش به اندازه درک ادرار الاغ و برگ کاه.
      و اگر نه اين مگس آلوده اگر از خود خانواده ميداشت هرگز بر حريم خانواده انسانها تجاوز نه ميکرد . رسم و عنعنه را زير پاه نه ميکرد .
      « خان خام » تو گفتی که در لندن تکسی رانی ميکنيد ، و طور فکر ميکنی که تورا نه شناخته و بر « خان » بودند يقين دارم . من از طرز ادبيات ، گفتار و اگر رسم مردانگی را شکستانده از تک تک دوربرت نام ميبرم . متوجه باشی که در بخش « تدابير فعال »
      اســــتعداد خاص دارم و در تفکيک آن نيز و اگر نه از [ چه وال ] بپرسيد موصوف نيز در لندن است . راستی ملاقات مزاری در المان ساده است خدا رفقای « منشـــــن» را نه گيرد و ملاقات با « خان » در لندن مشکل است اگر تيافون خود را برايم ارسال کنيد شايد برای ديدار [ چه وال ] در اخير اين ماه به لندن آمده ديدار تو کشتی ران را نمايم و
      بيچاره مزاری در فرانگفورت در کجا کشتی رانی نمايد .

    • jalaludinbaiany خان !!

      هدف از گفتن بودباشم در لندن بخاطر اگاهی نادانی چون تو نیست !! جانکندن دور از وطن را بخاطر اعمال وکردار قبیله منفور و جاهلت بیان داشته ام ..

      باز هم پنداشت خود را برایم نوشته یی گویا من ترا با دوستانت شناخته ام ...... اگر که ادرس ما را بدانی ایا خود و یا فرستاده گانت را در بین ما انتحار خواهی کرد , ما را به هروین و تریاک جلال ابادی و هلمندی .. معتاد خواهی نمود یا عیله ما دامن ناتو و بوش بیلر را خواهی گرفت ..کدام یک .. من خودم ادرس و ایمل وتیلفونم را برایت میدهم روبا پیر !!!

      بایانی خان مگر ما دزد و ادمکش بوده ایم مگر تجار تریاک ومخدر بودیم مگر در مسایل انتحار ... دست داشته ایم تا خود را پنهان بکنم و ادرس خود را برای کس نگویم مگر من در کدر رهبری حزب و اداره خاد قرار داشتم تا خود را بجا اماده کردن در دفاع از گذشته ام اخفا کنم !!! بایانی خان من گفته ام از گذشته خود نادم نیستم چونکه اختلاس واسطه بازی دروازه کوبیدن ها برای بدست اوردن خانه نمره زمین ترفیع پوست .....کار من نبود من در مدت دهسال شاید( کمی بیش وکم )که کارمند خاد بودم حتا امر قسم هم نشدم چون حق میگفتم راست بودم من با هیچ ریس ی هیچ مدیری سر سازش نداشتم تنها یعقوبی صاحب باقی لنگ و باقی پسر خاله نجیب و جنرال تاج محمد را تایید میکردم چونکه انان انسان های پاک بودند از خویشخوری واسطه بازی نشنلیزم اختلاس...خالی مبرا تنها تاج محمدکمی احساساتی خوش بارو و اطراف اش را بعضی چاپلوس ها ومغرضین احاطه میکرد . شاید افراد خوش نام و شریفی دیگری هم در رهبری وحلقه متوسط ما قرار داشت که من با انان شناخت نداشتم ....

      من اگر که فرد مسلح مخالف , اتباع خارجی با مواد منفجره .... ماویست مسلح ,تروریست که میخواست فرد بیگناهی را بکشد مکاتب ی را حریق و لین های برق را قطع ... را گرفتار و به پنجه قانون تسلیم داده باشم از این چرا پیشمان باشم هر دولت وحکومت در هر نقطه جهان استخبارات وپولیس دارند و کارشان با مخالفین قانون است چه جنایی چه سیاسی(به مهفوم اوغانستان چونکه مخالفین سیاسی ما مسلح بودند ) .. مهم این است که به رشوت و خیانت واذیت وازار بی گناهان متهم نباشم و سو استفاده از موقف خود نکرده باشم .........

      همین حالا اداره کرزی اگر انتحاری و تروریست و ادمکشان را گرفتار و جزا بدهند کار بدی نیست اگر که خدا ناخواسته در اینده تروریست های هروین کار و چشم سرمه دوباره با کیبل های شان بکابل بیایند پس انان هم ادعا کنند که کارمندان استخبارات کرزی خوب و بد شان همه مردم ازار و این ان اند باید حساب دهند ......

      ساده خان من سیر تا پودینه ترا از طریق دوستان و دشمنانت شناخته ام من فکر میکردم یکبار از طریق مرحوم اعظم جان کارمند اسبق بلخ در زمان ربانی در ...کابل با شما ملاقات کرده ام اما با تحقیق در یافتم که ان شخص کسی دیگری بود که در کونسگری کویته ایفا وظیفه مینمود و در زمان ربانی مدتی در هندوستان نیز ... خان زاده خان هر مخالفت را در هر سایت حتا همین کابل پرس? دشنام و ناسزا واخطار چوب چماق داده اید و طفلانه ادعا کرده یی که ترا میشناسم فردابه دهن سینما و قبرستان بیا تا همرایت معلوم بکنم .. از شناختن ها بگذر دلیل بگو انهم منطقی مدلل نه زنانه وکودکانه ............... لاف را خاتمه ده چونکه استادان درس های استخباراتی میگفتند که ادم لافوک خود و موقف ارگان را تضیف میکنند راز ها های محرم را ناخداگاه افشا در مواقع احساس مرگ وزندگی خود و موقف همرزمان شانرا را به خطر مواجه مینمایند (هدفم حین کار کردن در پروژه استخباراتی میباشد نه حالا ).نمونه لاف های تان گویا کارمل صاحب شخصا شما را بخاطر علامه بودن تان در فلان موقف نصب نمودند و شما از کارمندان ارشد ووو ارگان خاد تشریف داشته اید .... از شیوه نوشتار وگفتار و پندار تان در کابل پرس من که مخالف تان هستم شرمنده شدم ....

      افتخار باچه گیر کوچه .. را از جانب مخالفینت بخاطر استفاده دشنام ها ی کوچه بازاری و دفاع از افراد یا نیرنگی های قبیله ات از شهید اکبر تا .................شهید راه بوش.

      من برای مدت شاید یکماه رونده سفری دور ودراز هستم این را بخاطر گفتم تا تو و سایر پاتکی هایت فکر نکنند میدان را برای خاک باد و اتن تان رها کرده ام من همچنان با نیزه و جوشن کابلی غوری بلخی غزنوی هراتی ... با قامت رسا در این میدانی استاده خواهم بود و کسی را نخواهم گذاشت بدون درک زمان و مکان حین غم و اندو و خوشی بر طبق دلخواه خود شان اتن و خاک باد بکنند ................

    • بایانی !!
      ((من علم دريا نوردی وکشتی رانی را خواندم و ميدانم، و برای آموزش اين مسلک در شوروی بسيارتفکر و کوش کردم ، ببينيد اين دريا و اين کشتی را چگونه در دريای کابل ميرانم ، و در ذهن کوچک ، چشمان تنگ ....)) تا دیروز ادعا تحصیلات حقوق بین الدول در ترکیه را داشتی باز چه وقت کرستف کهلم شدی یا این را نیز به حساب و کتاب لاف ها سنجاق کنیم یا مثل شهید اکبر تان ملا و جادوگر شده ودعوا بزرگ بودن میکنید این دریانوردی تان مرا بیاد گفته های استادانم در لیسه میخانیکی کابلستان جوار شاه دوشمره ولی انداخت انان گفتن نادانی بود نازپرورده از خانواده های عیان درباری حاکم که شوق مکتب ما را کرده و یکی دوسال بعد به بورس خارجه چُکه شده و فرستاندش جرمنی ان احمق در جرمنی ریشه دریانوردی را انتخاب و حین روز های ختم تحصیل دوستان وهمراهان روستا زاده اش (روستا زاده گان علم اموخته بوزیری سلطان به شهر روند - حاکم زاده گان ناز پروده به گدایی به روستا روند .. این شعریست که من مطینم انرا نادرست نوشته ام هدف درک افهام و تفهیم است ..) گفتند بیا از این شهزاده بپرسیم که بعد تحصیل اوغانستان میرود یا خیر و اگر که رونده وطن است در کجا و کشتی رانی خواهد کرد و چه خدمتی برای خلق الله ...این دریا نورد احمق به در جواب اینکه کجا دریانوردی خواهی کرد با زشت بخصوص و شوردان شانه و سیرین هایش گفته بود دریا کابل دریا لوگر دریا امو دریا هریرود ........!!!! از همین روز به بعد به مستر کچالو شهرت پیدا کرده بود ما از استاد پرسیدم که چرا این فرد که از غرب امده وتمام استادان دور و برش جمع شده اند و او را مستر کچالو میگویند استادان همین داستان بالا را برای ما گفتند ..

      ازاین روز به بعد باید شما را نیز لافوک نه بل مستر کچالو صدا بزنیم !!! مبارک ات باد

      ((بر سر دريا کشتی ميراند. )) این تومار تان فارسی شده اوغانیست مثل ترجمه های سریال ها وفلم های هندی از جانب اوغان های تلویزیون بیان خان اوغانی ان میشود ( ددریا پرسر ) این ثابت کننده سلیمان کوهی بودن تان .

      ملگری بایانی نمیدانم چه خونی در در رگ هایت جریان دارد تو که در بستر مرگ حین کهولت دست وگریبان هستی چرا با ر ها مردم را اخطار میدهی که میایم عقب دروازه ات این میکنم و ان میکنم تو نه در قدرت استی نه تنفنگی نه تانکی داری در این غرب اخرین نفس هایت را میکشی مرده ات را مسافر و بار دوش دیگران کرده یی چرا میخواهی بواسطه دوستان ات ادرس مزاری صاحب را پیدا بکنی ..

      چرا میخواهی لندن بیایی وسر کله منی فقیر را بشکنی چند روز قبل یکی از شهزاده وهابی عربستان را در لندن بخاطر کشتن نوکر اش و مسایل همجنس گرایی به بیست سال زندان محکوم کردند میدانی قاضی چه گفت !! قاضی گفت در این کشور هیچ کسی از قانون بالا تر نیست و اینجا هم عربستان نیز ..

      بایانی این شماره تلیفون من867 7779747 0044 من روز ها جواب نخواهم داد چونکه روز ها میخوابم و شب ها مردانه تاکسی رانی میکنم تاکسی رانی کردن شب در لندن کار هر کسی هم نیست !!
      شب ها تا شش صبح برایم زنگ بزن تا کمی یادات بدهم چطور صحبت کنی چطور انسانیت و شرافت را یاد بگیری ................... اگر بخواهی روز ها مزاحمت بکنی مرا از خواب بیدار بکنی بکن این مبایلم را به موتر میگذارم .

      همچنان گفتم که یکماه رونده سفر دریایی هستم ...

    • بایانی صیب سلام . میدانم انسان در زمان کهولت و پیری دچار یک سلسله مشکلات و بیماری های روانی ، روحی و اعصبی میشود . وقتی عصبی هستید و بیمار چنان به عجله می نویسید که پیام خود را حتی حوصلۀ باز خواندنش ندارید و نمی دانید که چی عجوبه یی را به دید خواننده گان ارسال نموده اید . وقتی زیر تأثیر انالجزیکها بیخود شدید ، به دیوان خداوندگار بلخ پناه میجوئید ودر عالم اغراق ، توصیف و بزرگداشت آموزش زنده یاد بدخشی مینمائید . ولی در حالات جانجوری و باخودی تان سگ پشتون را نسبت به همه ترجیع میدهید و کلیشه های آماده شده را یگانه راه رسیدن به دریای کابل . بعد از گشت زنی دیگرانه با بوبوی اولادها حس تخیل و خیال تان چاق شده ، همرزمان گذشتۀ خود را کاهی شمرده وکشتی سواران دریای شاش خرمحسوب میکنید و این نازک خیالی شاشها و دریا ها حکایه گر آنست که موقعیت شما را در حالات باخودی متأسفانه در عمقش ذیق ساخته است.

      بایانی صیب ! در چند پیامی که با این حقیر داشتید ، دانستم که با دو بایانی مقابلم یکی بیخود و دیگری باخود . بادوچهرۀ کاملأ متفاوت . شماهیچگاهی مرام و هدف نهایی خود را طور بارز و هویدا بیان نداشته اید و با تردید و سردرگمی گاهی به نعل زده اید و گاهی هم به میخ . یگانه تبارزی را که به جناب تان دیده ام اینست که شما به مولانای ما اعتقاد دارید و از گُهرستان دیوانش چند بیتی را که به حال وهوای تان کاملأ سازگار است خدمت تان تقدیم میدارم .

      آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت ++ وان نفسی که بیخودی یار چه کار آیدت

      آن نفسی که باخودی خود تو شکار پشه‌ای ++ وان نفسی که بیخودی پیل شکار آیدت

      آن نفسی که باخودی بسته ابر غصه‌ای ++ وان نفسی که بیخودی مه به کنار آیدت

      آن نفسی که باخودی یار کناره می‌کند ++ وان نفسی که بیخودی باده یار آیدت

      آن نفسی که باخودی همچو خزان فسرده‌ای ++ وان نفسی که بیخودی دی چو بهار آیدت

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس