مردم غزنی با کفش هایشان خلیلزاد را خوش آمدید گفتند!
هموطنان غزنی ما به زلمی خلیلزاد واضح نمودند که آنها دیگر نه میخواهند قربانی پالیسی های این شخص امریکایی شوند و از کارکرد های زمانی که او سفیر ایالات متحده امریکا در افغانستان بود خوب آگاه هستند.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نویسنده: حمید الله برهان
باشنده گان ولایت غزنی بالای اجتماع که در حمایت از زلمی خلیلزاد برگزار شده بود، با چوب و سنگ حمله نمودند و با این کار خود نشان داند که آنها چقدر از این امریکایی افغان الاصل نفرد دارند. اقای خلیزاد بدون اینکه از عقاید، فرهنگ و احساسات مردم غزنی درکی داشته باشد دست به برپا نمودن اجتماع زد که خشم و نفرت
مردم را بر انگیخت.
قرار است تا سه ماه و نیم دیگر انتخابات ریاست جمهوری افغانستان برگزار گردد.
برای اشتراک در این انتخابات تا حال چندین تن از نامزدان انتخاباتی اعلام ایستادگی نموده اند اما تعداد هم بدون اینکه رسماً نامزدی خود را اعلان نمایند کمپاین های ایشان را به راه انداخته اند .
مردم رنج دیده و زجرکشیده افغان حالا بهتر میدانند که چی کسی را با کدام صفات به حیث زعیم ملی ایشان انتخاب نمایند. آنها اینبار بازی نخواهد خورد و قربانی وعده های روی کاغذ نخواهند شد.
حامد کرزی،اشرف غنی احمدزی، رمضان بشردوست، میرویس یاسنی ،داکترعبدالله عبدالله و تعداد از چهره های دیگر مطرح میدان سیاست افغانستان کسانی هستند که درجمع کاندیدان پست ریاست جمهوری افغانستان شمرده میشوند.
این اقایان در تلاش دریافت روش های هستند تا به کمک آن خود را به ساختمان ارگ ریاست جمهوری برسانند.
آقایان کاندیدا باید بدانند که برای رسیدن به پست ریاست جمهوری روش های را به کاربرند که مورد ریشخند و نیشخند مردم ما قرار نه گیرند.
هدف از ریشخند، همان ریشخند است که روز قبل باشنده گان ولایت غزنی بالای خلیلزاد زدند.
آقای خلیلزاد و طرفدارانش بدون اینکه از فرهنگ ، عقاید و حساسیت های مردم غزنی درکی داشته باشند روز قبل در تلاش برپا نمودن اجتماع در هوتل خیام این شهر بودند که در حمایت از کاندیداتوری او برپا میشد. این عمل پیروان محدود زلمی خلیلزاد با واکنش جدی شهروندان غزنی مواجه شد و صدها تن از شهروندان افغان که از امریکایی های نفرت دارند بالای اشتراک کننده گان این اجتماع حمله نمودند، شیشه ها را شکستند و همه چیز را درهم برهم نمودند.
اینبار باشنده گان ولایت غزنی نیز نشان دادند که آنها با خلیلزاد چقدر علاقه دارند، محبت که با شلیک بوت ها،سنگ و چوپ پاره ها همرا بود.
هموطنان غزنی ما به زلمی خلیلزاد واضح نمودند که آنها دیگر نه میخواهند قربانی پالیسی های این شخص امریکایی شوند و از کارکرد های زمانی که او سفیر ایالات متحده امریکا در افغانستان بود خوب آگاه هستند.
آقای خلیلزاد!
حالت کنونی ما محصول پالیسی های ناکام و ناکارامد شما در افغانستان است.
حیف و میل پول های کمک شده به افغانستان از سوی شما سبب شده است که همین اکنون مردم ما در مغاره ها زندگی نمایند و اطفالشان شب ها گرسنه بخوابند.
ما اینبار فریب شما را نمیخوریم و در هر جای که شما به چنین اجتماعات دست بزنید مورد واکنش جدی ما قرار خواهید گرفت.
در قدم نخست شما افغان نیستید پس چطور میتوانید نماینده و یا ریس جمهور یک ملت که آن را افغان مینامند باشید؟
شما باید واکنش مردم غزنی در مقابل هوادران خود را نمونه از صد نمونه نفرت مردم ما در مقابل خود بشمارید.حالا دیگر برای شما در افغانستان و سیاست این کشور هیچ چیز و یا محل باقی نه مانده است
آیا شهروندان خارجی/ وابستگان به بیگانه می توانند رئیس جمهور افغانستان شوند؟
اصل پایبندی به قانون اساسی عدم تبعیض قومی زبانی و مذهبی بین شهروندان و نیز و نگاه مساوی به همه شهروندان کشور عدم خیانت به اتباع ملت یک رکن بنیادی است
شنبه 28 فوريه 2009, نويسنده: عبدالله کوهزاد
زلمی خلیل زاد، علی احمد جلالی و اشرف غنی احمدزی شهروندان افغانستان نيستند
بند اول ماده ی 62 قانون اساسی در شرایط رييس جمهور: تبعه افغانستان ، مسلمان و متولد از والدين افغان بوده و تابعيت کشور ديگرى را نداشته باشد.
يكشنبه 15 مارس 2009
نخستین اقدام خلیلزاد و مشت محکم مردم ننگرهار
جمعه 20 مارس 2009
عکسی از قاضی که در ولايت دايکندی توسط مردم لت و کوب شد
شیرزاد متهم به تجاوز جنسی و رشوه خواری ست/ مردم ولايت دايکندی می گويند حکومت مرکزی صدای آنان را نمی شنود و اکنون خود آن ها بايد دست بکار شوند
يكشنبه 5 آوريل 2009
پيامها
13 آپریل 2009, 09:44, توسط ناشناس
واه واه چه کار نیکی. آفرین به مردم غزنی.
13 آپریل 2009, 10:42, توسط مولوي حقگو
ايهالناس آه مردم مسلمان و هموطنان اسير و دربند ظلم وستم اشرار وشياطين گفته بوديم كه اين .... مي آيد زيرا دوران خدمتش در در دخل آمريكا بيا يان رسيده است آة برادران بشتون بخدا ي يكتا سوگند نسبت اين ... بنام خليل زاد به قوم مسلمان و غيور بنام بشتون توهين بزرگ به همه ارزشها ي تاريخي وفرهنگي شماست قوم بشتون شاعر والا مقامي دارد بنام خوشحال ختك كه به صراحت فرياد مي كشد كه : دمنت دارو كه مرشم نئي غوارم كه علاج مي راشي مسيحا هم اين شاعر والامقام از مداواي خودش با حضور حضرت عيسي هم اگر با منت و احسان با شد غذر خواهي ميكند اين چه همت وغرور است كه هر انسان با وجدان را بسوي خودش ميكشد ولي آدمي مانند خليل كه از بي ... به نور چشمي ايالات متحده رسيده است خودش را به اين قوم مي چسباند و به نما يندگي ازين قو م با همت مي خيزد ما بار ها گفتم و باز هم ميگوئيم كه خليل زاد وامثالش اولا با يد بگويند كه كه كه هستند مسلمان اند و يا نا مسلمان ؟؟؟؟؟ بعدا اينها افغان هستند وياهم آمريكائي مصاحبه هاي و عملكرد هاي سابق خليل زاد بخوبي نشان ميد هد كه جنا ب شان نه مسلمان اند و نه هم افغان حتي ايشان را ميتوان گفت كه يك امريكائي باوجدان هم نيستند حالا اين ... آمده ميخواهد براي ملت مجاهد مسلمان و خدابرست تعين تكليف كند و از طريق تلويزون آريانا نقش بازي كند ولي آيا فرصت آن نرسيده است كه همه افغانهاي با وجدان با ايمان اعم از بشتون تا جك وهزاده وازبك در برابر اين .... بايستند و با حمايت از يك آدم با وحد ان اگر هم بتوانيم اين نقشه هارا خنثي كنيم ......والسلام
مولوي حقگو
13 آپریل 2009, 14:39, توسط amin
gham nakho biadar...broder hai pashton ma ba yaqeen ke azo poshti bani khwahad kardan...qesme ke sal ha namooda and
14 آپریل 2009, 01:38, توسط فریدون موسوی
جناب مولوی صاحب حقگو،
شما که از خلیل زاد بد گوئی می کنید و از غیرت اسلامی و مجاهد بودن حرف می زنید یادت رفت که این مجاهدین چه بلائی سر این مردم آوردند شهر کابل را به ویرانه تبدیل کردند و بخاطر قدرت و چوکی باهم درگیر شدند و جوی های خون در کابل جاری شد و جنگ خانه به خانه شروع گردید ودرین میان این ملت مظلوم و این مردم بی دفاع که نه توان فرار کردن را داشتند ونه توان دفاع از خودرا و در کشور باقی ماندندوپامال جاه طلبی های این مجاهدین که تشنه قدرت بودند گردیدند . اکنون بازهم اگر هما ن جهادی ها سرقدرت بیایند بازهم همان آش است و همان کاسه باز خواهد دیدی که در سرک دارالامان اگر در دست مجاهدین آن محل اسیر شدی میخ سی انج در کله ات خواهند کوبید آنوقت مزه مجاهد بودن را می چشی . حال که این خلیل زاد که دربین همه کاندیدان یک کمی سواد دارد و می تواند کشتی به گل نشسته افغانستان را به سوی ساحل هدایت کند تخریب می کنی و آنرا به امریکائی بودن نسبت میدهی درست است که اگر او یک تبعه امریکا است ولی با شناختی که در سطح بین المللی دارد می تواند از عهده این کار برایدواگر خودت کدام آدم دیگری را میشناسی که از خلیل زاد کرده با سواد تر باشد ودستش به خون این ملت آغشته نباشد معرفی کن. دیگر مردم ما این مجاهدین را شناخته اند و آزموده را آزمودن خطاء است والسلام
14 آپریل 2009, 18:12, توسط argestani
دیدگاه های مردم افغانستان
درباره 2009-04-9
خلیلزاد و مزدورانش کاندید مردم افغانستان نمی باشند
به هر اندازه که زمان انتخابات آینده افغانستان نزدیکتر میگردد بهمان پیمانه بازار معاملات و زد و بند های سیاسی در افغانستان گرمتر شده میرود ، اما موضوعی که بیشتر از همه چیز توجه محافل افغانی را بخود معطوف نمود ه به وسعت چنین زد و بند های در خارج از افغانستان ارتباط میگیرد که ابعاد آن خیلی وسیع تر از ائتلاف ها و تلاش های جریانات سیاسی در داخل افغانستان است.
تلاش ها و ائتلاف های کنونی در خارج از کشور انسان را بیاد گفته زیبای از صدیق افغان می اندازد که گفته بود:” فرق بین افغانها و زنبور ها در این است که زنبور ها خود شان ملکه خود را انتخاب مینمایند در حالیکه ملکه ما افغانها را در طول تاریخ بیگانگان تعیین نموده اند”. چون موضوع نوشته ما به انتخاب زعامت آینده افغانستان ارتباط میگیرد ابراز نظر در باره زعمای پیشین را کنار گذاشته و بحث خود را با تبصره در باره توافقات بن آغاز مینمائیم .
طرح کنفرانس بن که گفته میشود توسط کمونستها و بوسیله یکی از وابستگان بارق شفیعی ارائه گردیده از همان ابتدا بدلیل ارائه آن توسط کمونستها ، تطبیق آن توسط بیگانگان و در نظر نگرفتن خواسته ها و نیاز های مردم افغانستان مشروعیت خود را از دست داد. اگر کانفرانس بن بر اساس خواسته ها و باور های مردم افغانستان و بدور از اعمال نفوذ بیگانگان دایر میگردید وضعیت کنونی افغانستان باید خیلی بهتر از آن چیزی می بود که امروز جهانیان شاهد آن میباشند و با توجه به حضور چهل و چهار کشور خارجی و سرازیر شدن ملیارد ها دالر کمک جامعه جهانی در افغانستان این کشور باید به بهشت کشور های منطقه مبدل میگردید. اما باید با کمال تاسف به پذیریم که امروز افغانستان از نگاه امنیت و رفاه اجتماعی در وضعیت نگران کننده ای قرار گرفته و ضمن اینکه به عنوان بزرگترین مرکز تولید و قاچاق مواد مخدر در جهان شناخته میشود ، حتی به آزمایشگاه انواع جنگ افزار های ممالک بیگانه نیز مبدل گردیده است.
ناکامی ها و مصائب امروزی کشور ما از ارمغان های کانفرانس بن میباشد، کانفرانسی که داعیه حاکم ساختن دموکراسی را با کنار زدن آقای عبدالستار سیرت در اولین مجلس خود بزیر سوال برد و آقای سیرت را با و جود داشتن هفده رای در مقابل دو رای آقای کرزی با سوته دموکراسی از صحنه خارج و کرزی را با وجود داشتن دو رای با استفاده از استبداد دموکراسی با گله های از سگان امریکائی وارد کاخ ریاست جمهوری گردانید.
بلی ! این اولین چماق دموکراسی بود که برفرق آرزو های ملت مظلوم و جفاکشیده افغانستان وارد شد و خواب های رنگین شان را به کابوس های وحشتناکی مبدل گردانید که تا امروز هم مردم ما در آتش این دموکراسی نام نهاد که دستاوری به جز از طالب پروری و ارمغانی بجز از نفاق افگنی و اشاعه فرهنگ های بیگانه نداشته میسوزند و شاهد افزایش سرسام آور فقر، بیکاری، فساد و نا امنی در کشور میباشند در حالیکه در طی هشت سال گذشته شنیدن صدای ساز و دهل دموکراسی گوش های ایشان را کر نموده است.
دیگر وقت آن رسیده است که ملت افغانستان از تجارب تلخ هشت سال گذشته بعنوان سرمشقی برای انتخاب زعامت آینده کشور استفاده نمایند تا سرنوشت آینده افغانستان بر اساس خواسته ها و باور های خود شان رقم زده شود و اجازه ندهند که ارزشهای اعتقادی و فرهنگی مردم ما در آینده نیز بوسیله یک عده از انسانهای هرزه و مزدور و مجهول الهویه بنام آزادی و دموکراسی مورد تاخت و تاز قرار بگیرد.
یکی از کسانی که در طی هشت سال گذشته بزرگترین جفا ها را به خاطر منافع خود و باداران خود در حق ملت افغانستان روا داشته آقای خلیل زاد میباشد. او در کانفرانس بن آقای کرزی را که در گذشته باوی بعنوان مامور در موسسه نفتی یونوکال همکار بوده جبراً بعنوان رئیس دولت بر ملت افغانستان تحمیل کرد تا تسهیلاتی را در جهت تسریع تمدید پایپ لاین گاز ترکمنستان از طریق افغانستان ایجاد نماید. اگر موضوع تحمیل زعامت و لوله نفت را کنار بگذاریم یکی دیگر از جفاهای آقای خلیل زاد نسبت به مردم افغانستان به حمایت غیرمستقیم او از طالبان و اغفال دیگران در مورد دستگیری و خلع سلاح ایشان ارتباط میگیرد تا بتواند از آنان بعنوان لشکر خصوصی خود در جهت سرکوب اقوام و ملیت های دیگر افغانستان در شمال ، غرب و مرکز افغانستان استفاده نماید که این کار را با وقاحت تمام در زمان تصدی پست سفارت امریکا در افغانستان انجام داد و هنوز هم خیال استفاده از این لشکر خصوصی را به کنار نگذاشته است. بهرصورت هر آنچه که اتفاق افتاده اکنون مربوط به گذشته محسوب میگردد اما مسئله مهمتر این است که در مورد تعیین زعامت آینده کشور توجه بیشتری معطوف گردد تا کسانی که دیروز سرنوشت مردم ما را به بازی گرفتند مجال آنرا نیابند که سرنوشت فردای مردم ما را نیز بر حسب منافع خود و باداران خود رقم زنند.
درین روز ها بار دیگر یک عده از مار های آستین فعالیت های گسترده را در داخل و خارج کشور آغاز نموده اند تا باز هم مطابق سلیقه بیگانگان عروسک دیگری را بنام رئیس جمهور بر مردم ما تحمیل نمایند. در فعالیت های کنونی که به سرکردگی ابلیس بزرگ یعنی جناب آقای خلیلزاد آغاز گردیده تلاش های فراوانی صورت میگیرد تا یکی از مخنثان و فاحشه های سیاسی که طوق های مزدوری ممالک بیشتری را در گردن داشته باشد به سمت زعیم آینده کشور انتخاب گردد. از جمله افرادی که آقای خلیلزاد میخواهد آنها را مانند شادی بازان وارد صحنه نماید میتوان از آقایان علی احمد جلالی ، احسان الله بیات ، گل آقا شیرزی و داکتر عبدالله یاد آوری کرد که هیچ کدام شان از درایت ، کفایت ، آزاد اندیشی و حمایت مردمی برخوردار نمی باشند و مناسب خواهد بود تا خصیصه ها و وابستگی های هرکدام ایشان را بصورت جداگانه مورد بحث قرار دهیم.
علی احمد جلالی:
علی احمد جلالی که زمانی مهمترین پست امنیتی کشور در اختیارش قرار داده شده بود کوچکترین کاری را برای تامین امنیت مملکت انجام داده نتوانست و بالاخره از فرط بی عرضگی و بی کفایتی بنام اینکه میخواهد به تحقیقات علمی خود ادامه دهد پا به فرار گذاشت و تا اکنون هم که آرزوی کاندید شدن ریاست جمهوری ذهن کوچک او را بخود مشغول نموده است مردم ما حتی کوچکترین اثر علمی یا غیر علمی را از وی مشاهده نه نموده اند.
بهتر است جناب ایشان که در هنگام قدرت به اختلاس ملیون ها دالر از بودجه وزارت داخله و قصر سازی در شیرپور متهم میباشند از این بیشتر وقت خو د و مردم ما را با حرافی ها و دیده درائی های خود ضایع نسازند و به تحقیقات به اصطلاح علمی خود ادامه بدهند. ایشان که به خاطر حفظ تابعیت امریکائی خود و پرده انداختن بر بی کفایتی ها ، اختلاس ها و قصر سازی های خود از سمت وزار ت داخله استعفا دادند ، اکنون چه تضمینی وجود دارد که حاضر شوند ریاست جمهوری افغانستان را بر ستیزن شیپ امریکائی خود ترجیح داده و خدمتگذاری را بعوض زر اندوزی و نفاق افگنی پیشه نمایند؟
یگانه دست آورد بزرگی که در دوران تصدی وزارت داخله به آقای جلالی مربوط میگردد و از آن میتوان به عنوان یک خیانت ملی یاد نمود این است که یکی از مزدوران سرشناس ایران یعنی حسین انوری را بر سرنوشت مردم غرب کشور مسلط ساخت تا رهبری تحقق اهداف شوم و امیال رذیلانه ایرانی ها را در غرب افغانستان به عهده بگیرد.
در ابتدا هیچ کسی نمیدانست که چرا آقای جلالی ، آقای انوری را در یکی از ولایات هم مرز با ایران بعنوان والی انتخاب نموده است اما آهسته آهسته گره کور این معما باز گردید و دانسته شد که انتخاب آقای انوری بعنوان والی هرات یک عمل تصادفی نبوده بلکه بصورت آگاهانه و بنا به علایق مذهبی و روابط زیر پرده آقای جلالی با ایران صورت گرفته چون آقا ی جلالی شیعه مذهب بوده و انوری را بر اساس روابط زیر پرده خود با ایران برای اداره آن گوشه از کشور مسلط گردانیده است.
آقای جلالی خیلی مکارانه مسایل مذهبی و اعتقادی خود را در عقب لسان پشتو پنهان نموده تا بتواند با سوء استفاده و فریب مردم بعنوان یک کاندید پشتون وارد کاخ ریاست جمهوری گردد در حالیکه آقای جلالی از نگاه نژادی ترک، از نگاه مذهبی شیعه ، از نگاه لسانی پشتو زبان و از نگاه دینی بعلت شایعاتی در مورد گرویدن او به مسیحیت یک مسیحی میباشد. پس بهترین تعریفی را که برای معرفی ایشان ارائه نموده میتوانیم این است که: جناب آقای علی احمد جلالی یک تبعه امریکائی با نژاد ترک، لسان پشتو ، مذهب شیعه و دین مسیحی میباشد که گذشته کاری او از وی تصویر یک انسان بی کفایت ، استفاده جو، مکار و بیگانه پرست را ارائه نموده است.
تلاش های آقای خلیل زاد در جهت بزرگ ساختن آقایان جلالی و بیات و … انسان را بیاد مکارگی ها و وطنفروشی های آقای چلبی در عراق می اندازد که با بدست آوردن مبالغ فراوانی از جانب ایران به سوء استفاده از روابط نزدیک خود با مقامات امریکائی پرداخت و امریکا را در جهت حمله به عراق و سرنگونی رژیم صدام که در مخالفت با حکومت ایران قرار داشت تشویق کرد که در نتیجه رژیم عراق به نفع ایران سرنگون گردید و ایرانی ها بدون هیچگونه تلفات و مصارفی به آرزو های دیرینه خود در عراق دست یافتند که پایدار نخواهد بود.
اکنون هم فکر میشود که آقای خلیل زاد میخواهد نقش چلبی را در افغانستان ایفا نماید و با بدست آوردن مبالغ گزافی از ایران یکی از مهره های مورد نظر آن کشور را با سوء استفاده از اعتماد مقامات امریکائی در راس اداره افغانستان مسلط گرداند.
آقای جلالی بر علاوه اینکه یک شخصیت بی کفایت و بی درایت میباشد از نگاه مذهبی و قومی نیز در چنان اکثریتی قرار ندارد که واجد شرایط کاندیدشدن به مقام ریاست جمهوری باشد و باید میدان را بصورت داوطلبانه رها نموده و آرزوی راک استار شدن در افغانستان را از کله بی مغز خود بیرون نماید. او روزی بیکی از خبرنگار های نیوزویک که علاقمند مصاحبه با او بوده گفته است که من یک راک استار هستم و شما باید به دنبال من بدوید تا من با شما مصاحبه نمایم. این طرز فکر آقای جلالی نشان میدهد که نامبرده در یک دنیای تخیلی زندگی مینماید و بهمین دلیل بهتر است بعوض ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان که به یک دنیای واقعی ارتباط میگیرد ، به ثبت نام در هالیوود به پردازد تا اگر استعداد آنرا داشته باشد موقعیت و نقش یک راک استار تخیلی را بازی نماید.
ملت افغانستان بهمان پیمانه که از مداخلات و خیانت های روسها و پاکستانیها در افغانستان خسته و متنفر میباشند از مداخلات ظالمانه و خائنانه ایرانی ها هم در امور کشور شان متنفر بوده و نمیخواهند که با آمدن افرادی مانند جلالی و بیات و امثالهم مناصب لشکری و کشوری افغانستان در اختیار مزدوران ایران قرار داده شود و حیات سیاسی و ملی افغانستان را به خطر نابودی روبرو گرداند.
نه ! بس است آقای جلالی ! ما هم درایت ، هم کفایت ، هم صداقت و هم غلام صفتی شمارا به اندازه کافی مشاهده و تجربه نموده ایم و نیازی به باز گشت دوباره شما احساس نمیشود. بهتر است به تحقیقات به اصطلاح علمی خود ادامه دهید و برای راک استار شدن در هالیوود ثبت نام
لاتراوسه یی ماغزه په کرار نه دی … چا چی ماسره وهلی سر په سنگ دی
13 آپریل 2009, 13:39, توسط محمد ظاهر
آفرین به مردم غیور ولایت غزنی که این مزدور را جزادادند ! خداکندهمه مردم افغانستان فرق بین خوب وبد را زودتر درگ نموده واین کشور را ازبدبختی ها نجا ت بدهد. این ملت است که به آینده کشورتصمیم می گیرد ومسؤلیت هم بدوش مردم می با شد. ملت اگر بخواهد آینده کشور نورانی خواهد بود وبدبختی ها تما م خواهد شد پس من عا جزانه ازتما م مردم افغانستا ن خواهشمندم که دست به دست هم داده این کشور را ازبدبختی نجا ت بدهد ونگذارد که همچون مزدوران با زهم روی شانه های رنج کشیده این ملت بیچار ه تخت وتازکند.
13 آپریل 2009, 16:58, توسط م م
انتصاب عالیجیناب محترم اقای خلیلیزاد به مقام ریاست جمهوری اینده حکم تصویب احوال شخصیه را دارد که در صورت عدم توشیح هیچ نوع نفقه در کار نخواهد بود.. پس افغانها مختار به انتخاب یکی این دو شرایط استند..
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست -
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش -
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد -
در خرابات بگویید که هشیار کجاست
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند-
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است-
ما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاست
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش -
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو-
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی-
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج -
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
13 آپریل 2009, 18:11, توسط Haidary
سلام به همه
فکر مکنم که فراز و نشیب سی ساله زندگی مردم افعانستان را از خامی به پختگی شاید رسانده باشد. به خلیل زاد بگوید که کور یک بار عصایش راگم می کند. شوله ات را بخور پرده ات را بکن !!!
حیدری از انگلستان
14 آپریل 2009, 01:09, توسط سمنگانی
عده ای ناشیانه خلیلزاد و زاد ها و زی ها جانی را نمایندگان مردم غیور پشتون می دانند، آرزو دارم با دست رد گذاشتن بر سینه خلیلزاد از سوی پشتون ها در ننگرهار و غزنی متوجه شده باشند که حساب مردم پشتون از حساب خاینانی چون کرزی و خلیلزاد و اشرف غنی و... جدا است.
14 آپریل 2009, 04:07, توسط محمد
راه یافتن خلیل زاد امریکایی به کرسی ریاست جمهوری افغانستان مایهء شرمساری مردم افغانستان در منطقه و جهان خواهد گردید. بنآ مردم ما با دقت وآگاهی کامل به این مسآله توجه نموده وسر نوشت خود ووطن خود را به دست خود به یک امریکایی حواله نه نمایند.
14 آپریل 2009, 18:28, توسط argestani
دیدگاه های مردم افغانستان
درباره 2009-04-9
خلیلزاد و مزدورانش کاندید مردم افغانستان نمی باشند
به هر اندازه که زمان انتخابات آینده افغانستان نزدیکتر میگردد بهمان پیمانه بازار معاملات و زد و بند های سیاسی در افغانستان گرمتر شده میرود ، اما موضوعی که بیشتر از همه چیز توجه محافل افغانی را بخود معطوف نمود ه به وسعت چنین زد و بند های در خارج از افغانستان ارتباط میگیرد که ابعاد آن خیلی وسیع تر از ائتلاف ها و تلاش های جریانات سیاسی در داخل افغانستان است.
تلاش ها و ائتلاف های کنونی در خارج از کشور انسان را بیاد گفته زیبای از صدیق افغان می اندازد که گفته بود:” فرق بین افغانها و زنبور ها در این است که زنبور ها خود شان ملکه خود را انتخاب مینمایند در حالیکه ملکه ما افغانها را در طول تاریخ بیگانگان تعیین نموده اند”. چون موضوع نوشته ما به انتخاب زعامت آینده افغانستان ارتباط میگیرد ابراز نظر در باره زعمای پیشین را کنار گذاشته و بحث خود را با تبصره در باره توافقات بن آغاز مینمائیم .
طرح کنفرانس بن که گفته میشود توسط کمونستها و بوسیله یکی از وابستگان بارق شفیعی ارائه گردیده از همان ابتدا بدلیل ارائه آن توسط کمونستها ، تطبیق آن توسط بیگانگان و در نظر نگرفتن خواسته ها و نیاز های مردم افغانستان مشروعیت خود را از دست داد. اگر کانفرانس بن بر اساس خواسته ها و باور های مردم افغانستان و بدور از اعمال نفوذ بیگانگان دایر میگردید وضعیت کنونی افغانستان باید خیلی بهتر از آن چیزی می بود که امروز جهانیان شاهد آن میباشند و با توجه به حضور چهل و چهار کشور خارجی و سرازیر شدن ملیارد ها دالر کمک جامعه جهانی در افغانستان این کشور باید به بهشت کشور های منطقه مبدل میگردید. اما باید با کمال تاسف به پذیریم که امروز افغانستان از نگاه امنیت و رفاه اجتماعی در وضعیت نگران کننده ای قرار گرفته و ضمن اینکه به عنوان بزرگترین مرکز تولید و قاچاق مواد مخدر در جهان شناخته میشود ، حتی به آزمایشگاه انواع جنگ افزار های ممالک بیگانه نیز مبدل گردیده است.
ناکامی ها و مصائب امروزی کشور ما از ارمغان های کانفرانس بن میباشد، کانفرانسی که داعیه حاکم ساختن دموکراسی را با کنار زدن آقای عبدالستار سیرت در اولین مجلس خود بزیر سوال برد و آقای سیرت را با و جود داشتن هفده رای در مقابل دو رای آقای کرزی با سوته دموکراسی از صحنه خارج و کرزی را با وجود داشتن دو رای با استفاده از استبداد دموکراسی با گله های از سگان امریکائی وارد کاخ ریاست جمهوری گردانید.
بلی ! این اولین چماق دموکراسی بود که برفرق آرزو های ملت مظلوم و جفاکشیده افغانستان وارد شد و خواب های رنگین شان را به کابوس های وحشتناکی مبدل گردانید که تا امروز هم مردم ما در آتش این دموکراسی نام نهاد که دستاوری به جز از طالب پروری و ارمغانی بجز از نفاق افگنی و اشاعه فرهنگ های بیگانه نداشته میسوزند و شاهد افزایش سرسام آور فقر، بیکاری، فساد و نا امنی در کشور میباشند در حالیکه در طی هشت سال گذشته شنیدن صدای ساز و دهل دموکراسی گوش های ایشان را کر نموده است.
یکی از کسانی که در طی هشت سال گذشته بزرگترین جفا ها را به خاطر منافع خود و باداران خود در حق ملت افغانستان روا داشته آقای خلیل زاد میباشد. او در کانفرانس بن آقای کرزی را که در گذشته باوی بعنوان مامور در موسسه نفتی یونوکال همکار بوده جبراً بعنوان رئیس دولت بر ملت افغانستان تحمیل کرد تا تسهیلاتی را در جهت تسریع تمدید پایپ لاین گاز ترکمنستان از طریق افغانستان ایجاد نماید. اگر موضوع تحمیل زعامت و لوله نفت را کنار بگذاریم یکی دیگر از جفاهای آقای خلیل زاد نسبت به مردم افغانستان به حمایت غیرمستقیم او از طالبان و اغفال دیگران در مورد دستگیری و خلع سلاح ایشان ارتباط میگیرد تا بتواند از آنان بعنوان لشکر خصوصی خود در جهت سرکوب اقوام و ملیت های دیگر افغانستان در شمال ، غرب و مرکز افغانستان استفاده نماید که این کار را با وقاحت تمام در زمان تصدی پست سفارت امریکا در افغانستان انجام داد و هنوز هم خیال استفاده از این لشکر خصوصی را به کنار نگذاشته است. بهرصورت هر آنچه که اتفاق افتاده اکنون مربوط به گذشته محسوب میگردد اما مسئله مهمتر این است که در مورد تعیین زعامت آینده کشور توجه بیشتری معطوف گردد تا کسانی که دیروز سرنوشت مردم ما را به بازی گرفتند مجال آنرا نیابند که سرنوشت فردای مردم ما را نیز بر حسب منافع خود و باداران خود رقم زنند.
درین روز ها بار دیگر یک عده از مار های آستین فعالیت های گسترده را در داخل و خارج کشور آغاز نموده اند تا باز هم مطابق سلیقه بیگانگان عروسک دیگری را بنام رئیس جمهور بر مردم ما تحمیل نمایند. در فعالیت های کنونی که به سرکردگی ابلیس بزرگ یعنی جناب آقای خلیلزاد آغاز گردیده تلاش های فراوانی صورت میگیرد تا یکی از مخنثان و فاحشه های سیاسی که طوق های مزدوری ممالک بیشتری را در گردن داشته باشد به سمت زعیم آینده کشور انتخاب گردد. از جمله افرادی که آقای خلیلزاد میخواهد آنها را مانند شادی بازان وارد صحنه نماید میتوان از آقایان علی احمد جلالی ، احسان الله بیات ، گل آقا شیرزی و داکتر عبدالله یاد آوری کرد که هیچ کدام شان از درایت ، کفایت ، آزاد اندیشی و حمایت مردمی برخوردار نمی باشند و مناسب خواهد بود تا خصیصه ها و وابستگی های هرکدام ایشان را بصورت جداگانه مورد بحث قرار دهیم.
بهتر است جناب ایشان که در هنگام قدرت به اختلاس ملیون ها دالر از بودجه وزارت داخله و قصر سازی در شیرپور متهم میباشند از این بیشتر وقت خو د و مردم ما را با حرافی ها و دیده درائی های خود ضایع نسازند و به تحقیقات به اصطلاح علمی خود ادامه بدهند. ایشان که به خاطر حفظ تابعیت امریکائی خود و پرده انداختن بر بی کفایتی ها ، اختلاس ها و قصر سازی های خود از سمت وزار ت داخله استعفا دادند ، اکنون چه تضمینی وجود دارد که حاضر شوند ریاست جمهوری افغانستان را بر ستیزن شیپ امریکائی خود ترجیح داده و خدمتگذاری را بعوض زر اندوزی و نفاق افگنی پیشه نمایند؟
یگانه دست آورد بزرگی که در دوران تصدی وزارت داخله به آقای جلالی مربوط میگردد و از آن میتوان به عنوان یک خیانت ملی یاد نمود این است که یکی از مزدوران سرشناس ایران یعنی حسین انوری را بر سرنوشت مردم غرب کشور مسلط ساخت تا رهبری تحقق اهداف شوم و امیال رذیلانه ایرانی ها را در غرب افغانستان به عهده بگیرد.
در ابتدا هیچ کسی نمیدانست که چرا آقای جلالی ، آقای انوری را در یکی از ولایات هم مرز با ایران بعنوان والی انتخاب نموده است اما آهسته آهسته گره کور این معما باز گردید و دانسته شد که انتخاب آقای انوری بعنوان والی هرات یک عمل تصادفی نبوده بلکه بصورت آگاهانه و بنا به علایق مذهبی و روابط زیر پرده آقای جلالی با ایران صورت گرفته چون آقا ی جلالی شیعه مذهب بوده و انوری را بر اساس روابط زیر پرده خود با ایران برای اداره آن گوشه از کشور مسلط گردانیده است.
آقای جلالی خیلی مکارانه مسایل مذهبی و اعتقادی خود را در عقب لسان پشتو پنهان نموده تا بتواند با سوء استفاده و فریب مردم بعنوان یک کاندید پشتون وارد کاخ ریاست جمهوری گردد در حالیکه آقای جلالی از نگاه نژادی ترک، از نگاه مذهبی شیعه ، از نگاه لسانی پشتو زبان و از نگاه دینی بعلت شایعاتی در مورد گرویدن او به مسیحیت یک مسیحی میباشد. پس بهترین تعریفی را که برای معرفی ایشان ارائه نموده میتوانیم این است که: جناب آقای علی احمد جلالی یک تبعه امریکائی با نژاد ترک، لسان پشتو ، مذهب شیعه و دین مسیحی میباشد که گذشته کاری او از وی تصویر یک انسان بی کفایت ، استفاده جو، مکار و بیگانه پرست را ارائه نموده است.
تلاش های آقای خلیل زاد در جهت بزرگ ساختن آقایان جلالی و بیات و … انسان را بیاد مکارگی ها و وطنفروشی های آقای چلبی در عراق می اندازد که با بدست آوردن مبالغ فراوانی از جانب ایران به سوء استفاده از روابط نزدیک خود با مقامات امریکائی پرداخت و امریکا را در جهت حمله به عراق و سرنگونی رژیم صدام که در مخالفت با حکومت ایران قرار داشت تشویق کرد که در نتیجه رژیم عراق به نفع ایران سرنگون گردید و ایرانی ها بدون هیچگونه تلفات و مصارفی به آرزو های دیرینه خود در عراق دست یافتند که پایدار نخواهد بود.
اما باز هم در مورد آقای خلیل زاد :
آقای خلیل زاد که اعمال متناقض او باعث تباهی های بیشماری برای افغانستان گردیده بهتر است این دلسوزی های خود را که بیشتر به دلسوزی های گرگ برای بره شباهت دارد کنار بگذارد و اجازه دهد تا مردم افغانستان این بار خود شان سرنوشت خود را تعیین نمایند. آقای خلیل زاد که به علت شراکت در ترانس افغان پایپ لاین در گذشته از روابط بسیار خوبی با طالبان برخوردار بوده تا کنون هم که هشت سال از سقوط طالبان میگذرد به علت منافع اقتصادی و احساسات قبیلوی خود علاقمندی شدید خود نسبت به طالبان را حفظ نموده است.
جناب آقای خلیل زاد از یک طرف فریاد مبارزه برای دموکراسی را بلند میکند و از طرف دیگر به حمایت از گروه متحجر طالبان ادامه میدهد و تلاش مینماید تا آهسته آهسته افرادی را وارد بدنه قدرت در افغانستان نماید که مورد تائید و حمایت مردم افغانستان نمی باشند. حتی خبر های شنیده میشود که وسوسه های کاندید شدن در انتخابات آینده ریاست جمهوری افغانستان نیز آقای خلیلزاد را تنها نگذاشته و او را به شرکت در انتخابات آینده علاقمند گردانیده است. اگر قرار باشد که آقای خلیل زاد نماینده سابق امریکا در سازمان ملل بعنوان رئیس جمهور افغانستان کاندید گردد بی مناسبت نخواهد بود که آقایان بوش و رفسنجانی و ملکه انگلیس هم در انتخابات آینده ریاست جمهوری شرکت نمایند. آقای خلیلزاد باید درک نماید که همه افراد مورد حمایت او بلادرنگ و بلاشبهه از جانب ملت افغانستان نوکر و مزدور بیگانه تلقی میشوند.
توصیه ما به جناب ایشان این است که بعد از این همه کار و زحمات منافقانه در مورد افغانستان مدتی را به استراحت به پردازند و یا اینکه در جهت رفع این خستگی ها سفری در دور دنیا را آغاز نمایند اما به شرطی که افغانستان شامل تور مسافرتی ایشان نباشد چون مردم ما از دیدن قیافه ابلیس مآبانه ایشان بشدت نفرت دارند و این نفرت در کانفرانسی که در جلال آباد دایر گردیده بود متجلی گشت. مردم قهرمان و وطندوست جلال آباد هنگام کمپاین انتخاباتی خلیلزاد در جلال آباد با پاره کردن شعار ها و شکستن عکس های تبلیغاتی او و سردادن شعار مرگ بر خلیل زاد چنان سیلی محکی را بر صورت بی حیا ی او نواختند که طعم آرزوی رسیدن به ریاست جمهوری را در دهان او به زهر هلایل مبدل گردانید . اما آقای خلیل زاد باید بداند که این آخرین سیلی مردم افغانستان نخواهد بود و هر باری که به دیده درائی به پردازد با یک سیلی جانانه دیگر نشئه رسیدن به ریاست جمهوری افغانستان از سر او پرانده خواهند شد.
و اما در باره ایرانی و پلان های مزورانه پشت پرده شان:
هر وقتی که خیال خام تسلط بر افغانستان در ذهن متحجر ایرانی ها خطور مینماید بهتر است قبل از ضیاع وقت خود به تاریخ گذشته خود مراجعه نموده و شکوه اهتزاز بیرق حکومت های هوتکی و ابدالی را در قلب سرزمین شان بیاد بیاورند تا بار دیگر این هوس های بیجا باعث آزار ذهن بیمار شان نگردد و بدانند که اگر مردم افغانسان سلطه یهود را هم در سرزمین خود به پذیرند هرگز سلطه ایرانی ها را نخواهند پذیرفت. همین افغانها بودند که سلسله ضد اهل سنت صفوی های ایران را سرنگون نمودند و به سلسله حکومت ننگین شان که کاری به جز از قتل عام مردم اهل سنت و جماعت نداشت خاتمه دادند. درست است که ما ملت فقیر و ناتوانی هستیم اما این یک واقعیت غیر قابل انکار است که همین ملت فقیر اما با ایمان همه امپراطوری های سرکش و متکبر دنیا را با عنایت پروردگار پاک راهی گورستان تاریخ ساخته اند . سردمداران کنونی ایران هم باید به پذیرند که از استعداد و توانائی بیشتری نسبت به انگلیسیها و روسها برخوردار نمیباشند و هروقتی که افول دکتاتوری خرافاتی شان نزدیک شده باشد با ملت خدا جوئی افغانستان در خواهند افتاد و آن روزی خواهد بود که خودکامگان ایرانی هم مزه فرو رفتن در گورستان تاریخ را به تجربه خواهند گرفت.
لاتراوسه یی ماغزه په کرار نه دی … چا چی ماسره وهلی سر په سنگ دی
15 آپریل 2009, 04:00, توسط م م
اقای ارجستانی مطلب شما به هذیان گویی بیش نمی ماند رسم دنیا اینست که تا مرد نشدی باید نوکری مرد ها را بکنی ولی اشخاصی دارای مفکوره مثل شما افغانستان را از بدو تاسیس شان تا امروز به خاک سیاه نشانده اند..بطور مثال—
شما شکست ایرانی ها توسط افغانها در ایام گذشته گوشزد کرده اید ولی ایرانی ها نه تنها که ازان شکست اموختند و حتی امروز از برنامه اتمی و انرزی هسته ایی حرف بعمل می اورند و در عین حال از نگاه سیاسی و اقتصادی با وجود تحریم جهانی که در مقابل دارند خود کفا استند...و برعلاوه بیش از ملییون ها افغان گرسنه را در سرزمین اش بقسم مهمان موجود دارند..
من پشتون نیستم و در ایران هم مدتی به سر برده ام و از مشکلات و دلهره افغانها که حق سفر از یک ولایت به دیگر ولایت را ندارند نیز خوب در انجا با خبر استم..
تا چه وقت افغانها از جنگ و گرسنگی به کشور های همسایه همین ایران لعنتی سرگردان و بی حیثیت و بی هویت باشند..
اقای خلیل زاد درست است که ادم فوق العاده نیست ولی برای افغانستان در شرایط امروزی یک از موهبت های الهی است چون تجربه و اعتبار در سیاست بین المللی را دارد من معتقد استم اگر خلیلزاد راه حل را از بن بست کنونی که افغانستان دارد در نیابد هرگز کسی در افغانستان قادر به انجام ان نخواهد بود...
اشخاصی مانند بشر دوست صبر نمایند تا امنیت سراسری در افغانستان بوجود ایند برعلاوه اندک تجربه سیاسی فرا گرفته و بعدا در پست لازمه خود را کاندید نمایند..
و اقای کرزی نورچشم ماست ولی امروز بدون بودن پشتوانه کمک های بین المللی نمیتوان افغانستان را رو پا ایستاد نمود و این یک واقعیت تلخ است که اقای کرزی از چشم غرب بنا بر دلایلی افتاده است..
بیاید کمی واقعبینانه به اینده افغانستان بیندیشیم..
10 جون 2009, 08:41
برادرعزیز خود به خدا آیا خودت از محمود یلواج که بردست چنگیز بود به نیکی یاد می کنی؟من نمی گویم امریکا چنگیز است اماممکن نیست همیشه منافع ان با منافع ماهمسو باشد وتبعه امریکا که از مردم ماباشد مشکلی با سوگند سیتزنی پیدانکند.ما زمان نادر شاه خراسانی با تهران و دوشنبه و تمام قلمرو فرهنگ دری یک جابودیم نه فتنه قومی باقی مانده بود نه فتنه مذهبی از حلب تا کاشغر میدان داشتیم نه انگلیس بود نه روس.اما بعد کی ها باعث به هم زدن ان اقتدار شدند؟انگلیس و روس و در یک کلمه غرب.چرا؟ بخاطر منافع شان.آیا تضمینی وجود دارد که امریکامنافع خود را بر هر چیز دیگر تقدم ندهد؟آیا امریکا در اینجا منافعی هر چند دور از زمان کنونی را لحاظ نکرده است؟ما چرا روزه شک دار بگیریم؟چراامثال دکتر عبداله بدبخت را که همیشه جانش در کف دستش بوده است با نام جهادی سیاه می کنیم؟جهادی ننگ شده است؟ غیر ازجهادی کی برای رهائی وطن اقدام کرده است؟ بلی اگر ثابت شد که کسی در عین حال که جهاد کرده کدام عمل زشت یا جنایت را انجام داده است آن وقت او را باید مسئول همان جنایت بدانیم نه اینکه چون جهادی بوده است از حقوق شهروندی محروم کنیم.ایا کسی که کنج عافیت خزیده بوده یا از مبارزه با اشغالگر فراری بوده و هیچ سابقه کوشش وطن داری ندارد بر جهادی مقدم است؟