بازار" بوش " در" کابل" ازحملات انتحاری مصون است
نويسنده: ميرويس جلالزی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
قورمه بادنجان رومی که دو سال قبل معیاد آن پایان رسیده است و بسته های پروتین انرژی زا که ظاهرا بسیارگنده به نظرمیخورد در این بازار امروز برای فروش گذاشته شده اسبت .
هیچ " افغان" در این شهر خوب نمیداند که چگونه روغن قوی کننده عضلات را استعمال کند و کریم های را که در امریکا سیاه پوستان برای چرب نمودن جلد خود بکار میبرند به کدام منظور به کار برند ایا این کریم ها در" افغانستان " هنگام معاملات جنسی به کار میرود و یا به کدام منظور دیگري؟.
در بازار بوش تاریخ قورمه بادنجان مد نظر گرفته نمیشود.
این بازار بعد از آن به اسم ریس جمهور امریکا مثمی شد که وی بعد از حمله بالای" افغانستان " مقدار زیادی مواد خوراکی را که تاریخ آن قبلا به پایان رسیده بود به" افغانستان " فرستاد .
در این مواد ،قطی های مملو از دانه های جواری شرین به وزن هفت پوند که در ایالت" تکزاس" " امریکا " در بدل 4 دالر به فروش میرسد فقط به 80 سنت معامله میگردد.
یک نوجوان" افغان" که در این بازار مصروف فروش است به مشتریان مسلمان خود سوگند یاد میکند که از این بسته غذایی که 30 سنت امریکایی قیمت دارد استفاده کند زیرا حلال است.
در حالیکه در بالای این بسته به حروف انگلیسی گوشت خوک نوشته شده است .
وی میگوید این بازار تنها به نام " بوش " مسمی است اما مواد غذایی حلال در آن به فروش میرسد.
"این بازار سیاه است ".
وی میگوید این بازار قبل از این به اسم مارکیت هفت ستاره رنگه معروف بود و زمانی هم محلی که مردم برای رفع حاجت به آن میرفتند .
اما بعدا تعداد بچه های رفیق تصمیم گرفتند که دوکان های ویران این مارکیت را پاک نموده و مواد " امریکایی " را در آن به فروش برسانند و به همین دلیل نام آن را " بوش" گذاشتند.
طارق عبدالله" 17 ساله یکی از فروشنده گان این بازار است وی میگوید : "
" بوش آدم خوب است "
"مردم اشیا ارزان را در بازار وی در" افغانستان" خریداری میکنند"
اسم " بوش" برای مردم " افغانستان" که اکثریت آنان بی سواد اند آشنا است .
در دهه 80 میلادی زمانی که " افغانستان " از سوی " اتحاد جماهر شوروی " سابق اشغال شده بود بازار مشابه به نام بازار" بریژنیف" کسی که امر اشغال" افغانستان" را صادر کرده بود ساخته شده بود.
بازار" بوش" در کنار یک جاده مزدهم شهر حدود 50 متر دور تر از قصر ریاست جمهوری " افغانستان " موقیعت دارد اما چندان فیشنی به نظر نمیخورد دوکان های اینجا دیوار ندارند از طرف بالای با ترپال محصور اند و زمین آن جز پارچه های کانکریت تکه تکه چیزی نیست .
" جمعه گل" 62 ساله که زمانی افسر اردو بود یک تن از فروشنده گان دیگری این بازار است در مقابل وی قوطی های از پودری لیمو، مالته ، و سیب همرا با چندجوره موزه های کهنه نظامیان امریکایی و گوشی های تیپ های جیبی قرار دارد .
وی میگوید هرگز خوراکه های غیر اسلامی را به فروش نرسانیده است .
" محمد عمر" یکی از مشتریان یک بسته را بر میدارد و از" جمعه گل" میپرسد این پودر اناناس است ایا در افغانستان" میوه اناناس میروید؟"
جمعه گل در پاسخ میگوید " نه" بلکه نوشابه بسیار لذیذ است .
در حالیکه جمعه گل اصرار میورزد هرگز خوراکه های غیر اسلامی را به فروش نرسانیده است اما تعداد از فروشنده گان این مارکیت میگویند غذای موسوم به جمبلایا امریکایی را به فروش رسانیده اند که در ترکیب آن گوشت خوک نیز شامل است .
جمبلایا غذايی است که از سوی نظامیان امریکایی مورد استفاده قرارمیگیرد.
بیشترین مشتریان در این بازار افغان ها هستند اما بعضی از خارجی ها نیز میدانند که اموال خارجی در این کشور و به خصوص در بازار " بوش " و امسال آن به مراتب ارزانتر است.
.
در این بازار علایم از پرزه جات سخت افزار های کامپیوتر به چشم نمیخورد گفته میشود در اوایل بهار بعد از انکه یک سخت افزار نیروهای امریکایی از پایگاه بگرام مفقود شد نیروهای امریکایی تمام فلش دیسک ها و پرزه جات عمده کمبیوتر ها را به قیمت خوبی خریداری کردند تا بتوانند شی مفقود شده خود را در یابند .
در حالیکه از همان پرزه مفقود شده تا حال آدرسی نیست با وجود آن هم به این گونه مارکیت ها بعد از حادثه مفقودی هیچ نوع از پرزه جات کامپیوتر آورده نشده است .
مواد کهنه امریکایی به افغانستان فقیر در بعضی ازموارد بسیار به درد بخور بوده است .
یک فروشنده گفت: وی یک حمام سونا را از اموال خود به خانه برده است تا با استفاده از آن از وزن بدن خود بکاهد اما تنها در اوقات از آن استفاده کرده میتواند که برق باشد و در غیر آن از جنراتور برقی در به کار انداختن آن استفاده میکند.
این مارکیت یک محل ثابت برخورد های کلتوری است اما خوبی در اینجاست که بسیاری از افغان ها زبان انگلیسی را نمیدانند و کسانی که انگلیسی را میدانند بیشترین تعداد آنان روش های زندگی غرب را پیروی میکنند.
در بعضی از دوکان های بازار " بوش" در قلب شهر " کابل" کریم مخصوص برای برجسته ساختن عضلات خانم ها نیز براي فروش گذاشته شده است .
این کریم (یلشابای بریست بیوتیفاینگ تریژر ) نام دارد اما هیچ فروشنده یی نمیداند که این کریم به چی منظور به کار میرود و همه آنان فقط این را میدانند که این کریم را امریکایی ها استفاده میکنند.
" ظفرشاه " 45 ساله یکتن از دوکاندارن دیگر این بازار که یک پای خود را نیز در انفجار ماین از دست داده است او گفت :نمیداند این کریم برای چی است ؟ اما بیشترین مشتریان جوان با اشتیاق کامل آن را میخرند و روز های هم میشود که این کریم به کلی در بازار گم میشود.
پيامها
10 جون 2007, 22:27
The writer has given a good clue to possible suicide bombers. Terrorists must be thankful to such
نویسندگان نرخ کچالو
11 جون 2007, 04:47
Dear Zia
I belive instead you are writing a piece of advice, you must write to your tribal men(Taliban)to not killing,looting,rapping,beheading,sociding,burning,poppy cultivating smuggling,inviting criminals and so on....OK
G O O D L U C K
11 جون 2007, 11:59, توسط Sohrab arghandi
broder nawashtah khobi kardah yee ama dar aghaz nawashtah " Hich Afghan " shama bayed badanid ka afghan beraye pashtun ha mi goyand nah ba hamah merdom afghanistan
11 جون 2007, 12:38, توسط شکیب
خدا داند که این بار این نوشته را از کجا دزدی کرده ای جلالزی جان. نام خدا بی چشم و بی حیا ههم هستی. دو روز پیش دزدی تو را افشا کردند و حالا تو دیگرش را پیشکش کرده ای. با این نوشته خود می خواهی بگویی که افغانها گوساله و احمق هستند که مصرف یک کرم را نمی دانند. چرا تو این قدر به زبان انگلیسی دانستن خود مغرور استی؟ مگر دانستن زبان انگلسی کدام شاخ به سرت شانده است؟ در کابل اطفال هم انگلسی می دانند احمق خان. یک روز خود را گزارشگر گاردین می گویی و یک روز به بازار افغانها رفته تلاش می کنی آنها را وحشی معرفی کنی. خوب است یکبار به قندهار بروی و توحش را از نزدیک ببینی.
12 جون 2007, 00:04
تشکر از شما ها اقایان شکیب و ارغندیوال .
در پاسخ به اقای ارغندیوال میتوانم با چند کلمه کوتا بگویم که اقای ارغندیوال از تخلص شما معلوم میشود که شما بسیار یک مردگونه وطن دوست و منطقه پرست باشید .من نمیدانم که شما یک زبان پرست هستید من متاسفم هستم که شما ها حالا باز هم افغان و پشتون را از هم فرق میکنید حالا همه افغان هستند و شما به نماینده گی افغان ها نمیتوانید افغان ها را به قوم زبان و منطقه تقسیم نماید و اگر قصد این گونه کار را داشته باشید اولا از خدواند ناتوانی برای تان استدعا مینمایم.
و در واکنش به اظهارات آقای شکیب باید بگویم که ما افغان ها با کلتور و فرهنگ مردم بیگانه چندان آشنایی نداریم اگر شما مقاله را دقیق تر مطالعه فرماید و عینک های مبارکتان را اول خوب پاک نموده در قاب چشم هایتان بکوبید پس در میابید که هدف اصلی چی است من نمیدانم شما چه گونه چشم و فکر دارید آیا افغانی است و یا چطور؟
تشکر
12 جون 2007, 11:22, توسط رستم
جلال زي جان-
كوشش نكن كه گپ هاي شوونيستهاره تكرار كني.ماكه خودرا افغان نميدانيم تو به كدام منطق مارا افغان ميداني؟ تو اگر ميخواهي كه مردم ترا يك ادم واقع بين واگاه بدانند بايد بپذيري كه اقغان وپشتون دو نام براي يك قوم است.اگر نه به سواد ونيت تو مرد م شك ميكنند.چگونه به خود حق ميدهي كه هويت تاريخي ديگران را ناديده بگيري؟تو بايد ياد بگيري كه به هويت وافتخارات ديگران احترام بگذاري.يك تاجك .يا يك هزاره ويا يك اوزبك و...را اوغان با پشتون دانستن خيانت نا بخشيدني است.چرا ميخواهيد اين نام را بر ديگران تحميل كني؟ براي چه؟مگر هويت را لوحه فارسي معاينه خانه داكتران فرض كرده ايد كه يك شبه به فرمان ملا عمر به پشتو تبديل شوند!
د افغان په ننگ وتلي مي تور ده===ننگيالي دزماني خوشحال ختك يم
اين شعر را خوشحال ختك در پيشاور پاكستان در بين سالهاي ١٦١٣ تا ١٦٩٠سروده است.ايا او اين شعر رابه تاجك وهزاره واوزبك و... سروده است.نه دوست محترم-اواز قوم خودش ياد ميكند.در ان سالها كشوري به نام افغانستان وجود نداشت.يك نويسنده اگاه غير پشتون نه درگذشته ونه در حال خودرا افغان نخوانده است.اين موضوع انقدر اشكار است كه هر باسوادي انرا ميداند.جوان هستي فريب نخوري وحدت ملي با اين كتمان كاري ها تامين نميشود بلكه با پذيرش واحترام به حقوق همديگر مارا به هم نزديك خواهد كرد.
12 جون 2007, 22:03
نوشته احساساتی تان مرا بیاد همان فکاهی که کرمی به مار ها گفته بود که "ما مار ها کجا میریم اند" انداخت. در نوشته اش نویسنده افغانها را مخاطب قرار داده بود (یعنی اتباع افغانستان شامل تمام اقوام شریف این کشور) نه افراد بی هویت مانند شما و امثال تان.
Stay stupid
13 جون 2007, 03:57, توسط میرویس جلالزی
برادر موسوم شده به اسم رستم.
امیدوارم که رستم گونه باشی اما متاسف به این هستم که از افغانیت خودت منکری .
من افسوس میکنم که شما باز هم دست به دامن تاجکستان و بادران ایرانی تان زده و دوباره میخواهید آزادی را که دیگران برایتان به خون خود فراهم نموده است در پاه های باداران تان بریزد .
مگر هوشیار باشید که این بار غلام نشوید ورنه عواقب خطر ناک را منتظور باشید .
من متاسفم که من به کلمه افغان که مشتق از افغانستان است احترام دارم و بس و شاید که شما کشور را به نام افغانستان بشناسید .
تشکر
13 جون 2007, 11:42, توسط رستم.
دوست محترم:
فكر ميكنم كه خودت اين واقيعت را بار اول است كه متوجه ميشوي!
بگذار يك به يك به سخنانت بپردازم:
گفته اي كه از اقغانيت خود منكر شده ام!جلالزي جان:من كجا خودرا افغان دانسته ام كه حال اقغانيت خودرا انكار كنم!!چرا ميخواهي بر ما مهر وتاپه جعلي بزني!از بس كه خودرا حق ميپنداري اصلا استدلال طرف را متوجه نيستي.هر چه به ذهنم فشار اوردم معناي اين جمله زيباي شما را ندانستم:
(من افسوس میکنم که شما باز هم دست به دامن تاجکستان و بادران ایرانی تان زده و دوباره میخواهید آزادی را که دیگران برایتان به خون خود فراهم نموده است در پاه های باداران تان بریزد. )تو بايد از اين بابت افسوس بخوري كه توان راه اندازي يك گفتگوي سالم را با يك هم وطن ديگر انديش خود نداري.من كه ميخواهم در سر زمين خودم از هويت تاريخي خود پاسداري كنم چرا سرا پايت اتش ميگيرد واز جاده استدلال بيرون ميشوي.من به نام اقغان كه هويت بخش از هم ميهنان مارا تشكيل ميدهد احترام ميگذارم.اما اين برتري خواهان اند كه در پي نا بودي هويت ساير باشندگان اقغان نستان اند.راست بگو چنين نيست؟حال ارتباط دادن اين بحث به( دست به دامن شدن تاحكستان وايران) استدلال نيست بلكه نوعي اتهام بستن نا جوانمردانه است براي سر پوش گذاشتن بر واقيعت.اينگونه رفتار پاسخ سخنان من نيست وچيزي را روشن نمي كند .وهم نميتواند درستي گپهاي شمارا ثابت كند.
( و دوباره میخواهید آزادی را که دیگران برایتان به خون خود فراهم نموده است در پاه های باداران تان بریزد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)هر كس ارتباط جمله بالا را بابحث پاسداري نام وهويت ملي يافت جايزه نوبل در سياست را از دست هاي پاك خليل زاد تسليم شود.
از پند بسيار پر حكمت تان تشكر كه گفته ايد:مگر هوشیار باشید که این بار غلام نشوید ورنه عواقب خطر ناک را منتظور باشید ؟؟؟
دوست عزيز كاش از شعار دادن هاي انقلابي ميگذشتيد وبه دور از تعصب وپيش داوري پاسخ مرا ميداديد.تا ما ميدانستيم كه چگونه نام هاي تاريخي خودرا فراموش كنيم و نام قوم ديگري را بر خود بگذاريم!ايا اين شدني است؟ايا بايد براي شهروند بودن در كشور خود از نام وهويت خود دست بكشيم؟براي چه؟
ميفرمايد كه شما تنها به نام اقغان احترام ميگذاريد!براي چه براي اينكه نام قوم خودت است.است يا نيست؟بنام تاجك و هزاره -اوزبك.بلوچ و...احترام نميگذاري اينرا بايد چه نا ميد؟!نژاد پرستي يادشمني با هم وطن.
اينكه ميگويد افغان از اقغاننستان مشتق شده كاملا بر عكس است.افغاننستان از افغان گرفته شده كه نام يك قوم از اقوام افغانستان است.نه نام همه افغانستاني ها. گرانه: از تند وتيز شدن بپرهيز وبه ارامي پاسخ بگو
14 جون 2007, 10:06
غلام جان
من با تو کاملا ً موافقم که نه تو و نه هیچ یک از دزدان بز کثیف مسعودوف افغان هستید. از همینرو من در قدم اول از پشتون ها و بعدا ً دیگر افغانها میخواهم که بر خیزند زیرا امریکایی ها جنایتکار یک نا افغان را که خود گفته است او اصلا ً از سمرقند بوده بالای میلیونها افغان به حیث قهرمان ملی تحمیل میکند.
ولی براساس تحلیل شما خود را افغانستانی گفتن هم باید برای شرم باشد. زیرا اگر بر اساس منطق شما افغان= پشتون پس افغانستانی = پشتونستانی --- آیا شما پشتونستانی هستید؟
گذشته از این برای اینکه نام افغان و افغانستانی از سر شما دور شود نباید اکتفا بر انترنت کنید. شما باید در عمل به برای داعیه تان به مبارزه برخیزید.
آیا شما میخواهید بر سر سوته امریکایی ها نشسته و نام تانرا از افغان به تاجکستانی یا کدام چیز دیگر بدل کنید ؟ مانند که بز کثیف مسعودوف بر سر سوته روسها نشسته و از جهاد حرف میزد؟
غلام رستم جان
اگر تو واقعا ً متعهد بر حرف خویش هستی اول از سر سوته امریکایی ها جنایتکار پایین بیا و بعد با افغانها تصفیه حساب کرده و برای مشخص کردن هویت ملی و تابعیت خویش مبارزه بکن.
14 جون 2007, 16:03, توسط غزنوي
سلام:
بهادر افرين :عجب مضموني هستي.جور باشي راستي ميگم هر زمان كه گپ هاي تكرار ي خوده ميگي بسيار ميخندم.خندادن هنر بزرگ است.افرين.از يك غول همين هم بسيار است.پشتون ها وافغانها رابخيزان كه مسعود قهرمان ملي شده!در غير ان انها مثل هميش خواب خواهند بود!تو خو هميش با سوته سروكار داري به گپ نميشه از سوته كار بگي.
بحث پيرامون اينكه نبايد هويت غير اقغان ها را ناديده گرفت وچگونه ميتوان عدالت ملي را تامين كرد كار تو نيست.هيج ارتباط بين چرنديات تو عنواني مسعود و موارد ياد شده در گپ هاي رستم وجود ندارد. تخصص تو در دشنام دادن به ديگران است نه منطق ودليل.چون در اين موارد با دشنام دادن ولچكي نميتوان به جاي رسيد.همو گپ هاي اقاي رستم ببر به خانه و به كدام ادم با تربيت وبا سواد نشان بتي وبشنو كه جه پاسخ داره.خودت برو بيشتر دشنام ياد بگير ونثار دشمنان خيالي خودت بكو.يا ببين كه ديگر كه سر سوته كي نشسته .(خداكند كه خانم ها گپ ها بهادر خان نخوانند)تا ادب ياد نگيري كسي ترا جدي نخواهد گرفت.خودت را با مسعود كنار بكش بگذار اقاي جلال زي كه پاسخ رستم را نوشته كند.
راستي براي اينكه بسيار مايوس نشوي بك كار خانگي براي خودت نوشته ميكنم انرا جواب بگو.يك اوزبك -اوربك است يا اوغان(اقغان)? يا همي اقغان اگر نام ديگر براي پشتون نيست خي ار كجا گرفته شده؟از هوا.
راستي تو خبر نداري كه در لويه جرگه ١٥٠نفر خواستار تغيير نام افغانستان شدند.ايره خودت مبارزه نميداني?
16 جون 2007, 03:23
اين است شهکار دیگر طرفدران خائین ملی مسعود. حالا شما کم بنام هزاره ، پشتون، اربک ، قهرمام ملی، رهبر جهاد و غیره نفاق انداختید که حالا میخواهید با تغیر نام افغانستان جوی خون دیگر را جاری کنید.
رستم و غزنوی من چند پیام شما را در این سایت خواندم و دیده میشود که شما به جز از ستایش مسعود، توهین به پشتون ها دیگر هیچ کاری نداریدو حالا با افغان واوغان گفتن ثابت کردید که این فقط یک گروه خاص که از جنایات مسعود را پنهان میکنند این اختلافات قومی و ملی را دامن میزنند. شما باور کنید که پاکستانی ها از شما بهتر دوست نزدیکتر در زندگی پیدا نخواهند کرد. شما فقط میخواهید که جوی خونی را که مسعود و حکمتیار در سال 1992 جاری کرد جاریتر گردید.
شما که بدون شک در غرب در آسایش زندگی میکنید و از واقعیت های کشور فرسنگها دور هستید به نظر من فقط جاهلانی هستید که بدون درک آب به آسیاب دشمنان افغانستان و افغانها میریزید.