
لحن تند اسبی در اضلای پروانه شدن
«لحن تند اسبی در اضلای پروانه شدن» جادویی است استثنائی، که ادبیات افغانستان به زبان پارسی هدیه کرده است./ دفتر شعرهای کامران میرهزار/ گروه انتشارات آزاد کتاب ايران/ انتشارات دريا
ISBN 9789186131319
«لحن تند اسبی در اضلای پروانه شدن» ما را به سفرهای دور میبرد: سفرهایی دور اما در نزدیکای خود.
«ممتد بر آب افق
رودی دونیم، آمویی دونیم
از جای خاسته کسی یا طلسمی هندی بر شن،
مسیرهایی سیال بر دامنههایی از کلمات»

با زبانی به لطافت خواب و تیزی دشنههایی که هزاران هزار زخم را در خاطر میپرورانند، واژگان و سازگانی که بینهایت آرام در اعماق «پارسی» میپیچند اما مستلزم هیچگونه پیچیدگی نیستند.
سفر کامران میرهزار، سفری هم بیچراست، سفری که تسلیم مسافر نیست و با نیرویی جاودیی در خلسهی سرودهها، مسافر را با خود میبرد.
«... چمدانش را بست و
به تخیلی دور رفت
دورتر از آبادی»
«لحن تند اسبی در اضلای پروانه شدن» جادویی است استثنائی، که ادبیات افغانستان به زبان پارسی هدیه کرده است.
« قسم به رکاب و زین و یال
به اسب
به آنچه که تاختن نام دارد
فرسایش دهندهی باد و طلسم و وِرد
قسم به جادویی که چنین خواهد کرد
من هوی شمع و چراغم
خداوندی که از بادهی خویش پیاله میکند
و میگرداند
و مست میکند
و تلوتلوخوران بیاد توست.»
pages 96, 6" x 9", perfect binding, cream interior paper (60# weight), black and white interior ink, white exterior paper (100# weight), full-color exterior ink
پيامها
15 مارچ 2009, 17:26, توسط دوست
مبارک باشد کامران عزیز