سنگسار آغازی برای اندیشیدن!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
وقتی گروهی نعره زنان کفن حلال و حرام را به شانه انداخته دور پیکری صف میبندند تا با تکبیر های به نام خدا، زنی را که تمام تن زخم است و باری از شقاوت بر دوش ونیمه جان، زخمی دیگر بزنند و آنقدر زخم زنند تا غریزه ی وحشتبار دیانت از چشمان خون گرفته ی آنان فواره زَند وسری ودستی ناتوانی را که نیم بیشتر پیکرش در خاک فرورفته چنان سنگ باران کنندتا فریاد و ضجه اش را حتی خدا هم نشنود.
اینها همه برای چه وبا کدام حقی؟
مسلمأ خواهی گفت با اتکاء به قانونی که با احکام الهی ساخته و پرداخته شده است.
واما فراموش میشود فقط یک لحظه اندیشیدن که آیا این قانون را فقط همان بشر ی نساخته است که دین را ومذهب را مبدل به قانون ووسیله برای رسیدن به امیال مرد ساخته است ؟
ما امروز یکی از 365 روز سال را دردقایقی برای یک زن میاندیشیم و فردا ،همه بازهم همان روابط ومعیار هاییرا که جامعه ی مردسالار برای ما زنان ساخته پیروی میکنیم .
معیار های را که هویت ما را محو ساخته است ، حرمت میگذاریم و بنام فرهنگ اصیل افغانی اگر هم جا داشت؛ آنقدر افتخار میکنیم که گویا ما، مافوق بشر هستیم و بهتر از ما زنده جانی نیست.
فراموش ما میشود اینکه:
در کشور ما که همه ی روابط رنگ تقدس به خود گرفته است و هیچ گوشه را نمیتوان انگشت انتقاد گذاشت.
زیرا آنجا توهین به فرهنگ اصیل میشود فرهنگی که جنایت را قانونی ساخته است و آدم کشتن را جزء از مباهات مردانگی میشمارد.
واما مشکل در کجاست ؟
بدون شک مجموعه ی از رابطه های فرهنگی و همچنان اجتماعی زمینه ساز جنایات قانونی میشوند جنایاتی از قبیل تجاوز،ازداواج اجباری دختران زیر سن ، ازدواج اجباری در کل، بدل گرفتن، به بد گرفتن، فروش دختران ،قتل های ناموسی و از اینگونه ها و ده ها مورد دیگر.
زنان نه تنها با این نا هنجاری های سنتی واجتماعی درگیر اند ، بلکه حتی مسوولیت دغدغه های مذهبی وضعف اخلاقی مردان را نیز با پوشیدن چادر و پوشیدن تمام بدن ایشان باییست به دوش گیرند.
اما سنگسار و قتل ناموسی در جمع دیگر جنایاتی که در برابر زنان عملی میشوند ، دو مورد ایست که در محدوده ی ارزش های اخلاقی در اجتماع سنجیده میشود یعنی پدیده ی منحصر به مرد "غیرت وناموس و نام خانواده "مواردی که فقط زنان مسوولیت پاسداری آنان را به دوش دارند؛ازدلایل ارتکاب این جنایت که در جوامع شرقی قانونی ومسلم هم است، میباشد.
با پدیده های بنام غیرت ،ناموس و ننگ، مردان لباس عزت به تن میکنند ودریغا که تا اکنون هم برای این پدیده ها تعریف مشخصی وجود ندارد زیرا اگر هردو جنس زن و مرد را خدا مساوی خلق کرده ،چگونه ممکن شده است که زن از داشتن چنین احساساتی محروم بماند ؟
بنابرین ما صریحأ با خشونت قانونی روبرو هستیم خشونتی که تنبیه بدنی ،توهین وکشتن زن و دختر را به وسیله پدر ،شوهر ،برادر وحتی وابستگان این سه مجاز میشمارد وبه عنوان جزء از با غیرت بودن مرد توجیه میشود.
مردان ِ با غیرتی که از تجاوز به کودکان تا خیانت به وطن ایشان وبسیار فجایع دیگر را زیر پوشش شرافت مجهول خویش قهقه میزنند وبعد با فرهنگ سازی در جامعه ی مردحاکم هرچه بوی وشکلی از زندگی دارد، را از زنان میگیرند.
و اما راه حل چیست؟
ما گام به گام بشریت در حرکتیم وفقط پاهای ما به دلیل سُستی اراده ی ما میلرزند ،پس باید اراده نمود وبا چند" چرا؟" تمامیی این فرآورده های قانونی توسط مردان ِ واپس گرا را زیر سوال برد وراه حلی را براین دشواری ها چراغ افروخت.
در افغانستان وزارتی بنام امور زنان پول در میآورد از این زنان باید سوال کرد که تا کدام حد توان حرکت ِ برابر با مردان را دارند؟ واگر سدی در برابر آنان قرار دارد چیست وچرا؟
در مجلس نمایندگان همچنان زنانی هستند .
سوال اینجاست که این زنان تا اکنون در کدام عرصه ها نقش داشته اند و در کجا ها همراه ودر مشوره باآنان عمل گردیده است؟
چقدر در قانون وساختن قانون نقش داشته اند و یااز تمامیی مواردیکه در قانون افغانستان برای زنان زندان محض ساخته است خبر دارند؟ مثل تعدد زوجات که همچنان میتواند نقض صریح حقوق بشر باشد ، این زنان در این مورد چه میگویند قبول دارند؟ اگر قبول دارند چرا ؟
دریکی از برنامه های "در جستجوی حقایق"تلویزیون ملی افغانستان فاجعه ایرا دیدم که تلاش میشد برآن رنگ قانونی بدهند ،یعنی ازداوج زنی ناگزیری با مرد دیگری طرح شده بود یعنی اینکه آن زن حین ازدواج با مرد دومی ،هنوز در عقد پیره مرد خشنی بود که ویرا به گدایی وادار مینمود و همچنان سالها مورد ضرب وشتم وتنبیه بدنی آن پیره مرد تا زمان فرار از منحوس چهار دیوار او قرار داشت ، را دیدم که برای اینعمل وی مواد قانون را جستجو میکردند ولی ندانستم کدام قانون؟ و کدام ملا از کدام دین ومذهب برگرفته بود که دختر سیزده ی ساله ی رادرعقد مرد که حدود سی سال پیر تراز او بود درآورد، و آیا میشود این عقد را شرعی دانست؟
کجاست قانونی که از مرد بپرسد که جنایاتی را که در برابر آن زن اعمال نموده است بر چه مبنایی توجیه میتواند؟
و وزارت امور زنان با چه استدالالی با این جنایت واینگونه جنایات عمل میکند و اگر نمیتواند چرا؟
چند همسری چرا هنوز هم مجاز است ؟
ازدواج دختران زیر سن را چگونه پاسخ میدهند وجنبه ی قانونی میبخشند؟
ازدواج اجباری را که تجاوز صریح وشرعی بر زنان است را چگونه تعریف میکنند وچرا هنوز هم باید مجاز باشد؟
چرا زن حق انتخاب همسر نداشته باشد ؟
قتل ناموسی واعمال این کنش شنیع را بر مبنای کدام اصول قانونی میشمارند ؟
در مورد سنگسار چه پاسخ دارند ؟آیا پس از عمل به اصطلاح"زنا" فقط زن باید محکوم شمرده شود؟
زیرا در افغانستان مواردی بوده است که فقط زنان مجازات شده اند پس مردان چه؟
آیا گمان بردن وبعد بنابر گمان وتردید داشتن، کشتن زن میتواند عملی باشد قانونی واسلامی؟
آیا گرفتن زندگی انسان وزن توسط مردان با غیرت روی کدام معیار" حق" شمرده میشود؟
آیا فرهنگ سازی توسط مردان وبرای خشونت جنبه ی اخلاقی وناموسی بخشیدن را کدام دین وقانون مجاز دانسته است؟
چرا مردان میتوانند بدون "همراه" سفر کنند وزنان را از این حق مسلم محروم میدارند ؟
چرا پوشانیدن زن با این خریطه های منحوس آبی رنگ حتمی شده است وچرا باید زنان محکوم به حراست از ضعف اخلاقی مردان" متدین؟" باشند؟
چرا زن حق گزینش شغل ندارد به ویژه اگر عرصه ها ی هنری باشد؟
آیا سد شدن در برابر زنان ومحدود ساختن زنان در پوسیده های سنت وفرهنگ جهل سالار در موارد بالا وموارد دیگر تجویز قانونی جنایت نیست؟
چرا زنان باید در برابر انواع خشونت در اجتماع وخانواده بپوسد و خاموش بماند برای حفظ نام و آبروی مردانی که خشونت وتکبر پرده ایست بر ضعف اخلاقی آنان ؟
چرا حق شهادت،ارث وحقوق دیگر زنان در قانون بازنگری نمیشود؟
چرا هنوز هم در صورت طلاق وجدایی دو همسر، فرزند ان را از مادر میگیرند ومادر تا ابد محکوم به تحمل درد تلخ جدایی از فرزندانش باقی میماند؟
چرا؟
پس باید از همین حال به تمامیی این جنایات قانونی نه گفت وبلند "نه"گفت.
وبا استفاده ازتجربه های خواهران الجزایری و ایرانی ما به جمع آوری امضاء در تحقق حقوق بشری زنان وارد عمل شد .
با این نامه تمامیی خواهران وبرادرانم را فرامیخوانم به یک حرکت فراگیر وهمبستگی وتکمیل این سوالها با سوالهای دیگر، تا باشد که با هم برای زنان هموطن ما، بیرون از تمامیی تعلقات مذهبی ،قومی وسیاسی فقط بنام" مادر" وارد عمل شویم .
باور دارم که مردان هموطن من کم نیستند که برای آزادی جان داده اند وهنوز هم دلهای شماری زیادی دیگر، برای" آزادی" این بیکران مقدس می تپد وصد در صد با من همصدا هستند پس هموطن ارجمند من! مارا همراهی نما تا خواهر تو مادر او وهمسر آن دیگری در بلندای نجابت ِ آزادگی فضایی داشته باشند در دیار خود ایشان که زندگی رنگ وبوی آراسته با روشنای" آزادی وبرابری" داشته باشد.
فقط با یک امضاء بیا تا فریاد مشترک شویم ونگذاریم تا بیش از این وطن ما و نام مارا در سطح جهان و در برابر مردمان دیگر گیتی لکه دار بنمایند ومارا کسر حیثیت.
متن فراخوان را در برنامه ی ورد دريافت کرده و پس از امضا به آدرس ايميل بالا ارسال کنيد
پيامها
8 مارچ 2009, 16:08, توسط حامد
نوشتهء این خانم محترمه به هیچ صورت عمق و ژرفای علمی وادبی بانوفرشته حضرتی راندارد. ایشان موصوعات را خیلی سطحی وعامیانه مطرح کرده اند.
8 مارچ 2009, 17:29, توسط سلمان خان
نادیه جان به نظرمن یا هیچ ننویس یا کوشش کن که خوب بنویسی.
مثلا این دو پاراگراف را خودت باید بفهمی:
بدون شک مجموعه ی از رابطه های فرهنگی و همچنان اجتماعی زمینه ساز جنایات قانونی میشوند جنایاتی از قبیل تجاوز،ازداواج اجباری دختران زیر سن ، ازدواج اجباری در کل، بدل گرفتن، به بد گرفتن، فروش دختران ،قتل های ناموسی و از اینگونه ها و ده ها مورد دیگر.
زنان نه تنها با این نا هنجاری های سنتی واجتماعی درگیر اند ، بلکه حتی مسوولیت دغدغه های مذهبی وضعف اخلاقی مردان را نیز با پوشیدن چادر و پوشیدن تمام بدن ایشان باییست به دوش گیرند.
مثل فرشته حضرتی بنویس. امیدوارم که ازمن خفه نشوی. با احترام
دوست شما سلمان خان
13 مارچ 2009, 06:57, توسط سر پلی
حامد جان جانی بیادر نوشته های این دختر را عامیانه گوفتی ، بسیار بیجا تعارض کدی . ادبیات ره که مه میفامم ازی بالا نمیشه ، لاکن ده عمق و چقری گپ هایش نفامیدی مه از زیر دلکیش میفامم . سلمان خان بچیم خوده شاه روخ خان نساز مطلب این دختره بفام . مه ده سایتش درامدم شعر هایشه خواندم توبه توبه ایقه شعر های بی شرمی ایقه شعر های عشقی که خدا بدانه . دختر جان ! شوی کابی از طریق کابل پرس? نمیشه . لاکن تو ام رقم مه بلا گک بودی مردم گپ هایته گوش کد یا نکد ادرس ته ده بچه جوانا خو دادی حالی حتمن برایت یک کل و کور عرق پر پیدا میشه لاکن تعارضای تاریخ تیر شده را که ششصد سال و هفتصد سال پیش جواب گوفته شده لازم نبود سر اسلام انداخت بیمانا کنی ده ای گپ های بیمانای تو چیزی نمیشه خو خوده دربدر میکنی . ده فکر مه تو روزانه امو تمرینک رقصی ته کده باش . ما مردم بیچاره را ده حال خود ما بان . ما ده غم یک کیلو نان قاق استیم که ده بچه های خود پبدا کنیم تو ده غم شوی کابی ، ده غم شاعری و عشق بازی سر لچی و پای لچی . این سوال های که تو کدی میده بچا ام میتانه جواب بگویه ، مسلمانه بان که هندو ام میتانه تره قناات بته اگه ده کله ات غیر از عشق بازی دیگه چیز باشه . ادم که نویسنده شد ادم نمیشه ، ادم که چند کلمه خوب و مقبوله کله ده کله کد ادم نمیشه . ادم امو است که دین دار باشه ادم امو است که خدا ره بشتاسه ، ادم امو است که حقه بفامه . ببی مه بیسواد استم لاکن مطلبه بریت فاماندم . ایقه سوال که ادمه سوال پیچ کدی یک سوال مره تو ام جواب بگو که تو مسلمان استی یا نی که باز مه کدت گپ بزنم . مه بچه جوان نیستم که ده سایتت رفته خوش گپی کنم از امی طریق کابل پرس جان قندولک جواب شما شیرینکه میشنوم . بامان خدا
18 مارچ 2009, 10:38, توسط نفیسه یاری
آقای سرپلی ! آفرین وصدآفرین به استعدادها وکیفیت های که درافغانستان موجوداست . حتمآ مادرمحترمی بیخوابی کشیده وزحمت دیده تابه اصطلاح آدمی چون شما به جامعه تحویل داده. ازاینکه دست رسی به سایت دارید وتوانسته اید چرندیات ویاوه هایی را تایپ ، تهیه وبه آدرس کابل پریس ارسال داشته ودرضمن خواننده این سایت وزین نیزمیباشید، بی تردید درقطار فرهنگیان وصاحب نظران جامعه خودرا بحساب میآورید !! که باتآسف واندوه مطلب شما گویای ضعف شخصیتی ونبود ادب درخمیره وجودشمااست ! درغیراینصورت دربرابر مطلب نهایت عالی وبامحتوی وکاملآ علمی خانم نادیه فضل ، دست به تهیه این مطلب کوچه - بازاری واحمقانه نمی زدید . به قول معروف " پسته ای بی مغزچون لب واکندرسواشود". یقین دارم که دشنام های را به آدرسم میفرستید ولی دفاع ازچهره های ارزشمندوانسانی چون نادیه " فضل " ارزش این را دارد که بادندانهای ...گزیده شویم.
19 مارچ 2009, 08:34, توسط جاوید
سرپلی راست میگوید.. خانم نادیه یا انسان باشد که هست و یا هم مسلمان شود مانند سرپلی. لعنت خدا به این مسلمانی که تو داری. من ترجیح میدهم خانم نادیه همان انسانی که است باشد تا مسلمانی چون سرپلی. خواهرم این تنها تو نیستی که ذهر نیش این دجالان نابخرد را میچشی.قبل از تو هزاران زن ازاده سرشت این سرزمین طعمه این دیو صفتان شده اند.. هر گاه نا امید شدی میشکنی. ولی برایت اطمینان میدهم که حالا زمان رابعه بلخی نیست در حمامش رگ بزنند.هزاران برادر تو به دفاع از حق و احساس تو به پا خاسته و نمیگذارند تو طعمه هیولای جهل شوی. راهت سبز و اراده ات محکمتر میخواهم
20 مارچ 2009, 03:31, توسط آصف سر پلی
محترمه نفیسه یاری خواهر سکه ای نادیه جان ! خداوند ره بسیار شکر میکنم که مادری خوبی مرا بدنیا آورده و از او تشکر می کنوم که پس از شناختاندن دست راست و چپ فورن یه مه خدا را شناختانده بود و مه هر شو و روز در حقیش دوعا میکنم روحیش شاد باشه . شکر است که مثل دیگه مردوم با اینکه سواد کمتر داروم نوشته ام درست نیست لاکن از دین و دنیایم باخبر استم همه از برکت امو مادریست که شما تاریفش را کردین زیرا شما ام یا مادراستین و یا مادر میشین . بگوفته ای شما نبود ادب در خمیره وجود من از کوجا پیدا شد ؟ از بی ادبی خمیر ترشی پوپنک زده ای که فقط خوراک موش است و شما با برادرتان جاوید جان میتانید که نوش جان کنید و به ان نام مطلب علمی بتین پیدا شد. ده ای دنیای پر از فسات مه میفاموم که نادیه واری مردوم طرف دار زیات داره مه کتشان کار نداروم بشرتی که ده اسلام تعارض نکنه . ببینین ای دختر با ادب نفیسه یانی که خواهر نادیه مره چه نبود که نگوفت . و انتظار داره که مه ام مثل ازو چیزی بگویوم اما نی مه بخاطر خود به هیچ کسی تعارض بی مانا نمی کنوم چه برسه که بالای یک سیاسر لاکن نادیه بالای اسلام تعارض کده مردومه بر خلاف اسلام میخیزانه . ایقه سوالای که او کده از ما و تو نکده از خدا و از پیغمبرش سوال کده و امر خدا ره غلط میدانه مه که مسلمان استم باید از حق اسلام دفا کنوم تو که نیستی گور و گردنت گپ های نادیه به گوشیت میفاره . و اما برادر نازدانه ای نادیه جان اغای بی صبر و بی حوصله مغرور سرکش کمونست روس پرست بنده ای داکتر نجیب (...) خلقی (...) نمی فامه که نمی فامه . این پسرک نادانه ده یک جای نوشته ایشه خواندوم که نجیب ره شهید میگوفت ندانستم که از کجا اوره شهید میگه . جاوید بچیم ده نویشته گکایت بازی نخو که خدا بریت عقل نداده بیخار باش . سر پلی نوشته اگه یاد نداره پشت ورق تو واری ادم ها ره میخوانه .دیدوم بسیار غیرتی بودی ازی خاطر به تو میگوم که ده خواهرکیت نادیه جان بگو که ای وطن حکومت اسلامی نام داره اگرچی کافر های فراوان داره باز ام اوروپا نمیباشه و کوشش اوروپا شدنیشه نکونین مه ره ده مسلمانیم لعنت کدی مه خو باید لازم و ضروری لعنت خدا ره ده ای نا مسلمانی که تو داری بتوم . دوستان خوننده بخشیش باشه کمی جاوید جانه فاماندوم و شما دیدین که او اول مره بسیار دو های بی مانا زد مه خو هرچی گوفتم راست گوفتم . جاوید جان مه میدانوم دلکت ارام نمیگیره باز به مه نویشته میکونی لاکن یک نقل بریت میتم که یک دفه دیگه پیش از نویشته کدنیت نویشته خواهرکته بخوان تا تو ام زیر ملامت مردوم ملامتسار و سنگسار نشی و خبردار که بی مانا تعارض نکنی دلیلیته پخته بگویی و از داکتر نجیب شهید یت با اجازه بیایی و با دوستان مثل خودت مشوره نکنی وگه نی این بار سخت بیاب میشی که با پوست پشک ام ده میدان نخات امدی ............برو بامان خدا حاجی آصف سرپلی
20 مارچ 2009, 05:43, توسط سالم از کلفورنیا
به به ! چه دایلاک قشنگی ، سه نفر قلم دست یکطرف یک نیم باسواد طرف دیگر اما من منحیث یک خواننده که هرگز بکابل پرس ننوشته بودم مجبورم در میان هر دو قضاوت نمایم . تا حال برد از سر پلی است و آقایان و خانمان بیراه رفته اند ، بگفته موصوف این هردو خواهر و برادر هتک حرمت واضیح و آشکار را به هموطن بیسوادشان نموده اند، اما سرپلی در قدم اول من نیز می پنداشتم که او از هتک حرمت نادیه کار گرفته است ولی بعدآ دانستم که غیرت و شهامت دینی اش او را وادار ساخته تا انتقام خداو رسولش را از آن بی حیا بگیرد که به این شهامت آقای سرپلی سلام عرض میدارم . ولی نمیدانم سر جاوید و نفیسه را کدام مار گزیده که از دشمن خدا و رسول حمایت میفرمایند ؟ هرچند بهتر است جاوید و نفیسه دیگر زبان نگشایند. و الی یار زنده و صحبت باقی
20 مارچ 2009, 07:38, توسط جاوید
متاسفم که سبب رنجش شما شدم. اما شما متوجه شدید که من نوشتم لعنت به این مسلمانی که شما دارید. هدف این بود که مسلمان هیچوقت به زن که مادر است دشنام نمیدهد. شما یکبار نوشته قبلی تانرا بخوانید و ببینید که به یک زن و یک مادر چه نوشتید. اخر شما هم فرزند یک مادر هستید. پس چطور میتوانید یک زن را ان هم به شکل بسیار بازاری توهین کنید ؟
اگر قبول داری منحیث یک دوست برایت مشوره میدهم که اگر با زبان کسی را دشنام میدادی کار خودت است که به ان هم راضی نیستم. اما با قلم ..نه . شما خو خود را مسلمان میدانید و قلم در دین ما هم دارای عزت فراوان است چطور حاضر میشوید با قلم پاک الفاظ ناپاک را مینویسید ؟
من هم میتوانم دشنام های زیادی به ادرس شما بنویسم ولی این خلاف کرامت انسانی است به همین خاطر این کار رانمیکنم. شما هم حوصله داشته باشید و کسی اگر مخالف نظر شماست بدون اینکه به او دشنام دهید با دلیل و منطق نظرش را رد کنید نه اینکه با دشنام ازو استقبال نمایید. اگر شما بدون ارایه دلیل منطقی شروع به دشنام دادن کنید فکر میکنم به ضرر خود شماست. زیرا مردم خدا نخواسته شمارا انسان جاهل فکر میکنند. امیدوارم از من ازرده نشوید و گفته های مرا منحیث یک برادر در اینده در نظر بگیرید. به خاطر دشنام هایی که به ادرس من نوشتید قسم میخورم هیچ از شما ازرده نخواهم بود در صورتیکه در اینده به قلم که یک چیز پاک است و به زن که مادر است احترامانه برخورد کنید. دوست شما جاوید
20 مارچ 2009, 13:44, توسط آصف سر پلی
بیادر قند و شیرین سالم جان از کلونیا اسلام ! از ای که حق را فامیدین و ناحق را شناختین تشکر لاکن پلان مره برباد کدین و دان جاوید جان بند کدین و او ره شما قناات دادین نماندین که ازی کده پیشتر بره و خوده رسواترکنه که ازی خدمت تان باید او از شما تشکر میکد بهر حال انسان بی عیب کجاست
21 مارچ 2009, 01:37, توسط نوروز
براستی شما هردوی تان این خواهروبرادر را مات کدین مگمازکجامالوم که امونا ازشماهوشیارترباشند واز شیعری که من بریتان مینویسم کارنگرفته باشن__
به سفله چون برسی پستی و تواضع کن----دری که پست بود میتوان خمیده گزشت
21 مارچ 2009, 07:18, توسط حاجی آصف سر پلی
نوروز جان اول نوروزتان مبارک باشه باز ازی شعر مقبوتان ازی نوروز تا دیگه نوروز تشکر . بیادر قندم شما ره ده ای روز نوروز خفه نمیکنوم خیر است شما ام از جمله (5) فی صد باسوادان وطن ما استین باید احترام شما ها ره بکونیم اگه ای وطنه مثل شما فامیدا پیش نبره ما واری بیسواد پیش برده میتانه ؟ جان بیادر اگه قضاوتی شما با سوادان امی رقم باشه که ناخان ها امگی سفله و پست استن دل ای 95 فیصد هم وطنایتان از شما سرد میشه و میش کنه وقتی که( پیش جانانه ای من کشمش و پوندانه یکی باشه )مه می فاموم که قصه ره از سر تا اخر نخاندین فورن فیصله کدین . اگه گپ ای است که قصه ره میدانین و خوده ده کوچی حسن چپ میزنین و طرف اونا استین مردانه وار ده میدان دراین دلیل بگوین منطق بیسوادا ره بشنوین قضاوت عادلانه میکده گی ها بسیار است . نوروز جان ده ای روز نوروز به شما چه بگویوم مه مثلی جاوید و نفیسه و نادیه جان ها ادبیات گوفته نمی تانوم لاکن ادبه اخلاقه انسانیته شرافته میدانوم و وقته ام میشناسوم ادمه ام تول و ترازو میکونوم . برو نوروز جان گپ بسیار میشه بامان خدا راستی یگ گپ دیگه از پیشیم ماند . اگه ایمکان باشه تکلیف نشوه میخایوم بفاموم که از گپ های مه چه برداشت کدین که ایا در تول و ترازوی شما سو یا غلط نشودم
22 مارچ 2009, 04:07, توسط سالم از کلفورنیا
آقای سر پلی جان باز هم از شما سپاس و امتنان مینمایم ازین جوابیکه به نوروز نوشتید و فرهنگ و ادب را به صاحبان اندیشه ها در حقیقت آموختید . اما من فکر میکنم با تمام هوشمندی و ذکاوتی خدا داد شاید کمی ساده باشید ، بایست فورا" میفهمیدید که نوروز هما ن رقیبان شکست خورده تان هست و الی تا این دم ضمیر صاحب احساسی آرام نمیگرفت تا اقرار به تصدیق سخن های شما نمیکرد . امید همواره بنویسید تحلیل کنید و خوب و بد را از هم تجزیه نمائید زیرا دانشمندان ما غرق و مشغول چیز های دگرند موفق باشید سالم
22 مارچ 2009, 06:57, توسط جاوید
آقای سرپلی انسان ساده و دل پاک این سرزمین است که تقریبا اکثریت ملت مارا تشکیل میدهد. من که با ایشان سر جنگ را نداشتم و خواستم که دوستانه او را متوجه نقص شان بسازم. زیرا ایشان حق این دین را به گردن ما داشتند. اما از نوشته های شما متوجه شدم که شما خود را شخص چیز فهم و دانا میگیرید. که شاید هم همینطور باشد. ولی خواهش است از شانه فرد ساده دلی چون سرپلی نشانه نروید.اگر حرفی دارید به قول آغای سرپلی مردانه به میدان آمده و اعتراض و یا نظر تانرا مطرح کنید. شما چه میخواهید بگویید ؟ میخواهید آقای سرپلی را بر علیه من استعمال کنید ؟ ایشان قسمیکه میبینید نام خدا در عالم به قول خود شان بیسوادی از عقل بالایی برخوردار اند. اما شما هدف دیگری دارید که هنوز نتوانستم بدانم. اگر به اشتباه نرفته باشم شما عقل کل میخواهیددو هموطن را مواجه ساخته و خود در غندی خیر نشسته و به ساده دلی ما بخندید؟ مقصد تانرا ارایه کرده و منت گذارید. اگر اعتراض خانم شاعره کدام جای شما را سوختانده باشد پیشنهاد میکنم به مضمون دیگری تحت عنوان چرا دین ستیزی در همیت سایت مراجعه کنید تا مطابق به سلیقه تان یا آرام بگیرید و یا هم سوختش را بیشتر نماید. آنقدر شهامت دارم تا از اندیشه های خود دفاع کنم شک شما در مورد نوروز که گویا من بوده ام نادرست است.زیرا اگر به جای سرپلی شما طرف بحث من میبودید شاید سخت تر از آن برایتان مینوشتم. اما آقای سرپلی مستحق شنیدن این شعر نبودند.و من با آقای نوروز موافق نیستم که هم به نعل زده اند و هم به میخ.
بنظر بنده تکلیف شما زیادتر است که ارام تان نخواهد گذاشت. پیشنهاد میکنم نزد پیره زنی مراجعه کنید تداوی این درد را بسیار خوب می فهمند. و نیز چاره کشیدن انرا نیک میدانند.
به امید روزیکه شما از شر این طفیلی آزار دهنده رهایی یابید. یاد تان نرود نزد پیره زنی حتما مراجعه کنید.
8 مارچ 2009, 17:54, توسط tareq
NADIA JAN-E FAZEL RA SALAM
Hamwatan anche dar keshware man wa to megozarad zanjeraye ast jahani, moshkelate ra ke khodat bar shomordi na tanha dar watane man wa to balke dar sarasare jahane awal wa dowom wa sewom wojod darad , montaha ba ashkale gonagoon, agar khodat roznamahaye germany ra bekhwani khabar haye az een dast mebeni ke dar watane dowomat ham etefaq me oftad, ya hamen chand waqt peshtar aan qazaiyaye padare ke dokhtarash ra dar otreesh dar zere zamini chandeen sal mawrede estefada qarar dada bood wa az een qabeel gap ha,pas behtar ast ke waqte bar een masayel me andeshi ehsasati nashawi, mawzoat ra az deed gah haye mokhtalef mawrede barrasi qarar bedeh wa resha yabi kon wa bad rahe hal neshan bedeh, ba kobedan een dien ya aaan mazhab ya folan wa folan kar ba jaye namerasad , azorda nashi aziz , gape bood goftam ya hoooooooooooooooooooooooooooooooo
tareq
19 مارچ 2009, 07:32, توسط hares
نویسنده عزیز شما بدون اینکه معلوماتی داشته باشید قلم بدست گرفته و درفشانی کردین. شما اول مطالع کنید که مجازات سنگسار بالای کی و در کدام حالت تطبیق میگردد ؟اگر شما کمی خودرا زخمت داده در مورد فلسفه سنگسار کمی مطالعه کنید برای تان روشن خواهد که چرا سنگسار؟ حکم سنگسار شامل زن و مرد است. و شما اظهار نمودین که در افغانستان فقط زنها سنگسار شده این فرموده شما اصلا حقیقت ندارد چون تاحال هیچ زن یا مردی در افغانستان سنگسار نشده اند.
از طرف دیگر شمابسیار غیر عادلانه بالای تمام مردان تاختین و اگر خدا نخواسته قدرت مردان از شما باشد به مراتب بیشتر از مردانیکه شما از ان یاد اوری نمودین ناروا مینمودین. در حالیکه تمام مردان این قسم نیستند. آیا شما واقعا از مردان بد تان میاید ؟ ایا شما ادرس تانرا بخاطر جلب توجه مردان ننوشتین؟ شما از مردم امضا خواستین آیا امضا درد شما را دوا میکند لطفا منحیث یک نظر شما حقوق زن در چوکات اسلام را مطالعه کنید بعدا میفهمید که شما خودتان هم نمیتوانید انقدر حقوق برای خود بدهید که اسلام برای زنان مسلمان داده.
از جانبی شما بسیار بی شرمانه بالای دین اسلام انتقاد نموده اید به نظر من در مورد چیزی که معلومات ندارین اصلا کوشش نکنین در ان مورد بنویسین چون مواردی را فکر کردین احکام دین است ، تمام شان در مخالفت به احکام دین است ( بددادن و گفرفتن ، ازدواج قبل ازسن قانونی ، ازدواج بدون رضایت....) تما موضوعا نفقه ، مهر ، میراث در اسلام و قانون برای زنان پیشبینی گردیده اما شما که هیچ چیزی نخواندین گناه قوانین نیست.
چون برای ایدیت آن وقت کافی ندارم امید ورام از اشتباهاتی که حتما وجود دارد بنده را عفو کنید
19 مارچ 2009, 09:39, توسط مرید
شرق را از خود برد تقلید غرب —
باید این اقوام را تنقید غرب
قوت مغرب نه از چنگ و رباب—
نی زرقص دختران بی حجاب
نی ز سحر ساحران لاله روست —
نی زعریان ساق ونی از قطع موست
محکمی اورا نه از لا دینی است—
نی فروغش از خط لا تینی است
حکمت از قطع وبرید و جامه نیست —
مانع علم وهنر عمامه نیست
علم و فن را ای جوان شوخ وشنگ—
مغز می باید نه ملبو س فرنگ
...گر کسی شبها خورد دود چراغ—
گیرد از علم وفن وحکمت سراغ
ترک از خود رفته ومست فرنگ—
زهر نوشین خورده از دست فرنگ
بنده ی افرنگ از ذوق نمود —
می برد از غربیان رقص و سرود
نقد جان خویش در بازد به لهو—
علم دشوار است می سازد به لهو
علامه اقبال لاهوری