درباره ی زبان!
رابطه ی مفهومی/ زبان و هویت/ زبان و مساله ی جهانی شدن/ مانایی و مساله ی زوال زبان/ زبان و سیاست/ تفاوت میان گویش و زبان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
زبان، در یک تعریف کلی ، ابرازیست برای انتقال مفاهیم و دریافت آن، در فرایند ارتباط .
" انتقال" و " دریافت"، رویکرد دوسویه ای است که در روند رابطه ی مفهومی زبان ، هم جنبه ی گیرنده ی گی دارد و هم خاصیت دهنده گی.
رابطه ی مفهومی چیست ؟:
رابطه ی مفهومی در زبان عبارت است از توجه انسان به مفاهیم نشانه ای که واژه ها در آن حوزه،هویت معنایی می یابند . این مفاهیم ، به عنوان نشانه های تثبیت شده به لحاظ معنایی ، رویکردیست که نخست در ذهن ( با توجه به پیشینه ی تثبیتی و قراردادی اش ) شکل می گیرند و سپس به منظور فهمیدن و یا فهماندن، به کار می روند .
چیزی که در جریان این رابطه ی مفهومی به حیث هدف ، مطرح است، انتقال پیام و دریافت آن است ، اما امروز افزون براین پنداشت ، زبان تنها در حوزه ی صرف فهمی و فهمانی محدود نمی شود ، بل زبان به عنوان پدیده ی پویا و دارای رابطه های چند سویه، با پدیده های متعددی سروکاردارد که در اینجا به گونه ی فشرده، به چند رابطه ی آن اشاره می شود:
زبان و هویت :
زبان، به لحاظ فرهنگی ، جزئی از هویت فرهنگی انسان است ، یعنی بازگوکننده ی شخصیت فرهنگی و هویت تاریخ فرهنگی است و این هویت تا جایی ، جزئی از نوامیس فرهنگی اوست ، بنابراین توجه به نگهداری و حفظ این اصالت ، از اعتقاد نهادینه ی انسان به حفظ هویت فرهنگی و شخصیت فردی وی سرچشمه می گیرد و این امر طبیعی و معمول است .
زبان و مساله ی جهانی شدن :
جهانی شدن و بحث جهان به عنوان " دهکده ی کوچک " با توجه به پیشرفت سریع فن آوری – به ویژه در عرصه ی ارتباطات – تا حدی بحث مساله ی زبان را در فرایند هویت فرهنگی انسان زیر سوال می برد ، زیرا جهانی شدن مقوله ی محدوده ناپذیر است و زبان به عنوان تشخیص هویت فردی و فرهنگی با اصل فراگیر پدیده ی جهانی شدن در تضاد قرار می گیرد ، زیرا در دهکده ی جهانی ، انسان، عاری از هویت زبانی ، نژادی و تعلقات ناسیونالیستی و راسیستی وارد می شود و ایستادن برسکوی تعصبات بومی و هویتی، نفی ارزش های جهانی شدن است .
هویت ها – از جمله هویت زبانی – در عرصه ی جهانی شدن با آن که با چالش ها و فراز و فرود های دست و پا گیرروبه رو می شود ، اما این چالش ها به هیچ روی نمی تواند ، از اصالت زبان در میان جوامع بکاهد ، زیرا زبان با توجه به خصلت پویایی اش ، رشد می کند و پیوندش را را با ویژ ه گی های انتقال و دریافت در بازارمعاملات فرهنگی-تاحدی- خفظ می کند .
مانایی و مساله ی زوال زبان :
بحث مانایی یا زوال زبان ، از شمار مسایل پیچیده و دشواری است که نیاز به پژوهش ژرف علمی دارد . اگر با توجه به سابقه ی تاریخی زوال زبان ها و یا فرضیه هایی که به حیث موارد احتمالی ، امروز در برابر جریان مانایی و زوال زبان ها مطرح است ، استدلال شود ، فکر می کنم قضاوت در مورد نظریه های مانایی و زوال زبان ها ، شتابزده و بدون نگرش علمی خواهد بود ، اما چیزی را که از روی تجربه تاریخی می توان دریافت ،
مساله نسبی زوال و رشد زبان ها است . تاریخ زبانشناسی به روشنی شاهد است که زبان های متعددی در جریان تاریخ با زوال و رشد رو به رو بوده اند ، شماری از زبان های دیروز ، امروز مرده اند ، شماری تکامل یافته اند و شماری هم به شکل بومی ( نسبت عوامل گوناگون) دریک حوزه ی جغرافیایی معین ،محدود مانده اند .
زبان و سیاست :
برخورد زبان با سیاست در حوزه ی مناسبات فرهنگی ، برخورد هویت ساز است ، یعنی به تعبیر ساده ، زبان ، ظرف هویت سازی است برای مظروف سیاست ، اما با دریغ در افغانستان ، برخورد سیاست با مقوله ی زبان ، برخورد یکسویه و نه هویت ساز بوده است . با آن که در قانون اساسی کشور ، مساله رشد و توجه به اصالت ها زبانی امر مهم دانسته شده ، ولی عملکرد دولت در برابر زبان های غیر پشتو- به ویژه فارسی – با تعصب مطلق همراه بوده و ایجاد محدویت در زمینه ی کار برد واژه های اصیل فارسی مانند: "دانشگاه، دانشکده، نگارستان و…" به شدت ادامه دارد.
برخور د یکسویه ی سیاسی دولت بازبان فارسی، سامانمندنیست،زیرابرخی ازسیاسیون برسراقتدارباتصورنادرست به تعبیرخودشان "محدودساختن واژه های کاربردی درزبان فارسی" فکرمی کنند،زمینه های رشد زبان پشتو بیشتر فراهم می شود ، در حالی که نخستین آسیب این تصور ، بر زبان پشتو وارد می شود و هم چنان تبعات این یکسویه نگری به روند تکاملی زبان های دیگر نیز آسیب می رساند ، زیرا برخورد سیاسی برای محصور ساختن یک زبان و برعکس تبلیغ برای رشد زبان دیگر ، حساسیت های بیشتری را برای عدم یادگیری زبان های دیگر، تحریک می کند .
رشد هر زبانی ، بدون اعمال تعصب، بسته به ظرفیت تاریخی ، فرهنگ واژه گانی و میزان علاقمندی مخاطبان آن، به آن زبان است .
تفاوت میان گویش و زبان :
بسیاری از سیاسیون و برخی از زبان نفهمان زبان شناس ؟! تا هنوز تفاوت میان گویش ( لهجه) و زبان را نمی دانند و یکسره واژه های با شناسنامه ی فارسی را به عنوان واژه های زبان ایرانی ، اجازه ی ورود در قلمرو زبان نمی دهند و به هر واژه ی اصیل فارسی ،هویت ایرانی می دهند.
نخست از همه اینان باید بدانند واژه های فارسی در هردو حوزه ی جغرا فیایی افغانستان و ایران ، دارای هویت یگانه اند و زبان فارسی ، زبان واحد فارسی زبانان جهان است .
زبان فارسی ، با توجه به تفاوت های گویشی آن در هر حوزه ی جغرافیایی، متعلق به فارسی زبانان است و تفاوت در زبان نه، بل در گویش یا گونه ی تلفظ، محسوس است ، چنانچه در افغانستان نیز با توجه به تفاوت های گویشی در مناطق مختلف ، زبان فارسی چند گونه تلفظ می شود ، اما این تفاوت درگویش ، به معنای تفاوت میان زبان فارسی نیست . زبان فارسی ، زبان واحد با گویش های متفاوت است و این تفاوت در گویش میان افغانستانی ها ، ایرانی ها و سایر همزبانان ، به معنی تفاوت در زبان نیست .
پيامها
29 نوامبر 2008, 12:24, توسط توفیق
بسیار زیبا و استادانه نوشته اید آقای جاوید فرهاد. قلم تان نویسا و خودتان صحمتمند باشید.
فاشیزم در هر شکل، رنگ و در هر کجای گیتی محکوم به شکست است!