صفحه نخست > دیدگاه > اشک یتیمان افغان و جاری شدن سیل در پاکستان

اشک یتیمان افغان و جاری شدن سیل در پاکستان

اکستان کشوریست که انگلیس ها بعد از شکست شان در افغانستان و قبل ازانیکه قدرت خود رادر قاره هند از دست دهند در فکر آن شد تا آن قاره را بدو بخش تحت نام هندوها ومسلمانان تقسیم نما یند ویک قسمت خاک افغانستان را تحت نام پشتونستان (معاهده دیورند) بین هند و خراسان قبلی برای حفاظت شان وحراس از دست یابی روس ها در آبهای گرم منطقه حایل قرار دهند تا ...
محمد الله کوشانی
چهار شنبه 1 سپتامبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

شاعری گفته است" این جهان کوه است وفعل ما صدا* سوی ما آید ندا اندر ندا"، آری، طبیعت ودر مجموع کائنات بر اصول نظم وعدالت استوار است که از ازل تا به ابد ادامه دارد وکدام خلل در سیستم بوجود نمی آید بجز آنکه خداوند (ج) اراده نماید. نظم کائنات مانند حلقه های زنجیر باهم در یک پیوند اند که در اصطلاح روز بنام ایکو سیستم ها یاد میشوند، این سیستم علاوه بر پیوند های فزیکی در بر گیرنده امورات معنوی وروحی نیز میباشد. آنچه سبب برهم خوردن نظم میگردد سطحی است نه کلی که علل آن مداخله بیجای انسانها در طبیعت است( منظور از طبیعت مخلوقات خداوندا است که روی یک هدف خاص خلق گردیده اند). تغیرات سطحی به اشکال گوناگون رونما گردیده حوادث طبیعی وحوادث ناشی از عمل کرد انسانی را بار می آورد( در قرآن عظیم الشان آمده است" هرکس که در خشکه وآب فساد خلق کند به مصیبت دچار میگردد) که انسان را به مشکلات ومشقت مواجه مینماید مانند: زلزله، طوفانها، سیلاب، امراض ساری، قحطی، جنگهای خونین، آتش فشان، لغزش زمین، برف کوچ ها، آتش سوزی ها وغیره که در طول تاریخ در گوشه وکنار جهان اتفاق افتاده است مگر انسانها با وجود آنکه در کتابهای آسمانی بارها ذکر گردیده عبرت نمیگیرند و با مداخلات بیجا در نظم طبیعت بلمقابل مورد خشم طبیعت قرارگرفته و دچار مصایب بیشماری میگردند.

عکس از گتی ایمیج

ریزش باران که دریک ثانیه 16 ملیون تن آب از آسمان بر زمین می ریزد و درحقیقت حکمت الهی درآن نهفته است که سبب فراوانی رزق زنده جانها در روی زمین میگردد واین ریزش روی اعجاز لطافت، رحمت وحکمت صورت میگرد، دیده شده که ریزش باران به شکل آهستگی سبب سرسبزی، رویش گیاهان، حبوبات ، فراوانی میوه جات، بلند رفتن سطح آب( واتر تیبل) گردیده، انسانها از زندگی لذت میبرند که بالنوبه انسانها نیز به اساس همزیستی و ادامه حیات در حفظ این سیستم دقیق مسئولیت دارند که مراعات گردد تا از لطف ورحمت خداوندی مستفید گردند در غیرآن حکمت چنین است که این ریزش آب به شکل سیل وطوفان، بلا ها ومصیبت ها تبدیل گردیده و در اندک زمان انسان باین خشم مواجه شده تمام هست وبود خودرا از دست میدهد. مصیبت قسمی است که تر وخشک در آتش آن میسوزد بجز آنانیرا که خداوند بخواهد نجات دهد.

پاکستان کشوریست که انگلیس ها بعد از شکست شان در افغانستان و قبل ازانیکه قدرت خود رادر قاره هند از دست دهند در فکر آن شد تا آن قاره را بدو بخش تحت نام هندوها ومسلمانان تقسیم نما یند ویک قسمت خاک افغانستان را تحت نام پشتونستان (معاهده دیورند) بین هند و خراسان قبلی برای حفاظت شان وحراس از دست یابی روس ها در آبهای گرم منطقه حایل قرار دهند تا از یک طرف آن قاره عظیم راکوچک وضعیف بسازند واز جانب دیگر در منطقه عمالی داشته باشند تا سیاست های استعمار کهن را دنبال نماید و این همان پاکستان امروزی است که تمام سیستم های انگلیس را تا امروز در ادارات وروی کرد های خود سرمشق قرار داده است. هر قدر که نظام وسطح رهبری کشور تغیر نماید در سیستم س پاکستان کدام تغیری رونما نمیگردد.

بعد از اینکه سر دار محمد داود در زمان صدارت خود در 24 ساعت عساکر احتیاط را در مرز با پاکستان به منظور یک مانور نظامی حاضر نمود وکدام حمله هم صورت نگرفت، از آن زمان به بعد یک جنگ سرد بین دوکشور تحت شعار" دا پختونستان زمونگ" صورت گرفت و در نتیجه پاکستان در تلاش آن شد تا سیاست مداخله گرائی وتشنج آفرینی را در افغانستان یکی از الویت های کار نظامی وسیاسی خود قرا دهد تا اینکه بعد از مداخله روس ها در افغانستان مراد دلش حاصل و تحت نام دوستی، برادری و دفاع از اسلام عزیز فرصت های مداخله گری در افغانستان برایش مساعد گردید. در ابتدا مها جرین افغان را تشویق وتقویه نمود تا از یک طرف مناطق پشتون نشین قبایل را تحت حاکمیت خود قرار دهد واز جانب دیگر با تقویه وپرورش عمال خود در نظام سیاسی واجتماعی افغانستان رخنه نموده وتمام سیستم اداری ونظامی را فلج نماید( اظهارات صدر اعظم نواز شریف در رابطه به از بین بردن اردوی افغانستان) گواه روشن است.

بعد از شکست روس ها، دیدیم که بامداخلات مستقیم پاکستان کشورما را به چندین پارچه تقسیم نمود تا اینکه در هر کوچه وپس کوچه جوی خون جاری گشت وآثاری از نظام دولتی باقی نماند( بجز در شمال کشور به رهبری جنرال دوستم که تا آخرین لحظه نظام دولتی را فعال وبیرق افغانستان را بر افراشته نگه داشت)، بعد ها با تقویت ومسلط شدن حرکت طالبان کرام دیدیم که کشتن هزاره ها وتاجک ها هم بسنده نشد و به ویرانی، سوختاندن خانه ها، مکاتب، باغات، قطع اشجار....( سیاست سوخته) رواداشت و باشنده گان اصیل کشور را مجبور به مهاجرت نمودند.

در زمان حاکمیت کنونی( عصر دموکراسی)، همه روزه شاهد حال انفجارات، انتحار، اختتاف، فساداداری و بی عدالیتهای اجتماعی هستیم که ریشه های این همه نا رسایی ها از پاکستان آب می نوشد و این پاکستان است که باتربیه و ارسال عمال حلقه بگوش اش در عرصه های سیاسی، ملکی ونظامی کشورمان مداخله مینماید و هر انچه بخواهد انجام میدهد. با نیرنگ های سلیقه یی دورویه در یک پیمان نامقدس جنگ باتروریزم در سدد آن است که سیستم نظامی وامنیتی نیم بند کنونی را بار ثانی از بین به برد که امکان موفقیتش نیز موجوداست.
مگر دیدم که ملت محروم افغانستان کدام چاره ای نداشت تا جلو مداخلات کشور های همسایه را بگیرد وروز بروز پلان های شوم آ نها بانفوذ عمال تربیه شده در حال عملی شدن است. یگانه راه نجات وامید برای مردم مصیبت زده دست دعا وطلب التجا به درگاه خداوند است و دیگر را ها همه بروی ما مسدود اند. مگر دیدیم که بالاخیره خداوند(ج) دعای کدام یتیم وبی نوایی را قبول رحمت فرمود و پاکستان را به آنچه در افغانستان کشت نموده بود در کشور خودش درومینماید، گذشته از حملات انتحاری، انفجارات ، بی اتفاقی قومی همه اشک های خونین یتیمان، بیوه زنان، پیرمردان و خون شهیدان در گور های دسته جمعی یکجا شده سیلی را تشکیل داد تا این کشور مداخله گررا از بیخ ویران نماید و به سیاست مردان پاکستانی درسی دهد تا در حالت بیچارگی هیچ کاری را نجام داده نتواند ودست گدایی را به این وآن دراز نماید و چاریی به رفع این مصیبت طبیعی جستجو نتوانند.
پرتاب کفش( بوت) بتاریخ 17 اسد 1389 در لندن به سوی زرداری از جانب مرد کهن سال پاکستانی در محفل سخنرانی نمونه دیگر خشم ونفرت جهانیان وحتا خود پاکستانی ها از سیاست دورویه ونیرنگ بازی حکومت پاکستان است. افزون بر مشکلات داخلی بی آبروی وبی عزتی زمام داران پاکستان را برای مردم جهان هویدا ساخت.

امید مردم پاکستان این حقیقت رادرک نمایند ومنحیث یک مسلمان بدانند که هر عملی را که انجام دهند ثمره آن را میبینند و بالای دولت خود فشار وارد نمایند تا از مداخلات وترتبیه گرو های مخرب کار بر ضد افغانستان جلوگیری نماید، البته جهانیان دانسته اند که پا کستان مانند گژدم در منطقه عمل نموده پشت دوست وسینه دشمن به آن یکی است.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • کان همه آب تو که در شیر بود - شد سیل و همه را در ربود

    یا کان همه اب تو که در شیر بود - شد سیل و رمه را در ربود

    • سلام برای همه
      يک متل است که تا احمق در جهان باشد مفلس در نميماند ما افغانها تا وقتی که در کله يکديگر بزنيم همين حال روز خواهد بود سزای قروت آب گرم شايد تعجب کنيد امروز در تمام رياستها اداره ها محکمه ها وغيره ما افغانها کار ميکنيم تمام خيانت را هم ما ميکنيم رشوت است دزدی است قوم پرستی است اينها را کی ميکند از ريس جمهور تا يکنفر پياده افغان است همه ۹۹ فيصد خاين استند حالا کی ملامت است موفق باشيد

    • ولا خبیب جان اگر قهر نشوی ، ملامت تازی پرستان ، ملا ها و آخند ها اند ! اگر خواستی برایت سند هم خواهم آورد .

  • لعنت و نفرین ابدی باد بر پنجابی های کثیف و بویناک پاکستان=چتلستان

    جمله فوق را هر روز و هر ساعت هر مرد ، زن و طفل افغانستان ، بلوچستان، بنگاه دیش ، هند ، کشمیر ، پختونخواه و سایر کشور های که از تروریزم و افراطیون اسلامی رنج میبرند باید در دعا های خود به درگاه خداوند متعال تکرار کنند.

    هزاران هزار بلوچ، بنگالی و پختون و هزاران هزا افغان از دست این پنجابی های بویناک و جنایتکار از زمان ایجاد این کشور مصنوعی بوسیله انگریز ها رنج برده و به شهادت رسیده اند.

    فقط در سال 2009 صد ها بلوچ مومن و بیگناه بوسیله این پنجابی های کثیف و بویناک اختطاف شده و زیر نام جنبش مقاومت بلوچستان سر به نیست شده اند.

    همین حالا که میلیونها انسان بیگناه در سند و پختونخواه میمیرند و خانه های شانرا از دست میدهند پنجابی های گدا و بویناک پولهای کمک شده را به جای رساند به سیلاب زده ها صرف کمک به گروه های تروریست در کشمیر و افغانستان میکنند.

    الله تعالی پاکستان را از نقشه دنیا پاک کند تا مردم منطقه بخصوص مردم بیگناه افغانستان و هند ، بلوچستان و پختونخواه به آرامی زندگی کنند.

    • تنویر خانه وروره ! بگو مرگ با تمام پشتون ها که غلامی و بردگی پنجابی ها را وظیفه دینی و اسلامی و پشتونوالی خود میدانند و برای خوش نمودن ارباب های پاکستانی خود روزانه هزار ها هموطنت را انتحار یا از پس گردان حلال میکنند ونوکری بیگانگان را وجیبه ملی خود میداند .

    • پیغام جان ، گل گفتی و در سفتی !!

    • سلام برای همه
      مزاری
      محترم اميد صحتمند باشيد اسم ينده الله(ج)خبيب نيست حبيب الله است.
      چرا ما مردم اينقدر دوست داريم که همه گناه ها را بالای ديگران بيندازيم چرا يکبار طرف خود نگاه نميکنيم حضرت محمد (ص)ميفرمايد هر وقت که ميخواستی عيب های ديگران را بگويی عيب های خود را حساب کن .
      هدف من طرفداری از پاکستان نيست بلی سياست دولتهای پاکستان ایران وغیره افغانستان را تباه وبر باد کرد اگر ما همين رقم در خواب باشيم هيچ وقت آباد نميشويم بیاييد که که اول خود را ملامت کنيم واشتباهات خود را اصلاح کنيم.اگر درخانه پسمان باشیم یا پدر یا برادران خود را مقصر میدانیم اگر در کوچه پسمان باشیم رفیق های خودرا ملامت میکنیم اگر در مکتب پسمان باشیم همصنفی های خود را ملامت میکنیم اگر در دین پسمان استیم ملاها را ملامت میکنیم آگردر تجارت پسمان شویم همسایه را ملامت میکنیم اگر قوم ما پسمان شد قوم دیگررا همينطور هميشه کور خود بينای مردم .بر عکس اگر ميخواهيم که کامياب باشيم ازين اشخاص انتظار داريم که مارا به مراد دل ما برسانند.
      حضرت محمد (ص)ميفرمايد بدبخت کسی است که نميتواند اشتباهات خود را اصلاح کند.
      موفق باشيد

    • سلام برای همه
      ما مردم مفت خور استيم نشستيم که بيگانه ها وطن مارا آباد کنندومردم افغانستان ميخواهند که شهيد شوند غازی شوند وزنده بابسيار مال چور به خانه بيايند وبهشت را خانه پدری خود حساب ميکنند.حقيقت تلخ است اما بحر شرين دارد

  • دستهای میلیونها میلیون انسان برای ویرانی کشور مصنوعی پاکستان=چتلستان بلند شده است. هندو ، مسلمان، زردشتی، عیسوی ، یهود، بودایی در عبادت های شان به درگاه ایزد متعال دعا میکنند که پنجابی های بویناک و کثیف پاکستان=چتلستان برباد شوند.

    هند کشور کثیر المله و کثیر المذهب است و تنها هندو در آنجا زندگی نمیکند. زیادترین مسلمان در هند کبیر زندگی دارند. در کنار شان از زردشتی تا عیسوی و بودایی همه و همه به درگاه خداوند یکتا دعا میکنند که این عقده سرطانی که بوسیله انگریز و با استفاده از یک بویناک کثیف چون علی جناح مشهور به علی زنا ایجاد شده است از نقشه دنیا محو گردد تا مسلمان و هندو ، عیسوی و زردشتی ، بلوچ و پشتون در کنار هم بدون مشکل زندگی کنند.

    آنانیکه پشتونهای بیگناه را مسول میدانند ولی پنجابی های کثیف و بویناک پاکستان=چتلستان را که هزاران هزار بنگالی ، هزاران بلوچ و پختون را به شهادت رسانده اند ، برائت میدهند معلوم است که خود پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان هستند.

    باز هم بگویید که لعنت و نفرین ابدی باد بر پاکستان= چتلستان و بر پنجابی های کثیف و بویناک پاکستان

  • آقای کوشانی سلام، امیدوارم به سلامت باشید.دوست گرامی! در نوشته شما مطالب علمی و تجربی با مطالب عقیدتی و فلسفی وبالاخره با تخیلات شاعرانه و مطالب سیاسی و تاریخی آمیخته با عوامگرایی و شایعات مطرح شده است.اگر ناراحت نشوید میپردازم به تفسیر هر بخش آن.
    نخست میپردازم به مطالب علمی تان!
    برادر گرامی! مطالب علمی که در نوشته تان به آن اشاره فرموده اید بصورت اکثر یا نادرست میباشند و یا آلوده با فلسفه سازی های شخصی تان بوده که با تاسف از واقعیت های علمی و اکادمیک فاصله دارند.اکوسیستم و یا اکوسیتمها به معنی نظم کائنات نمیباشد.شما در کجا و در کدام منبع علمی به چنین تعریف برخورده اید؟
    اصطلاح ایکوسیستم عبارت از مختصر اصطلاح بیولوژیکی" ایکولوجیکل سیستم "میباشد.تحت این عنوان مناسبات موجودات زنده را بامحیط زیست شان و اثراتی که این دو بالای همدیگر میگذارند به شمول تبادله انرژی و در مجموع سیستمی که بین شان بوجود میاید مورد مطالعه قرار میدهد.زمین متشکل از ایکوسیستمها میباشد. ایکوسیستم ها متنوع اند.یک جهیل عبارت از یک ایکوسیستم آبی میباشد.اجزای یک ایکوسیستم میتواند حیوانات ،نباتات و باکتری ها الجی ها فنجیها وغیره باشند.یک جنگل نیز عبارت از یک ایکو سیستم میباشد.اجزای ایکوسیستم بالای همدیگر اثر گذار میباشند.و به همین ترتیب محیط نیز بالای موجودات حیه تاثیر میگذارد.
    حال اگر یک ایکوسیستم آبی را( مثلآ یک جهیل) مد نظر قرار بدهیم ،که متشکل از حیوانات و نباتات و موجودات وحیدالحجروی میباشد ،تغیراتی از قبیل درجه حرارت، برودت ،مقدار بارندگی ، مقدار ریختن آب دریا و یا دریا ها به آن جهیل،غلظت نمکیات، غلظت ایون هایدروژن ( که سبب تیزابیت میگردد) وغیره بالای موجوداتی که در همان جهیل زندگی میکنند تاثیر دارد.هر نوع تغیر میتواند بالای طرز زیست، تکثر و یا بقای یک نوع و یا سایر انواع موثر باشد.با پیشرفت تکنالوژی و صنعت،انسانها نیز بالای ایکوسیستم ها اثرات منفی و مثبت خود را وارد میسازند.مثلآ اگر باز هم همان جهیل از مثال فوق را مد نظر قرار بدهیم، اگرانسانها با استفاده از آب رود خانه ها بخاطر آبیاری زمین های زراعتی، مانع رسیدن آب کافی به جهیل گردند که در آن صورت مقدار آب کم شده و غلظت نمکیات در جهیل مذکور بالا میرود.و این کار میتواند بالای حیات یک عده موجودات اثرات منفی بگذارد و حتی سبب مرگ شان گردد.یا استعمال بی رویه کود کیمیاوی سبب میگردد که یک مقدار از این کود کیمیاوی از طریق بارندگی ها از سطح زمین شسته شده و وارد آب دریا و بعدآ جهیل گردد.این امرسبب رشد سریع و بی رویه گیاهان آبی میگردد. که این حالت امکان دارد که سبب مرگ دسته جمعی ماهیان گردیده و سیستم را دچار تغییر بسازد.و یک جهیل اب شیرین مبدل به یک خندق گردد.خشکسالی های متواتر و یا بارندگی های شدید، زمستانهای خیلی سرد و یا تابستانهای خیلی گرم همه و همه بالای ایکوسیستم تاثیر میداشته باشند.البته اگر در اینباره هر قدر بنویسیم باز هم کم میباشد چونکه یک مبحث خیلی بزرگ در علم زیست شناسی میباشد.اما هدف در این است که در جایی که حیات نباشد ، صحبت از ایکوسیستم مفهوم نمیداشته باشد.و دیگر اینکه این نوع مطالعات همه شامل علوم تجربی بوده و میتواند مشاهده ،مقایسه و مطالعه گردد.در هر جایی از این کره خاکی که شما تشریف ببرید و هر شخصی که در این ساحه کار و مطالعه ذیدخل میباشد، بدون در نظر داشت مسایل عقیدتی و یا زبانی و یا نژادی شان ، از اصول علمی خاصی برای مطالعه و تجارب استفاده به عمل میاورند.لازم به تکرارمیبینم که مجددآ عرض نمایم که شخص تحقیق کننده حق ندارد نکات عقیدتی و فلسفی خود را در مطالعات علمی خود دخیل سازد. اگر محقق یک مسلمان باشد و یا یک هندو و یا یک کلیمی، شیوه مطالعات و تجارب شان باید علمی و متکی بر تجارب باشد.اگر این تحقیق در عربستان صورت گرفته باشد و یا در جاپان، باید شیوه و نتایج مشخص و پذیرفته شده باشد.
    مثلآ : http://www.bbc.co.uk/persian/s...

    پس با در نظر داشت مطالب فوق چند جمله از آغاز نوشته تانرا نقل نموده و نکات غیر علمی آنرا یاد آوری مینمایم:
    :" طبیعت ودر مجموع کائنات بر اصول نظم وعدالت استوار است که از ازل تا به ابد ادامه دارد وکدام خلل در سیستم بوجود نمی آید بجز آنکه خداوند (ج) اراده نماید."
    جمله فوق تان یک بحث علمی نه بلکه یک بحث مذهبی –فلسفی میباشد.مثلا اصطلاح" عدالت "در جمله تان تفسیر علمی با ایکوسیستم ندارد.بخش" اراده خداوند "نیز خارج از علم بوده و مربوط به عقیده مذهبی تان میباشد.در عمل نمیتوان آنرا ثابت و یا تجربه نمود.اگر شما این مسئله را به الله خود راجع میسازید، یک بودایی آنرا مربوط به خالق دیگری میداند که غیر از خالقی است که شما میشناسید.
    جمله بعدی تان:" نظم کائنات مانند حلقه های زنجیر باهم در یک پیوند اند که در اصطلاح روز بنام ایکو سیستم ها یاد میشوند، این سیستم علاوه بر پیوند های فزیکی در بر گیرنده امورات معنوی وروحی نیز میباشد."
    چون ایکوسیستم در خارج از ساحه حیات و موجودات حیه بیمفهوم میباشد ، طرح" کائینات" در اینجا کلمه وسیع تر از هدف صحبت میباشد.مهمتر از همه آنکه اصطلاحات امورات "معنوی و روحی" از نگاه علمی نه در کائینات قابل تشریح میباشد و نه در یک ایکوسیستم.اگر هدف تان سلوک و عکس العمل های شرطی و یا غیر شرطی موجودات حیه و یا موضوع روان در انسانها باشد مساله دیگری است.این مطالب را با اصطلاحات "معنوی و روحی "نمیتوان تجربه و تشریح کرد.اینها همه مربوط به عقیده و جهانبینی فلسفی شخص خودتان میباشدو ضرور نیست که حثمآ درست باشند.

    • جمله ذیل تان بخش شهکار فلسفی ومذهبی تان میباشد، لطفآ دقت نمائید :" تغیرات سطحی به اشکال گوناگون رونما گردیده حوادث طبیعی وحوادث ناشی از عمل کرد انسانی را بار می آورد( در قرآن عظیم الشان آمده است" هرکس که در خشکه وآب فساد خلق کند به مصیبت دچار میگردد) که انسان را به مشکلات ومشقت مواجه مینماید مانند: زلزله، طوفانها، سیلاب، امراض ساری، قحطی، جنگهای خونین، آتش فشان، لغزش زمین، برف کوچ ها، آتش سوزی ها وغیره که در طول تاریخ در گوشه وکنار جهان اتفاق افتاده است مگر انسانها با وجود آنکه در کتابهای آسمانی بارها ذکر گردیده عبرت نمیگیرند و با مداخلات بیجا در نظم طبیعت بلمقابل مورد خشم طبیعت قرارگرفته و دچار مصایب بیشماری میگردند."آنچیزی که در قران آمده است و شما بدان باور دارید مربوط خود تان است.اما فهرستی که بنام مشکلات و مشقات از آنها نامبرده اید و علل واقع شدن انها را در عملکرد انسانها دانسته اید صد در صد درست نمیباشد.البته از این مجموعه بعضی حوادثی را که ناشی از تغییراتی که انسانها به محیط زیست وارد کرده اند جدا سازیم ، متباقی این حوادث از میلیونها سال قبل و حتی زمانی که هیچ انسانی روی کره زمین زندگی نمیکرده نیز واقع میشده است.
      استفاده بیحد از مواد سوخت فوسیلی مثل نفت و ذغال سنگ و غیره سبب تولید کاربن دای اکساید زیادشده که رها شدن اینهمه گاز فوق نه تنها سبب مشبوع شدن اب از کاربن دای اکساید گردیده که بالای حیات موجودات بحری و آبزی تاثیرات منفی دارد بلکه سبب ازدیاد درجه حرارت و تغییرات اقلیمی نیزدر مجموع گردیده است.قطع جنگلات ومبدل کردن ساحات جنگلی به زمین های زراعتی و یا صنعتی نیز به این مشکل افزوده است.دانشمندان یک عده سیلاب ها را ناشی از قطع جنگلات و برهنه نمودن سطح کوهها میدانند.البته نه همه سیلابها را.ازدیاد درجه حرارت سبب ذوب شدن یخهای قطبین و بالا رفتن سطح آب ابحار و خطر زیر آب رفتن تمام سواحل و جزایری که دارای ارتفاع بلندی از سطح بحر نمیباشند گردیده است.البته تمام این مطالب علمی بوده و قابل مطالعه میباشند.اما حوادثی متباقی که شما یاد کرده اید در خارج از حیطه عملکرد بشر قرار داشته و دارد.شما این طور فلسفه سازی کرده اید که گویا یک موجودی بنام خداوند ناظر عملکرد انسانها بوده و هر بار که از اعمال نادرست و یا غیر اخلاقی بنده گانش به خشم و ستوه آید حادثه ای را خلق نموده و به قول شما بندگان ناخلفش را تنبیه ومجازات مینماید.این فلسفه ای شما به صورت صد در صد نادرست و غیر علمی بوده و خارج از منطق میباشد.این طرز تفکر شما جدید نیست.انسانها از زمانهای خیلی گذشته که سطح شناخت و دانش پاهینی داشتند،حوداث طبیعی را مربوط به خشم خدایان میدانستند.در آنزمانها مردمان معتقد به ارباب الانواع مختلف بودند.مثلآ خدای باد، خدای آب،خدای عشق،جنگ و...و برای رهایی از خشم خداوندان قربانی ها میکردند و دست به تضرعات میزدند و عبادت ها میکردند.اما امروز دلائیل به وجود آمدن رعد و برق ،زلزله و یا امراض ، آتشفشانها و طوفانها سیلابها وغیره همه معلوم و آشکار میباشد.بعضی اوقات دو تا سه روز قبل از رسیدن یک طوفان ، مردم توسط رسانه ها مطلع شده و شهر ها را تخلیه مینمایند.مناطق زلزله خیز معلوم میباشد.در کشور های متمدن و پیشرفته و زلزله خیز توجه زیادی در مقاوم بودن ساختمانها در مقابل زلزله مینمایند.مثلآ در جاپان ،حتی زلزله های با درجات هفت و هشت درجه ریشتر و بلند تر از آن به ساختمانها آسیبهای جدی وارد نمیتواند.کشور هالند با وجود آنکه نظر به سطح بحر پاهین تر واقع میباشد مگر نظر به بلند بودن سطح دانش بند و انهار سازی و توان اقتصادی بالا بعد از سال 1953 تا حال حادثه بزرگ و کشنده ای در آنجا رخ نداده است.در حالیکه در بنگلادیش ما شاهد آبخیزیهای دریا بوده که سبب مرگ هزاران نفر گردیده است.کدام منطق است که بتواند ادعا کند که گویا مردمان هالند نظر به مردمان بنگلادیش کمتر سبب تحریک خشم الله میشوند؟یا یک ملت از ملت دیگر کمتر و یا بیشتر گنهکار میباشد؟
      کشور های جاپان،چیلی ، کشور ها زلزله خیز اند.ایا اینها از متباقی مردمان دنیا بیشتر گنهکارند؟شهر تهران روی گسیل زلزله قرار دارد.هر لحظه خطر وقوع زلزله در آنجا متصور میباشد.این موضوع ارتباطی با اعمال صالح و یا ناصالح دینی باشندگان انجا مربوط نمیباشد.مراعات حجاب و یا سینه زنی های جنون امیز از وقوع زلزله ها جلوگیری نمیتواند.آتش سوزی های که در جنگلت طبیعی که خود یک ایکوسیستم میباشند به علل گوناگون از قبیل رعد و برق و یا خشکسالی ها وغیره بطور طبیعی واقع میگردد.در اکثر این جنگلات انسانی زندگی نمیکند.که الله را تحریک نموده و خشمگین بسازد.حریق در جنگلات سبب مرگ حیوانات و سوختن نباتات در آنجا میگردد.گاهی این آتش سوزی درجنگلات کنر و گاهی در روسیه و یا یونان و یا ایتالیا و امریکا صورت میگیرد.دلیل آن گناه حیوانات بیچاره و یا نباتات که خود زنده جان است نمیباشد.
      علت رعد و غرش وبرق کاملآ مشخص است.در گذشته مردمانی معتقد بودند که همه خشم خداوند میباشد و این خداوند است که ابر ها را با شلاق میزند.یا ملک رعد است که مصروف ابر هاست.(البته تابلو های نقاشی زیادی هم بر اساس همین عقیده ترسیم گردیده است).در حالیکه امروز علت واقع شدن رعد بر انسانها مکشوف بوده و حتی میتوانند آنرا پیشبینی نمایند.
      دلایل و علت بوجود آمدن امراض ساری به انسانها معلوم میباشد.تا حد زیاد انسانها با مراعات حفظ الصحه توانسته اند از وقوع آن جلوگیری نمایند و یا در صورت وقوع، قادر به جلوگیری از توسعه بیشتر و مداوای آن میباشند.کشف عوامل میکروبی و یا ویروسی امراضی از قبیل سل،کولرا یا طاعون،چیچک،سفلیس،گونوره،تب زرد،انواع اسهالات،دیفتری،ملاریا، فلج اطفال وغیره انسانها را قادر به وقایه و مداوا نموده است.یک تعداد از این امراض با کشف و تطبیق واکسینها در حال حاظر به تاریخ پیوسته اند.اگر وقوع این امراض عبارت از مجازات الهی باشد،اول اینکه این الله همیشه مردمان غریب و کشور های فقیر و کم دانش را مورد حمله قرار میدهد و دوم آنکه انسانها توانسته اند جلو آنرا بگیرند.پس خداوند در این عرصه در مقابل بشر ناتوانتر از گذشته گردیده است.
      برادر گرامی ایجاد امراض ساری مربوط به خداوند نمیباشد.خداوند نباید از مصاب کردن یک طفل معصوم آنهم در یک کشور و یک خانواده غریب و نادار به کولرا و یا توبرکلوز لذت ببرد.با اینکار خود خداوند کی را میخواهد تنبیه کند؟ این فلسفه شما کاملآ نادرست است.
      قحطی نیز عوامل خود را دارد.البته تشریح هر یک از ادعای تان از حوصله این نوشته خارج میباشد اما اگر مختصرآ عرض کنم اینکه هرموجود زنده باید به شکلی انرژی خود را بخاطر ادامه حیات تامین نمایند.از نباتات یک حجروی گرفته تانباتات عالی،از حیوانات وحیدالحجروی گرفته تا پستانداران و بالاخره انسان باید به شکلی موادغذایی خود را بدست بیاورند.انسانها نیز مجبور به تهیه غذا برای خود میباشند.پیچیدگی زندگی انسانها ،طرز تغذیه اشرا از سایر همکلاسی های پستاندارش مجزا مینماید.یک بخش اساسی مواد غذایی انسانها را نباتات تشکیل میدهد.پس در عصر حاضر انسانها برای تهیه نباتات کافی به زمین های زراعتی، اب و درجه حرارت لازمه و توانایی حفاظت محصولات زراعتی در مقابل آفات و امراض گیاهی نیازمند میباشند.برهم خوردن یکی از این شرایط ذکر شده در فوق سبب کمبود مواد غذایی میگردد.این کمبود مواد غذایی در قدم اول فقرا و اطفال و افراد سالخورده تر را متضرر میسازد.ارتقای سطح شناخت بشر از طرز زیست نباتات و بارور ساختن زمین و رشد تکنالوژی در این عرصه سبب گردیده است که انسانها بتوانند مواد غذایی بیشتر از گذشته تولید نمایند.اما ازدیاد نفوس انسانها و تغییرات اقلیمی گاهی سبب بروز قحطیها میگردد.حال اگر دوباره به فلسفه شما برگردیم و قحطی را از مجازات الهی بدانیم باید در گام نخست ببینیم که دلیل مجازات الهی چه میباشد؟کی و چه کسی مرتکب این گناه ها گردیده است؟این گناه ها عبارت از چی میباشد؟آیا همه ای این کفار و غیر مسلمانان گنهکارند؟و کی ها باید مجازات گردند؟اگر در جایی چند نفری در یک محل باشند و از آن جمله یک نفر مرتکب "گناهی" گردد ، باید همه را مجازات نمود؟آیا این برخلاف عدالت الهی نیست؟دوست عزیز ! متاسفانه طرز تفکر شما همه ناقص بوده و به یک اصلاح بنیادی نیازمند میباشد.

    • حال اگر دو کشور را از دو قاره مختلف مورد مقایسه قرار بدهیم خواهیم دید که قحطی عوامل دیگری غیر از خشم الهی میداشته باشد.کشور المان را در اروپا و صومالیا را در افریقا.آیا اطفال سوء تغذی را در این کشور افریقایی دیده اید؟دستان نحیف و کالبد ضعیف.صرف استخوان و پوست،شکم باد کرده و متورم،چشمان بی فروغ. گناه این اطفال چیست ؟ چرا روزی رسان اینها را فراموش نموده است؟ چرا این خالق عادل همه توجه اش را بر چند کشور متمدن و پیشرفته متمرکز ساخته است؟
      در چند سال قبل یک عکاس خبرنگار، عکس یک دخترک حدود 10 تا 15 ساله را در سودان گرفته بود که در راه رفتن به کمپی است که در آنجا مقداری اب و مواد غذایی به پناهندگان میدهند.اما ناتوانی مفرط،گرسنگی و تشنگی او را چنان ضعیف ساخته است که دیگر یارای راه رفتن در او نمانده است و به طرف زمین خمیده است.در فاصله چند متر دور تر یک کرگسی منتظر مرگ این طفل است تا او را بخورد.خبرنگار موصوف صرف متوجه وظیفه خود بود و عکسی را برای روزنامه مربوط اش تهیه کرد.اما وظیفه انسانی اش را که کمک به رسانیدن این طفل تا کمپ بود فراموش نمود.مدتی بعد تر ناگهان متوجه این نکته گردید.وجدانش به او نهیب زد که چرا این طفل را کمک ننموده است.وقتی به محل مذکور بازگشت، اثری از آن طفل را ندید.خیلی ناراحت شد.هر قدر جستجو کرد چیزی دستگیرش نشد.بالاخره به کشورش برگشت و دچار افسردگی شدید روانی گردید.در نتیجه خودکشی نمود.
      اگر این سرزمین فقر و بدبختی را با المان مقایسه نمائید،آیا چند طفل در المان از خواب برمیخیزد که صبحانه برای خوردن نداشته باشد؟چند طفل و یا پیر زن شب سر بر بالین با شکم گرسنه میگذارند؟ آیا این المانی ها نظر به آن افریقایی ها کمتر " گنهکار" اند.یکی باید مجازات شود و دیگری نه.عجب استدلالی که شما دارید؟من شخصآ معتقد به سیستم رسانیدن" روزی" از طرف یک موجود قدرتمندی بنام" روزی رسان "به بندگانش با هر نامی که باشد ندارم.انرا برخلاف عقل،عدالت و منطق و علم میدانم.
      متباقی مثالهای تان نیز نادرست اند.این سهو بزرگی است که اگر ادعا شود که کسانی که زیر برفکوچ شده اند حتمآ گنهکار بوده اند و یا کسانی که از اثر آتشفشان مرده اند همه خاطی و فاسد و فاجر بوده اند.خدایی آنها را تنبیه نموده است.از سالهای متمادی است که برفها بعد از باریدن و متراکم شدن شان در سطوح مرتفع ،نظر به بزرگی کتله شان و شرایط دیگری از قبیل آب و هوا و غیره به طرف پاهین میلغزند.اگر انسانها در عصر حاضر بالای آن کوه ها جاده بسازند و از آن جاده ها در موقعی که برف بطرف پاهین حرکت نماید عبور کنند،دچار حادثه میشوند.اینکار به مجازات الهی چه ارتباط دارد؟اگر آن انسانها از علم و عقل خود کار بگیرند، باید سد هایی در مقابل حرکت برف ایجاد نمایند تا مصئون باشند.اینکار ها با عبادت و نماز و روزه حاصل نمیگردد.
      دوست گرامی! در بین مثالهای تان اصطلاح "جنگهای خونین "با حوادث طبیعی مخلوط گشته است.این موضوع کاملا از آنها جداست.علت به وقوع پیوستن جنگها مربوط به خود انسانها میباشد.باید در این ارتباط هر جنگ را طور مجزا مطالعه و علل آنرا از دیدگاه های مختلف ارزیابی کرد.اینکه دلیل اقتصادی دارد یا سیاسی و یا مذهبی و یا خودخواهی و جهانگشایی و یا دفاعی وغیره .این ارزیابی از توان این نوشته بیرون است.اما اگر شما ادعا دارید که این خداوند است که انسانها را بخاطری که مجازات شوند با همدیگر به جنگ میندازند بصورت مطلق نادرست میباشد.نباید تقصیر همه ای جنگها و اشتباهات بشر را بدوش خدا انداخت.این چکیده ذهن و تخیلات و فلسفه بافی های خود شمابوده و متکی بر مطالعات علمی نمیباشد. این طرز تفکر بیشتر مربوط عوام بوده و فاقد اساسات دانشی است.
      تکرارآ عرض میکنم که حوادث طبیعی میلیونها سال قبل از انکه انسانی بروی زمین بوجود بیاید نیز واقع گردیده است.مثالهای فراوانی از اصابت اجرام فضایی با زمین،انقراض دینوزورها، عصر یخبندان و انقراض فیل های ماموت ، طوفانها و سیلابهای فراوان وغیره وجود دارد.این حوادث مربوط به گناه و یا ثواب بشرو یا منشآ اعتقادی اش نمیباشد.این بعضی انسانها اند که این ارتباط غیر معقول را فرض مینمایند.در عمل و در تجربه نمیتوان آنها را ثابت کرد و یا رابطه منطقی بین شان ایجاد نمود.
      http://www.bbc.co.uk/persian/s...

    • اما در مورد پاکستان باید به عرض برسانم که بعد از کسب استقلال هند و بعدآ پارچه شدن هند بر اساس دین ومذهب و تشکیل کشور پاکستان تا امروز مناسبات بین کشور ما و پاکستان دایم با فراز و نشیب ها همراه بوده است.متاسفانه ستراتیژیست های پاکستانی بصورت دایم با کشور ما برخورد خصمانه داشته و با تغییرات دولتها و حکومتها و بالاخره نسلها تا به کنون تغیر مثبتی در آن به مشاهده نمیرسد.حاکمان پاکستانی تا آنجایی از توان شان پوره بوده با انواع حیله و نیرنگها سعی در تضعیف ما داشته و دارند.متاسفانه تا حدود زیادی در دسایس خود موفق هم بوده اند.گاهی از دین استفاده کرده اند و گاهی از مسائیل زبانی و قومی و گاهی هم شرایط حاد جهانی.اما هدف اساسی شان ضرر رساندن به کشور و مردم ما بوده و میباشد.در عصر حاضر ما دشمنی بزرگتر ازدولت پاکستان در سرحدات شرقی و جنوبی خود و اخند های ملعون ایرانی در درجه دوم در غرب کشور خود نداریم.یک افغانستان متمدن و مقتدر و مردمسالار، پاسخ خوبی برای این دشمنان سوگند خورده ما میباشد.مطمئنآ ما در این راستا موفق خواهیم شد.
      دوست گرامی پرداختن به جزئیات این مشکلات و علل شان و راه های حل احتمالی کوتاه مدت و دراز مدت وغیره در این نوشته نمیگنجد.انرا میگذاریم به دوستان و محققانی که در این بخش تحقیق مینمایند.اما اگر کمی دقت نمائیم خواهیم دید که اینهمه مشکلات ناشی ازسیاست های حاکمان پاکستانی است و نه از عوام پاکستان.این دستگاه جهنمی ای اس ای است که بر علیه کشور ما دست به توطئه میزند و نه ان طفلی که داخل سطل یو ان اچ سی ار نشسته است.آن جنرالان مداخله گر و دشمن و ان کارمندان استخبارات در خانه های مجلل و مستحکم نشسته اند و اگر دست شان برسد از کمک های که برای سیلاب زده گان میشود نیز سرقت خواهند نمود.آنها همه مصئون و آرام هستند.این مردم غریب و ناتوان و بیچاره هستند که منازل گلی و یا غیر مستحکم شانرا سیلاب برده است.این مردمان مرتکب خطایی بر علیه کشور ما نشده اند.شما با این فلسفه سازی نادرست تان عدالت الهی را کاملا زیر سوال برده و از الله تان موجود کر و کوری معرفی نموده اید که بجای مجازات گنهکاران واقعی در ویلا های اسلام آباد و پندی ، دست به مجازات مردمانی میزند که برای غذای شب و روز خود محتاج اند.واین درست نمیباشد.
      حتی در همان مناطق آسیب زده خانه های غریبان که از موادساختمانی خوب ساخته نشده است تخریب میگردد.خانه های مستحکم و خوب بجای خوداستوار ایستاده اند.این حرفها همه خیالبافی های غیر واقعی اند که شما ارائه داشته اید. انسانها وقتی برای خود خدایانی میسازند،آنها را مثل خود فکر میکنند.برای خدایان خود صفاتی مثل یک انسان قایل میگردند.که باید زود خشمگین گردیده و بخاطر یک شبش یک پوستین را آتش بزند.اگر دعای یک طفل افغان قرار گفته شما قبول میشد باید یک سنگ عظیم سماوی بر ساختمان استخبارات پاکستان فرود میامد و یا بر فرق خامنه ای خبیث و احمدی نژاد اصابت مینمود.
      دوست گرامی متاسفانه نوشته و استدلال تان فاقد اساسات علمی و منطقی بوده صرف یک تخیل و ایجاد روابط غیر منطقی بین حوادث مختلف میباشد.به نظر من برای خداوند شما بهتر خواهد بود که به جای قبول دعای یک طفل افغان و به سیلاب بردن هزاران خانه و یتیم ساختن هزاران طفل پاکستانی،و بعدآ قبول دعای یک طفل پاکستانی و خراب کردن افغانستان ،اراده به احیای صلح و آرامش در هر دو کشور نماید.
      در هر حال من با جمله ذیل شما از بنیاد موافقت ندارم و آنرا راه حل معقولی نمیدانم.
      :"یگانه راه نجات وامید برای مردم مصیبت زده دست دعا وطلب التجا به درگاه خداوند است و دیگر را ها همه بروی ما مسدود اند."
      ساختن افغانستان بدست خود افغانها میباشد و بس.هیچ کمکی از هیچ خدایی بدرد ما نمیخورد.برای آبادانی کشور باید دست و آستین بر زد و نه نشسته مثل پیره زنان و پیرمردان ورد و دعا خوانی نمود.این طرز تفکر خرافاتی و ماءیوسانه میباشد.اساس بدبختی افغانستان، افکاری مثل همین نوشته شماست.افغانها و جوامع مسلمان ،به جای حل مشکلات شان از طریق معقول و سعی و تلاش مثبت،مطالعه و برخورد علمی با همه ای مسایل به شمول اجتماعی ،سیاسی و اقتصادی وغیره، همه را برای خدا میگذارند.و تا جایی که دیده میشود خداوند هم علاقه کافی برای حل مشکلات شان نشان نمیدهد.از همین سبب افغانستان علیرغم اینهمه دعاها و عبادات و روزه و حج وغیره از نگاه ترقی در بین کشور های جهان از طرف اخیر دوم یا سوم میباشد.نه خدا برایشان روزی درست حواله میکند و نه صحت خوبی دارند و نه هم طول عمر کافی.
      دوست گرامی! امیدوارم از نوشته های من ناراحت نگردید.من افکار شما را مورد نقد قرار دادم.به خود شما و شخصیت شما احترام داشته ودارم.اگر مطلبی از نوشته ام را بر خود اهانت امیز یافتید مرا معذور دارید،چون قصد اهانتی در کار نبوده است.موفق باشید.
      بااحترام،روشنضمیر

    • دوست عزیز آقای روشنضمیر ! واقعأ آموزنده بود . تشکر از استدال منطقی ، عقلانی و بیطرفانۀ تان . همۀ بدبختی های خود را به دامن الله انداختن کار خردمندانه و منطقی نیست . با دیدگاه شما کاملأ موافقم . پیروز باشید .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس