بلاهت آدمی در «زندهگی به سفارش پشهها»
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نگاهی به رمان «زندهگی به سفارش پشهها» نوشتة کاوه جبران
به باور جورج لوکاچ، رمان بزرگترین حقیقت دنیای مدرن و بازتابدهندة خرد و وجدان جمعی گروههای انسانی در هنریترین شکل ممکن است. «زندهگی به سفارش پشهها» نبشتة کاوه جبران، رمان درخشانی از این دست در ادبیات داستانی افغانستان است.
این رمان با بیان استعارهیی و نمادین، یکی از گفتمانهای مهم قرن و یکی از سیاهترین دورههای تاریخی را که افغانستان از سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰ تجربه کرد و هنوز هم به خط پایان نرسیده است، در آینده – اواخر قرن چاردهم و اوایل قرن پانزدهم هجری قمری- توصیف میکند. شگرد این رمان بازنمایی تاریخ در آینده است. این بازنمایی در حقیقت استعارهیی است برای عقبگرد و تحجر که ریشه در میراث تاریخی و فرهنگی این سرزمین دارد. رمان با اینکه از آینده گپ میزند، ارجاع تاریخی دارد و در حقیقت روایتگر گذشته و حال است و از سوی دیگر «زندهگی به سفارش پشهها» پرداخت هوشمندانة نویسنده در پیوند به رشد بیرویة افراطگرایی دینی در افغانستان و منطقه است. این رمان را میتوان یک پرودی درخشان در بازتولید ادبی و استعاری یک دورة تاریخی و فراتر از آن دانست که با نقد دینگرایی واپسگرا، پرسشهای مهمی را مطرح مینماید و هشداریست برای نسل امروز و فردا و فراتر از آن. رمان «زندهگی به سفارش پشهها» از جانب دیگر یک اثر ناب ادبی است که با وجود سیاستپردازی و نقد اجتماع بیشتر از هر چیز دیگر ادبیات برای ادبیات است؛ نثر درخشان و استوار که با دانش فلسفی مزین شده خبر از جاودانهگی آن در حوزة ادبیات میدهد. با وجود نقل سیاست، سیاستزده نیست و با وجود نقد اجتماع، روزمره و فایدهمدار نیست.
آنلاین : http://shaharnosh.blogfa.com/post/162