صفحه نخست > دیدگاه > همپذیری، شوخی پرهزینه

همپذیری، شوخی پرهزینه

هزاره‌ها هنوز بارکشان عصر دموکراسی‌اند و هزینه‌پردازان آن. اگر در دورۀ عبدالرحمان انسانِ هزاره مجبور بود هزینۀ دولت را از طریق مالیات سنگین، بر دوش کشد؛ اکنون هزینۀ گذار به دموکراسی و ثبات‌مندی به تنهایی می‌پردازد. اقوام دیگر همواره در برابر رنج‌ها و محنت‌ها و محرومیت‌های هزاره‌ها چشمان شان را فرو بسته‌اند و لب از لب نگشوده‌اند. درد هزاره گویی درد آن‌ها نیست و رنج هزاره‌آن‌ها را عذاب نمی‌دهد و محرومیت هزاره برای آن‌ها امر عادی است. اگر چنین بود، تا کنون هزاره در عصری که آپارتاید معنایش را از دست داده، تا به این انداز سرنوشت غم‌انگیزی نمی‌داشت.
هزاره اینترنشنال
يكشنبه 24 جنوری 2016

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

یک و نیم دهۀ اخیر، فرصت کم‌نظیری برای احیای جامعۀ معطوف به توسعه و ثبات بود. می‌توانستیم با عبور از گذشتۀ تهی و سرشار از منازعه، زمینه را برای رشد نسلی فراهم آوریم که بتوانند ثبات‌مندی و ترقی این کشور را تمهید کنند. تجربۀ بسیاری از کشورها در این زمینه همراه مان بود. کثرت‌گرایی، تنوع پذیری و همدیگرپذیری اجتماعی، می‌توانست بستری برای تعامل میان اقوام و ایجاد دیوار اعتماد میان شهروندان باشد. اکنون با نگاهی به پشت سر و وضعیت اکنون، به روشنی در می‌یابیم که هنوز تا رسیدن به جامعه‌ای که کرامت انسانی اصل برابری باشد و دردها و آرمان‌ها و رؤیاهای مشترکی تولید و تعریف شود، فاصلۀ زیادی داریم. من سعی می‌کنم چند نمونۀ آن را بیشتر بشکافم:
واشکافی رفتار هزاره‌ها در طول این سال‌ها ما را کمک می‌کند تا شکاف‌های واقعی جامعه را به روشنی دریابیم و چشم‌اندازی به سمت آینده نیز بگشاییم. هزاره‌ها در تمام این سال‌ها در عرصه‌های سیاست، فعالیت‌های مدنی و کنشگری اجتماعی، رفتار متعادل و همدلانه‌ای داشته‌اند. در برابر هر رویداد تراژیک، هزاره‌ها واکنش نشان داده و بابت هر غمی بر باقی شهروندان فرودآمده، همدردی کرده‌اند.

هزاره‌ها برای کشته‌گان هلمند و قندهار و جلال‌آباد و پکتیا شمع روشن کرده‌اند و به تندی از بی‌کفایتی و ناتوانی حکومت در صیانت از جان شهروندان انتقاد کرده‌اند. هزاره‌ها در برابر رویداد غم‌انگیز «ارگو» در بدخشان در صف اول کسانی قرار گرفتند که به مردم آسیب‌دیده کمک می‌کردند، در کنار آن، باز این هزاره‌ها بودند که به سختی از رفتار ناشایستۀ مقامات حکومتی در آن حادثه انتقاد کردند.

حجم همدردی‌ها و کمک‌ها کم نظیر بود. سهم هزاره‌ها در ایجاد اصلاحات اجتماعی و فرهنگی نیز قابل انکار و اغماض نیست. هزاره‌ها همواره مشی متعادلی در حوزۀ فرهنگ و دین داشته‌اند. مشی‌ای که ما را از جداافتادگی نجات می‌دهد و پیوند مان را از جهان نمی‌گسلد. برای مثال، سهم هزاره‌ها در اعتراض علیه سنگسار زنان در یک دهۀ اخیر سنگین و درخشان بوده است.

در حوزۀ مناسبات فرهنگی، زبانی و اجتماعی نیز به همین اندازه، رفتار قابل دفاعی از هزاره‌ها شاهد بوده‌ایم. ما به درستی و نیکویی، از زبان پارسی پاسداری کرده‌ایم، نه با هیاهو و بلوا که با تولید بهترین آثار ادبی در حوزۀ فرهنگی افغانستان. شاعران و نویسندگان، روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی و فرهنگی زیادی در جامعه و برای پاسداری از فرهنگ شایسته‌تر و درخشان‌تر، هزینه داده‌اند و محنت کشیده‌اند.

در کنار آن، هزاره‌ها گرانیگاه دادخواهی و اعتراض در برابر ناکارآمدی و فساد دولت بوده و حامی کشته گان مظلومی از بدخشان تا ننگرهار. به بیان ساده‌تر و خلاصه‌تر، هزاره‌ها سهم شان را در شهروندی و همدیگرپذیری و دفاع از کرامت انسانی و ارزش‌های مدرن و انسانی، از جمله آزادی بیان، آزادی زنان و حقوق بشر و مبارزه علیه فساد، به روشنی و تابندگی کم‌نظیری ادا کرده‌اند. نقش شهروند خوب در این بازۀ زمانی، خاص هزاره‌ها بوده‌است بی‌هیچ تردیدی. با این وجود اما به نظر می‌رسد نگاه فروکاست‌گرایانه و تقلیلی در برابر هزاره‌ها از میان نرفته و به اشکال دیگری بازتولید شده است.

هزاره‌ها در برابر تمام نیکی و هزینه‌ای که برای دیگر ملیت‌ها و بهتر شدن کل کشور پرداخته‌اند، اما مدام نادیده گرفته شده‌اند. زحمات شان فراموش شده، اعتراض و سخن شان شنیده نشده و حمایت و همدلی شان به حساب نیامده است.

معنای دیگر این رفتار از سوی اقوام دیگر در برابر هزاره‌ها، آدم را به یاد تاریخ شرم‌آور و خجل‌کنندۀ عصر عبدالرحمانی و پساعبدالرحمانی می‌اندازد. عصری که هزاره «دو روپیه» قیمت داشت و انسان به شمار نمی‌رفت. اقوام دیگر متأسفانه در کنار آن که آن شرم تاریخی را فراموش کرده و اقدامی برای جبران آن در برابر هزاره‌ها انجام نداده‌اند، بلکه دستکم آن نوع نگاه را در رفتار کنونی شان نسبت به هزاره‌ها از دست نداده و همواره با بی‌میلی و هیچ‌پنداری رفتار هزاره‌ها را تماشا کرده‌اند. هزاره‌ها در مناسبات جدید نیز بدبختانه به چوب سوخت منازعات اجتماعی بدل شده‌اند.

بدتر از آن، هزاره‌ها هنوز بارکشان عصر دموکراسی‌اند و هزینه‌پردازان آن. اگر در دورۀ عبدالرحمان انسانِ هزاره مجبور بود هزینۀ دولت را از طریق مالیات سنگین، بر دوش کشد؛ اکنون هزینۀ گذار به دموکراسی و ثبات‌مندی به تنهایی می‌پردازد. اقوام دیگر همواره در برابر رنج‌ها و محنت‌ها و محرومیت‌های هزاره‌ها چشمان شان را فرو بسته‌اند و لب از لب نگشوده‌اند. درد هزاره گویی درد آن‌ها نیست و رنج هزاره‌آن‌ها را عذاب نمی‌دهد و محرومیت هزاره برای آن‌ها امر عادی است. اگر چنین بود، تا کنون هزاره در عصری که آپارتاید معنایش را از دست داده، تا به این انداز سرنوشت غم‌انگیزی نمی‌داشت.

با این توضیح، احتمالا این سوال مطرح خواهد شد که «آیا نیازمند بازبینی مناسبات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی خود هستیم»؟ به نظر می‌رسد اگر نه بازبینی، دستکم فکر کردن در این موارد و وضعیتی که شرح دادم، ضروری است. در نوشتارهای بعدی شاید فرصت باز کردن این مسایل و طرح پاسخ برای سوال‌های که به میان می‌آید نیز به دست آید.

شبکه سراسری مردم هزاره متعلق به مردم هزاره در هر جای جهان برای دفاع از حقوق آنان، در هر جای جهان بويژه افغانستان است. این شبکه با نگاه به قوانین حقوق بشر بويژه بیانیه جهانی حقوق بشر که هرگونه تبعیض و ستم را نفی می کند و به انسان ها برای بدست آوردن حقوق شان، حق راه اندازی گروه و اجتماع را می دهد، راه اندازی شده است.

آنلاین :

شبکه سراسری مردم هزاره

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس