اجماع ملی اشرف غنی احمدزی در قبال توزیع تذکره به مسخره گرفتن اراده مردم است
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
قانون احسائیه مرکزی در مورد توزیع تذکره الکترونیکی از طرف پارلمان افغانستان به اکثریت آرآ تصویب و از جانب شخص اشرف غنی توشیح شده و از طرف وزارت عدلیه در جریده رسمی نشر گردید, یعنی که قانون با رعایت عام و تام سلسله مراتب حقوقی نافذ گردید. میباییست مردم افغانستان تا هنوز صاحب تذکره مدرن الکترونیکی میشدند !!! اما آی اس آی پاکستان که مشغول دسیسه چینی های دیگر به خاطر مقاصد نامشروع خود در افغانستان بود, یکدم از خواب بیدار شد و دید که مسئله تذکره الکترونیکی هم میتواند برای آس اس آی باب دندان برای تعمق بی ثباتی در افغانستان باشد. بدین سبب نماینده های خود در سیستم دولتی افغانستان را نیز وا داشت تا تظاهرات نمایشی را براه انداخته و برعلیه قانون تصویب شده بغاوت نموده, هیاهو برپا کنند. محرکین این هیاهو احتمالآ به اشتراک خود اشرف غنی
احمدزی پلان خود را قبلآ سنجیده بودند که تظاهرات نمایشی میتواند زمینه را برای اشرف غنی مساعد سازد تا قانون تصویب شده به امضای خودش را مواجه به شک و تردید کرده و به ماجراجویان و جاسوسان پاکستان بپیوندد. زمینه همانطوریکه سنجیده بودند مهیا گردید. آقای اشرف غنی بعداز سکوت معنی دار و مترصدانه, درج یا عدم درج کلمه "افغان" را در تذکره یک معضل لاینحل وطنی تعریف کرده و برای حل این موضوع خواستار تشکیل اجماع ملی ! شد. البته که درک منظور رئیس جمهور غنی و دیگر عوامل آی اس آی آنقدر هم مشکل نیست. درین نمایشنامه چهره های بدنام فاشیست اوغانی نقش های عمده را بازی میکنند. در عقب ستیژ پاکستانی ها قرار دارند. رئیس جمهور غنی نیفری یا عدالتگر میدان است, چند نفر منقورت های اوزبیک, تاجیک, هزاره هم نقش موثر بلی گوئی را بازی میکنند. یگان هندو و سک هم درین نمایشنامه نقش مسخره باز را بازی میکند و ادعا میکند که ما هندو ها میخواهیم که در تذکره ما کلمه اسلام حتمآ درج شود !!! به این شکل این نمایشنامه 1-0 در بین منقورت های ازبیک, تاجیک و هزاره از یکطرف و فاشیست های اوغان از جانب دیگر به نفع عمال پاکستان تمام میشود, هندو ها با اوغان ها مساوی اما در لنگوته اشرف غنی یکدانه گل فاشیسم اوغانی افزود میگردد.
اگر از تشبیهات بگذریم و به تعریف و جایگاه سنت اجماع ملی, اجماع علمای دین, اجماع خبرگان, اجماع امت در گذشته ها نظر اندازیم, میفهمیم که اجماع به مثابه یکی از طروق استجواب مجهولات به خصوص در جوامع اسلامی از اهمیت مناسب برخوردار بوده است. اما در کدام حالات اجماع میکردند ! مثلآ در اسلام اگر در مورد یک قضیه صراحت حکمی را در قرآن کریم پیدا نمیکردند, در حدیث شریف مراجعه میکردند, اگر صراحت حکم در حدیث هم نمیبود, در عرف مراجعه میکردند, اگر در عرف هم این قضیه بی سابقه میبود, جستجو میکردند که آیا قضیه بالمثل و مشابه آن کدام وقت واقع شده بوده و صراحت حکم آن او چگونه بوده که آنرا در فیصله خود اساس قرار بدهند و اگر قضیه بالمثل را هم پیدا نکردند, آنوقت است که برای صدور حکم متوصل به اجماع میشدند. در تشریح فوق میبینیم که جایگاه اجماع برای تصمیم گیری و صدور حکم در آخرین ردیف قرار دارد.
حالا بسوی اجماع ملی!!! اشرف غنی بنگرید که بالای شورای ملی یا اولوسی جرگه که نمایندگان مردم است, خط بطلان میکشد, بالای سنا یاکه مشرانو جرگه که ظاهرآ نخبگان جامعه تشریف دارند, خط بطلان میکشد, بالای امضای خود به صفت رئیس جمهور یک مملکت هم خط بطلان میکشد, بالای وزارت عدلیه که وظیفتآ این مصوبه را رسمیت داده همچنان خط بطلان میکشد, مهمتر از همه که در تصویب این قانون اراده هفتاد فیصد مردم دخیل است, در آن هم خط بطلان میکشد. اما به خاطر رضای پاکستان و چندتا عمال آی اس آی اجماع ملی !!! دایر میکند که تشبیهات نمایشنامه گونه آنرا در بالا تذکر دادم.
فراموش نکنید: او زمانیکه در قانون اساسی همه مردم را افغان ذکر کردند, استدلال میکردند که گویا این یک هویت سیاسی است و کلان شونده های ما هم پذیرفتند, یا زور نداشتند ویا معامله کردند. به هر حالت ما پذیرفتیم که "افغان" هویت سیاسی ما است. اما حالا فاشیسم کارد را در گلو گذاشته و میخواهد هویت من و تو را با هویت یک قوم دیگر تعویض نماید. با استدلال اینکه در قانون اساسی چنین آمده است !!! من با صراحت کامل یکبار دیگر میگویم: سرنگون باد آن قانون اساسی که استبداد را مشروعیت ببخشد.
مردم شرافتمند ! این بازی های پاکستان و نوکرانش در افغانستان به قیمت اضمحلال هویت ما و شما تمام خواهد شد. ما هرگز هویت قوم دیگر را نخواهیم پذیرفت.
ومن الله التوفیق
23 - 09 - 2015