صفحه نخست > دیدگاه > انقلاب و پان پتانیزم

انقلاب و پان پتانیزم

(یادی از کارشناسان فندباز فنی باند «همبستگی»)
عمران راتب
دوشنبه 18 می 2015

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

عدالت کشی از رهگذر برتری جویی قومی در افغانستان، دست کم در طی دوـ و نیم قرن تاریخ معاصر این کشور، غالبترین شیوه کشورداری حاکمان این بادیه بوده. حاکمان قومی جبار و عدالت ستیز با این رویکرد بس ناروا، انسانیت را کشتند تا با تفکر مریض شان بر سکوی ظلمت بایستند. این رویکرد، یک رویکرد آشنا و پیشینه دار است در این کشور؛ احمدشاه درانی پان پتانیزم را بنیان می گذارد و نام مغلوط «افغانستان» را بر این سرزمین می نهد و عبدالرحمان جبار با سپاه «آهنین»ش حق انسانیت «هزاره های خر بارکش» را با قتل عام نمودن بیشتر از ٪62 نفوس شان، به دست شان می دهد. این سلسله را، سلسله جنبانان یکی پی دیگری پدید می آیند و دَور گردون را بر مراد اندیشة ظالمانه و تباه کن قومی شان به پیش می رانند. در این آخرها اما، قضیة گروگانگیری 31 مسافر هزاره نزدیک سه ماه قبل در جنوب افغانستان، یکی از عینی ترین مظاهر قدرت گیری شوونیزم در طی پانزده سال پسین تاریخ این کشور بوده. هیچ جای شکی نیست که جز اندیشة حیوانیت قوم گرایی، علت دیگری نداشت این حرکت وحشیانه! اما آن چه که قابل تأمل است، واکنش هایی است که از جانب گروه ها، طیف ها و کتله های اجتماعی سیاست نما و احساسی این کشور در برابر این حرکت نمود پیدا کرده اند. در این میان، عده یی با سکوت، شولة شان را خوردند و پردة شان را نمودند؛ عده یی این جا و آن جا به صورت پیدا و پنهان با حمایت یا دست کم توجیه این عمل کوردلانه، آب سردی بر دل کورشان ریختند؛ تنی چند با فرستادن قاصدک های افسانه وار، خودشان را در راه رهایی اسیران سرخیل میدان خواندند؛ عده یی با مایه گذاشتن از مال و جان شان در پی رهایی اسیران صادقانه کوشیدند و گروهی هم از خیر و شر همه چیز گذشتند تا مبادا هم بی کار شده و هم در پیشخوان تاریخ بدنام قلمداد گردند! از میان تمام این ها، موضع پسیف شورشگران فندباز و فصلکی باند «همبستگی» جالب توجه می نماید. همه مستحضر اند که این گروه پوپولیست و فاشیست، در پی مرام خاصی، در مرثیه خوانی های خیابانی و «مرده باد» و «زنده باد» کوچه ها و پس کوچه های کابل سرآمد روزگارش است! این گروه، گاهی گویا وکیل مدافع «برادلی منینگ» و «ادوارد سنودن» بوده، با خفتِ ستیز در ظاهر و سازش در نهان، سایة اوباما را با تیر می زند، گاهی بر سر مسألة «نسرین ستوده» و «مجید توکلی» با ولایت فقیه و «سران فتنه» یخن کشک دارد، گاهی به خاطر مهار رانش زمین و برفکوچ دست به «حرکت مدنی» می زند و باری هم به خاطر تحقق تئوری «پرولتاریا وطن ندارد» با «لال باند» پاکستان در «کافه چه» هم آغوش می خوابد، در راه به دست گرفتن «قدرت سیاسی» لوله های تفنگ های شان را صاف می کنند و به افتخار هم، پیک دوستی می نوشند! بالاخره، این گروه اباء ندارد از این که به خاطر دست یابی به فند و وندی، تا خیابان های هالیوود و بالیوود نیز بر سر و سینه شان زده و متفنانه تحت نام «هواداران»، سرک های لندن و پاریس را بشارانند! اما در قضیه وحشتناک اسیرگیری اخیر، سخت ننگین کف مرگ شان را گرفته و خفت سکوت را پیشه کرده است. این انقلابیون فندباز، با سکوت در برابر وحشت و عدالت کشی، بار دیگر نشان داد که مصداق عینی همان گزارة «بی طرفی در برابر جنایت، حمایت از جنایت است» می باشند.

اسیرگیری مذکور یک حرکت قومی بود، اما ایستادن در برابر این حرکت وحشیانه، فراتر از قومیت، انسانیت و عدالت خواهی را می طلبید؛ اما اینان ثابت کردند که چیزی جز کارگزاران سیاست ظالمانة عبدالرحمان خانی نیستند، با این تفاوت که این آقایان، نکتایی دارند و فندگیری های پشت پرده و سلامی دادن های نهانی به پارلمان اتحادیه اروپا و رنگ کفش فرستادن برای «جان کیری» را خوب بلدند!

با ظاهر شدن در این و آن پردة تلویزیون و شیک پوشیدن و در موترهای زره دار گشتن و با صرف لک ها دالر در قصرهای مجلل هشت مارچ را جشن گرفتن که درد این ملت دوا نمی شود؛ مدنیت و باور داشتن به دموکراسی هم که از درون این ظاهرسازی های بی مایه بیرون نتواند شد، پس معلوم است که این آقایان چی می کنند؟ آیا ممکن است نسخة نجات این کشور از درون چند تکه جملة خشک و خالی، کتابی و تکراری این باند پوپولیست بدر شود؟

عالی جنابان، برای لحظه یی ما پذیرفتیم که شما انقلابیون، برای نهادینه شدن عدالت و انسانیت در افغانستان و در بین ملیت های گونه گون این کشور، سخت صادقانه در تلاش استید، جرم است اگر از شما بپرسیم که کجاست نمود و نتیجة این کار و پیکار تان؟ مولینا چه با فرزانگی گفته است: «کاش محک تجربه آید به دست/ تا سیه روی شود هر که دروغش باشد!» و این تجربه، در قضیة گروگانگیری 31 مسافر مظلوم هزاره چه خوب به دست آمد مولینا! باری،
ننگ بر من باد!
نفرین بر من باد!
اگر از شما چیزی بخواهم
تنها خواهشی که دارم اینست که به روسپیان سیاسی نیز
قرض ضد حاملگی بدهید
تا نسل بی شرفان افزونی نیابد!
(خیلیل روادی شاعر کرد، ترجمة واصف باختری)

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • به این حد آدم شیاد و دروغگو و قومگرا تا حال ندیده بودم. عمران که به نظر می‌رسد جز هزاره دیگر قومی را انسان نمی‌شمارد انتقاد دارد که چرا حزب همبستگی در برابر ۳۱ هموطن به گروگان رفته خاموش است. اولا این حزب خاموش نبوده است، اما مگر در افغانستان تنها این یگانه جنایتی است که طی روزهای گذشته انجام گرفته است؟ وقتی در میدان والیبال در پکتیکا دهها تن کشته شدند چرا صدایی از او برنیامد؟ وقتی در بدخشان دهها تن روزانه کشته می‌شوند چرا او از حزب همبستگی یا هر نیروی دیگر خواهان عمل نیست؟ وقتی هموطنان نورستانی ما توسط طالبان سر بریده شدند چرا او با آنان همصدایی نکرد؟؟؟؟ تو که ویروس قومگرایی مغزت را در کنترول گرفته است، یکبار سرت را به گریبان انداخته از خود این سوال را بپرس که تو چرا جز در مورد هموطنان هزاره ما در مورد کشته شدن و بربادشدن سایر ملیت های وطن ما خاموش هستی.

    هرچند در برابر یک فرد بیمار سندکشی فایده‌ای ندارد، اما برای هموطنان دیگر تصاویر ذیل را می‌گذارم که ببیند ادعای این فرد چقدر دروغین است. درحالیکه اکثریت در سطح حرف به گروگان رفتن کارگران معصوم ما را محکوم کردند، اما حزب همبستگی به جاده ها برآمده به تاریخ ۱۶ اپریل ۲۰۱۵ صدایش را بلند کرد:

    آنلاین : تصاویری که عمران را روسیاه می‌کنند

  • اینهم سندی که حزب همبستگی خاموش و بی‌تفاوت نبوده است:

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس