صفحه نخست > دیدگاه > وبلاگ نویس > با تو، آدم، مست باشد؛ تا سحر، بیدار

با تو، آدم، مست باشد؛ تا سحر، بیدار

chendavol
شنبه 17 جنوری 2015

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

گیسوانت زیر باران، عطر گندم‌زار... فکرش را بکن!

با تو، آدم، مست باشد؛ تا سحر، بیدار... فکرش را بکن!

 

در تراس خانه، رویارو شوی با عشق، بعد از سال‌ها

بوسه و گریه، شکوه لحظه‌ی دیدار... فکرش را بکن!

 

سایه‌ها در هم گره، نور ملایم، استکان مشترک

خنده خنده پر شود، خالی شود هر بار... فکرش را بکن!

 yar yar

ابر باشم تا که ماه نقره‌ای را در تنم پنهان کنم

دوست دارد دورِ هر گنجی بچرخد مار... فکرش را بکن!

 

خانه‌ی خشتی، قدیمی، قل قل قلیان، گرامافون، قمر

تکیه بر پشتی زده یار و صدای تار... فکرش را بکن!

 

از سماور، دست‌هایت، چای و از ایوان، لبانت، قند را...

بعد هم سیگار و هی سیگار و هی سیگار... فکرش را بکن!

 

اضطراب زنگ، رفتم واکنم در را، که پرتم می‌کنند

سایه‌ها در تونلی باریک و سرد و تار... فکرش را بکن!

 

ناگهان، دیوانه‌خانه... ــ و پرستاری که شکل تو نبود

قرص‌ها گفتند: دست از خاطرش بردار! فکرش را نکن!

 

حامد عسکری


آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس