ننگ دگری بر وکلای بیکاره و امتیاز طلب پارلمان افغانستان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
یکی دیگر ازمصوبات شرم آگین و کاملاً بی سابقۀ اعضای پارلمان افغانستان، فقط درهمین روز های پسین، پیش چشم تیز بین و اما، حیرت زدۀ شهروندان کشورصورت گرفت واین قول حافظ شیراز در مورد آنها کاملاً مصداق یافت که فرمود :
از پرده کار زهد فروشان برون فتاد
روزیکه پا به دایرۀ امتحا ن زد ند .
هرچند سالها قبل ، آنگاه که پارلمان نشینان ِ بیکارۀ زور گو و زُهد پناه، معاملۀ ننگین سازش و بخشایش برای خویشتن خویش ، یعنی عفو و گذشت ِمتقابل از جُرم و جنایت چندین سالۀ خودشان علیه ملت افغانستان را به تصویب رسا نیدند، پرده از روی کار این زُهد فروشان برافتاد و اصل ماهیت رییس جمهور نیز بخاطر توشیح آن آفتابی گشت، ولی با آنهم ، بودند کسانیکه می پنداشتند کرسی نشینان پارلمان شاید با گذشت زمان و چشمدید های شان روز تا روز شان از حال زار مُلک و ملت و با تجربه اندوزی های کافی از جفا و ریای غیر و بالاخره با الهام ازانتقاد ها و اعتراض های عامه، دیگر، اصلاح یا نادم ازکرده شده باشند. و اما، مصوبۀ اخیر، آنهم درمراحل پایانی دورۀ کاری دولت و پارلمان و در آستانۀ کشمکشهای انتخاباتی و تجاوزهای مسلحانه و خونین مخفی و علنی دشمنان داخلی و خارجی علیه هستی ملی و اجتماعی ما و درشب و روزیکه حتا بقا و موجودیت مام میهن مورد سؤال قرار گرفته است ، یکبار دیگر، غافل ترین و ساده انگار ترین بخشهای مردم ما را تکان داد و نفرت شان علیه " وکلا" ی شان را برانگیخت.
نکات عمده و مهم مصوبۀ اخیرآقایان ِپارلمان نشین، باساس گزارشهای مطبوعات کشور، ازینقرار است :
1) "نماینده " ، پس از پایان دورۀ کارش ( پس از آنکه دیگر عضوپارلمان نیست ، بلکه یک شهروند عادی کشوراست ) ، " باید " بیست و پنج درصد حقوق ماهیانۀ زمان کار رسمی اش را ، آنهم " مادام العمر " دریافت کند.
2) هر " نماینده " درحالیکه در آینده، دیگریک شهروند عادی است ، " باید " دو محافظ ( طبعاً مجهز با سلاح، با حقوق ماهیانه و سایرمخارج ) با خود داشته باشد.
3) هر " نماینده " وقتی پارلمان را ترک میگوید و دیگر کار و وظیفۀ رسمی هم ندارد، " باید " دارای پاسپورت سیاسی باشد.
4) هر " نماینده " در صورتیکه دیگر نماینده هم نیست ، " باید " حق داشته باشد بعنوان " شخصیت ملی " درمحافل و مجالس رسمی و دولتی اشتراک نماید ( رسماً از وی دعوت بعمل آید )
این طرح و تقاضا ی امتیازطلبانۀ " نماینده گان " در پارلمان افغانستان درحالی " با اکثریت آرا " و با شتابی بی مانند از سوی " وکلا " به تصویب میرسد که امتیازات متعدد دیگر مانند غذای مفصل روزانه، لشکری ازافراد پولیس ( چهارصد و پنجاه نفری ) محافظان پارلمان، چهارمحافظ مسلح برای حفظ جان هر یک از " نماینده " ها ، " خرچ دسترخوان" یا مصرف مهمان داری، موترهای ضد گلوله ، معاش ماهیانۀ دوصد هزار افغانی و امثالهم را نیز نصیب شده اند.
حال، اگرخدای نخواسته، مصوبۀ مورد نظر، از سوی رییس جمهورتوشیح شود، صرف نظر از اینکه توشیح کننده دران صورت ، چگونه و با کدام جرأت مسوولیت سنگین تاریخی را می پذیرد ، یک محاسبۀ عاجل وتقریبی، این نتیجۀ مالی واجتماعی را بما می بخشاید :
1)هرگاه رییس و اعضای پارلمان به شمول افراد فنی و اداری و ... سه صد نفر باشند و برای هرکدام آنها پس از ماموریت رسمی، پنجاه هزار افغانی ( بیست و پنج درصد معاش کنونی) پرداخته شود، مجموع پولیکه باید در هرسال برای کسی که تنها چهارسال، آنهم با راحت ترین وجهی " وکلالت " کرده است، مبلغ 600000- افغانی (شش صد هزار افغانی ) درسال و برای سه صد نفر، مبلغ 18000000- افغانی (یک هزار و هشتصد ملیون افغانی) ازجیب خالی ملت فقیر افغانستان پرداخته شود.
2) اگربرای هر نفر، دو محافظ ، دو میل تفنگ با ملحقات آن و لااقل وجه پنجهزارافغانی معاش ماهیانه پرداخت شود، برای ششصد محافظ در هر سال مجموعاً باید مبلغ 3000000ملیون ( سی ملیون افغانی ) باید بازهم از جیب خالی ملت تادیه گردد.
3) درمورد برخورداری آقایان از پاسپورت سیاسی، آنهم درصورتیکه دپلومات نه، بلکه شهروند عادی کشورهستند ، باید پرسید که چه رمز و منطقی دران نهفته خواهد بود؟ یک شهروند عادی مملکت، چه نیازی به پاسپورت سیاسی خواهد داشت؟ آیا این امتیاز خواهی سیاسی ازسوی آقایان، نهایتاً هدف گریزازکشور ( به سهولت ) و یا سؤاستفاده از امتیازات پاسپورت سیاسی را افاده نخواهد کرد؟
4) این تقاضا یا تصویب پارلمانی، امتیاز طلبی تنها برای آقایان پارلمانی نشین پس از خدمت شان نیست، بلکه حتا میخواهند برای اعضای خانوادۀ شان نیز که معلوم نیست آیا از سواد عادی هم برخوردار خواهند بود یانه، " باید " پاسپورت خدمت صادرشود. درحالیکه پاسپورت خدمت اصولاً تنها برای مامورین و کارمندان رسمی دولت صاد ر میگردد.
یکی از" نماینده " های پارلمانی، به پاسخ سوال یکی از خبرنگاران برنامۀ تلویزیونی آریانا درنیمۀ ماه جولای درکابل گفت که " وکلای محترمی که نام بعضی ازافراد مافیا را افشا نموده اند، در آینده جان شان در خطر خواهد بود، بنابران به محافظ نیاز خواهند داشت و ... "
این بسیار خنده آوراست . هرگاه یک نمایندۀ مجلس ازتصویب قوانین مفیده و افشای نام یا ماهیت مافیای مواد مخدر، غاصبان زمین و یا فاسدان ما لی و اداری و همچنان ، خاینان و جنایتکاران مختلف درمملکت هراس داشته باشد، بهترهمانست که هرگز خودش را برای " وکیل " شدن و رفتن به پارلمان، آنهم در ازأ مصارف ملیونها دالر ودینار زحمت ندهد. زیرا دران صورت، هرگزنمیتواند درپارلمان که از مصوونیت قانونی هم بر خوردار میباشد ،حرف اصولی بزند و یا کار صادقانه به موکلین و در نهایت برای مملکت خویش انجام دهد.
نکتۀ دیگری که در همینجا قابل تذکر است ، اینست که اکثریت " نماینده " ها ، اشخاص ثروتمند، قدرتمند، متنفذ ، صاحب سرمایه های کلان ، و برخورد ار از عواید سرشار اند. چنانکه همه به یاد داریم ، " ظاهرقدیر" نمایندۀ مردم ننگرهار، علاوه از آنکه از سوی وزیر مالیه متهم به قاچاقبری و سؤ استفاده های دیگر شد، دریکی از جلسات پارلمان، خطاب به وکلا، باصراحت و بدون پرده پوشی اظهار نمود که " صاحب سه صد ملیون دالر، پنجاه عراده موترضد مرمی و . . . و . . . میباشد "
با تذکراین نکته که دران مجلس و دران موقع، هیچ کس سراغ نشد از آقای قدیر ِ " تفنگسالار" بپرسد که آنهمه ثروت و مکنت را از کجا آورده یی ؟ و یا خون چند هزار انسان را در ازأ چنین اندوختۀ عظیم مکیده یی ؟ دلیل این سکوت همه گانی و نپرسیدنها هم این بود و هست که اکثریت قاطع کرسی داران پارلمان، ریشه و بنیاد مشترک دارند.
حال، ازچنین " نماینده " ها ی پارلمان نشین که متأسفانه تعداد زیادی از آنها درحالیکه صاحب همه چیزدنیایی اند، ولی فهم و سواد کافی ندارند، انتظار قانون سازی و مبارزه با فساد و نظارت بر اعمال حکومت و حراست از حق و عدالت و امثالهم را داشتن، در حکم ساده لوحی نیست ؟
آیا کسی سراغ خواهد شد نمونه ای از یک چنین مصوبۀ غرض آلود و منفعت جویانۀ ضد منافع ملی را در کدام گوشه ای از جهان نشان دهد ؟
آیا اگرحامد کرزی یا هر رییس جمهور دیگر، خواه مخواه چنین یک مصوبۀ خالی از منطق وانصاف و انسانیت را توشیح نماید، ارزش و اهمیت مقام ریاست جمهوری کشور را نزد ملت افغانستان و مردم جهان زیر پا نخواهد کرد ؟
من سخت آرزومندم این مصوبۀ خالی از مایه و منطق، هرگز پذیرفته نشود و به هیچصورت از سوی شخص اول مملکت توشیح نگردد.
سیل ِ سرشک ِما ز دلش کین بدر نبُرد
درسنگ ِ خاره قطرۀ باران اثر نکرد (حافظ)