توطئه بزرگ
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دور دوم انتخابات ۹۳، که با ائتلاف ها و صف بندی های جدید٬ توأم با تلخ گویی٬ شایعه سازی و تهمت پراگنی آغاز گردید٬ با تقلب٬ تخلف٬ جعل و تذویر ادامه دارد.
قراین و شواهد حاکی از یک توطئۀ بزرگی در روند انتخابات است. که روز تا روز دامنه و عواقب ناگوار آن در عرصه های سیاسی٬ اجتماعی و ابعاد مترادف آن ظاهر میشود.
اگر رهبران سیاسی کشور٬ در راستای منافع و مصالح علیای کشور قدم برندارند٬ و با در نظرداشت حساسیت ها و ضوابط اجتماعی٬ مدبرانه و دلسوزانه وارد عمل نشوند٬ بازگشت افغانستان به یک دورۀ تلخ و تاریک دیگر اجتناب ناپذیراست.
نشانه های بحران زمانی رونما شد که در فردای روز انتخابات٬ هر دو تیم در یک اقدام عجولانه٬ نه تنها بر پیروزی خویش بلکه بر تقلب گسترده رقیب خود اصرار ورزیدند. دستگیری مستند امرخیل توسط نیروهای امنیتی٬ اولین جرقۀ تقلب را آشکار ساخت. برخورد غیرمسئولانۀ کمیسیون انتخابات با این تخلف مستند که بی طرفی آنرا زیر سوال برده بود، در ابتدا منجر به عکس العمل جدی٬ تند و صریح تیم اصلاحات و همگرایی مبنی بر تقاضای تعلیق وظیفۀ متهم قضیه و رسیدگی جدی به موضوع و متعاقباً خواهان توقف شمارش آراء ٬ تعلیق و مقاطعه با کمیسیون انتخابات و متهم نمودن شخص رئیس جمهور به دستکاری و مهندسی انتخابات گردید. اما واکنش سطحی رئیس کمیسیون انتخابات و سخنان مملو از اطمینان کرزی با بی بی سی و دیپلماتهای خارجی٬ با تأکید بر اینکه: جنجال های انتخاباتی طبیعی است٬ کمیسیون های انتخاباتی کارشان را انجام میدهند٬ نامزدان برد و باخت را می پذیرند و بحرانی بروز نخواهد کرد، القاعده دوباره به افغانستان برنخواهد گشت وطالبان با وی مکاتبه وتماس دارند، نشانگر عمق توطئه و مهندسی دقیق پروسه میباشد. اگر اوضاع به همین منوال انکشاف نماید٬ خطر آشفته تر شدن فضای سیاسی و امنیتی و حتی عقیم شدن انتخابات٬ دور از تصور نخواهد بود.
تیم اصلاحات و همگرایی٬ بعنوان تیم پیشتاز یکه در دور اول فاصلۀ چندانی با پیروزی نهایی نداشت٬ پیوسته رقیب انتخاباتیش را متهم به توطئه٬ تقلب و رأی نفوذی در روند انتخابات می نماید. اما اذعان باید نمود اینکه توطئه بزرگی که پیچیده گی ابعاد و جوانب آن در آیندۀ نه چندان دور افشاء خواهد شد٬ صرفاً ساخته و پرداختۀ دومین مغز متفکر جهان نه٬ بلکه ریشه های عمیقی در فسادخانۀ ارگ دارد. بعید هم نیست که تیم تحول و تداوم نیز یکی دیگر از قربانیان این توطئه بزرگ باشد.
بنظر نویسنده این سطور٬ دست اندرکار اصلی توطئه و عامل واقعی فاجعه٬ رئیس جمهور کنونی کشوراست٬ که نه تنها طعم وسوسه انگیز قدرت را در این مدت ۱۳ سال بخوبی چشیده، بلکه ثروت و امکانات هنگفتی برای خود٬ فامیل و اطرافیانش انباشته. و با اعمال روشهای ماکیاولستی نه تنها عده بی شخصیت٬ معامله گر و فرصت طلب را بمحور خود جمع نموده، بلکه بنابر اظهارات اخیرش با یک نشریه خارجی، شبکه وسیعی را بعنوان تشکیلات موازی به دولت ایجاد نموده. اگرچه ظاهراً دلایل اینکار را در بی اعتمادی به مسئولین دولتی و نیروهای خارجی توجیه نموده٬ اما آشکار است که ایجاد و گسترش همچو شبکۀ وسیعی٬ جزبه منظور پیشبرد اغراض و مقاصد شخصی٬ هدف دیگری نمیتواند داشته باشد. نامبرده حاضر نیست به ساده گی از اریکۀ قدرت کنار رود. او خود را بیانگذار افغانستان نوین دانسته٬ مشتاق است چپن و قره قلی اش را به میرویس، پسرش، تحویل دهد.
اگر زندگی سیاسی کرزی را از ابتدا تا امروز بررسی کنیم٬ بدرستی درمیابیم که نامبرده نسبت و ارتباط عمیقی با تقلب دارد. در کشاکش و سراسیمگی حوادث بعد از ۱۱ سپتامبر٬ نطفۀ تقلبی که توافقات بن آبستن آن گردید٬ مولود نامیمونی را در صحنه ملتهب سیاسی افغانستان بدنیا آورد که با تقلبات آشکار از مراحل دورۀ موقت٬ انتقالی و انتخابی عبور نمود. جنون افزون طلبی وی در طول و عرض پیکرحاکمیت و در پیریزی قدرت عمودی و افقی درساختار دولت وحکومت٬ گستراندن سلطه بر قوای ۳ گانه و در قبضه درآوردن وزارتخانه های کلیدی با نصب افراد ناکارآمد و دستآموز، نه تنها فرصتهای طلایی را از مردم افغانستان گرفت، بلکه با تشدید خصومت های سمتی٬ زبانی و قومی شیرازۀ وحدت نیم بند و آسیب پذیر ملی را نیزصدمه زد. ماحصل تلاشهای نابخردانۀ او دراین مدت چیزی جز دولتی غرق در فساد اداری٬ انارشی سیاسی٬ اقتصاد مافیایی٬ لجام گسیختگی امنیتی٬ رسوایی مالی٬ تعصب قومی٬ قانون شکنی٬ سیطرۀ خانواده گی و بی آبرویی بین المللی نمیباشد. نه محبوبیتی در مقیاس ملی بجامانده و نه اعتبار و مقبولیتی در سطح بین المللی. به همان میزانی که اوباما از وی متنفراست٬ ملاعمر نیز. طالبان پاسخش را با انتحار و راکت میدهد و مردم افغانستان با انگشت های رنگین انتخاباتی.
واما انتخابات کنونی که رکورد تقلب را در نوع خود قایم نمود٬ طرح آن زمانی ریخته شد که کرزی در یک اقدام انحصارطلبانه به نصب افراد دلخواهش در کمیسیون های انتخابات وشکایات انتخاباتی دست یازید. تا براحتی روند انتخابات را بمیل خودش مهندسی ومدیریت نماید. با کنار زدن اعضای خارجی کمیسیون شکایات٬ روند انتخابات را یکسره در قبضۀ خود درآورد.
اساساً در تمام کشور های دموکراتیک٬ نه تنها نهادهای برگزارکننده انتخابات بعنوان ادارات مستقل و بیطرف عمل میکنند، بلکه اعضای آن از خبرگان خوشنام و با وجدان همراه با پیشینۀ درخشان کاری انتخاب میشوند. در حالیکه دست اندر کاران فعلی کمیسیون های انتخاباتی علاوه بر گذشته ننگین و شرم آور٬ اکثریت قاطع آن دست چین شده از یک قوم خاص با گرایشات افراطی قومی میباشند. چنانچه ستار سعادت، رئیس کمیسیون شکایات انتخاباتی، در یک مناظره تلویزیونی٬ اقوام غیر پشتون را مهاجرینی خواند که در نتیجه حوادث تاریخی در این سرزمین مسکن گزین شده اند. حالا بیا ریش و قیچی را هم دست این جاهل مرکب بدهید تا اصلاح نماید.
سکوت و خوشباوری در مورد ترکیب کمیسیون های انتخاباتی٬ اشتباهی بود که امروز بهایش را می پردازیم. مزیدی بر آن آرایش تیکت های انتخاباتی را نیز بر محور منافع و جایگاه خودش مهره چینی نمود. با وعده وعید های واهی افراد ساده لوح سیاسی را ترغیب به کاندیداتوری نموده تا هیچیک از کاندیدان واقعی قادر نشوند آرای برنده شدن را از آن خود نمایند. و با ایجاد موازنه میان دو کاندید پیشتاز موقعیت و جاگاه میانجی را احراز نموده تا از انکشاف اوضاع در تحکیم موضع خویش بهره برداری نماید.
صدر نشین شدن تیم اصلاحات در دور اول و پیوستن کاندیدان درجه سوم٬ چهارم٬ پنجم وششم بمحور آن قبل از دور دوم٬ که پیروز قاطع آن را در قبال داشت٬ نکات مبهم زیادی را برای گرداننده گان انتخابات روشن ساخت. تا بخوبی بتوانند نقاط قوت و ضعف حریف را در مناطق مختلف شناسایی نموده، راه های مقابله با آن را اتخاذ نمایند.
افزایش محلات رأیدهی برای کسب آرای تقلبی -۱
نفرستادن اوراق کافی رأیدهی در محلات قوت حریف -۲
۳ـ به بهانه اخراج ۵۰۰۰ کارمند متقلب کمیسیون انتخابات٬ تعویض و توظیف ناظمین ساحوی گوش بفرمان
۴ـ ایجاد محلات رأیدهی در مناطق نا امن در تفاهم با مخالفین که زمینه نظارت برای تیم اصلاحات درآن میسر نمیباشد
موازی با اقدامات تخنیکی متذکره٬ با شناخت دقیق از زوایای مختلف شخصیت داکتر عبدالله٬ کنشها وواکنشهای وی در انتخابت ۸۸، ماهرانه او را در اطمینان کاذب قرار داده، در فرجام غافلگیر نمود. ارسال پیام های تبریکی توسط زلمی رسول٬ اسپنتا و سفیر امریکا در کابل٬ دعوت نمودن رهبر تیم اصلاحات به ارگ٬ تدویر جلسات آماده گی به تحویلدهی قدرت دولتی٬ زمزمه های برگزاری مراسم تحلیف٬ فرستادن محمود کرزی و جمیل کرزی به اردوگاه اصلاحات و دهها مورد اغفالگرانۀ دیگری که تیم اصلاحات را نه تنها مطمئن از پیروزی قطعی، بلکه وادار نمود تا در دور اول روی آرای بالای ۵۰ درصدی خود اصرار نورزیده به استقبال دور دوم بروند. و در کمال ناباوری در حالیکه تیم اصلاحات آماده برگزاری جشن پیروزی شان میشدند، روند بازی ۱۸۰ درجه تغییر نموده٬ نه تنها تیم اصلاحات را در موضع انفعالی و اضطراب قرارداد، بلکه تمام مملکت را در بحران عمیقی فروبرده است.
براین باورم که تقلبات سازمان یافته به نفع کاندید مشخص٬ نه بمنظور پیروزی وی، بلکه در جهت ایجاد موازنه در تفاوت فاحشی است که میان دو کاندید پیشتاز در دور اول وجود داشت.
سوال اینجاست که چرا حامد کرزی از پیروزی هر دو کاندید هراس دارد و دلیل بازی پیچیده و مغلق وی چیست؟
یک - تیم اصلاحات و همگرایی وارثین اصلی جهاد ومقاومت، و محور تشکل روشنفکران ملی و وطندوستی است، که در صورت پیروزی شان بافت سنتی قدرت بکلی دگرگون شده٬ صفحۀ جدیدی در تاریخ کشور گشوده خواهد شد. که این مهم در باور قبیلگرایان به انتقال قدرت به اقوام غیر پشتون تعبیر میشود. چنانچه اخیراً خلیلزاد و جلالی در دیداری با جیمز بیکو نینگهام، سفیر امریکا در کابل، در حالیکه مایک، مسئول ارشد سی آی ای در افغانستان، نیز حضور داشت٬ ضمن ابراز نگرانی از نتایج انتخابات ریاست جمهوری در دور دوهم٬ به توجیه و تشریح اقدامات خود در راه ایجاد موازنۀ قومی پرداخته٬ گفته است: «واضح است که در صورت انتخاب داکتر عبدالله٬ کشور به سمت یک جنگ داخلی دیگر خواهد رفت». عین مطلب را وکیل احمد، متوکل وزیر پیشین خارجه طالبان، نیز در مصاحبه ی اخیر خود بگونۀ دیگری گوشزد نموده است، که با انتخاب داکتر عبدالله پروسۀ صلح با طالبان مختل خواهد شد. کاملاً هویداست که یک جریان قوی در قالب یک حرکت مرموز و خزنده با چهره های مختلف و از زوایای متعدد اما هماهنگ٬ مانع رفتن داکتر عبدالله به ارگ ریاست جمهوری میشود. از رقابت خصمانۀ تیم افراطگرایان قبیله تا تفاله های گندیدۀ حکمتیار٬ از تحرکات مغرضانه ی خلیلزاد و جلالی تا تبانی طالبان متحجر٬ از فعالیت های مشکوک ستار سیرت و استخاره ارواح خبیثۀ حضرت تا برخورد عقده مندانۀ احمد ضیاء و شخص کرزی که در پی گرفتن انتقام مشروعیت ایست که با عقبگرد مرموز داکتر عبدالله در انتخابات قبل عقدۀ آن را بر د ل دارد.
دو- پیروزی اشرف غنی در انتخابات یعنی نقطۀ پایان به حاکمیت ۲۷۰ ساله قوم درانی در افغانستان٬ که نخبه گان قوم غلجایی چون خلیلزاد٬ جلالی٬ احدی٬ فاروق وردک٬ اتمر٬ زاخیلوال و....در پی آنند. زیرا در ادامه زعامت غلجاییها در ترکیب حکومت اشرف غنی٬ کرزی پایگاه قومی خود را در میان پشتون ها از دست خواهد داد.
بناً علیرغم پافشاری ۱۳ ساله اش بر نظام ریاستی٬ درین مقطع طرفدار نظام صدارتی مشروط بر ایفای نقش تشریفاتی ریاست جمهوری است، و این موضوع را با هر دو کاندید مطرح نموده، که از جانب هر دو صریحاً رد گردیده، او میخواهد بحیث الگو و سمبول وحدت ملی در کرسی تشریفاتی تکیه زند. که بحث روی میکانیزم عملی آن از حوصلۀ این نوشته خارج است. منتقدان حضور وی را ولو تشریفاتی، بمثابۀ ادامۀ نفوذ اجرایی وی و بعنوان دولت موازی در کنار دولت انتخابی میدانند. کرزی سعی دارد تا با تبدیل نمودن پروسۀ انتخاب به پروژۀ انتصاب کماکان در محراق تحولات و تعاملات باقی باند. و درین راستا چنان زیرکانه اوضاع را مدیریت نموده، که تیم اصلاحات را در سر دو راهی تحمل یک دورۀ دیگر حکومت تعصب٬ تریاک٬ قبیلگرایی٬ مافیا و تروریزم، و یا متهم نمودن به ایجاد بحران و جنگ داخلی، قرار داده است.
از همه این ها که بگذریم. سوال در این جاست که پس از این چه خواهد شد؟
پاسخ را باید در برنامه های کرزی جستجو کرد. زیرا کرزی قصد ندارد ارگ را ترک گوید. سعی و تلاش او، برهم زدن و ناکام ساختن انتخابات و به بن بست کشیدن این پروسه ملی است. جنجالی ساختن نتیجه انتخابات، کمیسیون بازی، اعلام چند مرحله یی نتایج در چند ماه و سر انجام هم به بن بست کشیدن انتخابات و این گونه فراهم نمودن زمینه برای شریک ساختن خودش در معامله و کماکان حضور داشتن در محراق تحولات و تعاملات و یا با بهره جستن از آشتی ناپذیری دو تیم٬ به ایجاد دولت موقت تحت اشراف خودش.
واگر فشار خارجی چنین چیزی را اجازه ندهد، در آن صورت آوردن داکتر اشرف غنی پس از یک رشته توافقات و زد و بندها که چنین بر می آید که دیگر صورت گرفته باشد.
آنچه مایۀ نگرانی است اینست که:
ـ هرگاه دولتی در فردای چنین انتخاباتی با تقلب گسترده به میان بیاید، مشروعیت آن سخت زیر سوال خواهد بود و چنین چیزی می تواند کشور را وارد فاز جدیدی از بحران ودر نهایت نزدیکتر به تجزیه نماید.
ـ بیرون ماندن بخش بزرگ مجاهدان از دایره قدرت می تواند کشور را به لبه پرتگاه بکشاند. چون دو نیروی اصلی در کشور همین مجاهدین و طالبان اند. طالبان در برابر دولت می جنگند. حال اگر مجاهدین هم در برابر دولت بایستند، دیگر کاراین دولت را پایان یافته بشمارید.
به هر رو، داکتر عبدالله در برابر این تقلب گسترده چند راه دارد:
ـ یکی این که رهبری تظاهرات مسالمت آمیز و اعتراضات گسترده مردمی را به عهده بگیرد و تا رسیدن به نتیجه دلخواه، به آن ادامه بدهد.
ـ دوم این که باز هم در اپوزیسون مانده و به مبارزات خود ادامه بدهد. یعنی مشروعیت دولت نو را نپذیرد و در برابر آن به مبارزه سیاسی ادامه بدهد.
ـ سوم این که پس از یک رشته چانه زنی ها با تیم رقیب کنار آید و در اداره مشارکتی سهم بگیرد.
علیرغم تلاش های از داخل و خارج و رایزنیهای اخیری که بواسطه معاونین رئیس جمهور با تیمهای رقیب٬ مبنی بر کنارآمدن در یک نظام مشارکتی و ادارۀ ائتلافی جریان دارد٬ با در نظرداشت شدت اختلاف و تیره گی فضای موجود میان دو تیم، بعید بنظر میرسد این راه حل منجر به نتیجۀ مطلوب گردد. گزینۀ دیگر برای حل این مشکل توافق روی یک حکومت موقت است، که یک شخص مورد قبول دوطرف، رهبری حکومت جدید را بعهده بگیرد. اما این شخص کی خواهد بود؟
از ستار سیرت و عبدالرب رسول سیاف بعنوان گزینه های احتمالی درین زمینه نام برده میشود.
داکتر عبدالستار سیرت کسی است که سالهای طولانی را در سعودی بسر برده و اکنون در امریکا زندگی می کند. او در کنفرانس بن اول نیز بیشترین آراء را بدست آورد، اما چون در آن زمان امریکا به یک رهبر پشتون برای افغانستان نیاز داشت، همای پادشاهی بر سر کرزی نشست. اما بعد از برگزاری دور اول انتخابات٬ در یک اقدام غیر مترقبه وارد کابل شده٬ علاقمندی اش را برای ایفای نقش در پروسۀ سیاسی علنی نمود. و اما استاد سیاف که بنابر تحریک و ترغیب کرزی بمنظور کاستن آرای داکتر عبدالله در میان مجاهدین٬ بدون محاسبۀ دقیق اوضاع و احوال جاری کشور، بی گدار به آب زد. نه تنها از کاندیدان ناکام دور اول انتخابات است، بلکه در دور دوهم نیز احتمالاً بنابر مشورۀ کرزی و با چشمداشت به همچو موقعیتی٬ در موضعگیری میان دو کاندید، جانب احتیاط را رعایت نموده است.
عدۀ از ناظران سیاسی معتقدند که اگر دوطرف این کشمکش یکی در برابر دیگری کوتاه نیایند، چارۀ کار یک حکومت مثلاً وحدت ملی خواهد بود. این راه حل می تواند از تنش های قومی نیز بکاهد. هر چند در پهلوی عوامل و فاکتورهای منفی داخلی٬ نقش و مداخله کشورهای خارجی را در افزایش تنش نمیتوان دستکم گرفت، اما این نکته را هم باید در نظر داشت که افغانستان کشوری است که پیشبینی تحولات اوضاع در آن سخت دشوار است. هرچند بازیگران اصلی این تحولات٬ تنها مردم افغانستان نیستند، اما بسیار اتفاق افتاده که این مردم گاهی با یک اقدام غیر قابل پیش بینی، توانسته اند بن بست های داخلی را شکسته و مسیر بازی خارجی ها را تغییردهند.
پيامها
10 جولای 2014, 14:00
تحولات اخير نشان داد اينكه
1. گوش پشتون حرف حق را نمي شنود مگر به زور
2. كرزي به عنوان فرد سياسي شماره 1 مملكت انقدر آلوده هست (ضلع اول كودتاي نرم) كه براي حل مشكل تقلب و كودتا ميبايد بارك اوباما مداخله كند.
كرزي با اين سهم اخيرت در ايجاد مشكل چي اندازه حيثيت ات نزد مردم افغانستان پايين آمد، خوشا انروزيكه بروي و گم شوي تا روزي مورد محاكمه ملت قرار بگيري
پس با اميد محكمه خاينين
10 جولای 2014, 17:06, توسط بهداد سپنتا
جرا در مورد نقش انگلیس ها در ارتباط با متقلبین سخنی به مبان نمی اید . متعجبم . پشتون ها تا وقتی حامی سرسختی که فارسی زدایی و فرهنگ دیر پای ایم منطقه را تهدیدی جدی برای منافع خود میداند در کنار خود دارند با تمام وقاحت به اعمال خود ادامه میدهند . پل ارتباطی بین این دو قوم خبیث پشتون و انگلیس را خوردو خمیر کنید در غیر اینصورت از فرهنگ چندین هزار ساله ما چیزی جز یادی در کتابهای درسی ایران باقی نخواهد ماند.
11 جولای 2014, 09:57
در مشركت هاي ملي ميبايد مهره هاي ضعيف كه فكر ميشود در آينده مشكل ساز باشند را بايد از قدرت تضعيف نمود ويا به فكر خودشان ميبايد قرباني صلح كرد بنا
چي خوب ميبود اگر به مقدم آقاي جان كري از طرف تيم اشرف غني، به نام خدا آقاي دوستم قرباني ميشد و از طرف تيم داكتر عبدالله، به نام خدا انجنير محمد خان قرباني ميشد تا حكومت مشاركت ملي با رياست داكتر عبدالله و معاونيت اشرف غني به جاي انجنير محمد خان و يك معاون از هزاره ها (آقاي محقق يا سرور دانش) تشكيل ميگرديد و به دو قرباني ذكر شده (دوستم و محمد خان) گفته مي شد، جاي به غير از معاونيت ها، براي خود انتخاب كنند تا با اين قرباني ها
1. مشكل يا بحران مملكت حل گردد.
2. مهره هاي ضعيف كه فكر ميشود در آينده مشكل ساز باشند، كنار زده شوند ( مثل آقاي دوستم كه قبلا بري اشرف غني قاتل شناخته شد بود) و
3. حكومت از مهره هاي ضعيف همچو محمد خان پاك گردد.
منتها با اين تذكر كه از اشرف غني خواسته شود ملت (اعم از مردمان عادي و مخالفين مبارز طالب و احزاب مخالف ديگر) را بيش از اين خر خيال نكند و به مفهوم كلمه، آدم شود.
با احترام
11 جولای 2014, 15:29, توسط حفیظ الله انگوری
با سلام و درود به آقای منصوری!
با تشکر از مطلب مفید و ارزنده شما خواستم به عرض شما برسانم اینکه قسمت اخیر مطلب شما درست رونوشت مقاله آقای " وحید مژده " تحت عنوان " تیم تحول و تداوم چگونه برنده شد؟" که من آنرا در "جمهوری سکوت" خواندم, می باشد. این مطلب همین الان هم در صفحه اصلی جمهوری سکوت, موجود است. خواستم دوستانه عرض کنم اینکه نفس این کار خوب است ولی در صورتکه در چنین موارد ذکر منبع, آدرس و اسم نویسنده مرجع؛ ذکر شود. حالا من چون اول مقاله "آقای مژده" را خواندم اینطور فکر می کنم که لابد اصل مطلب را ایشان نوشته است. اگر غیر آنست لطفا توضیح بدهید. در غیر آنصورت از ارزش نویسندگی کاسته شده و همچنین اخلاقا کاری درستی نیست.
12 جولای 2014, 11:03
محترم انگوري صاحب من تحرير آقاي وحيد مژده را تا حال نخوانده ام و نمي دانم تا چي حد با مطلب من همخواني دارد. فقط حالا فكر مينمايم مطلب شماره سوم فوق بايد به شرح زير اصلاح شود
3. رده بالاي حكومت از مهره هاي ضعيف همچو محمد خان پاك گردد.
با احترام
15 جولای 2014, 01:20, توسط منصوری
با عرض سلام خدمت آقای انگوری عزیز !
صحتمندی و سلامتی تان را آرزودارم.
با تشکر وامتنان از تذکر بجای تان ٬ در زمینه باید بعرض برسانم اینکه ٬ دقیقاً قسمت پایانی مطلب از آقای مژده نقل قول شده اما چون عین مطلب دو بار در حافظه کمپیوتر ذخیره شده بود . اشتباهاً نسخه ایکه آخرین تصحیحات روی آن انجام نشده بود ارسال گردیده .
با عرض حرمت
منصوری