صفحه نخست > دیدگاه > وبلاگ نویس > به نـــــام پـــــدر

به نـــــام پـــــدر

chendavol
سه شنبه 13 می 2014

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

پدرکلانم و پدرم، هر دو در علاقه‌مند کردن من به کتاب‌خوانی نقش اثرگذاری داشتند. پدرکلانم سواد قرآنی داشت، ولی سینه‌اش پر بود از داستان‌ها و افسانه‌های قدیمی که بیشتر‌ وقت‌ها هنگام خواب برایمان حکایت می‌کرد. وی به رادیو و نمایش‌های رادیویی نیز علاقه فراوانی داشت و مرا هم عاشق رادیو ساخت. پدرم نیز سواد خواندن دارد، ولی نمی‌تواند بنویسد. با این حال، قدیم‌ها نزدیک به بیست تایی کتاب داشت که نام‌ کتاب‌هایی مانند ابوذر غفاری، شهدای فخ، حجر بن عدی، تعبیر خواب ابن سیرین، نصایح، حلیه المتقین و دختر موطلایی از میان آن‌ها در خاطرم مانده است.

اولین کتابی که در کلاس اول دبستان، سر صف هدیه گرفتم، کتاب قصه‌ای درباره فلسطین بود تمام رنگی ویژه کودکان. سال دوم، اولین کتاب را پدرکلانم هدیه داد که «انشا و نامه‌نگاری نوین» اثر محمدتقی دانش‌پژوه بود و در علاقه‌مندی‌ام به انشانویسی و نویسندگی اثر داشت. سال سوم هم «مختارنامه‌» را هدیه داد که تا سال سوم راهنمایی، آن را چهل بار خواندم و گویی حفظش کرده بودم. این کتاب سخت‌جان در کوچ‌کشی چند سال پیش ناپدید شد. اولین کتابی نیز که از میان کتاب‌های پدرم خواندم، داستان «دختر موطلایی» بود و بعدتر، شهدای فخ، ابوذر غفاری و حجر بن عدی. البته «مدیر مدرسه» اثر جلال آل احمد و داستان‌های ژول ورن نیز از نخستین کتاب‌هایی است که در دوره دبستان از پسرخاله‌هایم گرفتم و خواندم.

پدرکلانم، مرا با مجله آشنا کرد و آن اوایل، خریدار همیشگی مجله‌های «نهال انقلاب»، «کیهان بچه‌ها» و «رشد» بودم. پدرم نیز مرا با روزنامه آشنا کرد. البته وی مرا با برخی دیگر از مفاهیم و موضوعات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی هم آشنا کرد که حکایتش بماناد. برای نمونه، اوایل دهه 60، عکس‌های شابلون شده فردی کراواتی روی دیوارهای خیابان‌های شهر هویدا بود. در همان عوالم کودکی، روزی از پدرم پرسیدم: این عکس کیست؟ و او گفت که شریعتی است. البته وقتی نوجوان شدم، تازه فهمیدم شریعتی کیست و جوان‌تر که شدم، چندی، هوادار خودش و خواننده کتاب‌هایش بودم. 

در کل، چه خوب است که نام «پدر» برایم با «خواندن» و «آموختن» همراه بوده. حسن ختام این نوشته، شعر «پدر» است از دوست و برادر نازنینم، شاعر و هنرمند خوبمان؛ عارف جعفری:

 

پدرم 

شکارچی ای بود که تو را نمی‌شناخت

آن‌چنان که پایتخت‌های جهان را.

پدرم طعم عسل را می‌فهمید

و تو را ندیده بود.

پدرم، خاکستر درختان را دیده بود

و به متن‌های قدیمی اعتقاد داشت.

هوا

هنوز تاریک نشده بود

پدرم از جلوی همه ویترین‌ها گذشت

پدرم از چند چوبه‌ی دیوار هم گذشت،

ولی به آخر نرسید.

پدرم

از سیم خاردار هم گذشت

و تو را و گل‌های شکسته‌ی یخ را دریافت،

ولی به ایستگاه نرسید

و به ساعت کهنه‌ی گرینویچ نرسید؛

پدرم حتا به حافظه‌ی شاعران امروز هم نرسید.


آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس