دادخواهی تودهها یا نمایش رمانتیک
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
اداوارد سعید با همان بیداری که دارد میخواهد، نقش روشنفکر را در جامعه به حیث یک مسلک معرفی کند. اما عمیقتر از آن فوکو بیان میدارد که روشنفکری در جامعه وجود ندارد، بلکه کسانی که نقش روشنفکر را بازی میکنند عبارت اند از نقاشان، روزنامه نگاران، سینماگران وغیره اند که گاهی در نقش روشنفکر ظاهر میشوند.
درمیان بحث روشنفکری آیا ما روشفنکر افغانستانی داریم؟ یا گاهی قصد میکنیم که این نقش را بازی کنیم؟ مبارزات خیابانی که به شکل نمایشهای تلویزیونی فشار رسانهیی امروزه جریان دارد، چه سودی به حال مردم دارد؟ از سوی هم خاموشی در برابر ناگواریهای روز افزون به مثابه مرگ است. دادخواهی جوانان و وابستهگان سیاسی و تنظیمی که امروز زیر نام جامعه مدنی در خیابانها شعار میدهند، در حقیقت سپهر جدید را به روی بهبود اوضاع اقلاً به شکل یک بیداری میگشاید، اما این سپهر بیشتر از این که به مثابه یک انقلاب سخن یا دادخواهی توجیهگرایانه باشد، از نطفه رمانتیک است. بیشتر کسانی در این چنین راهپیماییها شرکت میکنند، انگیزه و یا شعوری برای تغییر ندارند، از سوی دیگر در نبود قلت انگیزۀ، در عقب این عمل در شکل نیک و مبارک فقط احساسات پنهان است، آنهم از نوع رمانتیک آن.
من بیشتر طرفدار این هستم که انزجار نسل جدید اقلاً پشتوانۀ تیوریک آنهم از نوع ویژه آن در افغانستان باشد. بدون آن هنگامی که جوانان کوشا و تحصیل کرده فقط با خیزش احساساتی و جهش کورکورانه به سوی میروند، باعث نگرانی شده میتواند و یا هم امکان دارد، آلۀ دست چند شیاد فرصتجو شوند و نافرمانی مدنی که قرار است به حیث یک دادخواهی بر سکان داران فشار وارد کند، باعث آتش سوزی شهرها و شکستن شیشهها شود، در حالیکه یک نافرمانی منطقی و توجیهگرایانه کارا تر از هیاهوی خیابانی است.
راهپیمایی مسالمتآمیز، شعارهای نرم و ملایم بدون هیچ نوع هیاهو که از سوی یک دسته از خبرنگاران، چریکهای حزبی، محصلان و فنخورهای جامعه مدنی صورت میگیرد، از دردهای واقعی تودههای ساکن در کشور نبوده بلکه این تعداد قلیلی که هراز گاهی تعدادشان از 35 تا 40 میرسد، دادخواهی و یا روشفنکری را مسلک خودساخته اند و آنهم به یک شیوۀ دادخواهی بلد اند که هرازگاهی روی هر اتفاقی در مکانی تجمع میکنند. در حالیکه دادخواهی اصیل همان فریاد تودهها در مقابل ظلم است که بیشتر از یک صدهزار انسان دردمند در خیابانها سرازیر میشوند و تمام سیستم را به چالش میکشند و این نوع نافرمانی واقعی بوده از منشأ دردها و نابسامانیهای اجتماعی فوران میکند.
از سوی دیگر اگر به قضیه نگاه شود، دیده میشود که این تودۀ کوچک به هیچ نوع بنیاد مردمی ندارند، از این لحاظ مردم با زبان آنها آشنایی ندارند و آنها را در راهپیماییها یاری نمیکنند. با در نظرداشت این که مردم با مشاهده هزاران بابسامانی خاموش اختیار میکنند بحث جداگانهیی است. در جامعه کم سواد افغانستان تأثیر همچو راهپیماییها تقریباً صفر بوده فقط خوراک رسانهها را تهیه میکند و بیشتر کسانی که در همچو راهپیماییهای شرکت میکنند به این دلخوش کرده اند که یک کار رسانهیی کرده اند، نه فریاد دردمندانۀ واقعی.
پيامها
4 مارچ 2014, 16:52, توسط jiran
درود بر شما جناب برناویج ، دستت درد نکند حرف دلـــــــــــم را بر تحریر در اورده اید ، اما در جامعه افغانستان ما روشنفکر نداریم اگر داریم انون هم مذهبی و نمیه مذهبی ، ما روشنفکر سکولار نداریم که واقعیت های جامعه را انچی که هست تبارز دهدند هر کسی به یک تنظیم وابسته هستند جهادی ، طالبانی ، ووو باید به جانب داری از همان تنظیم خدمت کنند در غیر ان ،؟ در افغانستان جوانان که مانند شمع سو سو میکنند اجازه تابان شان را ندارد گر نه زیر پا ها دیگران که بتوانند از این جراغ های که سوسو زنان استفاده میکند لــه می شوند ، این تظاهرات که یک نمایش بیش نبود راه افتاد اما ، خاری بود بر چشم دیگران .
5 مارچ 2014, 11:56, توسط aaaaaaaaaaaaaa
asdsadasdasdasdsadasdsadsadsadsadsadsada
آنلاین : http://google.com
5 مارچ 2014, 11:57, توسط aaaaaaaaaaaaaa
aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa
آنلاین : http://google.com
5 مارچ 2014, 12:03, توسط dfdsfdsf
dsfdsfdsfdsf
5 مارچ 2014, 12:06, توسط dfdsfdsf
dfdsfdsfsdsfdsfdfsfdsf
5 مارچ 2014, 12:10, توسط dfdsfdsf
dfsdsfdsfdsf