گم شده
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در این دنیای خاکی و شلوغ، انسانها خواست ها و علایق مختلف دارند. دلبستگی و وابستگی های ادم ها نیز، همیشه با انها ماندگار نخواهد بود. بشر، گاهی وقتها اگر چیزی از دست میدهند که امیدی به بازگشتش وجود داشته باشد، به هر دربی خواهد کوفت و تقلا خواهد نمود، تا ان را دریابند. شاید سراغ ان را از کسی بگیرد که احساس کند خبری از او دارد. هر کسی را واسطه خواهد کرد تا خبری از گمشده اش بیاورد. اعلامیه ها را بر درب و دروازه ها خواهد چسباند و تقبل مژدگانی را نیز متعهد خواهد شد. ممکن خیلی از متاع های که انسان ها به ان نیازمند است و گم شان کرده باشد را، از طرق یاد شده باز یابند. در این میان بسیاری از چیز ها خواهد بود که اگر گم شود، دیگر نمیشود به اسانی پیدایش کرد.
چند روزی هست که تعدادی از مسایل، سخت ذهن و وجودم را اشفته است. مسائلی که در رسانه های عمومی قسمتی هم سرو صدا به پا کرده است. میخواستم این موضوعات را تحت عنوان گمشده، به نگارش در بیاورم تا شاید کسی از ان خبری یابد و با جوینده در میان بگذارد. اولین گم شده ام عقل و درایت و یا هم وجدان رییس جمهور عزیز کشور ماست که با سماجت تمام با امید و یاس مردم خود بازی میکند. گویا به زعم خودش امریکایی ها را در چاله ی از چاله های سیاسی خودش گیر انداخته و توان تصمیم گیری را از انها گرفته است. او خیال میکند با قهرمانی تمام، توپ را به میدان خودش انداخته است و امریکایی ها را غافلگیر. اما گمان نمیکند که دمار از روزگار مردم خود در اورده است و بس. دومین چیزی که در جستجویش هستم، درایت و فکر جناب قومندان انوری می باشد که گفته هایش مبنی بر امادگی برای مناظره، جهت روشن شدن قتل عام افشار، در روز های اخیر خبر ساز شده است . رجز خوانی های بی موردی که فقط نمک بر زخم های مردمان فقیر و اواره افشار می اندازد و لا غیر. حال از دیده نباید دور نگهداشت که تنور رسانه های کشور را داغ نگهداشتن، شاید به گمان بعضی ها ارزش ازردن مسکینان و بدبخت های این سرزمین را داشته باشد. سومین مورد گم شده ام، وجدان و شرف تعدادی از کاندیداتوریهای ریاست جمهوری می باشد که گمان نمیبرد حتی به تعداد چند هزار رای نیز در صندوق ها به نفع خود جمع اوری بکند. حال چطور میشود این افراد، جدایی از حیف ومیل شدن اموال بیت المال، قانع شده است تا با طولانی کردن لیست کاندیداها، فرصت تصمیم گیری را از مردم گرفته و انها را بر سر دو راهی قرار دهد؟
چرا عقل و درایت رییس جمهور؟
شاید خیلی ها سرزنشم کند که سیاست خم و پیچ های خود را دارد که ادم های ساده ی مثل ما از عهده درک ان عاجزیم. پس بهتر هست کار را به کاردار بسپاریم و خود ساکت و منتظر نتایج، که صد البته به خیر ماست. به نظر بنده صحبت های اینچنینی و قرائت های اینگونه، آب را به اسیاب دشمنان ریختن است و از مشکلات کنونی به هیچ وجه نخواهد کاست. سوال اینجاست که برای رییس جمهور چه بهانه باقیست که موجب شود تامل و تاخیر او را در امر امضای پیمان توجیه کند؟ مگر پول های بیشماری در تدویر مجلس عنعنوی، قرون وسطی ای لوی جرگه به مصرف نرسید؟ مگر مردمان که به گفته خود اقای کرزی، نمایندگان ملت از دهات و قصبات به شمار می امدند، مهر تایید بر عقد پیمان نزدند که حضرت صاحب عجله خود در این کار خیر را، حتی جلوی دوربین رسانه ها نیز نتوانست پنهان کند و رسما از رییس جمهور خواست تا به زودی ان را به امضا رساند. اگر مسئله، نظر کرسی نشینان پارلمان کشور هست که صد البته نیست، قسمتی عمده ی انها از این پیمان دفاع میکنند. حالا چرا جناب ایشان به صلاح هم که شده، نظر انها را نمیخواهد. گویا استدلال جناب کرزی اینست و ان را به خورد من و شما نیز میدهند که امریکا باید بپذیرد که بعد از امضای پیمان، اسباب اوردن صلح را مهیا و طالبان را به پای میز مذاکره بیاورند. بر همه دنیا واضح و مبرهن است که پشت صحنه ی بسیاری از خراب کاری ها و سرنگونی دولت و حکومت های خلاف منافع امریکا، انهم در اقصا نقاط جهان، دست ان کشور در کار بوده است. پس مهندسی و یا هم حمایت از گروه های مخالف دولت، توسط ایالات متحده، دور از تصور نخواهد بود. اما اینکه امریکا بیاید و به صورت رسمی نامه بنویسد و زیر ان امضا نماید که قدرت کشانیدن طالبان را پای میز مذاکره دارد، مثل این خواهد بود که کارت را گرفته و شاهرگ وجهه سیاسی امریکا را به یک باره قطع نماید و با این کار امریکا را رسوای دو جهان. این امر دور از عقل سلیم و پافشاری بر ان نیز کار خامکاران خواهد بود نه افراد زبده در عرصه سیاست و دیپلماسی.
و جناب انوری!
بر کسی پوشیده نیست که در جنگ های داخلی، رنج های بیشماری نسیب هموطنان بیدفاع کشور شد.چه بیشمار کودکانی بی پدر و چه نو عروسانی بی شوهر. در این میان جنایت های هولناکی نیز اتفاق افتاد که از ان میان فاجعه ی افشار مثال زدنیست. تن های بی سر، اجساد مثله شده، هتک حرمت به ناموس های ساکنان افشار، فیلم و ویدیو های مستند دارد. افراد اسیب دیده و قربانی جنایت ، با گفته های شان در مقابل دوربین، خود پرده از این راز و عمل فجیع و غیر انسانی بر میدارد. انها به کرات نام افراد و سازمان های شریک دست انها را بیان میکند پس چه جای تعمق و شکی باقی میماند تا اقا صاحب محترم در این اشفته بازار سیاست کشور، خود را مسخره مردم میکند و احساسات قربانیان را نیز جریحه دار؟ صد البته جوامعی که تازه از بحران در امده است، دوران عدالت انتقالی را نیز پشت سر خواهد گذاشت. دادگاه های دایر خواهد شد تا مجرمین به جرم خود شان اقرار و قربانیان فرصت بیان مصیبت های تحمل کرده شان را پیدا کند.حال در انموقع به مجرم فرصت دفاع از خود داده خواهد شد و به اسیب دیده نیز شانس بخشش و یا قصاص. سوال اینجاست ، در حالیکه انوری صاحب میداند، کشوریکه حتی از نشر گزارشی عدالت انتقالی توسط کمیسیون حقوق بشر میترسد چه رسد به گفتمان باز و سالم در مورد جنایت های یاد شده، چه ضمانتی وجود دارد تا مجرمی مانند ایشان در صورت ثابت شدن جرمش مجازات شود؟ چه ضمانتی وجود دارد تا رنجدیده های افشار در مقابل ایشان حضور یابند و فرصت بیان حقایق؟ انوقت اگر مجرم در صورت اثبات جرمش، ازادانه در کوچه ها و خیابان های پایتخت جولان داد، ایا توهین به نظام قضایی کشور نخواهد بود و سبک شدن قدرت و هیبت پیاده کنندگان قانون را به همراه نخواهد داشت؟ پس بهتر هست اغا صاحب چند صباحی دیگر را نیز دندان روی جگر گرفته و مدافعان حریم افشار نیز در لفاظی های شان مبنی بر شرکت در مناظره عجله نکنند. ورنه نظام فعلی را یارای مجازات مجرم نخواهد بود و مناظره کنندگان محترم را صبوری و احساس افشاریان.
و اما کاندیداهای محترم!
از تعداد موتر های زرهی و افراد بادیگارد که قرار است وزارت داخله در اختیار شما قرار دهد، شما بیشتر از ان را دارید. از شهرت و حضور به هم رسانی در رسانه ها گرفته تا مواجهه با مردم برای تبلیغات که چیزی کم ندارید. شهره بودن شما نه در یک فقره بلکه در عرصه های متفاوت را همه ملت میداند. در رسانه ها یکبار که چه عرض کنم بلکه چندمین بار به صفت سیاست دان، اقتصاد دان، ریاضی دان، اگاه امور نظامی و.... چهره شما را مردم به خاطر دارد. مواجهه شما با مردم که جای خود دارد. از سیلی کاری توسط بادیگاردهای تان گرفته، تا لای پاشی به صورت مردم توسط لنکروزر های سیاه و تیزرفتار تان را هیچ کسی از یاد نبرده است. البته مواجهه تان با مردم گاها با لطف همراه بوده و انهم پلو دادن مفت و بدون پول، ولی حیف که فقط نزدیک انتخابات بوده و بس. خواهش بنده نسبت به ان عده که احساس میکند لایق چند هزار رای نیز نیستند اینست: اگر دل تان به حال ملت مظلوم و ستم دیده میسوزد، لطف نموده قبل از چاپ برگه های رای، انصراف خود را هر چه زود تر اعلام کنید.و در اخیر امید در تبلیغات انتخاباتی پیشرو نیز، هیچ بیوه ای سیلی نخورد،هیچ کراچی وانی زیر گرفته نشود و هیچ مظلومی اسیب نبیند.
شریف حضوری
2014-02-02
شهر دهلی جدید
پيامها
8 فبروری 2014, 14:28
هيچكسي حاضر نيست، مقاله حضوري صاحب ره خوانده نظر بدهد، شايد اسم مقاله يا موضوعش ناشناخته بوده يا فوتوي ان جوانك به نظر خودخواه معلوم شده است.