درپاسخ جناب احمد شاهپور پروفیسورزبان شیرین پارسی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
قابل توجه پروفیسورزبان وادبیات جناب استاد شاهپورکه براورنگ شاهنشاهی تکیه زده وسخنان فیلسوفانۀ خویش رابا چند بیتی ازهجویۀ مولا نا شمس ا لدین شاهین که درمذمت جاسوسان سروده شده است وسزاوارمن دانسته اند، همراه با دساتیرشاهانۀ شان برای اینکه به زبان شرین پارسی لطمه نزنم، خُرَم واردستورمنع نویسندگی به زبان پارسی را اینگونه ارشاد می فرمایند:« مولا نا شمس الدین شاهین درسرزنش افراد اهل غرض ومرض که خبرچین دستگاه ویا بیهوده گویان دربخارا بوده اند، ظاهراً نکوهش نامه ی منظوم داده است که چند بیت آنرا که برای (ب فرهاد) سزاوار است، بیاوریم....
غلط نویسی وعیب فهم ساختارزبان فارسی درکلمه وجمله ی شما داد میزند، توجه کنید ما ناگزیربرای رعایت املا وانشاء وتصحیح درمتن شما ازرنگ سرخ استفاده کردیم تا به زبان شرین پارسی لطمه نزنید».
همینگونه جای دیگر، استاد محترم زبان شرین پارسی چنین هدایت می فرمایند: « خوب توجه کن که چه میگویی. اگرنمیدانی وزحمت خواندن وتجربه را به خودت نداده ای چرا مینویسی؟ اگرمینویسی چرا غلط ووارونه مینویسی؟ وسرانجام چه شد که با عصبیت دردفاع ازکسانی برای تخریب شخصیت نیکنامی دست به قلم میبری! مگرمرض داری!؟» (امیدوارم قبل ازاینکه املا وانشای خودرا درست نمایم، مرا بجرم غلط نویسی محکوم به مرگ ننمایند).
چون بحث بجای دیگری کشید وسخنگوی ووکیل مدافع دیگری سرازگربیان کوفی بیرون نمود وهمچنان قراروعدۀ پیشین که طرف من یک زن ومادرقراردارد، اوراق دوسیۀ کوفی را بربسته درخدمت استاد مسلم زبان وادبیات شرین پارسی زانو میزنیم، تا ازمحضرمبارک شان بتوانیم بهره ای نصیب خویش ساخته نه تنها به اصلاح املا وانشا بپردازیم، بلکه ازفیوضات وبحرناکرانمند دانش جنابعالی ولواندک هم که شده بر کم بضاعتی خویش بیفزائیم.
اولاً، بنده ازاینکه به علوم بلند وتخصصی دسترسی ندارد، شاید برداشتها وارونه جلوه نماید ویا درنگاه وارونه نگران وارونه به نظرآید. ازاین رو جناب پروفیسوراستاد شاهپوربا خرد ذاتی وتبحربی نظیری که دارند براملا وانشای من تا هنگام این رفع این نقیصه خرده نگرفته ویا با دیده اغماض ببند. جناب استاد نه تنها دربحرطویل وعریض ادبیات شرین پارسی متبحرروزگارخویش اند، بلکه درعلوم اطلاعات وخدمات دولتی چنان ید طولا دارند که ازفحوای کلام وسیاق جملات درمی یابند که این کمینۀ کم سواد ازجملۀ خبرچینان دربارنیزهستم. اما ایشان به زبان شعرواستعاره ادب نمودند و این را ازسربلند اندیشی خاصۀ خودشان تصریح نفرمودند که درکدام درباربه خبرچینی وغرض ورزی مشغولیت داشته ام. گرچه من به علوم روان شناسی دسترسی ندارم وازبخت بد روزگار نتوانستم به مدارج بلند تخصصی مانند جناب استاد شاهپوردسترسی پیدا نمایم. اما ازروی تصادفات به کتبی درزمینه برخوردم وبا سواد کمی که داشتم وآنها را ازنظرگذشتانده ام چنین دریافتم که کسانیکه درزندگی دچارکمبود باشند یا به وظایفی مشغولیت داشتند که عذاب وجدانی بارمی آورد، وقتی درگوشۀ خلوت، خلوت گزیده وگذشته های خودرا بازخوانی نموده اند، ازفرط عذاب وجدان دست به پیشانی خود مالیده وبرای اینکه لحظۀ ازعذاب اذیت کنندۀ وجدان رهایی یابند، پشت کمپیوترخویش نشسته ونارسایی های زجرت آورخویش را گذشته گونه بردامن دیگران ریخته اند. اما وقتیکه برخویش برگشته اند، عذاب بیشترازپیش را احساس نموده اند. این حقیقتی است اثبات شده ودردرستی آن به هیچوجه نمیتوان شک ورزید ورنه نویسنده خودش میداند که دردفاع ازخانواده ای که دستان شان بخون برادران من واستاد شاهپورتا شانه ها ی شان رنگین است، هرگزبا چنین وقاحت برنمیخواست هموطن دیگرخویش را بجرم حقیقت گویی نا سزا نمیگفت. درمورد غلطیهای املایی وانشایی من شدید ترین فشارانشت گذاشتند. من متوجه نشدم که غلطیهای املایی وانشایی این کمینه درکجای نبشته بود که به اصلاح آن بپردازم تا درآینده مقهوردربارجناب استاد شاهپورقرارنگرفته وازنعمت نویسندگی به زبان شرین پارسی محروم نگردم (چون خطوط سرخی را مشاهده نکردم، امید درزمینه بربنده منت بگذارید ورهنمایی بفرمائید). ازجانب دیگرمن دردفاع ازهیچ کسی دیگرننویشته ام واین حق را بخودم نمیدهم که مانند استاد بزرگوارزبان شرین پارسی وکیل مدافع کسی دیگرباشم. چون بنده آدمی هستم کم سواد وفاقد تحصیلات دانشگاهی وتا هنوزهم روی هیچ کتاب حقوقی را ندیده ام وهرگزاین مسئولیت خطیررا هم نمیتوانم بدوش بکشم. زیرا این کاردرحد صلاحیت من نیست واین مأموریت مقدس نا عاقبت اندیشانه را به شما می سپارم. زیرا طوری که ازمحتوای کلام ونویشتارشما سردرمی آورم، شما هم پروفیسور زبان وادبیات هستید وهم دکترحقوق وعلوم سیاسی.
ثانیاً، اگرقراربراین باشد که حق نویسندگی خاصۀ استادان زبان وادبیات است، پس فتوای دیگری صادرنمائید تا کسانی که رشتۀ پرافتخارزبان وادبیات شیرین پارسی را سپری نه نموده اند، دست به این خطاکاری نزنند تا مانند این کم تحصیل مورد سرزنش واقع نگردند. چون بنده براساس مشکلات اقتصاد خانوادگی قادرنگردید که به آموزش عالی بپردازد وامروز درد تحقیربی دانشی وبی تحصیلی را متحمل گردد.
ثالثاً، (ببخشید که من ازکلمات عربی استفاده میکنم، چون بزبان شیرین پارسی وکلمات سچۀ آن دسترسی ندارم) بنده را به داشتن مرض محکوم نمودید. پس معلوم است که جناب عالی دکترطب هم هستید. البته جای شک نیست که درنتیجۀ این همه رنج ودرد فراوان ناشی ازجنگ خونین ودربدری های سی ساله همۀ ما مریض هستیم، اما شد ت ووخامت مریضی درهمه یکسان نیست. بطورمثال خود شما ثابت نمودید که وخامت مریضی تان بیشترازدیگران است. چون زودترازدیگران عصبانی شدید ودشنام نامه ای را که هرگزبا جایگاه استادان زبان وادبیات مطابقت ندارد، بروزدادید.
رابعاً، درنبشته ای که خشم وغضب شما را برانگیخت برهیچ یک ازنمایندگان بدخشان درپارالمان ارفاق وگذشتی صورت نگرفته بود. بخصوص به آدرس آنانیکه دراموربدخشان نقش تعین کننده دارند، حرفهای روشنی آدرس گردیده بود. اگربه آدرس کوفی بیشترتذکررفته بود، دلیلش هیچگونه حسادتی برشان ومقام او نبود. فقط دررد حرفهای میان تهی ای بود که ازموضع یک نمایندۀ خدمتگذاروحق بجانب گفته بود. اما نمیدانم که چرا جناب شما این همه برافروخته شدید ویک جانبه قضاوت نموده وچشم برروی حقایقی که مثل شما وجود خارجی دارد، بسته اید؟ شما درجریان هستید که بعد ازتعین زلمی شاه بحیث ولسوال خواهان چه جنجالهایی صورت گرفت؟ آیا شما درجریان هستید که برای رفت وآمد آزاد نادرشاه خان- که درآن هنگام فرزندان یک پدرومادربودند وهیچ اختلافی میان شان وجود نداشت- ازطریق تاجیکستان مطالبۀ ویزۀ مولتیپل توسط مرجع ومأوای شما صورت گرفته بود، اما بدلیل موجودیت نام نادرشاه خان درلیست سیاه امنیت تاجیکستان اجرای ویزه صورت نپذیرفته وسبب آزردگی های دیپلوماتیک گردید؟ حالا که نادردرمعرض دستگیری قراردارد، همه ازوی روی گردان میشوند، درحالیکه نادرهمان نادردیروزاست که این وظیفۀ مقد س قاچاق بری را علنی انجام میداد وخانم کوفی ازکارهای که انجام میداد، آگاهی داشت. آیا این بی مروتی درحق نادرشاه خان با فرهنگ جوان مردان پارسی گوی درتضاد نخواهد بود؟ آیا حقیقتاً دلیل روی گردانی خواهرازبرادربخاطرقاچاق مواد مخدراست؟
خامساً، شما جناب پروفیسورزبان وادبیات وعقل کل نباید مبنای قضاوت تان را بر های هوی تبلیغاتی وسیاسی بگذارید. شما میتوانید که ازدست آوردهای شان به نفع مردم منطقه مشخص حرف بزنید، مردمی که ازگرسنگی جان میدهند وتا رسیدن به جامعۀ مدنی آیده آل شما 300 سال فاصله دارند. اگرمبنا ی قضاوت شما را شهرتهای کاذب تشکیل میدهد، آیا درطول تاریخ بدخشان زمین ازآقای ربانی شخصیت معروف تردارید؟ آقای ربانی اولین بدخشانی است درتاریخ بدخشان که برکرسی ریاست جمهوری تکیه زد. آقای ربانی صد برابرشما وهزاربرابرمن تحصیل نکرده هم دانش دارد وهم دستوراملا وانشا را بهترمیداند وموضع گیری های به مراتب مثبت ترازدیگربدخشانیها وپارسی گویان درپارالمان داشته است. اما این جوابگوی موقعیت ایشان نیست. آنها دردوران ریاست جمهوری شان به خواب غفلت رفته(البته دسایس جهانی را هم واضحاً شاهدش بودیم) وزمانی بیدارشدند که دیگردیرشده بود وحا لا هم میتواند نقش مهمی را درراستای رفع مشکلات بدخشان ایفا نماید، اما چرا؟ پس شما جناب استاد شاهپورچرا درمورد حرفی که متوجه آقای ربانی درنبشتۀ من بود واکنش نشان ندادید؟ آیا شخصیت کوفی بزرگترازآقای ربانی است؟ وتا این آقای ربانی است درهیچ معامله ای جناب شما وکعبۀ موعود بَدِل او شده نمیتوانید. پس اگردنبال مقام هستی ومیخواهی که گرد نت را درآینده طالب ازپشت سرنبرد، فقط مبلغ ربانی باش واگراحیاناً وازروی وجدان هدفی مقدس تر ازاین داری، مبلغ خویش باش وجگرزیردندان محکم بگیروعجله درشخصیت سازیهایت نکن. چون کشورما درمجموع وبدخشانیها بطورخاص زهرشوم شخصیت سازی های کاذب را چشیده اند. نباید بدخشانیهای مظلوم را بیش ازاین دنباله روساخت. بگذارید بدخشانی با مغزخویش فکرکند، دیگردستورالعملهای بی محتوا صادرنکنید. شخصیت حقیقی انسان چیزی نیست که دیگران با سروصدا های کاذب برایش ببخشند. شخصیت حقیقی انسان مدیون فهم بلند وظرفیتهای بزرگ علمی خودش است که قداست آنرا درعمل برای بهبودی دیگران به کاربگیرد. دردنیای امروزکمایی کردن شهرت کاذب آنقدردشوارنیست. کافی است که یک ارباب داشته باشی وچند دلاری را هزینۀ اشتهارشما نماید. آقای کرزی درکدام دانشگاه زبان وادبیات همت گماشتند ودانش فراگرفتند. شخصیتی با همه پراگنده گویی را ازکویته آورده وبرکرسی پاشاهی نشانده ومرد خوش لباس وآزادی نام نهاده ومدال آزادی برگردنش تعلیق نمودند. اما، حقیقتاً مرد آزادی است؟
برای من کمال افتخارخواهد بود که زنی ازکوه پایه های بدخشان نماد آزادگی وحامی جامعۀ مدنی باشد. چشم حسود کوربادا! ولی بازهم تاکید من براستادان زبان وراهیان شعربلند لسان الغیب حضرت حافظ شیرازاینست که درقضاوت خویش عجله بخرچ ندهند وبه زنان نامدارگوشه های دیگر این وطن مظلوم نیزگوشۀ چشمی داشته باشند. افغانستان دربدخشان نیست، برعکس بدخشان یکی ازولایتهای افغانستان است، هرچند بیشترازدیگران مظلوم واقع شده است. خوشبختی مردم بدخشان رابطۀ مستقیم ومتناسب با خوشبختی افغانستان دارد.
سادساً، جناب استاد شاهپوراستاد زبان وادبیات بدون اینکه متوجه مقام دانشگاهی خویش شوند ودرنقش آموزگارزبان شرین پارسی با من حرف بزنند، سرازگربیان سارنوال ثابت بیرون نموده درآخرین بخش دفاعیۀ خویش هشدارداده وبنده را تهدید به قوانین نموده واینگونه گره کورعقده میگشاید: «آخرین سخن اینکه، تهدید شما برای اظهارگویا سخنان سخیف وضعیف درمورد خانم فوزیه کوفی مساله دیگری است که به قوانین برمیگردد». خیلی ممنون ازجناب استاد زبان شرین پارسی! بلی، همانطوریکه دربالا تذکردادم، من مانند استاد شاهپورکه سلاله اش به کورش کبیربرمیگردد، آدم تحصیل کرده واکادیمیک نیستم وآنچه را که خوانده ام پراگنده وازروی تصادف بوده است. ولی دریکی ازکتابها که نامش بیادم نمانده، درمورد کورش کبیرخوانده بودم که 2500 سال پیش وقتی درجریان جنگ همتایان ویا شهزادگان را اسیرمینمود با اسراء متناسب با شان ومقام دولتی شان برخورد میکرد وهرگزبا آنها با زبان درشت وکلمات اهانت آمیزصحبت نمی نمود. وبعد ازگرفتن تعهد آنها را دوباره با ضمانت وامانت به کشورهایشان برمیگشتاند وزبان تهدید وزوررا هرگز بکارنمبیرد. اما خلف ایشان که لقب شاهپوربرخویش گذاشته اند، درقرن 21 که عادی ترین برخورد زبان صریح است، بجرم حقیقت گویی تهدید به قانون نموده ودرک خویش را ازقانون درحقیقت وسیله سرکوب وخاموشی متبارزساخته اند. پس خانۀ آقای کرزی آباد که همه روزه افرادی ازتیپ شاپورها چه ناسزاهای نیست که نثاراووتیمش نمیکنند، اما کسی نمیگوید که بالای چشمت ابروست. درحالیکه بقول شاهپوروشاهپوریان زبان قبیله همان چوب وچماق است وزندان.
فکر ناکام تو از جای دگر می بینم !
به توجه اقای ب فرهاد و فرهادیان دیگر!/ نویسنده: واگویی
يكشنبه 8 ژوئن 2008
همه آفاق پر از فتنه و شرمیبینم!
بدخشان، مردم، خدمات فوزيه کوفی، ساير وکلا، برهان الدين ربانی و ...
پنج شنبه 5 ژوئن 2008, نويسنده: ب - فرهاد
پيامها
1 جولای 2008, 06:48, توسط احمد
سلام به همه کار کنان سایتی فوزیه کوفی
محترمه فوزیه کوف در صورت که تمام بی عدالتی هارادرخواهان به چشم خود دیده هست بازهم از این جنایت پشه ها درهر اداره میرود دفاع میکند