روسپیها و روسپیگری سیاسی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
تنورِ انتخابات گرم است. معاملهگریها و یارگیریها به شدت جریان دارد. همه دنبال یارِ بانفوذ و صاحبِ رای است. تیمِ ارگ در یک بازی مرموز منتظر دقیقهی نود نشسته است. هرچند به دنبال دل به دستآوردنِ یارهای با نفوذ نیز است. آنهاییکه قیمت روسپیگری شان اندک نیست، اما صدایش را بلند نمیکند. تیمهای مخالف ارگ نیز، مشغول چانهزنی در بین "خودی" است. "خودیِ"که در بین شان به چندین خودی دیگر که هریک دنبالِ منافع خاص خود است تقسیم میشود. تا حال بازی در میدان مخالفانِ ارگ است. آنهاییکه سراسیمه گاهی صلح و آشتی میکنند و گاهی هم دست به یخن دیگری میشوند.
اینجا بیشتر از اینکه بازیِ سیاسی باشد، روسپیگری سیاسی است. آنهاییکه بر سر قیمت خودش چانهزنی میکنند، قهر میکنند، ناز میکنند و از میدان اخراج میشوند. در این نیمهی میدان، مخالفان ارگ میخواهند ملکیت "مشاع" که چندی پیش توسط جبههی ملی و بعد توسط اتحاد انتخاباتی تشکیل شد را بین خود به طور غیر مساوی تقسیم کنند، اما بر سر این تقسیم جور نمیآیند. خانهگردی و مهمانیخوریهای پُشتسرهم منتج به تشکیل تیم مرکب عبدالله، ارغندیوال و محقق شد. تیمیکه به طور ناخواسته، متحدِ خلیلی (ارغندیوال) نیز وارد آن شد. اما پشتونها را گویا خوش نیامد و بعدا ارغندیوال از قیمت تعیین شدهاش، نارضایتی نشان داد و منصرف شد. محقق اما، مساله برایش حیثیتی شده بود؛ زیرا از یک طرف، بر دوستِ دیرینهاش (دوستُم) تازیده و سبقت گرفته بود و از طرف دیگر از پارلمان استعفا داده و جایگاه بهتری برای خودش در نظر داشت و حالا باید می ماند
در این میان دو یارِ مدعی اصلی قدرت (ضیا و دوستُم) به حاشیه رانده شده بودند و باعث شد یکی کابل را به قصد شمال کشور و دیگری به قصد دُبی ترک کند. محقق تا اینجا از معاونیت خیالی اش متیقین شده است و این یقین، زمینهی افشاگری شبهای معاشقه و خانهگردیها و معاملهگری ها را مساعد کرده است
محقق گویا منتظر فرصتی بود که از وزین نبودن مسعود در داخل و بیرون کشور، از کمبودنِ رای ترکتباران نسبت به هزارهها، از تهمت بستن صالح و نداشتنِ پایگاه اجتماعی او و در نهایت از پیوستن خودش در تیمِ به قول امرالله صالح "اعتلاف ملی" زبان بگشاید. این زبان اما نه زبان تدبر و تعقل، که زبان پهلوانی و برمبنای قوانین غیر سیاسی بود. او در جواب به "چار مشوره مفت" دکتر حسین یاسا، تمام اسرار شبهای آمیزشِ سیاسی، عشوهگری و تنازیهای "خودیها" را بر دمِ باد چارسو داد. نمیدانم چه احساسی داشته در هنگام این افشاگری، اما خواسته به رخ همگان بکشاند که جایگاه خیالی من تاحدی معلوم شده است.
امرالله صالح، نیکیهای او را با نیکی جواب داد و نوشت: "من مانند شما لقب تقلبی استادی ندارم. من مانند شما تلویزیونی که مصارف آنتنهایش را یک سازمان استخباراتی و معاش ماموریناش را سازمان استخباراتی دیگر بدهد ندارم. من قبل از گرفتن تصمیم های سیاسی به سه کشور همسایه سفر نمیکنم. من پیمانهایم را با متحدینام در سفارتخانهها و مهمانخانههای استخباراتی در کشورهای همسایه نه بلکه در شهر کابل میبندم. از ذکر ملاقاتهای تاریک با خارجیهای شرقی و غربی بخاطر چانهزنی بر سرنوشت کشورم پرهیز و شرم میکنم برخلاف شما که آنرا معیار اساس و معیار بلی و نخیر در انتخاب تان قرار میدهید."
تیم ارگ که در ابتدا از به وجود آمدنِ اتحاد انتخاباتی هراسیده بود، اما حالا نفس راحت کشیده و این شکاف را نقطهی پایان آن میداند. تیم ارگ، هرچند هنوز به نتیجهی نهایی نرسیده است، اما از دست به یخنشدن اعضای اتحاد انتخاباتی نیز مسرور است. آنها برای چنین "مرغ جنگی" اعضای اتحاد نقشه کشیدند که ثمر داد
آنچهکه در میان ملموس است، ناپختگی سیاسی اعضای اتحاد انتخاباتی و شکنندهبودن پیمانهای سیاسی و لگدمال کردن پیمانهاست. کودکانه عمل کردنِ آنان نیز عاملی است که اعتماد آنان را حتا در بین تودهها ضعیف میکند. همهی آنانیکه بشردوست را به خاطر سادهزیستن و جدی سخن گفتناش، کوته فکر و دیوانه خطاب میکردند، امروز خود دچار حماقت بزرگتر از آن شدهاند. بشردوست در عین حالیکه ساده میزید و عامیانه سخن میگوید، اما بر گفتههایش صادق است و هر آن به خاطرِ کسب قدرت بیشتر، عزت و شرافت اش را به حراج نمیگذارد.