نامزد شایسته کیست؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
از این که در آستانۀ انتخابات قرار داریم، مردم روی مسایل گوناگون انتخابات چالشها و راهکارها فکر میکنند و رسانهها نیز روی این موضوع تمرکز کردهاند. بیشتر نگرانی مردم در انتخاباتهای گذشته، چگونگی روند تبلیغات، تاریخ انتخابات، رأی گیری، شمارش آرا وغیره امکانات جدیدی بود که دموکراسی نوپا به میان آورده بود. اما انتخابات 1393 خورشیدی یکی از جنجالیترین انتخابات در کشور خواهد بود.
درگام نخست باید بدانیم که دموکراسی یا نظام مردم سالار که در آن مردم حق انتخاب زعیم خویش را دارند، موازی با حقوق بشر نبوده و گاهی روند دموکراسی، افادههای حقوق بشر را نقض میکند. به گونۀ مثال: فرد باوری یکی از شاخصههای دموکراسی است که باعث تضعیف اجتماع و همکاریهای اجتماعی میشود، درحالیکه حقوق بشر انسانها را همکار یک دیگر معرفی میکند. پس در این "حکومت مردم بالای مردم" امکان زیاد وجود دارد که مردم، سرنوشت خویش را به زعیم ظالم و مستبد بسپارند، کسی را انتخاب نمایند که متهم به جرایم ضد بشری است. با در نظرداشت این نواقص و شکافهای مشهود در چتر دموکراسی، میتواند یکباره ملت را به گمراهی بکشاند. از این لحاظ داشتن دانش سیاسی و شناخت نامزد شایسته برای هر فرد رأی دهنده، حتمی و ضروری است.
نظام مردمسالار این امکان را مهیا میکند که مردم رأی بدهند و زعیم ملی خویش را انتخاب نمایند، اکنون مسوؤلیت به دوش ما است که به "کی" و "چه" رأی میدهیم. کی به معنای این است که نامزد مورد نظر ما از نگاه علایق، گرایش، گذشته(تاریخچه) تعلقات، پیوندها، درایت، تحصیل چگونه است و در چه شرایطی قرار دارد، چه به این معنا که چه برنامهیی برای ما دارد. بغیر از این دو اصل رأی به نهاد نیز مطرح شده است. در آمریکا کسانیکه حزب دموکرات را میپسندند، بدون تحقیق و تجسس به نامزد دموکرات رأی میدهند چون بالای شخص معرفی شده توسط حزب باور دارند.
سلیقههای حزبی
یکی از بزرگترین مفاد سلیقههای حزبی این است که مانع خودکامگیهای فردی رئیس جمهور میشود. هیچ حزبی بنابر اعتبار سیاسی نیک نمیبیند تا نامزد خودکامه و بدنامی را معرفی کند. در غیر صورت به سرعت هواداران خود را از دست میدهند، منفور ملت میگردد. بار مثال میتوانیم به تاریخچۀ حزب پرقدرت نازی در آلمان قرن بیستم اشاره کرد. حزب نازی با وجود اودولفهیتلر در آلمان و جهان بدنام شد و از هم پاشید. اکنون در افغانستان اگر رهبران احزاب سیاسی و ائتلافهای بزرگ به حیث یک نهاد معتبر ظهور کنند، بنابر تجرههای جهانی میتوانند برای مردم مفید تمام شوند، تا نامزدهای غیر حزبی و غیر ائتلافی که اعتبار و حمایت نهادی ندارند.
احزاب سیاسی بزرگ در جهان با درایت کامل هربار چهرۀ جدیدی را مطرح میکنند و خطر آزمون دوباره را نمیپذیرند چون باخت در صحنۀ سیاسی جبران ناپذیر است. در افغانستان نیز لازم است تا احزاب و ائتلافهاعلایق مردم را مدنظر گرفته چون احزاب بزرگ در جهان دست به معرفی چهرههای بازندۀ تکراری نزنند، با معرفی چهرههای جدید و حمایتهای گسترده از آنها تنوع ایجاد نمایند که باعث تجمع آرا میشود. تجربههای جهانی نشان میدهد که معرفی نامزد بازندۀ تکراری باعث تضعیف حزب گردیده، حزب از را از نهاد ملی به نهاد شخصی مبدل میسازد. هر نامزد در احزاب سیاسی فقط یکبار میتواند مورد آزمایش قرار بگیرد. امید واری این است که احزاب و ائتلافهای سیاسی چهرههای تکراری را روی صحنه نیاورند چون این روند ما را از جهانی شدن دور میسازد.
گفتمان نیک و بد
در یازده سال گذشته در افغانستان تقریباً تمام رهبران بنابر کارکردهای نیک و بد شان ذهنیت از خود در جامعه پخش کردند. دقیقاً در افغانستان رنج دیده کسی در انتخابات پیروز میگردد که با گفتمان نیک مردم حمایت شود و تابوی کار زحمت و درایت باشد. دقیقاً آن رهبر و سیاستمدار که در این دهه به گونه عملی و کاربردی خود را اثبات کرده است میتواند، آرای مردم به سوی خود بکشاند. آن عده از نامزدهای که کارکرد عملی ندارند به شعارهای فریبنده و وعدههای دلخوش کنند، پناه میبرند. به اساس پیشنهادات مکتب فورمولیزم "هنر در آن است که چیزی را بنمایی نه در باره آن سخن بگویی". پس نامزد که مرد عمل و کارکرد باشد، میتواند افغانستان را از گودال بدبختیها و نابسامانیها بیرون بیاورد. برعلاوه ما در آینده به رئیس جمهور کارا و قاطع ضرورت داریم تا زیر بناهای شکست خوردۀ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را بازسازی کند.
اکنون نامزدهای که از گفتمان نیک برخوردارند، میتوانند با سرخرویی و آبرومندی با پشتوانه کارکردهای شایسته خود وارد میدان رقابت شوند و آن عده نامزدان که با فریب و حیله و نیرنگ آمدند تا از مردم امتیاز خود را بگیرند، دقیقاً آنها کسانیاند که نهاد مردمی نداشته در میان مردم نبودند و کوچکترین خدمت نیز به مردم نکردهاند.
نتیجه:
نامزد شایسته کسیاست که چهرۀ بازندۀ تکراری نباشد، از دانش و درایت رهبری برخودار باشد، برنامۀ ملی سرتاسری و جامع داشته باشد و برعلاوه از حمایت احزاب سیاسی-ائیلافهای سیاسی دارا بوده از کارکردهای نیک و شایسته وی مردم افغانستان به نیکی یادکنند و از همه ضروری تر این است که نامزد شایسته ضرورتها نیازهای اولیه تشخیص داده بتواند، در کل مرد عمل باشد نه شعارهای فریبنده.
پيامها
25 سپتامبر 2013, 19:46, توسط دختر افغان
اگر به اين اصل توجه شود، در افغانستان در ميان افرادی که در قدرت اند، هيچ کسی وجود ندارد که راستی شايسته گی يک کانديد خوب را داشته باشد به جز از داکتر اشرف غنی. او به هيچ يک حزب سياسي و يا گروه جهادی وابسته نيست، سابقۀ کشتار و قتل مردم بيگناه را ندارد، بانکها را از مال مردم و دولت پر نساخته است، زمين های مردم و دولت را غصب نکرده است، و با سياسيون و جهاديان دشمني ندارد. اين همه نکات را ميتوان از مشخصات و عادت های بسياری از سياسيون فعلی شمرد. مهمتر از همه که دانش و تجربه اشرف غنی، يک خزانه يست که افغانستان ميتواند از ان برای حل مشکلات خود بهره مند شود. حالا بزرگترين و پيشرفته ترين دولت های جهان، از نظريات اشرف غنی برای حل مشکلات خود استفاده ميکنند، پس چرا ما افغانها نه؟
26 سپتامبر 2013, 18:05, توسط jiran
دوست عزیز این اقا چه مدرک تعصیلی دارد و از کدام دانشگاه فارغ شده ولله ما هم چو ن شخص وطن پرست و عاری از سیاست های غیر و و دانشمند در وطن نداریم اگر داریم انها بیچاره اند نه پارتی بازی دارند و نه پول ، و این اقا معروف از کدام جناع تشریف دارند !
حتمن از جهادی های دزد و از خاینین گذشته و حال می باشند ما هم جون وطن دوست واقعی ندارم و بس.
26 سپتامبر 2013, 21:33, توسط خان
كبوتر با كبوتر باز باز كنند پرواز!دختر خيمه نشين بايد فاشيست هم تباري طالبش را تائيد كنند!
26 سپتامبر 2013, 22:05, توسط سنگ شکن
بهترین و شایسته ترین نامزد از دید من زلمی خلیل زاد است.
27 سپتامبر 2013, 18:10, توسط مصطفی علوی
به نظر من غیر از اقای اشرف غنی احمدزی هیچ یکی لیاقت زعامت ملت افغان را ندارد، اقای اشرف غنی نه تنها اینکه یک مفکر جهانی و یک عالم بی مثال است، بلکه او یک ریفورمیست بی مانند افغان است، که میتواند، کشور را به مسیر ترقی و تعالی رهبری کند، رای من منحیث یک جوان تعلیم یافته افغان و یک شهروند افغانی بی تعصب به اقای غنی احمدزی است ....