صفحه نخست > دیدگاه > سخنان اخير آقای محمود کرزی، آغاز روشنگری نخبه گان پشتون!

سخنان اخير آقای محمود کرزی، آغاز روشنگری نخبه گان پشتون!

وحدت ملی بر اساسی،تبليغات ضد پاکستانی،پوشيدن چپن و قره قلی،اراذل سالاری،پند های مذهبی،اکثريت واقليت،اصل برادری بزرگ و کوچک،ترجيحی ارزش های يک قوم بر ديگران،غصب و انحصاری قدرت و سرانجام با آهنگ رپی بيژن جان قندزی، تامين نمی گردد!!!
حميد کاتوزيان
سه شنبه 21 می 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

من پيش ازاينکه،راجع به اظهارات اخيرآقای محمود کرزی به روشنگری پردازم.لازم می بينم، برای دريافت واقعيتی موضوع،در رابطه به اظهارات ايشان که درنشستی،با استادان از ولايت ننگرهار و قندهارداشتند؛ و همچنان، سخنانی که،با بخش« فارسی بی بی سی» داشت،به کنکاش پردازم.

من به نقل قول ازبخش «فارسی بی بی سی» که هردونقطه نظر آقای محمود کرزی درآنجا،نشرگرديده است،می پردازم:

بی بی سی به نقل از سايت اينترنتی«بينوا» می نويسد:«آقای محمود کرزی درنشستی با استادان از ولايت ننگرهارو قندهارگفته، ديگر برايم مهم نيست که پشتون ها بيشتراز اين در قدرت باقی بمانند. رهبران پشتون درسه صدسال دوره حکومت شان،هيچ خدمتی نکرده اند. ما نيزبه عنوان فرزندان احمدشاه بابا و ميرويس نيکه، نه خود وديگران را فريب بدهيم.»
«بياييد خود مان مسئله خط ديورند را با پاکستان حل کنيم؛ مردمان آن سوی مرز به درد ما نه می خورند.»

بی بی سی می نويسد:«شک و ترديد هايی در مورد صحت اين سخنان وجود داشت. شماری آن را اعتراف تاريخی خواندند؛شماری آن را کمپاين انتخاباتی،تلقی نمودند.»

پس به سراغ محمود کرزی رفتيم،و از او در اين مورد پرسيدم؟

آقای محمود کرزی می گويد:«سخنانی که به نقل از او در سايت بينوا نشرشده،مزخرف و افتضاح است.»

اوگفت:«تنها در اين جلسه ما گفتيم،در زمان جنگ های سرتاسری در جهان که مردم به زور،عوض اينکه خودشان توليد کنند؛ اموال ديگران را می گرفتند؛گذشته گذشت؛اکنون مردم بايد،تحصيل کنند،تلاش کنند؛ بين خود تبادله و خريد و فروش کنند،وخود را برسانند.»

«همچنان محمود کرزی، توهين به احمدشاه ابدالی را نيز رد کرد.اما تاکيد می کند که برای او مهم نيست،که چه کسی و از چه قومی ريس جمهورآينده افغانستان می شود.»
«همچنان محمود کرزی،خط مرزی ديورند را تحميلی و غيرعادلانه می داند،که برافغانستان تحميل گرديده است.»

حال به روشنگری به خاطری دريافت واقعيت، از سخنان آقای محمود کرزی می پردازم.

قبل ازاينکه راجع به سخنان آقای محمود کرزی به روشنگری برسيم.بايد گفت که اظهارات ايشان بيشترشباهت به پاسخی سوالات را می رساند. که امکان دارد، ازطرفی استادانی که از وضعيت سياسی،سرنوشت انتخابات و ازنقشی سايراقوام در اين پروسه به تشويش استند، اظهارشده باشد.
زيرا به اساس معلومات ازسايت «تول افغان»ايشان به منزل آقای محمود کرزی، تشريف برده بودند.پس معلوم
می شود که اين اظهارات آقای محمودکرزی درکدام مجلس عمومی مطرح نگرديده بلکه سوالات ومسايل به شکلی گِله گزاری از طرف استادان مطرح شده است.زمانيکه پاسخ واظهارات آقای محمودکرزی اقناع خاطری ايشان را برآورده نه کرده است؛ از محمودکرزی رنجيده اند،وموضوع را در رسانه ها پخش نموده اند.

اما وقتی آقای محمودکرزی،سخنان خود را در بی بی سی، مزخرف می داند؛ اين يک عملی جديد از طرف
ارباب قدرت در افغانستان نيست. شما اگرسخنان «سيدقاسم رشتيا مسئول بخش اطلاعات وفرهنگ حکومت
ظاهرشاه در1947» راکه در مورد خط ديورند،گفته است،تحليل کنيد،به خوبی موقف دو روئی زمام دارانی
افغانستان را واضح می سازد.از سويی ديگر،بعضی ازارزش های قومی و قدرت طلبی ارباب زور،به مروری
زمان به حقايق و مقدسات تبديل گرديده؛ و از طرف مردم نا آگاهانه مورد قبول و احترام قرار می گيرد.
خط ديورند،يکی از اين دروغ های شاخداريست که امروز منحيث خط سرخ در پاليسی های حکومت افغانستان قرارداشته و دارد.

هرگاه با تامل وانديشه،به هردوسخنان آقای محمود کرزی توجه کنيم؛ به يک هدف درهردو اظهارات خواهيم رسيد.بدين مفهوم که وقتی آقای محمودکرزی به قول سايت «بينوا»اظهارميدارد،که:«برايم مهم نيست که پشتون ها بيشترازاين در قدرت باقی بمانند.زيرا در اين سه صد سال هيچ خدمتی نکرده اند.افغانستان هيچ وقت يک کشورآزاد و مستقل نه بوده.
ما به عنوان فرزندان احمدشاه بابا وميرويس نيکه، نه بايد به داکوگری هايی آن ها افتخار کنيم،و خود و ديگران را فريب بدهيم. ما بايد برای اقوام ديگر هم وقت بدهيم؛ تا در سرنوشت سياسی،سهيم گردند.

و بعدا آقای محمود کرزی به قولی سايت بی بی سی،اظهارمی دارد که :« تنها دراين جلسه ما گفتيم در زمان جنگ های سرتاسری درجهان که مردم به زور اموال ديگران را می گرفتند، گذشته. اکنون مردم بايد تحصيل کنند و تلاش کنند. با جهان و بين خود تبادله و خريد و فروش کنند و خود را برسانند. همچنان اظهار ميدارد که به پشتون ها و احمد شاه بابا توهين نکرده است.»

دراينجا هردو اظهارات آقای محمود کرزی يک مفهوم را می رساند. درگذشته نه تنها احمدشاه بابا، بلکه تمام شاهان وسلاطين ازطريق لشکرکشی وغارت کشورهای ديگرخود را تغذ يه می نمودند. دررابطه به خدمات زمامداران لازم به روشنگری نه می بينم؛ دراين مورد بسيار زياد ازطرف اهل قلم معلومات ارائه گرديده است.
اما يک موضوع را بايست خاطرنشان ساخت که وقتی ازاعمال زمام داران وحاکميت های استبدادی انتقاد صورت می گيرد،و حقايق گفته می شود؛اين روشنگری ها به مفهوم توهين به کدام قومی خاص نيست و نبايد از آن سوء استفادهء سياسی وتبليغاتی کرد.هرگاه افراد وگروه های سياسی با وجود اين حقايق و کارنامه ها ازاين فجايع دفاع می کنند؛ در حقيقت شريک جرم آن ها گرديده وقابل انتقاد ونقد استند!!!

اما در رابطه به اصل حاكميت داخلى وخارجى، يعنى استقلال و آزادى بايد گفت كه : مفاهيم اصل استقلال، آزادى، مستعمره و تحت الحمايه ،يک مساله نسبى،ونظربه شرايط زمان و مكان،دراعصارمختلف،داراى آثارى گوناگونى مى باشد. از اين مفاهيم اثبات خوبى و بدى، حاكميت سياسى، يک كارى نادرست است.

من كوشش مى كنم اين موضوع را دربعد داخلى وبين المللى به تفصيل بى گيرم.

هرگاه به تاريخ كشورخويش به خصوص بعد از حاكميت اعراب نظركنيم. در آغاز كشورما جزء قلمرواعراب
بوده است . دراين مرحله حاكمان هم عربى بودند، وحاكمانى كه از مردم محل انتخاب می گرديد، آن ها هم دست نشانده عرب بوده است. اما در زمانى كه حاكميت هاى مستقل، دراين سرزمين به و جود آمده است؛ به نحوى ازانحا، مشروعيت خود را از قدرت هاى بزرگ مى گرفتند، وتحت حمايه آن ها قرار داشتند .
شاه محمود غزنوى در خاطرات خود مى نويسد:" سال ها در خدمت خليفه بودم؛ اما هيچ وقت مورد اطمينان و
اعتماد او قرار نه گرفتم." از اين سخن سلطانی بت شكن معلوم مى گردد،كه او تحت نفوذ وتأثير خليفه ای بغداد
قرارداشته است.
بعد از ايجاد حاكميت مقتدر" مغولى هند" و حاكميت" صفوى ها" در فارس؛ سرزمين ما، جزء قلمرو آن ها و يا
خط فاصل بين اين امپراتورى ها بوده است.

درزمان احمدشاه، تيمورشاه وزمان شاه، افغانستان يک كشور مقتدر و مستقل به شمار ميرود. اما در زمانى
حاكميت، باركزائى ها، محمد زائى ها( به جزاز شاه امان الله،حبيب الله كلكانى وحكومت ظاهر شاه ) و ديگران همه به نحوى ازانحا، تحت نفوذ و متأثر از قدرت خارجى ها بوده است.

طوری كه قبلا گفته شد، مفاهيم استقلال، آزادى، غير مستقل وآزاد نبودن، مفاهيم كلاسيک و نسبى هستند. و در
آن" اصل منافع" كشورها ومردم آن ها بسيار مهم است.

هرگاه به کارکرد ها وهوشيارى مردم هند و رهبران سياسى آن ها نگاه كنيم؛ مردم هند و رهبران آن ها با خارجی ها به خصوص انگليس ها، از راهى تسامح پيش آمدند. هندى ها با اين پاليسى توانستند، حكومت هاى اشغالگر را از بين برند. از سويى ديگر جلو تاخت وتاز قبائل را از طرف غرب بگيرند .هندى ها توانستند با استفاده ازتجارب انگليسها،هندوستان را به يک كشور صنعتى تبديل نمايند. گاندى با استفاده از سياست عدم خشونت توانست، انگليس ها را متقاعد به پذيرش استقلال و ترک هندوستان كند.

اما در افغانستان، زمام داران برعكس عمل نمودند. درجايى كه منافع آن ها ايجاب مى نمود مردم را برعليه خارجى ها قرار داده، وقتيكه منافع شان تامين مى گرديد؛ با معامله با خارجى ها، منافع واستقلال كشور را به خارجى ها به قيمت حاكميت خويش، به بهائی ارزان مى فروختند.
اما متاسفانه كه اين كنش وعمل خصمانه عليه مردم تا هنوز جريان دارد. زمام داران و گروه هاى سياسى، به خاطرى تحكيم قدرت و غصب قدرت سياسى، به آن عمل مى كنند.

امروزدر بعضى مواقع، آقاى كرزى و گروه هاى سياسى مسلح وغير مسلح غرضمندانه، اعلان مى كنند كه :
افغانستان يک كشوراشغال شده، وحاكميت دردست خارجى ها مى باشد؛پس براى استقلال و آزادى كشوربايد،
جهاد نمود. متاسفانه كه اين ذهنيت بين مردم و حتى اهل قلم هم نفوذ كرده است.

امروزگروه هاى مسلح و سياسى آگاهانه به خاطرى گرفتن قدرت وفرارازمسئوليت، ويک تعداد مردم نا آگاهانه
به اين تبليغات دامن مى زند. من دراينجا به دفاع از حكومت كرزى نه مى پردازم؛ بلكه به خاطر دفاع از منافع
کشوروضرورت دولت، كه در افغانستان يک امر مهم و حياتى مى باشد مى نويسم. زيرا بقاى حكومت ودولت در افغانستان، بدون پذيرش مسئوليت وهمكارى با خارجى ها، متصور نيست.

درجهان امروز، ايجاد نهاد هاى بين المللى و معاهدات بين المللى در ساحات حاكميت سياسى، اقتصادى، نظامى
اجتماعى و فرهنگى، استقلال و آزادى دولت ها را در رابطه به حاكميت داخلى و خارجى، بسيار محدود ساخته
است. دولت ها به خاطرى منافع ملى خويش، يک سلسله محدوديت ها را در رابطه به استقلال و حاكميت مى پذير ند. امروز در جهان هيچ كشورى داراى استقلال و حاكميت بدون قيد و شرط نيست. زيرا چنين استقلال وحاكميت باعث انزواى دولت ها گرديده، وسرانجام محكوم به زوال مى گردد.

درمورد كشورخويش بايد گفت كه، افغانها مسايل و مشكلات داخلى را با جنگ منافع خارجى ها خلط مى نمايند.
امروزاگر نيروهاى نظامى"٣٨"كشور جهان در افغانستان مستقر است؛ اين استقرار نيروهاى خارجى به مفهوم اشغال كشور ما نيست!!! دولت و مردم افغانستان منحيث عضو جامعه ى بين المللى مى توانند به خاطرى منافع كشور خويش، به عقد معاهدات بين المللى در ساحات اقتصادى، نظامى،سياسى واجتماعى بپردازند.وبه خاطرى
حفظ تماميت ارضى و منافع كشور خويش، تقاضاى كمک نظامى از كشور هاى خارجى كند.وهمچنان مى تواند به خاطرى منافع كشور خويش پايگاه هاى نظامى خارجى را به صورت دايمى و موقتى دركشورايجاد كند.
هرگاه اين كنش دولت براى منافع ملى باشد؛ به هيچ صورت به مفهوم اشغال و سلب حاكميت نمى باشد. اما اگر
امروز در كشور فساد، بى عدالتى هاى اجتماعى،تعصب وتبعيض، قوم پرستى، اراذل سالارى، انتحار،مسموم نمودن و عوام فريبى، بى داد مى كند. اين همه آفات محصول كنش هاى زمام داران است، كه با آن با خرد بايست نگريست و برخورد نمود.

همچنان وقتی که آقای محمود کرزی می گويد که بايد که ما مسئله خط ديورند را حل کنيم،و پشتون های آنسوی
مرز به درد ما نه می خورد.کاملا يک سخن به جا و منطقی است. زيرا پشتون هايی آنسوی خط ، اضافه تر پاکستانی استند، تا افغانستانی.ازطرفی ديگرپشتون های پاکستانی،از حقوق و وجايبی در مقابل قانون پاکستان برخوردار استند.از طرفی ديگرهيچ مکلفيتی در مقابل قانون افغانستان ندارند.در صورت افغان شمردن آنها در حق سايرافغانستانی ها ما ظلم وخيانت کرده ايم!!!

وقتى آقاى محمودكرزى مى گويد كه: ما بايد براى اقوامى ديگر وقت دهيم، كه درراس حاكميت سياسى قرار
گيرند.صرف نظراز اينكه ايشان به كدام ملحوظ اين سخن را گفته و يا نه گفته است؛ اما اين يک سخنی درست ومعقول است.زيرا به اساس سخن ايشان، در اين سه صد سال حاكميت سياسى، امتيازات حكومتى، ارزش هاى
قومى، تاريخى،افتخارات،و ارزش هاى لسانى و زبانى همه و همه از پشتون ها بوده است؛ اما براى مردمى ما به جز رنج ودرد، هيج ارمغانى نداشته است.
اما متاسفانه، امروزتمام اقوام افغانستان، رهبران واقعى و ملى ندارند، تا مردم به دَ ورآن ها جمع شوند. زيرا يكى از خيانت های حكومت كرزى، اراذل سالارى بنام اقوام بود، نه خدمت براى ايجاد احزاب قوى مردمى، كه امروز جاى گزين حكومت كرزى مى شد.
هرگاه در انتخابات ٢٠١٤ افرادى گروپ كرزى مانند:" اشرف غنى احمدزى، احدى،جلالى، داكتر وردک وغيره...ويا از جبهه مخالف مانند" داكترعبدالله،قانونى،سياف، دوستم و محقق در انتخابات پيروز شود. حكومت گروه اولى تداوم سياست هاى زبانى، قومى،سلسله مراتب برادر بزرگ و كوچک وبلاخره سياست هاى ناكار وناكام خواهد بود.هرگاه گروپ مخالف برنده گردد، تداوم حكومت هاى تنظيمى و جنگ سالار خواهد بود. زيرا هردو گروه كدام سياست مشخص براى بيرون رفت از بن بست سياسى ندارند.

يگانه خدمتى كه آقاى كرزى بعد از اين كرده مى تواند آنست، كه اقاى كرزى در انتخابات٢٠١٤ بدون قيد و
شرط از اقاى بشردوست پشتيبانى كند؛ تا يک تيم جديد افغانان وطندوست بى طرف قدرت سياسى را حاكم شود.
البته چنين حكومتى اثراتى مثبت در پروسه وحدت ملى، صلح،از بين بردن فساد،بی عدالتى اجتماعى و بلند رفتن روحيه اردو و پوليس خواهد داشت، و افغانستان آهسته، آهسته به سوى مردم سالارى مسير خويش را در مى يابد.

نتيجه
اظهاری چنين اعترافات اززبانى شخصى كه متهم به فساد است،نازيبا به نظر مى رسد.اما آغازى از روشنگرى
نخبه گان بشتون به شمار مى رود. اگرچه مردمی ما، بيان چنين اعترافات و اظهارات را ازقشراليت،شاعران،
روزنامه نگاران و نويسندگان" پشتون" انتظار داشتند. زيرا درپهلوى حاكميت هاى قومى واستبدادى بخصوص
بعد از استقلال، يک ذهنيت نادرست قومى درافغانستان،پايه گذارى گرديد.كه دراين فرايند نقش نخبه گان پشتون
بسيار قابل درک است.
در اثر اين ذهنيت سازى و تاريخ سازى، ارزش هاى تاريخى، فرهنگى، زبانى و سمتى يک قوم منحيث ارزش
هاى ملى شناخته شد. اين اشتباه تاريخى، باعث سوء استفاده و سردرگمى ارباب قدرت گرديد؛ از سويى ديگر
سبب بى اعتمادى و نفاق بين اقوام گرديد. ما امروز در داخل و خارج از كشور اثرات منفى آنرا، در لايه هاى
مختلفى اجتماعى احساس مى كنيم.
بايد اظهار داشت كه: يگانه اهميت ارزش هاى تاريخى، عبارت از پند و عبرت از اشتباهات گذشته گان است.
از سويى ديگر واقعات تاريخى، به درد ما نمى خورد؛ زيرا مربوط به گذشته گان است ودر زندگى كنونى ما
كدام اثری ندارد.
پس ما بايد از گذشته بياموزيم و نه به آن افتخار كنيم؛ وحقايق را براى نسل جوان با در نظرداشت ، ارزش هاو
ضروريات بشر امروزى، در ذهن شان، ذهنيت سازى كنيم.

همان طوريكه پاب از تعصب كليسا در مقابل گاليله، معذرت خواست. همان طوريكه حكومت و زمام دارانی
استراليا،منحيث وارثين حكومت هاى سابق، از بومى هاى اصيل استراليائى معذرت خواست. ما هم بايد جرعت
وشهامت آنرا داشته باشيم،تا مظالم و تعصبات حكومت هاى گذشته را محكوم، و در صورتى كه ضرورت باشد،
معذرت خواهى كنيم.
زيرا وحدت ملى بر اساس تبليغات ضد پاكستانى، برسر كردن قره قلى، اراذل سالارى، پندهاى مذهبى، اكثريت
واقليت، اصل برادر بزرگ وكوچگ، ترجيحى ارزش هاى يک قوم بر ديگران، غصب و انحصارقدرت وسر
انجام با آهنگ هاى رپ بيژن جان قندزى، تامين نمى گردد!!!

ما بايد به خاطر صلح و وحدت ملى،از نظريات انديشمندانى علوم سياسى استفاده نمايم. ما نبايد ارزش هاى دموكراسى را با ارزش هاى قبيله يى و ارزش هاى مذهبى خلط كنيم. ما بايد هر سيستم ادارى( متمركزغيرمتمر كز) كه به نفع مردم افغانستان باشد، و ما را بسوى پيشرفت سوق دهد، بدون تعصب آنرا به كار گيريم!!!

زيرا سيستم حكومتدارى،مانند سيستم ارگانيزم انسان مى باشد؛هرگاه غرايزى انسان اشباع نگردد؛بدن نمى تواند
در مقابل عوامل خارجى استاده گى نمايد؛ در نتيجه انسان به انحراف كشانيده شده، سر انجام انسان مى ميرد.
سيستم حكومت دارى نيز نظربه شرايطى زمان و مكان، دچار اشكال مى گردد. پس براى ارباب قدرت لازم
است؛ تا نظر به شرايط زمان ومكان و واقعيت هاى جامعه، به ايجاد قوانينى جديد دست بزند.

درغير آن سيستم حكومت دارى با نظامى فرسوده به بحران مى انجامد؛ و سبب اختلافات سياسى، اجتماعى،
اقتصادى و مذهبى مى گردد. هرگاه از راهى معقول و مدنى جلو آن گرفته نشود؛ اين دولت ها، محكوم به زوال
و تجزيه خواهد بود.

حميد نوابی «کاتوزيان» در سال 1975 درشهر کابل تولد، تحصيلات لسانس ،رشته حقوق و علوم سياسی ، بعد از سال 2000 به خارج مهاجر شد .

آنلاین :

Hamid Katozyan site spip

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • بنده نیز این نظر تانرا صد در صد تائید میکنم. " يگانه خدمتى كه آقاى كرزى بعد از اين كرده مى تواند آنست، كه اقاى كرزى در انتخابات٢٠١٤ بدون قيد و
    شرط از اقاى بشردوست پشتيبانى كند؛ تا يک تيم جديد افغانان وطندوست بى طرف قدرت سياسى را حاكم شود."
    زیرا طوریکه تشریح دادید، نه تیم کرزی و نه تیم مخالف کرزی به درد آینده مردم افغانستان نمیخورند. آزموده را نباید بار دیگر آزمود.
    بقیه مقاله تان خیلی عالیست.

  • محمود کرزی یک شخص استفراق شده از جامعه افغانی ، بلخصوص جامعه پشتونی است، ممکن نیست که یک دزد از یک قهرمان ملی خود توصیف بکنه، احمدشاه ابدالی در عصر خود اسلام را به نیمه قاره هند رساند، یک امپراطوری بزرگ ساخت، مسلمانان هند را از چنگال هندو و سکها رها نمود، ولی اینجناب در همین عصر متمدن ، تولیدات خودشان هم به همه مردم معلوم است ، صداقت ایشان را هم همه میدانه ...

  • در سخنان آقای محمود کرزی هیچ گپ و سخن جدیدی وجود ندارد! از تمام سخنانش تعفن قبیله سالاری و برتری جویی اوغان سالاری مشام انسان های ازاده و با شعور را آزار میدهد! این ما هستیم که اینقدر حقیر و کوچک شده ایم که به چنین اراجیف اهمیت و ارزش قایل میشویم! این استبداد اوغانی خورد و حقیر مان نموده است؟؟!!!

  • ﻣﺤﻤﻮﺩ ﻛﺮﺯﻱ اﺷﺘﻬﺎﻳﺖ ﺑﻨﺪ اﺳﺖ ﺩﻳﮕﺮ اﻳﻦ ﻣﻠﺖ.ﺭا ﭼﻲ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻳﺪ. ﻛﻪ ﺩاﺭ ﻭﻧﺪاﺭﺵ ﺭا ﻓﺮﻭﺑﺮﺩﻳﺪ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﺑﺮاﻱ ﺣﻔﻆ ﻭﺑﻘﺎﻱ ﺛﺮﻭﺕ. ﺣﺮاﻡ ﺧﻮﺩ ﺑﻴﻤﻪ ﻧﻴﺮﻧﻚ ﻭﻓﺮﻳﺐ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﺷﺪﻳﺪ. ﺗﻒ ﻟﻌﻨﺖ ﺧﺪا ﺑﺮاﻳﻦ ﺑﻲ ﺣﻴﺎﻳﻲ. ﻫﺎﻱ ﻛﻪ اﺯ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﻧﺪاﻥ ﻏﺪاﺭ ﻭﻫﻴﻠﻪ ﻛﺮ. ﺳﺮ ﻣﻴﺰﻧﺪ. ﺳﺒﺎﻭﻥ

  • چمبرعلی خان دربارهء احمدخان ابدالی چنین ارشاد میفرمایند:
    " احمدشاه ابدالی در عصر خود اسلام را به نیمه قاره هند رساند، یک امپراطوری بزرگ ساخت، مسلمانان هند را از چنگال هندو و سکها رها نمود، "
    جواب: آن بیچاره که سوراخ کوچک مقعد خودرا درجوانی نزد نادر افشار ترک تبار بچه باز حفظ کرده نتوانست، اسلام را چگونه به هندوستان برد؟ آیا قبل از او اسلام به وسیلهء تجار عرب وبعدا محمود غزنوی به هندوستان نرفته بود؟ سوال دیگراینکه بعدازجنگ پانی پت چرا دوباره عقب نشینی کرد وتخت دهلی را بار دیگر به هندوها بخشید؟
    آیا همان جنگهای دزدانه بخاطر بدست آوردن طلا ونقره زمینه را برای ورود استعمار انگلیس درهندوستان مساعد نساخت؟ آیا اگر ظهیرالدین بابر زنده می بود انگلیس ها جرأت نفوذ ولشکرکشی به هندوستان را میداشتند؟
    چرا میخواهید که درقرن بیست ویک حافظهء تاریخ را مسخ نمائید؟
    با احترام
    پرویز بهمن

  • کرزی ها دور دهان مردم را عسل میزنند. وقتی از پل تیر شدند، همان آش و همان کاسه است.
    چمبره ، اگر ابدالی راه را برای انگلیس باز نکرده بود، حالا تمام هند هم مسلمان بود و هم فارسی زبان.
    انگلیس پادشاهان افغان را پیدا کرد و از طریق انها اسلام را در هند نابود کرد. پاداش ابدالی هم غنیمت های جنگی بود که لشکریان افغان به خانه خود میاوردند. این سیاست تا امروز دوام دارد تنها به جای پادشاه، ریاست جمهوری امده و سیاهی لشکرش همین طالبان مسلمان هستند.
    پس همان آش و همان کاسه.

  • shoma koletaan khar asted wa az kone sag afteded!!

    آنلاین : www.http:missonessentialpersonnel.com

  • نویسنده ی این مطلب با ارزیابی احساساتی ازگفته های یک فرد معلوم الحال به گونه ی شگفت آوری دچار خوشخیالی شده است . تجربه ی حکومت داری کرزی و دستاورد های " درخشان" او نشان می دهد که این قماش افراد هنگام نیاز وبه هدف ابقای قدرت خانوادگی و قبیله ای حاضر اند برای تحمیق عامه حتا به پدر ومادر خود هم فحش ودشنام نثار کنند و گاه یک صد وهشتاد درجه - به صورت مقطعی - از خود چرخش فکری نشان دهند ولی ماهیت آنان همان است که تا کنون بوده است .این خانواده ی غدار وفاسد درپی موروثی ساختن قدرت است وبس .

  • با درود و عرض ادب .
    تحلیل علمی و منطقی همین است که نگاشته اید .
    « ... درجايى كه منافع آن ها ايجاب مى نمود مردم را برعليه خارجى ها قرار داده، وقتيكه منافع شان تامين مى گرديد؛ با معامله با خارجى ها، منافع واستقلال كشور را به خارجى ها به قيمت حاكميت خويش، به بهائی ارزان مى فروختند. »
    جان مطلب همین است . دوازده سال آغای کرزی پاپی آمریکا بود و در سال اخیر برای جلب افکار عمومی ، آمریکا را اشغالگر خطاب می نماید .
    « ... برادرا ! امریکا به خاطر حفظ منافع خود به افغانستان آمده . امریکا درین جا می مانه .... »
    یک کسی نیست ازین رستورانچی پس کوچۀ مرینلند بپرسد که : ترا کی رییس جمهور ساخت ؟ مگر تو و خلیل زاد ، دروازه باز کن استعمار نبودید ؟ ارواح داکتر نجیب الله ترا بشرماند که گفت : من روس ها را از مملکت کشیدم ، لیکن شما امریکایی و اروپایی و عرب و پاکستانی ها را با خود نیاورید ....
    و ، سخنان محمود کرزی اگر درست هم باشد ، نیرنگی بیش نیست . قول معروف : دزد هم می گوید خدا ، صاحب کاروان هم می گوید خدا .
    با محبت .

    • جرءت ، اشتباه تایپی به ( جرأت ) اصلاح گردد .
  • جهنم از تو شد بی گفت وگو مردار ای پشتون
    توای وحشی توای قاتل تو ای خونخوار ای پشتون
    نجاست از دهانت می چکد در دامن ميهن
    زبس در زندگی خوردی ازان بسيار ای پشتون
    ازان آتش که در دادی به جان ملت وکشور
    کنون سوزد سراپای تو ای مکار ای پشتون
    بود در گردنت از شعلهء لعنت بسا زنجير
    به حلقت از شرارجان ستان افسار ای پشتون
    گلويت رافشارد چنگ مظلومان که دردنيا
    نمودی حلق شان را آشنا با دار ای پشتون
    به زير پای مظلومان کنون افتاده يی شايد
    به پطلونت نمايی دمبدم ادرار ای پشتون
    برآراز خاک ذلت سر ببين زان کشت خونينت
    نباشد حاصلی جز وحشت وکشتار ای پشتون
    فغان وناله ونفرين درخون خفتگان آنجا
    دهد روح پليدت را بسی آزار ای پشتون
    نه تنها تو الاغ آسا کشی بار گناهانت
    که احمد خان ملتاني هم آنجا می برد اين بار ای پشتون
    به ذلت گرچه اکنون خفته يی در زير پای مرگ
    مریدانت مگر ديوانه اند وهار ای پشتون
    چه شد آن غرزدنت هايت کجا شد آنهمه غوغو
    صدايی برنياری از گلو يک بار ای پشتون
    کنون لعنت فرستی برخود وراهی که می رفتی
    چوپيچد برسروپای کثيفت نار ای پشتون
    کنون ازکردگارمنتقم زنهار می خواهی
    که خلقش را ندادی هيچگه زنهار ای پشتون
    چه حاصل شد زجاسوسی ترا ای بندۀ اغيار
    سوای لعنت وجزننگ وغير از عار ای پشتون
    کنون چون موشٍ بيجانی به چنگال اجل دربند
    چرامانند سابق نيستی کفتار ای پشتون
    دوچشمانت دوتا گودال ترس انگيز را ماند
    دهانت گشته همچون دان کونت غار ای پشتون
    درآنجا می سزد با مار وگژدم همنشين باشی
    که بودی درجهان برجان ملت مار ای پشتون
    نگردد ازدعايی روح ناپاکت گهی خرسند
    که بودند از تو ابنای وطن بيزار ای پشتون
    زخيرات سگان وز رقص دام ودد بود قبرت
    هميشه بهره ور، پيوسته برخوردار ای پشتون
    وطن ويرانه شد از دست تو ويرانه گورت به
    برويد برفرازش صد جهنم خارای پشتون
    بيفتد شعله بر خاکت زآه ملتی مظلوم
    که آتش خيزدش از هربن ديوارای پشتون
    فرازخوابگاهت گنبد نفرت به پا سازد
    تما م نسل های ملت بيدار ای پشتون
    و تو ای مرده گاو! طالب خواهی ماند درتاريخ
    مثالی ازبرای خدمت اغيار ای پشتون
    طالب است منفور جهان تا درجهان باشد
    نشان کوچکی زين ديو آدمخوار ای پشتون

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس