طالبان به امر "خدا و رسول" جنایت می آفرینند
بخش دوم
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در پایان بخش نخست این نوشتار پرسشهایی مطرح گردید مبنی بر اینکه چرا طالبان جنایت می آفرینند ؟ و این جنایات و حملات انتحاری خویش را چگونه توجیه مینمایند؟ و منبع الهام آنان در کجا نهفته است؟ که اینک سعی خواهیم نمود تا در حد توان خویش پاسخهایی درخور و به دور از تعصبها و جانبگیریهای تنگ نظرانه برای این پرسشها جست و جو نماییم.
پیش از پاسخ دهی به پرسشهای یاد شده باید خاطر نشان نماییم که اکنون دیگر حتی آنانی که از سطحی ترین بصیرت سیاسی برخوردارند، یقیناً به این باور رسیده اند که این گروه نابه کار زاده و پرداختۀ پلانهای شوم و منفعت نگرانۀ استراتیجیکی هستند که علی الرغم ظاهرآراسته ویکدست آن ؛ به گواهی رویداهای واشنگتن و نیویارک درسپتمبردوهزارویک وپس لرزه های تا کنونی آن ، مملو ازخلاها و تناقضات جدی ومتنوع بوده و سالها پیش ازجانب حلقات تصمیم گیرندۀ ایالات متحدۀ امریکا و شرکایش مطرح و با هزینۀ ملیونها ریال از درآمدهای باد آورده نفتی عربستان سعودی و زحمات شباروزی کارشناسان نظامی پاکستان به منصۀ اجرا گذاشته شده است . لذا این خود بیگانه گان دهشتگربه هیچ صورتی ممثل و نمایانگر خواستها و آرمانهای واقعی توده های مردم و یا آنگونه که خود مدعی اند «مدافعین استقلال کشور در برابر اشغالگران بیگانه ...» بوده نمیتوانند. مگر در عین زمان باید یاد آورشد که بدون شک اکثریت مطلق افرادی که در صفوف مقدم طالبان قرار دارند متعلق به تهی دست ترین و فقیرترین اقشار و طبقات جامعه میباشند که در نتیجۀ فقر مادی و دل شکسته گیها و ناامیدیهای متنوع و سرخورده گیها و محرومیتهای گوناگون اجتماعی و سیاسی و احساسات و خونگرمیهای میهن دوستانه و خداپرستانه و دهها عامل دیگر فریب نیرنگها و حقه بازیها و مغز شویی های مبلغین اسلام ناب محمدی را خورده و به صفوف طالبان جذب شده اند.
همانگونه که در بخش نخست این مقال یاد آور شدیم افراد طالبان، رهبران عقیدتی آنان و سازمانها و گروههای علنی و مخفی همفکر و همعقیدۀ آنان در منطقه و جهان، که در هالۀ غلیظ و ضخیمی از خود بیگانه گی مطلق قرار داشته و به تأسی از آموزه های صریح و روشن قرآن و سنت پیامبر اسلام تمام هست و بود خود را مدیون دین اسلام میدانند و آنانی را که به گفتۀ ایشان به "دین مبین اسلام مشرف نشده اند"، منفور و منحوس پنداشته و از ته دل با آنان دشمنی میورزند و کوچکترین صدای اعتراض مخالفین خویش را با لعنت و نفرین و توهین و تکفیر و در نهایت با گلوله و شمشیر و انفجار و انتحار پاسخ میدهند، اینان طبعا أعمال خشونت بار و تروریستی خود و همطرازان خود را که در آیات قرآن "جهاد فی سبیل الله" نامیده شده است، نه تنها به گونه یی علنی و آشکار مورد تأیید و پشتیبانی قرار میدهند بلکه به آن میبالند و مباهات مینمایند و انجام دهنده گان آنرا مورد نوازش و تفقد نیز قرار میدهند.
آری! طالبان این فرزندان راستین اسلام و این پیروان فدا کار و جان بر کف رهبر محبوب شان محمد بن عبدالله قریشی از آنجایی که در خود بیگانه گی مطلق و نهادینه شدۀ قرون متمادی به سر میبرند؛ این جنایات را که خود آنرا پیکار مقدس یعنی جهاد مینامند، به زعم خودشان به خاطر رضای خدا و رفتن به بهشت برین و دست یابی به حور و غلمان و جویهای شیر وعسل و شراب و انگبین در زنده گانی بعد از انتحار و کشته شدن و یا مردن، انجام میدهند و غافل از آنند که در حقیقت دست نامرئی بخشی از سرمایۀ مالی جهان (کمپنی های نفتی خلیج، تجار بزرگ و مدرنترین سازمانها و نهادهای استخباراتی نظام سرمایه داری) آنان را ماهرانه به سان عروسکهای بی إراداه به جُنب و جوش آورده و این بیچاره ها دارند در راه تحقق بخشیدن به پلانهای شوم آنان جانهای شیرین خود و دیگران را بیرحمانه قربان مینمایند.
در زمینۀ اینکه آیا اعمال و فعالیتهای آنان در مطابقت با آموزه ها و تعالیم اسلام ناب محمدی قرار دارد یا در مغایرت با آن، نخست از زبان خود ایشان باید شنید که خویشتن را چگونه و به چه صفاتی شناسایی و تعریف مینمایند. و سپس آن تعاریف و خود ستایی ها را با محک آیات قرآن و أحادیث پیامبر اسلام سنجیده بنگریم که آیا تا چه حدی مشابهت و مطابقت را باهم میرسانند.
به یقین میتوان گفت که أغلب مسلمانان جهان که از ریشه های اصلی باورهای دینی خویش آگاهی چندانی ندارند به گونه یی نا آگاهانه و تقلیدی و همچنان بسیاری از به اصطلاح علماء و آیدئولوگها و موعظه گران اسلامی به گونه یی عوامفریبانه و شارلتان مئابانه قرآن را کتاب صلح و آشتی و دوستی و برادری و اخلاق و محبت و شرافت میپندارند و جا میزنند؛ حال اینکه درست برخلاف این باور رائج، قرآن در کلیت خویش و به خصوص آن بخشش که در مدینه و پس از مسلط شدن محمد و یارانش بر تارو پود زنده گی باشنده گان این شهر و اطراف و نواحی آن بیان و ابداع شده است، آشکارا پرخاشجو، زورگو و غیر ستیز است و می توان دهها مورد را نشان داد که باصراحت و روشنی تمام پرخاشگری و دهشت افگنی راموعظه نموده و مشروعیت میبخشد.
چنانکه گفته آمد قبل از همه باید دید که طالبان خویشتن را چگونه تعریف و توصیف مینمایند و اعمال دهشت افگنانه و انتحاری هواداران و پیروان خود را چگونه توجیه و تعبیر میکنند، برای این کار بهترین مرجع مقالاتی است که نخبه گان و قلم به دستان طالب به رشتۀ تحریر درآورده و در سایتها و وبلاکهای انترنتی مربوط به این گروه گذاشته اند. چنانکه نویسنده یی به نام محمد داود مهاجر در سایت «إمارت اسلامی افغانستان» در بخش اول مقاله یی تحت عنوان «فدایی عاشق بی مثال» که در دو بخش به نشر سپرده شده است، با طنطنۀ خاص اسلامی خویش به توصیف و تمجید افرادی که به قول او دست به حملات استشهادی میزنند پرداخته و مینویسد:
«امروزه بحثها و سخنهای زیادی در مورد کسانی که به خود بمب بسته و یا بواسطه وسیلۀ نقلیه ایی که مملو از مواد منفجره است در میان دشمنان اسلام، پایگاه هایشان و بر قطار آنان رفته و خود را منفجر می کنند بمیان می آید، هر کس تحلیلی کرده و یا آن را کاملا رد می کند (زیرا متاثر از تبلیغات سوء دشمن شده اند) و یا هم اگر قبول دارد بصورت ساده از کنار آن می گذرد در حالیکه فدائیان از همه چیز خود می گذرند، جان، مال، اولاد و تمام چیز خود را وداع می گویند و بدون در نظر داشتن مادیات با کمال ایمان و عشق به آخرت و دلداگی به جنّات همیشه بهار، نیت خالصانه دیدار خداوند کریم را در دل دارند.» ( 1 )
آقای داود مهاجر در بخش دوم مقالۀ خویش به توصیف و تمجید مبالغه آمیز جوانانی که در نتیجۀ مغزشویی های اسلامی طالبانی حاضر به انجام دادن عملیات انتحاری میشوند إدامه داده و مینویسد:
«این قلب آنها است که مستقیماً از جانب خداوند متعال منقلب می شود و مملو از محبت آخرت و دیدار پروردگار می گردد. زیرا آنها چنان روزها را یک به یک حساب می کنند تا روز عملیاتشان فرا برسد گویا اصلاً مرگی در کار نیست. ما بندگان خدا را می بینیم که بسوی دنیا می شتابند و هرچه داشته باشند مصرف می کنند تا لحظه ای بیشتر بتوانند در دنیا زندگی کنند؛ اما این جماعت (فدائیان اسلام) بر عکس این بسوی موت و مردن در راه الله روز شماری کرده و می شتابند.»
نامبرده در نفی مغز شویی جوانان و نو جوانان مسلمان از جانب سردمداران طالبان به طرز بیشرمانه یی مینویسد:
«بعضی ها ... می گویند مغزهای اینها را با تبلیغات زیاد شستشو می دهند تا برای این کار آماده گردند و … حاشا و کلا، اینها همه فقط تحلیل هایی در چارچوب دنیایی است کوچک که ما در آن زندگی می کنیم در حالکه دنیایی خیلی بزرگتر در انتظار ما است که نوجوانی فدایی آنرا زودتر از ما درک کرده و از این جهت تلاش دارد تا هرچه زودتر به آن دریای بی کران رحمت و کرم اللهی دست یابد. او به حیات ابدی چنان دلبسته که تمام خوشیهای این حیات فانی را فدای آن می کند.» ( 2 )
پس با اتکا به این گفتۀ ایشان میتوان حکم کرد که جناب داود مهاجر و سائر رهبران و پیشوایان طالبان که تاکنون تن به شهادت نداده و نمیخواهند به دیدار پروردگارشان نائل آیند و دردنیای فانی و ناز و نعمتهای "مجازی" آن به سر میبرند؛ هنوز به "حقانیت" آن "دنیای خیلی بزرگتری" که در انتظارشان است پی نبرده و آنرا درک نکرده اند و قلبهایشان منقلب و مملو از محبت آخرت نشده است. و تنها این به قول او "نوجوانان فدایی" و در حقیقت نوجوانان خون گرم و ناآگاهی که مراحل متنوع مغزشویی را در مدارس و باشگاهای دینی از سر گذرانده اند، آنرا زودتر از رهبران و پیشوایان خویش درک کرده و با راه اندازی حملات انتحاری میخواهند هرچه زودتر به "دریای بی کران رحمت و کرم اللهی" دست یابند.
نویسندۀ دیگری به نام حنظله "بدر" در همان سایت ضمن مقاله یی تحت عنوان «منافقین افغانی را بشناسید و از راه آنها بپرهیزیزید!!!» با عباراتی مملو از نارسایی های نوشتاری چنین مینگارد:
«...ای ملت مسلمان افغانستان! روی کار آوردن عده ای به نام مفکرین و علمای اسلامی، که سعی کردند تا برای استعمار رنگ شرعی دهند و اطاعت آن را توام با عدم مقاومت در برابر آن واجب اعلان نمایند. در رأس این جنبش خاین، که ملت مسلمان افغانستان را از پشت به خنجر زدند عبدالله بن أبی نماهای چون سیاف، کشاف، مجددی، وقاد.... قرار دارند. و این جنبش خاین به دین و وطن نه تنها با دشمنان اسلام (یهود و نصارا) دست دوستی و همکاری دراز کردند بلکه بر ضد بهترین فرزندان امت اسلامی که در مقابل لشکرصلیبی امر جاهدو فی سبیل الله و دفاع از ناموس و وطن را انجام میدهند و آنرا تکلیف شرعی میدانند، با بی شرمی تمام این عبادت بزرگ را جنایت توصیف کردند و در بدل مقام و منصب و متاع دنیوی که از طرف باداران صلیب شان داده میشود، قرآن و حدیث را تحریف نمودند و جهاد بر ضد وحشی های صلیبی را وحشت و ترور اعلان نمودند.» ( 3 )
در بالا یاد آور شدیم که پیشوایان و مبلغین طالبان ازمیان فقیرترین، نا آگاه ترین و مأیوسترین أفشار جامعه سرباز گیری نموده آنان را تشویق و ترغیب و در بسا موارد تهدید و ترعیب مینمایند تا به پیوستن فرزندانشان به صفوف آنان رضائیت نشان دهند. حال باید دید که مبنای تبلیغات و موعظه های آنان را چه چیزی تشکیل میدهد و راز مؤفقیت و کامیابی آنان در چه نهفته است که به یک چنین سهولتی اینهمه جوانان و نو جوانان ساده دل و خوش باور را شیفتۀ خویش ساخته مالک الرقاب آنان میشوند و آنان را به کام مرگ و نیستی سوق میدهند.
همه میدانیم که مبنای أصلی تبلیغات آنان را همان آیات قرآن که بدون شک توسط محمد بن عبدالله إبداع و سرهمبندی شده است و نیز گفته های قصار وی که به نام «أحادیث نبوی» شهرت یافته است تشکیل میدهد، و راز مؤفقیت و کامیابی آنان در گام نخست به رادیکالیسم آنان و پیروی صادقانۀ شان ازآموزه ها و تعالیم اسلام ناب محمدی بر میگردد که در اساسی ترین مواردش به جز از یک شارلتانیسم عریان و وقیحانه چیز دیگری بوده نمیتواند، زیرا در چارچوب این آموزه ها از همان آغاز تا کنون جنگ و تجاوز بر دیگران و قتل عام مغلوبین و شکست خورده گان را «جهاد فی سبیل الله»، اشغال، به خاک و خون کشاندن و تصاحب سرزمینها و خانه ها و کاشانه های شکست خورده گان را «فتح و نصرت» ، دارایی ها وممتلکات چپاول شده و به تاراج رفتۀ آنان را «غنیمت و أنفال» و اسیر شده گان شان را «کنیز و غلام» مینامند، و پرداختن به آن و برآورده ساختن آن را یک امر مقدس و حلال و موجب رضای خدا می پندارند. همچنان در ترمینولوژی اسلام ناب محمدی دگراندیشان و کسانی که به باورهای زورگویانه وإهانت گرانۀ اسلام تن نمیدهند «کفار»، «ملحدین»، «مشرکین» و «مرتدین» نامیده شده منفور و مردود و نجس و مباح الدم و شایستۀ کشتن و گردن زدن پنداشته میشوند. باید افزود که مظلوم نمایی های محیلانه و عوامفریبانه و اشک تمساح ریختنهای محمد و سائر رهبران و سردمداران اسلام از آن زمان تاکنون نیز نقش به سزایی در تحقق پیروزیها و به سر رساندن اهداف و آرمانهای عظمت طلبانۀ آنان داشته است. برای هریک از موارد یاد شده میتوان دهها مثال از متن قرآن و گفته ها یا أحادیث محمد بنیانگذار اسلام برشمرد، مگر ما به منظور جلوگیری ازإطالۀ کلام، به مثالهایی چند إکتفا نموده این بحث را به پایان میبریم.
در آیۀ ۶۵ سورۀ انفال آمده است:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ ... یعنی : ای پیغمبر! مؤمنان را به جنگ برانگیز.
در آیۀ ۷۳ سورۀ توبة میخوانیم:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ. یعنی :ای پیغمبر! با کافران و منافقان جهاد و پیکار کن و بر آنان سخت بگیر (با ایشان خشن باش) جایگاهشان دوزخ است و چه بد سرانجامی است!
محمد پس از اشغال شهر مکه و مسلط شدن بر باشنده گان آن إعلامیه یی صادر نمود که بعدها در آیه های بیست وهشتم و بیست و نهم سورۀ التوبة جا داده شده و در آن آمده است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۲۸﴾
قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿۲۹﴾
ترجمة :
اى كسانى كه ايمان آورده ايد حقيقت اين است كه مشركان ناپاكند پس نبايد از سال آينده به مسجدالحرام نزديك شوند و اگر [در اين قطع رابطه] از فقر بيمناكيد پس به زودى خدا اگر بخواهد شما را به فضل خويش بىنياز مىگرداند كه خدا داناى حكيم است (۲۸)
با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز بازپسين ايمان نمىآورند و آنچه را خدا و فرستادهاش حرام گردانيده اند حرام نمىدارند و متدين به دين حق نمىگردند كارزار كنيد تا با [كمال] خوارى به دستخود جزيه دهند (۲۹)
اسلام واقعی که طالبان و همفکرانشان به حق آنرا بازتاب و نمایش میدهند، به جز آموزه ها و تعالیم خودش هیچ عقیده و باورمندی دیگری را بر نتافته همه را مصدر فتنه و شر و فساد می پندارد و آنرا مردود شمرده و غیر قابل پذیرش قلمداد مینماید، چنانکه در آیۀ یکصدو نود سوم سورۀ البَقَرَة آمده است:
وَ قاتِلُوهُمْ حَتّي لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ يَکُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاّ عَلَي الظّالِمينَ.
ترجمه :
و با آنها (دیگراندیشان و دیگر کیشان) پيکار کنيد! تا فتنه باقي نماند؛ و دين، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روشها وباورهای نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشويد! زيرا) تعدّي جز بر ستمکاران روا نيست.
برعلاوۀ آنچه که گفته آمد، محمد در راستای نهادینه سازی و مشروعیت بخشیدن و مقدس جلوه دادن إعمالِ خشونت علیه دیگر اندیشان و مخالفین سیاسی و عقیدتی خویش گفته های قصاری نیز دارد که شماری از آنرا به گونۀ مثال خدمت حضور خواننده گان گرامی پیشکش میداریم.
علی بن أبي بکر الهیثمی(735 – 807 ق) در جلد ششم صفحۀ چهل و نهم کتاب «مجمع الزوائد و منبع الفوائد» خویش حدیث مشهورو متَّفَقٌ علیه محمد را که در اکثر محدثین دیگر نیز آنرا صحه گذاشته اند، درج نموده است که گفته است:
"بُعثتُ بین یَدَیَّ الساعة بالسَّیفِ حتَّی یُعبَدالله وحدهُ لاشریک له و جعل رزقی تحت ظل رُمحی و جعل الذُّل والصَّغارَ علی من خالَفَ أمرِی"
ترجمة :
با شمشیر قبل از قیامت مبعوث شده ام، تا اینکه خداوند واحد لاشریک عبادت شود و روزی ام در زیر سایه نیزه ام قرار داده شده و ذلت و خواری برای کسی است که با دین من مخالفت ورزد.
همچنان امام أبوالحسن مسلم بن الحجاج القشیری النیشاپوری در کتاب معتبر خویش که به نام «صحیح مسلم» شهرت یافته است حدیث دیگری از محمد را تحت شمارۀ 34 – ( 21 ) درج نموده است که گفته است:
"أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله. ويؤمنوا بي وبما جئت به. فإذا فعلوا ذلك عصموا منى دماءهم وأموالهم إلا بحقها. وحسابهم على الله".
ترجمة :
به من امر شده است تا با مردم بجنگم تا باشد که شهادت بدهند که غیر از الله دیگر خدایی نیست و برای من و آنچه که من آورده ام إیمان بیاورند. پس هرگاه این کار را انجام دهند، جانها و دارایی های آنان از جانب من در امان خواهد بود، به جز(در مواردی به موجب احکام اسلامی) مستحق آن باشند و حساب ایشان بر میگردد به الله.
ابوالعباس زین الدین احمد بن احمد بن عبداللطیف الشرجی الزبیدی که کتاب «صحیح بخاری» تآلیف محمد بن اسماعیل بخاری را در کتابی تحت عنوان «التجريد الصريح لأحاديث الجامع الصحيح» خلاصه ساخته است، و توسط عبدالقادر ترشابی به فارسی برگردانده شده است، حدیث شماره (6878) صحیح بخاری را که به نقل از عبدالله بن مسعود آورده است، تحت شمارۀ (2147) گنجانیده است که میگوید: «لا يَحِلُّ دَمُ امْرِئ مُسْلِمٍ يَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ، إِلاَّ بِإِحْدَى ثَلاثٍ: النَّفْسُ بِالنَّفْسِ، وَالثَّيِّبُ الزَّانِي، وَالْمَارِقُ مِنَ الدِّينِ التَّارِكُ لِلْجَمَاعَةِ».
ترجمة :
«هر مسلماني، گواهي دهدکه هيچ معبودي بجز الله، وجود ندارد و من فرستاده ي خدا هستم، ريختن خونش جايز نيست مگر بخاطر يکي از اين سه مورد: اگر انسان ديگري را بکشد،کشته مي شود. فردي که ازدواج کرده باشد و بعد از آن، مرتکب زنا شود و کسي که از دين خارج شود و جماعت مسلمانان را رها کند.
همچنان الحافظ أبي عبدالله محمد بن یزید القزوینی در جلد اول کتابش که به نام « سنن ابن ماجه » شهرت یافته است، تحت شمارۀ ( 168 ) به نقل از عبدالله بن مسعود حدیثی را آورده است که درآن گفته میشود:
((يَخْرُجُ فِي أَخِرِ الْزَّمَانِ قَوْمٌ أَحْدَاثُ اْلأَسْنَانِ، سُفَهَاءُ اْلأَحْلاَمِ، يَقُولُونَ مِنْ خَيْرِ قَوْلِ الْنَّاس، يَقْرَؤُنَ اْلقُرْآنَ، لاَ يُجَاِوزُ تَرَاقِيَهُمْ. يَمْرُقُونَ مِنَ اْلإِسْلاَمِ كَمَا يَمْرُقُ الَّسهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ. فَمَنْ لَقِيَهُمْ فَلْيَقْتُلْهُمْ. فَإِنَّ قَتْلَهُمْ أَجْرٌ عِنْدَ اللَّهِ لِمَنْ قَتَلَهُمْ)).
ترجمة :
در آخر زمان مردمانی بی تجربه ونادان پیدا میشوند که به گفته های خوب مردم سخن میگویند ، قرآن را میخوانندمگردر بارۀ آن تعقل و تدبر نمی کنند و از اسلام چنان می گریزند که تیرازکمان می گریزد پس هرکسی که با آنان روبه رو شود باید آنان رابه قتل برساند زیراکشتن آنان درنزد الله پاداشی برای قاتلانشان در پی دارد.
با در نظر داشت مثالهای فوق الذکر میتوان گفت که طالبان کو چکتری سر پیچی یی از آموزه های پیامبر اسلام نکرده و مخلصانه از وی وخط فکری اش إطاعت و پیروی مینمایند و کسانی که ایشان را نامسلمان میدانند یا از حقیقت این دیانت آگاهی ندارند ویا اینکه از آن به گونه یی ابزاری بهره میجویند.
در اینجا قابل یاد آوری میدانم که ، اگر نظام غیر عادلانۀسرمایه داری با هژمونی جا افتاده و نهادینه شده و مؤسسات غول آسای مالی و نظامی خویش دارد حق مسلَّم ملیونها انسان کارگر و تهی دست را در سراسر جهان می بلعد و دراین راستا از صحنه سازیها و خیمه شب بازیهای ننگین وخطرناکی چون ایجاد و تمویل شبکه های تروریستی یی مانند القاعدة و طالبان و لشکر جنگهوی و سپاه صحابة وغیره وغیره استفاده میجوید؛ این هیولا زاده گان وحشی یک گام از مادر نامهربان خویش جلوتر گذاشته و درعالمی از خود بیگانه گی ، انسان و انسانیت را وآزادی ومدنیت را در کل نشانه گرفته تلاش میورزند تا همه را یکسره به خاک و خون و نابودی سوق دهند.
اکنون که امپریالیستها و سردمداران نظام بربریت سرمایه داری میخواهند تاریخ را یکبار دیگر به گونۀ کمیدی آن تکرار نمایند باید بدانند که این نیروهای شر و فساد و این جوجه های مادر خوار به مراتب وحشی تر و محیل تر از آنند که بتوان تصورکرد.
در اخیر باید گفت که، حال دیگر زمان آن فرارسیده است تا روشنفکران آگاه با همصدایی با جوانان نسل نوین دست به هم داده نخستین زنگهای روشنگری را به صدا در آورند و زمینه های برچیدن بساط سیاه این باورها وآموزه های خشن و بد أخلاق و بی ادب و ضد انسانی را فراهم نمایند. همصدایی ما رعشه بر اندام این کور مغزان واین نعشهای متحرک و هیولاهای کاغذی خواهد انداخت، زیرا من و تو حرف حق را بر زبان میرانیم و طنین این صدا هرلحظه نیرومند تر خواهد شد، مطمئن باشید که این صدا خاموش ناشدنیست.
بدا به حال کسانی که خود را روشنفکر قلمداد مینمایند و هنوز در غفلت و توهم به سر برده یا ابلهانه و بیشرمانه، آشکارا به این باورهای پوسیده سرتعظیم فرود می آورند و یا محیلانه و به گونه یی عوامفریبانه و تحت شعارهای پوچی چون «احترام به فرهنگ توده های مردم» و امثال آن به دین و دین باوری مشروعیت توده یی میبخشند، یا اینکه این عمل زشت را ناآگانه و در یک حالت از خود بیگانه گی انجام میدهند. در حالیکه این باورها صد در صد بر ضد منافع تودها بوده، هست و خواهد بود، لذا آگاه سازی تودها در مورد این باورهای ضد انسانی در حقیقت خدمت به آنان است نه خیانت در حق آنان.
پایان
پيامها
22 آپریل 2013, 12:52, توسط بیسواد
تعفن و گندیدگی جناب مستعار (عزیز یاسین) مشهور به دلاک و کیسه مال یکبار دیگر نمایان گردید!
ای جناب تروفیسور، دانشبند بیعقل و بی منطق
لازم نیست خویش را عالم جلوه دهی چون معلوم است که شما چقدر انسان چرکین و قصی القلب هستید! اگر چیزی بخاطر اتحاد و اتفاق هموطنان داری بنویس در غیر آن جهالت ات قبل از مفهوم گرفتن از متن نوشته شده است نمایان میگردد!
22 آپریل 2013, 17:49, توسط پرویز "بهمن"
جناب عزیز یاسین درآخر مقالهء شان ازخواننده گان چنین تقاضا نموده اند:
’’
خوانندۀ گرامی ! ازحضورشما صمیمانه خواهشمندم تا این مقال را یک بار دیگر نیز با دیدی انتقادی و امعان نظر مطالعه فرموده با تحریر ملاحظات و نقطه نظرهای خویش و إرسال آن به آدرس زیرین، برایم إفتخار بخشید تا همصحبت شما باشم .’’
اما جواب بنده به آقای عزیز یاسین است که :
دل زپر گفتن بمیرد دربدن
گرچه گفتارش بود در عدن
جناب عالی نیز مانند آخوندهای منقبد خوان وروضه خوان شیعه وسنی؛ دیگر چیز جدیدی برای گفتمان ندارید. من در ذیل یکی ازمقالات جناب عالی پیرامون زبان ونقش زبان درتکوین هویت های قومی پرسشهای ابتدایی را مطرح کردم که جناب عالی به بهانه های واهی از پاسخ دادن به آن طفره رفتید. بناء این نوشتهء فعلی تان نیز همان تکرار مکررات سابقهء تان می باشد که درآن یک مشت حرفهای پا درهوا و عوام پسند واحساساتی را برای یک عده عناصر بی خبر وعقده ایی نگاشته اید واز آنها با کمال خضوع وعاجزی تقاضا کرده اید که آنرا مورد نقد قرار دهند درحالیکه شخص جناب عالی به نقد ونقد نویسی واحترام به آراء مخالف باور قلبی نداشته فقط میخواهید که یک عده عناصر بیسواد شما را عقل عالم وروشنگر خطاب کنند . درحالیکه ضرب المثل مشهور این است که ستودهء جاهلان ؛ جاهلان می باشند.
توصیهء دوستانهء من بشما این است که لطفا وقت تانرا به این چرندنویسی ها وخزعلیات عقده مندانه ضایع نکنید ونه هم ازخواننده گان بخواهید تا این چرندیات شمارا به نقد وکاوش بگیرند. اگر واقعا به مطالعه وحقیقت یابی باور دارید وپرده های تعصب وجهالت چشمان تان را کور نساخته است و واقعا از روی تحقیق میخواهید اسلام طالبانی را درک نمائید ازطریق فیس بوک بامن تماس بگیرید وآدرس پوستی تان را بفرستید تا من کتاب ارزشمند دانشمند توانا ومحقق دقیق النظر آقای بشیر احمد انصاری را ( مذهب طالبان) را برایتان پوست نمایم تا با مطالعهء آن اندکی درمورد اسلام طالبانی عقل به کلهء تان بیاید؛ درغیر آن اگر جرأت وشهامت این راهم ندارید بروید به همان غارهای پنهان تان بخزید و بخواب زمستانی تان ادامه دهید؛ زیرا تحقیق ومطالعه؛ کار هرانسان احساساتی ودیوانه نیست.
با احترام
پرویز بهمن
22 آپریل 2013, 22:43, توسط دشمن ادم احمق
با درود و سلام خدمت اقای عزیز یاسین گرامی و اروزوی موفقیت برای شان در امور اگاه سازی هموطنان زجر کشیده ما باید به سمع پرویز بهمن احمق برسانم که تو هر انتقادی که از اقای یاسین نموده ای در قسمت خودت وارد تر است. تو شخص مریض و مالیخولیای که وجودت از تنفر قومی و زبانی و مذهبی اگنده است. در همین سایت انقدر چرندیات گفته ای که حد انرا من شرح نمیتوانم. به چه علت اقای یاسین را دلاک و کیسه مال وغیره نوشته ای؟ ای چوچه سگ کارمل ! مگر این شغل های یک عده مردمان فقیر و بینوای ما مبدل به فحش شده اند؟ تو چه قسم انسان خبیث هستی که بجای کمک و دلجویی از کارگر ان ناداری که به قول تو دلاک و یا کیسه مال میباشند ، به شغل مظلومانه شان اهانت میکنی؟
گوش کن بهمن خر! تو باید به جواب نقد با معنی و مستدل اقای یاسین، جواباتت را در قالب خرد و منطق و اداب مینوشتی که من در بین هر دو نوشته به بهترین شان موافق میبودم. من با مطالعه نظریات تو اگر درست میبودند به اقای یاسین مینوشتم تا اشتباهات خودش را اصلاح نماید. مگر تو خر مفلوک به جز از اهانت نویسنده حرفی دیگری نداری. حتی نتوانستی چند ایت بالا را به شیوه خودت معنی نموده و دلائیلی به رد تحلیل اقای یاسین مینوشتی.
من هم با این نوشته پاسخ بیعقلی های ترا به همان طرز خاص خودت دادم. تا بدانی که مردم از شیوه احمقانه تو حمایت نمی نمایند.علاوه بر ان بجای تحریر جواب خودت ، دست به نوشته یازنه ات بشیر انصاری برده ای. حالا اگر تو خودت این کتاب را خوانده ای لطف کن و نظر به همین کتاب ات جواب رد به ایات کثیف بالایی ارائه کن در غیر ان مثل بقیه خاموش باش.
بهمن دروغگوی! موضوع دیگر اینکه تو مدعی استی که گویا اسم تو مستعار نیست. تو در جواب همین نوشته من ادرس ات و نمبر تیلفونت را بگذار و من برایت زنگ میزنم. اگر همه درست بودند من هم نمبر تیلفون و شهرتم را در همین جا خواهم نوشت. خبیث دروغگو و سگ دروازه کارمل مفعول.
بهمن الاغ! چرا این عکس از مسابقه بوکس را اینجا گذاشته ای ؟ به واقعیت که شما نوکران قدیم روس و سوسیال خوار های عصر حاضر هیچ نوع حیایی ندارید.
23 آپریل 2013, 12:23, توسط پرویز "بهمن"
دوست عزیزیکه زیرنام دشمن احمق پیام گذاشته اید!
ازکجا معلوم که خودت عزیزیاسین نباشی. اگر تو اینقدر دیده درا وبی حیا هستی که فرق میان نام من ونام پیامگذار دیگررا که بنام « بیسواد» پیام گذاشته نمیکنی پس ازکجامعلوم که خودت نیز عزیزیاسین نباشی.؟شاید بهتر بود که به عوض انتخاب نام مستعار دشمن احمق دوست احمق را برخویش بر می گزیدید.
توصیهء من به جناب شما این است که باید هرچه عاجلتر به یکی ازمراکز علاج امراض روانی مراجعه کنی که سخت وضع مزاجی ات خراب است.
من درسایت کابل پرس? بنام خودم پیام نوشته ام وبنام خودم تاکنون اضافه تر از ۹۰ مقاله نوشته ام که همه اش پیش چشمان تان حاضر و آماده است . تنها با دشنام دادن وفحش دادن نمیتوانید ازاهمیت مقالات بنده بکاهید. مقالات بنده تا آن اندازه در گرونج قبیله گرایان فاشیست کار کرده که هرکدام شان ازمدیر سایت دعوت گرفته تا اوغان جرمن وبینوا ولر وبر وتول افغان گاهی راه فرار را جستجو نموده وگاهی هم از راه عذر ومعذرت درصفحهء فیس بوکی ام پیش می آیند. تنها اگر بدشنامهای ناموسی تو میشد که مقالاتم بی ارزش وبی محتوا جلوه نماید باید حالا شوهران ننه جانت ازخوشی زیاد رقص اتن میکردند. عبارت شوهران ننه ات را بخاطری بکار بردم که خود جنابعالی نیز چنین دشنام را بمن روا داشته ایی.
درحالیکه من آن دشنام را بخاطریکه بیشتر عقده مند شوی به کلام معقول تبدیل نموده و درجواب آن ؛خدمت تان عرض می نمایم که بنده متاسفانه خواهری ندارم تا یازنه ایی داشته باشم. قرار گفتهء والدینم قبل ازتولد من یکی ازنوازادان شان که دختر بود درشیرخواره گی پدرود حیات گفته بود که بعداز او من تولد شده ام.واگر خواهری میداشتم داشتن یازنه ازجنس انسانهای بزرگ وپژوهشگر باعث افتخار وسربلندی انسان می باشند نه باعث ننگ. اما داشتن چندین شوهر درآن واحد برای یک زن عیب است که مادر محترمهء تان آز آن برخوردار بوده وازهرشوهری طفلی ونوازادی بدنیا آورده ولی درتربیه واخلاق وی نکوشیده است. اگر جناب عالی در دامان یک مادر سالم وپاک طینت بدنیا می آمدید هرگز چنین عقده ایی با مخالفان تان برخورد نمیکردید. طبعا جناب عالی از داشتن چندین پدر برخورد می باشید . من با قاطعیت حکم میکنم که جناب عالی شخصا پدر خودتان را نمی شناسید وحتی درعمر خویش وی را ندیده اید. زیرا عقده های روانی شما ناشی از همین کمبود روحی است. بناء شما قبل ازهرچیز باید علاج مرض خودتان را بکنید تا بحیث یک انسان سالم درجامعه عرض نمائید.
با احترام
پرویز بهمن
24 آپریل 2013, 01:40, توسط bashar
محترم بيسواد ,برويزبهمن ودشمن ادم احمق!
باتوهين وتحقير شخصيت خودرا ذليل مينماييد. بياييد منطقى باشيم هر كسى يك فكرى دارد ببينيد بين خلفاى راشدين اختلافاتى وجود داشت
بين لينن وتروتسكى -بين استالين وخروسشوف بين حفيظ الله امين وتره كى كه همه دركليات باهم متفق بودند. اما يك سلسله حقايق تلخ هستند كه از سالهاى سال در مغز استخوان ما جا كرفته
اما امروزه غلط ثابت شده تحمل ان سخت است بايد صبور وبردبار بود .مسائلى كه در بالا عزيز ياسين مطرح كرده قابل غور وبررسى است
اكر غلطى كرده اورا بايد با منطق ودليل هدايت كرد واكر ايات قرانى را تحريف كرده انرا بايد تصحيح كرد. با توهين وتحقير موضوع را به طرف ديكر نبريد
موضوع بسيار مهمى است كه باعث روشن شدن افكار جوانان ميشود.در اسلام مسائل اين جنينى بسيار است كه بايد با دقت مطالع وتحقيق صورت بكيرد.مسئلهء
تكرار مكررات نماز, حفظ قرانكرىم بدون اينكه بفهمد جه معنى دارد, كرفتن روزه ومسئله رفتن به معراج ومسئلهء جن وغيره كه بايد درمورد هركدام بحث اى جداكانه
24 آپریل 2013, 07:36, توسط .
بهمن یک مریض روانی و در عین زمان یک اوباش است. با این نوع پرخاش ها روان مریض خود را تسکین میبخشد.
24 آپریل 2013, 15:02, توسط پرویز "بهمن"
جناب بشر!
قبل ازهمه به فرمایشات تان توجه فرمائید
:....... اما امروزه غلط ثابت شده تحمل ان سخت است بايد صبور وبردبار بود .مسائلى كه در بالا عزيز ياسين مطرح كرده قابل غور وبررسى است
اكر غلطى كرده اورا بايد با منطق ودليل هدايت كرد واكر ايات قرانى را تحريف كرده انرا بايد تصحيح كرد. با توهين وتحقير موضوع را به طرف ديكر نبريد
موضوع بسيار مهمى است كه باعث روشن شدن افكار جوانان ميشود.در اسلام مسائل اين جنينى بسيار است كه بايد با دقت مطالع وتحقيق صورت بكيرد.مسئلهء
تكرار مكررات نماز, حفظ قرانكرىم بدون اينكه بفهمد جه معنى دارد, كرفتن روزه ومسئله رفتن به معراج ومسئلهء جن وغيره كه بايد درمورد هركدام بحث اى جداكانه
حال پرسشی که ازشما مطرح میشود جناب آقای عزیزیاسین چه چیزی جدید تری وتازه تری ازسخنان آقای بهرام مشیری شجاع الدین شفا ودیگر بی خدایان همزبان ایرانی ما درچانته دارند؟
نقل نمودن آیات قرآن به شکل بریده وقطع شده بدون ذکر آیات قبلی وبعدی بدون ذکر موارد شان نزول آن چه ربطی به مسایل تحقیق وپژوهش دارد؟
جالب این است که این اشخاص با این دشنام های بی سرو بی پا خودشان را عقل عالم تصور میکنند وخدا پرستان را احمق ونادان آیا این خودش توهین وتحقیر به مقام انسان نیست؟ یا اینکه شاید درمکتب شما توهین صرف باید ازجانب بی خدایان صورت بگیرد ودیگران باید چشم بسته سخنان بیهوده ولاطائلات عقده گشایانهء آنها را با جبین گشاده کورکورانه بپذیرند تا خلل به مزاج لطیف شان وارد نگردد این چه انصافی است که شما آنرا درحق دیگران روا دارید. نشود که جناب عالی همان عالم افتخار دیوانه باشید که هم به میخ میکوبد وهم به نعل. هم دعوای مسلمانی دارد وهم احادیث پیامبر را بدون داشتن کدام معلومات علمی وجدا نمودن سره ازناسره قبول ندارد این چه روش تحقیق است؟
مگر جوانان را چگونه میخواهید به روشها ومیتودهای تحقیقی آشنا بسازید.
جناب عالی فرموده اید که جناب عزیز مسایل خیلی مهم را مطرح کرده که قابل غور وبررسی است.
به نظر من ایشان هیچ چیز مهمی را مطرح نکرده اند. یک مشت کلمات توهین آمیز؛ غیر تحقیقی وهتاکانه برمقدسات مسلمانان زیرنام روشنفکری وچپ اندیشی من چیز دیگری درین همه لاطائلات گوییهای جناب عزیز یاسین نیافته ام.
خوب است بخاطر اطمئنان خاطر شما خلص افکار ومقالات تکراری جناب عزیزیاسین من خودم خدمت شما عرض نمایم تاهیچ شکی در ذهن تان باقی نماند.
خلص اعتقادات جناب عزیزیاسین ازینقرار است:
حالا شما بفرمائید که آیا یک انسان عاقل وبیطرف درقرن بیست ویک که عصر انقلاب درتکنالوژی معلوماتی است این چنین سخنان پادرهوا را می تواند کورکورانه بپذیرد؟
آیا این سخنان چیز جدید وکدام کشف جدید اند؟
بازهم ازمحضرجناب شما این پرسش را مطرح می نمایم که عزیزیاسین بیچاره که خودش را بنا به قول مخالفانش درهفت پردهء عصمت وطهارت وهفت لحاف ضخیم پیچانده است چه چیز جدیدی از جناب بهرام مشیری همزبان ایرانی ما که خیلی شجاعانه وبا حضور فزیکی خود در ویدیوکلیپ های یوتوب خود همین سخنان را تکرار میکند برای گفتن دارد؟
چرا عزیزیاسین از ابعاد قومی مشکل افغانستان طفره میرود؟
چرا عزیز یاسین به عوض پرداختن به اصل مشکل دریک کشور چند قومی وچند زبانی وچند فرهنگی به فروعات چسپیده است؟
نشود که ایشان یک ضلع دیگر توطئهء شؤونیست های پشتون باشند که بخاطر انحراف اذهان ازاصل مشکل دنبال پخته نمودن نان مراد خودشان زیر عنوان کمونیسم وبیخدایی واتاییسم درتنور داغ اوضاع فعلی باشند وبار دیگر دریک تسلسل و دور باطل جدید شاهد برقراری یک استبداد خونین دیگر به بهانهء ازبین بردن مظاهر خرافی دین به نابود سازی پای بست ایوان تاریخ وفرهنگ ملیتهای مظلوم وبیچارهء غیر اوغان درین سرزمین مان باشیم؟
چنانچه که چندماه قبل ازکابل یک دانشجوی پشتون بنام رحمانزی ازدانشگاه کابل به اندازه ای در تب قومیت وافغانیت می سوخت که پست ترین دشنامها را برپیامبر بزرگ اسلام وقرآن ومسلمانان درکابل پرس ازخودش ثبت کرده است.
بناء افکار وعقاید جناب عزیزیاسین باروح وطینت من سازگار نیست. این افکار وعقاید عقده ایی هیچ حرفی برای گفتن ندارد. من با چنین افکار هیچ سخنیتی ندارم وچنین بیماران روانی را توصیه میکنم که ازخواب گران زمستانی شان برخیزند وبیشتر مطالعه نمایند.
فرهنگ وزبان پربار من آنقدر با اسلام درآمیخته است که جدا نمودن آن ازهمدیگر مانند جدا نمودن روغن ازشیر است. بیجا نبود که پیامبر بزرگ اسلام زمانی که سلمان فارسی غیرعرب را برای بار نخست ملاقات کرد وبرای نخستین بار ازخبرهء نظامی اش درعزوهء خندق استفاده برد این قول جاودانی را درحق او وهمهء هم تباران وهمزبانان وی گفت که:
لوکان العلم عندالثریا له رجال من ابناء فارس
اگر علم در ثریا هم باشد برای پائین کردن آن ازستارهء ثریا بزمین مردانی ازفارس پیدا میشوند.
واقعا زمانی اسلام به سرزمین های غیر عرب خصوصا مناطق فارس قدیم وخراسان می رسد این پیشگویی پیامبر اسلام تحقق می یابد وازمیان امت غیرعرب وی شخصیتهای بزرگی مانند بوعلی سینا وخوارزمی والبیرونی و خیام ظهور میکنند. به عبارت واضحتر میتوان گفت زمانی مردم این دیار به اسلام مشرف میگردند با فرهنگ وتقالید نیکوی شان اسلام بیشتر جلایش پیدا میکند. رجال وشخصیتهای بزرگی درعالم اسلام ظهور میکنند که حتی فلسفهء یونان باستان را ترجمه میکنند. موج بزرگی از علم ومعرفت سرتاسر قلمرو اسلامی را فرا میگیرد که بعداز ظهور چنگیز همه چیز با خاک یکسان میشود.
بناء من متاسفانه هرگز نمیتوانم این سخنان پا درهوای یک شخصیت مجهولی بنام عزیزیاسین را که درضدیت با روح وفطرت من چرندیات می نویسد کورکورانه قبول نمایم ویا اینکه به آن ارزش نقد ونقد نویسی بدهم. نقد ونقد نویسی همیشه به نظریات وافکار تازه ارائه میگردد آنهم ازجانب اهل تخصص . بناء شما میتوانید وقت گرانبهای تان را صرف مطالعهء همین چرندیات عزیزیاسین نمائید واین حق شماست ودر انتخاب خویش آزاد استید ولی این حق را ندارید که آن را بنام نظریات جدید وسخنان مهم وتازه وقابل غور بردیگران تحمیل نموده وبا تردسی آنرا بردیگران بقبولانید.
با احترام
پرویز بهمن
24 آپریل 2013, 16:40, توسط safari
نويسنده اي گرامي عزيز ياسين!
نوشته شما را خواندم، تحليل شما بسيار ساده لوحانه و عقده مندانه است اما صرف به توانايي نويسندگي تان مي توان اميد وار بود.
در مورد نوشته تان لازم بود نكات ذيل را بيان كنم:
1. شما در اين نوشته به مذمت جنگ و خشنونت و قتال پرداخته ايد و سپس با ذكر آيات و روايات ديني در اين مورد، نتيجه گيري كرده ايد كه اسلا م دين خشنونت و قتال است.
دوست گرامي! اين برداشت شما از جنگ و خشنونت بسيار خام و كودكانه است و سپس تحليل شما از اسلام نيز نادرست و عقده مندانه مي باشد.
درست است كه جنگ و خشونت در افكار عمومي و اخلاق زيست باهمي يك چيز ناپسند است اما از نگاه علمي اولا اساس تاريخ و دولت ها بر بنياد نزاع و جنگ نهاده شده و ثانيا دوام ملت ها نيز بر علاوه اقتصاد و فرهنگ پويا در داشتن توان جنگي در برابر دشمنان خارجي است.
از منظر جامعه شناسي جنگ، جنگ وخشونت به عنوان يك ابزار بسيار مهم و اساسي در طول تاريخ مورد استفاده بوده و بعد از اين نيز مورد استفاده قرار خواهد گرفت. از سوي هم در دنيا ثابت شده ملت هاي كه توان جنگيدن و دفاع از خود را نداشته باشند نمي توانند زندگي آرام و مرفه داشته باشند.
بناً، خواهش من از شما اين است كه نخست خود را از شر اين جزميت نجات دهيد و معلومات خود را از جهان و مسائيل ديني، سياسي، نظامي و اقتصادي دقيق بسازيد، آنگاه در مقام داوري بنشينيد. تصوري جزمي كه شما از جنگ و خشونت داريد و بر اساس آن با ياد آوري آيات و رواياتي در اين خصوص، اسلام را دين خشونت و آدم كشي معرفي كرده ايد، بي نهايت سطحي و كودكانه است. امروزه كشور هاي كه داعيه دار حقوق بشر، صلح و دموكراسي هستند بيش از همه كشور ها و آدم ها از جنگ و خشونت براي رسيدن به منافع سياسي و اقتصادي شان استفاده مي كنند. اين كشور ها پيشرفته ترين سلاح ها را در اختيار دارند و بالاترين مصرف را در بخش نظامي و جنگ مي كنند، هم چنان به نام صلح و دموكراسي مستقيم ياغير مستقيم شعله هاي جنگ و خشونت را در نقاط مختلف دنيا برپا مي دارند.
به هر حال، جنگ و خشنونت با آنكه در افكار عمومي مقبول نيست اما براي دستيابي به اهداف عالي و صلح پايدار يك ابزار ضروري است. بنا بر اين، تحليل شما از اسلام با اين پندار سطحي تان از قضايا اشتباه است و به عنوان حتي يك فرضيه هم قابل قبول نمي باشد.
هم چنان قابل ذكر است كه در كتاب ديني مسلمانان (قرآن مجيد) آياتي زيادي در مورد صلح، زندگي، وفا، حقوق فردي، حقوق همسايه، حقوق گروهي، حقوق انساني و ... وجود دارد كه متاسفانه شما در اين نوشته يا از روي نفهمي يا از روي عقده از ذكر آن سر باز زده ايد.
2. ميان عنوان و متن نوشته شما، يك مغالطه بسيار صريح و ناجوان مردانه وجود دارد. در عنوان نوشته ايد كه طالبان به امر خدا و رسول جنايت مي آفريند، اما در متن به پندار هاي سطحي، تصورات واهي و تحليل هاي اشتباه تان غرق شده و هيچ گونه سند و مدركي را كه براي طالبان اجازه انتحار و انفجار و كشتن مردم را بدهد، ارائه نكرده ايد.
برداشت و تحليل شما غير منصفانه و به دور از اخلاق علمي است. شما به خاطر اثبات فرضيه تان به جاي ارائه سند و دليل منطقي از قياس مع الفارق استفاده كرده ايد. بايد براي تان بگويم كه اين موضوعات اين قدر هم ساده نيست كه تو مي پنداري.
3. در نوشته، شما طالبان افراطي را نماينده اسلام تلقي كرده و با ذكر نظرات آنان، از اسلام و محمد تصوير نادرستي ارائه كرده ايد. اين در حالي است كه اولا قرائت طالباني از اسلام در ميان اكثريت مسلمانان يك قرائت قابل قبول نيست و ثانياً علوم امروي به خصوص علم هرمنوتيك ثابت مي كند كه هيچ قرائتي از متن كامل و جامع نيست و نمي تواند همه اي حقيقت متن را بيان كند.
بناً، شما هم از نگاه اخلاقي و هم از نگاه علمي در اين رابطه نيز از اصول و مقررات دوري كرده ايد.
4. در اين نوشته با كلي نگري و جزم انديشي، اسلام را خلاصه به طالبان كرده و با ارتباط دادن صد در صدي آنان به دين اسلام و پيامبرش، در برابر يك امت و در برابر يك متن بسيار پرطرفدار تاريخي بي حرمتي كرده ايد.
24 آپریل 2013, 17:30, توسط jiran
دوستان باز هم شما ها در مورد هیچ و پوچ بحث را طولانی کرده اید , شما در مورد علم و دانش که در حال حاظر در جهان همه پا به پا ان گام بر می دارند بحث نمی کند , و همین دین است که شما را به جان انداخته و در مورد و بحث باید به سر و کله هم دیگر به حرف بزنید چرا؟؟؟
بیاید از تکنالوژی از سیارات و کاینات , ووو. همه وقت از مزخرفات حرف می زنیند, تا زمانیکه احمق در جهان است دین پیروز است و دکان داران هم به نان و نوای می رسند انها مجبور اند تا یک سلسله مزخرفات را تعویل مردمان جاهل بدهد تا مردم همان طور که انها می خواهنند بماند > شما کدام اخوند را دیده اید که از علم حرف بزند ؟ نه . همه اخوند ها از نماز و روزه عسل ووو ؟؟ تا بتونند مردم در همین خرافات دست و پا بی زنند و را ه بیرون رفت هم نداشته باشند , این طالبان هم نماینده خدا است چیز های محمد علی و دیگران انجام می دادند انها هم انجام می دهند ,دوستان در بالا تشریع خوبی داده بودند قابل بحث نیست , زمان امدن انها هم نزدیک است بازهم مردم را به وحشت انداخته اند . اگر انها نماینده صلع می بودند و واقعآ برای بشریت خدمت های می کردند همه خوش بودند ,چون که یک دین من دراوردی دیگه می اید همه چادر ماتم سر می کنند چاره ای نیست .
25 آپریل 2013, 06:16, توسط بیسواد
نویسنده (عزیز یاسین)!
عادت های کوکوگل خدابیامرز را دارید! مقاله خودت نوشته میکنی باز بخاطر دلداری بیشتر خود یکبار کرشمه میشود، یکبار فریبا میشود یکبار گل غوتی میشی، یکبار زنان چهل شوهره واری! بهر صورت این خاصیت دلاکان میباشد و دلاکان از پاک کردن موی های زیر قول، کیسه مالی، چاپی و یا پیشکش دختران به زورمندان و پولداران شرم ندارند. بهر صورت گفته بودند هرکی مکتب رفت آدم میشود.... مگر دلاک خان صاحب بالانشین پیشقدم هستید در صف اول هستید پیشتاز هستید، اول نمره هستید. شاعری برایت گفته است
دیدم شتری چند روان در پی هم
بر بسته مهار شان به یک خر محکم
گفتم بخرد که این چی بود؟ گفت خموش!
خر در همه کار ها بود پیشقدم
جناب تروفیسور مستعار (عزیزیاسین) پیشقدم هستی اما در زیر پای
25 آپریل 2013, 14:42, توسط سنگ شکن
بیخود است بیسواد، بجای استدلال حمله شخصی! هرکه از پلیدی های اسلام خر پرور و محمد بچه باز پدر لعنت سخن میشود دلاک!؟ آن آفریقای که عکس شان را اینجا نشر کرده اید، از بیماری صدای گوز اش را شنیده نمیتواند.
26 آپریل 2013, 18:09, توسط دروغگو شناس
پرویز بهمن لوده که دروغگوی ماهری است در گذشته بنام خلیل نبیل مزاری پیام میگذاشت. این نفر نام های مستعار زیادی دارد. اگر باز پر رویی نمود من ان نام ها را نیز افشا میکنم. من این مرکب را خوب میشناسم. در وقتی که در شوروی محصل بود بسیار کار های احمقانه انجام داده است.نام اصلی این مسخره را حالا نمی نویسم.
27 آپریل 2013, 17:29, توسط فرشید
کاش مخالفان نظر آقای یاسین بیدار مثل ایشان با مدارک وشواهد از متن کتاب مقدس ، رویداد های صدر اسلام واز آن به بعد درتاریخ اسلام؛ بدون درنظر داشت ایمان واعتقادات شخصی خودنشان می دادند که اندیشه ی طالبانی هیچ مسند ومتکایی در دین اسلام ندارد . کاش یکی ازاین جنابانی که جز زیبایی و حق وعدالت دراین " متن بزرگ" نمی بینند یکبار با یکی از رهبران طالب به صحبت می نشستند تا به این واقعیت می رسیدند که طالب چگونه با ده هادلیل وسند استخراج شده از متن قرآن و احادیث پیغمبر، خودرا مسلمان تر از هر مسلمانی می دانند.
تنها با محکوم کردن نظریات یک نویسنده ، پناه بردن به " هرمنوتیک" و آن هم بدون تفسیر وتاویل متن احادیثی که در نوشته ی بیدار آمده است وبسنده کردن به کلی گویی های بدون فاکت وبرهان نمی توان نقطه ی نظر کسی را نادرست جلوه داد . کم از کم باید نا موثق بودن آن همه نمونه هایی را که یاسین بیدار ارایه کرده است از سوی مخالفان یک به یک رد می شد تا ما نا آگاهان نیز از اصل قضیه آگاهی می یافتیم .
6 جون 2013, 18:25, توسط بیدار- قره باغ
باعرض سلام خدمت هموطنان اصیل کشورمان نه مرتدین وغلامان کشورهای بیگانه ونوکران حلقه بگوش یهود ونصارا درلباس نویسنده ومجاهد : بنده تمامی اعمال خشونت آمیز وغیرانسانی را محکوم نموده ویاد آور میشوم که بامدارک واسناد بدست آمده گروه طالبان هرقدر که وحشت ودهشت ایجاد میکنند خطرناکتر از باند شروفساد نیستند خطرناکتر از کرزی خلیلی محقق سیاف برادرهای مسعود دبل عبدالله ربانیها قانونی ودیگر همکارانشان که بعد از وطنفروشیهای گوناگون امروز میبینیم که مرتد شدند ونوکری یهود ونصارا را پذیرفتند ودیگر پنجشیریها نیستند یعنی با درنظرداشت جنایات افشا شده پنجشیریها در طول سی سال طالبان را با همان جهالت شان میتوانیم بچه های اصیل این خاک بدانیم . واز خداوند میخواهیم که به زود ترین فرصت موفق شان بگرداند چون بالای ملت که زندگی تلخ است انشاالله که با پیروزی طالبان زندگی بالای مرتدین پنجشیرودیگر خاینین ملی نیز تلخ گردد برای ملت فرقی نمیکند . کفشهای کهنه طالب بهتر از شاه پنجشیریست . والسلام به امید موفقیت کسانیکه مرتد نشدند
6 جون 2013, 19:11, توسط ذره بین
محترم بیدار قره باغ سلام. همچنان برای نویسنده این مقاله سلام تقدیم است و برای تک تک کسانی که ملاحظات خود را گذاشته اند.
تا بحال اندک کسی را دیدم که به رد اصل نوشته با در نظر داشت منطق و استدلال و حسن خلق پرداخته باشند. اکثزیت متاسفانه خشم خود را با دشنام طرف مقابل تسکین بخشیده است. در این وسط یک عده حیران مانده اند که ایا گپ های عزیز یاسین درست است و یا اینکه به رد ان چیزی باید گفت. من از شما محترم قرباغی صاحب تقاضا دارم که یکبار از قهر خودتان کم کرده و به رد نوشته و ادعا های نویسنده چیزی بنویسید تا من اگر در جایی با این نظریه مواجه شوم از عقل و منطق و استدلال های شما بزرگوار عزیز بهره بجویم. زیرا نوشتن دشنام ، جواب به سوال شده نمیتواند.
عزیز یاسین میگوید که طالبان کشتار مردم و مخالفین شانرا به اساس احکام شرعی به سر میرسانند. ایا این درست است؟ یا اینکه کدام تهمت میباشد. اگر غلط است چرا غلط است؟
6 جون 2013, 19:14, توسط زمانزاده
کاکا عثمان هستی زیر نام قره باغی باز مست شده است. صد تا مثل تو پشمک به یک تار ریش مسعود نمی ارزد. مسعود مرد دلاور و شجاعی بود که تاریخ نظیرش را کم دیده است. تو از خاطری که پدرت را دشمنانش کشته است تهمت را به نام مسعود میبندی و عقد ات را خالی میکنی. برو گمشو.