فخر فروشی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
فخر جز فرهنگی دیرینهی عربان جاهل بود، عربان داشتههای اقوامشان رابه روی هم میکشانیدند، داشتن چندین شتر، عرب بودن اصیل، داشتن بهترین شاعر که درمیان جمع شعر بسراید و مشتری جمع کند و چند نفر به مانند سگجنگی امروزی افغانستان بالای آنان قیمار زنند. اینها جز اندیشه و کارکردهای عرب جاهل بود.
از شب تاکنون زمانیکه فیسبوک را باز میکنم میبینم دوستان درکوچکترین کار تبصرههای را نوشته اند که همانند عربان جاهل است. افتخار کردن بالای چند پسر زحمت کش از ولایت دایکندی داغترین مطلبی است در فیسبوک و ویبلاگها. اما این پسران چه کار کرده اند؟
رفتند به جای ویل گردی، چکر زدن، دختر بازی، مردم آزاری و ... درس خواندند و زحمتکشیدند، که این نتیجه حاصل همان زحمتی است، که آنان در مدتی زمان دانشآموزیشان کشیدند. اما ما چه کردیم نوشتیم به فیسبوک و رسانههای اجتماعی که قهرمانان دایکندی، فلان آوران هزارهها و ... .
اما هیچ وقت پیامد آن را در نظر نگرفتم، چنانچه آقای محقق در سالهای گذشته دچار همین فخر فروشیشد که اکنون شماری از جوانان ما به آن شده اند. آقای محقق در آن زمان درست وقت اعلان نتایج آزمون ورود به دانشگاهها در نشستهای خبری با افتخار اظهار کرد که ما به این تعداد دانشجوی هزاره در دانشگاهها داریم.
اما دیدیم که استادان دانشگاهها در برابر همین دانشجویان ایستادند و به مرور زمان آنها را از دانشگاه توسط آزمونهای غرض آلود محروم تحصیل کردهاند. دانشجویان ما همه اینتجربه را در دانشگاههای کشور دارند. من نمونهی آنرا در دانشگاه کابل اظهار میکنم.
زمانیکه در کلاس اول دانشگاه بودم همیش برای دانشجویان میگفتم: متوجه تان باشید حرف مردم را نشنوید و درس بخوانید که وضعیت خراب است. از هفتاد نفر که در صنف بودیم بیش از چهل نفر آن را مردمان هزاره از ولایتهای مختلف تشکیل میداد، اما اکنون که درکلاس چهارم همین دانشگاهام می بینم که از آن همه هیجده نفرباقی مانده است. که همهاش به خاطر هزاره بودن و تعصب قومی مذهبی و سمتی حذف دانشگاه شده اند.
امروز درست همین وضعیت است سال گذشته نیز شماری از دوستان که تازه به دانشگاهها راه پیدا کرده بودند. در نخستین ترم حذف شدند و برگشتند به خانههای شان. نه اینکه درس نخوانده اند، چکر رفته اند ... خاص به خاطر همین حذف شدند که ما افتخار کردیم و آنان را در برابر خود قرار دادیم.
نتیجه:
- لطفاً فخر فروشی نکنید، ما به عنوان شهروند افغانستان حق تحصیل داریم، هیچ کس بر مبنای قانون حق ندارد که این حق را از ما بگیرد، اگر دولت و قانون در کار باشد، اگر نبود بازهم نوشتههای ما در فیسبوک و رسانههای اجتماعی هیچ درد را مداوا نمیکند جز اینکه همین افراد را که اکنون داریم ضربه بزند. خاموشی خود را حفظ کنیم تا اینها به کارها و درس های شان برسند. دایکندی که چند دانش آموز به دانشگاه فرستاده است نباید آنقدر برجسته شود که درسالهای آینده همانند ولایتهای بامیان و غزنی مورد توجه دولت مردان قرار بگیرد و نتیجهی مطلوب شان به نامطلوب تبدیل شود. نتایج غزنی را خود ببینید وقضاوت کنید.
- اینکه چند نفر از ولایت محروم دایکندی که تاهنوز زیر خیمهها درس میخوانند و امکانات آنچنانیکه در دیگر ولایتها است ندارند و به دانشگاه را پیدا کرده اند؛ زحمت کشیدهاند، نه اینکه کسی کلید پاسخهای آزمون را به آنها داده باشد. بناءً ضروت نیست تا بالای شان فخر کنیم و آن را برجسته کنیم تا آقای کرزی و دیگر قصر نشینان به جامعهجهانی بگوید ما به هزارهها حق دادیم آنها درس میخوانند. دو روز پیش یکی از هم کلاسیهایم برایم گفت: آقای ربانی برای استادان تاجیک نامه نوشته بود که برای بچههای تاجیک در آزمون ترمهای دانشگاه کمک کنند، باور کنید که دیگران اگر پارچه آزمون را سفید تحویل کنند نمره سد(صد) میگیرند اما بچههای ما نفس خودرا میکشند از هشتاد بالا نمره ندارند.
- حرف آخرم، خواستم از سیاست مداران هزاره این است که بگذارید دانشجویان درس بخوانند و آنها را خلط در سیاستهای نا درست خود نکنتد. میبینم شماری از دانشجویان به جای خواند دروس و مطالعه روزمره دنبال بعضی احزاب اند که درهمه وقت احزاب از آنان استفاده سو کرده اند. جنگهای دانشجویان، تظاهراتهای ناحق، به جاده کشیدن دانشجویان همه به دلایل همین سیاست بازیهای نا درست اند.
پيامها
2 مارچ 2013, 09:55, توسط میم
درد ما نبود رقابت سالم هست.
اخر چرا خوبی خود را در خرابی دیگران میبینیم؟
2 مارچ 2013, 11:15, توسط عزیزی
من هم با دیدگاه اقای شیر احمد نظری موافق هستم بگذارید که محصلین در عالم ارامش درس خود رابخوانند اما این اقای محقق خر که کاری جز سیاست بازی و هم اغوشی با isi پاکستان و اطلاعات ایران ندارد همه چیز را به کثافت کاری می کشاند گاهی ارای مردم هزاره را به کرزی خر می فروشد وگاهی با قاتلین هزاره ها از قبیل سیاف و سرکرده های پنجشیری دوستی می کند و در تنیجه وقتی که کارش روبرا نشد مجبورا دوباره یاد هزاره جات رامی کنند حالا این ننگ هزاره ها شدهاست ونام ما را به همه جا بد کرده است دیروز در مخالفت با استاد خلیلی مراسم بابه مزاری را به صورت جداکانه برگزار نمود و این کار او باز هم موجب مسخره گی بین جنا ح های سیاسی گردید همان استاد خلیلی برای ما بهتر است هر چند که درباری است و زور ندارد اما باز هم ادم خاموش که است و حقوق مارا به هر شکلی که است از کرزی گرفته است
2 مارچ 2013, 16:10, توسط hamed
نه فخرفروشی افراطی نه مظلوم نمائی بیش از حد !
اعتدال در همه امور زندگی کار پسندیده ست.
2 مارچ 2013, 17:41, توسط jrian
فخر از یک احساس ضف است که احساس بر تری از هم نوع خویش را معنی می دهد درست است در جامعه فعلی
افغانستان همه به هم دیگر فخر می فروشد, افغان به هزاره , هزاره به تاجک , تاجک به پشتون , پشتون به نورستانی, خلاصه همه ملیت های افغانستان وفکر کنیم که خود افغانستان به جه جیزی خودش فخر می فروشد .به بسوادی خویش , به فقر خویش , به نادانی خویش , به فحشای خویش , به فساد اداری خویش , به رشوه سرایری خویش , از تمدن امروزی که 100 سال عقب است به باید فخر فروخت,از الف تا ئ که همه خود فروخته اند به ان باید فخر فروخت, به هد نفریکه همه روزه به ان سر زمین کشته می شوند به ان باید فخر فروخت؟. از چپاول ار دزدی , از کشته شدن مردم فقیر به بضاعت باید فخر فروخت. صد % کسانکه روی قدرت اند , درست است که انها باید باید فخر بفروشد.