صفحه نخست > دیدگاه > چرایی مقاومت بهسود و سوالات فرا راه

چرایی مقاومت بهسود و سوالات فرا راه

محمد کاظم وحیدی
چهار شنبه 16 می 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

حرکت قشر پیشتاز، در صورتي که آگاهانه، اصولي و صادقانه باشد، مي تواند افراد با انگيزه و دردمندان بيچاره و سردرگم را از اسارت «ترس»، «شک» و «سردرگمی» آزاد نموده و با جلب آنان به جبهه ی مبارزاتی، به تدريج نيروي بزرگ و تعيين کننده اي ايجاد نمايد. اين نيرو که پيش-تازان مترقی و دموکراتيک در رأس آن قرار دارند، رهبريت مبارزات را برعهده داشته و اکثريت عظيم جامعه را تابع نظم و باورهاي دموکراتیک نویني مي نمايد که از آن پیش وجود نداشته و تنها طي مبارزات سازمان یافته پدید آمده اند. اين روند درستِ شکل گيري رهبريت دموکراتيک در متن عمل مي باشد. یعنی به جای تلاش برای ایجاد یک تشکل گسترده و همگانی فراسوی عمل و مبارزه که تنها مشت در هوا کوبیدن بوده و ارزشش هم هرگز از شعاع ذهنیت و حرف فراتر نخواهد رفت، نخست باید افراد باورمند را گرد آورد و طی مبارزات راه گشایانه، صداقت و اصولی بودن خود را برای دیگران ثابت نموده و آنان را تدریجاً به این تشکل پیش گام جذب نماید، و نه برعکس.

اما درکشور ما، به دليل وضعيت اضطراري مبتنی بر دفاع و مقاومت مبرمی که پس از کودتاي 7 ثور و اشغال کشور توسط ارتش سرخ شوروي پديد آمد، عده اي سودجو و بی انگیزه ای که تنها درصدد کسب موقعیت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بودند، شتابان به درگاه کشورهاي همسايه شتافته و با پذيرش وظایف دنباله روی سیاسی ـ استخباراتی از آن ها، در رأس (رهبريت) تشکیلات و جریانات سیاسی ای قرار گرفتند که مستقيم و يا غيرمستقيم توسط مسوولین کشورهای میزبان سمت و سو داده شده و منافع استراتژیک آنان را در اولویت کاری این گروه ها قرار داشتند. بنابراین و باتوجه به این روند کاری، ارتقای سیاسی ـ تشکیلاتی افراد تا مقام های بالای تشکیلات، نه برمیزان کار مثبت مبارزاتی و خدمت به مردم، که درجه ی وابستگی و خوش خدمتی آنان به کشورهای میزبان بود. همين وابستگي نيز باعث گرديد تا مبارزات مردم ما با رهبريتی ارتقا نيافته و به-اصطلاح مبارزانی که از رشد «پقانه ای» برخوردار بوده و توسط کشورهای بیگانه بزرگ نمایی می گردیدند، مواجه شوند. همین بی توجهی و یا حس بی مسوولیتی آنان نسبت به منافع عمومي مردم و کشور، مبارزات زیر رهبری آنان نیز جاي خود را به بی نظمي، ولنگاري و رقابت براي نزديک شدن به قدرت هاي خارجيِ تمويل کننده داد که نهایتاً باعث گردید تا تمامی همت ها تنها در راستای رقابت شتاب آلود برای تقرب به مدارهای قدرت حاکم بر کشورهای میزبان به کار گرفته شوند. نتيجه ي اين روند نامردمانه و تسلیم طلبانه نسبت به بیگانگان، رهبريت ناشایستي است که اينک برای مردم ما به ارث مانده و بي لياقتي خود را که در پروسه ی فرمان گيري و امکانات طلبي از بيگانگان پرورش داده بودند، ارمغان ناخوشایندی برای مردم مبارز و آزادمنش ما است. اين رهبريت که از سويي شديداً ترسو و بزدل است و از طرف ديگر به وابستگي و تکیه بر بيگانگان و قدرت هاي خارجی سخت عادت کرده اند، زمام خود را به ديگران سپرده، منافع مردم و ضرورت هاي رشد، ارتقا و تأمين نیازهای آنان که هیچ دستآورد و عاید مالی برای خودشان ندارد را به طور کامل از نظر دور داشته اند.

این روند ایجاد رهبریت، چون به طور مجرد از واقعیت و نیازها و مطالبات اساسی مردم و بیگانه از مناسبات سیاسی ـ اجتماعی جامعه صورت می گیرد، فاقد هرگونه هم کاری و هم یاری توده ها بوده و نمی تواند رشد طبیعی خود را داشته باشد. بنابراین چنین رهبریتی از رشد و ارتقایی که خاص جنبش توده ای می باشد، کاملاً دور ماند و نتوانست توده ها را به سوی تأمین مطالبات سیاسی، اجتماعی و مدنی شان رهنمون گردند. این است که پروسه ی این چنینیِ شکل گیری رهبریت سیاسی،به نقطه ای انجامید که به جای برخورداری مردم از رهبریت دموکراتیک و بالنده، رهبریتی خنثا و سودجو وبال گردنش شد که خود بار گرانی خواهد بود بر دوش مردمی که پتانسیلی بزرگ برای دگردیسی های سیاسی ـ اجتماعی می باشند.

درمقابل چنين وضعيتي، مردمي که سه دهه در متن حوادث حضور داشته و با تقديم فديه ها به درجاتي از رشد سياسي و آگاهي اجتماعي نايل آمده اند، طي چندسال اخير ناظر کارکرد و روي کرد این رهبريت بی لیاقت بوده که باعث تنزل کرامت انسانی و اعتبار سیاسی هزاره ها گردیده و این امر منجر به دل کندن مردم از آنان شده و به همین دلیل مدتی است که دیگر از بازيچه ي منافع آنان شدن، سخت اجتناب مي ورزند. رهبريتی که به خاطر برخوردهای ناصوابش با مردم و منافع آنان از چندی بدین سو از درون دچار تشنت شده و به جاي رسيدگي به معضلات و گرفتاری های مردم و مطالبه ی آن ها از حاکمیتی که سخت به آن چسپیده اند، اینک تنها در معرکه ی رقابت با يک ديگر و ربودن کامل رهبريت و جای گاه سیاسی ـ اجتماعی از دست رقيب افتاده اند.

از سوي ديگر، نيروي بالقوه ي رهبري و پيش تازي که به جای اعلام موجودیت و حضور عینی متهورانه در صحنه ی مبارزات سیاسی جهت ربودن عملی رهبریت جامعه از دست مشتی پیر اورنگ پرستِ بی برنامه، باتعلل و درنگ بی جا و بی مورد خود نتوانسته از زير سیطره ی رهبريت کلاسيکی که ناشایستگی خود را بارها به نمایش گذاشته است، بیرون بیاید و مستقلانه عمل نماید. دقیقاً به خاطر همین تعلل و هراس از حضور در صحنه سايه ي رهبریت کلاسیک را جهت فرو نرفتن مردم در باتلاق انفعال کامل که پیامد خلأ رهبری می باشد، مستدام خواسته است. این قشر دودله و مذبذب در وضعيت بحراني کنوني، بيش از مردم دچار سراسيمگي شده و نمي داند چه کند و از کجا آغاز نمايد. این امر باعث زایش های ناقص و زودرس گردیده و هر روز تشکل هاي کوچک تازه اي پا به جامعه گذاشته که به دلیل ضعف تجربی در مبارزه و بدون حل بحران هاي هويتي و مبارزاتي، سردرگم به دور خود مي پيچند. اين جريانات که بايد از درون شان رهبريت نويني زاده شود، علاوه بر ضعف سازماندهي که باعث گشته تعدادي افراد غيرمسئول، خبرچين و سودجو در درون شان جا خوش کنند، در رويارويي جدي با بحران اعتمادي قرار دارند که بر اساس ارتقاي آگاهي مردم پديد آمده و تمامی مدعیان رهبری را با جدیت به آزمون می طلبد. يعني، مردم با توجه با تجارب تاریخی شان و ضرباتی که پس از شهادت شهید مزاری بارها به اعتمادشان ضربات جبران ناپذیری وارد آمده است، ديگر به سادگي به هر فرد و جرياني اعتماد نخواهند کرد. بنابراین مبارزین و مدعیان رهبری نوین بايد درمتن مبارزات دموکراتیک و برابری خواهانه ای که براي مردم باشند، صداقت، ايمان، مسئوليت، ثبات و پايداري روي ارزش ها و باورهاي مبتني بر منافع مردم را عملاً به نمايش گذارند تا بتوانند اعتماد و سپس پشتيباني بي دريغ و بي حدو حصر مردم را به دست آورند. اين درحالي است که سودجويي و شهرت طلبي، باور اصلي تک تک اعضاي تشکل هاي نوپا و چند ماهه را مي سازد. مسلماً چنین جرياناتي به جای ارتقا یافتن تا سرحد رهبریت توده ها، به دلیل پیش گرفتن راه های انحرافی شهرت طلبی و اصالت دادن به جلب توجه بیگانگان به جای کار برای مردم، زياد عمر نخواهند کرد و تنها عناصري از ميان هرکدام آن ها بيرون خواهند آمد که بنابه ضرورت مرحله ای مبارزات حق طلبانه ي مردم، به تدریج به یک دیگر نزدیک شده و نهایتاً تشکل پيش تاز و مترقي را پايه خواهند گذاشت.

علاوه بر همه ي اين ها، تشکل هاي کوچک موجود که داعیه ی روشنفکری هم دارند، چنان غرق در مباحثات کتابي و انتزاعي هستند که ضرورت ترسيم استراتژي مناسب را فراموش کرده و اساساً تعريف دقيق، سیاسی و مبارزاتي از استراتژي ندارند و هميشه آن را با تعاريف رايج انجويي خلط مي کنند. چراکه اکثر اعضاي اين تشکيلات را کساني تشکيل مي دهند که «تکنوکرات منشانه» در انجو هاي داخلي و خارجي مصروف کار هستند و انديشه ي خود را نيز از آن جا مي آورند. همچنين نمي دانند که رسيدگي به مشکلات روز مره ي مردم (مبارزات اجتماعی ـ خدماتی) چون تأمین برق، آب، برخورد ناشایست و ضدکرامت انسانی مسوولین امنیتی منطقه و... را در کجاي برنامه ها و مبارزات سیاسی خود جا دهند. طبيعي است که جو کتاب زده ي موجود و تئوري بازي ناشي از آن، کاذبانه به آن ها بلند پروازي هاي غيرمنطقي و غیرعینی (توهم) بخشيده که باعث گشته تا کارهاي روزمره ي مردمي سخت بي ارزش و نحيف تلقي گردند. اين جا است که روشن مي شود آنان نه استراتژي مي شناسند و نه تاکتيک را مي دانند تا بر اساس آن بتوانند در متن مسائل و معضلات روزمره ي مردم حضور یافته و نیز با گرفتاری سیاسیِ مقطعي مردم مانند رخداد بهسود و بحران قره باغ و جاغوري و... بايد به طور جدی درگیر شوند. مسلماً حضور و اشتراک در چنین مبارزاتی باید طوری «تعریف» و «تبیین» گردند که دقیقاً از متن اندیشه و باور های سیاسی ما بیرون بیایند و مشخصاً چنین برخوردهایي را امری تاکتيکي تلقی نموده که در راستاي استراتژي بزرگ هزارگي، نیاز مبرم به شمار می روند. در متن اقدامات رهبريت کلاسيک موسوم به پیران اورنگ پرست، هيچ حرکتي که نشان گر اهمیت دادن به مردم، یا امکان بازگشت به سوی آن ها و توجه به معضلات خورد و بزرگ آنان باشد، هرگز دیده نشده است. زیرا آنان تمامی تلاش و انرژی و حتا نیرو و امکانات مالی خود را برای کسب درامدهای بیش تر اقتصادی، حفظ موقعیت سیاسی کنونی و رقابت با يک ديگر به هرز داده و همه ی وقت شان را درکمين جاي گزين شدن براي مقام ديگري به مصرف رسانیده اند. يکي نمي خواهد نقطه ي ضعفي از خود بروز دهد و رسيدن احتمالي به مقام معاونت دوم رياست جمهوري را از دست بدهد، پس بايد از وضعيت حاد بهسود با يکي دو مصاحبه و اظهارنظر کوتاه براي به دست آوردن موقعيتی میان مردم، با زرنگي خود را کنار کشد و عازم خارج کشور شود. ديگري که هيچ اميدي به پشتيباني مردم ندارد، همه چيزش را در گرو منازعات سياسي با جناح قوم محور حاکم قرار داده و شب و روز به فکر آن است که رقيبش بر مسندش ننشيند.
مي بينيم که در فقدان پيش تاز دموکراتيک و مردمي و «بحران مشروعيت» و «بحران اعتمادی» که هم اکنون پیران اورنگ پرست را سخت درگیر نموده است، این مردم هستند که به دلیل از دست رفتن تکيه گاه سیاسی شان براي مبارزه، سخت آسیب دیده اند. آنان هميشه اين سخن را از يک ديگر مي-پرسند که در صورت مقاومت و دفاع در برابر تجاوزات مسلحانه اي که به نام کوچي صورت گرفته و تمامي هستي مردم را برباد داده است، چه کسي حمايت سياسي و اعتباري از آنان خواهد نمود؟

4 ـ سپري شدن پروسه ی خلع سلاح

گرچه طبق قواعد حرکت و تکامل اجتماعي، با افزايش فشارها شرايط عيني مبارزات و مقاومت مهيا خواهد شد که حتا بدون پيش تاز دموکراتيک و رهبريت مترقي، مردم به طور خودجوش دست به قيام و مقاومت مي زنند که جنبش هاي خودبه خودي ضد رژيم کودتاي 7 ثور و نيز مقاومت مردم غرب کابل درمقابل تجاوزات رژيم رباني، سياف، محسني، مصداق هاي بارز آن به شمار مي رود، اما نبودن سلاح و امکاناتی برای دفاع و پشتيباني اقتصادي جهت ادامه ی مقاومت مسلحانه، نطقه ي کور ديگري است که مسئله ي مقاومت همه جانبه و درحد نیاز مردم بهسود را که شدیداً نیازمند آن بود تا متجاوز بی رحم را سرکوب نمایند، به تعطیلی کشانده است.

در اين خصوص جناح انحصارگر قومي قدرت که برنامه هاي توسعه طلبي و تماميت خواهي را دنبال مي کند، به راستي که خوب و دقيق عمل کرده و با اجراي مکرر برنامه هاي داياگ و دي دي آر، تمامي کساني را که امکان می رفت روزي درمقابل فزون خواهی و انحصارطلبی آنان مقاومت کند، به طور کامل خلع سلاح نموده اند که در این پروسه، عناصر مدعی رهبری (رهبیت کلاسیک گذشته) جدی ترین اقدامات را در همکاری با نظام حاکم انجام داده است. بنابراين، مشکل سلاح به عنوان ابزار مورد نیاز برای رویارویی با پدیده ی «تجاوز»، في نفسه معضل بزرگي در اين مرحله بوده که مقاومت مردم را مؤقتاً با کندي و رکود مواجه ساخت.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • emroz ke shoma dar moqabele chand kochi een hama ehsase zaaf mekoneed farda ke taleban bargardand chi khwaheed kard

    pas behtar ast ke tamreene defa ra az kochi ha shoro koneed

    • شیکایتی شماه بی فایده است اگر حق از شماه است زن مرد در مقابلش مقا مت کنید نه کوچی امده میتوانت نه غیری کوجی داد زدن فا ایده نه دارد
      لاف از قومی هم پیمان میزنید اما در مقابیل چهار کوچی ایستاد شده نمیتوانید مرگ است کوچی ها زیاد باشد صد خان اماه شماه در هر غار صد خانه استید

    • besoodi beghairat

    • kabul press ham behsodi ast

  • agar talib amad ke baz zameen ra rooda wa asman ra shekamba megeerad mooqawemat haye besoodi wa qaera-ha

    • hazara behsood baghairattarin hazra hast der moqabil 2 khana kochi maqawmat na mitwanid

  • اگرامسال نیزکوچی های کرزی وطالبان نیکتایی پوش دربهسود حمله ور شوند باید تمام ممردم هزاره برعلیه آنهااستاده کامل نمایند دیگر مردم ما زیربار پشتونیزم نمیروند دیگر هزاره کوشی بس است دوران عبدالرحمن لعین خاتمه یافت است.

  • besudi ha ham az ghairat baz manda ast agar kami ghairat kunad wal mazhabe kuchi murdar khor ham amda nametanad

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس