صفحه نخست > دیدگاه > فدراليزم در افغانستان

فدراليزم در افغانستان

من فکر میکنم درشرایط بحرانی فعلی؛ مخالفت با فدرالیزم وتمرکز زدایی جز تداوم استبداد وسرکوب آرمانهای اقوام دربند کشیده افغانستان چیزی دیگری درپی نخواهد داشت واین خود درمرور زمان ثابت میشود که چنین سیاستی اندک اندک بر همه زمینه های اتحاد، همبستگی، همیاری ووفاق ملی آسیب جدی رسانده وملت رنج دیده کشور را بیش ازبیش شکننده خواهد ساخت.
بصیر آهنگ
دوشنبه 10 می 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

سیستم فدرالیزم یگانه نظام سیاسی است که درکشورهای بحران زده وکثیر الملییت میتواند گزینه وزمینه خوبی باشد برای رسیدن به صلح، امنیت، رفاه ودرحقیقت بقا وهمزیستی مسالمت آمیز. گرچند روش فدرالیزم پس ازمطرح شدن توسط عده ای از روشنفکران وسیاست مداران افغانستانی؛ بلافاصله توسط حلقات خاص مافیایی قدرت بطور مغرضانه سرکوب شد وپیوستن به این سیستم را نفاق وجداسازی اقوام باهم برادرخواندند، اما درحقیقیت چنین نیست زیرا واقعیت عینی وتاریخی کشور خود نشاندهنده ی این است که مردم افغانستان همیشه خواستار چنین نظامی بوده وهستند. مردم افغانستان همیشه رویای این را داشته اند که باید مثل دیگر انسانهای روی زمین درقدرت کشورشان دخیلی باشند باشند. ازهمین رو دروضعیت کنونی نیز همه تلاش براین دارند که حد اقل اگر نمیتوانند یک حکومت بانظام فدرال درکشور شان داشته باشند حد اقل باید فرصت این را داشته باشند تا والیان وولسوال های شان را خودشان تعیین نمایند. همین اکنون درخیلی ازمناطق کشور بطور غیرمستقیم مردم درتعیین والی ها وولسوال ها دخالت میکنند تا بتوانند جلوی استبداد وخود کامگی را بگیرند ولی چون سیستم فعلی نمیتواند باچنین نظامی مطابقت داشته باشد روز به روز فاصله بین مردم وحکومت بیشتر گردیده وامنیت کشور روز به روز به چالش های جدید وجدی رو برو میگردد.

افغانستان کشورملیت ها، فرهنگ ها واقوام با مشخصات خاص اتنیکی وزبانی است. همه ملیت ها واقوام نیز به عنوان شهروندان کشور حق دارند ازحقوق اومتیازات مساوی درهمه امور مملکت برخوردار باشند، ولی سیاست حاکم درکشور همیشه منکر این واقعیت هستند وحتا کوشش میکنند جلوی رشد فرهنگ وزبان اقوام دیگر رانیز بگیرند؛ همه میدانند که بیش از 80% مردم افغانستان در معاملات اجتماعی به زبان فارسی صحبت میکنند ولی بازهم استفاده ازبعضی کلمات ناب فارسی درکشور کفر قلمداد میگردد. تاریخ گواهی این حقیقت تلخ است که خیلی از اقلیت های ساکن دراین محدوده ی جغرافیایی هیچگاهی شهروند بودن را احساس نکرده اند، بلکه برده های بوده اند که حتا همان نان بخور ونمیرش نیز ازطرف حاکمان مستبد به یغما رفته است. درشرایط کنونی ، فکرمیکنم تنها راه بیرون رفت وتنها گزینه برای استقرار صلح وامنیت پایدار درکشورر، روی آوردن به سیستم فدرال دموکراسی است واین سیستم را همین طور به ساده گی نیز نمیتوان درکشور پیاده کرد؛ باید ازهمین اکنون زمینه رفتن به سوی فدرالیزم توسط سازمانها وموسسات سیاسی، اجتماعی وفرهنگی ایجاد شود، باید این سیستم به مردم توضیح داده شود تا ترس وبیم های که دربین مردم وجود دارد به مرور زمان ازبین رفته وجای آنرا اعتماد ووفاق ملی پرکند. باید درقدم اول مردم بدانند که رفتن به سوی یک افغانستان فدرال نه تنها به معنی تجزیه طلبی نیست بلکه تحکیم دهنده پیوند های اتحاد واعتماد بین گروه ها اتنیکی، اقوام ومناطق ازهم پاشیده کشور می باشد.باید مردم بدانند که این سیستم درکشورهای مختلف دنیا نیز جواب خوب ومثبتی داده وهمه شاهد این حقیقت هستند که بسا ازکشورهای بزرگ وقدرت مند کنونی باپیوستن به این سیستم توانسته اند خودرا ازمنجلاب غرق شدن نجات داده وبه رفاه وپیروزی دست یابند. اکنون بیش از50% جمعیت دنیا با گذار ازمرحله تمرکز قدرت و تقسیم قدرت بین ایالتها، محله ها ودولت مرکزی توانسته اند ازیک طرف مانع سلطه گرایی وخود کامگی شده وازطرف دیگربرگرایش های تجزیه طلبانه غلبه نموده وبقای خویش را نیز تضمین نمایند.

درافغانستان نیز با پیوستن به یک نظام فدرال ودموکراتیک، میتوان به این ضمانت دست یافت، زیرا فدرال ودموکراسی به عنوان دو جزء فدرالیزم دموکراتیک هیچ یک به تنهایی نمیتواند اتحاد سرزمینی چون افغانستان را باداشتن چنین تنوع اتنیکی، زبانی ، مذهبی ومنطقویی وهمچنین بافت ها ویژگی های این عناصرحفظ کند. باید افزود که نباید فدرالیزم وکنفدرالیزم را یکی شمرد، زیرا درکنفدرالیزم قدرت های منطقوی به عنوان کشورهای ترکیب کننده ی حکومت حق تعیین سرنوشت شانرا تا سرحد مرز جدایی دارند درحالیکه فدرالیزم زمینه ی اتحاد وهمبستگی میان ملت ها، اقوام ومناطق دریک کشور واحد را هموار خواهد ساخت. باید گفت که خیلی ازمردم افغانستان شاید هراس این را داشته باشند که باپیوستن به سیستم فدرال، مسئله منابغ وذخایر طبیعی کشور چی خواهد شد ویامثلا عایدات گمرکی ومسایل دیگر، شاید این نگرانی وجود داشته باشد که دراین صورت خیلی ازایالت میتوانند بااستفاده ازمنابع طبیعی وعوایدگمرکی وغیره به درجه بالای ازرفاه وآسایش برسند ودیگر ایالت ها که ازاین نعمات برخوردار نیستند همیشه فقیر ووابسته به کمک های خارجی خواهند ماند. دراین باره باید گفت که درحکومت فدرال همه منابع طبیعی وهمه ی عواید ملی توسط حکومت مرکزی برای رشد متوازن درایالت های فدرال به مصرف خواهدرسید وتمام این قوانین درنظام فدرال بطور واضح ذکر گردیده است. ازسوی دیگر درسرزمین افغانستان نظام فدرال دموکراسی میتواند درتمام مناطق وحتا دورترین مناطق رشد ورفاه عمومی را به ارمغان بیاورد، چیزی که درتاریخ افغانستان تاهنوز اتفاق نیافتاده است وهمه شاهد این هستیم که درهشت سال گذشته حتا با سرازیرشدن ملیاردها دالر به افغانستان؛ خیلی ازمناطق کشورتاهنوز حتا ازداشتن یک مکتب ابتدایی ویا یک کلینیک صحی وحتا آب نوشیدنی محروم اند. درتاریخ افغانستان توجه همه دولت ها وحکومت ها فقط درچند شهر خلاصه شده است که آن هم چشم گیر نبوده است. افغانستان را نمیشود به کابل، هرات، قندهار وجلال آباد خلاصه کرد، یک بار به مناطق ازبدخشان ، بادغیس، بامیان، ارزگان وغیره سفرکنید تابدانید که مردم درچه وضعیتی قرار دارند وچرا تاهنوز ما وشما حتا نتوانسته ایم درد این مردم را درک کنیم وچرا دولت های گذشته وحکومت فعلی هیچ گاهی به خود زحمت نداده تافقط روزی ازاین مناطق گذر کند؟ وآیا نمیشود بادادن فرصت خودمختاری به این مردم که آنها نیزشهروندان این کشوراند،این دردها را با پیوستن به سیستم فدرال دموکراسی مداواکرد؟

من فکر میکنم درشرایط بحرانی فعلی؛ مخالفت با فدرالیزم وتمرکز زدایی جز تداوم استبداد وسرکوب آرمانهای اقوام دربند کشیده افغانستان چیزی دیگری درپی نخواهد داشت واین خود درمرور زمان ثابت میشود که چنین سیاستی اندک اندک بر همه زمینه های اتحاد، همبستگی، همیاری ووفاق ملی آسیب جدی رسانده وملت رنج دیده کشور را بیش ازبیش شکننده خواهد ساخت. تاریخ سیاسی افغانستان شاهد این حقیقت است که حکومت های با قدرت متمرکز وتجربه شده درکشورهمیشه بافشار آوردن ازمرکز به ملت وترساندن آنان به نام یاغی وباغی وتجزیه طلب، نارضایتی مردم را قوت بیشتر بخشیده وحتا احساس آنها را برای اندیشیدن به یک کشورواحد وزمینه ی رسیدن به صلح ، رفاه وامنیت را خدشه دار ساخته است. حال تنها با تقسیم قدرت وایجاد زمینه حکومت مردم برمردم ودلجویی کردن مردم ودادن اعتماد به آنها درپسوستگی وهمکاری میتوان ازاین منجلاب بیرون شد وتضمینی را برای آینده تصور کرد.

درمورد تقسیم بندی فدرال ها، باید گفت که متاسفانه بنا بر سیاست حاکم تاهنوز درافغانستان حتا یک نفوس شماری دقیق وجود ندارد وازاین رو، درقدم اول زمینه یک نفوس شماری دقیق درافغانستان باید فراهم گردد تا ازطریق آن بتوان جغرافیایی قومی را تشخیص نمود. درقدم دوم چون بحث نظام فدرال دموکراسی واقعن یک بحث جدید وناشناخته شده دربین مردم افغانستان است باید پژوهش های انتروپلوژیک وتدویر سیمینارها، همایش ها وکنفرانس های علمی را به طور گسترده دراین زمینه آغازکرد. تا حد اقل مردم درقدم اول باالفبای این نظام آشنا گردند ودرک کنند که فدرالیزم چیست؟ نفاق یا پیمان ویک قراداد سیاسی اجتماعی که براساس آن همه انسانهای ساکن دریک محدوده جغرافیایی بطور مستقیم درقدرت شریک اند ومیتوانند بدون کدام دغدغه ای، به وجود همدیگر احترام گذاشته وبقا وپیشرفت خویش را درهمسویی وهمزیستی مسالمت آمیزبیابند. جامعه افغانستان باید بدانند که ازوجود یک حکومت متمرکز،خودکامه و بیروکراتیک، تنها گروه های محدودی از مافیای قدرت دارای نفوذ نیرومند سیاسی و اقتصادی سود خواهند برد وبقیه جامعه روز به روز شکننده تر وضعیف تر خواهد گردید. هرگاه این زمینه مساعد شد میشود به تقسیم بخش های فدرال پرداخت که آنهم باوجودیکه درنظام فدرال قوانین ومقررات صریح وآشکاری وجود دارد، بازهم درمورد کشور مانند افغانستان نیازمند مطالعه ، دقت وهوشیاری کامل می باشد.
چنانچه درنظام فدرال تقسیم قدرت ازشکل افقی آن یعنی مقننه، اجراییه وقضاییه به شکل عمودی یعنی دولت مرکزی، ایالت ها وناحیه ها تبدیل میشود، بازهم دادگاه عالی وحکومت مرکزی درمسایل بزرگ تصمیم نهایی را خواهند گرفت. ایالت ها دربخش قوانین داخلی خود مختار اند ودرمسایل مربوط به روابط خارجی وبین المللی تابع حکومت مرکزی می باشند. این یک اصل درحکومت فدرال است وفدرالهای افغانستان نیز نمیتوانند مجزا ازآن باشند.

درحال حاضر دو مشکل عمده دربرابر سیستم فدرالیزم درافغانستان وجود دارد؛ نخست مافیایی قدرت، که باتمام قواهمیشه درتلاش است با مخدوش کردن اذهان عامه ازرفتن بسوی این نظام جلوگیری نماید ودوم اینکه مردم افغانستان هیچگونه شناخت ازاین سیستم ندارند واین میتواند به بزرگترین مشکل تبدیل شود زیرا قوای مخالف سیستم فدرالیزم میتوانند با پروپاگند های همیشگی شان حتا زمینه تحقیق وشناخت دراین زمینه را ازمردم بگیرند.

دراخیر باید گفت که نظام فدرالیزم درافغانستان میتواند یگانه نظام باشد که درآن برابری شهروندان ازلحاظ قانونی تضمین گردیده وجامعه را ازبلای تبعیض، حق تلفی وجنگ حفظ نموده وعدالت اجتماعی را درکشور تضمین کند، بویژه درشرایط کنونی عقلانیت حکم میکند که برای خلاصی ازشرحکومت رشوت و فساد، حکومت مافیایی ، تک محوروبی کفایت، فدرالیزم به عنوان تنها گزینه ، میتواند یگانه راه حل درقضایای افغانستان باشد.

دراخیر باید گفت که تشریح نظام فدرال وتوضیح این تئوری وسنجش راه حل های معقول وظیفه تمام روشنفکران وسیاست مداران خادم ووطن دوست کشور است وآنچه من دراین مقاله برای شما نوشته ام نتیجه مطالعات اندک وشریک نمودن دغدغه های شخصی خودم به عنوان یک جوان افغانستانی است، باتوجه به فرصت پیش آمده وباتشکر از سایت کابل پرس? که زمینه این گفتگو را مهیا نموده است باید بگویم که ماجوانان به عنوان یک نسل که درطول تاریخ درافغا نستان وبویژه سی سال اخیر قربانی سیاست ها واهداف شخصی حلقات خاص و شمن های حاکم بوده ایم، دوست داریم ازنیروو توان اندک خویش درهرزمینه ی که باشد برای ترقی، پیشرفت ورفتن به سوی یک افغانستان آباد، آزاد ودموکرات استفاده کنیم.


نظام فدرالی راه حل بحران کنونی درافغانستان

ایالت و یا فدرال ترکستان/ ایالت و یا فدرال قطغن/ ایالت و یا فدرال کوهستان/ ایالت و فدرال هزاره جات و یا غرجستان/ ایالت و فدرال شمال غرب/ ایالت و یا فدرال لوی قندهار/ ایالت و یا فدرال لوی مشرقی/ ایالت و فدرال لوی پکتیا

يكشنبه 9 مه 2010, نويسنده: محمد عوض نبی زا ده


فدراليزم در افغانستان

متاسفانه مفکوره ی نظام قبیله و آرزوی تداوم نظام قبیله ممکن است بزرگترین مانع ایجاد نظام فدرالی شود. وقتی بعضی از عناصر آگاه و خیرخواه از نظام فدرالی حرف می زنند، هستند عناصر عقب گرا و قبیله گرا که آن را باعث تجزیه ی افغانستان می دانند. اگر نظام فدرالی، سبب تجزیه ی یک مملک می بود، مملکت همسایه ی ما پاکستان، سال ها پیش به سرنوشت تجزیه مواجه می شد، و ممالک دیگر از این قبیل که به اساس اداره ی فدرالی اداره می شوند نه تنها معروض به تجزیه نشدند، بلکه به درجات عالی ترقی و تکامل رسیده اند.

جمعه 7 مه 2010, نويسنده: عبدالسمیع رفیع صافی


فدرالیزم در افغانستان فعلاَ جریان دارد و کار نمی کند

طرز اداری فعال در افغانستان نیاز به یک دولت مرکزی دموکراتیک دارد که در آن هر گروه مردمی به قرار بخش نفوس خود قدرت دارند. هیچ گروهی نباید از گروه دیگری امتیاز بیشتر داشته باشد و زنان باید بسوی در دست گرفتن نصف قدرت قدم بردارند.

يكشنبه 2 مه 2010, نويسنده: رضا جاوید


الگوی فدرال و تئوری دولت سازی در افغانستان

گروه های سیاسی بیشتر به ساده سازی بحران و عوامل آن پرداخته و اکثرا با تک عاملی پنداشتن بحران، عمدتا برنامه هایشان را با طرح نمونه های متفاوت از ساختار موجود بطور فارغدلانه مزین ساختند.

پنج شنبه 29 آوريل 2010, نويسنده: یعقوب ابراهیمی


فدرالیزم در افغانستان مثل یک بمب آماده انفجار است

فدرالیست های آن دوره – برخلاف فدرالیست های امروزی) مراد بسیار روشنی از فدرالیزم داشتند. آنان خواستار تجزبه افغانستان به چهار کشور پشتونستان، تاجیکستان، هزارستان و ازبکستان بودند.

سه شنبه 27 آوريل 2010, نويسنده: میرحسین مهدوی


آیا نظام فدرالی برای افغانستان کنونی مناسب است؟

افغانستان متأسفانه هنوز آماده گی عینی و ذهنی برای استقبال از نظام سیاسی فدرالی نداشته و اگر تلاشی در این راستا صورت هم بگیرد، منطقاً به شکست مواجه خواهد شد.

دو شنبه 26 آوريل 2010, نويسنده: پیکار پامیر


فدراليزم در افغانستان

آيا مشکلات و نارسایی ها در افغانستان با تغيير سیستم حل خواهد شد؟/ افغانستان چنانکه تاریخ نشان میدهد به اقتدار ملی، رشد و انکشاف صنعتی و کشاورزی ، عدم انسلاک به پیمان های سیاسی و منطقوی، روابط شفاف با همسایگان زیادتر از ترفند های به نام فدرالیزم، سوسیالیزم و یا حکومت های مذهبی نیازدارد.

شنبه 24 آوريل 2010, نويسنده: نعمت الله ترکانی


فدراليزم در افغانستان

جمعه 23 آوريل 2010, نويسنده: یعقوب یسنا


فدراليزم در افغانستان

فدراليزم نوع نظامی است که امروز در اکثر کشور های پيشرفته حاکم است و می تواند برای افغانستان نيز مفيد باشد./ تقسيم بندی بايد به اساس ولايت باشد، نه زبان و قوم، زيرا در آنصورت به کوچ های اجباری اقوام مختلف از يک نقطه به نقطهء ديگر می شود که امکان وقوع حوادث دلخراش خواهد بود.

چهار شنبه 21 آوريل 2010, نويسنده: نجیب روشن


فدراليزم در افغانستان

نظر شما درباره ی فدرالیزم در افغانستان چيست؟/ آيا فدراليزم در افغانستان می تواند به عنوان روشی موثر و مثبت بکار آيد؟ / لطفا پاسخ ها را، در صورت امکان همراه با يک عکس منتشر نشده از خود تا انتهای ماه حمل ايميل کرده و یا با ورود به بخش مدیریت کابل پرس، برای انتشار پیشنهاد کنید.

شنبه 3 آوريل 2010

واژه های کلیدی

فدرالیسم
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • دوست عزیزبصیر آهنگ سلام.
    تمام هم وغم مردم بدبخت و دردکشیده ای ما راحکومت فیدرالی نمیسازد. تازمانیکه این جنگ سالاران واربابان شان از بین نروند.ملیت های افغانستان به هیچ نوع حکومت نخواهد رسید.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس