صفحه نخست > دیدگاه > البقره راست‏ بود موسى عمران نمود

البقره راست‏ بود موسى عمران نمود

مرده او زنده شد چونکه به قربان رسيد
سه شنبه 25 دسامبر 2007

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

نويسنده: م ذکی

﴿بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾

(آل عمران)

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ ﴿96﴾ فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿97﴾ قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَاللّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ ﴿98﴾

ترجمه:

نخستين خانه‏اى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكه است، كه پر بركت، و مايه هدايت جهانيان است.(96) در آن، نشانه‏هاى روشن، (از جمله) مقام ابراهيم است; و هر كس داخل آن ( خانه خدا) شود; در امان خواهد بود، و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند، آنها كه توانايى رفتن به سوى آن دارند. و هر كس كفر ورزد (و حج را ترك كند، به خود زيان رسانده)، خداوند از همه جهانيان، بى‏نياز است.(97) بگو: «اى اهل كتاب! چرا به آيات خدا كفر مى‏ورزيد؟! و خدا گواه است بر اعمالى كه انجام مى‏دهيد!»(98)

نوت: مخاطبان این نوشته دوستانی اند که یا معتقد به دین و مذهبند ویا هم به این تازه گی ها در دوراهئ تردید و شک گام نهاده اند.

و دوستانی که معتقد به بی خدایی و پوچگرایی هستند، به نظرم در این دایره نگنجند. دلیلش هم اینست که آنها اعتقادی ندارند که در صحت و یا رد آن وارد بحث گردیم و فقط میخواهم از قول حسین (ع) نواده پیامبر (ص) برایشان بگویم که: "اگر مسلمان نیستید، لااقل آزاده باشید!"

موضوع یکی از مقاله هائ داکتر سروش تحت عنوان "سکیولاریزم ستیزه گر" نیز تقریباً با این موضوع در ارتباط است که دوستان میتوانند آنرا در سایت خود ایشان بخوانند.

اما بعضی اوقات حرکات و اعمال بعضی از دوستان ِپوچگرائ ما مضحک و خنده دار است بطور مثال، یکی از دوستان که معتقد به نهالیزم اند، روزی مشغول خواندن مثنوئ معنوی بود و با خواندن هر بیتی سرش را میجنباند که عجباً، عجبا! از وی پرسیدم که علت تعجبت چیست؟ گفت: در اشعار مولوی متحیرم! در جوابش گفتم: من به پوچگرایانی همچو تو حیرانم که باوجود رد خدا و معشوق ِمولوی، شهکار هایش (مثنوئ معنوی و دیوان کبیر) را میخوانی؟!

در این دوره و زمانه کم نیستند جوانانی که با خواندن چند کتاب فلسفئ که مکاتب آن در ریشه به شکست محکوم بوده اند، راه را از چاه گم کرده و به پرت و پلا گویی روی آورده اند... بعضاً نمونه اش را در میان فارغین دانشگاه کابل به آسانی میتوان یافت. به یقین که در اکثر موارد دست بیگانه ها در کار بوده و با پرداخت مبلغی، بعضی ها را که از استعداد سخن پراگنی بهره مندند (بالخصوص مخلصان شعله و توده)، تشویق به دین ستیزی مینمایند و چندی دیگر نیز بدون تحقیق و مطالعه به آنها میپیوندند و گرنه نهالیست واقعی کسیست که مردانه دست به خودکشی زده و خود را از اینهمه کشمکش و مشکلات ِروزگار هر چه زودتر نجات دهد.

افرادی را که پیرو پوچگرایی و نهالیزم میباشند، بدون شک از گروهی میدانم که میزان آگاهئ شان راجع به شعبات مختلف ساینسی مانند فزیک، ریاضیات، بیولوژی، کیمیا، و سایر علوم طبیعی ضعیف بوده وگرنه هرگز موجودیت آفتاب حق را انکار نمیکردند. بقول استاد زارع در دانشگاه طبئ کابل: "هرکس خدا (ج) را قبول نداره، بیایه فزیک بخانه...".

اضافه بر این اگر این افراد اقلاً در ادبیات فارسی عمیقاً مطالعه میداشتند، محبوب و معبود مولوی، سعدی، حافظ، نظامی و مابقئ شاعران و اندیشمندان آسمانی را از لابلائ اشعار آنها پیدا کرده و راه ابوجهل و ابولهب را ترک میگفتند. تمامئ این بزرگان در آثار خود از یک خدا و معشوق یاد نموده اند و محور تمامئ آثار آنها فقط یک دلبر و معبود بوده است که عین اندیشه را در آثار شاعران و اندیشمندان غربی همچو ویلیام شکسپیر، ویلیام بلِک و شیلی نیز به وضاحت دیده میتوانیم.

یقین دارم که اکثریت مطلق دانشمندان، ادبا، موسیقیدانان، فیلسوفان و هنرمندانی که خدمت به بشریت نموده اند از یونان باستان گرفته تا عصر حاضر همه گی عاشق و مست آن خورشید نور آفرین بوده اند وگرنه هیچ فرد عادی و دنیا پرستی نمیخواهد که نیرو، وقت، و سرمایه اشرا در راه ترقی و از بین بردن مشکلات انسانها صرف کند. بقول مولوی:

از سقاهم ربهم بین جمله ابرار مست

وز جمال لایزالی هفت و پنج و چار مست

این قیامت بین که گویی آشکارا شد ز غیب

خم و کوزه حوض کوثر از می جبار مست

در غیر آن نام افرادی چون خودم، آقایون کمال و زاهدی از کانادا، و چند دوست خوشباور دیگر و یا هم پوچگرایانی که در میان جارو جنجال هائ زنده گی سرگردان و بی هدف به اینسو و آنسو میتپند نیز در لست خدمتگذاران ِ بشریت با آب طلایی نوشته میشد... استغفرا...!

ابیاتی که در ادامه آمده است شرح دهندهء افکار عاشقیست که سال دوهزار و هفت میلادی را به اسم جاویدانه اش مسمی کردند:

هوسی است در سر من که سر بشر ندارم

من از این هوس چنانم که ز خود خبر ندارم

دو هزار ملک بخشد شه عشق هر زمانی

من از او بجز جمالش طمعی دگر ندارم

بعضی اوقات این دوستان به اصطلاح روشنفکر ِما (که معیار روشنفکری را در دین ستیزی جستجو میکنند) میگویند که دین باعث عقب مانده گی، تحجر و تنبلئ انسانها گردیده اما من بسیار کوشیدم که در کتب معتبر اسلامی آیه و یا حدیثی را بیابم که ما را به ترک نمودن دنیا و تنبلی تشویق کند که تا هنوز نیافته ام. این در حالیست که تعداد قابل توجهی از دانشمندان که در عرصه هائ هنر، ادبیات، موسیقی، ساینس و تکنالوژی حرف اول را زده و یا میزنند، (از شرق و غرب) به نحوی معتقد به دین بوده اند.

طور مثال آلبرت انشتین خود میگوید:

Science without religion is lame, religion without science is blind.
Albert Einstein, "Science, Philosophy and Religion: a Symposium", 1941

"ساینس بدون دین لنگ و دین بدون ِساینس کور است."

و اینهم سخنان بتهوفن بزرگترین موسیقیدان غرب:

“No friend have I. I must live by myself alone; but I know well that God is nearer to me than others in my art, so I will walk fearlessly with Him.”

"هیچ دوستی ندارم و باید تنها زنده گی کنم اما خوب میدانم که در هنرم این خداوند (ج) است که به من از همه نزدیکتر است ، پس با همراهئ او و بدون هیچ نوع واهمه و ترسی به پیش خواهم رفت"

و در جای دیگر میگوید:

“Recommend to your children virtue; that alone can make them happy, not gold.”

"به فرزندان تان سفارش و توصیهء تقوا و پرهیزگاری کنید که تنها اینها میتوانند فرزندان ِشما را خوشحال و مسرور نگهدارد، نه ثروت و دارایی."

و به گفته ِموزارت موسیقیدان شهیر و بلند آوازه جهان:

"I thank my God for graciously granting me the opportunity of learning and playing."

"از پروردگارم ممنونم که با مهربانی و لطف برایم فرصت اینرا میدهد که بیاموزم و بنوازم."

همچنان کشف بزرگ دانشمند مذهبی آقای گریگور مندل کشیش اتریشی را که به عنوان پدر دانش ژنتیک شناخته می‌شود، نیز هرگز منکر شده نمیتوانیم.

از اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمانی که نامشان در تاریخ جاویدانه گردیده و به نحوی دینمدار بوده اند میتوان از سید جمال الدین افغان، داکتر شریعتی، جبران خلیل جبران، جلال آل احمد، شهید مطهری، مارتین لوتر کینگ جونیور، مهاتماگاندی، علامه اقبال و از کسانی که در قید حیاتند میتوان از آقای ماندیلا، داکتر سروش، داکتر الهی ، داکتر ذاکر نایک (که دوستان میتوانند کلیپ هائ ایشانرا به زبان انگلیسی و اردو در یوتیوب ببینند)، و ده ها تن دیگر نام برد که همه گی در راه آزادئ بشریت از یوغ جهل و استعمار جهانی، تمام هستی و جان خود را مایه گذاشته اند.

اگر بازهم بطور نمونه به خدمات ارزندهء ابو علی سینا، فخر رازی، ابو ریحان البیرونی، خیام، فارابی، و دهها ریاضیدان، منجم، ادیب، و فیلسوفی که در دامن اسلام بزرگ شده و تمام هستی و وجود خود را در راه خدمت به همنوعان خود وقف کرده اند، توجه کنیم خواهیم دانست که گفتهء دوست ما کمال جان از کانادا "تحقیقات علمی (در یک لابراتوار نامعلوم!) ثابت کرده است که : هر قدر گرایشات مذهبی در افراد بیشتر باشد ، ضریب هوشی آنها کمتر است و بر عکس هر قدر ضریب هوشی بالا میرود ، میل به دینداری کمتر می شود" نه تنها یک نتیجهء تحقیق علمی نبوده بلکه حرف هائ مفت و مجانئ اند که دین ستیزان برائ بدست آوردن منفعت هائ اقتصادئ بیشتر و چور و چپاول منابع طبیعئ آسیا و افریقا به خورد مردم ساده لوح و خوشباور ِاین مناطق میدهند تا نسل جوان بیشتر مشغول عیاشی و خوشگذرانی گردیده و از مسئولیت هائ وجدانی، انسانی و مذهبی خود را برهانند تا زمینه را برای اشغال کشور هایشان توسط قدرتهائ بزرگ آماده تر سازند.

در ارتباط به این موضوع نویسنده مقالۀ (مردمان خاور میانه، چی کسی با ما چنین کرد؟) آقائ (برنارد لویيس) خود با آنکه نمیخواهد واضحاً حقیقت را بگوید اما اعتراف میکند (در پاراگراف 12 و 13) که این مسلمانها بودند که با ترک احکام اسلامی و رو آوردن به عیاشی و خوشگذرانی تیشه به ریشۀ خود زدند... بقیه این مقاله را در روزنامۀ 8 صبح از طریق لینک زیرین میتوانید بخوانید:

http://8am.af/mashroh/1386/gho...

اکثراً کشور هاییکه از قرنها قبل کاری بجز غارت، برده فروشی و به یغما بردن اموال و دارایی هائ دیگران نداشته اند برای برداشتن هر گام در آینده، ده ها سال قبل نقشه طراحی میکنند و یقیناَ که اغفال و گمراه نمودن ِ نوجوانان و جوانان کشور هائ غنی از ذخایر طبیعی یکی از دسیسه هائ استعماریست. آنچنانکه سه قرن قبل مذهبی جدیدی را تحت نام وهابیت به راه انداختند تا از طریق آن بتوانند چنگ و دندانهایشانرا بیشتر در منطقه فرو ببرند.

و اما دوستانی که تا بحال بر رد ِدین و ارزش هائ دینی پافشاری میکنند بفرمایند و توضیح دهند که خود تا بحال چی خدمتی برائ بشریت و جهانیان انجام داده اند که پیروان راستین ادیان نتوانسته اند انجام بدهند؟ تا همه بدانند که باغ نهالیزم نیز درختان میوه دار دارد!

بجز از چند تن به اصطلاح فیلسوفان مفت خوری که از کیسهء صهیونیزم، امپریالیزم و فاشیزم حرام میکردند ویا میکنند و با ضایع کردن وقت خود باعث سرگردانی و گمراهئ چند ساده لوح دیگر نیز شده اند که نمونهء خوب آنها، مارکس، انگلس، و ... که مکاتب شان در نطفه محکوم به نابودی بوده است.

و گذشته از این امروزه کشور هائ پیشرفتۀ غربی با وجود داشتن ضریب بالائ امنیتی (ناگفته نماند که در بریتانیا برای هر 12 نفر یک دوربین مخفی بیست و چهار ساعت در عملیات بوده و در یکروز بیش از 350 مرتبه تصویر یک فرد در هنگام عبور و مرور در شهر ثبت میگردد...)، سواد و رفاه شهروندانش بازهم بابت ترک ارزش هائ دینی قیمتهائ گزافی میپردازند که پورنوگرافئ اطفال، تجاوز جنسی به زنان و اطفال، قتل، خودکشی، دزدی هائ مسلحانه، مشکلات روانی، میزان بالائ اعتیاد به مواد مخدر و الکول و ده ها نوع جرم و جنایت اجتماعی بخشی از آنرا تشکیل میدهد. در بیست و چهار ساعت شنیدن صدائ بلند آلارم موتر هائ پولیس در گوشه و کنار شهر هائ بریتانیا خصوصاً پایتخت امریست بسیار عادی.

برای معلومات بیشتر میتوانید به لینکهائ ذیل مراجعه کنید:

http://news.bbc.co.uk/1/hi/uk/...

http://www.poverty.org.uk/50c/...

http://sa.rochester.edu/masa/stats.php

http://www.feminist.com/antivi...

http://www.rainn.org/statistic...

http://www.paralumun.com/issue...

http://www.infoplease.com/ipa/...

http://mchb.hrsa.gov/whusa_07/...

http://www.bbc.co.uk/insideout...

http://en.wikipedia.org/wiki/G...

http://news.bbc.co.uk/1/hi/uk/...

http://news.bbc.co.uk/1/hi/uk_...

http://observer.guardian.co.uk...,,2190804,00.html

یکی از شکایات آقای زاهدی (در نوشتۀ جدید ایشان) از ازدواج دختران 9 سال و بالاتر در جوامع اسلامی و بالخصوص افغانستان میباشد، که بدون داشتن مدرک معتبری پائ پیامبر اسلام (ص) را نیز در این موضوع میکشاند و با استناد بر دو کلیپ از سازمان راوا، در یوتیوب میخواهد حرفش را بر کرسی بنشاند. ازدواج دختران در سن 9 ساله گی (ویا قبل از سن بلوغ) را در افغانستان میتوان به جرئت گفت که ندرتاً رخ میدهد و خودم بیش از سی سال عمرم را در داخل کشور گذشتانده و به بسیاری از ولایات کشور نیز سفر کرده ام ولی وقوع این موضوع را بسیار کم مشاهده کرده ام که هر گونه تبصره و قضاوت روی این موضوع را نیز نیازمند به تحقیقات علمی و منصفانه دانسته و هرگز نمیتوان بر دو کلیپ ویدیویی از سازمان راوا و یک قطعه عکسی که در روزنامه هائ اروپایی به نشر میرسد (آنهم معلوم نیست که زن نشسته در کنار مرد چی نسبتی با آن مرد داشته و سن هردو چند است و ده ها سوال دیگر...) استدلال کرده و به پیامبر (ص) نیز تهمت روا داریم. از این گذشته حماقت ما و سوء استفادۀ بعضی از روحانیون و زورمندان هیچ ربطی به مکتب اسلام و ادیان سماوی ندارد.

علاوه بر این صداقت روزنامه هائ اروپایی از بدو نشر کاریکاتور هائ پیامبر اسلام (ص) بر همه گان واضح و روشن است. و در مورد همسر پیامبر (ص) نیز تشویش آقای حسین زاهدی و سازمان هائ توده، شعله، راوا و سایر دشمنان اسلام کاملاً بیجا بوده چونکه بی بی عایشه با آنکه هیچ سند و مدرکی مبنی بر اثبات 9 و یا 10 ساله بودنش در موقع ازدواج موجود نیست، از عمر طولانی و صحت کاملی بهره مند بودند تا به حدی که در جریان خلافت علی (ع) بار ها لشکر کشید و در میادین نبرد شرکت نمود... حالا معلوم میشود که دلهرۀ آقای زاهدی بابت بی بی عایشه بسیار بیجا و بی مورد است.

موضوعی مهمی را که آقای زاهدی بکلی فراموش کرده اند و امروزه در کشور هائ غربی (که بر خلاف عربستان هوائ سرد داشته و دختران نیز چند سالی دیر تر بالغ میشوند...) اکثر دختران از سن 9 و 10 ساله گی به مقاربت جنسی روی آورده و در همین سنین (بقول زاهدی صاحب در صنف دوهم مکتب...) حامله میشوند و اکثراً سقط جنین نیز میفرمایند...!

بقول آقائ داکتر سروش؛

"در دنیائ قانون مدار غرب، یک دختر میتواند در سن دوازده ساله گی حامله شود و زایمان کند اما حق ازدواج و تشکیل خانواده را ندارد..."

در اینمورد آقای زاهدی میتوانند که به خود یک کمی زحمت داده، چشمان مبارک شانرا باز و به چهار اطراف خوب بنگرند تا از اوضاع کشور میزبان و سایر کشور هائ که به فکر ایشان مدافع حقوق زن بوده و آهسته، آهسته از ارزش هائ دینی فاصله میگیرند، نیز باخبر شوند... با آنکه پیامبر اکثریت غربی ها، حضرت عیسی مسیح (ع) شاید در عمرش هیچ ازدواج نکرده بود، اما پیروان متدین و وفادارش از سن 9 ساله گی دست به اعمال خیر زده و کشیشان هم در کلیسا ها در کنار ریاضت و دینداری بعضاً حتی پا از رسم و رواج هائ طبیعی و برقرارئ رابطه جنسی با راهبه ها فراتر گذاشته و به قوم لوط (ع) میپیوندند... و اینهم لینکهائ مفید جهت معلومات مزید شما:

http://news.bbc.co.uk/1/hi/wor...

http://news.bbc.co.uk/1/hi/ent...

http://www.pubmedcentral.nih.g...

http://www.bbc.co.uk/persian/w...

http://www.nytimes.com/2004/01...

http://abcnews.go.com/Primetim...

http://www.now.org/issues/heal...

زاهدی صاحب در نوشته اش تحت عنوان (ای قوم به حج رفته...) که عنوان آن بخشی از یک مصراع شعر مولویست، به نکاتی پرداخته بودند که برخی از آن قابل قدردانی و تقدیر است (مانند توجه نکردن طبقهء متمول و یا سرمایه دار ِ جامعه به فقرا و مساکین و ترک اعمال خیریه و نیک و پسندیده...) که در اینمورد نه تنها دین اسلام بلکه تمامئ ادیان، پیروان خود را به بذل، بخشش و سخاوت دعوت نموده و اگر کسی عمل نمیکند مسئولیتش بر میگردد بخود آن فرد، نه به دینی که وی پیروی میکند.

اما ایشان در برخی از نوشته خود احکام الهی را به باد استهزا و تمسخر گرفته اند و از قربانی کردن بیش از دو میلیون حیوان در جریان مراسم حج بطور مستقیم و غیر مستقیم انتقاد نموده اند.

اما بنده از جناب ایشان خواهش میکنم تا لطف کرده و حیواناتی که روزانه در کشتار گاه هائ کشور هائ غیر اسلامی سر بریده میشوند را نیز یکبار سرشماری نمایند تا ما احساسات حیوان دوستانهء ایشانرا بیش از پیش تحسین کنیم.

بطور نمونه تنها در جریان همین عید کرسمس و در میان کشور هائ عیسوی مذهب همین بوقلمون هائ (بقول خودی ها فیلمرغ) دهن بسته که سر بریده میشوند را یکبار سرشماری کنند، و بعداً یک گزارشی را جهت شادئ ارواح بوقلمون صفتان در ویبلاگ خود ویا همین کابل پرس?، به نشر بسپارند. اجرشان با بوقلمونها باشد!

بله! آقائ زاهدئ عزیز اگر کشتار گوسفند، بز و شتر گناه دارد پس کشتار ماهیان، نهنگها، خوکها، و مابقئ زنده جانها نیز گناه داشته چرا که آنها نیز جان دارند و بقول فردوسئ بزرگ "...که جان دارد و جان و شیرین خوشست!

و یک کمی اگر انسانی تر فکر کنیم قتل عام مردم فلسطین، عراق و افغانستان نیز گناه دارد...! ندارد؟

حساب میلیونها درخت ِکاج را که در این شب و روز ها ساقه هایشان را با اره هائ برقی و پطرولی میبرند و در جلو و یا داخل خانه ها و ساختمانها برائ چند روز چراغانی و به نمایش میگذارند هم از یاد تان نرود! چرا که آنها نیز جاندارند!

راستی آقائ زاهدی آیا کدام وقتی این ابیات مولوئ را نیز خوانده ای؟ (اگر خود سوره بقره را با تفسیرش بخوانی شاید بهتر باشد...):

البقره راست‏ بود موسى عمران نمود

مرده از و زنده شد چونکه به قربان رسيد

روزه چو قربان ماست زندگئ جان ماست

تن همه قربان كنيم جان چو به مهمان رسيد

مولوی خود واضحاً میگوید که این قصه ها (چی در قرآن و چی در مثنوی) همه رمزند و شما وقتی آنها را میخوانید سعئ تان بر این باشد که آنها را در زنده گی و امروز خود تطبیق کنید و گرنه خواندن آن داستانها نفعی ندارد:

ای برادر! قصه چون پیمانه است

معنی اندر وی مثال دانه است

دانهٔ معنی بگیرد مرد عقل

ننگرد پیمانه را گر گشت نقل

ماجرای بلبل و گل گوش دار

گرچه ”گفت“ی نیست آنجا آشکار

ماجرای شمع با پروانه هم

بشنو و معنی گزین کن ای صنم

ذکر موسا بهر روپوش است لیک

نور موسا نقد تو است ای مرد نیک

و دانستن بسیاری از حقایق چشمانی بغیر از این دو چشم ظاهر میخواهد که مولوئ بزرگ چی شیرین گفته است از دهن لیلی جواب اینگونه نابینایانرا:

گفت لیلی را خلیفه: كان توئی؟

كز تو مجنون شد پریشان و غوی ؟

از دگر خوبان تو افزون نیستی

گفت: خامش، چون تو مجنون نیستی

دیده ی مجنون اگر بودی تو را

هر دو عالم بی خطر بودی تو را

باخودی تو، لیک مجنون بیخود است

در طریق عشق بیداری بد است

هر كه بیدار است او در خواب تر

هست بیداریش از خوابش بتر

و از قول کرمانشاهی:

برو ای عاقل و از دیدهء مجنون بنگر

تا ببینی همه سو جلوهء لیلایی را

آری دوست عزیزم آقائ زاهدی

اگر به قصص الانبیا، داستان ابراهیم خلیل (ع) و ایثار اسمعیل (ع) و عدل الهی شکی داری باز هم شما را به خواندن چند بیتی از مولوی دعوت میکنم، چرا که با ابیات مولوی استدلال کرده اید:

هست قرآن حال های انبیا

ماهیان بحر پاک کبریا

چون تو در قرآن حق بگریختی

با روان انبیا آمیختی

تا قیامت می زند قرآن ندا

کای گروه جهل را گشته فدا

مر مرا افسانه می پنداشتید

تخم طعن و کافری می کاشتید

خود بدیدید ای خسان طعنه زن

که شما بودید افسانه، نه من

تا بدیدید ای که طعنه می زدید

که شما فانی و افسانه بدید

من کلام حقّم و قائم به ذات

قوّت جان جان و یاقوت زکات

نور خورشیدم فتاده بر شما

لیک از خورشید نا گشته جدا

نک منم ینبوع آن آب حیات

تا رهانم عاشقان را از ممات

و اینهم گفتار مولوی از زبان خداوند (ج) خطاب به پیامبر (ص) در مورد معجزه اش (9 سوره حجر: انا نحن نزلنا الذکر واناله لحافظون؛ ما نازل کردیم این کتاب را و ما حافظ آن هستیم.)

مصطفی را وعده داد الطاف حق

گر بمیری تو نمیرد این سبق

ما کتاب و معجزت را حافظیم

بیش و کم کن راز قرآن رافضیم

تا قیامت باقیش داریم ما

تو مترس از نسخ دین ای مصطفی

کارتون از عتيق شاهد

شما در بخشی از نوشتهء خویش کوشیده اید تا از زبان مولوی مراسم حج را کاملاً رد کنید در حالیکه مولوی هیچگاهی در پئ رد اصول و فروع دین نبوده بلکه آنها را درجه بندی کرده است. به این مفهوم که نجات جان یک انسان ارزشش بیشتر از رفتن به مکه و حج است اما بدین معنی نمیباشد که همه مسلمین از رفتن به حج خودداری کنند و تمام سرمایهء خود را به فقرا و مساکین بدهند. تنها پول ذکات، صدقه و مابقئ وجوهات خیریه برائ از میان بردن فقر در جامعه کافیست ولیکن هنگامیکه ما مسلمین به یک حکم عمل و به دیگری عمل نمیکنیم، گناه ماست نه دین اسلام. شما از ظلم اعراب و آل سعود گرفته تا طواف و بوسیدن سنگ سیاه انتقاد کرده اید اما صرف نظر از آیات قرآنئ که در بالا آمده میخواهم از زبان مولوی بگویم:

عاشق که به صد تهمت بدنام شود این سو

چون نوبت وصل آید صد نام و لقب بیند

ارزد که برای حج در ریگ و بیابان ها

با شیر شتر سازد یغمای عرب بیند

بر سنگ سیه حاجی زان بوسه زند از دل

کز لعل لب یاری او لذت لب بیند

بر نقد سخن جانا هین سکه مزن دیگر

کان کس که طلب دارد او کان ذهب بیند

بازهم شما انتقاد از این دارید که میلیارد ها دالر زبان بسته چرا به جیب آل سعود رفته و صرف امور خیریه در داخل کشور هائ اسلامی نمیگردد؟ در حالیکه راجع به تریلیونها دالری که از درک چور و چپاول منابع طبیعئ ما به جیب قدرتهائ بزرگ رفته ویا منبعد میرود سکوت اختیار میکنید.

مسلمانها اگر وجوهاتی را که برائ پرداخت آن مکلف شده اند بپردازند، یقیناً که فقیری در کشور هایشان باقی نه مانده و نیازی به آمدن گروه هائ جاسوس، مبلغ و منافق تحت لوائ انجو ها و موسسات خیریه در سرزمین آنها پیدا نمیشود... تا یکی بدهند و ده تا بستانند...

نمونه اش را اگر به چشم ندیده اید شاید تحت نام شفاخانه هائ زنجیرهء ایمرجنسی در داخل کشور ( مشخصاً رحمت خان مسئول شعبه لشکرگاه)، و سناریوئ خبرنگار ایتالوی دانیل ماستروجی در مطبوعات شنیده باشید که به آزادئ سران طالب و شهادت اجمل نقشبندی و رانندۀ آنها منجر گردید.

و نمونهء دیگرش گروگان گیرئ مبلغین عیسویت (از کوریا) که خودم کلیپ هائ تبلیغ شانرا در یوتیوب (که فقط برائ یکروز قابل دریافت بود و فردایش ناجوانمردانه حذف گردید...) دیدم، که یک برنامۀ از پیش تعین شده بود و فقط کوریایی ها از بعضی از صحنه ها آگاهی نداشتند وگرنه دم به تله نمیدادند...

و صد ها مورد دیگر که اسناد چور و چپاول شان در کابل پرس نیز بار ها به نشر رسیده است...

بله آقائ زاهدی

اگر گوشت حیوانات ذبح شده در جریان مراسم حج حیف و ضایع میشود، مسئولیتش بر میگردد به مسئولین وهابئ آل سعود (که از <الف> تا <ی> اختیارات شان در دست یکی دو کشور غربی میباشد). وگرنه برائ دولتمردان سعودی فراهم نمودن کشتار گاه مجهز، فریزر و یخچال کار بسیار آسان و سادهء است که در نتیجه بتوانند گوشت هائ مذکور را به کشور هائ فقیر بفرستند که بازهم لازم به ذکر است که اعراب اختیار مستراب رفتن را هم باید از باداران خارجئ خود بیگیرند چی رسد به بقیۀ امور.

راستی کدام وقتی تاریخچۀ کلمۀ طیبه و شمشیری که بر پرچم آل سعود ترسیم شده است را خوانده اید و در مورد تاریخچۀ وارداتئ آن که پیامی بسیار بدی دارد، فکر کرده اید؟ از این آدرس میتوانید معلومات بدست آورید:

http://www.crwflags.com/fotw/f...

بله آقائ زاهدی

خودت اکثراً به معلول فکر میکنی نه به علت. شاید هم از قطع شدن جیرۀ کشور میزبان میترسی؟ من واقعاً متأسفم که جوانان ما اکثراً سطحی فکر کرده و جرئت گفتن حقایق را ندارند. ما همیشه در داخل کشور به اصطلاح مجاهدین و یا اجیران اجنبی (طالبان ِمتحجر) را فحش و دشنام میدهیم اما بسیار اندک پیش آمده که مجاهل و طالب آفرین ها را انتقاد کرده باشیم.

اگر پیروان یک دین بر احکام دین خود عمل میکنند و یا نمیکنند دلیل شده نمیتواند که ما بدون دانستن فلسفۀ احکام آن دین، بر ارزش هایش تاخت و تاز کنیم.

بعضی از دوستان در نقد هائ خود نوشته اند که چرا پیروان دین اسلام بعد از گذشت چهارده قرن تا هنوز نتوانسته اند که احکام مذهبئ خود را عملی کنند؟ این دوستان ما لطف نموده و سر در گریبان خود نمایند و این سوال را در قدم نخست از خود بپرسند.

تا وقتیکه ما بجز از یاوه گویی، خوردن، خوابیدن، تمسخر و تحقیر کردن ِاین و آن، غلامی کردن به بیگانه ها، و ناموس فروشی کاری دیگری نداشته باشیم حالت و روزگار ِما از این بد تر خواهد شد.

آیا بجز از اسلام در هیچ دینی دیگری سراغ دارید که اینهمه بر فراگیرئ علم و دانش و عمل نمودن به آن برائ پیروانش تأکید و سفارش کرده باشد؟

آیا خداوند (ج) نمیفرماید:

قل هل يستوي الذين يعلمون والذين لايعلمون (زمر، 9):

(بگو آيا آنهاييكه ميدانند با آنهاییکه نمیدانند، برابرند؟)؟

آیا پيامبر گرامي(ص) نفرمود که:

من اراد الدنيا فعليه بالعلم، و من اراد الاخره فعليه بالعلم، و من ارادهما معافعليه بالعلم.

(هركس درپي دنياست، بايد دنبال علم برود، و هر كس درپي آخرت است بايد دنبال علم برود، و هركس دنبال هر دوست، بايد دنبال علم برود).

آیا پیامبر خاتم (ص) نفرمود:

هلاك امتي في ترك العلم:

(هلاك امت من در ترك علم است).

آیا حدیث، اطلبوا العلم ولو بالصين:

"علم طلب کنید ولو در چین." از زبان پیامبر ِمسلمین (ص) نیست؟

آیا علی (ع) نفرمود "العلم ضاله المؤمن فخذوه و لومن ايدي المشركين"؟

(علم گمشدهء مومن است، پس آنرا بدست آورید با آنکه در دست مشرکین باشد.)

و آیا این علي(ع) نیست که میفرماید: اكتسبوا العلم يكتسبكم الحياه:

(علم را به دست آوريد تا از حيات بهره مند شويد.)

بله دوستان عزیز!

ما نباید مسئولیت خریت و جهالت خود را بدوش دین بیآندازیم. اگر به اصطلاح مجاهد و طالب، به نام اسلام مکتب و خانه هائ مردم را چور و به آتش میکشانند ویا اگر مردم بیگناه را به اشکال مختلف قتل عام مینمایند، باید تحقیق کرد که به امر کی و با پول کدام حکومت خارجی دست به این اعمال میزنند؟

ما از گوهری به اسم عقل بهره مندیم که نیروئ تشخیص دهندهء خوبی از بدیست. در کجائ آیات و حدیث نوشته شده که مکاتب را بسوزانید و مسلمین را حتی در روز عید به خاک و خون بکشید؟ اینها همه سیاست است نه دین!

اگر مردم ما به خاک و خون کشیده میشوند، علتش سیاست هائ شرر بار خارجی ها و نوکران داخلئ آنهاست نه دین. هر گروه ویا فردی را که دست به اعمال ناشایسته و شیطانی میزند لطفاً عاقلانه و با حوصلهء تمام ریشه یابی کنید تا برایتان ثابت شود که آنها نه تنها که در دین و مذهب ریشه ندارند بلکه از کوچهء انسانیت نیز هرگز گذر ننموده اند. همهء اینها نوکران قدرتهائ سلطه طلب و شیطانی بوده و احکام سیاسئ شیاطین را پیاده میکنند نه اصول دینی و مذهبی را.

به امید روزی که جوانان ما همت نموده و سابقۀ استعمار گران و تاریخ اسلام را بیطرفانه و بدور از اغراض و تعصب مطالعه نمایند و در اخیر نکات مثبت و مفید را گرفته و نکات منفی و مضر را از صفحۀ افکار خود پاک کنند.

متأسفانه نسل حاضر بجائ اینکه خود تحقیق و مطالعه کنند، اکثراً از طریق مطبوعات و رسانه هائ غربی که در اختیار مخالفین اند راجع به دین اسلام معلومات حاصل میکنند و این خود، اوج ِجهالت است.

در اخیر سالروز ولادت حضرت عیسی مسیح (ع) و حلول سال 2008 میلادی را به دوستان عیسوی و همزبانم صمیمانه تبریک و تهنیت میگویم.

پر حرفئ خود را با دو بیت از حضرت مولوی (رح) خاتمه میدهم:

رو سینه را چون سینه ها

هفت آب شو از کینه ها

وآنگه شراب عشق را

پیمانه شو پیمانه شو

گردن همۀ هم میهنانم از حلقه هائ غلامی، آزاد باد!

ای قوم به حج رفته...

معشوق تو همسايه ديوار به ديوار ... .

پنج شنبه 20 دسامبر 2007, نويسنده: حسين زاهدی

فريب گريه زاهد مخور ز سادهِ دلی

که دام در دل دانه است سجده داران را

پنج شنبه 27 دسامبر 2007, نويسنده: حسين زاهدی

واژه های کلیدی

دين، عقايد و باورها
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • آفرین بر شیری که خوردی و آفرین بر ایمانی که در دل داری و آفرین بر غیرت دینی که نشان دادی .

    • زنان آگاه وخود ساخته بیآئید که باهم یکجا مرکز پژوهش های علمی زنان بسازیم با کار ماندگار و انسانی برای نجات زنان بدبخت جامعه ما فکر کنیم، مطالعه کنیم،‌ ریسرج کنیم، اقتصاد بخوانیم، جامعه شناسی و تاریخ بخوانیم و علل بدبختی های زن را علمی دریا بیم، مطرح کنیم وخود عوامل بدبختی زنان راجستجووبا توانایی تحلیل علمی داشته باشیم، نه اینکه یک مشت ریش وپشم برای ماچرندیات بنویسند، کار ما باید برمبنای ایثار برای زن بینوای سرزمین ما باشد، نه در سطح نمایشی برای پول سازی ودست یافتن بیک شهرت کاذب، ‌نه بخاطر رقابت های منفی واز قافله عقب نماندن،‌ بدون آگاهی وبرداشت علمی از فمنیسم، فمینیسم فمینسم بگوئیم که با حلوا حلوا گفتن دهن شرین نمی شود وحتی درین رسانه ها مرد های فمینیست تراز شما شعار های سرخ و سبزتر میدهند، به تاریخ زنان کشورهای دیگر سری بزنید که چقدر کار و ریسرج علمی برای شرایط ناگوار زنان خودنموده اند، متاسفانه یک عده خانم ها بدبختی زن افغانستانی را وسیله پول سازی ساخته اند٠ اگربا احساس زن بودن باین ودیو کلیپ ها نگاه کنید که چگونه زن جوان زیبا وظریفی را شوهرش آتش میزند ، آن دیگری بینی وگوش زنش را می برد و یا خودش بر خشم فرو خورده یی خود آتش میزند، آنگاه در خواهید یافت که به قیمت بدبختی های مظلوم ترین های کشور، ما وشما به غرب رسیده ایم ونباید از دردشان تجارت سیاسی وپولی کرد٠ با دیدن این ودیوکلیپ، ضروت اتحاد وهمبستگی زنان خودآگاه وخود ساخته را برای رهایی از ستم نامرد سالاری وتشکل یک جنبش گسترده و متداوم احساس خواهید کرد؟

    • چنین گفت پیغمبر راستگوی

      زگهواره تا گور دانش بجوی

      (فردوسی)

      محترمه ثریا بها

      مفکوره و پیشنهاد تان عالیست. خودم نیز به نوبۀ خود امیدوارم هر چه زود تر شاهد دیدن روزی باشم که خواهران ما بتوانند دو شادوش هموطنان خود مصدر خدمت به خود و جامعۀ خود گردند.

      اما در اینجا یک (اما) ی بزرگی موجود است. همانطوریکه مردان نمیتوانند بدون نصف پیکرۀ جامعه (زنان) راه ترقی و پیشرفت را بطور کامل بپیمایند، زنان نیز به تنهایی قادر به انجام دادن این کار نیستند. حالا میاییم بر سر (اما). اما این دو بازوئ بشری هنگامیکه باهم یکجا و در یک مسیر (آبادی و پیشرفت) کار کنند، یقیناً که موفق خواهند شد تا آرزو هائ نیک و والائ جامعه را جامۀ عمل بپوشانند. بقول حافظ:

      حُسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت

      آری، به اتفاق جهان میتوان میگرفت

      لازم به ذکر است که میان مرد و زن از نگاه پشم و یا صنعت پشماپشم، در اکثر موارد نقطۀ که این دو جنس را از هم متمایز میگرداند همان پشم صورت است (هر چند بعضی اوقات خانمها با زیرکئ تمام و با استفاده از ابزار و آلات گوناگون از موی چینک گرفته تا نخ و غیره از رشد و توسعۀ پشمها در صورتشان جلوگیری میفرمایند!).

      بهر حال از اینکه از قلم در راه هائ خلاف عفت کلام استفاده نمودم یک معذرت خواهی مقروض و یا بدهکارم با آنکه آغازگر شما بودید نه من.

      کلمۀ چرندیات که جمع چرند باشد نیز میتواند از زوایائ مختلفی معنی و تفسیر گردد. مثلاً در دنیائ سیاست اگر فردی چون مهاتماگاندی برائ آزادی و اعادۀ حقوق بیش از یک میلیارد انسان بخواهد دهن بگشاید، حرفهایش میشود چرندیات و یاوه گویی ... و هرگز لایق گرفتن جوایز بین المللی که کوچکترین بزرگداشت یکچنین انسان است شناخته نمیشود. اما در مجاورت همین سرزمین هنگامیکه یک زن به اسم شیرین عبادی علیه به اصطلاح بی عدالتئ حکومت کشور ش مبارزه میکند فوراً تشویق و مکافات میشود. اینچنین پاداش ها به تسلیمه نسرین فعال ضد اسلام، مریم رجبی فعال ضد اسلام، و اخیراً قرعه به نام ملالی جویا زده شده که ببینیم به کجا میرسد؟ عین موضوع فقط سه دهه قبل بار دیگر در مورد نلسن ماندیلا و فعالیت هائ مسالمت آمیزش برائ گرفتن حق مردم سیاهپوست در ا فریقائ جنوبی اتفاق افتاد که بیش از 25 سال از عمرش را جبراً در زندان گذشتاند اما در این دنیائ یک بام و دو هوائ ما کمتر کسی صدایش را میشنید.

      و همین کلمۀ چرندیات اگر در سطوح پایین استفاده شود میتواند بازهم معانئ چندگانه داشته باشد.

      نظر مخالف = چرندیات

      حرف حق (در اکثر موارد) = چرندیات

      ادبیات، هنر، موسیقئ کلاسیک و اصیل = چرندیات

      مذهب و احکام الهی و یا دعوت به هرگونه نظم = چرندیات

      اما درهمین بام چند هوائ ما:

      خوشگذرانی و عیاشی ≠ چرندیات

      پورنوگرافی ≠ چرندیات

      خیله خندی و یا خیله گی ≠ چرندیات

      فیشن هائ گوناگون و عوض کردن هفت گانۀ لباس در یک مجلس (حتی فاتحه) ≠ چرندیات
      و صد ها نمونۀ دیگر... راستی یک حرف را بسیار پخته نوشته ای که "با حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود!" بله! راستش شش سال است که دهل و سورنائ حقوق بشر و حقوق زن گوش هائ ما را کر کرد ولی اندک ، اندک مُلی از زیر برنج بیرون شده و مردم را، از نامرد، گرفته تا مرد و از نازن گرفته تا زن متعجب و حیران ساخته.

      یک حرف را باید واضحاً بنویسم که آنچیزی را که شما در واژه نامۀ خود به دلیل تحقیر، اذیت و آزار (به هر شکل) سوزاندن، بریدن اعضائ بدن و کشتن زنان توسط شوهران، برادران و احیاناً پدران، (نامرد سالاری) یافته اید در حقیقت در واژه نامۀ این حقیر (شیطان سالاری) نامیده شده.

      لیکن خیانت به دین اسلام، وطن، مردم و وجدان را توسط مرد و یا زن این مرز و بوم (تحت هر عنوانی ولو اسلامی و یا جنبش زنانه) چیزی نمینامم بجز مافوق شیطان بودن و انتهائ پلیدی و هرزه گی.

      امید که خود را ارزان نفروشیم!

      تاج کرمناست‏ بر فرق سرت

      طوق اعطيناک آويز برت

      جوهر است انسان و چرخ او را عرض

      جمله فرع و پايه‏اند و او غرض

      اي غلامت عقل و تدبير است و هوش

      چون چنيني خويش را ارزان مفروش

      (مولوی)

      نوت: در زبان خودی (ریسرچ) را پژوهش و یا تحقیق گویند.

      آنلاین : http://video.google.co.uk/vide...

  • ثواب روزه و حج قبول ، آن کس برد

    که خاک میکده عشق را زیارت کرد

    (حافظ)

    با آقای ذکی موافقم و میخواهم این شعر زیبا را که در مورد عشق و اهمیتش است، از زبان مولوی بنویسم:

    هر کی در او نیست از این عشق رنگ

    نزد خدا نیست بجز چوب و سنگ

    عشق برآورد ز هر سنگ آب

    عشق تراشید ز آیینه زنگ

    کفر به جنگ آمد و ایمان به صلح

    عشق بزد آتش در صلح و جنگ

    عشق گشاید دهن از بحر دل

    هر دو جهان را بخورد چون نهنگ

    عشق چو شیرست نه مکر و نه ریو

    نیست گهی روبه و گاهی پلنگ

    چونک مدد بر مدد آید ز عشق

    جان برهد از تن تاریک و تنگ

    عشق ز آغاز همه حیرتست

    عقل در او خیره و جان گشته دنگ

    در تبریزست دلم ای صبا

    خدمت ما را برسان بیدرنگ

    و در اخیر اینهم خلاصۀ وصیت نامۀ مولوی:

    شما را وصیت میکنم به ترس از خدا در نهان وعیان و اندک خوردن، اندک خفتن و اندک گفتن و کناره گرفتن از جرم و جریت ها و مواظبت بر روزه و بر پا داشتن نماز و فرونهادن هواهای شیطانی و خواهش های نفسانی و شکیبایی بر درشتئ مردمان و دوری گزیدن از همنشینی با احمقان، نابخردان و سنگدلان و پرداختن به همنشینی با نیکان و بزرگواران همانا بهترین مردم کسی است که برای مردم مفید باشد و بهترین گفتار کوتاه و گزیده است و ستایش از آن خداوند یگانه است.

    با احترام

  • متاسفم که صفحات وزین کابل پریس برای یکچنین مقالات بی‌ارزش و طالبان پسند به هدر میرود.

    جهان به کجا ها رسید و ما در فکر چه چیزهایی هستیم!! همین عوامل است که ما هر روز عقبگرد را تجربه میکنیم و بس.

    آقای میرهزار، خوب بود این مقاله را به کدام سایت دینی فارورد میکردید، سایتهایی که شاید ماهانه ده بیننده هم نداشته باشند.

    • آقائ محترم خوبتر این است که اقلاً یک اسم مستعار برایت انتخاب نمایی و ثانیاً یکی از برجسته ترین رهبران دنیائ مورد نظر شما (که فعلاً شاید در خدمتش نیز باشی...) آقائ تونی بلر نیز با همه کارکرد ها و فعالیت هایش در جهان سیاست بازهم معتقد به دین و مذهب است:

      http://www.bbc.co.uk/persian/w...

      مطمئناً که برائ افرادی چون شما بهترین الگو شاید همین بلر و بوش باشد چرا که بهشت برین آنها دل تانرا کاملاً ربوده است. مبارکتان باشد!

      آنلاین : http://www.bbc.co.uk/persian/w...

    • خدمت فردی که اسمش را ننوشته و به آقای میرهزار سفارش فارورد نوشتۀ بالا را به سایت هائ دینی نموده و آنرا طالبان پسند و بی ارزش خوانده چنین مینویسم:

      دوست عزیز و دین ستیزم نخست از همه امیدوارم جرئت نوشتن اسمت را پیدا کنی تا منتقدینت مجبور به فرد خواندنت نشوند و همچنان اگر نوشتۀ فوق را بی ارزش میدانی میتوانی با نوشتن یک نقد و استناد بر ادیبان و شاعرانی همچو مولوی که امروزه آثار، روش و طریقتش از شرق تا غرب عالمیانرا مجذوب خود کرده است، خواننده گان کابل پرس? را به فیض برسانی که الحق نمیتوانی! چرا که مولوی، حافظ، سعدی و سایر ستاره هائ آسمان شعر و ادب همه گی مسلمان و خدا پرست بوده اند و این حقیقتیست که نور آن چشمان هر چی حسود و خفاش را در عالم کور کرده است.

      تو اگر مولوی و سایر شعرائ آسمانی را قبول نداری پس واضح میشود که عشق، راستی، محبت، دوستی، صفا، صمیمیت، انسانیت، شرافت، خوبی، فداکاری، گذشت، وفاداری، و تمامئ خصوصیات یک انسان خوب را قبول نداشته و اصلاً معلوم نیست برائ چی زنده گی میکنی؟ و با نداشتن این خصوصیات نیک اگر پیشنهاد مرا قبول داری برو و به همان طالبانی که به ناحق بد گویی آنها را میکنی بپیوند چرا که طالبان هم از داشتن همین خصوصیات محرومند و بنابر همین فلسفه است که واسکت انتحاری پوشیده و مردم بیگناه را به خاک وخون میکشانند.

      این طالبانرا بسیار اندک هم نگیر بخاطریکه همین دیشب دولت کرزی که خود طالب خواه است دو کارمند بلند پایۀ یوناما را بخاطر پیشی گرفتن در مذاکره با آدمکشان حرفوی اخطار داد و امر خروج آنها را صادر نمود...

      پس معلوم میشود که مقالۀ بالا نه برای طالبان بلکه برای انسانها نوشته شده و اگر تو تحمل خواندنشرا نداری میتوانی از رویش بگذری و نخوانی.

      از پیشرفت جهان نیز تشویشت بیجاست، جهان اگر از نگاه تکنالوژی و صنعت پیشرفت کرده اما در مسئلۀ انسانیت و اخلاق مثل خر در گل بند مانده... از شرق میانه گرفته تا همین کشور خود ما آیا فکر میکنی که تکنوکراتها به رهبرئ اربابان غربئ شان برائ خدمت تشریف آورده اند ویا چور و چپاول؟

      امسال چند هزار نفر غیر نظامی به شهادت رسیدند؟ شاید بگویی 6 هزار نفر چیست دیگه؟ گراف امنیت به کدام سو حرکت میکند، بالا و یا پائین؟ شاید بگویی بلایم ده پسش مه خو امنیتم تأمین است...! روند بازسازی چگونه است، صادقانه و یا خائنانه؟ شاید بگویی مه خو یک باب خانه ره ده کابل به 3 صد هزار دالر خریدیم... دیگرا ره چیکنم؟! وضعیت آزادئ بیان و مطبوعات چطور است؟ شاید بگویی مه چی کنم اگه برد خو اونه کامرانه میبره...! مشکلات اقتصادی چطور است، رو به ازدیاد ویا کم شدن؟ جوابت شاید این باشد که به مه چی مه خو (پیدا گیری) دارم و اونه صد قسم معامله ره میتانم بکنم...!

      سوال هائ فوق مشت نمونۀ خروار و بخشی از هزاران سوالیست که هر آدم عاقل باید از خودش بپرسد. (اما برای مرغ آبی تا بند پایش است...)

      همان به اصطلاح مجاهدینی که بفکر تو باعث عقب گرد کشور شدند از جانب کدام قدرتها در جهان کمک میشدند ویا میشوند؟

      همین طالبانی که بظاهر از آنها شکایت داری، از جانب کدام کشور ها کمک میشوند؟

      اگر اخبار را تعقیب میکنی (که شاید هم نکنی چون روشنفکرانی چون تو مصروف تماشائ سریال و فیلم هائ بالیودی و هالیودی بوده و اگر یک کمی فرنگی مآب تر تشریف داشته باشند حتماً از مشتری هائ وفادار فیلم هائ پورنوگرافی میباشید...)

      به اقرار دولت امریکا، سالانه چند میلیارد دالر به همسایۀ جنوبئ ما پرداخت میشود (که فقط ظاهراً 5 میلیارد دالر اعلام شد و در باطن خدائ پاک بهتر میداند...). همان همسایۀ که ماشین هائ تولید طالب را از سال 93 بدینسو فعال نگهداشته است... شاید خودت از فرط خود ارضایی و شهوترانی به این موضوعات فکر کرده نتوانی...!

      بله! مشکل است! شما به اصطلاح جوانان روشنفکر باید همینطور فکر کنید چرا که ارزش بیشتر از اینرا ندارید. همیشه باید غلام باشید و نوکر! سواد و تحصیل تان نیز باید فرمایشی باشد یعنی که دل اربابان را نباید رنجاند... در غیر آن جیره هایتان قطع شده و عیش و نوش ها دوام نمیآورند...

      و اگر معیار خوبئ یک سایت در انترنت تنها پُر بیننده بودن آن سایت باشد پس سایت هائ پورنوگرافی، بهترین سایتهائ جهان است!

      کابل پرس را نمیتوان تنها برائ منعکس کردن نظریات پوچگرایان ستود، بلکه خوبئ کابل پرس در ابتکار عمل هایش و در اختیار گذاشتن فرصت برائ تمامئ هموطنان جهت انعکاس نظریات شان، میباشد.

      آنلاین : http://www.youtube.com/watch++cs_INTERRO++v...

  • من در يک خانواده مسلمان متولد شدم. مادرم مرا مجبور مى کرد هر روز صبح قرآن بخوانم، نماز بجا بياورم و در ماه رمضان روزه بگيرم. طى دوران رشد و بزرگ شدنم، مادرم مرا به نزد يک "پير" يا رئيس يک فرقه مذهبى که مورد احترام و قبول مسلمانان بود، مى برد. اين "پير" دار و دسته خودش را داشت و به جن و خرافات معتقد بود. "پير" اعلام کرده بود که زنانى که در حضور مردان مى خنديدند يا از خانه بيرون مى رفتند، توسط جن تسخير شده اند. او بيرحمانه اين زنان را کتک مى زد تا جن از پوستشان بيرون بيايد. او توصيف وحشتناکى از جهنم مى کرد. هرکس با او ديدار مى کرد بايد پول به او مى داد.

    "پير" توسط زنان جوانى احاطه شده بود که تنش را ماساژ مى دادند و هرچه او مى خواست برايش انجام مى دادند. يک روز در حضور من او اظهار کرد که قيامت، روز نابودى زمين، بزودى خواهد آمد، و زنان ديگر لازم نيست شوهر کنند. آنها بايد زندگيشان را براى الله فدا کنند.

    من از اينکه او زنان را وحشيانه کتک مى زد تا جن از پوستشان بيرون بيايد، و از توصيفاتش در مورد قيامت مرعوب و وحشتزده مى شدم. اما قيامت هرگز نيامد.

    "پير"، بيماران را با خواندن سوره هاى قرآن و کتک زدن آنها "معالجه" مى کرد. او آب مقدسى داشت که بيماران را با آن شفا مى داد. اما بيماران با آشاميدن آن آب، مريض تر مى شدند. به منهم از آن آب داده شد اما من هنگامى بهبود يافتم که پدرم که پزشک بود با داروهاى علمى مرا مداوا کرد.

    پدرم تشويقم کرد که آموزش سکولار ـــ غير اسلامى ــ داشته باشم. من درباره بيگ بنگ، تکامل و منظومه شمسى آموختم و به همين دليل در مورد اينکه خدا در شش روز کل جهان را خلق کرد، درباره افسانه آدم و حوا و داستان چرخش خورشيد به دور زمين و اينکه کوهها مانند ميخ، بالانس زمين را نگه مى دارند و غيره، اعتمادم را از دست دادم. مادرم از من خواست درباره خدا سوال نکنم و به او ايمان کورکورانه داشته باشم.

    سپس قرآن را خواندم البته آن را مطالعه کردم نه اينکه بدون درک معنى، فقط آن را بخوانم. و آن را کاملا مزخرف و چرند يافتم. قرآن که ميليونها نفر آن به آن عقيده دارند، از بردگى و نابرابرى بين مردم کاملا دفاع مى کند. اين در حالى است که در کشورهاى ديگر برابرى بين زن و مرد بعنوان يک حق انسانى برسميت شناخته شده و ماه هم توسط انسان تسخير شده است. در قرآن، مرد حق دارد چهار زن داشته باشد، حق طلاق دارد، مى تواند با بردگان زن سکس داشته باشد و زنان خود را کتک بزند. در مقابل ، زنان بايد بدنشان را بپوشانند چون آنها صرفا بعنوان يک شى جنسى و ابزار لذت جويى مردان نگريسته مى شوند. زنان از حق طلاق، وراثت برابر و شهادت مانند مردان محروم هستند. من دريافتم که الله به مسلمانان، نفرت از غير مسلمانان و قتل برگشتگان از اسلام را تجويز مى کرد.

    طبعا من قرآن را به کنارى گذاشته و به اطراف خود نگاه کردم. من دين را در زندگى واقعى و روزمره هم به همان اندازه ستمگرانه يافتم. من دريافتم که ستم و بى عدالتى ناشى از دين بخصوص در کشورهاى مسلمان در حال افزايش است.

    با شعور و آگاهى که کسب مى کردم متوجه مى شدم که دين مضحک است چرا که مانع تفکر آزادانه انسان، خرد و تعقل او مى شود. پدرم به من ياد داد به هيچ چيز بدون دليل عقيده پيدا نکنم. من همين کار را کردم. من نمى توانستم به خدا و دين معتقد باشم و بى خدا شدم. بالاخره يک روز قلم خود را برداشته و شروع به نوشتن عليه دين و کليه خرافات مذهبى کردم. من شروع به تلاش براى افشاى جنايات مذهب بخصوص بيعدالتى و ستم آن بر زنان کردم. من ديدم که چگونه اسلاميون با زنان مانند حيوانات يا بردگان عهد عتيق رفتار مى کنند. من درباره همه اينها نوشتم و به همين دليل مورد حمله و تعرض فيزيکى و شفاهى مذهبيون قرار گرفتم، آنها چندين بار عليه من به دادگاه شکايت کردند. آنها مرا از دين برگشته خوانده و بر عليه من چندين تظاهرات به راه انداخته و مراسم به دار کشيدن مرا به نمايش گذاشتند. آنها بدرون دفتر روزنامه اى که در آنجا ستون داشتم و مى نوشتم ريخته و عليه سردبير و ناشرين روزنامه به دادگاه شکايت بردند. خشم افراد مذهبى آنقدر زياد بود که من ناچار به ترک کشورم شدم.

    من در يکى از فقيرترين کشورهاى دنيا زندگى مى کردم. من ديدم که چگونه مذهب فقر را تمجيد مى کرد و باد مى زد و چگونه مردم فقير استثمار مى شدند. گفته مى شود که فقرا به زمين فرستاده شده اند تا با زندگى پر از بدبختى و ادبار خود ايمانشان به خدا را اثبات کنند. من هيچ آموزش مذهبى نديده ام که خواهان علاج فقر باشد. بلکه ثروتمندان موظف شده اند با بخشش پول به فقرا به شيوه مادر ترزا خدا را راضى کنند. فقرا بايد فقير و بدبخت باقى بمانند و فرصت طلبان با استفاده از آنها بليط ورود به بهشت را تهيه کنند.

    من اسلام و بنيادگرايى اسلامى را به يک اندازه مورد انتقاد قرار مى دهم. من فرقى بين اين دو نمى بينم. من دين را ريشه و منشايى مى بينم که بنيادگرايى بعنوان ساقه اى سمى از آن بيرون مى آيد. اگر ما بنيادگرايى را کنار بزنيم اما دين را نگه داريم روزى ديگر نوعى ديگر از بنيادگرايى رشد و ظهور مى کند. بر خلاف برخى از روشنفکران ليبرال که از اسلام دفاع مى کنند و گناه را به گردن بنيادگرايى مى اندازند، بنظر من اين اسلام است که به زنان ستم مى کند، اين خود اسلام است که مخالف دمکراسى و حقوق انسانى است.

    من خدا و بيرحمى نامقدسش را قبول ندارم. من وجدان خودم را دارم که به من باور داد تا از يک جامعه مبتنى بر برابرى و تعقل گرايى حمايت کنم. دين منشا فناتيسم، ريختن خون مردم، کينه، راسيسم، تناقض و جنگ است. فقط انسان گرايى است که مى تواند انسانيت به انسانها ببخشد و دنيا را قابل زندگى کردن بسازد.

    من بى خدا هستم. من به نماز و دعا عقيده اى ندارم. من به کار باور دارم. و کار من کارى است که بعنوان يک نويسنده مى کنم. سلاح من قلمم است.

    آنلاین : برگرفته از سایت بیخدایان

    • اندر باب نوشتۀ تسلیمه نسرین (که شاید همان مخالف سیاسئ حکومت بنگلدیش باشند...)

      نویسندۀ مطلب فوق (آقائ م ذکی) واضحاً نوشته است که مخاطبینش بی خدایان ِسرگردان نه بلکه معتقدین و آنهائ که عقاید شان ضعیف است، میباشد و خریت و جهالت بعضی از روحانیون هیچگاهی ارتباط با اصول و احکام آن دین ندارد. همچنان داستان شما یک کمی ساختگی و مصنوعی به نظر میرسد.

      در همین غرب که بهشت موعود شما بی خدایان است بازهم بیش از نصف داستانها و فیلم ها بر محور روح و یا بقول اینها (گوست) مچرخد... که کاملاً خلاف اصول بیخدایی ویا پوچ گرائیست. گیرم که شما عقیدۀ تان درست و بجا باشد بازهم سوالها پیدا میشود که:

      بدون در نظر داشت عقیدۀ حدود 80% نفوس دنیا، اگر قرار باشد که عدالت نهایی توسط آفریده گار جهان عملی نگردد، پس چی فرقیست میان خوبی و بدی، دزدی و سرمایۀ حلال، عدالت و بی عدالتی، ظالم و مظلوم، و هزاران صفت متضاد خیر و شر دیگر؟

      و یا چرا اصلاً ما خوبی کنیم اگر قرار باشد که هیچ نتیجۀ مثبتی در قبال نداشته باشد و قدرتی نباشد که ما را مجازات و مکافات کند؟

      بی خدایی و یا پیروی از شیطان متأسفانه امروز دلیل اصلئ تمام لشکر کشی ها و قتل عام هائ مردم بیگناه را تشکیل میدهد چرا که افراد ظالم اکثراً عقیده به روز جزا و مجازات و مکافات از جانب پروردگار را ندارند.

    • In times when science wasn’t evolved to today’s standards almost 99% of ALL religions were started in those periods. Science has time after time disproved all superstitious beliefs and people can’t seem to let go of the past and realize that thier holy books are absolutely stupendously outdated and have no proof other then a few historical events

    • از قدیم گفته اند که دروغ گو حافظه ندارد. گیرم که نویسندۀ مطلب تسلیمه نسرین ناراضئ سیاسئ بنگلادیش درست گفته که در دوران کودکی اش نزد همان به اصطلاح روحانئ (که حتی با الفبائ اسلامی ناآشنا بوده...) رفته است و آب ... روحانی نما را نیز نوش جان کرده... و در اخیر بر اثر استعمال ادویۀ تجویز شده از جانب پدرش صحت یاب شده، و نه آب ... روحانی نما... ولی سوال اساسی در اینجاست که پدر ایشان آیا همیشه عقلش از آخر شروع به کار میکرده ویا با اینهال چگونه توانسته با این هوش و ذکاوتش داکتر طب شود؟

      عقل سلیم هیچگاهی باور نمیکند که یک پدر با آنکه داکتر طب باشد، دخترش را نزد همچو مداری و شعبده بازی برائ ... بفرستد... از این معلوم میشود که داستان ایشان کاملاً ساخته گیست.

      همچنان ایشان گفته است که "من قرآن را خواندم و آن را کاملا مزخرف و چرند يافتم. قرآن که ميليونها نفر آن به آن عقيده دارند، از بردگى و نابرابرى بين مردم کاملا دفاع مى کند."

      حماقت ایشان از آنجا معلوم است که هیچگونه آدرس نمیدهد که در کجائ قرآن مردم را به برده گی تشویق کرده و در کجا از نابرابری و بی عدالتی دفاع میکند؟

      در همان کشور هائیکه نویسنده از آنها به صفت نمونۀ برابرئ زن و مرد یاد کرده است، بجز از استفاده هائ جنسی و تجاری بسیار اندک رخ داده است که زن به موقف هائ بلند اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برسد. بطور مثال در طول تاریخ دو صد سالۀ دیموکراسی در ایالات متحده تا بحال یکبار نشده که زن و یا سیاهپوستی بر این کرسی نشسته باشد. که شاید بنگلادیش و پاکستان در اینمورد از ایالات متحده پیشگامتر و جلو تر باشد. تا فقط چند دهه قبل یک سیاهپوست حق نشستن بر چوکئ موتر را نداشت اگر سفید پوستی در آنجا حاضر میبود...

      در مورد رفتن امریکایی ها به کرۀ مهتاب نیز باید گفت که در کجائ قرآن به پیروانش گفته شده که شما علم نیاموزید، اختراع نکنید، کار نکنید و بخورید و بخوابید؟ و یا در کجائ قرآن نوشته شده که به کرۀ ماه نروید؟

      بزرگترین دانشمندان علم نجوم و ستاره شناسی مسلمان بوده اند و دانشگاه کمبریج تأیید نموده که تقویم خیام به مراتب دقیق تر و با کیفیت تر از تقویم گریگوری است. بقایائ رصد خانه هائ منجمین مسلمان تا هنوز نیز در کشور هائ چون ایران و ترکیه موجود است. پس این حرف خانم نسرین بسیار احمقانه و بی معنیست.

      اگر یک نگاهی بر منابعی که به خانم تسلیمه نسرین بنابر فعالیتهائ ضد اسلامی اش جایزه داده بیاندازید، خواهید دانست که خانم نسرین یک غلام حلقه به گوش غربی ها بوده و نه تنها عزت و وقارش را به پول و دنیا فروخته بلکه انسانیت و وجدانش را نیز به قیمت بسیار نازل و در حقیقت به هیچ فروخته است.

      این منابعی که به ایشان جایزه هائ گوناگون داده اند چرا نشد که نصف این جوایز را برائ اسوۀ آزادی و انسانیت یعنی مهاتما گاندئ بزرگ بدهند، که جان بیش از یک میلیارد انسان را از ظلم وستم رهایی بخشید؟

      پس از این معلوم میشود که تسلیمه نسرین ها، مریم رجبی ها، و شرکائ آنها در کشور افغانستان همه از یک چشمه آب خورده و مهره هائ ضد اسلامی و انسانئ میباشند که سر جنگ را با خدا گرفته اند نه با چند روحانی نمائ احمق ویا جنگ سالاران خاین.... این ها همه شعار هایست که در اول از آن استفاده میشود ولی در اخیر، "از زیر پلو مُلی بیرون خواهد شد!"

      جواب بی خدایان و یا نمرود هائ عصر حاضر در کلیپ زیرین توسط داکتر ذاکر به وضاحت داده شده و نیازی به ادامۀ بحث نمیباشد:

      آنلاین : http://www.youtube.com/watch++cs_INTERRO++v...

    • Mr. Scientist

      Can you please, watch this clip, Thanks

      http://www.youtube.com/watch?v...

      آنلاین : http://www.youtube.com/watch++cs_INTERRO++v...

    • To: Great Scientist PRINCE INFIDEL

      Albert Einstein: Science without religion is lame, religion without science is blind.

      Great Rumi says

      سپاس و شکر خدا را که بندها بگشاد

      میان به شکر چو بستیم بند ما بگشاد

      ()

      آنلاین : http://www.youtube.com/watch++cs_INTERRO++v...

    • The entire study of human life as mentioned in the Qur’an is not original at all. While Muslims try to claim that Muhammad made these statements before scientists discovered them, they are wrong. Theories of the formation of a child inside the womb was put forth by Aristotle nearly 1,000 years before the Qur’an was written. In fact Aristotle correctly described the function of the umbilical cord, something not mentioned in the Qur’an, showing that earlier philosophers were aware of such things mentioned by Muhammad and more. Every mention of human development in the Qur’an is similar to Roman and Greek theories. Consider the following verse referring to sperm:

      He is created from a drop (of sperm) emitted— Proceeding from between the backbone and the ribs. (Qur’an 86:6-7)

      Clearly this verse is incorrect, and clearly it has origins in earlier theories. First of all, for sperm to originate between the back and the ribs would mean that it comes from the kidneys! We now know that semen is produced in the testicles, but people in Muhammad’s time did not know this. Eleven centuries before Muhammad, the Greek physician Hippocrates theorized that sperm passed through the kidneys into the penis. For centuries this was an accepted (and incorrect) belief of the origins of sperm.

      There are those who claim Muhammad had no contact with Greeks or Romans. Pre-Islamic Arabia definitely had contact with Byzantium, Syria, Egypt, Persia, and Babylon. There were many Jews and Christians living in the area, and they were familiar with Greek or Roman philosophy. The Christians were connected to Rome. The Jews were connected to Babylon and Persia. It is easy to see how such theories regarding embryonic development may have reached Muhammad.

      Finally, to touch back on the verses that spoke of the development of an unborn child, I will say they too are incorrect. The Qur’an stated that the blood clot was turned to bone and then God "clothed the bones with flesh" (Quran 23:13-14). It is scientific fact that living tissue forms first, and then bones grow at a later time, and continue to gain strength (by building calcium) for many years after birth. Therefore, this is one of many scientific inaccuracies in the Qur’an.

    • هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد

      خداش در همه حال از بلا نگه دارد

      حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست

      که آشنا سخن آشنا نگه دارد

      (حافظ)

      مرتبط با این بحث لطفاً بیایید و این کلیپ ها را تماشا کنید:

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      آنلاین : http://www.youtube.com/watch++cs_INTERRO++v...

    • Einstein allso said : It was, of course, a lie what you read about my religious convictions, a lie which is being systematically repeated. I do not believe in a personal God and I have never denied this but have expressed it clearly. If something is in me which can be called religious then it is the unbounded admiration for the structure of the world so far as our science can reveal it. (Albert Einstein, 1954)

    • Dear great scientist Prince Infidel

      Hope see your very useful lectures on the issue of inaccuracies of Holy Quran in international Conferences specially against Dr. Zakir Naik... but remember that your reference about Aristotle is not acceptable at all because he himself beleived in God and the rest of your article according to mentioned issues are your own opinions not the correct meaning of Holy Quran. As the great English philosopher says: ’’Little knowledge of science takes you away from Almighty God. In-depth knowledge of science makes you a believer in God. ’’ you need to study more and more. Thanks for your time and want your attention to the following clip

      آنلاین : http://www.youtube.com/watch++cs_INTERRO++v...

    • خطاب به شهزادۀ خدا نشـــناس از زبان مولانا جلال الدین محمد بلخی:

      چرا منکر شدی ای میر کوران

      نمیگویم که مجنون را مشوران

      تو می گویی که بنما غیبیان را

      ستیران را چه نسبت با ستوران

      در این دریا چه کشتی و چه تخته

      در این بخشش چه نزدیکان چه دوران

      عدم دریاست وین عالم یکی کف

      سلیمانی است وین خلقان چو موران

      ز جوش بحر آید کف به هستی

      دو پاره کف بود ایران و توران

      در آن جوشش بگو کوشش چه باشد

      چه می لافند از صبر این صبوران

      از این بحرند زشتان گشته نغزان

      از این موجند شیرین گشته شوران

      نپردازی به من ای شمس تبریز

      که در عشقت همیسوزند حوران

      ویا:

      نگارا مردگان از جان چه دانند

      کلاغان قدر تابستان چه دانند

      بر بیگانگان تا چند باشی

      بیا جان قدر تو ایشان چه دانند

      بپوشان قد خوبت را از ایشان

      که کوران سرو در بستان چه دانند

      خرامان جانب میدان خویش آ

      مباش آن جا خران میدان چه دانند

      بزن چوگان خود را بر در ما

      که خامان لطف آن چوگان چه دانند

      بهل ویرانه بر جغدان منکر

      که جغدان شهر آبادان چه دانند

      چه دانند ملک دل را تن پرستان

      گدایان طبع سلطانان چه دانند

      یکی مشتی از این بیدست و بیپا

      حدیث رستم دستان چه دانند

      ویا هم:

      هر آن دلها که بیتو شاد باشد

      چو خاشاکی میان باد باشد

      چو مرغ خانگی کز اوج پرد

      چو شاگردی که بیاستاد باشد

      چه ماند صورتی کز خود تراشی

      بدان شاهی که حوری زاد باشد

      چه ماند هیبت شمشیر چوبین

      به شمشیری که از پولاد باشد

      تو عهدی کرده چون روح بودی

      ولیکن کی تو را آن یاد باشد

      اگر منکر شوی من صبر دارم

      بدان روزی که روز داد باشد

      سالانه بیش از 20000 فرد در اروپا و امریکائ شمالی به اسلام رو میآورند که نشاندهندۀ حقانیت اسلام است زیرا این مردم بدون تحقیق و تفکر هرگز قدم بر نمیدارند و این ثابت میکند که اسلام یگانه دینیست که پاسخگوی تمامئ مشکلات معنوی و مادئ بشر از 14 قرن قبل تا روز محشر بوده و تمام حرفهائ پیروان ابولهب و ابوجهل محکوم به شکست و نابودیست... اینهم لینک هائ مرتبط:

      http://www.spiegel.de/internat...,1518,460364,00.html

      http://www.spiegel.de/international/0,1518,456751,00.html

      http://www.spiegel.de/internat...,1518,440340,00.html

      http://www.washingtonpost.com/...

      http://edition.cnn.com/WORLD/9...

      http://en.wikipedia.org/wiki/I...

      آنلاین : http://www.youtube.com/watch++cs_INTERRO++v...

    • به آنانیکه بدون مقدمه ی دین شان و ایمان شان را از دست میدهند .
      هزار افسوس کز فرقان نصیبت نیست جز حرفی
      که از خورشید نبیند چشم نابینا به حزگرمی

    • ملحدان فراوانی هستند که مطالبی از این نوع را در اینترنت میدهند و باعث بدنامی اسلام عزیز میشوند. این هم یک نمونه دیگرش:

      "چرا مسلمان نيستم" يکى از صفحات هميشگى "بى خدايان" خواهد بود. اين صفحه مکانى است براى ارائه شهادت نامه ها و تجارب شخصى بيخدايان. از کليه خوانندگان و علاقمندان دعوت مى کنيم با نوشتن تجارب خود براى اين صفحه، اعتراض خود به انقياد دينى و خداپرستانه را با صدايى رسا و محکم اعلام کنند.

      من در يک خانواده مسلمان متولد شده و در کشورى بزرگ شدم که خود را جمهورى اسلامى تعريف مى کند. اعضاى نزديک خانواده من خود را مسلمان مى دانستند برخى کمتر ارتدکس و برخى بيشتر. اولين خاطرات من به ختنه شدنم و اولين روز در مدرسه قرآن بر مى گردد ـــ روانشناسان مى توانند در اين مورد هر چه مى خواهند تفسير کنند و بگويند. قبل از آنکه بتوانم زبان سراسرى ــ ملى را بخوانم و بنويسم، ياد گرفتم قرآن را بخوانم بدون آنکه حتى يک لغت آن را هم بفهمم. اين تجربه مشترک هزاران کودک مسلمان است.

      به محض آنکه قادر شدم به خودم فکر کنم توانستم همه دگمهاى مذهبى را که در من کاشته شده بود را به دور بريزم. اکنون من خود را سکولار و انسان گرا مى دانم و معتقدم که کليه اديان، افکار و توهمات بيمار انسانهاى ناتوان هستند، خطا بودن آنها محرز و مسلم است.

      اين سابقه و موقعيت من نسبت به دين است که مى توانست همينقدر و در همين جا بماند. اما با ماجراى سلمان رشدى و عروج اسلام، من که تا آن زمان کتابى ننوشته بودم با وقوع آن ماجرا، به صرافت نوشتن کتابى افتادم. بسيارى از هم نسل هاى من پس از جنگ دوم جهانى ممکن است فکر کنند که موضع ما در فضاى ايدئولوژيک سالهاى دهه ١٩٣٠ چگونه مى بود. فضاى ايدئولوژيک به طرفدارى از نازيسم، براى کمونيسم، براى دمکراسى، براى شاه و سلطنت و کشور و يا براى ضد امپرياليسم؟ کمتر اتفاق مى افتد که کسى در دوران زندگيش فرصت بيابد و نشان دهد که نسبت به يک موضوع مهم مربوط به مرگ و زندگى کجا مى ايستد و چگونه موضع مى گيرد. ماجراى سلمان رشدى و عروج اسلام دو نمونه از چنين موضوعات مهم هستند و کتاب "چرا مسلمان نيستم" موضع من در مورد اين دو موضوع است. براى کسانى که متاسفند که در سالهاى ١٩٣٠ نبوده اند تا تعهد خود را نسبت به امور مهم آن زمان نشان بدهند، دو فرصت پديد آمده است: اول، ماجراى سلمان رشدى و دوم جنگى که در الجزاير، سودان، ايران، عربستان سعودى و پاکستان در گرفته است، جنگى که قربانيان اصلى آن مسلمانان هستند، زنان مسلمان، روشنفکران مسلمان، نويسندگان و مردم شريف و معمولى.

      کتاب "چرا مسلمان نيستم" کوشش و تلاش من در اين جنگ است. هر زمان که من نسبت به صحت تصميم خود در نوشتن اين کتاب ترديد کردم، آدمکشى هاى جديد با نام خدا و اسلام در الجزاير و ايران و ترکيه و سودان، مرا وادار به تکميل و اتمام آن مى کرد.

      مدهش ترين و مهوع ترين جنبه ماجراى سلمان رشدى تنوع و تعداد مقالات و کتابهايى بود که توسط غربى هايى که اسلام را توجيه مى کردند نوشته مى شد ــــ ژورناليست ها، آکادميسين ها، شرق شناسان و اسلام شناسان و کسانى که از اديان ديگر بريده و به اسلام گرويده بودند. اينها ادعا مى کردند به نمايندگى از مسلمانان حرف مى زنند. مطمئنا اين بدترين نوع رياکارى است، حقيقت نيست، اين افراد سخنگوى همه مسلمانان نيستند. در مقابل بسيارى از افراد شجاع از جهان مسلمان، از سلمان رشدى دفاع کرده و مى کنند. ژورنال مصرى "روضه ال يوسف"، بخش هايى از آيه هاى شيطانى را در ژانويه ١٩٩٤ منتشر کرد.

      کتاب من "چرا مسلمان نيستم" مى کوشد با ديدگاهى انتقادى و سازش ناپذير نسبت به مبانى پايه اى اسلام، قطره ترديدى در اقيانوس قطعيات دگماتيک باشد.

      تناقض اسلام با حقوق بشر

      اسلام دين نابرابرى است و با حقوق جهانشمول بشر متناقض است. در قانون اسلامى زنان فرودست هستند، شهادت آنها در دادگاه نصف مرد است، آنها بغايت محدود و کنترل مى شوند و نمى توانند انتخاب کنند با چه کسى و بويژه با غير مسلمانان ازدواج کنند. زنان در اسلام آزاد نيستند شغل خود را انتخاب کنند، برخى از مشاغل براى آنها ممنوع است. تحصيل در برخى از رشته ها به روى آنها بسته شده است. اسلام اورتدکس زنان را از کار کردن در بيرون خانه منع مى کند.

      غير مسلمانان ساکن يک کشور تحت قانون اسلامى، قانونا از حق شهادت عليه يک مسلمان محروم هستند. آنها از انتخاب شغل خود در اسلام محرومند. تخطى از قانون الهى مستوجب قطع دست و پا، به دار کشيده شدن و سنگسار است. يک فرد مسلمان مى تواند ادعا کند که اين مجازات ها براى يک کشور مسلمان غير عادى نيست. اما آيا اينها غير انسانى نيستند؟ ممکن است يک فرد مسلمان بگويد که اين مجازات ها منشا الهى و آسمانى دارند و نمى توان آنها را با معيارهاى انسانى سنجيد. دقيقا همين طور است با معيارهاى انسانى، اين قوانين و مجازاتها ضد انسانى هستند.

      جدايى دين و دولت

      يکى از اصلى ترين پايه هاى جوامع مدرن و انسانى امروز، جدايى دين از دولت است. در اسلام چنين جدايى وجود ندارد. چرا اين جدايى، چنين اساسى و ضرورى است؟ دولت نبايد در آزادى عقيده و مرام شهروندان دخالت کند، نمى تواند مردم را به زور مذهبى کند. به محض اينکه نهاد دولتى دينى بنا گذاشته شود، کنترل پليسى افکار، خشونت و تخريب آغاز مى شود. حس انتقادى که موجب پيشرفت فکرى و اخلاقى انسانها مى شود، سرکوب مى گردد و جامعه دچار انهدام مى گردد. خدا، فرمانروايى مطلق مى شود که سخنان او بايد مطلقا اطاعت بشوند بدون بحث، بدون شک و ترديد، و بدون سوال.

      در اين سيستم فرد نمى تواند براى خود فکر کند و تصميم بگيرد، او بايد به تصميم خدا گردن بگذارد. اسلام مداوما با خرد انسانى، و بحث انتقادى که بدون آن آزادى و پيشرفت علمى و اخلاقى مقدور نيست، ضديت و خصومت نشان مى دهد. در اسلام، اين ايده که يک فرد، يک انسان که مى تواند عقلايى فکر کند، تصميم بگيرد و مسئوليت اعمال خود را بر عهده بگيرد، غائب است.

      اسلام دين خشونت، نابرابرى، ضديت با حقوق انسان، خونريزى، سرکوب زنان و غير مسلمانان و بى خدايان، و خصومت با آزادى بيان و انديشه است.

      ابن وراق منتقد اسلام و نويسنده کتابهاى متعددى از جمله "چرا مسلمان نيستم"، "منشا قرآن" و "ترک اسلام" است.

      آنلاین : بیخدایان

    • شدست نور محمد هزار شاخ هزار

      گرفته هر دو جهان از کنار تا به کنار

      اگر حجاب بدرد محمد از یک شاخ

      هزار راهب و قسیس بردرد زنار

      (مولوی)

      به آقای ابن وراق

      مشکل در این نیست که چرا بعضی از افراد پوچگرا و یا دین ستیز هستند چونکه اختیار دین و یا رد آن اجباری نیست، خداوند (ج) در آیة 256 سوره بقره میفرماید:

      بسم الله الرحمن الرحيم

      لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي فمن يكفر بالطاغوت و يؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها و الله سميع عليم (256)

      ترجمه:

      در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنابر اين، كسى كه به طاغوت ( بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست. (256)

      مشکل در اینجاست که بی خدایان و یا پوچگرایان دروغ گو هستند. بطور مثال همین آقای ابن وراق نمونۀ خوبی است که توسط ایشان میتوان به حقیقت کاذب همفکران و همقطاران وی به بسیار آسانی پی برد:

      ایشان در قسمت اول نوشتۀ خود مینویسند که در یک فامیل مسلمان متولد شدم و بدون خواست خودم به مدرسه فرستاده شدم تا زبان عربی و قرآن بیاموزم... بعداً مینویسد که حالا که به اصطلاح عاقل و دانا شده ام از آن عملی که در طفولیت بر من تحمیل شده بود ناراضی و متنفرم، اما اسم ایشان (ابن وراق) خلاف ادعائ ایشانرا ثابت میکند چونکه اگر این اسم یک اسم مستعار باشد، و یا نباشد در هردو حالت نشاندهندۀ علاقۀ ایشان به این اسم بوده و در غیر آنصورت ایشان در هر کشوریکه ساکن باشند به آسانی میتوانند اسمشانرا تغیر دهند.

      دروغ دوم ایشان را جع به ادعای تأثیرات منفئ آموزش یک زبان سوائ زبان مادریست. دانشمندان ثابت نموده اند که آموزش بیش از یک زبان بر رشد و تقویت اعصاب اطفال تأثیر مثبت و خوبی دارد اینهم سند:

      http://www.bbc.co.uk/persian/s...

      http://www.bbc.co.uk/persian/s...

      دروغ سوم ایشان در مورد ختنه اش میباشد. ایشان به وقاحت تمام از این عمل که در کودکی بر ایشان اجرا شده بگونۀ نارضایتی نشان داده و به اصطلاح تظاهر به روشنفکری میکنند این در حالیست که از نظر علمی ثابت گردیده ختنۀ مردان بسیار مفید است، این هم سند و مدرک:

      http://www.bbc.co.uk/persian/s...

      http://www.bbc.co.uk/persian/s...

      http://www.bbc.co.uk/persian/s...

      دروغ چهارم این کودن خان در اینست که دین را بیماری و پوچگرایی و سکیولاریزم را سلامتی میدانند، گیرم که ایشان نه نشه و نه خمار باشند بازهم در قتل عام 40 میلیونئ ستالین هرگز نمیتوان اثرات زهرآگین سر لشکر پوچگرایان و سکیولار ها (مارکس و انگلس) را فراموش کرد که در همان 70 سال قبل ثابت نمود که از این طرز فکر ابلهانه بجز شر و فساد دیگر چیزی نمیتواند بطراود، چی رسد به انسان دوستی و انسان گرایی؟!

      دروغ پنجم جناب لوده خان ادعائ بر حق بودن غلام حلقه بگوش صهیونیزم و استعمار کهنه کار سلمان رشدیست. ایشان وقیحانه حرفهائ بر زبان میآورد که نه تنها برای مسلمان ها چندش آور و بی معنیست بلکه در دنیائ انسانیت نیز خریداری ندارد... اگر لوده خان نوکر استعمار تشریف ندارند لطف کنند و با همکارانش بر ضد تورات، انجیل و سایر کتب و مکاتب دینی نیز پروپاگند کنند تا ببینیم که واقعاً اینها به جنگ دین و خدا برخاسته اند نه به جنگ اسلام. در توصیف رشدی همین قدر کافیست که محل بود و باشش را بدانیم که از کدام مملکت و از پشت کدام تریبون بر علیه اسلام جبهه گیری میکند... دیگر همۀ مسایل روشن و واضح خواهد شد.

      و اینهم لینکی مفیدی که بر موضوع روشنئ بیشتر خواهد انداخت:

      http://www.hyscience.com/archi...

      از قدیم گفته اند که (خاین خایف است!) ایشان اگر انتقاد و اعتراضی دارند نسبت به احکام شرعی بهتر است مردانه و بدون ترس (بخاطریکه اگر روش ایشان درست و بر حق باشد، پس از مباحثه و شکست دینمداران نیز به آن حقیقت موهومی که ایشان رسیده اند پی برده و راه و روش شانرا هر چی زود تر تغیر دهند) به یک مرکز علمی و تحقیقی مربوطه مراجعه کنند البته پس از بررسئ مشکلات روانئ خود در نزد یک داکتر روانی.

      چونکه پنج دروغ لوده خان ثابت گردید پس واضح و روشن میشود که سایر ادعا هائ ایشان نیز کاملاً بی اساس و کذب محض بوده و بهتر است که پس از گرفتن پول معینه بابت نوشتن کتاب و نشر آن از اربابانش، نام کتاب را به:

      چرا ما بسیار دروغ میگوییم؟

      تبدیل نمایند. و در آینده نیز اگر میخواهند تهمتی بر احکام دینی وارد سازند بهتر آن خواهد بود که دقیقتر و واضحتر بنویسند تا باشد که نکته به نکته پاسخش را بدهیم.

      روئ دروغ گو سیاه باد!

      آنلاین : http://www.youtube.com/watch++cs_INTERRO++v...

    • گفتی سالانه 20000 نفر در امریکای شمالی به « اسلام » رو می آورند ؟ بر دروغگوی لعنت . شاید این ارقام فرار از اسلام باشد . مردم درین قاره روز به روز از ادیان استعفا میدند . تنها دینی که جلب و جزب دارد « بودیزم » است . در آیین بودایی بخاطر صلح و آرامش و ریلکسیشن مردمان آمریکای شمالی کانادا روی میآورند .
      اسلامدرین قاره یعنی تروریسم ، قاچاق ، دزدی دروغ بی حقی تبعیض ، تعصب ، دشمنی با دگراندیشان و سایر ادیان . اسلام یعنی شکنجه سنگسار ، قطع اندام ، زن ستیزی و ....

    • بر منکر و منافق هر دو لعنت خدا باد! لینک اول را خوب ببین و گوش هایت را باز نموده و اقلاً در نزد خودت خجالت بکش! نطاق سی ان ان خود اعتراف میکند که ربع 6 میلیون مسلمان امریکایی کسانی اند که در داخل امریکا به اسلام گرویده اند.

      نمیدانم که شما مغز دراز گوش را خورده اید و عقل تانرا از دست داده اید؟

      اینهائ که دانسته و شعوری اسلام را اختیار میکنند هر فردش برابر است با میلیونها فرد کور دل همچو تو که بر اساس کینه ، بغض و جهالت میخواهی آفتاب را با دو انگشت پنهان کنی.

      اینهم اسنادش فقط بطور نمونه:

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

      آنلاین : http://watchislam.com/tv4/

    • With this comment you showed us that you are the stupidest Gay in the planet. congratulation

    • اینکه احمق کیست؟ مردم خود قضاوت میکنند. مطمئناً شما دلیلی منطقئ برای رد ادعائ آقای داود ندارید که از چوکات ادبیات خارج شده اید. یقیناً که ادب نیز یکی از نعمات خدا دادیست که شما از آن محروم و به دهندۀ آن منکرید.

      آنلاین : http://www.youtube.com/watch++cs_INTERRO++v...

  • بسم الله الرحمن الرحیم .ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا ط ومن کفر فان الله غنی عن العلمین .با عرض سلام به خوانندگان این سطور ناچیز ! از زمانیکه مقاله اقای زاهدی و تعداد دیگراز همنظران شانرا خواندم متاسف شدم که چرا اقای کامران میرهزار به یکتعداد از عناصری که همیشه به مادیات فکرمیکنند وخود را ازاد اندیش مینامند و ارایه نظریات را حق مسلم خود میدانند اجازه میدهند تا با نظریات خود باعث توهین به عقاید دیگران شوند .ازادی بیان معنی انرا ندارد تا هرکس هرچی خواست بگوید و دیگران را توهین کند و به ادیان اسمانی تاخت وتاز نماید .میخواستم مقاله ای نوشته وبه کابل پرس? ارسال نمایم که خوشبختانمه امروز نامه محترم م.ذکی را خواندم و بسیار خرسند شدم که ایشان با دلایل مقنع جواب اقای زاهدی را داده اند و من هم حرفهای شانرا تایید میکنم .اقای زاهدی با استفاده از بنای پنجم اسلام یعنی حج خواسته اند نظریات ضد دین خود را ابراز نمایند که زیادتر به ترحم بالای حیوانات و اینکه چرا اینقدر پول به جیب سعودی میرود پرداخته اند اما اینکه فلسفه اصلی حج چی است و چرا فرض شده ودرچه شرایطی انرا باید انجام دادتماس نگرفته اند که قابل تاسف است ؟ حج در لغت به معنی قصد بزرگ بوده اما در اصطلاح به معنی زیارت مکان مخصوص در زمان مخصوص وبا شرایط مخصوص میباشد. فرضیت حج با ایات واضح وروشن کلام ربانی ثابت است و انکار ازان در حقیقت انکار از قرانکریم ودین اسلام است که با احادیث و سنت نبوی ص نیز تایید شده است . متاسفانه اقای زاهدی و همنظران شان اعمال خلاف دین را که از سوی یک تعداد صورت میگیرد دلیل اورده و انرا نواقص دین تعریف نموده اند که کاملا ظلم و نارواست و ایشان از گفتار مولانای بزرگ استفاده نموده اند که اگر واقعا با تمام معنی مثنوی مولوی را بخوانند از رکن پنجم دین انکار نمیکردند از پیشرفت جهان متذکر شده اند!!!در همان جهان پیشرفته که ایشان ازان یاد میکنند امروزمیلونها خواننده مثنوی مولوی وجود دارد که بر حقانیت مولوی و دینش صحه میگذارد و با تاسف که یکتعداد دوستان صرف بالای مادیات تمرکز دارندو معنویت را فراموش کرده اند و اینکه چرا ما خلق شده ایم از چی بوجود امده ایم و انسان بلاخره به کجا میرود و توشه راه اش چی باشد و....؟ را فراموش نموده صرف به اسباب ظاهری توجه داشته که در مورد حج مشخصا میگویند که همه پولها به جیب سعودی میریزد درحالیکه چنیین نیست طور مثال 24100 نفر از افغانستان روانه سعودی شدند تنها پولی که کام ایر بدست اورد بیست وشش ونیم میلیون دالر میشود که مانند این پول چقدر پولهای دیگر شرکت های مختلف هوایی دیگر گرفته باشند و چنانچه اگاهی داشته باشیدکشور سعودی زیاد پیداوار ندارد ویک کشور مصرفی است و اکثریت اقلام از کشور های دیگر به سعودی میرسد که تجار سعودی نفع میبنند مگر پول اصلی به کشور های مختلف اسلامی وغیر اسلامی برمیگردد تنها از چین سالانه مقدار بسیار هنگفت اموال به سعودی صادرات میشود ویک کشور اسلامی که شاید اقای زاهدی هرگز فکرش را نکرده باشند بنگله دیش را میگویم سالانه به مقدار بسیار زیاد کلاه های مخصوص نماز به سعودی صادرات دارد که حجاج انرا خریداری میکنند تا به دوستان شان تحفه بدهند و این کلاه ها توسط مردم بنگله دیش تهیه شده واز مدرک ان نان میخورند و یا تولیدات مختلف در پاکستان ترکیه ایران هند وغیره ممالک دنیا به سعودی ومخصوصا در فصل حج صادرات میشود که بالاخره بسیاری از دیگران مستقیم وغیر مستقیم نفع میبرند وتعدادی زیادی از افراد ممالک مختلف اسیایی که در سعودی مصروف کار هستند نیز نفع گرفته و به فامیل های شان در کشور های شان پول ارسال میدارند که خود با عث بهتر شدن وضع زندگی انان خواهد بود و انچه که اقای زاهدی بنام اقتصاد اسلامی یاد کرده اند برداشت خود شان است که در واقعیت چنیین نیست و اصلا به اصطلاح عام کاسه بخش دست پروردگار است مثلا ذخایر انرژی که در سعودی و کویت و دیگر کشور ها وجود دارد و منابع طبیعی که در کشور ما وجود داردوانعده کشورهای که چنین منابع را ندارند به کجا دعوا کنندواینکه ما تنبل هستیم و کار نکریدم وازمنابع طبیعی خود استفاده سالم نتوانستیم هرگز گناه دین ما نیست و نه تنها اسلام بلکه همه ادیان سماوی تنبلی را رد نموده وتایید نمیکند وبرعکس همه ادیان سماوی وبلخصوص اسلام به کار وتلاش وکسب پول از راه حلال توجه داشته و امر نموده است و قابل تذکر است که نوشته های محترمه نسرین کاملا ساختگی نظر میرسد وصرف برای خدمت به مخالفین دین خواسته اند داستان پردازی نمایند که به خوبی ضد ونقیص بودن مطالب شان در متن نوشته های شان اشکار شده است . در خاتمه ارزو دارم خدواند کریم همه را هدایت کند و از گمراهی نجات دهد. امین

    • با کمال معذرت .مطلبی که میخواستم به ادامه تحریرنمایم درمورد تعداد گوسفندان است که اقای زاهدی گفته بودند دریک روز دویا سه میلیون ان ذبح میشودکه متاسفانه صرف تعداد که در یکروز ذبح میشود محاسبه نموده اند و انهم در مراسم حج توسط حجاج واینکه چه تعداد دیگر در باقی کشورهای اسلامی در همانروزذبح میشود فراموش کرده اند که اینهمه مربوط یکروز در سال است مگر اگر باقی 364 روز دیگر سال را هم محاسبه کنیم که درتمام کره زمین چه تعداد از گوسفندان به دست همنوعان اقای زاهدی ذبح میشود حساب ان بجز به خالق لایزال به کسی معلوم نخواهد بود و نتیجه اینکه اگر کمی با تعمق اقای زاهدی و دیگر دوستان همنظر شان تفکر نمایند این چگونه نظام است که به تعداد فوق الذکر گوسفندان در سال ذبح میشود مگر هیچگاهی خلاصی ندارد و همه ساله چنین است وهمان خالقی که حج را فرض گردانیده و ذبح گوسفند را جزی از مناسک حج ساخته است همان تعداد گوسفندان را نیز خلق نموده و بدسترس انسان این اشرف مخلوقات قرار داده است که قابل اندیشه است و از طرف دیگر تقریبا اکثریت مواشی که درسعودی بفروش میرسد از ممالک دیگر صادرمیشود وهمه کسانی که در تربیه این همه تعداد مواشی اشتغال دارند از همین راه امرار معاش مینمایند و مطلب دیگر اینکه با استفاده از پیشرفت های کنونی و تکنالوژی جدید بسیاری از نظریات دین مقدس اسلام که درزمان جاهلیت به انسانها گفته شده و درانوقت اصلا طبابت و علوم دیگر انکشاف نکرده بود به اثبات رسیده که اوامر دین اسلام در 1400 سال قبل را امروز علم ثابت نموده است مثال بسیار ساده فعل زنا است که دین اسلام انرا حرام قرار داده مگر امروز طبابت فعل زنا منع میکند که با عث بوجود امدن ایدز شده است ویا مثال دیگر نظافت است که اسلام به ان چقدر تاکید نموده است وعلوم عصری امروز نیز تاکید میکند و صد ها مثال دیگر.... بااحترام

  • دوست محترم تشکر از شما ,

    ایمانت قوی تر و بهشت برین جایت,خداوند بشما دانش و علم زیادتری ارزانی بدارد,تا با استفاده درست باعث رستگاری خود و دیگران شوید.

    با احترام

    ادریس مشعل

  • سلام آقای م ذکی!

    واقعاً مقاله خوب و جواب های دندان شکن. آفرین

    اما یک چیزی که من میخواهم خدمت شما عرض کنم که اسلام که حضرت محمد آورده بود و اسلام که ما حالا پیروی میکنیم بسیار فرق دارد. بالای این دین در طول تاریخ بسیار بلا ها آورده اند. این دین در کشور ما محافظین چون سیاف، محسنی ، ربانی ............ دارند همین ها استند که در این دین تغیرات میاورد.

    و دیگر این که عروسی دختران 9 ساله با مردان پیر را انگشت شمار گفته اید نمیدانم که شما از واقعیت ها جامعه بی خبر استید یا خود را به کوچه حسن چب میزنید. شاید از داستان دختر 14 ساله یا هم کوچکتر از آن را که همین آغای محسنی به عقد خود در آورده بود خبر ندارید. پس جامعه که رهبر اش این باشد وای از رعیت اش.

    ا

  • اين مباحث در جامعه افغانستان به خرد انديشی کمک می کند. از کابل پرس? تشکر که برای اولين بار در طول تاريخ افغانستان بحث های آزاد گذاشته است.

  • The Qur’an has a story of a woman who has never had sexual intercourse (a virgin) that becomes pregnant and gives birth (Qur’an 19:16-21). This is a myth deeply rooted in many cultures. Muslims are used to debating with Christians, so they are never told that virgin birth is impossible, as this is a doctrine of Christianity as well. The reality is, this is a scientific absurdity.

    The Qur’an tells us that this same child who was born of a virgin mother is able to speak in complete sentences at only a day old (Qur’an 19:29-33)! While Muslims and Christians are debating the scientific knowledge written in the pages of the Qur’an, a rational thinker can clearly see that this idea of the talking baby, born of a virgin mother, is absurd. It was a myth adopted by Muhammad, and inserted into the text of the Qur’an.
    According to the Qur’an there was a man who could understand the speech of animals (Qur’an 27:18-19). While zoologists have formed methods of communicating with apes and chimps, no human being has ever been able to understand the "language" of species different from our own. The ability to speak like a human is formed by advanced brains with complex thought patterns, something most animals do not have. Therefore, to think that a man could understand the spoken language of another animal is absurd.

    What is even worse is the verses cited have this man hearing the speech of ants! It is a scientific fact that ants have no speech patterns. They communicate through chemical trails, and other forms of odor. In otherwords they communicate via smell, not sound! This blunder is understandable, as the average desert Arab in the seventh century would not know this. However this lack of knowledge of the animal kingdom proves human origin of the text, and disputes theories of a divine origin.

    • سرای مدرسه و بحث علم و طاق و رواق

      چه سود چون دل دانا و چشم بینا نیست

      سرای قاضی یزد ارچه منبع فضل است

      خلاف نیست که علم نظر در آنجا نیست

      و یا

      گلبن عیش می​دمد ساقی گلعذار کو

      باد بهار می​وزد باده خوشگوار کو

      هر گل نو ز گلرخی یاد همی​کند ولی

      گوش سخن شنو کجا دیده اعتبار کو

      (حافظ)

      حرف نویسندۀ مقالۀ فوق درست است، که پو چگرا، فقط به درد خود کشی میخوره و بس!

      آنلاین : http://video.google.co.uk/vide...

  • کاری به اسلام نداریم. ولی پیروان این دین آدمای خوبی نیستند. من به این مساله خیلی حیران هستم که با وجود اینکه اسلام اینهمه خوبی ها دارد پس چرا پیروانش این همه بد بختند ؟؟ مسلمان یعنی دزد دروغگو،کلاه بردار، زناکار، مردم آزار، کج رفتار، حسود. و..و..و.. پس خوبی این دین مبین به درد چه کسی میخورد؟؟؟

    • اینکه در ادیان سماوی بدی و جود ندارد (و اگر دارد هم تحریف بشر و در گذشت زمان است) شکی نیست.

      اصل نظرتان را مطرح ننموده اید که همان دشمنی با دین اسلام است. فرضاً که حرف شما درست و مسلمانان همه بدند، اما بیا و صادقانه این سوالات را پاسخ بنویس:

      1. کی یهودیان را قتل عام کرد؟ هتلر ویا کدام رهبر مسلمان؟ اگر هتلر و نازی ها کردند، چرا تاوانش را مسلمانان فلسطین بدهند؟ و آیا رفتار دولت اسرائیل و صهیونستان با ساکنین سرزمین هائ فلسطین انسانی و نیک است؟ حمله یهودیان صهیونیست را به لبنان و قتل عمام بیش از 1500 فرد ملکی را چگونه ارزیابی میکنی؟ و در مورد قتل عام مردم این سرزمین را در طول شصت سال گذشته چی فکر میکنی؟ آیا یهودیان (بالخصوص صهیونیست ها) انسان هائ شرافتمند و نیکی هستند؟

      2. هتلر، ستالین، موسولونی و تمامئ دار و دسته این رهبران بی گمان که مسیحی و یا به نحوی نا مسلمان بودند، بیش از 50 میلیون فردی که اکثریت شان بیگناه بودند و به دست همین سه فرد و افراد شان به قتل رسیدند آیا کار نیک و پسندیده بود؟

      3. جنگ فعلی در کشور عراق و افغانستان از طرف کی به راه انداخته شده؟ آیا فکر میکنی مسلمین لشکر کشی کرده اند و یا مسیحیان و یهودیان؟

      4. جنگ سی سالۀ ویتنام با تمام وسعت فاجعۀ آن کار مسلمین بود ویا...؟

      5. نفت و گاز کشور هائ اسلامی آیا بدست خود مسلمین است یا در اختیار...؟

      6. در هیرو شیما و ناگاساکی، آیا طیاره هائ مسلمین بمب هائ اتومی را استعمال نمود و یا ...؟

      7. لشکر کشی شوروئ سابق به افغانستان را فکر میکنی که کار مسلمین بود؟

      9. در یوگوسلاوئ سابقه آیا مسلمین قتل عام شدند و یا ...؟

      10. در روز یازده سپتامبر در ساختمان هائ دوقلو آیا یهودیان موجود بودند؟

      11. در افغانستان مردم بر این عقیده اند که طالبان و حامئ اصلئ آن یعنی پاکستان از جانب کشور هائ که جنگ علیه تروریزم را اعلان کرده اند، میشود. تو چی فکر میکنی؟

      12. در اینکه مجاهدین افغان از جانب غرب کمک میشد و میشود جائ هیچ شک و شبهۀ وجود ندارد. نظر شما چیست که آیا در افغانستان جهاد بود ویا جنگ غرب با شوروی؟

      فعلاً این سوالها را پاسخ بدهید بعداً باهم تبادل نظر خواهیم کرد.

      عادل باشید!

  • نخست از کابل پریس سپاسگذار هستم که زمینه چنین بحث حیاتی را برای جوانان افغانستان ودیگر کشور ها فراهم نموده است. من در مورد یک مسئله از همه دوستان پوزش میخواهم وآن اینکه وقت نداشتم تمامی مقاله ونظریات را مطالعه کنم اما یک دیدگاه عمومی از آن به دست آوردم ونظریاتم نیز بربنیاد همان برداشت سریع ارائه خواهد شد.
    تقریبا" همه متفق القول شده اند (چه حامیان وچه منتقدین دین) که دین اسلام یک عامل موثر وعمده(مثبت یا منفی) در شکل گیری شرایط افغانستان وتمامی کشورهای اسلامی است. بنا" زمانی آن فرارسیده است تا به دین اسلام با یک دید متفاوت وجدی نگاه بکنیم. پیش فرض های مانند اینکه "دین اسلام مشکل ندارد ومشکل در مسلمانها هست"،"اسلام دین صلح وصفا است"،"غربی ها میخواهند دین اسلام را بدنام کنند"، "اسلام در خطر است" وصد ها پیش فرض دیگری که متاسفانه در ذهن های ما مانند اسمم مان حک شده است را کنار بگذاریم وآنچه را که بیشترین نزدیکی را با زندگی روزمره یی مان دارد، با دقت بیشتری نگاه کنیم. من معتقدم که بیشترین انتقادات به اسلام امروز در حقیقت متوجه جایگاه آن است نه در جهت محتوای آن. به نظر من آنانیکه در دفاع از اسلام به نظریات حضرت مولانا، حافظ وسنایی استدلال میکنند، دچار یک اشتباه بنیادی هستند وآن اینکه تا اندازه یی محدودی که من با تفکرات این بزرگان آشنایی دارم، عشق آنان به اسلام به عنوان یک دین ویک راه میان خدا وبندگان معتقدش است. همه یی مسائل که آنان مطرح میکنند در حوزه یی فردی مطرح است ومن باور ندارم که مولانا از اسلام سیاسی واجتماعی که یکی از جدی ترین مشکلات زمان ما به شمار میرود دفاع کرده باشد. امروز اسلام جایگاه بسیار نامناسب را در تمامی جوامع اسلامی وبه ویژه در افغانستان اشغال نموده است. میخواهم استدلال کنم که اشغال این جایگاه تنها به تعبیر مسلمانان از اسلام ارتباط ندارد بلکه خود اسلام نیز فرامین دارد که آنرا به حوزه یی سیاسی واجتماعی میکشاند.
    به صورت فشرده باید گفت که دنیای امروز که افغانستان وجوامع اسلامی جز آن هستند، میطلبد تا آزادی فکر واندیشه به صورت بنیادی در تمامی جوامع انسانی بدون هیچ نوع پیش فرض تحقق یابد تا فرصتی دست دهد که حقیقت (که چه باشد وشاید هم صدها سال را در برگیرد) از میان لایه های تهمت، خشونت،تهدید،زورگویی،تکفیرگرایی، تحجر، جهالت، بیسوادی، فقر وصدها مشکل دیگر سربلند نموده واین انسان راه گم شده را راحت سازد.
    دوستان تا آن زمان بیائید بر سر یک چیز توافق کنیم وآن اینکه هر آنچیزیکه بتواند منافع ملی، رفاهیت اقتصادی، صلح پایدار، احترام به انسانیت، سهم گیری تمامی شهروندان یک کشور بدون در نظر داشت جنس، مذهب، قوم ورنگ، آینده یی روشن کودکان، بالندگی فرهنگی وسهم گیری فعال در دستاوردهای بشری را تضمین کند که حتی درتناقض با اسلام واقع شود را بپذیریم وقبول کنیم ونمی خواهم که یکی از دوستان بازهم این پیش فرض معمول را (مغلطه یی بزرگ) را بنویسد که اسلام با مسائل یاد شده در بالا تناقض ندارد.
    از عدم فصاحت لازم در زبان زیبای فارسی از دوستان معذرت میخواهم.

  • اگر مجال سخن فراخ تر بود و از منجنیق فلک سنگ فتنه نمی بارید و عقاب جور بال در همه شهر نگشوده بود و رهزنان گره برزبان نبسته بودند و اگر نبود عوامی عوامیان و حرامی حرامیان ، غیر منطق لب نگشادمی . لیک از چشم بد ، ز هر لب زخم های روح فرسا خورده ایم .
    انشتاین در کتاب خودش « جهان آنطوریکه من میبینم » آورده است که : « اگر عامل تعین کننده رفتار بشر در این جهان تنها بیم از کیفر یا امید پاداش در جهان دیگر باشد ، شرایط حاکم برجامعۀ بشری ما شرایطی ترحم آور خواهد بود . اسطورۀ پاداش یا کیفر آن جهانی ، ویران کنندۀ همه موازین اخلاقی این جهان است .
    شما چرا به دنبال خدایی میگردید که شما را ببخشاید ؟ مگر گناهکارید ؟ اگر گناهکارید ، چرا به جای طلب بخشش از خدا ، گناهان تانرا جبران نمیکنید ؟ چرا از آنهایی که در حق شان مرتکب ظلم و ستم شده اید ، تقاضای عفو نمی کنید ؟ آنها هستند که باید شما را ببخشند ، نه خدا . از خدا می خواهید به شما که باعث ضرر و رنج و آزار به دیگران شده اید رحم کند ؟ آیا مظلومان و ستمدیده گان به خدا وکالت داده اند تا از طرف شان ، ظالمان و ستمگران را ببخشاید ؟ از خدا میخواهید به شما طول عمر و سلامتی و ثروت و بزرگی عطا کند . مگر خدا شرکت بیمۀ عمر ، انبار سلامتی و ثروت و فروشگاه بزرگی و عزت دارد ؟ مگر نمی دانید که طول عمر به سلامتی و سلامتی هم به رعایت بهداشت و زندگی متعادل و پرهیز از زیاده روی در خوردن و نوشیدن و دوری گزیدن از کارهای مضراست ؟
    مذهب را افراد توانمند بوجود آوردند تا بوسیلۀ آن بر توده های بینوا و محروم اجتماع بشر فرمانروایی نمایند . تمام مذاهب فرآوردۀ و دست پروردۀ بشر است . ناپلیون
    دانته نویسنده بزرگ قرن چهاردهم ایتالیا با نوشتن شاهکارش « کمدی انسانی » در دیوار های بلند و ستبر کلیسای روم درز ایجاد کرد که دو قرن بعد با انقلاب دینی و اصلاح دین ، دیوار خرافات و موهومات و حکومت سیاه هزار سالۀ پاپ ها سرنگون گردید .
    زکریای رازی در قرن سوم هجری سه مجلد کتابش را در مورد رد سنت ها و آموزه های خرافی دین نوشت که بعد ها حریقش کردند و نیز گویند با همان کتاب ها آنقدر بر فرق سرش زدند که بینایی اش را از دست داد . رازی گفت : آنچه با عقل سازگار نیست اگر به قرآن و پیامبر هم نسبت بدهند ، درست نیست . اگر دینی مردمی نبود ، خدایی هم نیست و اگر خدایی مردمی نبود ، خدای نیست . چنین خدا و دینی بیگمان وسیله ای است که قدرت طلبان و منفعت جویان طمعکار و انحصارگران بیدین و بی خدا برای هدف های شخصی و گروهی خود ساخته اند و بکار میبرند .
    تمدن اسلامی تمدن فقه محور است و از فقه سالاری تا دموکراسی که قلبش قانون سالاری است فاصلۀ زیاد است خیلی . تنها معیار مشروعیت عدالت است نه اسلامیت . نارسایی نظام فقهی دراین است که تکلیف اندیش است نه حق اندیش . لذا داروی شفا بخش حق را باید به این اندام نیم مردۀ تکلیف اندیش تزریق کنیم تا تندرستی و چالاکی دموکراتیک پیدا کند و جامۀ عدالت امروزین که بر مدار حقوق بشر می گردد بر قامتش راست آید و توازنی مطبوع و مطلوب میان حق و تکلیف برقرار کند و این بسی فاصله دارد با آرمان خیال اندیشانۀ کسانی که خواهان استخراج دموکراسی از متن تعلیمات اسلامی اند . اکثر دین باوران مقلد اند نه محقق و عقایدی دارند مُعلل و غیر مُدلل که زادۀ جبر محیط و تلقین و تربیت است و من ایمان تقلیدی آنان را بر نمی آشوبم .
    دیگر از نیاز روانی انسانها نگویید ، این نیاز روانی نوعی بیماری است لطفاً پی علاج بیماری برآیید . قرنهاست به نام این تکیه گاه معنوی ، بازار سوء استفاده ازین نیاز ادامه دارد . افسانه ها ساخته شد ، حدیث ها و حکایت ها جعل گردید . جنگ ها راه انداخته شد و به جای آرامش معنوی و رفاه و سعادت مادی ، آدم ها کشته شدند و دینمداران و دکمانداران دین ، بنام دین تسمه از گردۀ مؤمنان کشیدند و کنون نیز میکشند . هرکجا حکومت از مردم و برای مردم باشد تفاوت نمی کند که مردم چه دینی یا چه عقیدۀ دارند . مردم باید بدانند که خدا و دین هیچگاه حکومت نکرده و نمی کنند ، بلکه این افراد هستند که به نام خدا ، دین ، ایدیولوژی حکومت میکنند . زیان کسان از پی سود خویش بجویند و دین اندر آرند پیش .
    اسپینوزا یهودی سرشناس و فیلسوف هالندی ، ولتر نویسندۀ « دیکسیونر فلسفی » زیگموند فروید و آلبرت انتشتاین و دیگر متفکران سرشناس به نوبه خود اصالت تورات را با قاطعیت انکار کردند و و لتر وجود خود موسی را به استهزا گرفته است .
    در اعلامیه اسلامی حقوق بشر که در سال 1951 از جانب کشور های اسلامی انتشار یافت بر حقوقی از قبیل آزادی مذهب و منع برده گی و تساوی کامل حقوق زن و مرد بصورت قاطه تأکید نهاده شده است ، در صورتیکه اینها با مقررات قرآنی تناقض دارند . همین جهان پیشرفته مسیحی اخیراً پنجاهمین سالگرد تدوین منشور جهانی حقوق بشر را بعنوان دستاورد حقوقی و قضایی جشن گرفت و این منشوری است که دست کم دوازده مادۀ از مواد سی گانه آن با کتاب مقدس تناقض دارد . در جهان مسیحی حکم اعدام را لغو کردند در صورتیکه این حکم یک از مقررات اصولی تورات است .
    ادامه دارد .

    • بغیر نفی چی اثبات میتوان کردن/ طلسم هستی ما سخت باطل افتاده ست .(بیدل)
      دوستان عزیز!
      بحث های روشنگرانه و حقیقت جویانه برای رشد آگاهی و گسترش افق دید ما لازم اند امامشاجرات ارتو دوکسال در جهت اثبات باور های ما و ابطال باور های دیگران ره بجایی نمیبرند. این نوع بحث ها از جنس دلمشغولی های ایدیا لو ژیک بوده وبا خمیر مایه ی "هویت" شکل مییابند واز همینجاست که جز ملال و گاه ایجاد تنشهای زیان آور حاصلی نمیدهند.
      اگر مراد این باشد که یک منظومه ی معین فکری، فلسفی یا مدهبی را عامل رستگاری و انسان شدن بیشتر انسان معرفی نماییم، از دید من تاریخ بشر یا بهتر است بگوییم تاریخ زندگی اجتماعی نشان میدهد که نه مذهب ونه لا مذهبی، نه خدا باوری ونه آته ییسم،نه اید یالوژی های سیاسی ، نه خرد گرایی و عقلا نیت غربی (مدرنیسم) ونه عرفان و شهود واشراق شرقی تا کنون توانسته است که در این راه کار ساز باشد.
      از لحاظ ذات شناسی ، انسان از جنس ویژه ای ساخته شده است. تناقضها، کششها و محرکهای درونی انسان میتوانند از عوامل بیرونی مانند شرایط مادی، اجبار اجتماعی، قدرت وقانون و نیز گسترش آگاهی متا ثر شوند ولی نابود نمیشوند و همچنان سر چشمه ی اصلی رفتار های احتماعی اورا تشکیل میدهند.اینست که تا کنون نیرویی که بتواند رفتار ها و تظاهرات سرشتی انسانهارا بصورت کتله یی در جهت اعتلا شکل دهد به میدان نیامده است. البته اسطوره های را در میان پیروان مذاهب یا ایدیالوژیها ی سیاسی میتوان بحیث استثناء نام برد آنهم چی معلوم که محصول ویژ ه ی ذات فردی آنها نباشد.
      مذهب در سامان دهی رفتاری انسان وحل تنا قض های درونی اونا کام مانده و لا مذهبی نیز راهی به دهی نبرده است .سر نوشت پر آوازه ترین ایدیالوژیها نیز بهتر از مذهب نبوده است. دستاورد های عرفان(چی شرقی و چی غربی) چیزی فراتر از پیشکش کردن اسطوره های که در وجود چند شخصیت معدود محدود میگردد ، در سطح جامغه اثر گداری ملموس نداشته است .
      با این وضعیت کلی ، نباید فراموش کرد که در طول تاریخ دستگاههای قدرت و روحانیون سلطه جو مذهب را با زشتترین و تحمیق کننده ترین وجهی علیه عقلا نیت و خرد ورزی بکار گرفته و برای منافع شخصی و گروهی خود استخدام کرده اند . این امر بیش از همه در باره ی دین اسلام صدق میکند. زیرا در غرب پس از رنسانس و حرکت به مدر نیته ، مجاری استفاده از مذهب در جهت سلطه جویی افراد، نهاد ها و مراجع مذهبی و دست درازی آنها به حقوق فردی و عمومی، اگر نگوییم که مسدود گردید میتوان گفت که محدود ساخته شد.اما سر نوشت اسلام بجیث یکی از سه دین پر پیرو جهان بکجا کشید؟همینست که می بینیم و شاهد آن هستیم.از درون این دین ،اسلام ستیزه گر سیاسی سر کشید واین جریان نیز به تروریسم استحاله کرد .( به عوامل زایش تروریسم در اسلام و تو جیهات ایدیالو گهای آن کاری ندارم زیرا تغییری در حقیقت امر وارد نمیکند) این امر نگاه جهان را نسبت به اسلام عوض کرد.
      شبیه این قضیه در مورد مدرنیسم غرب نیز اتفاق افتاد و جهان سوم را وا داشت تا از مدر نیسم و دمو کراسی وحقوق بشر تعبیری جز فریب ونیرنگ، سلطه جویی امپر یالیستی و تروریسم دولتی نداشته باشد.ممکن است به خواننده این تصور دست دهد که نویسنده ی این سطور به اندیشه ی کمو نیسم چشم دوخته است . ولی چنین نیست واز دید من این نیز جز یک تکا پوی نا کام چی در سطج تیوریک وچی در گستره ی عملی وتاریخی ، نبوده است .
      با این مختسر ، شما میتوانید هر نامی بر من بگذارید . هر هری مذهب، نهیلیست و پوچگرا یا چیز دیگر ، باکی نیست . اگر این تصورات مورد نقد قرار بگیرد تا من چیز بیشتری بیاموزم واندکی از جهالت من کاسته شود بهتر از آنست که روی باور های خود به مشاجره بپردازم.

  • سلام بر ذکی ! بسیار عالی نوشتی و به این میگویند جواب دندان شکن ولی حیف که : صم بکم و هم لا یرجعون

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس