پوليس، کودکان را تا سرحد مرگ لت و کوب می کند
زير آفتاب سوزان در خاک باد و بوی کثافت پايتخت
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
کابل، پل باغ عمومی، پوليس به جان کودکان می افتد و تا سرحد مرگ آنان را لت و کوب می کند. پل باغ عمومی در مرکز شهر، در چند قدمی ارگ رياست جمهوری، وزارت فرهنگ و وزارت مخابرات موقعيت دارد. اين نقطه از شهر بدليل وجود ادارات مختلف و نيز بازار کابل، هميشه شلوغ و پر ازدحام است.
فقر ناچار، کودکان و زنان را به جاده های کابل می کشاند. کودکان و زنان زيادی هستند که گدايی می کنند. کودکان وزنان زيادی نيز هستند که می خواهند روزی حلال داشته باشند و کار می کنند. از صبح ساعت 7-8 می آيند، زير آفتاب سوزان در خاک باد و بوی کثافت پايتخت، آب می فروشند، ليلام کرده و گلويشان را پاره می کنند تا لقمه نانی به دست آوردند، حلال.
پوليس اما کودکان را تا سرحد مرگ لت و کوب می کند. به جان کودکان با مشت و لگد و يا چوب می افتد و هيچ پروايی ندارد که هيچ حق ندارد دست روی کسی بلند کند، چه رسد به کودک و زن. پوليس پرخاش می کند. دشنام می دهد و لت می کند. کودکانی که در پل باغ عمومی سگرت می فروشند، آب، پلاستيک و يا چيزهای ديگر، هم بايد نگران پوليس باشند، هم نگران دزدان و هم نگران فروش تا دست خالی به خانه باز نگردند و دست کم چند نان خشک بتوانند بخرند.
پوليس اما کاری ندارد به قانون. نمی داند و يا نمی خواهد بفهمد که قانون به او اجازه ی دست بلند کردن به کسی را نداده، چه رسد به اينکه مانند امروز دوشنبه 8 اسد، کودکی 11-12 ساله را تا سرحد مرگ لت و کوب کند. خون از سر و روی کودک می ريزد، فرياد می زند: "مادر جان"، "مادر جان"
زنی می خواهد پوليس را مانع شود: پوليس به او نيز حمله می کند.
اين روزگار کودکان و زنانی ست که در چند قدمی ارگ و کابل سرنا هوتل، برای يک لقمه نان خشک جان می کنند.
پيامها
30 جولای 2007, 12:57
از پولیس به کجا باید شکایت کرد؟ خبرنگاران باید صحنه هایی را که چنین ناروا ها صورت میگیرد، عکاسی کنند و خبرش را پخش کنند. آفرین به ملالی جان جاوید که این کار انسانی را انجام داده است. حتی متهمین و مجرمین را پلیس مطابق قانون لت کرده نمیتواند. اطفال را باید از همچو خشونت ها رهایی بخشید. حکومت باید به حال این اطفال توجه کند.
30 جولای 2007, 14:21
دوست عزیز
مساله اصلی همانا سطح تعایم و تربیت مردم درکشور است و به گونه خاص تربیت پولیس کشور.
به صورت عموم تربیت چیز فهم های مان را در همینجااز پاسخ دادنهاقیاس کنید و باز باید ازپولیس کله کرد.
من به این نتیجه رسیده ام که همین دیگ و همین شلغم.
واما وزارت داخله باید باز سازی و تربیت مجدد پولیس را در سر خط کار خود قرار دهدو پولیس رااز حقوق بشر اگاه سازد.
در پهلوی پولیس سازمانهای اجتماعی و پولیس شاروالی (شاروالی باید ازخود پولیس ایجاد کند) نیز میتوانند که درکارهای سطح پایین سهم بگیرد.
Habib
30 جولای 2007, 15:24, توسط Susan
The puppet government must find for these children job ,or let them to work in sidewalks. The police has no right to hurt anybody ,especial children and women
This government not care for poor people
30 جولای 2007, 15:30
لعنت به این زندگی مملو از تحقیر و توهین و شکجه و درد. یک مشتی از خاینان و کثافت پیشه ها درین ملک حکومت میکنند که از انسانیت هیچ بویی نبرده اند و تنها یاد دارند که بر مظلوم ترین و بیچاره ترین و نادارترین اقشار جامعه ما با لگد بکوبند و آنان را از زندگی ناچیز شان هم محروم سازند.
تف و نفرین به دولتمداران و پارلمان نشینان که روی معاشات و دیگر امکانات چانه زنی دارند اما ماتم و اندوه مردم منکوب شده و شکنجه شده در مخیله کثیف شان هم نمیگنجد.
اگر وجدانی باشد باید به مبارزه مرگ و زندگی علیه این جو رفت و شعار داد که یا مرگ یا آزادی و زندگی بدون تحقیر و توهین و شکنجه.
30 جولای 2007, 16:34, توسط doost
Thank you very much from your report about problems of people
30 جولای 2007, 20:26, توسط رضا کابلی
سلام خانم جاوید!
شما به موضوع خوبی اشاره کرده اید ولی درفغان ستان ما همه ی ارزش ها ازدست رفته است هم اسلامیت که دوستان بصورت تیوریک , وغیرعقلانی وشاید هم میراثی به آن باور دارند؛ و هم انسانیت غیر دینی ومدرن! مثلکه دین ودنیا این فغانستانها برباد رفته است حتا فرهنگ وآداب سنن قبل ازاسلام را هم از دست داده ایم.
من هم شاید همچون معضل بودم خودم چندین بار به حمایت ازیک نفر فقیر که پولس توهین اش میکردبا مشکل مواجه شدم ولی بعدآ... شدم. این کشور آدمهای بی وجدان زیادی درمقامات بالا وپایین دارد ولی افسوس که کوش شنوا برای همیشه ازما گرفته شده است ، موفق باشید.
30 جولای 2007, 21:07, توسط احمدیار
بلی راست گفتی بعضاً من هم به همچو واقعات بر میخورم و خیلی احساساتی میشوم اما چه کاری میتوان کرد جز آنکه "دید بزن و گپ نه" اما این هم یک واقعیت است که چیزی گندم تر و چیزی آسیاب کند است زیرا بعضاً دست فروشان آنقدر چشم سفیدی میکنند که موجب خشم مردم عام میشود چه رسد به ارگانهای مسوًل. ولی این هیچوقت به این مفهوم نیست که پولیس تا سرحد مرگ یک طفل را لت و کوب کند.
30 جولای 2007, 23:08, توسط تراب
سلام به همه و مخصوصا به خانم جاوید .موضوع را که شما در موردش مقاله وگذارش کوتاه نوشته اید من هم تایید میکنم .متاسفانه برحورد پولیس در بسیاری از موارد انچنان که لازم است و قانون اجازه میدهد نیست همین چند لحظه قبل خبر حکم اعدام یک نفرافسر پولیس وحکم زندانی شدن سرباز همکارش را خواندم که در هلمند توسط محکمه نظامی فیصله صادر شده و جرم شان ربودن یکصدهزار کلدار و قتل مالک پول بوده است که حکم محکمه مورد استقبال اهالی ولسوالی سنگین قرار گرفته است .این یک نمونه از کارروایی های پولیس است <چو کفر ازکعبه خیزد کجا ماند مسلمانی > مانند این قضیه شاید قضایای دیگر هم باشد که ما خبر نمی شویم اما افراد بسیار خوب و خدمتگذار مردم هم در پولیس است که به وجود شان افتخار میکنیم مگر متاسفانه در تربیه افراد وسربازان پولیس باید توجه بیشتر صورت گرفته حتی مسایل دینی و صله رحم به سربازان درس داده شود وباز هم جای تاسف است که برخورد سربازان پولیس با نادار ترین طبقه جامعه که بیوه ها واطفال یتیم میباشند غیر انسانی بوده تا سرحد اخر با انها رویه نادرست صورت میگیرد که همین پولیس ما در بسیار موارد جلو بی قانونی های زورمندان را گرفته نمیتوانند مثلا هرگاه موتری از زورمندان با شیشه های سیاه و بدون پلیت در جاده های شهر سیر وحرکت داشته باشد و هیچ نوع قوانین سیروحرکت جاده را مدنظر نگیردگویا هیچ حرفی نشده و پولیس نمیتواند حتی برای لحظه ی انرا توقف دهدالبته بعضا فروشنده هم به رهنمایی های مسوولین پولیس گوش نمیدهند و اگر برایشان چیزی گفته نشود تمام جاده های عمومی را مسدود نموده به فروش اجناس خود در بین سرکهای عمومی ادامه میدهند که این هم چندان کاری مناسب نیست .اینجا به نظر من در برطرفی مشکلات دست فروشان ومخصوصا اطفال و زنان بین ادارات مختلف همچون شاروالی ترافیک و پولیس و.. هماهنگی وجود ندارد و همچنان در زمینه لازم است تا وزارت کار وامور اجتماعی زیادتر فعال گردد و در برطرفی منازعه فی مابین پولیس و دست فروشان زن واطفال وتهیه جای مناسب برای شان کمک نماید ویا اینکه با استفاده از کمک های خارجی شرایط کار را به بیوه ها ویتیمان فراهم سازند .دستگیری و سرپرستی اطفال یتیم وظیفه هر مسلمان است .اگر یک تعداد از فروشنده های خورد سن یتیم هم نباشند بنا بر مشکلات اقتصادی فامیل های شان مجبور هستند کار کنند چون عواید والدین شان اخراجات چند روزه شانرا کفایت نمیکند ویک تفاوت زمین واسمان در عواید ماهانه هموطنان ما وجود دارد یکتعداد با معاشات سطح بلند دالری عادت کرده اند ویکتعدادزیاددر سطح نهایت پایین قرار دارند که اطفال شان مجبوراند کار کنند پس در نهایت حل این مشکلات به توجه جدی حکومت دولت مردم وهمه وهمه ضرورت دارد ونیاز است تا پالیسی دراز مدت و کوتاه مدت برای رفع اینگونه مشکلات طرح واجرا گردد .
1 آگوست 2007, 02:19, توسط نسيم کوهستانی
من فکر ميکنم که برای رفع مشکل فروشنده ها يا ( دست فروشان) و پوليس يک راه وجود دارد آن اينکه انتقال تمام مارکيت ها به خارج از شهرو ضمنا ساختن بازار های سربسته که بتوانددر فصل سرما و گرما جای مناسب برای فروشنده و خريدار باشد لازم و ضروريست / چيزيکه شخصا خودم در تاشکند و آلماتا و روسيه ديده ام . ولی در کابل برعکس در مرکز شهر هم وزارت خانه است هم صدارت خانه و هم تجارت خانه و غيره / بين محلات مئسکونی و شهر و ومارکیت های دست فروشان و ادارات دولتی هيج فاصله وجود ندارد از اين خاطرهر شهروند ما باديدن جنين صحنهء دجار يکنوع حس بی ثباتی ميگردد و در نخستين اقدام راه حل را بگردن پوليس ميندازد و يا هم شاروالی /.
در مورد ايجادمحل مناسب برای فروش و خريد مواد و اجناس و ساير ضروريات بايد گفت که در محلات دور تر از شهر د رمحوطه های به اندازه لازم سوپرمارکيت ها ساخته شود . فکر کنم که هم عوايد آن از بابت کرايه دوکان و جای برای فروش ، پاکی و صفائی آن ، و هم برای رشد زمينه کار برای دست فروشان زمينه سازی ميگردد .
1 آگوست 2007, 03:57, توسط تراب
باسلام مجدد وعرض پوزش از خوانندگان عزیز کابل پرس? احترامانه خواهشمندم از سطر هفتم کلمه <متاسفانه> حذف گردد .تراب
30 جولای 2007, 21:45, توسط مهندس از غزنه
علت در کجاست!!
به نظر من اداره یک ملت کار هرکس نیست. من مطلقا" به این باور رسیده ام، هرگونه که مزاج و کرکتر یک ریس جمهور، پادشاه و یا هر سردمدار که باشد، ملت او، زیر دستان او و حواریون او مطلقا" آیینه مزاج آن زعیم خواهد بود.
ببینید، مشکل تنها پولیس ما نیست. تمام سیستم و تمام دولت در یک حالت قهقراه و انارشیسم روان است.
پولیس، اردو، اقتصاد، سیاست، پارلمان، تعلیم و تربیه، مواصلات، ترانسپورت، مدیریت و اداره، پرسونل، قضات، سارنوالی، محاکم، انرژی، راه ها و شاهراه ها، برق، بیسوادی و ......
همه اینها در یک حالت بسیار وخیم و اختناق آور قرار دارند. و در مجموع تمام این سیستم به طرف یک منجلاب نیستی و غرق شدن روان است.
میفهمید که علت در کجاست؟؟
همانطور که در اول ذکر کردم. زعیم ما ضعیف، خوار، زبون، ترسو، بی کفایت، فاقد صفات مردی، خواب برده، علیل و نادان است.
این یک قاعده است یک قانون پذیرفته شده جامعه و امور آن است مانند اینکه مربع وتر مساوی میشود به مجموع مربعات اضلای قایم. این که هرگاه زعیم و رهبر ضعیف بود، سیستم به بیراهه میرود.
ببینید مثال عملی برایتان میدهم: در دامنه های وسیع یک دشت چوپانی است، یک هزار گوسفند دارد، گوسفندان میچرند، پراگنده هستند و به همین روال ادامه دارد.
ولی چوپان بیچاره، تن آسا، احمق، کوتاه فکر، نادان، بی تجربه و تنبل است. زیر یک درخت خواب است، بوتل آب و دوغ خود را کشیده است، به سرایدن و لهو لعب مشغول است.
ولی در جناح دیگر قضیه چه گپ است؟ 5 راس گوسفند را گرگ برده است، 50 راس گوسفند مریض است و در حالت مردن بسر میبرد، 6 راس گوسفند در چاه افتاده است، 70 راس گوسفند را دزد برده است، 100 راس گوسفند در باغ همجوار داخل شده اند، 200 راس گوسفند تشنه هستند و آب ندارند..... چرا که چوپان یا سردمدار این رمه تن آسا و تنبل و بی کفایت است.
ای کس که نوشته مرا میخوانی من از تو سوال میکنم، در غفلت چراندن این رمه در دامنه یک کوه بیکران گوسفندان ملامت هستند یا چوپان احمق و تن آسا؟؟ زعیم و ریس جمهور یک مملکت عین رول یک چوپان را دارد که مثال دادم.
اگر این قصه بود و این داستان حال را خراب میبینم!
با عرض ادب،
31 جولای 2007, 01:31
سلام خواننده ی عزيز!
ملت را به گله تشبيه کردن، کار چندان مطلوبی نيست. يکجانبه بودن به هيچ عنوان اجازه ی تحليل فراگير را به شما نمی دهد. لطفا ديدگاه هايتان را بدون اهانت به افراد ابراز کنيد.
2 آگوست 2007, 13:40, توسط بهمن کشن ابا دی
تا زمانی که فر هنگ شبان رمگی در کشور مسلط است وتا زمانی که احساس اجتما عیت یا به بیان دیگر "حس شهروندی" به محرک اند یشه ورفتار ما میدل نگردیده است / هیچگونه تغییری در اوضاع پدید نخواهد اٌ مد . ببینید چگونه هم میهن ما حا مد کرز ی را به شبان و مردم را به گله ی گوسفند مانند کرده است ! از این جا میتوان درک نمود که به تعبیر نادر پور / ما هنوز آن " کودکان زود به پیری رسیده ایم " ! درد ما یکی دو تا نیست / بقول حافظ : خانه از پای بست ویران است !
30 جولای 2007, 22:12, توسط رستم
پولیس افغانستان، در رده خود (رده امنیتی و تحفظ قانونی) یکی از فاسد ترین نهاد های دولتی است. خودم نمی توانم باور کنم که حتی یک نفر پولیس شریف در دستگاه وجود داشته باشد، از سرباز عادی گرفته تا بلند رتبه ترین جنرال آن.
از نادار ترین قشر مردم تا دارا ترین آن به نحوی باج گزار پولیس رشوت خور و فاسد افغانستان است. نادار ها توهین، تحقیر، مضروب و زندانی میشوند و چاره به جز از تحمل ندارند وگاهی در سایه عقده شکل گرفته فساد را فساد جواب میدهند، اما دارا ها پولیس را میخرند، رشوه میدهند و بازهم در سایه حفظ و توسعه امتیاز ها فساد را با فساد جواب میدهند.
پارلمان ما که اکثزاً از "کمیشن کار ها" تشکیل شده است فقط توجه به دست آوردهای کلان و امتیاز های بزرگ پولی دارند. آنها را با نادار ها و زندگی سگی مردم افغانستان غرضی نیست.
30 جولای 2007, 23:21, توسط همشهری شما خاک
سلام ملالی جان .با خواندن گذارش خودت چشمانم پر از اشک شد واقعا جای تاسف است که به اصطلاح مردم ما در زیر ریش جناب ریس جمهور چنین وضعیتی در جریان است و هیچ مرجعی وجود ندارد تا راه حل برای رفع مشکلات اطفال وزنان در پایتخت وانهم در نزدیکی قصر ریاست جمهوری مطرح وبه اجرا در اورد وپولیس هم از بیرحمی بی اندازه زیاد کار گرفته واز زور خود بالای طفل وزن این موجودات معصوم کار میگیرد
4 آگوست 2007, 01:50
اگر من انجا بودم پليس را خفه مي كردم لعنت به اين جور افراد كه از انسانيت هيچ بويي نبرده اند.
3 آگوست 2007, 04:20, توسط Latif Moammadi
Reading this report, i came to conclude that Afghanistan’s abuser police do not know what they are supposed to do and what limit there is to their power. Police force are supposed to protect the civillians against the gangs and mobs. They are apparently doing the opposite of this. Mr Karzai doesn’t seem concerned about actions of the uneducated police force and its implications. The best way we can combat these sorts of physical abuse is to record their deeds on video camera and report it on TOLO TV or other TV channels accepting reports from civillians and freelance journalists. Apparetly, illitercy of the popupation has created a safe haven for police and other alike authorieis to abuse powers given to the by the state. There is an emergency need to take actions against such abuse of power, and the journalists along with their camera’s can play the most influencial role
Finally, i see a deep-felt appreciation and support for author of this report, Malalai Jawed, for the great commitment, interest and determination she shows to justice and civil rights. She does this by reporting on the wrong doings of a corrupt government.
Well done Malailai. Continue your great work