صفحه نخست > خبر و گزارش > پاسخ دوباره رييس دانشکده ی اقتصاد دانشگاه بلخ به يک مقاله ی منتشر شده در (…)

پاسخ دوباره رييس دانشکده ی اقتصاد دانشگاه بلخ به يک مقاله ی منتشر شده در کابل پرس

پوهنوال ولی محمد فائز: مقالۀ من جهت مطالعه وارزیابی بهتر به اساس تصمیم و فیصلۀ جلسۀ هیات تحریر مجلۀ علمی بلخ به دو تن از اساتید محترم که تقریظ داده اند تسلیم شده بود.
چهار شنبه 30 دسامبر 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

با عرض سلام حضور خوانندگان و نویسنده محترم سایت کابل پرس?!

نظرو مشوره صمیمانۀ من به آنعده اشخاصیکه موضوعی را مطالعه و به سایت های انترنتی نظر خویش را به نشر میرسانند در قدم اول جمع آوری معلومات از منابع مختلفه در زمینه امر حتمی بوده و بعد از تحلیل
و تجزیۀ آن که برروی واقعیت ها استوار باشد بعداً به نشر آن اقدام نمایند و موثریت موضوع نیز مدنظر گرفته شود. آنچه مربوط ما میشود دروازۀ پوهنحی اقتصاد جهت ارائه معلومات بهتر به روی همه باز میباشد ( به شمول منسوبین
.(محترم پوهنتون بلخ و سایرین

! نویسنده محترم

به پاسخ سوالات شما باید گفت که به ارتباط یک موضوع هر شخص میتواند از دیدگاه خویش مقالۀ را تحریر نماید به و
شرط آنکه محتویات، پیشنهادات، نظریات و فهرست مآخذ آن متفاوت بوده باشد.

مقالۀ که تحت عنوان "کار منحیث عامل اساسی تولید" که در شمارۀ اول و دوم سال1384 مجله علمی بلخ یعنی پنج سال
قبل از امروز با داشتن دو تقریظ و تائید جلسۀ هیات تحریر مجله بلخ که البته با معیارهای مقاله نویسی آماده شده بود در مجله علمی بلخ به نشر رسیده است.

قابل تذکر است هر مقاله که تحریر میشود به اساس نظریات و مطالعات آثار دانشمندان استوار میباشد و در تحریر این مقاله از آثار طبع شدۀ دانشمندان و هم از کتاب "مبادی اقتصاد تصدی" نوشتۀ محترم پوهندوی دکتور محمد انور دوست
که در حدود سه سطر از صفحۀ 28 که نظریۀ دانشمند موسوم به لوفل هولزبوده شامل مقالۀ من گردیده و ماخذ داده شده است.

برای معلومات بیشتر به کتاب ذیل که یکی از ماخذ مقالۀ من میباشد مراجعه شود:

فعلاً به یک صفحۀ ارسالی شما از مقالۀ محترم پوهندوی دکتور محمد انور دوست که در "دافغانستان بانک مجله" به نشر رسیده مراجعه نماید. محتویات مقاله با صفحه 28 کتاب " مبادی اقتصاد تصدی" محترم پوهندوی دکتور محمد انور دوست یکسان است. پس سوال شما به ارتباط دادن منبع و ماخذ حل میگردد زیرا من از صفحه 28 کتاب " مبادی اقتصاد تصدی" محترم پوهندوی دکتور محمد انور دوست که نظریۀ لوفل هولز شامل مقالۀ من میباشد استفاده و ماخذ داده شده است.

صفحه فوق مقالۀ نشر شدۀ محترم پوهندوی دکتور محمد انور دوست در مجله "دافغانستان بانک مجله" میباشد.

پس معلوم گردید که کتاب " مبادی اقتصاد تصدی" با مقالۀ نشر شدۀ محترم پوهندوی دکتور محمد انور دوست در مجله "دافغانستان بانک مجله" متن آن یکسان است.
قابل تذکر است که در تحریر مقالۀ خویش از منابع و مآخذ معتبرعلمی دیگر استفاده نموده ام که همه آن نزد من موجود است و هیچ نوع سرقت علمی صورت نگرفته که مآخذ استفاده شده قرار ذیل میباشد:

باید افزود که مقالۀ من جهت مطالعه وارزیابی بهتر به اساس تصمیم و فیصلۀ جلسۀ هیات تحریر مجلۀ علمی بلخ به دو تن از اساتید محترم که تقریظ داده اند تسلیم شده بود.
و من خرسند میشوم آنعده مقالاتیکه من با همکاری همه جانبۀ سایر اساتید محترم تحریر نمودیم و در کتابخانۀ پوهنتون بلخ موجود است و از تمام مطالعه کننده گان خواهشمندم جهت غنامند شدن آن با نظریات سالم شان مرا یاری رسانند.

به ارتباط موضوع دیگر که شما به آن اشاره نموده اید نظر من چنین است:

موضوع ادامۀ تحصیل و انتخاب وظیفه مطابق به قوانین نافذۀ کشور حق مسلم هر فرد میباشد.

کاندید بورس های تحصیلی باید شرایط ذیل را داشته باشد:

داشتن نمرات عالی، سپری نمودن موفقانۀ امتحان، آشنائی با لسان انگلیسی و موضوع سن ...
و شمولیت در موسسات تحصیلات عالی شرایط و معیارات ذیل مطرح است و هیچ کس از آن چشم پوشی کرده نمیتواند:

  • فیصدی نمرات دوره تحصیل باید عالی باشد.
  • نداشتن چانس در دورۀ تحصیل
  • موضوع سن کاندید
  • داشتن مکلفیت درسی
  • سپری نمودن امتحان یا کنفرانس...

و مراحل تقرر بعد از تصویب چندین جلسات مانند جلسۀ دیپارتمنت، شورای علمی پوهنحی، تقرر و انفکاک، شورای علمی پوهنتون ،جلسۀ ریاست انسجام مقام وزارت تحصیلات عالی و منظوری وزیر صاحب تحصیلات عالی شمولیت شخص به کدر تصویب میگردد.

پس میتوان گفت که تقرر یک شخص به حیث استاد در پوهنتون مربوط به وظیفۀ والدین یا اعضای فامیل شان نبوده و کدام اثری بدان ندارد و کاندید شرایط فوق الذکر را باید دارا باشد.

با احترام

فائز

به ادامۀ سریال "در پوهنتون بلخ چه می گذرد؟"

آقای فائز، از شما بعید نیست که دست به تخلف بزنید ، زیرا در گذشته نیز چنین کاری از شما سر زده بود . که اینک بدان مفصلآ اشاره می کنیم.

سه شنبه 29 دسامبر 2009, نويسنده: جانباز


پاسخ رييس دانشکده ی اقتصاد دانشگاه بلخ به يک مقاله ی منتشر شده در کابل پرس

پوهنوال ولی محمد فائز

چهار شنبه 23 دسامبر 2009, نويسنده: جانباز

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • از کابل پرس? تشکری می کنیم زمینه این را مساعد می سازد تا صدا خود را در برابر ناسزا بلند کنیم. میایم سر فاکولته اقتصاد پوهنتون بلخ . در این فاکولته اکثریت استادان کهنه پیخ آن خصوصاً پوهاند ها، همه ی اینها بیسواد مطلق هستند. از عبادالله عباد گرفته ، تا اکرمی و از واثق ترایی گرفته تا داکتر صاحب نیکجو بد جو . همه ی اینها بی سواد هستند. عبادالله عباد اصلاً در صنف درسی هیچ کنترول ندارد. زمانی که در ریاست فاکولته جلسه ی گرفته می شود و تاکید بر این می شود که کیفیت درسی بالا برود، عبادالله عباد یک رقم سر غیرت می آید و می خواهد که دیگر درست تشریح کند، زمانی که داخل صنف می شود، یک رقم غال مغالک را می پرته که محصلین فکر می کنند که دیوانه شده است. در حالیکه عبادالله عباد پیش خود فکر می کند که چه خوب درس می دهم. خلاصه اینکه نه اینها چپتر دارند و نه هم کله . در این روز ها می گویند که عبادالله عباد ریس پوهنتون شبرغان شده است. این عبادالله عباد یک صنف درسی را اداره کرده نمی تواند، چی برسد که یک پوهنتون را اداره کند.
    از اکرمی خو هیچ شکایت نمی کنیم. او بیچاره هیچ در خود نیست که چی می کند و چی می گوید. خود را بی آب می کند ویا کسی دیگر را .
    در اقتصاد یک داکتر وجود دارد که آنهم داکتر صاحب نیکجو بدجو ی لوده و دیوانه و احمق و وحشی می باشد که قانون نظامی را در پوهنتون تطبیق می کند. هیچ امکان ندارد که حتی یک محصل اقتصاد از این قهرمان بوکس ، بوکس نخورده باشد. زمانی که سر صنف می آید. چیز های از زبان این قهرمان بوکس می برآید که موهای جان انسان ایستاده می شود. اصلاً درس این قهرمان نه مطابقت به اقتصاد دارد، نه به حقوق دارد ویا کدام رشته دیگر. فقط مثل اجاره دار ها و جلاب ها واری حرف می زند. کسی که محصل اقتصاد باشد، از داکتر نیکجو کرده خوب درباره اقتصاد حرف می زند. محصلین خو در جا خود باشد، حتی بسیاری از استادان اقتصاد از این داکتر صاحب بوکس خورده است.
    میایم سر عبدالقاسم واثق که مشهور به واثق ترایی می باشد. لقب ترایی را مردم بخاطر ترایی دزی واثق برایش داده است. البته رتبه علمی قاسم واثق پوهاند است و این واثق به کلی بیسواد است. بیچاره زمانی که سر صنف می آید ، درس را روخوانی می کند. یعنی تشریح و توضیح هیچ چیزی وجود ندارد. فقط درس واثق روی خوانی چپتر است. زمانی که امتحانات می شود ، از همان طرز سوال جور کردن آن بی سوادی این پوهاند صاحب واثق معلوم می شود. این واثق اینقدر بی سواد است که فرق میان بسیاری از اصطلاحات اقتصادی را که معنای شان نزدیک به هم دیگر است، نمی فهمد. واثق ترایی موهایش تیخ تیخ است و بسیار قوم پرست است.
    نجیب الله جعفری محصل سال چهارم فاکولته اقتصاد دیپارتمنت مالی

  • “نجیب الله جعفری محصل سال چهارم اقتصاد”
    از کابل پرس? تشکری می کنیم زمینه این را مساعد می سازد تا صدا خود را در برابر ناسزا بلند کنیم. میایم سر فاکولته اقتصاد پوهنتون بلخ . در این فاکولته اکثریت استادان کهنه پیخ آن خصوصاً پوهاند ها، همه ی اینها بیسواد مطلق هستند. از عبادالله عباد گرفته ، تا اکرمی و از واثق ترایی گرفته تا داکتر صاحب نیکجو بد جو . همه ی اینها بی سواد هستند. عبادالله عباد اصلاً در صنف درسی هیچ کنترول ندارد. زمانی که در ریاست فاکولته جلسه ی گرفته می شود و تاکید بر این می شود که کیفیت درسی بالا برود، عبادالله عباد یک رقم سر غیرت می آید و می خواهد که دیگر درست تشریح کند، زمانی که داخل صنف می شود، یک رقم غال مغالک را می پرته که محصلین فکر می کنند که دیوانه شده است. در حالیکه عبادالله عباد پیش خود فکر می کند که چه خوب درس می دهم. خلاصه اینکه نه اینها چپتر دارند و نه هم کله . در این روز ها می گویند که عبادالله عباد ریس پوهنتون شبرغان شده است. این عبادالله عباد یک صنف درسی را اداره کرده نمی تواند، چی برسد که یک پوهنتون را اداره کند.
    از اکرمی خو هیچ شکایت نمی کنیم. او بیچاره هیچ در خود نیست که چی می کند و چی می گوید. خود را بی آب می کند ویا کسی دیگر را .
    در اقتصاد یک داکتر وجود دارد که آنهم داکتر صاحب نیکجو بدجو ی لوده و دیوانه و احمق و وحشی می باشد که قانون نظامی را در پوهنتون تطبیق می کند. هیچ امکان ندارد که حتی یک محصل اقتصاد از این قهرمان بوکس ، بوکس نخورده باشد. زمانی که سر صنف می آید. چیز های از زبان این قهرمان بوکس می برآید که موهای جان انسان ایستاده می شود. اصلاً درس این قهرمان نه مطابقت به اقتصاد دارد، نه به حقوق دارد ویا کدام رشته دیگر. فقط مثل اجاره دار ها و جلاب ها واری حرف می زند. کسی که محصل اقتصاد باشد، از داکتر نیکجو کرده خوب درباره اقتصاد حرف می زند. محصلین خو در جا خود باشد، حتی بسیاری از استادان اقتصاد از این داکتر صاحب بوکس خورده است.
    میایم سر عبدالقاسم واثق که مشهور به واثق ترایی می باشد. لقب ترایی را مردم بخاطر ترایی دزی واثق برایش داده است. البته رتبه علمی قاسم واثق پوهاند است و این واثق به کلی بیسواد است. بیچاره زمانی که سر صنف می آید ، درس را روخوانی می کند. یعنی تشریح و توضیح هیچ چیزی وجود ندارد. فقط درس واثق روی خوانی چپتر است. زمانی که امتحانات می شود ، از همان طرز سوال جور کردن آن بی سوادی این پوهاند صاحب واثق معلوم می شود. این واثق اینقدر بی سواد است که فرق میان بسیاری از اصطلاحات اقتصادی را که معنای شان نزدیک به هم دیگر است، نمی فهمد. واثق ترایی موهایش تیخ تیخ است و بسیار قوم پرست است.
    نجیب الله جعفری محصل سال چهارم فاکولته اقتصاد دیپارتمنت مالی

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس