صفحه نخست > خبر و گزارش > گسترش سياست تخريبی پاكستان در شمال افغانستان

گسترش سياست تخريبی پاكستان در شمال افغانستان

مختار پدرام
شنبه 16 اكتبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

جغرافياي جنگ و نا‏امني در افغانستان تغيير كرده است. از چندي به اين‏سو نا‏امني‏ها از جنوب به شمال كشور كه از امن‏ ترين مناطق افغانستان به شمار مي‏ رفت، انتقال يافته و رويداد‏ هاي مهم امنيتي در شمال اتفاق افتاده است. آخرين نمونه از اين رويدادها، كشته شدن والي قندوز در ولايت تخار هنگام اداي نماز جمعه است كه‌ جدي‏ ترين و تكان‏ دهنده‏ ترين موارد نا‏امني در شمال قلمداد گرديده است. هرچند شمال افغانستان از قبل نيز آن‏ طوري كه ادعا مي‏شد، امن به نظر نمي‏ رسيد و‌ افراد وابسته به حزب اسلامي شاخه حكمتيار در ولايات بغلان و قندوز فعاليت‏ هاي پراكنده‏ اي داشتند، اما اين فعاليت‏ها در حدي نبود كه امنيت شمال را تحت تاثير قرار دهد.

مقام‏ هاي امنيتي قبلا دلايل نا‏امني را در شمال كشور كمبود نيروهاي امنيتي، موجوديت گروه‏هاي طالبان و افراد وابسته به حزب اسلامي مخالف دولت،‌ حضور گسترده قا چاقبران مواد مخدر و گروپ‏هاي مسلح غير‏قانوني در صفحات شمال عنوان كرده بودند. رسانه‏ها نيز همواره از وجود افراد مسلح در شمال افغانستان، گزارش‏هاي به نشر رسانده‏ اند كه گويا در برهم زدن اوضاع در شمال كشور نقش دارند. نفوذ طالبان ازبك‏ تبار،‌ زير رهبري طاهر يولداش در ولايت قندوز و همين طور قوماندانان محلي، همه دلايل ناامني‏هاي وقفه‏ اي در شمال افغانستان قلمداد مي‏ شدند.

اما پس از نا‏امني‏ هاي اخير در شمال كشور كه گمان مي‏ رود به شكل كاملا برنامه‏ ريزي شده از جنوب به اين ساحه منتقل شده، حرف‏هاي زيادي در محافل سياسي و رسانه‏ اي به ميان آمده كه هر كدام دلايلي براي نا‏امني‏ها در شمال افغانستان دارند. اين سر و صداها و حملات در شمال،‌ حتي سخن‏گوي نيروهاي آيساف جنرال جوزف بلاتس را نيز وادار كرد كه در مورد ناامني‏ها در شمال اظهار نظر نمايد و دلايل آن‏را برشمارد.

آقاي جوزف بلاتس براي اوضاع امنيتي در شمال، دلايلي را برشمرد كه به نحوي ارتباط مستقيم با خرابي اوضاع در شمال كشور دارد. به باور او تلاش‏هاي نظامي قواي بين‏المللي و افغان در نقاط مختلف نا‏امن افغانستان به ويژه در جنوب، باعث فرار شورشيان به شمال كشور مي‏گردد. به نظر او سه دليل عمده در نا‏امن شدن شمال كشور نقش دارد؛ اول اين‏كه افراد وابسته به طالبان بعد از شكست خوردن در مناطق جنوب و شرق كشور به شمال مي‏روند،‌ دوم عبور شورشيان جنبش اسلامي ازبكستان از مرز‏هاي شمال كشور به ولايت شمالي‌ و سوم هم عدم توجه درست به مسائل امنيتي در شمال كشور كه از سوي دولت افغانستان و نيروهاي نظامي ناتو صورت گرفته است.

هر سه نكته‏ اي كه جنرال جوزف بلاتس به آن اشاره كرده است، نكات مهم و قابل تأمل مي‏باشند، اما وقتي افراد شورشي در يك جاي شكست مي‏خورند،‌ به معناي مردن اين گروه نيست،‌ اين طبيعي است كه آن‏ها جاي ديگري را براي فعاليت‏هاي خود در نظر مي‏گيرند و يا پيش‏ بيني مي‏ كنند. در تمام كشور‏هايي كه خشونت‏ها و نارضايتي‏ هايي ضد دولت وجود دارد،‌ اين‏گونه تجربه‏ها كم نبوده، اما اين‏كه حالا نيرو‏هاي امنيتي خارجي و داخلي بعد از نه سال جنگ با گروه طالبان تازه متوجه اين امر شده است، خنده ‏آور به نظر مي ‏رسد.

در قدم دوم، افغانستان اين تجربه را نيز دارد كه همواره گروه‏هاي شورشي از خارج مرزهاي افغانستان وارد اين كشور شده و دست به ايجاد نا‏امني‏ها مي زنند. خنده‏آور‏تر اين است كه نيروهاي امنيتي افغان و ناتو نه تنها كه به شمال توجه نكردند، بلكه به اين مسئله نيز توجه نكردند كه احتمال نا‏امن شدن شمال به دليل موجوديت گروه‏هاي وابسته به القاعده در ازبكستان كه با افغانستان هم مرز است‌ نيز وجود دارد. يعني افغانستان نه تنها از ناحيه سرحدات جنوب و شرق با مشكل مواجه است، بلكه در كل افغانستان فاقد يك سيستم منظم دفاع مرزي است، حالا جنوب باشد و يا شمال، فرقي نمي‏كند.

روي هم رفته به باور نويسنده، نا‏امني‏ها در شمال سه مورد اساسي دارد كه توانسته در واقع نتيجه خوبي براي گروه‏هاي شورشي و در ضمن تمويل‏كنندگان اصلي يا صاحبان اصلي اين گروه‏ها داشته باشد:

1ـ نقش پاكستان در نا‏امن ساختن شمال كه از مدت‏ها روي اين مساله به عنوان يك پروژه اصلي تمركز داشتند.
2ـ موجوديت زمينه‏ها و استعدادي‏هاي پذيرش تفكر طالباني در شمال.

3ـ فعال بودن حزب اسلامي به رهبري حكمتيار در شمال و موجوديت افراد اين گروه در ساختار‏هاي حكومتي.

1ـ نقش پاكستان

الف‏) پاكستان از گذشته‏ ها به فكر اين بوده كه همواره افغانستان و مردم اين جغرافيا، برده‏هاي واقعي اين كشور باشند. به همين دليل از هر راه ممكن تلاش كرده است كه اين پروژه خود را در ولايات مختلف افغانستان از جمله نواحي جنوب و شرق عملي سازد. استراتژي پاكستان در امور افغانستان اين بوده كه همواره تلاش كرده نوجوانان و جوانان را از فرهنگ و علم به دور نگه دارد. براي عملي ساختن اين استراتژي، پاكستان كوشيده است كه مردم افغانستان از فرهنگ و تعليم دور نگه داشته شوند. عملي شدن اين استراتژي دو نتيجه عملي را به دنبال داشته است:

1ـ مردم همان‏گونه سياست‏گذاران پاكستان مي‏خواست، در فقر و جهالت باقي مي‏مانند،

2ـ ترويج تفكر طالباني و خرابكارانه به راحتي در بين مردم رونق داده مي‏شود؛ پلاني كه سياست‏گذاران و طراحان اصلي طالبان مانند «‌كرنيل امام،‌ خواجه خالد و‌ جنرال حميد گل» در داخل (آي‏اس‏آي) سازمان استخبارات پاكستان، به حمايت سياسي جنرال ضياالحق، آن‏ را طرح‏ ريزي و عملي مي‏كردند.

ب‏) از وقتي كه اكمالات نيروهاي ناتو در افغانستان، پس از به وجود آمدن كشيدگي‏ها بين نيروهاي ناتو و حكومت پاكستان،‌ بيشتر از راه‏هاي شمال افغانستان تامين مي‏ گردد،‌ پاكستان به فكر نا‏امن ساختن شمال افغانستان گرديد. تأمين شدن اكمالات نيروهاي ناتو از مسير پاكستان سالانه نفع قابل ملاحظه ‏اي براي پاكستان به دنبال داشت. هرگاه حكومت پاكستان اين فرصت را از دست مي‏ دهد، چيزي معادل نصف درآمد سالانه خود را از دست مي‏دهد و از آن‏جايي كه قسمت زيادي از سياست‏هاي تخريبي پاكستان در منطقه به دليل منافع اقتصادي اين كشور بنا نهاده شده است، بنا‏بر‏اين به اين راحتي نمي‏ خواهد اين امتياز را از دست بدهد. بنابراين همان طوري كه پاكستان در جنوب و شرق افغانستان رول عمده را در نا‏امن ساختن اوضاع بازي مي‏كرد، حالا در شمال نيز دست بالايي پيدا كرده است و مي‏ خواهد اوضاع در شمال هم به نفع آن‏ها رقم بخورد.

2ـ زمينه‏هاي رشد تروريزم

همان‏ طوري كه تفكر طالبان جنوب افغانستان و مناطق مرزي پاكستان را زير چتر خود درآورد، مناطق شمال افغانستان نيز از اين مصيبت،‌ دور نماند. زماني‏كه رهبر مذهبي وهابيت، مولوي شريقي بدخشي در بدخشان به قتل رسيد، حساسيت‏هايي در بين مردم ايجاد گرديد. مولوي فضل‏الرحمن در سرحدات پاكستان،‌ آخرين تيرهاي خود را شليك كرد و نتيجه آن ايجاد فرصت‏ها و زمينه‏هايي در ولايات قندوز،‌ بدخشان و بغلان توسط جوانان درس خوانده در مدارس ديوبند قبايلي پاكستان بود. بنا‏بر‏اين بعضي مناطق شمال به دليل موجوديت تفكر طالباني،‌ تا هنوز هم مي‏تواند بستر خوبي براي رشد شورش‏ گري و اعمال تروريستي باشد.

3ـ فعاليت حزب اسلامي

حزب اسلامي مخالف حكومت به رهبري گلبدين حكمتيار،‌ در صفحات شمال هنوز به گستردگي فعاليت دارد. بعضي ولايات مانند قندوز و بغلان به دليل اين‏كه يك تعدا افراد از قوم پشتون را در خود جاي داده است، هنوز هم بعضي گرايش‏ هاي قومي را دارند، و از آن‏جايي كه حزب اسلامي در ابتدا بيشترين نفوذ را در بين قوم پشتون داشت،‌ پشتون‏هاي اين مناطق نيز از اين قاعده بدور نماندند.

اكنون نيز فعاليت حزب اسلامي در اين مناطق به شدت جريان دارد و خصوصا بعد از اين‏كه حكومت افغانستان در ظاهر نتوانست شرايط حزب اسلامي را براي پيوستن به پروسه صلح قبول نمايد، حركت‏هاي تخريبي اين حزب در شمال افغانستان به دو برابر افزايش يافت و نتيجه آن جنجال‏ هايي است كه در اين اواخر در شمال افغانستان مشاهده مي‏گردد.

نتيجه

آن‏ چه در بالا در خصوص مناطق شمال‌ يادآوري گرديد، به اين معنا است كه شورش‏ها و حركت‏هاي تروريستي در شمال ناخواسته نيست. به اين معنا كه نا‏امني‏ها در شمال افغانستان كاملا سازمان‏ دهي شده و پلان‏ شده اتفاق افتاده است. اگر حكومت افغانستان مي‏ خواهد جلوي نا‏امني‏ها در شمال را بگيرد،‌ بايد توجه داشته باشد كه جنگ در شمال صرف به اين معنا نيست كه گروه‏هاي طالبان از مناطق جنوب فرار نموده و در مناطق شمال دست به شورش‏گري زده‏اند.

حرف جوزف بلاتس، سخنگوي آيساف در افغانستان بسيار جدي است،‌ حكومت افغانستان همواره مسائل امنيت در افغانستان را يك بازي كودكانه فكر نموده و تمام توجه خود را به جاهايي متمركز ساخته كه گويا طالبان در آن‏جا حضور دارند،‌ متاسفانه نيروهاي ناتو نيز مرتكب اين اشتباه بزرگ شده‏اند كه خود در اين مورد اعتراف دارند. بيم آن مي‏رود كه اگر قضيه به همين منوال ادامه پيدا كند، مناطق مركزي افغانستان نيز كه مدتي است در امن به سر مي‏برند،‌ مانند مناطق جنوبي،‌ شرقي و شمالي كشور دست خوش نا‏امني گردند،‌ و اگر قرار باشد مناطق مركزي افغانستان نيز نا‏امن گردند،‌ ديگر دليلي براي حمايت مردم از دولت و حضور نيرو‏هاي غربي باقي نخواهد ماند.

حكومت افغانستان در قدم نخست بايد جلوي نا‏امني‏ها در شمال افغانستان را بگيرد،‌ در قدم دوم، شمال افغانستان و تمام مناطق از جمله مناطق مركزي كه از لحاظ امنيتي در وضعيت بهتري نسبت به جنوب افغانستان قرار دارند‌ را زير پوشش وسيع نيروهاي امنيتي قرار داده تا از بروز هر‏گونه شورش و يا نفوذ تروريست‏ها از قبل جلو‏گيري شود. اين تنها راه‏حل مسائل امنيت در افغانستان است كه در قدم نخست مناطق شناسايي و در قدم دوم براي هر منطقه به اندازه تهديد‏هاي احتمالي، نيروهاي نظامي و امنيتي جابه‏جا شوند تا باشد كه مردم افغانستان به خواب ديرينه شان يعني امنيت دست يابند و افغانستان نيز مسير صلح و انكشاف را در پيش گيرد.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس