"اسلام"، ابزاری برای تکفیرهای سیاسی کابل
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
بعد از اقتدار خرم بود که رسانه در چارچوپ وزارت اطلاعات و فرهنگ به خودی و غیر خودی تصنیف شدند و هماهنگی برای ایجاد محدودیت برای رسانه های غیر خودی و فراهم آوری از پول دولتی برای رسانه های خودی در دستور کار این وزیر قرار گرفت.
در آستانه یی انتخابات و تلاش برای حفظ حاکمیت از سوی سران کابل، متاسفانه اسلام در دستان افراد بنیاگرای مانند آقای عبدالکریم خرم، به ابزاری مبدل گردیده است تا زبانها را ببرند و اندیشه را به غلامی اربابان زور، زر و تزویر بکشند.
این نقاب های اسلامی گرایی آنان زمانی نقش بر آب میگردد که چلو اوصاف شان از آب محک روزگار بیرون میائید؛ زیرا این جمع با بر خورد های دوگانه از تعالیم اسلامی و اندیشه های بنیاگرایانه یی شان، "هم به نعل میزنند و هم به دول".
در حالیکه بیش از دوهفته بدینسو مردم مظلوم فسلطین در زیر بمباردمان اسرائیل قرار دارند و صدها زن و کودک قربانی اندیشه های برتری خواهی این رژيم گردیده اند، سران کابل تا میتوانند از بر خورد با اینگونه مسایل دوری میکنند؛ اما زمانی که یک خبرنگار و یا هم رسانه یی اشتباهاً مسایلی را نشر کرد که ظاهراً با اسلام در مخالفت قرار دارد؛ خون شان به جوش آمده با خشن ترین شیوه ها برخورد میکنند.
سوال اینست که اگر به باور آقای خرم ارزشهای غربی مانند دموکراسی و آزادی بیان بد اند؛ پس چرا دست در دامن این کشور ها دارند و از تفاله یی آنان تغذیه میکنند؟
اگر این ارزشها در تضاد با اسلام قرار دارند؛ پس چگونه است که دالر و پوند آنان با اسلام در تضاد قرار ندارد؟
جواب روشن اینست که برای ارباب قدرت هر چیزی که در تحکیم و توسعه پایه یی اقتدار اش مفید باشد؛ روا است، اگر اسلام ، دموکراسی، بنیادگرایی، قبیله و هر چیزی دیگری که بتواند عمر حاکمیت آن را طولانی کند و یا مانعی را از سر راه شان بردارد، مجاز میباشد و در محدوده یی زور گویی گنجایش تطبیق دارد.
آقای خرم به عنوان یکی از وفاداران حزب اسلامی حکمیتار از اندیشه های رادیکال – قبیلوی برخودار است که با روی کار آمدن وی انتظار چنینی روزگاری بر سر خبرنگاران و رسانه میرفت.
در زمان حاکمیت وی در وزارت اطلاعات فرهنگ بود که در حدود سه سال گذشته رسانه و اهل آن مورد حملات غیر قانونی نهادهای امنیتی به خصوص امنیت ملی به دستور حلقات اطراف کرزی قرار گرفتند.
در این مدت آقای خرم با چشم و گوش بسته بار ها بدون بررسی، ده ها دوسیه را به دادستانی کل (لوی سارنوالی) سپرده و همیشه در پی بهانه تراشی و دسیسه علیه رسانه ها بوده است.
بعد از اقتدار خرم بود که رسانه در چارچوپ وزارت اطلاعات و فرهنگ به خودی و غیر خودی تصنیف شدند و هماهنگی برای ایجاد محدودیت برای رسانه های غیر خودی و فراهم آوری از پول دولتی برای رسانه های خودی در دستور کار این وزیر قرار گرفت.
این رویکرد در تبانی با سایر حلقات آزادی زدایی در درون ارگ ریاست جمهوری به پیمانه یی وسعی مطرح شد که وزارت اطلاعات و فرهنگ را از اهداف اصلی مبتنی بر قانون اساسی دور ساخت و فعالیت های آن را شدیداً تحت شعاع این گونه ضد و بند های غیر قانونی، اصولی و سو استفاده از ارزشهای اسلامی قرار داد.
تا باشد در کنار کامبخش جمع خبرنگاران زندانی افزوده شود و اطاقهای انفرادی آنان به دسته جمعی تبدیل گردد.
از این به بعد بود که وزارت اطلاعات و فرهنگ به کانون توطیه چنی علیه رسانه های غیر خودی تبدیل گشت و از هر فرصت برای ایجاد ممانعت و سنگ اندازی برای محدودیت فعالیت این گونه رسانه ها سود جسته شد.
نمونه های زیادی در این زمینه وجود دارد، تقرر رئیس تلویزیون ظاهراً خصوصی شمشاد به ریاست تلویزیون دولتی، دادن سمت مشارویت با معاش گزاف به آقای شفیعی مدیر مسوول روزنامه ویسا و یکی از همکاران قدیم حزبی اش و تعدادی دیگری از رسانه شامل آژانس های خبری و ...، همه در راستای همین سیاست تقویت خودی ها صورت گرفته است.
کريم خرم - کاری از عتیق شاهد
آقای خرم در یک رویکرد قومی – سیاسی در یک اقدام دیگر برای قطع منابع مشروع مالی رسانه های غیر خودی اقدام کرد که در این راه آقای حنیف اتمر نیز با او هم گام گردید.
تلاش برای قطع سریالهای هندی در تعدادی از تلویزیونهای غیر دولتی دقیقاً به اساس همین رویکرد با ابراز دین صورت میگرفت، هر چند او مسایلی مربوط به شریعت و مخالفت شورای "جیره خور دولتی علمای افغانستان" را برای اینکار دلیل می آورد؛ اما بحث اساسی آوردن فشار مالی بر رسانه های غیر خودی بود.
اگر نظر کوتاهی بر این رویکرد انداخته شود، کاملاً مشخص است که رسانه های منتعقد سیاست های دولت به طور گسترده شامل فهرست غیر خودی ها شدند.
یکی از کارمندان عالرتبه ریاست 74 امنیت ملی (یک بخش عمده یی فعالیت این ریاست را نظارت از رسانه ها تشکیل میدهد) سال قبل گفته بود که شکایتهای زیادی علیه رسانه های خودی وزارت اطلاعات و فرهنگ نیز در این نهاد به طور متوار میرسد؛ اما آنان بنا به دساتیر حلقات معینی در ریاست جمهوری از پیگرد آنان دست کشیده اند.
تهاجم داستان کل سابق آقای عبدالجبار ثابت به تلویزیون طلوع، محاصره و بازداشت کارمندان روزنامه چراغ توسط نیروهای امنیت ملی و مواردی دیگر از این دست علیه رسانه های غیر خودی ریشه در همین رویکرد جدید آقای خرم و حلقات ریاست جمهوری دارد.
اما هرگز این برخورد ها با وجود فشار های بین المللی برای رعایت و احترام به آزادی بیان توسط دولت کابل تغییر نکرد؛ بلکه در مواردی تشدید نیز گردید. حمله اخیر کارمندان امنیت ملی بالای دفتر روزنامه پیمان در کابل و بازداشت کارمندان آن و در بند بودن یکی از مسوولان آن نمونه های جدید آن است.
ادامه این برخورد های سود جویانه از اسلام امید برای بهبود شرایط و فعالیت رسانه های آزاد را کامل از میان برده است. ناظران چگونگی اوضاع فعالیت رسانه های آزاد در کشور در روز های گذشته نگرانی عمیق خود را در این خصوص بیان کرده اند.
رسانه های افغانستان شنبه گذشته بطور وسیعی اظهارات آقای "جان فرانس ژوليا" یکی از مسوولان عالیرتبه موسسه گزارشگران بدون مرز را پوشش دادند که در آن از ادامه تهدید خبرنگاران داخلي و خارجي در افغانستان سخن رفته بود.
این مسوول موسسه گزارشگران بدون مرز از نيروهاي خارجي، دولت، مخالفان حکومت و باندهاي مافيايي به عنوان ناقضان آزادي بيان درافغانستان نامبرد و افزود که هیچ نشانه یی روشنی از بهبود وضعیت نیز متصور نیست.
ژوليا افزود: در گفتگو با خبرنگاران متعدد، آنها از تهديدهاي زيادي شکايت داشتند که اين تهديدها واقعي و خطرناک هستند. به گفته وي، به خاطر اين تهديدها، بسياري از خبرنگاران مجبور به ترک کار در اين عرصه شده اند و اکثر آنان را زنان تشکيل مي دهند.
نتايج بررسي گزارشگران بدون مرز حاکيست: دولت بيشترين فشار را به رسانه ها وارد مي کند و در سال 2009 ميلادي ، وضعيت آزادي بيان و رسانه ها، بهتر از سال 2008 نخواهد بود.
اين نهاد اعلام کرد که در سال 2008 ميلادي دو خبرنگار در افغانستان کشته شدند و حدود 50 نفر مورد ضرب و شتم قرار گرفتند؛ با این جود پیمانه یی محدودیت و برخورد با رسانه ها فراتر از این گونه گزارشها میباشد.
گزارشگران بدون مرز از رئيس جمهوري افغانستان خواست تا اجازه خشونت به خبرنگاران را ندهد و تعهد کند که عوامل فشار و تهديد را مورد پيگرد قرار دهد؛ اما رئیس چگونه میتواند این کار را کند در حالیکه تمام تهدید ها بالای رسانه ها از درون ارگ رهبری میگیردد.
چنین می نماید که آقای خرم رهبری خود را از گلبدین حکمیار به رهبری ملاعمر تعویض کرده و نه مطابق تعهدات دولت افغانستان در برابر مردم و جامعه جهانی برای تامین دموکراسی و تقویت آزادی بیان؛ بلکه به دستور ملاعمر برای سر زدن اندیشه ، بریدن زبان و تاراج روشنگری عمل میکند.
مهم تر از همه اینکه در این جنگ غیر متعارف و اعلام ناشده علیه رسانه ها و خبرنگاران آزاد، تیم ریاست جمهوری به سرکرده گی آقای خرم تنها نیست؛ بلکه تعدادی دیگری از جمله آقای حنیف اتمر وزیر داخله، آقای امر الله رئیس عمومی امنیت ملی، هیواد ملی مشاور رئیس جمهور کرزی، جنگسالاران حاضر در شورای ملی و بیرون از آن، مولوی ها، قاچاقچیان مواد مخدر و ... را در کنار خود نیز دارد.
دولت کرزی که در بسیاری از موارد با مخالفان سیاسی و نظامی اش توافق نظر ندارد؛ اما در موضوع آوردن فشار و محدود کردن آزادی بیان، همه دست در دست هم دارند و با تمام توان بر سر آن میکوبند.
دولت افغانستان در واقع دو راه برای رسانه ها و خبرنگاران غیر خودی گذاشته است؛ یا باید در کنار دولت ایستاده شوند، و یا هم کشور را ترک کنند؛ در غیر آن راه سومی وجود ندارد.
خرم با رویکرد های دشمنانه بر علیه آزادی بیان، تلاش میکند این نهال را که با خون میلونها انسان این سرزمین بعد از سه دهه ویرانی کشور و به اسارات کشیدن اندیشه در تاریکی خانه های اشباح سیاست بدست آمده است؛ را از ریشه بر کند.
در قرن بیست و یکم و در کشوری که نظام آن بر اساس آرای مردم و در یک راهکار دموکراتیک به وجود آمده است، جای بسا نگرانی آنست که دولت و جریانهای قدرت در افغانستان شامل جنگسالاران، رهبران جهادی، مولوی ها و ... با ابزار قراردادن دین و سیاست وارد این میدان نا متوازن جنگ علیه رسانه ها گردیده اند.
حمله اخیر کارمندان ریاست عمومی امنیت ملی بالای دفتر روزنامه پیمان در کابل خود گواه این گونه برخورد های غیر قانونی و بر خلاف شعار های تامین آزادی بیان و رسانه های آزاد میباشد.
این گروه ها با تکفیر اندیشه در پی سر زدن ندای اصلاح و همگرایی برای مرحم گذاشتن بر روی زخم های شهروندان افغان که سالهای سال شلاق این گونه بر خورد ها را بر روی بدن ضعیف خود تحمل کرده اند و ناشی از افراط و تفریط حاکمان و نظامهای، میباشد، میخواهند با تیر اسلام قلب آزادی را نشانه گیرند.
اما جریانهای که در داخل نظام افغانستان دم از حفاطت از ارزشهای اسلامی میزنند و با این ابزار دست به سرکوب آزادی بیان میبرند؛ خود " بزرگترین منافقان" عصر میباشند، زیرا آنان وقتی در افغانستان اند پابند اینگونه ارزشهای میباشند؛ اما وقتی به بیرون میروند، ارزشهای دیگر دارند.
روزنامه گاردین چاپ انگلیس به تاریخ پنجم اپریل سال 2008 میلادی در پی بروز جنجالهای جدی برای ایجاد محدودیت بالای رسانه های آزاد، زیر عنوان " دولت دو چهره " نوشت که اکثریت سیاسیون افغان دارای دو چهره دموکراتیک برای غربی ها و چهره رادیکال برای شهروندان افغان اند.
بعد از سال 2001 میلادی این افراد به طور گسترده از این دو چهره سود برده اند.
به گونه مثال سید حامد گیلانی فرزند ارشد پیر سید احمد گیلانی و معاون مشرانوجرگه شورای ملی، وقتی در سال 2006 میلادی به امریکا میرود برای خوش خدمتی و نشان دادن اینکه فرهنگ غربی را احترام دارد به دست لورا بوش خانم رئیس جمهور بوش بوسه میزند؛ اما این شخصیت متعلق به یک خاندان روحانی در سال 2008 میلادی یکی از کسانی است که ورق پشنهادی برای اعدام پرویز کامبخش را امضا و یا برای حفظ ارزشهای اسلامی بر عدم بخش سریالهای هندی پا فشار و تاکید می کند.
یک بوسه به دست لورا بوش برای روشهای غربی و یک امضا برای مرگ کامبخش، روشی برای افغانستان.
مثالهای زیادی از اینگونه برخورد ها وجود دارد، امروز در فلسطين رژيم غاصب و وحشي اسرائيل بيداد ميكند و روزانه ده ها نفر از هم كشيان رهبران جهادي شهيد ميشوند اما، اين رهبران خمي به ابرو نمي آورند و همچنان مصروف تجارت قدرت و ثروت اند.
آنها فكر ميكنند اين سكوت؛ علامه رضايت آنها به پيشگاه سران كاخ سفيد و مزدوران آنها در كشور هاي عربي محاسبه گرديده و براي اين رهبران معظم بار ديگر كانالهاي پول فعال خواهد شد.
ولی زمانی به قول خودشان اسلام در کشور "در خطر" قرار گیرند آنان سر از پا نمی شناسند و همه را با تکفیر مورد شدید ترین مجازات میدانند.
خود رهبران جهادی بگویند که بناً به دساتیر اسلام اینگونه شخصیت ها را چی خطاب میکنند؟ اما این نبود که پیامبر اسلام بخاطر اینگونه معامله گران دنیا و آخرت، مسجدی را به آتش کشید.
بدون شک هلوكاست فلسطين كه حاكميت يك دولت منتخب و مردمي را به چالش گرفته و پرده از راز شيوه فكر و بازي خونخواران قرن برضد حركت هاي مردمي و صلح خواهان دور مي سازد، محک خوبی متاسفانه با خون هزاران انسان برای صداقت رهبران جهادی که خود میلونها انسان را در مقاطع مختلف به جوقه ها مرگ فرستاده اند، میباشد.
اینست چهره اصلی مدافعان اسلام در افغانستان که از یکسو حق تلفی میکنند و سوی دیگر با تیغ ارزشها شاهرگ دموکراسی نوپای کشور را برای رسیدن به اهداف غیر مشورع پاره کرده و بالای نعش آن در پی استوار و تحکیم سازی اقتدار و معامله گری میباشند.
دولت افغانستان در حالی برای نابودی دموکراسی که در وجود آزادی بیان و رسانه های آزاد متجلی است، تلاش میکند که شهروندان افغان در چهار دهه اخیر همه گونه نظامهای سیاسی را به تجربه نشسته اند، از جمهوری داود خان تا حاکمیت متحجرانه یی طالبان، حاصل همشیه صفر ضرب صفر بوده است.
بدون تردید دموکراسی امروز آخرین تجربه میباشد، که اگر اینبار آنرا نیز بنیادگرایان با همدستی دولتهای اقتدار مدار در غفلت جامعه جهانی تاراج کردند، دیگر امیدی برای زنده گی در افغانستان باقی نخواهد ماند. زیرا قلمرو دموکراسی در کشور به اندازه یی پهن نشده است تا اسپ قدرت و تحجر نتواند دور آنرا خط نکشد.
پيامها
20 جنوری 2009, 01:43, توسط عمران
عبدالکریم خرم دیشب از طریق رسانه دولتی ظاهر شد وبه شدت از اعمال حکومت کرزی دفاع کرد وناتو و ایالات متحده را بنابر اظهارات اخیر سرمنشی ناتو وهیلاری کلنتون مورد انتقاد قرارداد.
اصلا باید این سخنان را همایون حمید زاده سخنگوی ریس جمهور میکرد ولی اینبار پهلوان خرم در صحنه ظاهر شد. این چی معنی میدهد؟
این قضیه میتواند این چنین تحلیل گردد:
اول: کریم خرم عضو همان شبکه یا باندی است که ریس جمهور را احاطه کرده اند ودرحقیقت طراحان اصلی سیاست گذاری های ناکام دولت کرزی هستند. حالا چون عرصه بالای انها تنگ شده ومسول ناکامی ها شناخته شده اند بنا خرم در صحنه ظاهر شده وناگفتنی هارا میخواهد بگوید.
دوم: انکشافات چند روز اخیر که شامل رویه بسیار سرد جو بایدن معاون اوباما در دیدار از کابل باکرزی، اظهارات هیلاری کلنتون که دولت کرزی را به هیروین سالاری خطاب کرد وبلاخره اظهارات سرمنشی ناتو که دولت کرزی وحلقه های مربوط به ان را به فساد متهم ساخت نشان میدهد که گلیم دولت کرزی بخیر بکلی جمع شد. بنا دولت کرزی میخواهد یک مشاجره لفظی را با باداران دیروزی خود براه بیاندازد تا ازیکطرف شاید انها به قدرت ابقا شوند واگر چنین نشد حداقل بار مسولیت ها را بالای انها بیاندازند وخود را نزد ملت بی قصور جلوه بدهند (چنانچه رسانه دولتی در این شبها سروصداهای را براه انداخته که گویا کرزی به علت اینکه بالای بمباردمان مناطق ملکی توسط ناتوشکایت میکرد حالا مورد بی مهری وکم لطفی انها قرار گرفته است) واگر هم چنین نشد حداقل باد دل خود را کشیده باشند!
سوم: گفته میشود که بارک اوباما سران دولت اینده را این قسم در نظر دارد: علی احمد جلالی ریس جمهور، داکتر عبدالله عبدالله معاون اول، محمد محقق معاون دوم، گل اغا شیرزی صدراعظم، هلال الدین هلال شاید وزیر دفاع ویا داخله.
این اوازه ها در این اواخر بسیار داغ است واگر هم واقعیت نداشته باشد با انهم بالای رویه اقای کرزی بسیار تاثیر بد داشته است ووی رابه انتقام گیری رسانه یی وا داشته است. برخورد بسیار جدی جو بایدن با کرزی که گفته میشود به شکل بسیار جدی میز مذاکره را ترک کرده است خورد ونوش را بالای تیم کرزی که خرم هم از جمله انها است حرام کرده است.
مسله هرچه که باشد باید مردم دیگر فریب عوام فریبی های کرزی وتیم انها را نخورند! تاز مانکه امریکا به دهل انها میرقصید انها تمام انرژی وتوان خودرا به عوض بازسازی متوجه حذف حریف های خود کردند وبه زد وبند های قومی وسمتی وزبانی دست یازیدند. به همین خاطر است که دولت اینده امریکا توجه خاصی را به جبهه ملی هم کرده است. همان جبهه که دیروز توسط کرزی به شکل بسیار بد به امریکا جلوه داده شده بود. یعنی این سیاست های ناکام کرزی بود که امریکا را مجبور ساخته است تا به گزینه قبلی خود دوباره رجوع کند.
امروز هرچیز که دولت کرزی میگوید در حقیقت عقده گشایی در برابر جامعه جهانی است که دست رد را به سینه های انها زده است ومردم ما نباید این عقده گشایی ها واشک تمساح ریختن هارا دال به وطن پرستی کرزی، احدی وخرم کنند.
20 جنوری 2009, 06:53, توسط مزاری
دوستان عزیز ، درود های خود را خدمت همه دوستدارن قدر مند کابل پرس? تقدیم میدارم .
وطن مان به ابتکار سوسیال دموکرات کمونیستان اوغانی بیشتر از ده سال مستعمرۀ شوروی متوفا بود . متعاقب آن بمنظورحکمروایی بالای این لاش بیجان اسلامیستان افراطی یاغی و باغی با پشتیبانی غربیان دموکراسی فروش و اعراب شمشیر دار دین فروش چنان محشری در این میدان بزکشی برپا کردند که تاریخ از یاد آوری آن میشرمد . غربیان و اعراب کتاب سوز به این هم اکتفا نکرده پروژه دیگری را بنام طالبان دینی بالای این سرزمین به تجربه گرفتند که زیر نام اسلام حتا انسانیت را زیر سوال بردند. در این جای شک نیست که این همه آدم کشی ها و مکتب سوزی ها و تخریب پل ها و ازبین بردن موسسات اقتصادی این سرزمین صرف جنبه سیاسی داشته که زیر نام مقدسات و دین مردم براه انداخته شده است و تا امروز ادامه دارد و ادامه خواهد داشت . بهترین تجربۀ مستعمره ساختن ملت ها را اعراب و غربی ها زیر نام دین و مقدسات مردم دارند . برای غربیان و اعراب سوسما خور شتر چران بهترین نوکر کسانی اند که هر روز به فرمان شان در مقابل مردم خود جهاد اعلان نمایند . برای استعمار گران و تاجران ذینی تیم کرزی و تیم شمال و تیم جنوب ارزش ندارد ، همه از الف تا یای رهبران ما تحت فرمان دین فروشان و دالر داران اند . هر کسی راو هر تیمی را که قرعۀ فال بنامش براید ، باید و باید نوکر و چاکر باشد ، در غیر آن ره به جایی نخواهند برد .
تا زمانیکه معیار شخصیت داشتن ریش دراز و چپن ابریشمی و پاسپورت غربی و امریکایی باشد و تا زمانیکه مردم اگاه نشوند و راه راست را از کج تفریق نکنند و دین را راهگشای معالات مدنی بدانند و لویه جرگه را بهترین محل تصمیم گیری ، مامستعمره هستیم و خواهیم بود ، آرزوی داشتن رهبر مردمی و زنده گی بهتر خیال است و محال است و جنون .
20 جنوری 2009, 07:59, توسط کوهستانی
اینرا میگویند الله و بلا د گردن ملا
رئیس جمهور کرزی برای هفت سال است که داد میزند ، فریاد میزند و حتی گریه کرد که مراکز تروریستان در پاکستان است و پنجابی های بویناک پاکستانی آنها را تربیه کرده و به افغانستان میفرستند.
اما ناتو به عوض نه یکبار نه ده بار بلکه صد ها بار مردم بیگناه افغان را مورد بمباری قرار دادند.
رئیس جمهور کرزی بر اساس آرای مردم انتخاب گردید و او باید امور کشور را اداره کند. ولی ناتو و جنایتکاران امریکایی به عوض او بر جنایتکاران جنگی ، قومندان های محلی و ملا های خائین تکیه کرد که بین سالهای 92 - 96 کابل را به خاک و خون کشیدند.
امریکای جنایتکار برای توهین به مردم افغانستان و ایجاد نفاق یک خائین، جنایتکار و ملای جاهل چون مسعود را به حیث قهرمان ملی بر مردم افغانستان تحمیل کرده و دزدان او را به حیث بهترین دوستان خویش انتخاب کردند.
در هفت سال گذشته آنها یک ولسوای کوچک موسی قلعه را زیر کنترول خویش آورده نتوانستند ولی هزاران بیگناه را در هلمند به قتل رساندند.
در هفت سال اخیر امریکا و انگلیس به جز از جنایات که در بالا ذکر شد و به جز از ازدیاد مواد مخدر که بدون شک آنها در این تجارت دست دارند، به جز از نیرو مند کردن دوباره طالبان پاکستانی هیچ کاری دیگری در افغانستان انجام نداده اند ولی امروز میخواهند که تمام این جنایات را به گردن بیچاره کرزی انداخته و خود را برائت بدهند.
کرزی در چندین مورد افغانیت و وطنپرستی خود را ثابت کرده و جنایات و از جمله بمباری افراد ملکی را نکوهش کرده و چندین بار آنها را اخطار داد که حوصله مردم افغانستان ختم خواهد شد. او بدون ترس گفت که "انگلیس ها جز پرابلم اند نه جز راه حل".
من مطمئن هستم که یکعده جنایتکار و فروخته شده با این دسیسه ناتو و امریکا همصدا خواهند شده ولی نمیدانند که روزی خودشان مانند کرزی خواهد شد.
20 جنوری 2009, 12:49, توسط بحرالعلوم ملا عمر
دوست گرامی ام داود دارس اول سلام
بعد خدمت به عرض برسانم اینکه مسئله دست بوسیدن خانم لورابش برای هرکس میسر نمیشود مزد ان گرفت جان برادر که ماج کرد..
در زمان که در جبهه علیه قوای اتحاد شمال میجنگیدم محترم امیرالمومنین ملا محمد عمر به تمام طالبان کرام وعظ میکرد که هرکس که در این راه کشته شود و شهید میشود در بهشت برای هرکس صد قصر داده میشود که در هر قصر هزار خانه و در خانه هزار قالین و بر هر قالین هزار حور بهشتی منتظر مرد مجاهد نشسته است ما هم که به حرف های امیرالمومنین اعتقاد راسخ داشتم به تمام تلاش بودم که شهادت نصیبم شود در ازای شهادت یک پای خود را از دست دادم و حالا نه هیج و نه هیچ دارم یک روز که برای گرفتن پای مصنوعی خود رفته بودم ناگهان یک دختر جوان سفید پوست با موهای کاملا زرد را دیدم یک طالب دیگر که از من سوختی تر بود اول دست خانم را بوسید من هم به تقلید از ان دست خانم را بوسیدم در همان به یاد وعده های امیرالمومنین و حور های بهشتی افتادم از بوسیدن دست ان خانم یک عجب حال بمن دست داده بود و متوجه نشدم که چه مدت دست خانم را در دستم و لبانم را روی دستش گذاشته بودم تا بالاخره دخترک دستش را از دستم پس کشیدم یک مرتبه ناگهان کفتم خدایا اگر این دختر را بمن میدادی من انرا به همه حوریان ترجیح میدادم ولی چی فایده نه خدا بود نه امیرالمومنین فقط یک لحظه که در عمرم جاویدان شد و ان لحظه را هیج وقت فراموش نمیکنم حالا دیگر هیچ دختری با من عروسی نخواهد کرد ولی این را یقین دارم که حورالعین یک خواب بیش نیست. در ثانی شاید که محترم مثل من شاید یاد دوران جهاد افتاده و خانم بوش را جای حورالعین اشتباه گرفته باشد وبه دستان ان سیدالنساه بوسه زده باشد از اینکه ایشان از ان بوسه چی لذت برده باشد برایم معلوم نیست چرا که بوسه ایشان همرای با دست زدن حضار همراه بود شاید چیز بیشتر از ملائکه احساس کرده باشد که امیدورام همین طور باشد ...