حکومت کرزی تبلور فرهنگ فقیر قبیله
لابیهای قبیله چه درساختار حکومت کرزی وچه دربیرون ازاین ساختار به شدت تلاش ورزیده اند که توجه جامعه جهانی را ازواقعیت های اصلی افغانستان منحرف نموده وبرای آنها تصویر وارونه ارائه نمایند
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
پیش ازبرگزاری کنفرانس بن، حامدکرزی درتعاملات سیاسی افغانستان چهرهء ناشناخته ای بود وکمترمورد توجه محافل سیاسی قرار داشت. هرچند که آقای کرزی رابطه نزدیک با سازمان سیا داشت، اما این رابطه درحدی نبود که اورا درمدیریت بحران افغانستان شریک وسهیم بسازد. آنگاه که نام آقای کرزی بر روی میز چانه زنی های سیاسی قرارگرفت، باموجودیت نام آقای ستارسیرت و مرحوم حاجی عبدالحق درآن فهرست، احتمال برگزیده شدن وی چندان محتمل به نظرنمی آمد. اما وقتی که حاجی عبدالحق به دست طالبان اسیر شد و دریک تعامل مرموز به شهادت رسید، معادله برهم خورد و دست سخاوتمند ارباب برشانه کرزی نشسته و اور برمسند اقتدار سیاسی افغانستان نشاند. به دنبال این تحول، وعده های فراوانی ازطرف جامعه ء بین المللی برای اعمار افغانستان سپرده شد، مبالغ هنگفتی برای بازسازی زیرساختهای افغانستان دراین کشور سرازیرگردید و باحضور نیروهای حافظ صلح درافغانستان، هزاران امید سوخته دردلهای مردم این سرزمین جان گرفت.
ازآن روزگار تاکنون هفت سال میگذرد و درامتداد این هفت سال علیرغم حضور نظامی امریکا وناتو، میزان ناامنی افزایش یافته است، میزان کشت وتولید تریاک چند برابرشده است، طالبان هر روز نیرومندتر میگردد به گونه ی که حتی موفقیت ناتو وامریکا را درافغانستان به چالش کشیده اند وفقر وفساد اداری نیز بیداد میکند. باتوجه به این واقعیت، این سوال مطرح میگردد که چرا افغانستان ازاین وضعیت بیرون نمیشود؟ چرا تلاشهای بین المللی برای تامین صلح وامنیت دراین کشور به ثمر نمی نشیند؟ چرا استعداد همزیستی صلح آمیز و وباورهای همگرایی دراین کشور ناشکفته باقی مانده است؟ چرا مردم جنوب افغانستان با گزاره های سازندگی بیگانه اند وبه ویرانگری کمر بسته اند؟
اینها وخیلی پدیده های دیگر، سوالاتی اند که پاسخی قابل قبول برای آنها ارائه نگردیده است. هرچند که این سوالات را ازمناظر وازچشم انداز متفاوت میشود پاسخ گفت اما قبل ازهمه چیز پاسخ این سوالات را می باید دربستر تاریخ، سنت وفرهنگ حاکم برسرنوشت سیاسی افغانستان جستجو کرد. بحران امروز افغانستان دریک بستر تاریخی وفرهنگی قابل نگرش وتحلیل میباشد که ریشه های آن درامتداد تاریخ در بستر فرهنگ وسنت های حاکم برتعاملات سیاسی پرورش یافته است. به همین دلیل است که آقای کرزی وملاعمر به عنوان تولیدات خالص این فرهنگ، تمام تلاش وامکانات بین المللی را یکی برای ماندن برقدرت ودیگری برای رفتن ازقدرت به خود اختصاص داده اند. هرچند که پذیرفتن این واقعیت خیلی دشوار مینماید اما واقعیت همین است که کرزی وملاعمر پشت وروی یک سکه میباشند که دربستر یک فرهنگ وسنت پرورش یافته اند و نحو نگرش وتفکرشان ازآموزه های فرهنگ مشترک تعذیه میشوند. به تعبیر دیگر، کرزی وملاعمر داده ها وآموزه های یک فرهنگ را دردونقش متفاوت تمثیل می نمایند. بنابراین دولتی که آقای کرزی دراهرم رهبری آن نشسته است، درواقع یک سیستم بازسازی شده قبیله ی میبا شد که ظاهرا با مشخصات یک دولت مدرن برسرنوشت سیاسی افغانستان تحمیل شده است. اما این سیستم قبیله ی باظاهر دولت ملی تمام منابع قدرت را درانحصار گرفته است و با استفاده ازاین منابع قبل ازهمه چیز، از منافع وموقعیت قبیله حراست وپاسداری مینماید.
باتوجه به این واقعیت، ناکارآمدی دولت آقای کرزی، ناکارآمدی یک شخص و چند شخص نیست که برخواسته ازعدم صلاحیت فکری وذهنی آنهاباشند. ناکارآمدی این دولت در واقع ناکارآمدی وبیماری یک فرهنگ فقیر را به نمایش میگذارد که درحیات دوصد وپنجاه ساله اش نتوانسته است بستر تولید وپرورش ارزش ومفاخر انسانی قرار بگیرد. تاریخ افغانستان روایتگر صدها حوادث ورخدادهای تلخ وخونینی است که ازبستر همین فرهنگ و باپشتوانه ی همین فرهنگ بر سرنوشت وزندگی مردم افغانستان تحمیل شده اند. استبداد سیاسی، تفرق اجتماعی، گسستگی ملی، ترویج عصبیت های قومی وخشونت پروری درافغانستان، درواقع فرایند همین فرهنگ وسنت میباشد که بحران امروز افغانستان را شکل بخشیده است. کرزی وملا عمر هرچند که ظاهرا دربرابرهمدیگر قرار گرفته اند اما هردو دردو نقش متفاوت دلایل وعوامل تمدید بحران موجود را فراهم می نمایند که در واقعیت ماهیت بحران آفرینی فرهنگ جنوب را درمعرض نمایش میگذارند. لذا باتوجه با گزاره های خشونت پرور این فرهنگ، عبدالرحمن، نادرخان، داودخان، ملاعمر، کرزی، احمد زی، وهرکسی دیگری که ازبستراین فرهنگ برسرنوشت سیاسی افغانستان تحمیل شود، داده های نظام سیاسی چیزی جز ترویج نفاق، تمدید بحران وتکثیر خشونت نخواهد بود. همانگونه که تمام نظامهای سیاسی درافغانستان برتابنده ء باورها وسنت های قبیله بوده اند، دولت آقای کرزی نیز بستر بازیهای سیاسی واقتصادی قبیله میباشد که باا ستفاده از امکانات جامعهء بین المللی قبل ازهمه چیز پایگاه وجایگاه قبیله را درنظام سیاسی مستحکم می سازد. این رفتار ونگرش سیاسی چیزی نیست که با رفتن آقای کرزی وباآمدن آقای احمدزی متحول گردد بلکه این رفتار بصورت یک ساختار پیدا وپنهان اخلاقی در رفتار واخلاق تمام مردان قبیله نهادینه شده است وتغیر این رفتار به این سادگی امکان پذیر نیست.
متاسفانه درافغانستان پدیده ی فرهنگ وتولیدات فرهنگی یک بحث کاملا ناشکفته است که تاهنوز به ندرت کسی به این پدیده پرداخته است. هرچند که این قلم قبلا نیز به این پدیده پرداخته بود، اما شکافتن درست این بحث، تعمق ودقت خیلی بیشتر میطلبد که درحوصله این نگارش نمی گنجد. داده های تاریخی دراین سرزمین، این واقعیت را درمعرض تماشا میگذارد که تازمانیکه سیستم سیاسی توسط آموزه های همین فرهنگ هدایت و رهبری شود، ریشه های بحران همچنان درآب خواهد بود ومردم افغانستان عزادار آرزوهای ازدست داده ی شان باقی خواهندماند. وقتی که سیاست های دولتی ورفتارسیاسی با آموزه های فرهنگ وسنت های بیمار قبیله ی تعریف وتدوین گردد، هیچ تفاوتی نمیکند که این سیاست توسط کرزی رهبری میشود یا توسط کسانی دیگر ازاعضای قبیله. همانگونه که با رفتن سدوزایی ها وبا آمدن محمد زایی ها هیچ تغیر وتحولی مثبت در رفتار ونگرش حاکمیت صورت نگرفت، لذا با رفتن کرزی وبا آمدن احمد زی واچکزی ویاهرکسی دیگر از تبار کرزی، گرهی ازمعضلات موجودافغانستان گشوده نخواهد شد، مگر اینکه آموزه های این فرهنگ مورد بازبینی قرار گرفته ورفتار واخلاق قبیله ی جایش را به رفتار واخلاق انسانی بسپارد. همانگونه که درامتدادتاریخ این رفت وآمد ها جریان داشته است اما تغیر وتحولی که افغانستان را درکنار سایر ممالک جهان قرارداده ودر افتخارات بشری سهیم بسازد، صورت نگرفته است.
پس بنا براین ناکارآمدی دولت کرزی وسقوط آن درگرداب باورهای قبیله ی، ازمقتضای فرهنگ بیمار وفقیر قبیله میباشد که درحقیقت سرنوشت تمام مردم افغانستان را به بازی گرفته است. مردم افغانستان همانگونه که دربیشتر ازیک قرن گروگان رقابت های خونین قبایل سدوزایی ها ومحمد زایی ها بوده اند، امروز نیز توسط داده ها وگزاره های سنت وفرهنگ قبیله به اسارت گرفته شده اند. میگویند که ازکوزه همان تراود که درآن هست. ظرفیت وماهیت سیاسی حکومت آقای کرزی، تراویده از فرهنگ قبیله میباشد که تولیدات این فرهنگ درطول تاریخ جز سیاه بختی ومصیبت چیزی دیگر نبوده است. شاهکار معاصر این فرهنگ ویرانی بت های بامیان، قتل عام مردم مزار وبامیان و سیاست زمین سوخته درشمالی وترور وتریاک میباشد که مثل داغ سیاه برپیشانی افغانستان نقش بسته است. مکتب سوزی وارزش ستیزی از سازه های کلیدی این فرهنگ است که هرازچند گاهی با سربریدن مردم و به آتش کشانیدن مکاتب و مراکز صحی به نمایش گذاشته میشود. وقتیکه آقای کرزی به ملا عمر وحکمتیار برادرخطاب می کند وازآنها برای شرکت درحاکمیت سیاسی دعوت می نماید، به این معنی است که درفرهنگ قبیله قتل، غارت و آدم کشی معیار برتری وشهامت دانسته میشود و ملاعمر وحکمتیار به رغم تمام جنایتهای که مرتکب شده اند، قهرمانان معاصر قبیله می باشند. اگرچنین نباشد، باکدام وجدان سالم انسانی میشود که جنایتکارترین انسانهای تاریخ معاصر افغانستان را برائت داد و پس ازبرائت در رهبری واداره افغانستان سهیم ساخت؟
هرچند که آقای کرزی درشرف رفتن ازقدرت میباشد و به گمان اغلب دربازیهای سیاسی بعدی نقشی نخواهد داشت اما رفتار ونگرش های قبیله ی کرزی در امتداد زمامداری اش سبب گردید که شعله های بحران جاری درافغانستان باشدت بیشتر تر شراره بکشند. حتی لابیهای قبیله چه درساختار حکومت کرزی وچه دربیرون ازاین ساختار به شدت تلاش ورزیده اند که توجه جامعه جهانی را ازواقعیت های اصلی افغانستان منحرف نموده وبرای آنها تصویر وارونه ارائه نمایند.
متاسفانه یک سنت مزخرف سیاسی که حتی در ازذهان دیگران نیز تحمیل شده است، این است که ریس جمهور افغانستان باید پشتونتبار باشد. این سنت پوچ ازیکسو مغایر با اصول و ارزشهای انسانی میباشد که میان اقوام مختلف افغانستان خط درشت تبعیض کشیده واستعداد انسانی دیگران را به تحقیر میکشد وازسوی دیگر سبب گردیده است تا سایر اقوام ساکن درافغانستان گروگان سنت های ارزش ستیز قبیله بماند که محصول آن جز فقر وسیاه بختی چیزی دیگر نبوده است. متاسفانه این سنت مزخرف ریشه درعمق باورهای قبیله دارد که برای 250 سال افغانستان را برای ساکنان آن به جهنم تبدیل کرده است.
هرچند که درظاهر قضیه مسیر تحولات سیاسی افغانستان را رقابت های امریکا وانگلیس و کشورهای منطقه تعیین می نماید اما واقعیت این است که ریشه های بحران امروز افغانستان از بستر فرهنگ قبیله تغذیه میشود. ملاعمر، حکمیتار وکرزی ازتولیدات خالص همین فرهنگ اند که هرکدام درنقش متفاوت برای مردم افغانستان مصیبت می آفرینند. درحقیقیت این فرهنگ استعداد همزیستی مسالمت آمیز و گزاره های همگرایی را در درون خود کشته است که ازهمین رو داده های آن دراشکال خشن ترین اعمال ضد انسانی به نمایش گذاشته میشود. بنابراین دلایل ناکارآمدی حکومت کرزی را باید در سازه های فرهنگ وسنت های قبیله جستجو کرد که این حکومت تراویده ی از آن است. لذا هر سیستم سیاسی که تولید وفرا آورده ی خالص این فرهنگ باشد، متن ومحتوای بهتر از حکومت آقای کرزی نخواهد داشت.
پيامها
11 جنوری 2009, 13:28, توسط نیک اندیش
درود برشما بانوحضرتی گرامی ! تحلیل روشن شما از سیستم نا بکار قبیله وی وقبیله سالاری کاملن بجا است. ما در طول مدت که حکومت خان خانی وقبیله وی دامنگیرمان بوده است ، پدیده ی بنام دولت نداشته وتا اکنون ، نداریم.اگر ما به تعریف دولت از نگاه حقوقی ونظریه پردازان حقوق بین الملی، قرار داد اجتماعی بطور داوطلبانه است که از سوی شهروندان یک جامعه عقد میگردد وبعد از آن اعضای این دولت به اختیار شهروندان تعیین وقوانین که وضع میگردد، در بر گیرنده ای اختیارات وخواستهای درست این شهروندان ، غرض تآمین امنیت ونظم عامه صورت میگیرد. شهروندان همیشه در تعیین واختیارات دولت سهیم هستند واز قوانین موضوعه خویش اطاعت مینمایند ودرچنین اداره ودولت، پدیده ی تحمیل وجبر وزور رخت بر بسته است وجامعه ومردم در تعیین سرنوشت خویش صاحب اختیارات عام وتام هستند. حالا قضاوت نمایید که در طول 250 سال این کشور از چنین حکومت ویا دولتی بر خوردار بوده است یاخیر؟ اگر نی، تمام کسانیکه بنام دولتمداری وحکومتداری بر این کشور واین مردم، تا امروز تحمیل شده اند، نماینده قوم خاص وعیاش، بی پروا در برابر مردم وخایین بحال رشد زندگی وفرهنگ این سرزمین بوده اند وعامل صد در صد عقب ماندگی ما در این سیستم نا بکار وغیر انسانی خان خانی وقبیله سالاری نهفته است وتا زمانیکه این سرزمین واین مردم در بند این سیستم واین قبیله بازان مستبد قرار دارند، روز ما از روزمان بهتر نخواهد گردید. خانم فرشته حضرتی گرامی، با این روشنگریهای جسارتبارتان، قیامت بر پا کرده اید وچهره ای این سیستم گندیده وقبیله سالاران پوشالی ونا بکار مزدور صفت را شفافتر از هر وقت دیگر برملا ساخته اید وخدا کند که تلقین زدگان غیر قبیله بخود ایند و مزدور مزدوران تاریخ زده نشوند وغیرت ودرایت خود شناسی را در یابند وبی رمقی را از خود دور سازند ودست بدست متحدین طبیعی داده این سرزمین را از شر سیستم خان خانی وزی زایی نجات دهند؛ در کشور کثیرالقومی ، سیستمی را بر گزینند که، افکار همگان در آن دیده شود واختیار مردم آزادانه تمثیل گردد. حق تعیین سرنوشت مردم بدست خودشان وبا خردمندی رقم زده شود، دیگر ما شاهد تحمیل والیها ومدیران فرستاده شده از سوی اندیشمندان پوسیده سیستم قبیله وی نباشیم ومردم امروز خود بپا خیزند ورهبران ولایتهایشان را خود از میان خود برگزینند، اینست نماد خرد باوری وحکومت مردم بر مردم ویا دموکراسی راستین ! به امید بسیار زودتر رسیدن به این آرزوی تعالی وشگوفایی کشور عزیزمان افغانستان ویا در حقیقت اصل ، خراسان بزرگ وفرهنگ آفرین ! شادمان باشید.
نیک اندیش
11 جنوری 2009, 15:01, توسط فاضل فرزاد
فرهنگ غير قبيله را هم در عاشورای امسال ديديم ! فرهنگ غير قبيله را هم در وقت وزارت خارجه عبدالله چشمک ديديم که مثلا در سفارت افغانستان در تهران چه می گذشت ؛ چند نفر پنجشيری و شمالی ؛ برای يک تاييديه و تصديقنامه کوچک ؛ پنجاه دلار پول می گرفتند ؛ ايرانی ها را به اتاق های بالا با چای و شيرينی پزيرايی ميکردند؛ و افغان ها را گاه اجازه ورود به سفارت نمی دادند ! رشوت خوری ؛ خويش خوری به يک عنعنه تبديل شده بود ! فرهنگ غير قبيله را از شعر های که در مرثيه يک جنگ سالار منفور ( مسعود) برخی اهالی هم ولايت و هم منطقه او ميگويند ؛ می نگريم . از همه فجيع تر فرهنگ ايرانيزه شده ! را در منقبت و اشعاری می بينيم که شاعران جيره خوار ولايت فقيه در شان زمامداران آدمکش؛ انسان ستيز و آزادی کش ايران ؛ همانند خمينی و خاتمی و خامنه ای و رفسنجانی ؛ می سرايند ؛ شاعرانی چون کاظمی و ابوطالب مظفری وقدسی و تابش و جعفری و ساير وطنفرو شان و دريوزه گران ! فرهنگ غير قبيله را در چند سال حکومت ملا ربانی ، ديديم که مشاوران او اعضای ارشد آی . اس . آی بودند و به امضای او برای هر جهادی طماع ؛ هزاران دلار وجه نقد پرداخت می شد و گيرنده پول پس از مدتی از کشور غايب ميشد ؛ ليست اين باجگيران اسلام پناه (!) به صد ها نفر ميرسد!
فرهنگ غير قبيله يعنی به خارج پناه بردن و بر عنعنات و رسم و راه آبايی ؛ پشت و پا زدن ؛ شوهر کهنه (!) را طلاق دادن و زبان سوئدی و دانمارکی را چون تاج افتخار بر سر نهادن !
فرهنگ غير قبيله يعنی بر امان الله خان که يک قرن قبل چادر اسارت را از سر زنان برداشت ؛ اهانت کردن و برای شاگردان سيد قطب و اخوان المسلمين و انصار الا سلام و جماعت اسلامی و جمعيت اسلامی و... مديحه سرودن وخواجه بشير احمد انصاری را « گل سرخ فضيلت » خواندن !
فرهنگ غير قبيله يعنی حکومت رفيق ببرک کارمل ؛ يعنی حکومت دوماهه مجددی ؛ آيا نمونه های ديگری هم ذکر کنم ؟ خانمی که يک قوماندان تنظيمی را بحيث « قائد اعظم » خويش بر گزيند ؛ سواد و سويه او معلوم است چه اندازه است ! گويا خانم ؛ خواب دوباره زمامداری استاد ربانی را می بيند که ايشان را به حيث « وزير زنان » گزينش کند ! با احترام . فاضل فرزاد
11 جنوری 2009, 15:18, توسط ثريا پژوهش
نوشته های اين خانم گويا « ماشينی » است ؛ يعنی يک ماشين ؛ اين اراجيف را برون ميدهد ؛ مثل بيانيه اساسی و تاييد يه های رفقای حزب دموکراتيک خلق ! کسانی که نوشته های ايشان را تاييد ميکنند ؛ اگر شورای نظاری باشند ؛ معاف اند اما اگر نباشند ؛ آدم های جالبی هستند ؛ من ميخواهم ليستی ازين آدم های بيکار و بيعار انترنتی داشته باشم . با احترام . ثريا پژوهش
11 جنوری 2009, 17:54, توسط قابل نیکزاد
فاضل جان تحلیل زیبای خانم فرشته حضرتی انگار که خلیلی حالت را گرفت واعصابت را پریشان کرده که دهلیز خانه را گز میکنی. نمیدانم که شما چرا این همه ضد دانش و و مخالف با نقد هستید. کسی که فرهنگ قبیله را نقد کند انگار که شمارا آتش میگیرد و چشم بسته به هرچیز دست می اندازید. به نظرمن فرشته حضرتی به یکی از مهم ترین مباحث جامعه شناختی پرداخته است که تاهنوز کسی این شهامت وجسارت را نکرده است. فرشته حضرتی افتخار جامعه ما و افتخار روشنفکران ما است.
12 جنوری 2009, 09:18
سلام می فرستم به کامران میرهزار سردبیر سایت محبوب کابل پرس?.
سلام می فرستم به فرشته حضرتی بانوی قهرمان هموطن. اما بعد به این برادر فاضل نیکزاد عرض شود که چرا احساساتی شدی برادر؟ حرف حق را قبول کن حتی اگر تلخ است. حالا فرشته حضرتی این فرهنگ را نقد کرده است و استدلال کرده که اخلاق ورفتار انسانها متاثر از فرهنگ وسنت های است که در بستر آن سوسالیزه میشود یا به عبارت دیگر اجتماعی میشود. خوب تو هم بیا از خوبیهای این فرهنگ بگو و مستدل ومنطقی گفته های خانم فرشته را نقد کن تا ما هم چیزی یاد بگریم. شما عادت کرده که اید که تمام نا بسامانیهای روزگار مردم را به گردن خارجیها اندازید و همیشه ناکارآیی خودرا فراموش کرده اید. اگر قرار باشد که این همه بدبختی مردم افغانستان ازدست خارجیها است پس خود این مردم چه کاره اند؟ یعنی این مردم مثل یک وسیله بازی اند که هرکس دلش شد با آن بازی کند و کار خود را انجام بدهد وبعد رهایش کند؟ شما وقتیکه پس منظر بد بختی مردم افغانستان را قضاوت میکنید، خودتان را ونقش خودتان را فراموش میکنید. فرشته به نظرمن یک بحث خیلی علمی را مطرح کرده است که انصافا باید با استدلال منطقی پاسخ گفته شود.
عزیزم اگر استدلال منطقی ندرای خیلی خوب است که بروی به سرو وضع خانه ات برسی و یگان چکر مکر بزنی. اما درمورد تجلیل از عاشورا عرض کنم که سنت خود زنی یک عمل زشت و ناپسندیده است که امیدوارم که تا دوسال بعد این سنت از افغانستان شکلش گم شود. نمیدانم که شما خبر دارید یا نه واگر خبر ندارید در سایت بی بی سی بخوانید که درهمین چند روز قبل هزاران نفر به جای سینه زنی خون اهدا کردند که درنتیجه هزاران سی سی خون دربانک خون ذخیره گردید. آیا فکر نمیکنی که این فرهنگ انسانی است؟ مطمین که باش که تاچند سال بعد این فرهنگ نهادینه میشودو واین بزرگترین خودگذری است.
امیدوارم که بعد ازاین کمی بادلیل وبامنطق وارد مسایل اجتماعی وجامعه شناختی شوی. بااحترام از من ناراحت نشو .
دراخیر بازهم درود می فرستم ب خانم فرشته حضرتی این بانوی قهرمان وطن.
11 جنوری 2009, 15:39, توسط qais
salam , doroode ferawan ba Fereshtai Hazrati, ta far hange Qabila roshd wa takamol nakonad , haman ash wa haman kasai zangalod,
11 جنوری 2009, 23:49, توسط جمال
کامران جان سلام اینک پیامم را سانسور کرده میفرستم صرف به احترام خودت.
سلام به همه! زمانی آدم نوشته های ازین قبیل را میبیند در تعجب فرو میرود و با خود میگوید (چه بگویم) یا تصمیم میگیرد هیچ نگوید چراکه گفته اند جواب ابلهان خاموشیست۰ ولی اگر خاموش باشیم اشخاصیکه کار شان تولید جراسم معنویست چانس پیدا میکنند تا کار شانرا بیغم انجام دهند و جامعه ما را که اکثریت بی سواد است به بیراهه بکشند۰ لذا از فرشته جان قندول دو سوال میکنم امید جواب درست دهد. ۱ ۰ اول اینکه زمانیکه شما میفرمایید کرزی عضو سازمان سیا بود۰ کدام ثبوتی هم دارید یا آوازه های سر چوک بالای تان اثر کرده؟ تا جایکه بنده معلومات دقیق دارم دست رسی به اسرار مخفی سازمانهای استخباراتی کشورهای بزرگ کار خیلی دشوار است۰ لطفا توضیع دهید که شما از کجا خبر شدید۰ ۲. شاید بدانید که دولت ها بیشتر از هر چیز به اعتماد مردم ضرورت دارند۰ آیا این شورای نظاریان نبودند که با چور ۰ انحصار گری و تحمیل کردن چهره های منفورباند شان بنام قهرمان مولی۰ مارشال۰ وزیر و ریس و..............از روز اول دولت را در مقابل مردم بی اعتبار ساختند۰ که مشکلات بعدی هم زاده همین کار شان است و تا هنوز ادامه دارد۰۰۰ و این را هم به یاد داشته یاشید که مردم افغانستان علفخور نیستند که ندانند حکومت کابل در انحصار کیست.
12 جنوری 2009, 05:11, توسط حنیف رستم
سلام خدمت کارمندان کابل پرس? و خواننده گان عزیز !!!
به تایید سخنان جناب فرزاد فرزام چند نقطه را اضافه می کنم .
خانم متعصب این بار باز شاهد مقاله تو که به گفته دیگران از دریای گل الود می خواهی ماهی بگیری را خواندم چندین نکته در این نوشته تان قابل بحث است اول اینکه فقر فرهنگی را گفته اید. در این شکی نیست که فرهنگ ها باید از خود کشور ظهور کند نه اینکه فرهنگ کشورهای ایران و تاجکستان را دزدیده تا بتوان برای خود فرهنگ غنی بدست اورد .و فکر می کنم که این را شما بهتر که فرهنگ قبیله ای که تعصب و کینه توزی را به مقابل شان گرفته اید و مستقیادر جبهه جنگ بایشان قرار دارید .فرهنگی که از میان خود مردم برخواسته است فرهنگی که نیاکان ما انرا به و جه احسان برای فرزندان شان و اگذار نموده است .
فرهنگی که احترام به بزرگسالان ،فرهنگی که حجاب و دستور افغانی را در چهار چوب خانواده به نمایش می گذارد .
و این را همه می داند کدام که فرهنگ کدام خالص است که از خوبی های ان استفاده و از پدیده های منفی ان عبرت و دوری از ان .
ایا فقر فرهنگی و تمدنی مربوط به یک قوم خاص است و یا دیگر اقوام نیز از ان محروم هستند .
بستر تمدن و فرهنگ کدام یکی از اقوام افغانستان تا حال گسترده شده است که بنام نکتایی و پطلون را پوشیده و می گویند که مایان در تمدن زنده گی می کنیم و دیگر اینکه همانقدر که زمامدران پیشین افغانستان 4الی 5 نفری نتوانسته اند کارهای مثبت را به یادگار بانند همانقدر در فرهنگ .... نیز نتوانسته اند که در وقت قدرت و اختیار کشور فرهنگ تمدن و یک ارمغان خوبی را برای مردم به نمایش بگذارند .
فرهنگ خوب شما فرهنگ جنبش دهقانی فرهنگی که به ان در یک روز 65000 کابلی جانهای شیرین خودرا از دست داد .
فرهنگی که توسط فلم های سی دی به نمایش گذاشته می شود و قهرمان می سازید و به 20 افغانی سی دی انرا گرفته و افتخار می کنید .
بفرماید کدام فرهنگ خوب است و ایای فرهنگ چند نفری مربوط به همه اقوام ان می باشد و یا به نظر شما فرهنگ را می خواهید دزدی نموده و برای خویش فرهنگ پر بار بسازید .
و بالای ان افتخار می کنید .
خانم متعصب هیچ چیزی را نمی توانید ثابت کنید .
افتاب به دو انگشت پت نمی شود همه خوب می دانند که خوب و خراب کدام است .
خو صرف بنام قوم و زبان نمی خواهند که انرا تحمل بکنند .
ادامه دارد
12 جنوری 2009, 15:03, توسط لاله ی آزاد
در جواب رستمک کاغذی که فرهنگ ایران و تاجیکستان را جدا از فرهنگ افغانستان میداند شعر ذیل را تقدیم شان میکنم.
سه تن و سه شاخه از يک ريشه ايم
هم زبان و هم بن و هم پيشه ايم
توس و بلخ و سغد و شيرازيم ما
از پدر يک، مادر انبازيم ما
اين زبان در کوه پامير آن بود
در دماوند پارسيان را جان بود
بلخ را با ناصرش حجت نمود
رودکی را يار با عزت نمود
سعدی و حافظ را ياد آوريد
با حکيم توس دل شاد آوريد
ما يکی و ما يکی و ما يکی
می شويم باز هم يکی گرديم يکی
اين قلمرو خطه مايان بود...
خطه شاهان با ايمان بود
راز جم را کی توان از ياد برد
کورش دانا گرا را داد برد
شاه سامان کيست؟ برگو ای پسر!
از سنايی تا به مولوی گذر
البته اگر منظور رستمچه اوغانستانی است که از آن بوی سرگین و اشتر و تپی و تریاک میاید در این ضمن گستاخی معاف!!
17 جنوری 2009, 02:37, توسط سیس
درود به خانم حضرتی!!!
ایشان چنان درست به هدف میزنند که بی اختیار اوغانیستها را به چرت وپرت گویی انداخته اند.این فاشیبستهای قبیله پرست با انتخاب نامهای فارسی گویا میخواهند خودرا خودی جلوه دهند تا اوغانگرای خودرا پنهان کنند.پاسخ انها هم مانند همیشه یاد از مسعودو فلان وفلان است!تمامت خواهی -دیگر ستیزی-ناشکیبای -سنت پرستی-خشونت گستری-خودبرتر بینی-شخصیت پرستی-زنستیزی-قوم پرستی و... اینها مواردی اند که دست به دست هم داده هم قبله وهم مارا به خاک سیه نشانده!شما این حکومت کرزی را نگاه کنید.از شرم ناکامی در عرصه های مختلف باید یکجای جام زهر بکشنداما همین حکومت بیکاره برای اوغانیزه کردن کشور بسیار فعال عمل میکند.90درصد والی ها اوغان هستند.از ریس قوه قضایه گرفته تادادستان کل.وزیر دفاع -وزیر داخاله و80درصد کابینه -90درصد قومندانهای امنیه.وریر فرهنگش بسیار متوجه است تا زبان فارسی را به گمان خودش دری بسازد وکلمات فارسی را به زور قبیله از دستگاه این زبان بیرون بسازد.اگر فرهنگ قبیله به این اقاچیزی از ادمگری عرضه میکرد وجدانش به اواجازه نمیداد که با بیشرمی در باره زبان دیگران دستور صادر کند.راه حل به نظر من این است که ما دیگر اختیار خودرا به فاشیستها واگذار نکنیم.به هرقیمتی.مگر اینکه انها به یک قرار داد عادلانه اجتماعی تن دهند وشرایط مارا بپذیرندوبر مبنای این قرار داد جدید جامعه باید تنظیم شود وحقوق شهروندی در ان اصل پنداشته شود.اینرا اضافه کنم که زیاد بودن وکم بود یک قوم هیچ حق انسانی را افزایش یا کاهش نمیدهد.
12 جنوری 2009, 05:48, توسط محمد
بیان حقیقت وپرده بر داشتن از روی واقعیت وانتقاد از وجودپدیده های ضعیف ومنفی که در فرهنگ منحوس قبیله موجود می باشد وباعث بد بختی ومصیبت های زیان باری در جامعهء ما گردیده است، برای یک عده کسانیکه که هنوز هم می خواهند این فرهنگ فرسوده در جامعه حاکم ومسلط باشد خوش آیند نه بوده موجب نا راحتی وپریشانی خاطر آن ها می گردد.زیرا یک تعداد تاریک اندیشان به ظاهر روشن فکر نما که منافع شان را در ادامه وبقای همین فرهنگ جستجو می کنند. با هر گونه انتقاد واعتراض ولو سالم ومفید هم باشد مخالفت ورزیده وکسانیکه در مورد مناسبات قرون وسطایی قبیله نظر مساعد نداشته ونظر مخالف داشته باشند و یا انتقادی نمایند. به عوض اینکه با دلایل منطقی وانسانی به رد وابطال نظر آن ها با شیوه های منطقی بپردازند بر عکس با همان شیوه های غیر منطقی وغیر معمول با زور گویی ،متهم نمودن ومنسوب نمودن به ایران وغیره ازین قبیل حرف های کودکانه که خاصهء فرهنگ قبیله می باشد مبادرت می ورزند.اما این را باید بدانند که مردم ما امروز خوب را از بد تفکیک نموده می توانند. دیگر گول کسانی را که سال هااز طریق تداوم همین مناسبات وافکار منحط وعقب مانده قبیلوی بر تسلط و حکم روایی جابرانه و غاصبانه خودادامه داده اند وهنوز هم همان راهء اسلاف خودرا می خواهند تعقیب نمایند را نه خواهند خورد وبر ضد این مناسبات فرتوت وغیر عادلانهء قبیله مبارزه عدالت خواهانه خواهند نمود.امروز نه می توان از طریق زور گویی واتهامات بی موردکه گویا فرهنگ قبیلهء ما فرهنگ بر تر است گویا که دیگرن اند که در خارج فرهنگ خودرا فراموش نموده اند واین ماهستیم که فرهنگ خودرا حفظ نموده ایم بر بر تری جویی های قومی وقبیله یی تآکید کرد. این نوع چرندیات پوچ از نگاه علمی وعملی قابل اعتبار نه بوده وصرف تراوش افکار بیمار گونهء قبیله پرستان قرون وسطایی می باشد که ناحق به نا کار آمدی مناسبات قبیلوی نه می خواهند اعتراف کنند وبه دوام واصلیت آن اصرار می ورزند. فرشته حضرتی با بیان واقعیت های انکار نا پذیری جامعهء ما پرداخته است که مثل آفتاب روشن بوده وعملآ در جامعهء قبیلوی عقب نگهداشته شده ما موجوداست. از وجود این واقعیت های عینی تنها کسانی انکار می ورزند که با چشمان کور قبیله به این پدیده ها می نگرند، ورنه برای همه کسانی که با چشمان باز وبصیرت نگاه کنند، این واقعیت که فرشته به آن ها عطف توجه نموده در جامعهء ما عملآ موجود بوده وقابل رویت نیز می باشد.اگر واقعآ ما همه بخواهیم کشور خودرا از ین بد بختی های که فعلآ دامنگیر آن بوده وبیشتر عوامل وعلل این مصیبت ها ریشه در همین مناسبات پوسیده قبیله داشته است را نجات بدهیم. باید این حقیقت تلخ را بپذیریم که بسیاری از پدیده های این فرهنگ نه تنها که به درد نه می خوردبلکه مصیبت آفرین نیز می باشد باید بدون در نظر داشت منافع قبیلوی خویش از هر ملیت وقوم که هستیم در تضعیف و از بین بردن این مناسبات که سد راهء ترقی وپیشرفت ما گردیده وموانع زیادی را دررا رفتن به سوی یک ملت واحد برای ما ایجاد نموده است ،مبارزه مشترک نمایم تا باشد روزی به پیروزی وموفقیت برسیم، ورنه اگر بدون در نظر داشت منافع عمومی کشوری صرف به خاطر قبیله خود و یا کسانیکه به گفتهء شما غیر قبیله اند ، صرف موضوع قوم وتبار خودرا در نظر گرفته وبا پدیده ها بر خورد غیر علمی وغیر منطقی نمایم هیچ کسی روی خوشبختی را درین خاک نه خواهد دید.این درست است که فرهنگ غیر قبیله هم به نوبه خود دارای کمی وکاستی های زیادی بوده وبسا از پدیده های فرهنگ غیر قبیله هم مشکل آفرین است .اما واقعیت این است که به تناسب فرهنگ قبیله این مشکلات که در فرهنگ غیر قبیله وجود دارد به مراتب کم تر بوده که سد ومانع جدی در را هء ترقی وپیشرفت وراهء رفتن به سوی یک ملت واحدگردد.
12 جنوری 2009, 07:18, توسط نادر
ثریا جان! فکر میکنم افشا گری های فرشته حضرتی روان پریشان قبیله پرستان واز جمله شما را نیز پریشان تر ساخته وبه هزیان گویی رو آورده اید.دیگر نه می توانید با این نوع تاکتیک وترفند های که از سلف تان به ارث گرفته اید مانع اظهار نظر مردم واز جمله فرشته حضرتی در مورد پدیده های زشت وغیر انسانی فرهنگ قبیله گردید. روز تا روز بر وسعت این روشن گری ها افزوده خواهد شد وخواب از چشمان کسانی که بر دوام این مناسبات قبیلوی محکوم به زوال اصرار وپا فشاری میورزند ربوده خواهد شد.بهتر است بادید وسیع ومنطق قوی وچشمان باز به پدیده ها بر خورد نموده وبا ارایه دلایل قوی به رد نظر را که نه می پذیرید ،بپردازید نه از طریق منطق قبیله وطالبانی که مردود ومنکوب است.شما با استعمال کلمات رکیک درحقیقت نا آگاهانه به خود دشنام می دهید. کاسهء چینی چو صدا کند - خود صفت خویش ادا کند.
12 جنوری 2009, 08:08, توسط ع.ص.صبور
سلام به کابل پرس? وخانم فرشته جان حضرتی!!!
اگر فرشته جان نوشته خودرا بازی خوانی کنی در میابی که چه چرند را نوشته نمودیدازیک طرف کرزی دست نشانده بادر معرفی کردی واز طرف دیگر وی را محصول قبیله گفتی در واقعیت امر به بهانه کرزی خواستی تعصب خودرا بر علیه قبیله ابراز کنی .میگویند ازبوش سوال کردند که خانمشما حامله شده است بوش بدون تعقل وفکر صدازد این هم از دست القاعده است وجناب فرشته جان هم بدون فکر بایداز قبیله شکایت کندوقبیله را بکوبد طالبان راکی بوجود اورد ؟ امریکا، زیادتری کمک های امریکا برای کی سرازیر میشد ؟گلبدین ،وضع در افغانستان چرا وخیم شد؟ایا بین انگلیس وامریک اختلاف وجود دارد؟جواب این است، اختلاف میان انگلیس وامریکا شکل ظاهری دارد ولی در منافع استراتیژیک یکی است هردو انچه را انجام میدهند که به هدف برسند CIA بنیان گذار طلبان است دراین جای شک وجود ندارد امروز افغانستا ن را درحالت قرار داده که هیچ فرد افغان طرفدار ان نیست که این قوای خارجی ازافغانستان خارج شوند حتی بعضی کشور های همسایه هم از ترس بنیادگرائی مجبورآ موجودیت امریکارا درافغانستان تحمل میکنندواین حالت تصادفی بوجودنیامده بلکه در نتیجه بازی های سازمان های جاسوسی امریکا وانگلیس وناتو ایجاد شده به خاطرتحقق منافع استراتیژیک در منطقه ،فرشته جان باخواندن 4 جلدمجله ایرانی نمیتوانی خودرا نوسینده جا بزنی وهرچه دانسته ونادانسته نصار دیگران سازی بزرگی واعظمت در وطن دوستی وطنپرستی در استقلال ازادی وهمه افغانستان را یک ملت واحد فکر کردن است قضاوت بایدبالای فرد صورت گیرد نه بالای قوم وقبیله که این جزارزو دشمنانان وطن است مبارزه بخاطر شایسه سالاری باید باشد این است اصل وطن دوستی ووطنپرستی چند فرد فروخته شده اجنبی پرست که شمارا بانو بانو صدا زد کافی نیست نیت ایشان را باید درک کرد . باید بین منافع شخصی وملی تفاوت قایل شد .به امید صحت وسلامت شما خانم فرشته جان حضرتی.
12 جنوری 2009, 10:14, توسط جلال ابادی
به همه سلام
این قدر باید گفت که این خانم حضرتی کاملا از منافع ایران و از فرهنگستان ایران پیروی می کند و منافع ملی نزد این محترمه همان چند کلمه تکراری است و بس .
راهای حل را این خانم در قوم پرستی جستجو کرده و از خود چیزی نداردکه یک طرح سراسری را ارایه بدارد.
جلال ابادی
آنلاین : مردم ما به وحدت ملی نیاز دارد
12 جنوری 2009, 11:32
فاضل هنوز باقی یست
نوشته های یش ضد ونقیص در یک جا اخوانی میشود در جای سکولر انگلیسی واقعیت های تلخ تاریخ قبیله مثلیکه امان اله خان را خون گرم ساخته تاریخ درباری نیاکانش را پاره واتش زد ترا نیز ( مرچک.... داخل ....کرده ) هیچ کس حق ندارد از موقف قبیله انتقاد کند فقد بعد از شما از روی نوشته های خودتان انرا مثل سرود ملی کشورها زبانی تکرار کنند به همین خوش میشوید ما گفتم که وزیر اکبر خان تا خاین وغلام انگلیس ها بود ما گفتیم امان اله خان بر احساسات ازادی خوای مردم اب سرد پاشدباخواهر خانم شوهر دارخود مثا سایر محمد زایی ها ارتباط نامشروع داشتو مردم را از مقابله با انگیزها باز داشت ماگفتیم کرزی به دفاتر دیپلوماتیک خارجی مثلیکه به کافی للی برود میرفت ما گفتیم حنیف اتمر عیسوی وغلام انگریزها شده ........................................................................... شما اول بروید تارخ واسناد وشواهد را از چشم کور تان بگذرانید باز به میدان بیاید اما بدبختانه بیسواد وبا سواد تان بی خلطه فیر میکند وسر به خود لگیا میشود............
ماند موضوعات شخصی خانم ایا طلاق در اسلام رسمیت دارد یا خیر؟ از کجا میدانید که شوهر خانم مقصر نباشد از کجا میدانید که شب وروز شوهر به شراب خانه ها وبیکاری وعیاشی نمیگذرد خوب است هر کی را نغمه جان ومنگل جان ومحمدزایی فکرنکنیدواز دختر رقاصه زاخیل وقمر گله........باز ده غر ب تنها از فارسیوان ها نخیسته طیاره اریانا را ده زمان طالبان افراد مسلح طالبان لغمانی وهلمندی به لندن اوردند از همان روز ورود شوهران به زندان وبیست سال وده سال .....زندانی شدن وخانم های بادیانت شان هر کدام صاحب دو وسه..فرزند از دریوان تاکسی ماوشما کرد های عراقی ایرانی وحتی سیاه های سومالیایی شدند شما هیج گاه از ماره قبول نکردید لطفا از افغانملتی های بی بی سی تان تلیفونی پرسان کنید واز هالند وسویدن جرمنی از دوستان تان احوال بگیرید که چه گپ اس وچقدر زنان تان با سیاه وسرخ عروسی وازخانه فرار وعیسوی شده اند باز اگر ضرورت شد نام های مشهورین تان را که برای همه قابل شناخت باشد من بنشر میرسانم.. در مسکوافغانها دسکوتیک زنان افغان را تا حال فضل خدا جور نکرده اند ولی هم قبیله یی های تان ده امریکا چندین صالون های رقص وپایکوی را باز کرده اند مثلیکه در گذشته محمدزایی های تان ده شهر نو کابل افتخار انرا داشتند......
12 جنوری 2009, 14:33, توسط مزاری
دوستان عزیز !
این سر زمینی که ما و شما در آن زیست داریم قرن هاست که دستخوش حوادث رقت بار و نکبت بار شده که حتی درگاه خدا هم بروی باشنده گان ان بسته شده !این وطن ما وشما متشکل از اقوام مختلف ، زبان های مختلف ، فرهنگ های مختلف ، در زیر ستر یک کشور ساخت انگریز سالهاست که به یک تفاهم واقعأملی نرسیده اند . چرا ؟ چرا نمی توانیم به یک همزیستی سالم و ساختمان یک ملت واحد دسترسی پیدا کنیم ؟ چرا نمی توانیم یکدیگر را قبول کنیم ؟ بیائید در جستجوی علت ها شویم . چرا وقتی سخن از قبیله می رود ، به برادران پشتون ما خوش ایند واقع نمی شود ؟ چرا وقتی یک شحص همین کشور کردار و رفتار یک رهبر را به باد انتقاد و برسی میگیرد ، یکباره همه وارخطا میشویم و شعار تأمین وحدت ملی را سر میدهیم ؟ این وحدت ملی چی وقت و در کجاو توسط کی بوجود آمده که حالا با این مقاله ازبین میرود ؟ از کدام فرهنگ سخن درمیان است که در یک گوشۀ همین کشور به دختر نه ساله تجاوز جنسی صورت میگیرد و در گوشۀ دیگرش به رخش به جرم مکتب رفتن تیزاب پاشیده میشود ؟ از کدام ملت صحبت درمیان است که یکی به جرم پشتون بودن میخ کوب میشود و دیگری به جرم هزاره بودن در کانتینر ها زنده بریان میگردد و دیگری به جرم تاجک بودن از سرزمینش رانده میشود ؟ بیاد دارید ان زمانه ها را که به جرم معلم بودن تیر باران میشدیم ! بیاد دارید آن زمانه را که به جرم حفظ و دفاع وطن از شر متجاوزین به پلیگون ها زنده بگور میشدیم ! بیاد دارید آن زمانه ها را که به جرم نرفتن به کورس زبان پشتو کسر معاش شده از کار بر طرف میشدیم !
اینکه خانم حضرتی تمام فجایع سردمداران قبیله را به فرهنگ قبیله ارتباط داده با ایشان موافق نیستم . زیرا در اوغانستان هر کسیکه و از هر قوم و قبیلۀ که به قدرت رسیده تحت فرمان باداران خارجی خود بوده که نمیتوان کردار و رفتار شخص را فرآورد فرهنگ قوم و قبیله دانست . در اوغانستان تا هنوز ملتی وجود ندارد که به ملی بودن این و آن افتخار نماییم . همۀ این قهرمانان ملی و دستگاه های ملی و بابا های ملی ساخته دست انگریز ها و استعمارگران دروغ است ، افتزاح است ، باطل است . آن مردم و ملتی که این ملی ها سنگ دوستداشتن شان را به سینه میکوبیدند و میکوبدند و اشک بیشرمانه میریزانند، زیر راکت های کورشان جاندادند وزیر تایر های لاندکروزر هایشان از گرسنه گی گیاه میخورند و می میرند !
بیایید دو ستان عزیز یکدیگر را تحمل نماییم ، بیاید از گذشته ها بیاموزیم و در آینده ها آنرا تکرار نکنیم . بیایید داشتن فرهنگ خود را برخ یکدیگر نکشیم . هر قوم و قبیله فرهنگ بخصوص در خور قبول خودرا دارد که بدان افتخار هم مینماید، مهم آنست که این فرهنگ چقدر میتواند در پویایی و بلند بردن سطح نگرش فکری پیروان خود سودمند واقع گردیده ومیگردد .
فرهنگ انتحار و جنگیدن ویژه یک قوم و قبیله نیست . این پدیده منفی فرآورد نگرش یک روند سیاسی جهان شمول است که بخاطر رسیدن به هدف مطلوب از آن استفاده میشود . حال که این تاکتیک به هدف مطلوب در کجا و روی چی انگیزه یی اجرا میشود ، مربوط میشود به سطح دانش و اگاهی فکری انسانهای اجرا کننده . ماباید انسان های هر قبیله را بررسی و انتقاد نماییم نه قبیله و فرهنگ آنرا . نباید فرهنگ قبیله را محکوم کنیم زیرا این برداشت و نگرش فکری در ژرفای معنویات هر قوم و قبیله نهفته است نه در فرهنگ آن ، آسان و مقدور نیست با نوشتن چند سطر مقاله ازبین برود .
12 جنوری 2009, 14:46, توسط Ghafoori
راستی فرشته جان ؛ شما اکنون متخصص « قبيله » هستی ! چقدر درس خوانده باشی ، چقدر تيزس و رساله نوشته باشی تا به اين رتبه علمی رسيدی ؛ انگليسی آن ميشود : ترايبل اکس پرت . خوب ؛ چه زمانی درک فرمودی ، قبيله شوم است و فرهنگ آن ناکار آمد است ؟ برخی می گويند شما وقتی ملتفت شدی ؛ « پشا تنه ملاعنه » قهرمانيت « مسعود فقيد » را قبول ندارند ؛ واين لقب را هديه يک رژيم اشغالی به يک « جنگ سالار » می انگارند؛ يکباره کلاس وواحد درس « قبيله شناسی » برداشتی و شب ها تا دير وقت با استادان و کارشناسان سويدنی ؛ دست و پنجه نرم کردی تا هم نويسنده زبردست و هم کارشناس زير خيمه و قبيله شدی ! ميگويند ، ثريا جان نيز پس از ازدواج با يک پشتون ؛ بسيار دير متوجه شد ؛ با يک « قبيله » ازدواج کرده ؛ واين وقتی بود که همسر قبيله مدار او پست و مقام خود را از دست داده بود ؛ يعنی وقتی متوجه شد ؛ ديگر « زن برادر » يک رييس جمهور نيست ؛ از قبيله ؛ متنفر شد و شروع کرد به فحاشی عليه قبيله! خوب
نشريه کابل پرس? اينک اين افتخار را دارد که بسيار خانم های شيک و آلامد را در جرگه نويسندگان خود دارد ؛ راستش با آمدن يک فرشته ديگر « فرشته ضيايی» در هيات همکاران قلمی ؛ اکنون بازار نويسندگان مرد ؛ کساد شده است ، نميدانم عاقبت همکاران رجل ؛ چه ميشود ! با احترام . علی احمد غفوری
12 جنوری 2009, 18:10, توسط غفران خان
علی احمد غفوری به نظرم که یک مدتی را درعلی آباد بوده ای. از محتوای کلامت چنین برداشت میشود که مدتی را در آنجا سپری کرده ای. عزیزجان بیا نقد کن و با دلیل وبامنظق حرف بزن. اگر چیزی برای گفتن نداری پس به همان علی آباد برو که جایت خالی است.
13 جنوری 2009, 06:42, توسط حامد
جلال ابادی صاحب. به اجازه شما من شما را منحیث ریس اکادمی علوم اوغانستان پیشنهاد میکنم. امیدوار هستم که قبول فرمایید!
18 جنوری 2009, 02:07, توسط ایران پور
سلام
جلال ابادی جان::هزاران درود بر فرهنگستان ایران که کم از کم
در حوزه بزرگ زبان فارسی کاری میکند وبرای اعتلا وشگوفای ان می اندیشد.به نظر تو ما باید از پشتو تولنه پیروی کنیم!پشتو تولنی که برای نابودی زبان فارسی کار میکند.بجای ان که برای رشد زبان اوغانی کار کند رشد این زبان را در ویرانی وتضعیف زبان فارسی جستجو میکند.(اکادمی علوم فعلی پشتو تولنه سابق)امکانات دولت برای تضعیف زبان فارسی بکار گرفته میشود ودر خوشبینانه ترین صورت انرا دری میسازند!یعنی به زور کلمات پشتو عربی و... رابجای کلمات فارسی دری وارد ان میسازند.او ادمها از پوست قبیله بیرون شوید به خرد وانصاف بگرایید.
12 جنوری 2009, 11:43, توسط Mardomi
Man va hama watandoston az khonem doneshmand Fereshta Hazrati hemoyat mekunem
12 جنوری 2009, 20:23
>طالب کندهاری.
من دو مو ضوغ را به تو جه فرشته جان و یارانش میرسانم.
من از حکو مت کرزی دفاع نمیکنم جرا که متشکل از دشمنان دو فرهنگ هستنذ.
فرهنگ از مردم است نه از خائنین مافیائی.
انکه که CIA است لطفائ کتاب گوست وار را مطا لعه فرمائد .
امید بر معلومات ات اضافه کنید بعد قضاوت کنید تا وحدت مردم خدشه دار نشود.
به امید رهائی مردم.
13 جنوری 2009, 11:26, توسط qais
salam AWGHANAI GHAIRATI, chara zore tan meta ? magar farhange Qabila yak farhange khob hast? hargiz ! farhange Qabila yani , intehar,taryak, tassob, wa jahlo jamode fekri, wa daha masalai degar ,
13 جنوری 2009, 14:24, توسط شهاب
جلال آبادی صاحب ! شما فکر می کنید که مردم این حرف های که شما فرموده اید باور میکنند. زمان این سلاح زنگ زده گذشته که هرکسی که از مظالم و کرده های نادرست سردمداران غاصب وظالم قبیله ویا از جنبه های ضعیف ومنفی فرهنگ قبیله انتقاد واعتراض نمود آن هارا نوکر ایران خطاب کنید شما که وکیل مدافع ونمایندهء آن شاه وسر دمدار قبیله نیستید که عصبانی می شوید.کسانیکه با سر نوشت مردم بازی نموده اندمردم حق دارند که از کرده های نا درست آن ها انتقاد نمایند به خاطریکه این وطن خانه شخصی آن ها نه بوده که هر چه خواستند کردندورفنتند وکسی حق انتقادواعتراض را نداشته باشد.وطن خانه مشترک همه کسانی است که در آن زنده گی می کنند وحق هم دارند که از عاملین بد بختی این خانه انتقاد نمایند . این واقعیت انکار ناپذیر را باید بپذیرید که فارسی زبانان افغانستان با مردم ایران وتاجکستان فرهنگ مشترک چندین هزار ساله دارند وتو نه می توانی با این دید کودکانه ات مرز وجدایی بین این فرهنگ مشترک ایجاد کنی .فرهنگ مرز را نه می شناسد.همان طوریکه برادران اوغان که در آن طرف مرز یعنی در پاکستان هستند بابرادران اوغان که درین طرف مرز یعنی افغانستان می باشند فرهنگ مشترک دارند وکسی نه می تواند آن هارا از هم جدا کند.
14 جنوری 2009, 04:40, توسط عمران
به نظر این بنده حقیر که در مورد تاریخ کشور اگاهی دارم توجه فرمایید:
پشتونها تمام انواع حکومات را که تا امروز دیده شده امتحان وناکام شده اند مانند:
1. حکومت سلطنتی مطلقه: مانند دوره سدوزایی ها و محمد زایی ها
2. حکومت سطلنتی مشروطه: مانند دوره امان الله و ظاهر
3. جمهوری تقریبا سیکولار: مانند دوره محمد داوود
4. جمهوری دیموکراتیک تایپ بلوک شرق: بعد از کودتا هفت ثور
5. جمهوری دموکراتیک تایپ غرب: مانند حکومت ناکام امروزی
6. حکومت به سبک قرون اوسطی: خلافت اسلامی دوره ملا عمر
ببینید پشتونها از هر مرحله که به مرحله دیگر قدم گذاشتند وضعیت شان خرابتر شده رفت. در ضرف دو صد سال انها تمام انواع حکومات مروجه را تمثیل کردند ولی ناکام شدند و هربار به نقصشان تمام شد.
این چه معنی میدهد؟
معنی ان اینست که اینها دیگر ان توان وظرفیت وحوصله حکومت داری را از دست داده اند ودیگر طبل اقایی وبابایی را با خود باید به گور ببرند. این حکومت قبیلوی کرزی بدون پیچکاری امریکا پانزده دقیقه هم زنده ماند نمیتواند بنا یک چنین تفرقه اندازی میکنند.
22 جنوری 2009, 15:15, توسط فاشیست شناس
ایجاسوال پیش می آید که اگرحکومت کرزی تبلورفرهنگ قبیله است پس این آقا نماینده کدام قبیله خواهدبود
بالاترین سهم را درحکومت گرزی اعضای فامیل فرشته جان دارند چرا ذکرخیری از آنها نمیکند