احمد ضیا مسعود و احیای مقاومت دوم در برابر طالبها
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
احمد ضیا مسعود یکی از ویژگیهای متمایزش نسبت به رهبران پس از احمد شاه مسعود این است که او از یک سو به خانواده شهید ربانی رئیس دولت مجاهدین متعلق است، و از روی دیگر برادر فرمانده مسعود است. ازهمینروی او در سالهای پسین، پستهای معاونیت ریاست جمهوری، ریاست جبهه ملی (جریان اپوزسیون مخالف دولت کرزی) را بدوش داشته، اکنون او نماینده ویژه رئیس جمهور در امور حکومت داری خوب را مدیریت میکند، این شاخصههای قدرت پیوسته اعتبار او را در میان کتلههای مردمی حفظ داشته است. چون افغانستان هنوز در گرو سنتهای سیاسی قرار دارد، و مردم منزلت وجایگاه خانوادگی را عمیقآ در فرایند سیاسی مهم میپندارد. با آنکه در سال 2014 او معاونیت اولی زلمی رسول را پذیرفت و بعدا در تیم اشرف غنی پیوست و این کار او سبب شد که مخالفان سیاسیاش تلاش بورزند که پایگاه و اعتبار اجتماعی او را ناچیز بشمارند. اما در مراحل بعد شماری از نسل جوان تاجیک به این باور رسیدند که تصمیم او در همسویی با رسول و غنی اشتباه نبوده است، اگر رسول پیروز انتخابات میگشت خیلی مناسبتتر از عبدالله و غنی برای تاجیکها و هزارههای افغانستان بود. از سوی دیگر زمانیکه او سمت ریاست جبهه ملی را بدوش میکشید، مداخلههای داکترعبدالله و شماری دیگر از رهبران رقیب او سبب شد که این جریان مقتدر سیاسی را که متشکل از تاجیکها، هزارهها و اوزبیکها بود به فروپاشی کشانده شود، گرنه ژنرال دوستم و محمد محقق با او وعده سپرده بودند که مشترکاً با یک تیم وارد روند انتخابات شوند. اگر چنان میشد، بدون شک امروز جایگاه اقوام غیر پشتون خیلی بهتر میبود. همین گونه در صورتیکه عبدالله شریک حکومت غنی نمیبود، اکنون احمدضیا مسعود افزون براینکه سمت ریاست اجراییه را داشت، 32 درصد کل قدرت را برای تاجیکها با غنی نیز توافق نموده بود. درحالیکه عبدالله عبدالله به اضافه اینکه خودش پشتون است، از سهمیه تاجیکها وزارتهای داخله و اقتصاد و چند نهاد مهم را به متحدین پشتونش واگذار نموده و اکنون حضور تاجیکها نسبت به دورههای قبلی که مارشال فهیم و احمدضیا مسعود در سمت معاونیت اول ریاست جمهوری حضور داشتند خیلی پایین آمده است. هرگاه براساس سهم بندی اقوام حکومت فعلی افغانستان محاسبه شود، تنها تاجیکیکه در رده بلند حکومتی قراردارد، احمد ضیا مسعود است. ازهمینروی شماری از تاجیکها بار دیگر به او مراجعه نمودند. چون شهروندان کشور دو بار در انتخابات سال 2009 و 2014 بوسیله آقای عبدالله عبدالله اغفال شدند، همه نیک به یاد دارند که آقای عبدالله در انتخابات ریاست جمهوری 2014 به مردم وعده سپرده بود که حتی یک ساعت هم حکومت تقلبی را نمیپذیرد. اما بعدآ آشکار شد که او از همکناری با غنی خیلی شاد است، درحالیکه جایگاه او هنوزهم در حکومت تعریف ناشده است. ولی او پیوسته از حضور نمادینش در حکومت وحدت ملی لذت میبرد. آقای عبدالله تا اکنون درهیچ تصمیم مهم و سرنوشت ساز کشوری دخالت مقتدرانه نداشته است، در حاشیه حکومت از او به منظور حفظ مشروعیت دولت استفاده میشود. چون هنوز توزیع شناسنامههای برقی در پرده ابهام قرار دارد، روند اصلاحات انتخاباتی با چالش فراوان مواجه است، طالبان پیوسته در شمال کشور نفوذ شانرا گسترش می دهند. اما عبدالله عبدالله و سایر رهبران سیاسی ضد طالبانی خاموشانه نظاره گر اند. فکر میشود که او جرات تطبیق توافق نامه را با آقای غنی ندارد. از همینروی برگذاری انتخابات پارلمانی و تعدیل نظام سیاسی غیر محتمل به نظر میرسد.
هرچند احمد ضیا مسعود نیز همواره مورد انتقاد قرار میگیرد، ولی او در میان همه رهبران تنها کسی بود که در این اواخر با جسارت در کنار مردمش قرار گرفت، و وعده باهمی بودن را برای هم سنگرانش داد، در نهایت اغلب مردم به این باور رسیدهاند که او خیلی صادق تر و با جرات تر نسبت به سایر رهبران سیاسی است. از اینروی او در این روزها با استقبال شدید باشندگان شمال شرق قرار گرفته است، و جایگاه مقتدرانه گذشتهاش از نو بازسازی میشود، او برای شهروندان شمال شرق کشور تعهد سپرده است که در دفاع از آنها می ایستد. او در سفرش در ولایتهای تخار و بدخشان سریع و رک سخن زد و از برنامههای صلح حکومت به شدت انتقاد نمود و از خطر مجدد طالب ها و تروریست ها هشدار داد، فرماندهان و همسنگرانش را برای نبرد در برابر طالب ها و تروریست ها آماده ساخت. او نیک می داند که زمان دلجویی مردم است و بایست در کنار مردمش قرار بگیرد. بدون تردید در صورتیکه به چنین روشش ادامه بدهد جایگاه او در میان رهبران ضد طالبانی بلامنازعه میگردد. چون اغلبن پیشبینیها این است که سال آینده، سال خونینتری باشد. از این روی است که اگر وضعیت در آستانه بد شدن قرار داشته باشد، روزگار آزمون رهبران مقاومت ضد طالبانی نسبت به هر زمان دیگر فرارسیده است که در کنار مردم شان بیایستند. بایست اذعان کرد که پروسه دموکراسی و مردم سالاری را نگرشهای غرض آلود سیاسی به شدت آسیب رسانده است، از همین جاست که ترحم قومی نسبت به طالبان، نسبت به پیش افزایش یافته است. درصورت پهن شدن سیاست های قومی، این حالت برای اقوام که میانه خوبی با طالبان ندارند، خیلی خطرناک تمام میشود. ازهمینروی باید از سرگشتگی و اختلافات درونی شان رها شوند و به اتحاد و همبستگی بیشتر متوسل شوند.
احمد ضیا مسعود نخستین چهره است که طنین مقاومت دوم را به صدا در آورده است، او چهرهِ قابل پذیرش برای شهروندانی است که حاکمیت طالبها را نمیخواهند. چون تعلق او به خانواده فرمانده مسعود اعتبار او را برای مقابله با طالبها میافزاید. از سوی دیگر هزارهها و اوزبکها نیز در همسویی با او خیلی راحتتر اند، چون او هم سان شماری دیگری از سیاسمتداران تاجیک به مرض خود شفیتگی و برخوردهای سلسله مراتبی مبتلا نیست و یک انسان بیالایش و مودب است. حالا این وضعیت به شهروندان شمال کشور پیوند دارد که به بسیج و هماهنگی بیشتر مباردت کنند ونگذارند که جغرافیای فرهنگی و انسانی شان بوسیله تروریستان و طالبها اشغال شود.
پيامها
25 جون 2016, 05:34, توسط نصیر احمد
تشکر از کابل پرس?
نوشته بسیار خوبی در مورد آقای احمد ضیا مسعود بود
به تازگی یک خبرنگار زن فرانسوی که با مارشال محمدقسیم فهیم (معاون اول و سرپرست ریاست جمهوری افغانستان در دوره حامد کرزی و از فرماندهان احمدشاه مسعود) بخش هایی از آخرین گفتگوی خود با ژنرال فهیم را منتشر نموده است. او گفته از مارشال فهیم خواستم تا در مورد جزئیات آخرین دیدار خود با احمدشاه مسعود پیش از ترور ایشان برایم صحبت کند و ژنرال فهیم هم گفته که می گویم اما بهتر است آن را منتشر نکنید، چون در حال حاضر شرایط در افغانستان برای شروع چنین مباحثی آماده نیست و ادامه داده که در سنبله (شهریور) 1380 احمدشاه مسعود در آخرین دیدارشان که زیاد هم طولانی نبوده به ایشان گفته اوضاع که آرام شد می خواهد با برهان الدین ربانی (رییس جمهور وقت) صحبت کند تا پیشنهاد حکیم ارد بزرگ (فیلسوف ایرانی و از دوستان بسیار نزدیک احمدشاه مسعود) برای تغییر نام آن کشور از افغانستان به آزادگان را به رفراندوم بگذارند. البته گویا احمد شاه مسعود نمی خواسته نام پیشنهاد دهنده اسم جدید کشورشان (حکیم ارد بزرگ) تا تصویب نهایی آن و در تمام مراحل برگزاری رفراندوم عنوان شود تا شائبه دخالت خارجی در این فرایند پیش کشیده نشود . مارشال فهیم در ادامه به این موضوع اشاره کرده که او به احمد شاه مسعود گفته است که نام آزادگان برای کشور درد کشیده و مظلوم ما بسیار خوب است . ژنرال فهیم در ادامه توضیح داده که چندماه پس از کشته شدن احمد شاه مسعود و تسلط مجاهدین بر کابل، و برگزاری اجلاس بن (که حامد کرزی رئیسجمهور دولت موقت افغانستان شد) یک روز همین موضوع را به برهان الدین ربانی مطرح نموده است و ایشان هم خیلی غمگین شده و گفته متاسفانه احمدشاه مسعود در این مورد فرصت پیدا نکرده که با ایشان حرف بزند و اگر هم به او می گفت استاد ربانی از این فکر استقبال می کرده است و ادامه داده در زمان مناسب این فکر را عملی خواهیم نمود.
خبرنگار فرانسوی در ادامه می نویسد : متاسفانه امروز دیگر مارشال فهیم و استاد ربانی هم زنده نیستند و گویا در پس تغییر نام این کشور موضوعی وجود دارد. چون همه کسانی که از این فکر استقبال کرده اند هم اکنون دیگر زنده نیستند و این موضوع مرا به شگفتی وا داشته است. چند سالی با خودم کلنجار رفتم و در نهایت تصمیم گرفتم این موضوع را افشاء کنم .
نمی دانم مردم افغانستان چه تصمیمی در مورد نام کشورشان خواهند گرفت، اما چه خوب بود این موضوع خیلی زودتر از این ها رسما اعلام می شد . مردم افغانستان با وجود مشکلات بسیاری که کشیده اند، اما بخوبی نشان داده اند که با همه وجود به دنبال رشد و توسعه هستند و می خواهند دوران رنج و تلخی را پشت سر بگذارند. شاید آن سه مرد بزرگ هم می خواستند با تغییر نام وطنشان ، این سرزمین تولدی دوباره داشته باشد.