سرگردانی 400هزار كودك افغانستان براي ثبتنام در مکاتب ايران
درحالي كه تمام دانشآموزان ايراني در حال ثبت نام در مدارس و انجام مقدمات آغاز سال جديد تحصيلي هستند، 400 هزار دانش آموزافغاني همچنان منتظر پيام تائيد و مجوز دولت مبني بر آموزش كودكان افغان در مدارس کشور هستند.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
ایلنا: يك فعال حقوق كودكان گفت: کودکان افغان یک ماه بعد از شروع سال تحصیلی از وضعیت ادامه تحصیل خود در آن سال با خبر میشوند و ظاهرا مسئولین اموزش کشور روشن کردن وضعیت این کودکان سختی کشیده را در انتهای الویت های خود قرار می دهند ،اين درحالي است كه لازم است این نحوه برخورد تغییر پيدا كند.
اکرم خاتم در گفتوگو با خبرنگارايلنا، با اشاره به سرگرداني حدود 400 هزار كودك افغاني كه همچنان از چرخه آموزش و تحصيل محروم هستند تاكيد كرد: درحالي كه تمام دانشآموزان ايراني در حال ثبت نام در مدارس و انجام مقدمات آغاز سال جديد تحصيلي هستند، 400 هزار دانش آموزافغاني همچنان منتظر پيام تائيد و مجوز دولت مبني بر آموزش كودكان افغان در مدارس کشور هستند.
او با اعلام اينكه اين كودكان كه از امكانات تحصيلي و بهداشتي محروم هستند، روزانه در سطح شهر و خيابانهاي شهرها و روستاها به فالفروشي و ساير مشاغل سخت در كارگاهها مشغول هستند كه از حداقل امكانات و حقوق برخوردارند افزود: سال گذشته، تعداد محدودی ازاین دانشآموزان كه مطابق با قانون به دليل نداشتن مدرك هويت نميتوانستند وارد چرخه آموزش در مدارس ايراني شوند بنا به تائيد دولت توانستند در مدارس کشور ثبت نام کنند؛ اگرچه این تعداد تنها ده درصد کودکان لازمالتعلیم مهاجر را تشکیل میدهد، آنان همچنان دلنگران و چشم به راه تایید مجدد حکم دولت مبنی بر ادامه تحصیل خود در سال جدید هستند.
اكرم خاتم با اشاره به آندسته از كودكاني كه طي سال هاي گذشته فرصت تحصيل در مدارس ايراني را داشتند ادامه داد: عموما همه کودکان افغان در انتهاي مهرماه یعنی یک ماه بعد از شروع سال تحصیلی از وضعیت ادامه تحصیل خود در آن سال با خبر می شوند و ظاهرا مسئولین اموزش کشور روشن کردن وضعیت این کودکان سختی کشیده را در انتهای الویتهای خود قرار می دهند ،اين درحالي است كه لازم است این نحوه برخورد تغییر پيدا كند.
به گفته اين فعال حقوق كودكان، كودكان افغان علاقه و تمايل زيادي به ادامه تحصيل دارند و تنها راه براي بهبود زندگي خود را در آموزش ميدانند.
پايان
پيامها
26 جولای 2010, 08:07, توسط hbibulla
http://www.youtube.com/watch?v...
26 جولای 2010, 09:47, توسط ba omida khorasan zamin
http://www.youtube.com/watch?v...
خدا ما را از شر اين جاهل و جابر ِ اوغان نجت دهد
26 جولای 2010, 09:56, توسط ba omida khorasan zamin
http://www.youtube.com/watch?v...
ویدئو تاریخ خاک فورش های اوغان
26 جولای 2010, 12:36, توسط شیلا شمالی
سک ایران بحتر از اوغان هست
دوستان اوغان سیا هیج وقت سفید نمیشه هر فارسی زبان که بخواد برای افغانستان خدمت کند قابیل قبول نیست اوغان ها غیر از قوم اوغان هیج وقت کسی دیگر را قبول ندارد یگانه راهی حل افغانستان تجزیه هستاین حق مشروع پشتون ها در اوغانستان باید هرگز مورد سوال و تهدید قرار نگیرد . اقلیت ها باید به این واقعیت گردن نهند که وارثان راستین و مالکان حقیقی اوغانستان پشتون ها استند و قدرت و حاکمیت سیاسی هم تنها حق آنهاست .* حقوق اقوام اقلیت باید از طرف پشتون ها و با در نظر داشت برتری منافع و حقوق پشتون ها ، مشخص و تعیین شود . هر حق و امتیازی را که پشتون ها لازم می دانند به اقلیت ها می دهند و اقلیت ها باید از مهربانی و اعطای بزرگانه ی پشتون ها خوش و راضی و ممنون باشند و دیگر دعوای حق و حقوق بیشتر نکنند .* اقلیت ها حق ندارند که خود را با اکثریت برابر بدانند و دعوای حقوق مساوی کنند. حقوق اقلیت ها معدود است و از طرف اکثریت تعیین می شود. کسانی که گپ حقوق برابر را می زنند و اکثریت را با اقلیت مساوی می سازند ، ستمی و تجزیه طلب و مزدور خارجی استند . * قدرت سیاسی و حاکمیت پشتون ها در دو صد شصت سال اخیر دو بار از طرف تاجیک ها مورد دستبرد قرار گرفته است ، یکبار توسط " بچه سقاو" و بار دیگر توسط برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود . * دولت حبیب الله کلکانی ، دولت سقوی اول بود . دولت ربانی – مسعود ، دولت سقوی دوم . هر دو دوره و هر دو دولت ، ضد پشتون ها و ضد منافع ملی اوغانستان بودند و توسط بیگانه ها بر ملت اوغان تحمیل شدند و کشور در هر دو دوره در معرض تباهی و نابودی قرار گرفته بود . * اوغانستان همیشه از طرف همسایگانی که از مناطق پشتون ها دور استند ، یعنی از طرف شمال و غرب ، مورد تجاوز قرار گرفته است و همسایه های شمالی و غربی همیشه در امور داخلی کشور ما مداخله می کنند . ایران ، تاجیکستان ، اوزبیکستان ، ترکمنستان و روسیه دشمنان اصلی کشور ما استند که باید در برابر شان اقدامات دفاعی جدی و ریشه یی را روی دست بگیریم
26 جولای 2010, 15:59, توسط ba omida khorasan zamin
اوغان های عزیز حال دیگه از نام فارسی زبان ها
استفاده می کنند و فکر می کنند که فارسی زبان ها نه می فهمد ؟
شما همیشه وقت خیانت کار شیطان بودن و هستید اگر ما در بار یک چيزی ادعا می کونیم مدارک داریم
وینکه احمدشاه دورانی یک وطن فورش بود احمدشاه دورانی بود که دار های استثمار به روی انگلسی ها استثمار گره باز کرد بود وشماها اوغان ها ازحلقه به گوش های انگلسی ها افتخار می کنند؟ http://www.youtube.com/watch?v...
چیزی مسخره ایکه شتربانان ِ فرهنگی فاشیزم اوغانی این جا و آن جا به آن دست می زنند این است که برای به رخ کشیدن شوکت ِ تقلبی اوغانی خود ، دست به تحریف
ما اوغان استیم و کشور ما اوغانستان است . باید برای ساختن همه جانبه ای یک هویت اوغانی تلاش کنیم که کشور ما در پوشش همین هویت اوغانی به وحدت ملی برسد و مردم به جای احساس تعلق به فرهنگ ایرانی – خراسانی ، خود را به فرهنگ اوغانی متعلق بدانند : هرکی از اوغانستان است ، اوغان هست . دا زمونژ زیبا وطن ، دا مو د بابا وطن ، این سر زمین حق بابا ها و انا های ما بود که حالا میراث حلال ماست و شما دیگر صدای تان را بدر نکنید که از کله های تان منار می سازیم ، لگد مال تان می کنیم ، هست و بود تان را بار بار تاراج می کنیم ، خود را و خاک را می فروشیم تا شما غیر اوغان ها را تابع و اسیر خود نگه داریم !
27 جولای 2010, 03:16, توسط omar
به مار دوسره تقدیم است:
شناسد خلق ما " برهان الدین " را
پسر کاکای شیطان لعین را
به هر محفل که آی-اس-آی خواهد
چو قصابان زند بر آستین را
به هر جایی که نفع غیر باشد
نهد این " فتنه" گام اولین را
از این سر آیه هایی صلح خواند
از آن سر برفروزد جنگ و کین را
ببین گرگی زخیل هفت گرگان
کنون بر خاک می مالد جبین را
همین فردا و پس فردا ببینی
که سر کرده ست آهنگ نوین را
به پنجابی و ایرانی فروشد...
وطن را خاک فردوس برین را
28 جولای 2010, 05:38, توسط hbibulla
سلام برای همه
چرا ما يگديگر را قومپرست يا فاشيست گفته وباز توحين و تحقير ميکنيم وگذشته گانرا ملامت ميکنيم هموطنان عزيز يکبار بايد که به خود هم نگاه بکنيم کور خود بينای مردم .مثلآ کسی برود مال دزدی را دزدي کند پس فرق چی شد او دزد بود ما هم دزد شديم پس چرا اقرار نميکنيم که همه ما دزد استيم .
دين اسلام دين قومپرست مليت پرستی زبان پرستی سمت پرستی طايفه پرستی نيست ما اگر ادعا داريم که مسلمان استيم پس بايد بدانيم که الله(ج)ميفرمايد هيچ بنده ی من بر بنده ی ديگر برتری ندارد مگر در تقوا .
هموطنان عزيز بیاييد که احترام دين اسلام را و از خودرا و از يکديگررا بکنيم و با اتفاق باشيم تا که پیروزشویم ودشمنان ما دیگر نتوانند بالای ما این حال روز را بیاورند.
الله(ج)میفرماید هرکسی که راه مرا تغیر بدهد سخت بدبخت میشود
وباز میفرمایید ای مومنان با اتفاق باشید اگر پراگنده شوید سخت بدبخت میشوید
انشاالله به امید پیروزی مردم مسلمان افغانستان الله اکبر
28 جولای 2010, 09:13, توسط omar
حبیب الله جان ما با این مردم هیچ مشکلی نداریم مشکل ای مردم میسازند و ای مردم با هیچ منطقی بغیر از منطق خود شان نمی فهمیند
امید وار هستیم که اینها سخنان شما را درک کنند و از نوشتن چنین مطالبی که فقطا با سوی استفاده از آزادی مطبوعات یاوه میگن و نوشته میکنند خود داری کنند.
به امید افغانستان متحد و دور از نفاق
والسلام
28 جولای 2010, 11:06, توسط khorasan
پشتون ها ، گام به گام ، در نو سال گذشته در همه جا ها نصب شدند و همه چوکی ها و مقام ها را غصب نمودند. هر هفته و هر ماه که می گذرد ، حامد کرزی وطنفروش با داره ی دزدان و قاچاقبران و مافیایی های پشتونیست اش
یک شهکار تازه را به نمایش می گذارند و قدرت و حاکمیت خالص اوغانی ( پشتونی ) خود را گسترده تر و قایم تر می سازند و به آرزوی اصلی خویش که احیای حاکمیت مطلقه ی قومی شان بر سراسر کشور است نزدیک تر می شوند. اما دیگران ، تاجیک ها ، هزاره ها ، اوزبیک ها و غیره که در هر قدم فریب می خورند و به ریشه ی خود تبر می زنند ، دیگر کاری ندارند جز گریه و زاری و شکوه و شکایت !
اقوام غیر پشتون و به ویژه کسانی که امکانات سازماندهی و تجهیز مردم را در اختیار دارند ، دست زیر آلاشه نشته اند و مرگ تدریجی خود را نظاره می کنند . به این خیال باطل دلخوش اند که فردا وقتی همه داره های وحشی اوغان از طالب و گلبدین گرفته تا سورخلقی و اوغان ذلتی اش این جنگ های زرگری و ظاهری خود را پایان دهند و زیر یک بیرق واحد " دا اوغانستان زمونژ " جمع شوند و بر بخش های مختلف کشور هجوم آورند ، آنگاه وحدت ملی باز سازی می شود و صلح و ثبات به کشور برمیگردد و حقوق اقوام غیر پشتون هم برای شان داده می شود و سرک های بامیان و بدخشان و جا های دیگر قریزی می شود و به هر قوم چند چند وزارت هم تقدیم می گردد و همان می شود که بنده خوش و خدا راضی !
کسی باید به این ها بگوید که ای غافلان از خواب گران برخیزید ، این خوش خیالی ها را از سر بدر کنید ، در فکر فردای غم انگیز خود باشید که تمامیت خواهان و فاشیست های اوغان به همین زودی ها در جاده های بامیان و بدخشان به جای قیر ریزی ، خون ریزی خواهند کرد و به جای وزارت ، اسارت نصیب تان خواهد شد .هیچ کسی هم به داد تان نخواهد رسید .
28 جولای 2010, 11:06, توسط khorasan
طالب ها تا دندان مسلح ، گلبدینی ها تا دندان مسلح ، دولت با تمام امکاناتش در دست پشتونیست های رنگا رنگ اوغان ذلتی و سورخلقی و دیگر چوچه های آی اس آی . شما که هیچ آماده گی برای مقابله با این ها ندارید ، شما که همه دست آورد های تان را بر باد دادید ، میخواهید با گریه و ناله جلو هجوم و غارتگری آنها را بگیرید ؟
اگر وضعیت به همین گونه رشد کند ، که می کند ، اگر مردمان غیر اوغان ( تاجیک ها ، هزاره ها ، اوزبیک ها و دیگران ) نجنبند و خود را برای یک مقابله و مقاومت همه جانبه در اشکال گوناگون آماده نسازند ، روزگار تیره و تاری را خواهند دید که سیاهروزی های دو صد شصت سال گذشته را کاملا فراموش کنند
28 جولای 2010, 16:06, توسط khorasan
این ویدئوفرزندان احمدشاه بابا اوغان های خاک فورش است
http://www.youtube.com/watch?v...
اوغان های عزیز نگران بود ن که کسی راز، و حشی گری تان را افشا نه کنند که در گذشته چه قدار ظلم کرد بودن در حق مردمی غیر اوغان!!
28 جولای 2010, 18:12, توسط khorasan
پشتونها تاریخ ما رانابودکردن چون خودی اوغان ها تاریخ نه دارد
تا زمانی که بیگانه پزیر نباشیم بیگانه
حضورندارند
از قبیله بگانه پزیر چه انتظار دارد ؟
قبیله به و حشی گری خود افتخار می کنند واین جنایت که در ولایت بامیان
انجام دادن، اصلن پشیمان نیست
http://www.youtube.com/watch?v=l- jEUvk1Pgo&feature=player_embedded
http://www.youtube.com/watch?v...
وحشی گری را غور اوغانی می دنند باورکنند که قبیله تا یک هزارسال دیگرهم تغییر نه می کنند !!و چرا ما این قدر بزدل هستیم ؟که حق حقوق ما مورد تجاوز وحشی گری قبیله قرار می گیردو ما تماشا می کو نیم چرا ؟قبیله رهبر سیاسی مارا ناحق متهم می کنند ولی ما سکوت اختیاره می کونیم چرا ؟ قهرمان ملی شیهد پاک خراسان به خاطر تاریخ و زبان و آزدی و عدالت اجتماعی تمام زندگی خود را صرفی ما کرد آیا ما این همه زحمت او را نادیده گرفتیم ؟ یک او غان که من نمی دانم از پاکستان هست یااز جايی دیگر همیشه وقت اوغان ها قهرمان ملی مسعود عزیز را توهین می کنند اما سکوت اختیار می کونیم آفرين بر ما که این توری در بر مسئولیت که داریم سکوت می کونیم وانتظار هم داریم که آزدی بییاید
29 جولای 2010, 02:46, توسط تنویر-
شیلا جان یا خراسان
تا زمانیکه شما یک جاهل و جنایتکار لعین چون احمق شاه مسعود را قهرمان تان صدا زنید هیج حرف شما قابل قبول نیست.
اگر دیگر جنایات و خیانتهای احمق شاه مسعود را محکوم نمیکنید ، به حیث یک زن که از آزادی های وسیع در کانادا لذت میبرید برخورد او را با زنش و اینکه او با یک طفل بر خلاف رضایت پدرش عروسی کرده و زنش را از تحصیل و دیدن هر مردی حتی برادران و خواهرزاده 12 ساله خودش منع کرده است ، محکوم کنید.
29 جولای 2010, 04:37, توسط khorasan
بازهم برای ما چرند گفتن ؟
اول اینکه درست بر خود نگاه کنند که بین شمااوغان ها یا
میمون فرق چیست ؟
منظورمن اوغان های شریف نیست
شماها این قدر بی شرم بی حیا است که در انتخاب مردم توهین می کنند
29 جولای 2010, 05:57, توسط Elyas Ahmadi
آقای تنویر
بهتراست به جای تهمت زدن کمی عمیق تروواقعبینانه ترحرف بزنی. کمی فکرکن وبعد بگوکی خایین است وکی صادق است.
29 جولای 2010, 06:20, توسط تنویر-
آقای احمدی
لطفا ً مطالب ذیل را بخوانید و بعد بگویید که احمق شاه مسعود این خائین و جنایتکار لعین در مقابل طالبان رزمید یا آنها را بر ضد گروه های رقیب بخصوص غیر پشتون تا دروازه های شهر کابل خیر مقدم گفت؟
همچنان بگویید که کتاب را که خانم احمق شاه مسعود نوشته قبول دارید یا خیر ؟ زیرا در آن کتاب خانم او افشا میکند که احمق شاه مسعود نه تنها که یک جنایتکار خبیث و لعین بود بلکه با یک طفل 17 ساله بر خلاف رضایت پدر او عروسی کرده ،از تحصیل و دیدن روی هر مرد حتی برادران و خواهر زاده خود (احمق شاه) او را منع کرده بود و او را مانند یک زندانی در چهار دیوار خانه محبوس نگهداشته بود.
حکومت ربانی از سقوط غزنی به دست طالبان و تضعیف حکمتیار به شدت خوشحال شد و رادیو کابل اعلام کرد که غزنی با حمایت نیروهای دولتی، به دست طالبان افتاد (انتونی دیویز، 1377: 80 ) بعد از آن، طالبان در یک نبرد سنگین در تاریخ 9 و 10 فوریه(فبروری) ولایت وردک و مرکز آن، میدان شهر، را تصرف کردند. طالبان، بلافاصله به سوی ولایت لوگر که در جنوب غربی و 35 کیلومتری کابل قرار دارد حرکت کردند.
آنان نیروهای
حکمتیار را، که به شدت از سوی دولت ربانی نیز تحت فشار بودند، از چهار آسیاب به «سروبی» در ولایت ننگرهار، جنوب کابل، فراری داده ولایت لوگر را تصرف کردند. دولت ربانی که در این زمان نیز، تمام فکرش معطوف حکمتیار بود، از شکست و فرار فضاحت بار او به دست طالبان، از شادی در پوست نمیگنجید(همان، 83).
در اواخر زمستان و بهار 1995م طالبان بر دروازه های کابل بودند. دولت ربانی بازهم به جای
فکر اساسی در مورد طالبان، تلاش کرد تا کار مخالفین خود را یکسره کند . حکمتیار به سروبی عقب نشینی کرده بود، دوستم محل استقرارش در شمال و دور از دسترس بود، فقط حزب وحدت شیعی بود که در غرب کابل بین طالبان و نیروهای مسعود حایل شده بود . حزب وحدت که حدود نصف کابل را در اختیار داشت در برابر چندین حملهی نیروهای سیاف با پشتیبانی مسعود، مقاومت کرده بود. اما این بار در منگنه طالبان و مسعود- سیاف، گیر کرده بود. در چنین شرایطی با توجه به افسانهی شکست ناپذیری طالبان، حزب وحدت سه راه پیش رو داشت: مقابلهی هم زمان با طالبان و مسعود؛ اتحاد با مسعود علیه طالبان؛ و اتحاد با طالبان علیه مسعود. راه اول برای حزب وحدت امکان نداشت؛ زیرا با کنار رفتن حکمتیار، نیروهای حزب وحدت توانایی مقابله در دو جبهه را نداشتند. راه دوم را مسعود کاملا مسدود کرد؛ زیرا وقتی حزب وحدت را در منگنه دید تلاش کرد قبل از رویارویی با طالبان، حساب گذشته را با حزب وحدت کاملا تصفیه کند.
«تا اواخر فوریه، مسعود بیشتر در صدد آن بود که وقت کافی پیدا کند تا به حساب بقیه دشمنانش در داخل کابل برسد؛ به ویژه حزب وحدت شیعی مزاری و بقایای دوستُم در کابل که به جنوب غرب شهر نفوذ کرده بودند و اینک پس از عزیمت حکمتیار، آسیب پذیر شده بودند. مسعود با این دیدگاه، موضع صلح آمیزی نسبت به طالبان گرفته بود؛ پس از فرار حکمتیار از چارآسیاب، نیروهای دولتی بلافاصله این منطقه را اشغال کردند اما به تقاضای طالبان، این پایگاه به علاوه چند موضع کوهستانی اطراف آن به آنها(طالبان) واگذار گردید. حتی طبق گزارشها، تکنیسینهای دولت برای ترمیم هواپیمای 17- MI با طالبان همکاری کردند»(همان، 86)
همکاری مسعود با طالبان و حمله شدید به مواضع حزب وحدت، مزاری را هرچه بیشتر به سوی اتحاد با طالبان کشاند . این اتحاد، به چند دلیلِ موجه صورت گرفت: اول، اینکه «در 6 مارس مسعود حمله همه جانبه را علیه حزب وحدت آغاز کرد... . این حمله دو روز به طول انجامید و صدها کشته و زخمی به جای گذاشت»(ص 87). دوم، اینکه «طالبان ضمن پیشروی خود در اُرُزگان و غزنی- دو ولایت که شیعیان اقلیتهای مهمی را تشکیل میدهند- رفتار آشتی جویانهی با شیعیان داشتند، تا حدی که مجاهدین شیعه را خلع سلاح نمیکردند در حالی که سنیها را خلع سلاح میکردند»(ص86). طالبان بعد از اتحاد با مزاری، بر خلاف پیمانهای خود، مزاری و چند تن از نزدیک ترین یارانش را دستگیر و به شهادت رساند.
در همان زمان که نیروهای طالبان در اطراف کابل متوقف شده بودند، پیشروی آنان به سوی
غرب و جبهه متحدِ خود مختار دولت ربانی، یعنی اسماعیل خان، ادامه یافت. بعد از نزدیک شدن طالبان به هرات، در روز سه شنبه 5 سپتامبر اسماعیل خان با چند تن از فرماندهان ارشد خود بدون اینکه به نیروهایش خبر دهد، هرات را به مقصد مرز ایران ترک نمودند. اولین شهر فارسی زبان با فرهنگ متفاوت، به دست طالبان افتاد. آنان با تعطیلی مدارس، حمام زنانه و منع زنان از کار، اعتراض جهانی را علیه خود بر انگیختند.
بعد از تصرف هرات طالبان بدون درنگ، حمله به کابل و ولایات شرقی را آغاز کرد. در چهارآسیاب، که بعد از عقب نشینی حکمتیار به دست مسعود افتاده بود، جنگی سختی در گرفت. عبور طلبههای از جان گذشته از روی «میدان مین» و باز کردن مسیرهای مین گذاری شده، روحیه نیروهای مسعود را به کلی پایین آورد. در ماه آگوست نیروهای طالبان ولایت پکتیا در غرب جلال آباد را از دست نیروهای حکمتیار خارج کرد. آنان بلافاصله پیشروی به سوی ولایت ننگرهار و مرکز آن یعنی جلال آباد را ادامه دادند و در 11 سپتامبر، ملا بورجان، شهر جلال آباد را تصرف کرد. آنان بعد ازآن، دو ولایت لغمان و کنر را که در شمال ننگرهار قرار دارند، تصرف کردند. هدف بعدی، پایگاه مهم حکمتیار یعنی سروبی در 75 کیلومتری شرق کابل و در شاهراه کابل- جلال آباد، بود، سروبی در 24 سپتامبر به دست طالبان افتاد. با سقوط سروبی پایگاه هوایی بگرام و شاهراه سالنگ که کابل را به ولایات شمال از جمله مزار شریف وصل میکند، به خطر افتاد.
شامگاه 26 سپتامبر، مسعود با تمامی نیروهایش شهر کابل را به سوی دره پنجشیر ترک کرد؛ طالبان با ورود به کابل، در یک اقدام غیر منتظره دکتر نجیب الله آخرین ريیس جمهور کمونیستی را به همراه برادرش، به دار آویختند. ملاعمر برای ادارهی کابل، شورای شش نفرهی را به ریاست ملا ربانی تعیین کرد: ملا امیر خان متقی وزیر اطلاعات و کلتور(فرهنگ)، ملا محمد غوث وزیر خارجه، ملا سید غیاث الدین آقا (وزیر تحصیلات عالی)، ملا فاضل احمد و ملا عبدالرزاق(وزیر گمرگات). این شورا زیر نظر شورای عالی 11 نفری قندهار کار میکردند. طبق معمول، مدارس دخترانه، حمام زنانه بسته و کارکنان زن از کار منع شدند. زنان باید با پوشش کامل(برقع) از خانه خارج میشدند و مردان موهای کوتاه و ریش های بلند، حداقل 15 سانتی متر، میداشتند.
2 آگوست 2010, 09:44, توسط khorasan
امیر عبدالرحمان پس از صد سال سخن می گوید
شاید بارها در متن کتب درسی به این موضوع بر خورده باشیم که، موسس افغانستان معاصر احمد شاه بابا(احمد شاه ابدالی) می باشد. اما بر خلاف تبلیغات رسمی حکومت های گذشته تحقیقات مستقل و به دور از تبعیض روشن می سازد که افغانستان با مرز ها و واحد جغرافیایی فعلی آن توسط امیر عبدالرحمان خان تاسیس گردیده است؛ و افغانستان احمدشاه ابدالی دارای شکل کنونی نبوده وبلکه بیشتر به سوی پاکستان و کشمیر توسعه داشته؛ و در مقابل قتغن سابق(بدخشان، تخار، قندوز و بخشهای از ازبغلان، سمنگان و بلخ)از امیر مظفر_ حاکم بخارا اطاعت می کرده و هزاره جات دارای استقلال داخلی بوده است.
افغانستان با نقشه فعلی آن برای اولین بار در عصر امیر عبدالرحمان خان و به همکاری و دستور دیورند(فرستاده هند برتانیوی)تثبیت و تحدید گردید.
· ستم بر هزاره
بدون شک امیر عبدالرحمان سیاه ترین چهره و جابر ترین فرد در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان است .او برای تثبیت و استحکام قدرت خویش بیشترین کشتار و بد ترین جنایات را مرتکب گردید. 62فیصد جامعه هزاره به دست او قتل عام گردید. هزاره جات با تمام منابع اقتصادی، انسانی و فرهنگی آن نابود و تاراج شد و بیشترین ساحات و زمینهای های حا صل خیز آن توسط لشکر امیر پس از نابودی و فرار ساکنان آن برای همیشه غصب و تصرف شد.
· تاراج نورستان
نقشه و شکل تاریخی نورستان در اثر حمله لشکر خشن، بی رحم و وحشی امیر تغییر نمود و هزاران نفر از ساکنان آنجا قتل عام گردید و در پهلوی آن، هزاران دختر و پسر جوان نورستان به بهانه مسلمان نبودن به غنیمت برده شد.
· ستم بر ازبکها و غلجایی ها
ازبکها و ساکنان ترکستان افغانستان نیز در پی حمله و اشغال مناطق آنان به وسیله امیر شاهد قتل عام های بزرگ گردید وبافت اجتماعی آن نیز دست خوش دسیسه و تغییر توسط ناقلین غیر بومی گردید .حتی جامعه برادر پشتون نیز از جنون و استبداد امیر در امان نماند. طایفه بزرگ غلجایی بارها مورد حمله امیر قرار گرفت و بزرگان آنان به قتل رسیدند.
بهر ترتیب عبالرحمان در تاریخ معاصر افغانستان، نامیست، سیاه وعجین با خون و خشونت وجنایت! جنایات تجاوزات، قتل عامها، غارتها و ویرانی های عبدالرحمان در افغانستان شباهت زیاد به جنایات هتلر در اروپا و استالین در شوروی سابق دارد و چه بسا که او در حیطه قدرت خویش بسی فجیع تر و وحشیانه تر از هتلر و استالین عمل نموده است.
· سرمنشه فتنه
http://www.khorasanzameen.net/...