سوء قصد به جان استادان دانشگاه البیرونی
این افراد با حزب اسلامی، با حزب تحریر و جریان های افراطی دیگر ارتباط دارند، و در دانشگاه کار حزبی می کنند، به علم و دانش و تخصص باور ندارند، فقط منفعت محلی و حزبی شان را می خواهند در این دانشگاه پیاده کنند. متاسفانه این دانشگاه در گرو شان است، وزارت تحصیلات و حکومت، هم این مشکل را می دانند اما اقدامی برای رفع این مشکل تا هنوز نکرده است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
به تاریخ پنج حمل، در موتر شخصی استادان دانشگاه البیرونی بمب جاسازی کرده بوده اند. معلوم نیست که این کار را که کرده است اما تهدید استادان در این دانشگاه، بی سابقه نیست.
پارسال بر موتری که سه تن از استادان این دانشگاه سوار بر آن بود، یک محصل که از فرزندان مقامات محل بود، چند گلوله فیر کرد که موتر آسیب دید اما به استادان آسیب نرسید. با آنکه انجام دهنده ی این کار معلوم بود اما حکومت، اقدام لازمی را در این ارتباط انجام نداد.
یک تن از استادان شرعیات را تعدادی از محصلان و استادان فاکولته ی شرعیات این دانشگاه، تکفیر کردند، قرار بود این استاد را بکُشند اما استاد فر ار کرد و تا این که به پوهنتون کابل تبدیل شد، به دلیل این که استاد از کابل بود و از محل نبود.
معاوون اداری دانشگاه البیرونی، خسرو نظری، که یک آدم فعال و اداری بود، به دلیل این که از بدخشان بود معمولا از طرف، افراد محلی در این دانشگاه تهدید به مرگ می شد و مانع کار و فعالیت شان می شد تا این که خسرو نظری ناگزیر به ترک این پوهنتون شد به موسسه تحصیلات عالی بدخشان، خودش را تبدیل کرد.
این رویدادها همه ارتباط می گیرد به حضور افراد محلی زورمند در این پوهنتون که این دانشگاه را از خود شان می دانند به استادان که از این محل نیستند، با تعصب با ایشان برخورد می کنند به خصوص استادی که از محل نیست اما می خواهد مستقل به عنوان یک استاد عمل کند، به زودی از طرف افراد محلی که در این دانشگاه استند، مورد توطیه های متفاوت قومی، مذهبی، سیاسی قرار می گیرند و تهدید می شوند.
با آنکه دانشگاه دولتی است اما افرادی استند که از این دانشگاه تصور شخصی دارند و بارها گفته اند که این دانشگاه از ما است و کسانی که از محل نیستند باید طبق خواست ما رفتار کنند در غیر آن در این دانشگاه جای شان نیست؛ بهتر است که اینجا را ترک کنند.
این افراد با حزب اسلامی، با حزب تحریر و جریان های افراطی دیگر ارتباط دارند، و در دانشگاه کار حزبی می کنند، به علم و دانش و تخصص باور ندارند، فقط منفعت محلی و حزبی شان را می خواهند در این دانشگاه پیاده کنند.
متاسفانه این دانشگاه در گرو شان است، وزارت تحصیلات و حکومت، هم این مشکل را می دانند اما اقدامی برای رفع این مشکل تا هنوز نکرده است. شاید هم کاری از دست حکومت و وزارت تحصیلات ساخته نباشد بنا به موقعیتی که این دانشگاه در یک علاقه ی غیر، دارد.
در صورتی که حکومت نتواند این دانشگاه را از دست افراد محلی متعصب بیرون کند، بهتر این است که موقعیت این دانشگاه را تغییر بدهد و با موسسه ی تحصیلات عالی پروان مدغم کند یا درکل این دانشگاه را بسته کند و روی موسسه ی تحصیلات عالی پروان سرمایه گزاری کند؛ لازم هم نیست که در فاصله ی دوکیلومتر، دو دانشگاه باشد.
بهتر است در پروان و کاپیسا یک دانشگاه باشد با امکانات بهتر و با مدیریت درست و حسابی.