دزدان در چوکی های دولتی، کودکان اما در زندان!
سخنان کترين مبينگوی مدير يونيسف در افغانستان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
اظهارات مدير يونيسف در افغانستان درباره ی کودکان در حالی صورت می گيرد که دزدان و جنايتکاران بدنه ی اصلی دولت را تشکيل می دهند. اظهارات کترين مبينگوی را با هم می خوانيم:
خانم ها و آقايان شامل در مطبوعات، همکاران عزيز: يک ماه قبل ما شاهد آغاز سال تعليمی جديد در
افغانستان بوديم. ما همه ميدانيم که نيم نفوس اين کشور زير سن 18 قرار دارند و همچنان ميدانيم که افغانستان
بلند ترين تعداد کودکان در سن مکتب( 7 الی 18 ) را در جهان دارد. تقريباً از هر 5 افغان 1 نفر طفل در سن
مکتب ابتدائيه ميباشد.
خوشحال هستيم که يک ماه قبل شاهد بازگشت 6.2 مليون اطفال به مکاتب بوديم. بعضی آنها برای اولين بار
به مکاتب ميروند که هم برای فاميل های شان و هم برای ما مايه خوشی است. با اين پيشرفت ها، چرا ماه بايد
هفته جهانی عمل را در افغانستان تجليل نماييم.
از آنجاييکه نصف تمام نفوس اين کشور زير سن 18 سال قرار دارند، و اگر 6.2 ميليون شاگرد به مکتب
بروند، پس واضح است که هنوز هم تعداد زياد اين اطفال به مکتب دسترسی ندارند.
اين به اين معنی است که حکومت، شرکای بخش آموزش مانند ملل متحد، صندوق وجهی اطفال ملل متحد
(يونيسف) و يونيسکو و ديگر شرکا در اين بخش بايد کار های زيادی انجام بدهند. و همچنان، شما نمايندگان
رسانه های گروهی نيز بايد در اين قسمت تلاش های زيادی بخرچ بدهيد تا اينکه برای اين اطفال زمينه های
آموزش و تعليم فراهم ساخته شود و آنها به نوبه خود به حقوق شان دسترسی داشته باشند.
با وجود پيشرفت ها، يک تعداد زياد اطفال هنوز هم به مکتب نمی روند. اما سوال اين است که اين اطفال کی
ها اند؟ اجازه بدهيد که در اينجا اين مطلب را خلاصه کرده و اين اطفال را زير شش گتگوری قرار بدهم:
کتگوری اول اطفال کارگر هستند. ما معمولاً در مورد کار اطفال، يا اگر مشخصاً بگوييم کار انتفاعی اطفال
صحبت کرده ايم. متاسفانه، هنوز هم يک سوم اطفال در سنين رفتن به مکتب به نحوی در کار اطفال در اين
کشور گرفتار اند. البته بخاطر سطح پائين فقر در کشور، اين تعجب آور نيست، و همچنان بخاطر اينکه تعامل
در اين مورد طوری بوده است که بصورت عموم در فاميل ها به اطفال به ديدۀ نان آوران نگريسته ميشود.
کتگوری دوم ايکه من ميخواهم در مورد شان صحبت کنم عبارت از اطفال روی سرک است. ما همه در
اطراف و اکناف شهر اطفال را روی جاده های شهر می بينيم و شايد بخود بگوييم که اينها بايد اينجا در روی
جاده نباشند و بايد به مکتب بروند. آخرين آمار حاکی از اين است که تنها در شهر کابل ما، متاسفانه، در حدود
38000 طفل روی سرک داريم که بايد در اين مرحله سنی در مکتب باشند. اين البته از تحقيقات است که ما
توسط دو موسسه غير دولتی، به نام های تيری ديس هومز و آشيانه در سال 2002 انجام داده ايم و به اين
اساس معلومات ما يک اندازه قديمی است و ما اميدوار هستيم که به زودی معلومات و آمار تازه را در اين
قسمت بدست بياوريم، بخاطر اينکه هر وقتيکه ما به شهر می رويم خوف از اين داريم که شايد حالا تعداد
اطفال روی سرک بيشتر از آنچه باشد که در اينجا از آن ذکر شد. بهر صورت، صرف نظر از اينکه اين آمار
چگونه است، همه ميدانيم که اينگونه اطفال وجود دارد و وظيفه ما هم اين است که بايد آنها را به مکتب
برگردانيم. البته کار های ما در اين قسمت بايد سازنده باشد، بخاطر اينکه اين اطفال برای اين در سرک ها
هستند که فاميل های خود را کمک کنند و اين ها در واقع نان آوران فاميل های خود اند. ما در اين قسمت
ميخواهم که از کار موسسات غير دولتی ايکه تلاش دارند اقدامات را برای پيدا کردن راه های بديل روی دست
گرفته و کوشش می کنند که به اين اطفال زمينه های آموزشی فراهم کنند، تحسين و تقدير می کنيم و ما به
همکاری نزديک خود با اين موسسات ادامه خواهيم داد. تعليم اطفال برای فاميل ها بهترين استراتيژی است تا
به فقر پايان بدهند. اگر آنها اطفال خود را به مکتب نفرستند، در واقع فقر را به نسل بعدی شان نيز انتقال داده
اند.
ما در داخل ملل متحد و بين شرکای آموزشی خود به اين باور هستيم که بهترين واکسين ضد فقر ايکه ما داريم
عبارت از تعليم است. يک طفل آموزش نديده دارای فرصت های کمتر در حين جوانی بوده و بسيار احتمال
دارد که در پيری در فقر بسر برد و اين فقر را نيز به بازماندگان و اولاد های خود به ميراث ميگذارد.
بناءً يونيسف و تمام شرکای بخش تعليم و تربيه در اين کشور تلاش دارند تا اين دور باطل انتقال فقر از يک
نسل به نسل ديگر را بشکنند. فراهم نمودن فرصت به فاميل ها تا اينکه اطفال خود را به مکاتب بفرستند در
حقيقت فراهم کردن فرصت به فاميل ها است تا اطفال خود را به وسايل ی مجهز بسازند که در آينده به فقر
خود پايان بدهند.
گروه سوم اطفال محروم عبارت از آن اطفال اند که قانون را نقض کرده اند. اکثر شان در مراکز اصلاحی و
تاديبی و بعضی شان در محابس و بندی خانه ها قرار دارند در قيد درآوردن از هر نوع ايکه باشد هيچ نوع
راه حل را برای اطفال بوجود نخواهد آورد. بلکه برنامه های مختلفه و يا کارهای اجتماعی اينها را قادر
خواهد ساخت تا در مجتمعات باقی مانده و در مجتمع توانبخش شده باشند.
شبکه های ولايتی حفاظت از اطفال که مرکب از دولت و ديگر شرکای آن می باشد، کارکنان اجتماعی را
بخاطر ايجاد اقدامات مفصل جهت حفاظت متخلفين نوجوان با مشارکت قوی تر خانواده ها و اجتماع، آموزش
می دهد.
يک گروه ديگر کودکان که از تعليم محروم شده اند، کودکانی اند که با مادران شان در زندان زندگی می کنند.
کودکان معيوب نيز بخاطر محروميت از درس رنج می برند. در حال حاضر در شهر کابل ده مکتب در اين
پروژه آزمايشی سهم دارند تا اطمينان دهند که کودکان معيوب نيز می تواند به معارف دسترسی داشته باشند.
و بلاخره گروه ديگری را که می خواستم بگويم، دختران هستند. تا هنوز به تعداد 1.2 مليون دختر در سنين
دوره مکتب به مکاتب دسترسی ندارند. فکر می کنم، من و شما کارکنان رسانه ها بايد نقشی را در اينجا ايفا
نمائيم. در بعضی مناطق مکاتبی وجود ندارد، اما حتی اگر مکتب هم می بود، باز کسانی هستند که نمی توانند
از اين امکانات مستفيد شوند. برای تضمين اينکه تمامی شرايط جهت شموليت دختران در مکاتب وجود دارد،
بايد کار های زيادی را انجام داد.
عواقب وضعيت فعلی، ميزان بسيار بالای بيسوادی در ميان زنان کشور است و ما عواقب آن را هم درعرصه
صحت و هم در عرصه اقتصاد متوجه هستيم. همچنان اثرات بيسوادی در حفظ خانواده و تحصيلات نسل
بعدی بسيار زياد است. پس يونيسف برای کمک به اين وضعيت چی می کند؟ دوستان من از سازمان يونسکو
به پلان ملی استراتيژيکی وزارت معارف اشاره کردند که يک پلان مفصل است و ما بخاطر حمايت از اين
پلان با شرکای خويش در حال فعاليت هستيم. از جمله فعاليت های اين پلان که در همکاری با يونسکو و ديگر
شرکا توسط يونيسف حمايت می شود، اعمار مکاتب ميباشد که بسيار اهميت دارد، زيرا تا هنوز مناطق زيادی
هست که در آنجا مکاتب، بخصوص برای دختران، وجود ندارد، آموزش معلمين، بخصوص معلمين زن،
تأمين مواد تعليمی و تدريسی، صحبت با بزرگان اجتماعی، با بزرگان دينی و گفتگو با خانواده ها برای
اولويت دادن به معارف. اما از پديده جديدی که اخيرأ بوجود آمده که حمله به مکاتب است، نيز خبر داريد. ما
از وزارت معارف حمايت می کنيم تا با اجتماعات جهت يافتن راه حل برای حفاظت از مکاتب گفتگو کند. در
، سال 2007 ، ما بودجه يی برای معارف داشتيم که حدود 25 ميليون دالر بود و امسال يعنی سال 2008
حمايت ما از دولت برای بخش معارف 27 ميليون دالر است.
من با استفاده از اين فرصت از تمامی تمويل کنندگان تشکر می کنم که با کمک شان ارايه حمايت برای رفع
خلاء های محروميت از معارف در اين کشور را ممکن ساختند.
چرا فقط زندان؟
برقع برای زنان به اندازه ی کافی زندان هست!
شنبه 26 ژانويه 2008
عکس از معصومه محمدی
پيامها
22 آپریل 2008, 13:02, توسط Rostam
Salam to evryone,
haa, what do you expect from a domenated government by thieves, of shora e nizar, wahdat, harakat, jonbish and other fesadis? shall they go to prisons by themselves? funny