اشغال آرام بامیان توسط طالبان: کارگران بومی بیکار و کار در تصرف کارگران بیرونی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نشر نخست در کابل پرس?: شنبه 15 سپتامبر 2012
صبحها که در بازارچه شهر بامیان می رویم، کارگرانی را می بینیم با چشمان نگران کار. مردان سر درگریبان فروبرده. حیران. با قیافه های غمگین. کارگرانی که با مزد کم روزانه با مزد حوالی 300 افغانی کار می کنند. اگر کار گیرشان بیاید آن روز جشن بزرگی خواهند داشت.
اما سوال اینجاست: ایا کار نیست؟ یا اگر ظرفیت های کاری پیدا می شود ولیکن زمینه های کار به گونه دیگر تعریف باید کرد؟
به خوبی یاد دارم که ماهها پیش یکی گفت: شرکتهای ساخت و ساز زیربنا یا شرکت های ساختمان سازی و سرک سازی برای کارگران پاکستانی تذکره یا سند تابعیت جعلی می گیرند و به کار گمارده می شوند. آیا این سخن درست است؟ تا آنجا که با تعدادی از افراد گفت و گوی کرده ام کسی نیست که موضوع کارگران پاکستانی را انکار کنند.
از کارگران پاکستانی که بگذریم، اشغال کار توسط کارگران غیر بامیانی قابل انکار نیست. همچنین راننده های غیر بامیانی و وسایل و تجهیزات غیر بامیانی نیز قابل انکار نیست.
اگر نتیجه گیری این نوشته را در ابتدا مطلب با هم شریک سازیم، این خواهد بود که کارهای ساخت و ساز بامیان چرا به کارگران بیکار بامیانی سپرده نمی شود؟ دلیل چیست؟ ایا ظرفیت های کاری در تصرف کارگران غیر بومی را چه تعریف می توان کرد؟
ظرفیت های کار اعم از کارگران ساده، کارگران ماهر، کارگران نیمه ماهر و تجهیزات و وسایل و ماشین افزار از مواردی است که بایستی ابتدا به افراد بومی داده شود. سپس اگر نیروی انسانی بیشتر نیاز بود از بیرون آورده شود. البته این موضوع مانع حق سیاسی یعنی حق کار، حق سیر و سفر و حق اشتغال اتباع کشور در هرجای از این سرزمین که به طور دلخواه کار کند و یا مسکن گزیند نمی شود. سوء برداشت نیز نشود. بلکه هدف از تحریر این گزارش توجه به نیروهای بومی و توجه به توزیع مساویه حقوق شهروندی در سطح کشور می باشد. به تعبیر دیگر همان طوری که هر بامیانی حق دارد که در هرجای از این سرزمین کار کند و سیر و سفر کند و مسکن گزیند دیگر شهروندان و اتباع کشور نیز حق دارند. اما توجه به ابعاد بیکاری و تبعیض های اشکار قابل گذشت و اغماض نیست.
در مرکز بامیان شرکت های ساخت و ساز بزرگی که مشغول به کار می باشند عبارتند از شرکت ساموان (شرکت کره ای که سرک بامیان و یکه ولنگ را می سازند)، شرکت سرک سازی الحوتی که به گفته شورای ولایتی و برخی از مامورین دولتی همان شرکت کابل گروپ است که سرک شش پل را ساخته است. این سرک سر سال نرسیده تبدیل به سرک خاکه شده است. اما گویا همین شرکت با نام الحوتی شروع به کار کرده است. به قول برخی از افرادی که مصاحبه صورت گرفته است، شرکت الحوتی کنونی و یا کابل گروپ سابق متعلق به اقای فهیم معاون اول ریاست جمهوری است. در حال حاضر شرکت الحوتی جاده "دره فولادی" و همچنین یک قسمت از سرک داخل ماسترپلان تفصیلی شهر بامیان را کار می کند. شرکت دیگر شرکت سرک سازی آبادراهان فارس ایران است که سرک بامیان- به طرف میدان وردگ را می سازند. البته شرکت های دیگری نیز هستند که ساخت و ساز در بامیان را به پیش می برند.
جان سخن اینجاست که اولا این شرکت ها غیر بامیانی هستند. دوم، کارگران ساده، ماهر و نیمه ماهر و تجهیزات خویش را از ظرفیت های غیر بومی گرفته اند. تا انجا که نگارنده در محل ساخت و ساز حضور بهم رسانده است، اولا کارگران پشتو زبانانی هستند که لهجه پشتوی غیر افغانستان را دارند. دیگر اینکه برخی از کارگران در حین کار ترانه طالبان را گوش می دهند. کارگران با ریش های بلند، شکل و قیافه طالبانی که با دیدن دلهره و ترس بر چهره های شان مستولی می گردد و از ارائه هرگونه معلومات درباره کار و پروژه خودداری می کنند.
کارگران شرکت ساموان کره ای، شرکت آبادراهان فارس ایرانی و شرکت الحوتی را افراد غیر بامیانی و دارای قیافه های طالبانی تشکیل می دهند. اما دلیل اشتغال غیر بامیانی ها به کارهای ساخت و ساز و ساختمانی چیست؟ به سراغ برخی از مامورین و مسوولین دولتی رفتم تا از جریان به کارگیری کارگران غیر بامیانی گفت و گویی داشته باشم.
از مجموع معلوماتی که از دستگاههای حکومتی به دست اورده ام علت به کارگیری کارگران غیر بومی را مربوط به قرارداد شرکت ها می دانند. یعنی مطابق مصوبات شورای وزیران کلیه شرکت ها در ولایات قرارداد باید ببندند اما شرکت ها همواره از مصوبات شورای وزیران تخطی می کنند. بنائا با عقد قرارداد در کابل کاگران ساده، ماهر و نیمه ماهر و تجهیزات خویش را به همراه می اورند.
قرار گفته های برخی از مامورین دولتی بارها از سوی اداره ولایت تصامیم اتخاذ شده است تا قراردادها در ولایت منعقد شود. همچنین با شرکت های چون آبادراهان فارس بر سر جذب کارگران بومی قاش ترشی شده است.
قرار معلومات به دست آورده، ساختمان کمیسیون انتخابات، ساختمان دفتر یوناما نیز از جزو شرکت های ساخت و سازی هستند که کارگران ساده، ماهر و نیمه ماهر از افراد غیر بومی به کار گرفته شده است. شرکت الحوتی که جاده دره فولادی را کار می کنند یک قسمت از سرک داخل ماسترپلان بامیان را نیز گرفته است. به بیان دیگر 1.7 کیلومتر و همچنین 1.3 کیلومتر سرک داخل ماسترپلان را کارگران غیر بامیانی به پیش می برند.
این در حالی است که کارگران بامیانی و بومی در حالت بیکاری به سر می برند. برای تحقیق بیشتر در یک قسمت از سرک سازی ماسترپلان شهر بامیان جهت گفت و گوی و مصاحبه رفتم. از مجموع کارگرانی که در حال کار در جاده داخلی شهر بودند و اصلا زبان دری را نمی فهمیدند، به سراغ کارگری رفتم که در حال دیوار چینی بود و قیافه بامیانی داشت.
در گفت و گوی که با وی داشتم خود را استا نادر معرفی کرد که از دره فولادی بامیان است. وی گفت: "همین سرکی را که شما مشاهده می کنید، با شرکت فی متر 500 افغانی قرارداد بستیم. بعد از چهار روز بیکاری دیدیم که شرکت از دیگر جای کارگر اورده اند. خود شما ببینید."
واضح و روشن است این که فرصت های کاری از دست کارگران بامیانی بیرون شده است. خواه دلیلش هر چیزی باشد. بیکاری در بامیان، ضعف اقتصادی و محاصره بامیان مثلثی است که مردم بامیان را به زنجیر بسته است. تنها چیزی که عاید مردم شده است، صلح طلبی آن است که گویا عقوبت و مجازات صلح خواهی خویش را پس می دهند.
گویا توطئه ای در پشت تمام ماجرا نهفته است. گویا برنامه ریزی شده است که این مردم را به طور زنده زجرکش کنند. زجر محاصره راههای مواصلاتی، زجر محاصره اقتصادی، زجر بیکاری، زجر عدم توجه به زیرساخت ها به طور اصولی. مثلا شرکت کابل گروپ که به گفته آگاهان حالا تغییر نام به شرکت الحوتی داده است، سرک شش پل (بامیان- کابل) را ساخته است. با آنکه یک سال از عمر این سرک نگذشته است تبدیل به جاده خاکه ای شده است که بدتر از اولش است. آیا سر نخ این همه تقصیرها در کجا نهفته است؟ کجای کار عیب دارد؟ از هر مسئله ای اگر بگذریم از عدم مدیریت دولتی نمی توانیم عبور کنیم. همچنین اگر از هر موضوعی چشم پوشی کنیم از توطئه پشت سر این مردم نمی توانیم چشم بپوشیم.
در جریان تحقیق به سراغ یکی از مسوولین ریاست کار و امور اجتماعی رفتم. خواستم تا به طور دقیق و رسمی جویای موضوع شرکت ها و کارگران بیکار بومی و کارگران مصروف کار غیر بامیانی شوم. البته تذکر لازم است که حق سیر و سفر اتباع کشور، ازادی اشتغال، حق کار سر جایش محفوظ است. اما کلید اصلی مسئله مدیریت دولتی است. ارائه معلومات دقیق از وضعیت کارگری، شرکت ها، بیکاری و اشتغال یکی از مصادیق مدیریت دولتی محسوب می شود.
روی همین مسئله بودکه به سراغ ریاست کار و امور اجتماعی رفتم. یکی از مسوولین این ریاست از هرگونه دیتابیس، معلومات راجع به وضعیت بیکاری، کارگران ساده و ماهر و نیمه ماهر، شرکت های مصروف به کار در بامیان، کارگرانی که از دیگر ولایات در شرکت های ساخت و ساز مصروف به کار هستند اظهار بی اطلاعی کرد.
ضعف مدیریت محلی ادارات مربوط، توطئه پشت پرده، تخطی شرکت ها از تصامیم دولتی، فساد اداری و غیره از جزو ناتوانی های حکومت فعلی است. چیزی که در این وسط قربانی است مردم می باشد. آیا راهی است که این قربانی به قربانگاه نرود؟ آیا راهی است که اسماعیل ما از قربانگاه برگردد و به جایش گوسفند ذبح گردد؟
باید به دنبال راهها و سیاستگذاری های بود که وسیله نجات مردم افغانستان فراهم گردد. واقعیت این است که تمام مردم افغانستان قربانی های هستند. لازم است تا دستی از آستین براید و این قربانی ها را از دم کارد برهاند. کاردهای برهنه و خون آلود.
پيامها
16 سپتامبر 2012, 00:01, توسط نقیب
طالبان و حکومت زبان مدنی بامیانی ها را نمیفهمد. راه چاره این است که مردم بسیج شده و افغانها را از منطقه اخراج کنند تا که از خطرات ناشی از نفوذ طالبان جلوگیری شود.
16 سپتامبر 2012, 13:20, توسط چپ دلو
هر قدر هزاره در مسیر را ها ذریعه پشتون کشته میشود به انتقام ان اوغا نهای که در منطقه هزارجات بطور ازادانه رفت و امد نموده حتی کار میکنند شما هم میتوانید هدیه ناچیز خود را اعطائ فرمائید خود بخود پای ان گرفته شده ابدا شما را کسی کار نمیگیرد زیرا گریه وزاری توبه به درگاه خدا را ه را نخواهند گرفت .
فقط یک و یا دونفر با غیرت با تدبیر به کار است زیاد شلوغ پلوغ نشود فقط یک و دوتا دوربیندار بسیار خوب اهو شکار میشود و کو های بامیان بر علاوه اینکه بزکترین معدن اهن دنیا را به خود جای داده همانطور به شکار اهو ذریعه دوربین دار به فاصله یکنیم کیلومتر گل را خطا نمیکند خیلی مساعد است .
16 سپتامبر 2012, 14:15, توسط یک هموطن شما
دهزاد صاحب سلام. عین گفته شما را در ایران هم تکرار میکنند. مثلآ میگویند که صد ها هزار کارگر ایرانی بیکار است کار را چرا به افغانی ها میدهید؟ این یکی از دلایل عمده تبعیض علیه افغانهای اواره در ایران میباشد.بعد همین ما هستیم که فریاد ما به اسمان بلند میشود که ای وای ایرانی ما را تبعیض میکند و با ما رویه خوب ندارد و هزاران چرت و پرت دیگر. باز بالاتر از این همین هموطنان من تو بودند که از سی و چند سال به اینطرف در پاکستان زندگی میکنند، دوکان دارند، گارکر هستند، مکتب و کلینیک و معاینه خانه دارند. هیچ شهردر پاکستان نیست که در ان افغان نباشد.همین کویته پر از هزاره است. باز اگر هند بروی همان قصه است و همان داستان. در دهلی هزاران افغان زندگی میکنند و کار و بار دارند و دوکان و هوتل و رستورانت و یک تعداد شان هم قاچاقبر و معتاد و غیره. ترکیه و اسیای میانه را نگو و نه پرس تا اندونیزیا و سینگاپور و از چین تا کوریا زیر هر سنگ چند تا افغان لول میخورند.
اگر یک حرف از طرف مردم این کشور ها در مورد هموطنان خود بشنویم فریاد های ما به آسمانهای بالا میرسد. های های گریه میکنیم که دولت یونان فاشیست است و استرالیا پناهنده را اذیت میکند و ما بدبخت هستیم و دل کسی برای ما نمی سوزد. خوب این بود یک طرف داستان. حالا خودکت قایم گرفتی که باید کارگر غیر بامیانی از بامیان اخراج شود.فرق تو و فاشیست های ایرانی و پولیس دزد پاکستانی در کجاست؟
از یک تعداد فاشیست های بی عقل افغان کرده سگ همان پاکستانی ( مردم پاکستان) خوب است که برای میلیون ها پناهنده افغان جای و محل زندگی داده است و تحمل هزاران بدبختی انها را میکند. فریاد یکی شان هم بلند نمیشود. باز اروپا و امریکا و کاناد از افغانهای نازدانه پر است که دپ هر کدام شان از وزیر هم زیادتر است. حالا تو از این گفته هایت خجالت نمیکشی؟؟
جان برادر! هر کس حق دارد که در هر کنج و کنار وطنش کار کند.هر هزاره حق دارد که مثلآ از بدخشان گرفته تا هرات و پروان و کنر و خوست کار و غریبی کند.یک پشتون هم حق دارد که در هزاره جات و بامیان کار و غریبکاری و دوکانداری و ماموریت و معلمی کند. تو چکاره هستی که آمد و رفت این مردم را و یا آن مردم را به این یا آن شهر قطع کنی؟ اگر این گپ تو قانونی شود باید من چوب را گرفته و تو و همشهریانت را از کابل باید بیرون کنیم. تو باید از این گپ هایت خجالت بکشی و از نوشته ات معذرت بخواهی. تو که تحمل چند کار گر غیر بامیانی را نداری پس این توقع را هم نداشته باش که دولت های خارجی تحمل هزاران و ده ها هزار هزاره و سایر اقوام ساکن افغانستان را در کشورهای خود نماید.
آمدیم در قسمت خراب کار کردن و خراب قیر کردن و خورد و برد و خیانت و غیره که با تو هم نظر هستم. از نتیجه کار اکثر شرکت ها مردم ما راضی نیستند . یا کار شان بی کیفیت است و یا کلوخ مانده از آب تیر میشوند و یا تجربه ندارند و یا دزد هستند. این ها باید مورد باز پرس ملت مظلوم ما قرار گرفته و حق این مردم غریب از گلو هایشان کشیده شود. از گلوی کرزی گرفته تا سرک و پچک این رژیم و سایر دزدان چراغ بدست.
16 سپتامبر 2012, 14:48, توسط صابر
هموطن ناهموطن که یک اوغان استی. کارگران اوغان در بامیان مامون آی اس آی و طالب هستند. مردم بامیان اگر اینها را اخراج نکنند فردا به عسکر طالب تبدیل شده و کشتار هزاره راه می اندازند.
16 سپتامبر 2012, 14:50, توسط امید
اوغو برای کارکدن نیامده اگر کی برای کار کدن می آمد سرکهای بامیان دو روزه به خاک تبدیل نمیشد. اوغو خشخاش را یلا کردنی نیست. با مزدور کاری 200 اوغانی در روز کجا چاره اش میشود.
16 سپتامبر 2012, 17:15, توسط یک هموطن شما
صابر! معلوم میشود تحمل حرف حق را نداری. گپ را به بیراهه بردی. خشمگین شده چتیات گفتی. تو نه مرا میشناسی ونه اسناد ام را دیده ای و نه با من ملاقاتی داشتی، چگونه به یکباره گی گفتی " اوغان" هستی؟ پس معلوم میشود در قضاوتت عجله داری و تعصب جلو چشمانت را گرفته و ترا از جاده عقل و منطق منحرف ساخته و به عوض عقل در وجودتت احساسات حکومت میکند. گوش کن ! اول این که من پشتون نیستم و اگر هم میبودم از اظهار آن هرگز خجالت نمیکشیدم. من یک انسان هستم .ممکن است تو معنی حرفم را ندانی. درک این ادعا برای کسی که وجودش از تعصب و تبعیض و جهالت اغشته باشد به اسانی میسر نمیباشد. ادم متعصب و تنگنظر که دیگران را از نگاه قومی و زبانی مورد تبعیض قرار میدهد شخص مریضی است که دنیایش خیلی کوچک میباشد.مهم نیست این شخص یک المانی باشد یا یک ایرانی ویا یک مهمندی یا یک کابلی یا یک هزاره. کسی که بر دیگران تبعیض را روا میدارد نباید در مواردی که مورد تبعیض قرار بگیرد شکایت نماید. افرادی مثل تو در جهان کم نیستند .اینها تخم تنفر را پاش میدهند و در اخیر قربانی طوفانی میگردند که خود بوجود آورده اند. اگر تو یک هزاره باشی با گوشهای باز این مطلب را بشنو که تو مثل افراد سایراقوام ، از جمله شهروندان افغانستان محسوب میگردی که هیچ امتیازی نظر به دیگران نداری البته هیچ کمبودی هم نداری و نخواهی داشت.
اگر فردی از حقوق مدنی اش محروم گردد وظیفه ماست تا در اعاده حقوقش او را مدد برسانیم. اگر قومی محروم از حقوقش گردد، باید همه ساکنین این سرزمین در اعاده حق و حیثیتشاین قوم را کمک نمایند.فرد متجاوز و گروه متجاوز ولو هرکسی باشد نزد من (ما) محکوم است.اگر این متجاوز یک هزاره است یا یک نورستانی یا یک پشتون فرقی نمیکند.
صابر! ترویج تنفر قومی در کشور ما به مفاد هیچ گروهی نمیباشد.مخصوصآ به مفاد قوم هزاره نیست. شما قادر به تجزیه افغانستان نمیباشید. موقعیت جغرافیایی ، مذهبی و قومی، هزاره ها را اسیب پذیرساخته است.هزاره ها در دو قرن اخیر متحمل زیانهای بزرگی شده اند. حالا نباید اجازه داد تا تاریخ به عقب برگردد. ارزو ندارم بخاطر حرکات کودکانه و احساساتی چند فرد نیمه باسواد و تاریخ زده از قماش تو، قوم مظلوم هزاره دستخوش طوفان بلای تازه یی گردد. هنوز از کشتار های بیرحمانه طالبان در یکاولنگ خون میچکد، هنوز خاطره قربانی های مزار از یاد این ملت نرفته است. متاسفانه امکان وقوع و تکرار حوادثی از این قبیل از انتظار بدور نیز نمیباشد. هر لحظه ممکن است این تراژیدی ها دوباره تکرار گردند. اینرا هر فرد هزاره بداند که جنگ ، تبعیض و زورگویی به مفاد هیچکسی و مخصوصآ قوم هزاره نیست. هزاره ها نباید خود را گوشت دهن توپ خواسته های نامیمون اخند های ایرانی و یا چند افراطی قوم پرست فاسد و مریض کنند.
برای یک سرزمین آرام و عاری از تبعیض و خشونت ما دوایی بجز از دموکراسی و برابری حقوقی تمامی افراد و اقوام و ترویج روحیه احترام متقابل به اراء و زبان و و منشاء های قومی همدیگر نداریم. در این رابط باید قوم هزاره و روشنفکرانش پیشقدم شده و روحیه انسان دوستی را چنان ترویج دهند تا دیگران نیز از آنها تقلید نموده و نسلهای جدید زندگی آرام تری را به سر ببرند.
خلاصه اینکه هر نوع حرکات قوم پرستانه، زورگویانه و استبدادی از هر قوم و گروه نزد من مردود است. من همیشه در کنار انسان مظلوم خواهم بود.
اگر از اصل مطلب دور نشده باشم و اگر بیطرفانه قضاوت نمایم بهتر است گفته شود که اگر شرکت ها یک بخش کارگران غیر مسلکی خود را از مردمان بومی محلی که باز سازی در آن صورت میگیرد انتخاب نمایند بد نخواهد شد.این مصوبه را دولت میتواند تصویب نموده و در دسترس شرکت ها قرار دهند.اما شرکت ها در قسمت انتخاب کارگران مسلکی خود باید دست آزاد داشته باشند.
16 سپتامبر 2012, 18:46, توسط haidar Ali
Saber yak roshanfekre Hazara ast.
16 سپتامبر 2012, 18:34
سلام، متاسفانه یک حده از روشنفکران هزاره ما آنقدر پشت سادات و تاجکها را گرفته اند که قبیله راحت فکر اشغال هزارستان را دارد.
16 سپتامبر 2012, 20:47, توسط بهزاد
برادران هزارهء ما باید از گذشته عبرت گرفته باشند و بار دیگر اشتباه تشکیل هزارستان را نکرده و باعث قتل و بربادی مردم مظلوم خود نشوند مردمان کشور ما متعلق به هر قومیکه باشند نباید سرکرده های قومی خودرا مقام خدا یی و پیامبری دهند و هرفتوا و حکم شانرا بدون تأمل تعقل اجرا نمایند زیرا انها انسان اند ودارای نفس های کلان , چنانچه دیدیم که جنگهای گذشته باعث قتل و تبایی مردم عادی و غریب هر قوم گردید که همین بد بختی امروزی ما نتیجهء انست, سر کرده های تمام اقوام وطن ما فقط به فکر اندوختن پول و داد و معامله با مافیای حکومتی استند زمانیکه در داد وگرفت بین شان موا فق نمیشوند همان است که از سر از یخن مدافع حقوق ملیت مظلوم , بدر اورده و از قوم خود جهت بدست اوردن هد فشان استفاده ابزاری میکنند, ما باید از احساساتی شدن خودراری نموده وباعث نقصان خود نشویم
17 سپتامبر 2012, 14:21
een hama sarmaya dar daste hazara ha ast
masalan beradare khalili
berwand wa khodeshan besazand
18 سپتامبر 2012, 10:26, توسط سید قنبر مرادی
هموطن گرامی
وقتی که قرار داد مس عینک را یک شرکت مربوط برادران ترکمن برد، چرا اقوام لوگر به کابل امده گفتند که ما قبول نداریم که یک شرکت خارج از منطقه کار را به پیش ببرد؟ چرا ان شرکت را مجبور کردند که قرارداد را پس بدهد؟ حتی دولت و اقوام لوگر قرارداد کردند که باید کارگران از محل باشند.
شاید ایرانی ها حق داشته باشند که بگویند کارگران محلی کار کنند اما حق نقض حقوق بشر افغانی ها را ندارند. همچنان که ما حق اعتراض داریم اما حق نداریم که مثلا برویم این کارگران را ازار بدهیم. شما کمی انصاف داشته باشید. سرک از پیش خانه ای من تیر می شود. هزاران نفر از سراسر افغانستان اورده اند مشغول کار هستند. اما من در پیش خانه بیکار نشته انها را سیل می کنم. ایا این انصاف است؟
16 جنوری 2014, 11:25
terror konen wa tofang bigiren wa haqetan ra. ta digar kasi jorat nakonad talib ra biyawarad
17 جنوری 2014, 08:29
سخنان آقای هموطن قابل فهم است و طرز تفکر انسانی شان قابل قدر!
7 فبروری 2014, 16:23, توسط احمد حسین داودی
به نظر می رسد این برادر عزیزی که خودش را دایه مهربان تر از مادر بر جامعه هزاره می دانند، بجای اینکه برای یک ملت دارای هویت و پیشنه و صاحبان اصلی بانام این سرزمین( افغانستان) داستان سرایی کند، دست از مخفی کاری و خیانت بازی های خود با دشمنان دین و مذهب بردارد بهتر است، چون در طول تاریخ، اسلام و این دین عزیز ضربه های مهلکی را از ناحیه منافقین و دو چهره ها خورده اند. ملت هزاره سالها از این برادران دو چهره و مجهول الهویۀ ضربه خورده اند، چنانچه دین از همین افرادها ضربه دیده اند، وقایع و فجایعی که بر مردم شیعه در غرب کابل تکرار شد، ریشه در معامله های کلان همین آدم ها دارند.