صفحه نخست > دیدگاه > خائن ملی کیست؟

خائن ملی کیست؟

و لحظه های دردناک سرنوشت
کیهان فرهمند
پنج شنبه 14 جون 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

یک: لحظه های دردناک سرنوشت

چهارمین روز از بازداشت مان در اردوگاه عسکر آباد ورامین تهران بود. همه در بازداشت به سر می بردیم. سالن بسیار تنگ بود. بیش از سه هزار نفر در سالن رویی هم خوابیده بودند. هوا بسیار گرم و متعفن بود، سالن هیچ وسیله ای برای تهویه نداشت.

ساعت هشت صبح از بلندگو اعلان شد، همه کسانی را که در این چهار روز نرفته اند، باید امروز انگشت نگاری شوند تا فردا در اولین فرصت رد مرز شوند. من نیز از جمله کسانی بودم که در این چهار روز از رفتن سرباز زده بودم. تمام آنهایی که در این چند روز نرفته بودند، کسانی بودند که تمایل به بازگشت به افغانستان را نداشتند. ده دقیقه بعد پنج تا سرباز با چوب دستی که در دست داشتند، به سالن وارد شدند. به مجرد وارد شدن، دستور دادند همه افراد باید از این سالن به سالن بالایی بروند تا در آنجا انگشت نگاری شوند؛ اما هیچکس حاضر نبود به سالن بالایی برود و انگشت نگاری کند. وقتی سربازان شروع به کتک کاری کردند، هیچ کس نتوانست زیر چوب دستی های آنها تاب بیاورد، مرد کسی بود که هرچه سریعتر خودش را به سالن بالایی برساند.

من در میان انبوه جمعیت گم شده بودم، نمی دانستم به کدام سمت می روم. به هر سمت که جمعیت می رفت مجبور بودم به همان سمت بروم. وقتی سرباز چوب دستی خود را بر فرق نفرهای اخری فرود آورد، فشار عجیبی بر من مستولی گشت. در همین موقع، پایم به پله ی که در جلویم قرار داشت، گیر کرد و بی اختیار افتادم زمین. تمام افراد رمّه وار از رویم رد شدند. وقتی پاهایشان را روی دهنم می گذاشتند، به وضوع کشف های مملو از کثافت شان را که لابد از کف تشناب ها برداشته بودند، حس می کردم! البته فقط این بار نبود که چنین صحنه را تجربه می کردم. بعد ها وقتی که در ریاست پاسپورت در کابل، شب زنده داری کردم و وقتی ساعت هشت شد تمام دوصد و پنجاه پاسپورت که روزانه صادر می شد به کسانی تعلق گرفت که یا رشوه داده بودند و یا از طرف کدام وزیر نامه داشتند. مردم شورش کردند و در کوچه ریاست پاسپورت چهار نفر زیر پا شدند.
لحظه ای بعد در سالن بالایی در صف قرار گرفتم، دو نفر مانده بود تا نوبت به من برسد و انگشت نگاری شوم، اما بی اختیار از صف در رفتم و به آخر صف رفتم! سرباز که مسؤل نظم صف بود وقتی متوجه شد، به من نزدیک شد و گفت: افغانی کثافت بلند شو بینم.

من خودم را به کری زدم و وانمود کردم که مخاطبش من نیستم. اما او با چوب دستی اش چنان به فرقم کوبید که خیال کردم یکبار تمام دنیا در تاریکی فرو رفت. گفت: خارکوسته عوضی! مگه باتو نیستم کثافت آشغال؟
گفتم: من چه میدانم منظورت منم! اینها همه افغانی هستند.

گفت: دهنت را ببند مادر جنده عوضی! فکر می کنی من خرم؟ چرا از اول صف به آخر صف آمدی؟

گفتم: من همینجا جایم بود و نمیدانم چه داری می گویی؟

دو نفر که کنارم بود، گفتند: جناب سرکار! دروغ می گوید، جایش در اول صف بود.

خواستم چیزی بگویم، اما دیگر فرصت حرف زدن نداد. گفت: بلبل زبانی دگه بس است، من میدانم با تو چکار کنم.

و ادامه داد: بلند شو ببینم...

من بلند نشدم و سرجایم نشسته بودم. با چوب دستی که بدست داشت، دوباره شروع کرد به کوبیدن فرقم. ناگزیر بودم که خودم را از زیر چوب دستی اش رها کنم. گفتم: باشد بلند میشم!

وقتی بلند شدم، دستش را به گلویم حلقه کرد، با نوک آهنین پوتینش شروع کرد با لگد زدن به ساق پایم. مدام می گفت: نمی خواهی افغانستان بری؟ نمی خواهی انگشت نگاری شوی؟ من را خر خیال کردی؟

کشان کشان مرا برد تا نزدیک دستگاه انگشت نگاری. از مچ دستم گرفته بود و دستم را بر دستگاه می گذاشت. من با لجاجت غریب که نمی دانم از کجا و از کدام عقده و این همه احساس حقارت نصیبم شده بود، دستم را بر می داشتم و نمی گذاشتم تا انگشت نگاری کند. چندبار تلاش کرد اثرانگشتم را بگیرد و موفق نشد. سپس شروع کرد به سیلی زدن. تا که توانست سیلی زد. افسر کلانتر آمد و پرسید: اینجا چه خبر است؟

سرباز گفت: این افغانی چهار روز است که انگشت نگاری نشده وحالا نیز نمی خواهد انگشت نگاری کند.
افسر دوباره پرسید: ببینم چرا نمی خواهی برگردی؟ از اینجا دیگه ازاد نمی شوی، چرا انگشت نگاری نمی کنی؟

گفتم: جناب سرهنگ! مرا از سرکار آورده اند و خودت می بینی که حتی لباس ندارم. یک قیران پول پیشم نیست تا کرایه ماشین را تا مرز بدهم. هیچکس را هم ندارم که کارت داشته باشد و برایم پول بیاورد. تلفنم را نیز سربازها گرفته تا به صاحب کار زنگ می زدم. حتی اگر زنگ بزنم هم فکر نکنم که ایشان تا اینجا بیاید...
سرهنگ گفت: کرایه ماشین را از همشهری هایت بگیر و برو.

گفتم: حتی اگر کرایه ماشینم را تا مرز از همشهری هایم بگیرم، از مرز تا هرات چکار کنم؟ جناب سرهنگ التماس می کنم...

شب ششم، سالن زیر زمینی اردوگاه عسکرآباد چنان شلوغ شده بود که حتی جای پایی یافت نمی شد تا از اینطرف سالن بروی آنطرف و در توالت باد شکمت را خالی کنی. پنجره کوچک که داشت پُرشده بود از زنان که هر کدام به دنبال یکی سرگردان بودند. یکی محمد گفته داد می زد و دیگری احمد و دیگری نیز محمود را. زن جوان از من خواست که در سالن به دنبال مردی بنام اسحق بگردم. گفت، شوهرش است و دیروز از تجریش از سرکار گرفته است. نیم ساعت تمام از این سالن به آن سالن به دنبال اسحق گشتم و نتوانستم اسحق را بیابم. مادری داد میزد: انور انور... بعد از نیم ساعت، شروع کرد به فحش و دشنام دادن. گفت: شومو کثافت ها خوب موشید، اصلاٌ آدم نیستید. از روز کده هم بد تر سرشوم بیره هم کم استه...!

گفتم: چرا فحش می دهی خاله؟ مشکلت چه است؟

گفت: سه ساعت است که انور گفته کوی مونوم، هیچکس جواب نمی دهد.

گفتم: خوب اگر کسی به نام انور اینجا وجود داشت که حتماً جوابت را می داد!

گفت: خوب، لااقل یک نفر بوره ده دیگه سالن به دنبالش بگرده.

گفتم: مادر! خودت اگر نیم ساعت در اینجا باشی، دیوانه موشی و هوش از سرت می پرد! من الان شش روز است که نان نخورده ام، یک قیران پول ندارم و کسی را هم ندارم که برایم پول بیاورد. شش روز است که در اینجا زندگی می کنم و هیچ چیز را نمی فهمم. توسه ساعت است که در بیرون هم هستی و در این حال رسیدی وای به حال ما بیچارها!

دو: خائن ملی من ام یا تو!

چند روز پیش، گزارشی در رسانه ها به نشر رسید که در آن گفته شده بود، شورای امنیت ملّی افغانستان جنرال دوستُم را خائن ملی معرفی کرده و اقدامات قانونی را به دادستانی کل محول نموده است؛ اما طرفداران جنرال دوستُم می گویند، جنرال دوستم نسبت به هرکس دیگر از اهمیت و ظرفیت منابع انرژی شمال آگاهی دارد. وی سال ها در نیروگاه انرژی درمنطقۀ بومی خویش به حیث کارگرمشغول بوده است. پیشینۀ حفاظت امنیتی منابع نفتی آمو- دریا نیز به نفوذ دوستم درمنطقه ارتباط داشته است. اکنون مسئولیت امنیتی حوزۀ نفتی آمو- دریا در همکاری با شرکت چینی را شرکت«وطن ریسک منجمنت» به عهده گرفته است. رئیس این کمپنی راتب پوپل پسرمامای رئیس جمهور کرزی است. راتب پوپل بر اساس شرایطی که بالای چینایی ها گذاشته شده، پرسونل امنیتی خود را در منطقه مستقر کرده است. جنرال دوستم پافشاری دارد که پرسونل امنیتی حوزۀ نفتی باید از میان باشنده های محل، در یک تشکیل جا داده شوند. استدلال دوستم این است که مردم محل احساس مسئولیت بیشتری نسبت به منطقه دارند و از این رهگذر، صدها تن بیکاران، صاحب شغل می شوند. اما هم رهبری دولت با شرط گذاری دوستم مخالف است وهم شرکت چینی و راتب پوپل. گرچند کرزی دوباره ادعا نموده که هیچکس به جنرال دُستم خائن ملی نگفته ولی اصل موضوع هیچ تغیر نمیکند و همچنان به قوت خود باقی است.

خب، من چه کار دارم به بعد سیاسی این مسأله. آنچه که در ذهنم سوال کرده، عبارت «خائن ملی» است. از لحظه ای که آن را شنیدم، غوطه در اندوه روزگار مهاجرتم و روزگار تیره ای مهاجرت که در ایران داشتم، از خودم می پرسم: واقعاٌ خاین ملّی کیست؟ این سوالی است که باید تک تک از هموطنان از خود شان بپرسند. به نظر من، قطعاٌ خاین ملّی دوستم نیست، نمی خواهم از جنرال دوستُم حمایت کنم، ایشان سه دهه است که جنرال است و در تحولات خوب و بد افغانستان نقش دارد. شاید تا بحال هم آنقدر قدرت دارد که از خودش در مقابل چنین عوامل دفاع کند. و به دفاع من نا آشنا هیچ نیاز ندارد. من فقط می خواهم در مورد خاین ملّی حرف بزنم و روشن کنم که واقعآ خاین ملی کیست؟

به تعریف من خاین ملّی کسی است که چهل سال بر افغانستان حکومت کرد فقط یک سرک نیم متری ساخت که از هرات شروع می شود تا به قندهار و از آنجا به کابل و از کابل نیز به مزار. به نظر من خائن ملی کسی است که در مدت چهل سال پادشاهی، فقط نیم متر سرک برای افغانستان ساخت. سرک که در دوران یازده سال حکومت خاین ملّی دیگر باز سازی شد. خاین ملّی کسی است که چهل سال بر میهنم حکومت کرد و دستآوردش به جز فقر چیزی و بد بختی چیزی نبود و حالا لقب بابای ملّت هم گرفته است. خاین ملّی احمدشاه ابدالی است که هفتاد هزار نفر از مردم خودش را اسیر گرفت و سر برید و حالا احمد شاه بابا نام گرفته است. خاین ملّی کسی است که مردم خود را به بردگی کشید و از کلّه های آنها منار درست کرد و حالا قبرش زیارتگاه درست شده است. خاین ملی کسی است که اموال مردم را چپاول می کند و برای خودش شهرک می سازد و در دبی سرمایه گذاری می کند. خاین ملّی باند مافیایی حکومت کرزی است که در طول مدت یازده سال با وجود میلیاردها دلار کمک جامعه جهانی، تنها توانست سرک را که خاین ملّی دیگر ساخته بود باز سازی کند، و نتوانست این سرک را از مزار به هرات برساند. خاین ملّی کسی است که به قاتلین مردم بیگناه برادر خطاب می کند و سعی می کند آنها را به آغوش بکشد. خاین ملّی کسی است که در طول مدت یازده سال حکومت، حتی نتوانست یک فرصت شغلی برای مردمش ایجاد کند و مردمش هنوز هم که هنوز است در اردوگاه های ایران تحقیر می شوند، شکنجه می شوند، زجر می کشند و... در هیچ کشوری نیست که رد پایی افغانی نباشد، یادگاری های مردم افغانستان برایی چندمین بار در اردوگاه های ایران و زندان های پاکستان و دیگر کشورها، ثبت می شود. خاین ملّی کسانی است که فکر می کنند حکومت کردن بر مردم ستمدیده افغانستان حق پدری شان است و نسل اندر نسل بر مردم ظلم روا داشته اند، حقوق و اموال مردم را چپاول نموده اند، و هزاران اعمال جنایت کارانه دیگر را مرتکب شده اند. شاید دوستُم نیز از اینکه خودش در این پروژه سهم ندارد نمی گذارد این پروژه اجرا شود، اما حقیقت این است که خشم امنیت ملّی کرزی از این بابت است که دوستِم نمی گذارد باند مافیایی خانوادگی کرزی پروژه نفت آمو دریارا نیز به تنهایی بالا بکشد و سرمایه ملّی را چپاول کند. حکومت کرزی چه تغییر و تحولی برای مردم و بخصوص مهاجرین به میان آورد جز دزدی و غارت! اکنون به یاد گفته های عضو کانگرس آمریکا می افتم. همان که به طرفداری از جبهه متحد ملی، طرح نظام غیر متمرکز را در افغانستان داده بود که جناب کرزی با خشم و کینه از ورود او به کابل هم جلوگیری کرد. حرف همان حرف عضو کانگرس آمریکاست که در مقاله اش گفت، کرزی حق دارد از نظام متمرکز پشتونی اش حمایت کند. زیرا کرزی با خاندانش چیزی نیست جز یک گروه مافیا و دزد که سرمایه ملی کشور افغانستان را غارت می کنند...

آیا امروز به تعداد هزاران نفر هموطن در کمپ های خارج، سرنوشت روزگار خاطره من در اردوگاه ایران را ندارند؟ آیا دولت کرزی و نیاکان فاشیست بی خردش در طول تاریخ مگر چه ارمغانی داشت برای ملت افغانستان جز نکبت، غارت، بد بختی، تریاک، انتحار و انفجار! حکومت کرزی مگر چه تغییر و تحولی را در سرنوشت جمعی هموطنان به میان آورده است؟! کدام دستآورد! جز تلاش های بی صبرانه کرزی و خاندانش و گروه فاشیست بی خرد قومی اش که هر روز سرمایه ملی را غارت می کنند، با شعارهای پوچ و احمقانه شان می خواهند دل مردم را خوش کنند و... چرا این حکومت نتوانسته است کوچکترین تغییر و تحول و سعادتی را برای مردمش فراهم بیاورد در حالی رئیس جمهور و خاندانش، برای پور هرچه بیشتر جیب شان، عنوان هایی را بالای دیگران می گذارد که شایسته خود آنهاست: خائن ملی.

اکنون و همین لحظه، آیا مگر من چه چیزی دارم جز تجربه های تلخ و دردناک عالم مهاجرت و در کمپ به سر بردن. همین طور صدها و هزاران هموطن دیگر. چه سرنوشت دردناک تر از این می تواند وجود داشته باشد!

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • فرهمند گرامی دست مریزاد ، بسیار عالی:
    این داستانی مستند وحقیقی را که شما بیان کردید ، درحقیقت حقایق و چگونگی زندگی همه توده های افغانستان در بیشتر از صدسال بوده است. یعنی همه اقشار جامعه افغانستان با چنین مشکلات عمده مشت و پنجه نرم کرده ومیکند. بنآ حکومت های فاشیستی پشتون در طی بیشتر از 200 سال گذشته زندگی را برهمه توده های ستمکش افغانستان کاملآ ناممکن ساخته و همینطور تا شیونیزم پشتون و جنگسالاران جهادی بشمول دوستم و ساییر جنایت کاران مرتجع درقدرت است، همین آش است و همین کاسه.
    از طرف دیگر امپریالیزم امریکاه در طی بیشتر از 10 سال گذشته با حمایت از رژیم کرزی ، نظام پوشالی را به یک نظام مافیایی خطرناک مبدل ساخته ، که در منطقه نمونه است. در حقیقت یک نظام دست نشانده بیشتر از این نمی شود. بنآ تا اشغال و رژیم کنونی است بیکاری ، فقر ، اعتیاد به مواد مخدر ، افزایش کشت و قاچاق مواد مخدر و فساد گسترده در ادارات رژیم به یقین به تباهی کل جامعه افغانستان می انجامد.

  • آقای عزیزی سلام برشما!
    اگر ‍کامران میرهزار بخاطر نوشتن نظریات مختلف برسر شما میخ میکوبید ضرورت نداشت که پیام شمارا نشر کند. اومیتوانست که مانند پورتالهای ملی؟؟؟؟! مثل افغان جرمن وتول افغان ولر وبر ودعوت پیام شما وهمفکران عزیز تانرا مثل راوایی ها وگلبدینی ها وخلقی ها به زباله بیندازد.
    ولی برعکس شما مانند دیگران ازکلکینچهء خودش ؛ خودشرا دشنام میزنید وهمه میخوانند. تنها ذکر همین مثال کوچک کافیست که دلایل واهی شمارا رد سازد.
    دوم اینکه فرهمند ازدوستم دفاع نکرده است واز‍‍کجا دانستید که وی ازترس ملیشه های وی به ایران مهاجر شده بود. علت مهاجرشدن جوانان افغانستانی نه ملیشه های دوستم بلکه برادران ناراضی شما وآقای کرزی ونبود شغل وکار وروزگار می باشد که افغانستان را به جهنم واقعی تبدیل کرده است بکدام دلیل شما ادعاهای وی را جفنگ خوانده اید؟
    اگر او جفنگ نوشته پس حقیقت ازنظر شما چی است؟ آیا حقیقت ازنظر شما این است که باید همه دوستم وبرادران مسعود ومحقق را انتقاد کنند و برای پشتونها کس نگوید که بالای چشم تان آبرو است؟ آیا همین است آن حقیقتی که شما آرزوی خواندن آنرا ازقلم فرهمند ودیگران دارید؟
    دیگر اینکه ریشه تحقیر وتوهین افغانستانی ها واقعا به زمامداری شاه سابق و داوود برمیگردد. شاید شما نزدیکان وبستگانی داشته باشید که در زمان ظاهر و داوود به کشورایران بصورت قاچاق میرفتند ودراعمار شهرهای ایران سهم میگرفتند. این نوع تردد های غیر قانونی نیازمندان افغانستانی میان ایران وافغانستان اززمان شاه شروع شده است.
    درحالیکه درآنزمانها نه تروریزم بین المللی وجود داشت نه طالبان ونه هم ملیشه های دوستم . چه کاری آن شاه عیاش وبی بندوبارتان برای آبرومندی شهروندان کشورش دربیرون کرد؟
    بااحترام
    پرویز بهمن

    • سلام دوستان
      من فکر می کنم ما نباید سیاه و سفید نگاه کنیم. بیایید کمی هم رنگی نگاه کنیم.
      ببینید که اگر ما بخواهیم خوشبخت باشیم و وطن خود را اباد کنیم باد دولت قوی داشته باشیم. دولت قوی وقتی ساخته می شود که کسی نتواند در مقابل دولت استاد شود. دولت قوی وقتی ساخته می شود که در گوشه و کنار کشور قوماندان و قوماندان بازی خلاص شود.
      ما تا دولت قوی نداشته باشیم نمی توانیم قوانین افغانستان را در سراسر افغانستان تطبیق کنیم. نمی توانیم قرار دادهای بین المللی را عملی کنیم. نمی توانمی حاکمیت قانون و ثبات و امنیت را تامین کنیم. ضرور یک حکومت قومی این ست که افراد قدرتمند نتوانند در مقابل تصمیم های دولت و قوانین به صورت مسلحانه و با زور استاد شوند. این از ضرورت یک کشور مدرن است.
      در این قسمت کرزی و دولت ( در دولت تنها کرزی نیست. در دولت از هر قوم وجود دارد و فعلا رییس بخش قانونی همین دولت یکی از برادران ازبک است ) حق دارند که قرارداد نفت شمال را با چینی ها تطبیق کنند چه دوستم بخواهد و چه دوستم نخواهد. این طور نمی شود که فردا مثلا گل اغا شیرزو بخیزد و بگوید که من قرارداد مس عینک را قبول ندارم و افرادش را به جان کمپنی چینایی روان کند.
      اما از طرف دیگر دولت هم باید در کارها و عمل کردش مخصوصا در قسمت استخراج معادن، به عدالت و انصاف توجه جدی بکند. این طور نمی شود که قرار داد امنیتی نفت شمال را برادر کرزی بسته کند و بعد تمام کاگران و کارمندان کمپنی خود را از یک قوم و از جنوب استخدام کند. این بی انصافی و تبعیض است. دولت باید برای ثبت کمپنی ها قانون ضد تبیعض بسازد.یعنی هر کمپنی که در مقابل یک قوم تبعیض قایل شود باید جوازش را لغو کند و جریمه سنگین بکند.
      حالا، مشکل این مقاله در این است که قضیه فعلی را به داستان پنجاه سال قبل وصل می کند. این واقعا بی انصافی است. حالا گیرم که ظاهر شاه زیاد کار نکرد اما او را چه کار به دوستم و کرزی؟؟ یا مثلا احمدشاه درانی را چه کار به دعوای دولت و دوستم؟ مسایل تاریخی جای خودش را دارد و مسایل سیاسی امروز هم جای خودش را. ما نمی توانیم تا ابد به مسایل روز خود نپردازیم جون در دو صد سال قبل یکی این و ان کرده است. این مقاله به صورت بسیار بی انصافانه در دفاع از دوستم به یک قوم خاص حمله کرده است. در حالیکه در دولت کرزی هم هزاره است هم تاجیک و هم ازبک.
      این رویکرد قومی بسیار نازیبا و بسیار ناعادلانه است. به نظر من پشتونی که امروز زندگی می کند هیچگونه مسوولیتی در قبال عمل کرد احمدشاه درانی و یا عبدالرحمن و یا ظاهرشاه ندارد. جرم اساسا مربوط به فرد است و در هیچ کشوری جرم عمومی وجود ندارد.
      به نظر من وقتی ان رسیده است که دوستم و دیگر قدرت مندان بفهمند که دوران زورگویی و قلدری ب سر رسید است. دوران ان خلاص شد که قومانها افغانستان را میان خود تقسیم کرده بودند.
      هر کسی که در نظم عمومی و در مقابل منافع ملی استاد شود خاین است. مشکل سازی در مقابل یک قرار داد بین المللی ان هم به شکل مسلحانه اگر خیانت ملی هم نباشد یک عمل بسیار نادرست است.
      دولت فعلی نه تنها سرک قندهار -هرات را ساخته ات بلکه حتی سرک بامیان - کابل و بامیان-یکاولنگ را هم ساخته است و هزارن کیلومتر سرک دیگر در گوشه و کنار وطن ساخته است. نباشد چشمان مان کور بگیریم و قضاوت های ابکی بکنیم.
      اما باز هم من به عنوان یک شهروند افغانستان، از دولت می خواهم که عدالت و برابری را تطبیق کند و از تبعیض جدا پرهیز کند که افغانستان را تبعیض بر باد داد.

  • من نمی خواهم کسی را مستقیم خطاب به خاین ملی بکنم مگم این را تمام ملت افغانستان بدانند.خاین ملی ملت افغانستان است ولوکه درهرگوشه افغانستان ویادرخارج باشند خاین ملی ماهستیم که فرصت خیانت کردن رابه خاین هامیدهیم .اگرملت افغانستان همه همدست شوندمثل یک برادرباشند حزب اوحزب بازی وملت او ملت پرستی نکونند نه امریکا ونه کشورهای که هم مرزبه افغانستان هستند بریک شخص افغانستان هم ظرری رسانیده نمیتواند و نه دوزدآنیکه درداخل دولت هستند درحق شان خیانت کرده میتانند. اوملت افغان چی ضرورت داری به ایران رفتن ویادرکشورهای دیگر دریک روز 1000 افغانی درکشوربیگانه نه 500 افغانی درکشورخود کاربکوهم دروطن خدمت هم به خانه خود شمایکباردرسری قلب خوددست خودرا گزاشته کمی فکرکنید که قبل از جنگ ها وطن عزیزما به کدام صطح بود و حالا به کدام صطح قراردارد.من یک موحصل هستم زمانیکه دیگرکشورهارا به افغانستان مقایسه میکنم گریانم میآید.دررابطه به هرکشورمطالعه کنیدمیفهمیدکه آن کشوررا ملت اش ساخته. بیآیدازپس پسی یک انسان که خودرا رحبرختاب میکند نگردیم.اول دولت خودرابسازیم بعدازآن حزب بازی کنیم

    • جناب عبدالباسط : خاین ملی پشتون ها است که در طول مدت 270 سال وطن فروشی ، دوصد هفتاد سال آدم کشی ، دوصد هفتاد سال ، بیناموسی برادر کشی ، وحشیگری ، چورچپاول تجا.ز انتحار انفجار بردگی وووو همه اینها توسط مردم پشتون شده است. در تاریخ بگرد حتی یک رد پایی از دیگر قوم ها نمیبینی که به کشور خیانت کرده باشد.

  • سلام،
    به نظر من خاين ملى هم كرزى و فاميلشان هست و هم رهبران جهادى كه هم اكنون در برابر كرزى سنگر گرفتند. آنها هم اين را خوب ميدانند ولى كوشش دارند تا اين نام نيك را به رقيبان خوب بچسپانند. ما كه هيچ دل خوشى از هيچ كدام اينها نداريم و نه هيچ يك از اينها كدام فايدهء براى وطنم داشت، ه بغير از خراب كارى آيا شما چيزى ديگرى از اين نوكرها ديده ايد؟

  • سلام به همه خواننده گان وآزاد اندشان :
    خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلاصه به همه ملت افغانستان معلوم است که در طول تاریخ خائن ملی از اقوام پشتون بوده است ، وطن فروش از اقوام پشتون بوده است ، دوزد ، قچاق ، ترور ، انتحار ، انفجار آ دم کش ، بی دین ، منافق ، گش بر ، کله بر، همه جنایات وخیانت های که در حق مردم مظلوم افغانستان صورت گرفته است همه از قوم وقبیله پشتون بوده است آنچنان که برادر ما در مقاله خویش بیان نموده است بنده 100% موافق هستم:
    از عبدالرحمان دیوانه قاطل گرفته تا ظاهر کل ، وملاعمر بی دین ، کرزی خائن ملی :
    مردم افغانستان همه می دانند که خائن ملی که ها هستند وطن فروشان که ها هستند قدرت طلب وانحصار طلب که ها هستند دشمن ملت افغانستان که ها هستند که حتی حق زنده ماندن را از مردم گرفته است هر روز انتحار انفجار ترور ، مسموم کردن طفل های معسوم ، حمله های مسلحانه بالای مردم مظلوم وبی دفاع بهسود ودایمیرداد همه خائنین از قوم پشتون و برادران ناراض کرزی هستند که حتی در مسیر شاهراه ها سر های مسافرین را بنا م کار مند دولت می برند .
    معرفی خائنین ودشمنان ملت افغانستان:
    طالب ، برادران ناراض کرزی ، کوچی ، ترورزم ، حامد کرزی ، انورالحق احدی، عبدالرحیم وردک ، اشرف غنی احمد زی ، گل بی دین حکمت یار ، سیاف ، زاخلوال ، صبغت الله مجددی رئیس پروژه طالب سازی تروریست سازی ، فاروق وردک .غیره همه دشمنان ملت افغانستان است همه نام های فوق باید محاکمه و به جزای اعمال شان برسد .
    با احترام
    گروه جوانان انجمن افغانستان

  • آقای موسی هزاره!
    مطمئین هستم که هزاره نیستی و از نام هزاره به نفع فاشیستان قبیله استفاده میکنی،
    شما خیلی بر سری یک دولت قوی پا فشاری میکنید،دوست عزیز اگر در راس این دولت به فرموده شما (قوی) یک فرد نامرد، دزد،خائین،قاچاقبر،وطن فروش،نژاد پرست،فاشیست باشد؟ که هست،آنوقت سر مردم بیچاره چه خواهد آمد؟؟؟؟؟

  • کسی که خودرا موسی " هزاره" نام گذاشته واقعن جفنگ نوشته است. به احتمال بسیار این کس از فاشیست های نابکار است که از دیگران خواسته تا یک فصل طولانی وتاریک افغانستان - حاکمیت استبدادی قبیله - را به فراموشی سپرده و به امروز " وصل" نکنند ! یعنی گذشته هیچ ربطی به امروز ندارد ! این جناب گویا هرگز نشنیده است که انسان وجامعه در کل محصول گذشته ی خود می باشد و میراث گذشته است که در سرنوشت امروز ما دخالت مستقیم دارد. به نظر وی باید بیش از دو قرن حاکمیت جهال و تمدن ستیز هارا به فراموشی بسپاریم و بچسپیم به جان دوستم و امثال شان که چرا منافع دزد های چون خانواده ی کرزی و شرکارا تهدید می کنند یا سهم می خواهند. ما می گوییم که اگر دوستم نیز از شمار مافیای جنگی و اقتصادی افغانستان به حساب می رود، این مساله هرگز نقش تبهکارانه ی کرزی وخانواده و شرکا- مارشال فهیم و خلیلی - را نمی تواند توجیه کند.بگذار دشمنان مردم با هم دست به گریبان شوند و به تحلیل بروند تا مگر نسل تازه ای از مبارزان راه آزادی وعدالت ظهور نموده و به این شب تاریک پایان دهد.

  • ستایش علی
    _
    به قول معروف "کی را زور داد که ظلم نکرد، کی را پول داد که سود نخورد". در واقع این را مردم افغانستان از تجربهء زندگی شان گفته اند. زورمندان و سروتمندان شاید در هیج جامعهء عادل و با انصاف نبوده اند اما این زورمندان و سروتمندان در کشور ما بی هیچ تردیدی هم "خاینین ملی" هستند هم دزد و غارتگر. از احمدشاه درانی گرفته تا ظاهرشاه محمد زایی، از داوود دیوانه تا ترکی، امین، کارمل و نجیب. همه طوقهای خیانت به گردن دارند. در بعد تاریخی خیانتها و غارتگریها به همین چند تا نام بسنده میکنیم، بیایید چشمدیدهای مانرا مرور کنیم. چشمدیدهای که تا هنوز تازه اند و تا هنوز به تاریخ نپیوسته اند.
    _نورمحمد ترکی، غولی را که نابغهء شرق لقبش دادند پیش از آن که به قدرت چنگ اندازد " موسیچهء بیگناه" بود. مثل اینکه مورچه زیری پایش آزار نخواهد دید. اما وقتی صاحب قدرت شد نه به اطفال رحم کرد نه به پیر و جوان، نه به مرد و نه به زن، نه به پشتون و نه به هزاره. تا اینکه شاگرد وفادارش حفیظالله امین سرش را زیر بالشت کرد و به جهنم روانش کرد. امین و کارمل و نجیب هرکدام بنوبهء خود روی یکدیگرشانرا در آدم کشی و خیانت سفید کردند. تاکه نوبت به جهادیها رسید. کی نبود که نمی گفت "خداوند کفن کشان قدیدم را بیا مورزند". بلی نوبت به جهادیها و از جمله به زورمند ترین و نامدارترین آنها، احمدشاه مسعود ( قهرمان مولی) رسید. پرویز خان بهمن ترا به سری "ببرک کارمل" سوگند که بد قول تر، عهد شکن تر، قاتل تر، انحصارگر تر و خاین تر از او کسی دیگری را می شناسی؟ به کی بود که خیانت نکرد و قول نشکست؟ توانست جنبش ملی و حزب وحدت که نزدیکترین متحدینش بودند، برای کوتاه مدتی هم که تحمل کند؟ باز هم ترا به سری ببرک کارمل سوگند که بدون اینها میتوانست حتا خواب قرت را هم ببیند؟ چرا خون هزاران انسان بیگناه را درجنگ با حزب وحدت که متحد نیرومندش در گرفتن قدرت بود، در افشار ریحت؟ آیا او با این کارش روی هرچی "خاین ملی" است سفید نکرد؟
    _
    _
    _

  • ستایش علی
    _
    با پوزش ثروت مندان را اشتباه نویشته ام (سروتمندان)

    • سلام اقای مسافر
      نمی دانم که در ان صورت چه خواهد کرد. به احتمال زیاد در ان صورت دو امکان وجود دارد:
      1. باید توسط مجلس نمایندگان به زیر کشیده شود.
      2. تحمل اش کرد تا وقت حکومتش خلاص شود.
      من گفتم دولت قوی. نگفتم حکومت قوی. لذا اگر ما بتوانیم یک دولت قوی را بنا کنیم، در این صورت هر سه قوه قوی خواهد بود. لذا برای قوه ای مجریه سخت خواهد بود که بتواند به تنهایی یک دیکتاتوری ایجاد کند مخصوصا که افغانستان به کمک های خارجی وابسته و اکثر کمک ها از کشورهای دموکراتیک می ایند.
      ببیند دوست عزیز که هیچ وقت یک انتخاب صد در صد خوب وجود ندارد. این یک وضعیت بارادوکسیکال است. یعنی اگر افغانستان نتواند یک دولت قوی تشکیل بدهد به احتمال زیاد هیچگاه نخواهد توانست از بحران و فقر و خشونت نجات یابد.
      از طرف دیگر، چون در افغانستان ارزشهای انسانی نهادینه نیستند، احتمال این وجود دارد که از یک دولت قوی برای اهداف قومی، شخصی و فامیلی استفاده شود.
      من می گویم تنها راه حل این است که دولت /دولت های افغانستان بیایند قومی عمل نکنند. نه تنها قومی عمل نکنند که برای برابری و عدالت و رفع تبعیض رسما قانون گذاری کنند. فقط در این صورت است که می توان به ایجاد یک دولت قوی موفق شد.
      ناگفته نماند که حمایت تمام مردم برای ایجاد یک دولت قوی ضروری و اساسی است.
      من هزاره هستم و از زبان خودم و با مغز خودم سخن می گویم. باید به سخن توجه کنید نه به قومیت من.
      ببینید که حتی در همین قضیه ، برخورد دوگانه ای دولت به دوستم این بهانه را داده است که برای کار نفت مشکل ایجاد کند ( البت اگر درست باشد و بازی سیاسی نباشد ). در قضیه ای میس عینک، قوم احمدزی به دولت اجازه نداد که امنیت معدن را توسط بولیس ملی بگیرد. قوم احمدزی گفت افراد ما بیکار هستند و ما از محل هستیم و باید امنیت بگیریم. حالا هم به نظر من دولت باید امنیت عملیات نفت را یا با افراد محلی تامین کند ویا در تمام افغانستان به شمول لوگر امنیت را با نیروی بولیس ملی تامین کند.
      این است که من می گویم دولت باید عدالت و برادری را در اساس کار خود قرار بدهد تا مردم احساس کنند که دولت ازخود شان است. اگر نه سخت است که یک دولت قومی را اجازه بدهند.
      تشکر

  • سلام دوستان. عزيز !
    اقاي مسي هزاره يك شخص وطندوست است مثل اقاي بشردوست. اين به اين معني نيست كه يك هزاره وطن دوست عادل شوده نميتواند . ما بسيار هزاره هاي قهرمان داريم وهركسي كه كوشش مردم افغانستان را از هم جدا كند خائن ملي است. وكساني كه عليه يك قوم مينويسد بز دل هستند . اين به خاطر اين ميكويم نام خودرا مثل اقاي مسي ظاهر كرده نميتواند. اشخاص با نظر ملي باجرعت ميباشد اما اشخاص با نظر قومي بزدل ميباشد مثل بهمن كه غير از كابل برس در ديكر جا اظهار كرده نميتواند .

    • بچیم موسی هزاره که خودت را به نام هزاره زدی تو یک خر افغان ملت استی یک پشتون غول استی یک تن از اولادهای احمدشا دادای بچه بی ریش انگلیسها استی
      ای سگ قبیله خیال کردی که رد گم می کنی
      بر پدر تو و ان احمد شاه مفعول و امان الله پدر کش و ظاهر کل ته لعت
      شما قوم بی غیرت هیچ ادم نمی شوید شما قوم ناموس فروش هیچ از غولی دست نمی کشید

    • به همه کامنت گذاران!
      نوشتن برضد اقوام وملیت ها هم ازلحاظ اخلاقی وهم ازلحاظ سیاسی یک کار ناصواب ونامعقول است .
      هیچ قوم وملیتی درکشورما بدنیست ,سیاست کاران ,بازیگران قدرت وغرض ورزان اند که بنام ملیت ها
      واقوام فضای دشمنی وبدبینی وبیگانگی خلق میکنند وبعد میروند به سراغ پروژه های خودشان.
      لطفا قضایا رامنطقی ,علمی وباسوادسیاسی طرح نماید اگر چیزی دارید ورنه این دشنام بازی ها سرگرمی
      آدم های مریض وروان پریش است.
      تشکر
      مرادهزاره

    • بجز قوم پشتون که ویران گرند.
      بنـی آدم اعظــــای یک دیگرند.
      چوپشتون بجا آورد انتـــــحار.
      دیــگر فوم ها را نمــــاند قرار.

    • به این لینک سر بزن و سیاست فاشیسای را نگاه کنید.
      http://kabulpress.org/my/spip....

  • قومگرایی و خیانت یکی از مولفه های اساسی پشتونهاست که در زمان حمل مادران شان به آنها تعلق دارد.
    ببنید -همین اکنون قرار داد مس عینک در لهوگر را .
    لهوگر اصلآ منطقه اصلی طالبان بیفرهنگ یا پشتونها نیست- اکثریت پشتونهای لهوگربنام کوچی از پاکستان سرازیر شده اند و خود را متخلص به لوگری ساخته اند- حتی وقتی نام از لهوگری میرود - در فکر همه خطور میکند که لوگری یعنی پشتون.
    اکثریت مردم لوگر تاجیک و یکعده سعید های شیعه میباشد- ولی در قرار دادمس عینک بنام لوگری همه امتیازات را به کوچیهای پاکستان جدیدالورود و کوچیهای سابقه ولایت لهوگر بخشیده اند.
    در آنجا همه به گوش و چشم دیدیم و شنیدیم که باید - کارگران مس عینک همه بومی یعنی پشتون باشند- و حتی در نزدیگی معدن مس عینک یک شهرک آباد گردد و مردم محل و کاگران محلی در آنجا جابجا شده و برای شان پارکهای تفریحی - مکتب -کلینیک و شفاخانه آب صحیی نوشیدنی سرکوغیره منابع آسایشی معمول که درجهان است آماده گردد.
    درآن سند هیچ ذکری از کارگران اوغانستانی نشده و تنها و تنها از مردم محلی نام برده شده.
    پس اگر درجنوب چنین است -چرا در شمال و غرب و دیگر مناطق کشور چنین نباشد.
    ناصر

  • با عرض سلام و احترام به هموطنان رنجدیده ام،
    من یک شخص نهایت بیچاره و بیطرف هستم و از جنگ و بحران نفرت دارم حتا از کسانکه به هر سبب تفنگ بدست دارند نفرت دارم ، فقد می خواهم همین را بدانم که آیا حق ریاست جمهوری را در افغانستان تنها یک قوم مخصوص دارد؟ آیا قانون تنها بالای انان تطبیق می شود که پشتون نباشد؟ آیا در حکومت کنونی از قوه اجرائیه شروع تمام نظام چه نظامی، سیاسی و قتصادی به دست یک قوم نیست؟ آیا در این حکومت فساد به حد نهایی خود نرسیده؟ پس وقت که تمام نظام مربوط به قوم و خاندان آقای کرزی مربوط میشود این فساد و جنایات که در حکومت است مربوط به کی می شود چرا آنها به محکمه کشانیده نمی شوند چرا به آنها خاین ملی گفته نمی شود؟ چرا قاچاق بران مواد مخدر به محکمه کشانیده نمی شوند که همه ما وشما شاهد هستیم که نه تنها رسانه های کشور بلکه رسانه های خارجی هم از این قاچاق بران نام برده اند چون که از یک قوم مشخص و از نزدیکان آقای رئیس جمهور است خائین نیستند آیا همین انصاف است؟ من نمی خواهم از دوستم دفاع بکنم فقد می خواهم بدانم که چر؟ آیا همین اکنون طالبان مردم ما را نمی کشند و کشورما را ویران نمی کنند آیا همین طالبان سبب هزاران جنایت نیست آیا غلام بیگانه گان نیست اگر این همه واقعت دارد پس چرا آقای کرزی به ایشان برادر خطاب می کند انتحاری های که دستگیر می شوند با قربانی ده ها سرباز و جوان رها می شوند همچنان بیشتر از نصف بودیجه مردم بیچاره ما بخاطر خاتمه جنگ با طالبان وحشی مصرف می شود آیا این پول ها مربوط به همه ملت بیچاره نیست؟. هیچ قوم دیگری را به ریاست جمهوری قبول ندارند چرا؟ آیا کسی مثال داده می تواند که یکی از مقامات دولت آقای کرزی که پشتون بوده باشه محکمه شده باشد؟ شما لطفآ به جنوب شرق کابل نظر بی اندازید و بیبینید که ه هزار ها جریب زمین از طرف کوچی هم غضب شده و هم از طرف آقای کرزی حکم فوق العاده داده شده اخر چرا این همه بی انصافی ها تا چه وقت؟ در حالی که در قانون اساسی گفته شده که تمام افراد و اقوام کشور از حقوق مساوی برخورداراست. پس چرا قانون را زیر پا میکنند آیا زیر پا ساختن قانون مملکت خیانت ملی نیست؟ حتا بورس های تحصیلی که حق مسلم جوانان کشور ما است به پشتون های انطرف خط دیورند داده می شود که همه ما و شما خبر داریم پس چرا این همه بی انصافی و تعصب و هزاران چرا دیگر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ با احترام

  • اغاي محترم شما يا معلومات بسيار كم داريد ويا لوده هستيد. فهيم خر يك تاجك است و معاون اول كرزي ميباشد و خليلي يك هزاره است و معاون دوم است، بسم الله يك تاجك است و وزير داخله است ودر تمام جنايات با كرزي شريك هستند. واكر شما ميكويد كه اين ها كدام صلايت يا قدرت ندارد . باز سروصداي شما بي معني است وقتي كه رهبران تا ن درقدرت كدام كار كرده نميتواند.باز. شما كدام موش هاي بي غيرت ورقاصه هستيد. ديكر وقت مرد م را ضائع نكنيد با نوشته هاي بي منطق تان كه خود راو رهبرانتان را بزدل وبي كفايت معرفي ميكنيد. تمام تان فاقد علم و اخلاق هستيد. و هيج عقل ومنطق نداريد به خود دشنام ميدهيد. هاهاها....

  • هزاره ها کافر اند ، باید کشته شوند
    زنده باد شهید ملا داد الله غازی

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس